قلم

خروج گاو از بند

به نام خالق توانا

خروج آمریکا و امضای خروج توسط ترامپ از برجام به یقین پیامدهایی همه جانبه برای جهان و بخصوص کشور عزیز و نظام مقدس جمهوری اسلامی دارد که توجهی همه جانبه از سوی مسئولان و مردم عزیزمان را خواستار است، ابعاد مختلف این اقدام نابخردانه از جانب کشوری که مدعی برنامه ریزی برای جهان داشته وبه تعبیری مدعی جهانی سازی است قابل پیش بینی نخواهد بود هر چند کشورهای مختلف اروپایی در قرار داد نیز این تصمیم را ناجوانمردانه دانسته و نوعی بی اعتمادی را در سطح جهانی می دانند. اما اعتماد به این کشورها نمی تواند پایدار باشد، اما در هر صورت ما نیز باید در هر قرارداد و توافق نامه ای سود و منافع خود و کشور خود را در نظر بگیریم.

دو بعد داخلی و خارجی این تصمیم برای آمریکا می تواند اینگونه محسوب شود که تاجری که بر بال سیاست و قدرت سوار شده و جایگاه و منزلت خویش را فراموش کرده و دست به کاری زده تا بتواند اقتصاد آمریکا که بعد از ورشکستگی های مطرح که در سالهای قبل از این اروپا را در نوردیده بود، اینبارآتش به انبان آمریکائیان نیاندازد، چرا که از جمله   عوامل درآمدی آمریکا فروش اسلحه است و ترامپ با این تصمیم کارخانه های اسلحه سازی داخل آمریکا را با فروش و قراردادهای فروش به همسایگان ایران از ورشکستگی نجات داده و کارگران این کارخانه ها را به کار امیدوار نمود، در عین حال که با افزایش قیمت نفت متحدان خود را در همسایگی ایران از ورشکستگی دیگری نجات داده است.

اما در بعد جهانی آمریکا به عنوان کشوری بد عهد و کسی که قلدری را بر هر پیمان نامه ای ترجیح می دهد و به بهانه های مختلف خود را از قراردهای بین المللی هر چند حاصل تلاش چند کشور باشد خارج خواهد ساخت. البته این یک امتیازی می شود برای کره شمالی که یا اعتمادی به قول و قرارهای آمریکا نداشته باشد یا با تضمین های بسیار سختی که بر آمریکا تحمیل شود به مذاکرات بین خود و آمریکا برای مذاکرات هسته ای خود توجهی نشان دهد.

آمریکا حالا با تمام تبلیغاتی که بر علیه ایران داشت متحدین خود را از دست داده و دیگر نمی تواند اعمال تحریمهایی نماید که تا قبل از این اتحاد اروپاییان را به همراه داشت، البته اگر اروپاییان نیز بازی در نیاورند و نخواهند هم از توبره بخورند و هم از آخور. لذا اگر به ظاهر قضایا و صحبت های آنان توجه کنیم شریک گل و گرمابه خود را در راستای منافع را از دست داده است و این یک به ظاهر پیروزی تا اینجای کار برای ایران محسوب می شود.

اما اینکه بود و نبود آمریکا در برجام چه سودی خواهد داشت و یا نخواهد داشت این است که تاکنون جز القای بد بینی و عدم اعتماد به متحدین خود و دیگر کشورها قدمی برای برجام برنداشته که بگوییم تا حالا حضورمؤثری برای اجرای برجام داشته و از این ببعد که چون از برجام خارج شده بیشتر متضرر خواهیم شد. اما این جو روانی می تواند تأثیرات خاص خود را داشته باشد و به ضرس قاطع باید گفت همین تأثیرات روانی برای ترامپ کارسازی بیشتری خواهد داشت تا حمله های نظامی و از این قبیل گزینه ها.

تأثیرات روانی این اقدام بر کشور عزیز و نظام مقدسمان را به دو بخش داخلی و خارجی می توان تقسیم کرد که بخش خارجی آن این است که ایران به عنوان کشوری که متعهد به تعهدات بین المللی بوده و به عهدی که بسته وفادار مانده و به آنچه که سالهای سال به عنوان یک بهانه برای فشار به ایران را کشورهای غربی در برنامه خود داشتند به یأس تبدیل کرده و تأییدات متعدد آژانس اتمی نیز از آن حکایت دارد.

در بعد داخلی اما تأثیرات روانی آن بیش تر از دیگر تأثیرات بوده و هوشیاری ملت شریف ایران و مسئولان و احزاب و گروهها را می طلبد تا بدون هیچ دغدغه ای به سمتی حرکت نمایند که تمام تأثیرات روانی این اقدام را بی اثر گذاشته و شرش را به بانی شر برگردانند.

شکی نیست انتظاری که غربیان و به خصوص آمریکا از وضعیت کنونی کشور ما دارند، به اصطلاح خودشان، فتح بدون کمترین هزینه ی کشور است، و این آرزوی خبیثانه آنان تحقق پیدا نخواهد کرد جز آنکه ما در داخل کشور خود به خواسته دشمنان قسم خورده خود عمل نماییم، یعنی با ایجاد جو روانی بین مردم عزیزکشور و بزرگ جلوه دادن مشکلاتی که متأسفانه هم اکنون وجود دارد و ایجاد یأس در اصلاح آنها در میان جامعه و باور آن توسط مردم از جمله اموری است که احزاب و گروهها و بخصوص مسئولان کشوری و لشکری باید به آن توجه لازم را داشته باشند.

زمانه، زمانه ی مچگیری نیست و نباید در این موقعیت زمانی به دنبال بهانه گرفتن از همدیگر باشند، و دوره ای نیست که بخواهند تسویه های جناحی و حزبی را مطرح کنند اگر همدلی و همکاری تمام احزاب و گروه ها و مقامات نباشد، کشور به منجلابی وارد خواهد شد و به سراشیبی سقوطی وارد خواهند کرد که هیچکس فکرش را نخواهد کرد و نهایت این خواهد شد که کی بود؟ کی بود؟ من نبودم! و البته کسانی که دغدغه کشور، مردم و نظام مقدس جمهوری اسلامی را دارند کشور و ملت و نظام را به این سرنوشت نخواهند کشاند و امید دشمنان را نیز برای رسیدن به این مرحله نا امید خواهند کرد.

جان فوران در کتاب مقاومت شکننده که به تحولات ایران در فاصله زمانی مشروطه تا انقلاب اسلامی پرداخته است نکته ای دارد که برای تمام عزیزان اهل علم از حوزه و دانشگاه و احزاب و گروها و مسئولان قابل توجه باید باشد و آن این استکه هرگاه حوزه و دانشگاه ملی گرا و مذهبی دست به دست هم داده در هر موقعیت تاریخی ایران را از بحران نجات داده و هر گاه این احزاب و گروه ها و نخبگان همدلی نداشته باشند روزنه های نفوذ خود را به خارجیان و دشمنان نشان داده و دشمنان فرصت طلب نیز از آب گل آلود ماهی خود را صید می کنند. نمونه های آنرا در انقلاب مشروطه و به نتیجه رسیدن آن اشاره دارد و پشت کردن این گروه ها به همدیگر در آمدن رضاخان و نابودی مشروطه مثال می زند، همچنین در بحث ملی کردن نفت اتحاد علما و دانشگاهیان و همراهی و همدلی مردم را عامل به ثمر رسیدن ملی کردن صنعت نفت دانسته و اختلاف بین مذهبیون و ملیون را عامل کودتا بر علیه دولت مصدق دانسته و نهایت در موضوع انقلاب اسلامی به پیروزی انقلاب اسلامی که نتیجه اتحاد تمام نیروهای مذهبی و ملی دانسته و اکنون منتظر تحقق همان اختلافات در بین نیروهای انقلابی و حوزه و دانشگاه بوده تا به اصطلاح ماهی خود را از آب گل آلود اخلافات داخلی کشورصید کنند و این آرزویی خواهد بود که با هوشیاری تمام ملت ایران، آنان به گور خواهند برد.


به استقبال ضیافت

به نام مهماندار عظیم

ماهی که پیش رو داریم و به نام مبارک سپری در برابر آتش (رمضان) مطرح است ماهی است با کلی میهمان قد و نیم قد، پیر و جوان و گاهی نوجوان و نونهال، خلاصه مجلس شلوغی است که باید همه میهمانان خود را برای این میهمانی آماده کنند، این میهمانی نه خیلی سخت که توان رفتن به آن برای همه نباشد و نه خیلی آسان که هر کسی بتواند و به سادگی به آن وارد شود هر چند البته هر کسی را هم، راه نمی دهند، همچنین در این ضیافت الهی، کسی را به جایگاه بالادستی هدایت می کنند که یک سر و گردن بیشتر از دیگران به خود رسیده باشد، مرتب و منظم باشد پاک و پاکیزه خود را آراسته باشد.

عده ای همان سرِ شب فرا می رسند و به میهمانی وارد می شوند عد ه ای اما در ماههای قبل مثل رجب وشعبان سرکی به این میهمانی کشیده و بیشتر از دیگران خود را آماده می بینند اما، مهم نیست مهم این است که چه کسی پاکتر و مطهر است و باید چه لباسهایی را بپوشد، چه کفشی بپوشد و چه عطری بزند.

عده ای وارد می شوند در حالی که لباسهایی مندرس دارند و گاهی مضحکه ی دیگران می شوند اینجا دیگر جای مخفی کاری و غیبت نیست، چرا که غذای میهمانی را در جایی دیگر سرو می کنند و می کِشَند، اینجا فقط باید به خود رسیده باشی تا هم مهماندار به استقبالت بیاید و هم تو راضی باشی.

لباس های مندرس این میهمانی مثل دیگر میهمانی ها نیست اما به واقع خود را نیز نشان خواهد داد لباس های دروغ، تهمت، غیبت، فساد، فحشاء، دزدی، کلک، بی مسئولیتی، خیانت، حق کشی، حق خوری، پایمال کردن حقوق دیگران و مخصوصا یتیمان، رشوه، پارتی، بی مسئولیتی، عدم وفای به عهد، عدم سعه صدر، عصبانیت، غضب و هر مسئله ای که بوی نفاق و دورویی و چپاول و ربا بدهد، این لباس ها علاوه بر شرمندگی برای پوشنده اش اما می تواند چنانکه بزرگان و ائمه طاهرین(ع) فرمودند مایه شرمندگی ائمه هم باشد (نعوذ بالله). میهمانان این ضیافت باید چنین باشند که مطرح شد، تا نفسهایشان عبادت شود، و خوابیدنشان نیز هم، شب زنده داریشان بتواند گناهان چندین سالشان را به دودی تبدیل کرده و به هوا بسپارد.

لباسهای زیبای این میهمانی بر خلاف صفات فوق و درست نقطه متضاد آنهاست علاوه بر عدالت و خوش رفتاری و دوستی با خوبان و تبری از بدان است عطر آن نیز خوش اخلاقی میهمانان است چرا که پیامبر اکرم (ص) فرمودند اخلاق نیکو نیمی از دین من است، یا هر کسی که اخلاقی نیکو ندارد اون شخص از ایمان به دور است.

  میزبان نیز به میهمانان خود در مقابل اطرافیانش به غرور می فرماید اینان میهمانان من هستند اینان همان عزیزانی هستند که شما در همان که در خلقتشان شک کردید و من با این حال بار امانت را بر دوشان آنان نهادم و آنها در تمام آن امتحاناتی که شما را تحمل آن نیست مردانه بیرون آمدند اما آنان چه مردانه در مقابل آن سر خم نکرده که هیچ بر آن مشکلات مسلط شده و خود را با آنان گلاویز کرده تا به پیروزی کردند،

حال باید گفت خدایا ما لباسهایمان مندرس است اما آمده ایم تا جامه ای نو از تو به امانت برداریم و به خود آییم تا در وقتی دیگر و فرصتی دیگر بتوانیم در کنار خانه ات به میهمانیت بیایم و جامه های خویش را از نو دوخته و تمیز و مرتب به میهمانیت شرفیاب گردیم،

مولای ما! این بندگان ناچیزت تنها آمده اند بگویند ما فرمانت را شنیدیم و آماده ایم برای این میهمانی اما اگر مندرس و فرسوده ایم تو خودت راه خیر و درست را به روی ما بنما.

کریما! گناه ما شاید تنها آن باشد که سکوت را اختیار کرده ایم و در مقابل ناملایمات بسیاری از افراد خود را به هوایی دیگر و برنامه ای دیگر مشغول می گردانیم. و فراموش نکرده یم که النصیحة لائمة المسلمین، به معنای نصیحت ائمه مسلمین ضرورت دارد. اما بیشتر از این در توان خود نمی بینیم که آی عزیزان مسئول در مراکز مختلف بیایید راه انتقاد و راه پیشنهادت مردم را و نقد های آنان را هموار کنیم، باورمان شود که همه ما برای جامعه ای بهتر می کوشیم و اما هر کس بر مبنای سلیقه خود اعمال سلیقه می کند.

عزیزا ! تو بر ما می بخشایی چنانکه با وجود تمام ناشکریهای ما باران رحمتت را از ما دریغ نکردی! این ماهستیم که بسم الله اول هر کار و الحمد الله آخر هر کار را فراموش می کنیم و لطف کم هم کیشان و هم مسلکان خود را گاهی بجا می آوریم اما شکر تو را که خالق ما و تمام امکانات زنده بودن ما هستی را به دگم بودن خود تعبیر می کنیم، خدایا عبادت تو را نشانه عقب ماندگی می دانیم و تقلید کور کورانه از دیگران را عین پیشرفت خود می خوانیم!

علیما! علم ناقص خود را عین علیم بودن می دانیم اما حتی نمی توانیم به یک پشه جان بدهیم، و یا یک مورچه را بر مبنای آنچه تو خلق کرده ای بیافرینیم، شاید به علت آن باشد که خدایا تو ما را آزاد آفریدی و از ما نخواستی تنها به زور و تقلید تو را مورد عبادت قرار دهیم.

میهمانانی هستیم خود خواه و مغرور اما تو خود با افزودن به علم ما این نادانی ما را که فلاسفه به آن معتقدند هر چه بیشتر بدانیم می دانیم که نمی دانیم، تو خود در درون ما بیافزا، خدایا من میهمان توام پس به من ببخشای جامه ای نو و عطری زیبا برای ادامه زندگی من،

کریما! کرامت تو به بنده حقیرت کرامت داده و مورد تکریم قرار داده پس به همان کرامتد کسانی که در هدایت ما نقش داشته اند عاقبت بخیر بگردان. این میهمان حقیر از تو، که خدایی، می خواهد درحق ما خدایی کنی به کرامت و رئوفیتد نه به قهر و غلبه ای که با دشمنانت بر خورد می کنید.

آیا سزاوار است مهمانداری میهمان خود را به رسوایی کشاند؟ اگر چنین باشد آن مخلوق تو است اما تو خدایی و همه افراد را به دیده نوازش می نوازی پس از سر تقصیرات بنده حقیر بگذر.

جمیلا! به جمال و جلالت ما پای در میهمانی تو با ترس ولرز بابت مسائل تشنگی و گرسنگی خواهیم گذاشت، اما تو خود کمک کن این گام را با پیروزی بر نفس خود به پیروزی برسانیم.

 

 

 


شکوایه به امام زمان

به نام نامی حق

 

شکوایه ای به امام زمان

سلام آقا سلام مولی سلام سرور

امروز را می خواهم با حضرتد خودمانی باشم و سفره دلم را محضر مبارکتان بگشایم، آنچه می دانیم و خواندیم و گوش دادیم حکایت از نامه اعمال ما به حضور عزیزتان دارد، پس اعمالی که ما بیشتر از آن شاکی هستیم و شاید همه اکثر جامعه ما از آن شاکی است چنین به رشته تحریر در می آورم تا شاید متشاکیان به خود آیند و نگاهی دیگر به شاکیان داشته باشند.

وقتی که صبح از خانه بیرون می زنیم افرادی را در میان زباله ها وسطل های آشغال می بینیم که می گویند به دنبال روزی خودشان هستند، اول اینکه چرا این افراد باید روزیشان را از میان زباله ها جستجو کنند و مگر نه این است که همه مسئولان ما مسئول این پایمال شدن عزت نفس هستند و ما نیز به اندازه مسئولیت خودمان مسئول هستیم البته بماند که مسئولیت ما شاید در حد همین نامه نوشتن باشد. دوم اینکه آیا مسئولان ما نمی دانند این افراد دین خود را نیز از دست داده اند چرا که کاد الفقر ان یکون کفرا را بارها خوانده اند و دیده اند؟!

وقتی که در میان جامعه مسلمانمان قدم می زنیم و صحبت میکنیم دیگر از دغدغه هایی که حضرت دارد صحبت نمی شود و از دغدغه های شخصی و گرفتاریها صحبت می شود، از خالی بودن عاطفه واحساس و گاهی دین در میان جامعه حرف زده می شود.

آقا جان! ادارات ما مرکز معاملات تجاری و ملکی شده است کمتر کارمندی به وظیفه اش عمل می کند و اما از حقوق کمشان همیشه شاکی هستند البته حقوق کم است، اما به راستی من نمی دانم به اندازه همان حقوق کار می کنند یا نه؟!

از اختلاف طبقاتی چه بگویم که غوغا می کند اغنیا خون می مکند و فقیران خون دل می خورند، اغنیا در بحث قاپیدن و دزدیدن مسابقه گذاشته از لیاقت های بیش از این خود می گویند آنان البته آنگاه مدعی تر هستند که مسئولیتی نیز در اداره کشور دارا باشند و فقرا به فکر آنکه فردا باید به کجا بروند تا بتوانند قوت شبی دست و پا کنند.

مولی جان! کاری از من ساخته نیست اما می توانم بگویم که در این دیاری که به اسم حضرتد مسئولیت تقسیم می شود افرادی هستنند که از بس مسئولیت دارند حتی اسم و جایگاه کار خود را نیز چه بسا فراموش کرده اند اما افرادی دیگر چهار فرزند با مدارک لیسانس و فوق لیسانس در خانه ترشی انداخته اند، مگر نه این است که اسلام عدالت می خواهد اجرا شود پس من معنای عدالت را نمی فهمم یا عدالت معنای دیگری پیدا کرده است؟!.

سرورا! فدای تو برم من میگویم چرا باید چنین باشد مگر کشور ما ثروت ندارد چرا مدیریت ضعیف است چرا؟! چرا یک عده نان شب ندارند بخورند و تنها با یک نان خشک روز را به شب و شب را به روز می رسانند و برای خرید لباس بچه هایشان باید به دنبال ارزانترین لباس ها باشند و وصله های لباسشان چشم هر بیننده ای را به خود خیره کند اما یک عده در مسئولیت های آنچنانی مدعی شوند که مردم ما باید قناعت کنند؟! آیا آن مسئول محترم از وضع این عزیزان خبر ندارند؟! اگر ندارند پس چرا مدعی اجرای عدالت در جامعه هستند واگر خبر دارد پس چرا خون مردم را در شیشه میکند؟

عزیزا! من نمی گویم همه غرق در فسادند اما فساد آنقدرخودنمایی می کند که افراد صالح نیز امیدی به بهتر شدن ندارند! از شما درخواست داریم برای صلاحای این کشور دعا بفرمایید!

مولی جان! ماه شعبان است و نیمه شعبان و روز ولادت مبارک شما آیا جشنهای آنچنانی برپاکردن برای حضرتد اهمیت دارد یا خدمت به خلق و خندان و شاد کردن افراد مستضعف آنهم تنها با یک دادن عیدی؟ آیا وقت آن نرسیده که قدومت را بر دیدگان ما بگذارید و همه این فسادها را به اصلاح برسانید و دین واقعی و اسلام اصیل را در کشوری که به اسم اسلام حکومت در آن برقرار است به اجرا بگذاری؟


اخلاق شعبانیه

بسم الله الرحمن الرحیم

ماه رجب که پله اول برای سیر عبودی بندگان خاص خداوند بود، بندگانی که به «این الرجبیون» با پرورش صفات زیبای اخلاقی و عبودی در خود پاسخی مناسب دادند تا با یک قدم به جلو در خودسازی وارد در ماه شعبان شدند ماهی که تعلقش به پیامبر اکرم(ص) گفته اند و خطبه شعبانیه پیامبر در آن رحمت و معرفت است.

ماهی که سراسرخیر و برکت برای انسانیت است و مولودهایی در خود دارد که نشانه انسان کامل والگویی مناسب برای تمام اعصار تاریخی خواهند بود، مولودهایی که «قاب قوصین او ادنی» را فهمیده و درک کرده اند، چرا که تربیت شده باشگاه پیامبری هستند که برتری او نسبت به پیامبران دیگر محرز است.

ماه شعبان درابتدا با قدوم مبارک فرزندانی عطر آگین شده است که افتخار زمینیان و کروبیان هستند که تربیت شدگان بهترین مخلوق خدا هستند، چنان تربیت شده که عشق بازی را با فدا کردن تمام افراد خانواده خود آنهم درمقابل چشمان خانواده به اوج رساندند اما تسلیم جز خدای خود نشدند و بجز مبارزه با ظلم چیزی دیگر ذهن آنان را به خود مشغول نکرده بود.

مولودی چون حسین که تربیت شده بهترین مربی عالم یعنی پیامبر و بهترین پدر و مادر دنیا یعنی علی و فاطمه بود، جایی برای شک باقی نگذاشت که این الگوی انسان کامل چنان زمینه خوب بودن را در خود پرورش داد تا مقام عصمت را برای خویش به ارمغان آورد. چرا که بنا بر ادعای بسیاری از متکلمین عصمت تحقق پیدا نخواهد کرد مگر با فراهم کردن زمینه این صفت حسنی و استثنایی.

از طرفی مولود دیگری به زیبایی و شجاعت و وفای به عهد که درعالم نظیر ندارد (ابوالفضل العباس) می باشد که جز وفا و ا حساس از این الگوی انسانیت چیزی نقل نشده چنانکه دوستان نیز متعجب در این همه دلاوری و متانت و متعهد بودن، هستند. از طرف دیگر ولادت پسر امام حسین حضرت ( زین العابدین امام سجاد(ع) که با شجاعت و صبر و حوصله و دقت کافی توانست افکار و برنامه های حماسه عاشورا به دیگران منتقل نماید.

و نهایت ولادت امام زمان(عج) که امام عصر دوران حاضر و کسی که او را نشناسد و بمیرد باید گفت به مرگ جاهلیت مرده است. همانی که تمام دوستداران حق و حقیقت منتظر قدوم مبارکشان هستند تا تمام عدالت را چون جدش علی (ع) به نمایش بگذارد.

در این نوشتار لازم است مکتبی که این سه عزیز و بزرگوار در آن رشد و نمو یافته اند را مورد مداقه قرار دهیم و ان مکتب عزت و کرامت و مردانگی و انسانیت و عبودیت است .

این مکتب نه لیبرال است و نه سکولار و نه سوسیال و حتی نه مشائ و نه اشراق که حکمت متعالیه است که مکتبی کاملتر از آنان می باشد این مکتب کثرت را در وحدت و وحدت را در کثرت دانسته و از خود شناسی به خداشناسی و یگانگی خدا خواهد رسید، چنانکه تمام هستی را ابتدا در خود جستجو کرده و بعد از شناخت خود به شناخت جهان اطراف توجه نموده تا حضور خود را در جامعه اطراف سنجیده و برای آمدن و رفتن خود برنامه ای دقیق داشته باشد با نا امیدیها مبارزه کنند و جامعه را به سوی تکامل به تحرک اخلاقی و رعایت قانون وادار نمایند و همه صفات نیکو را در خود پرورش داده و بدیهای خود را زودتر از بدی دیگران ببینند و قبل از آنکه به حساب و کتابشان برسند خود به حساب و کتاب خود رسیدگی نمایند آنگاه هر آنچه را خواهند دید بوی خدایی خواهد داد چنانکه تربیت شده ی این مکتب زینب کبری(س) بعد از آن همه مصائب در کربلا را وقتی برای خدا می داند، می گوید جز زیبایی چیزی را ندیده است « ما رأیت الا جمیلا» یعنی حتی دردها و آلام نیز برای ایشان شرینی خاص خود را دارد و نوجوان این خانواده مرگ را اهلا من العسل دانسته و عاشق دیدار خداوندوند است.

این الگوهای انسانیت با علم به ذات خود در تکاملی اکتسابی به ذات حق پیوسته و آنچه را بر خود از مصائب و ناملایمات و ناحقی ها دیده اند را موانعی برای رشد خود می دانند چرا که به یک تربیت درست و منطقی دست یافته اند، چنانکه مربی آنان امیر المؤمنین فرمودند من عرفه نفسه عرفه ربه و چه زیبا فرموده است کسی که بخودش جاهل باشد چگونه از خود انتظار شناخت دیگران را دارد.

 ما به عنوان متربیان این مکتب باید این اصل را فراموش نکنیم که این مسیر احتیاج به سالها فرهنگ سازی داشته و فرهنگسازی احتیاج به تزکیه نفس تا مصداق « قدافلح من زکی ها» گردیم و پاسخگوی منت خدای منان باشیم که مبعوث شدن پیامبر را به تصویه ی نفس و بریدن از مظاهر دنیا و گرایش به نیکی و کتاب خدا و حکمت الهی بر ما منت نهاده است.

این ستارگان کرامت و بزرگی به خوبی مبعوث بودن پیامبر را برای مکارم اخلاقی فهمیده و درک کرده بودند و «انک لعلی خلق عظیم» را با جان و دل احساس و مصداق آن را مربی خود یافته بودند که معنای کثرت در وحدت را چنین ترجمه و تفسیر می کردند که اول و آخر خداست و ما بندگان او هستیم و باید با چشم دل خدای خویش را ببینیم.

 


مناسبتهای فروردین و رجب


به نام خالق طبیعت

عید امسال مصادف شد با ماه رجب ، ماهی که در روایات به ماه علی ابن ابی طالب و همچنین ماه شعبان ماه پیامبر و ماه رمضان ماه خدا نام گذاری شده است، لذا باید این تقارن را به نیکی یاد کنیم و توجه داشته باشیم چنانکه بهار، فصل شکوفتن و تابستان و پاییز فصل برداشت میوه است، ماه رجب را ماه شکوفه های معنوی انسانیت دانسته و ماه شعبان و رمضان را ماههای برداشت محصولات نیکو برای خود بدانیم، مناسبت های این ماه نیز از جمله ولادت امام جواد(ع) و امیر المؤمنین علی (ع) مزید بر شاد بودن در این ایام و دریافت نشانه ای برای زینت بودن ائمه(علیهم السلام) دانست.

مناسبت این ماه که ولادت امام جواد(ع) و مولی الموحدین علی (ع) است با کلمات گهر بار این بزرگواران توشه ای می توان ساخت برای بهره ای مادی و معنوی چنانکه نهمین اختر تابناک امامت می فرماید کسی که رفتار قبیح و زشت دیگران را تحسین کند(یعنی در مقابل آن موضع نگیرد و ناراحتی خود را ابراز ندارد و یا مثل همین مسائلی که در اجتماعات ما از بدی و فساد و رشوه و ... دیگران نقل می شود اما به جای تف و لعنت لبخندی بر لبان جاری نموده و می گوییم آدم زرنگی است!! چرا که ما به این اندازه که کار قبیح و زشت آنان را تف و لعنت بفرستیم می توانیم مانع فسادی شویم که به همین اندازه نیز مقابله نمی کنیم، البته اینکه دیگرانی که قدرت دارند و می توانند و باید مانع فساد شوند و اینکار را نمی کنند یا در توان ندارند، یا باید از مقام خود خلع شوند و کنار بکشند و یا باید برخورد قاطعی داشته باشند که عذر تراشیدن برای هر کدام بدتر از گناه خواهد بود) در فساد آنان شریک است.

به اصطلاح امروزی ما آش نخورده و دهن سوخته خواهیم شد چرا که فساد را دیگران انجام داده اند و لذت دنیاییش را آنها استفاده می کنند و ما تنها بخاطر تایید آنان باید هم عذاب دنیا را داشته باشیم که حسرت داشتن پولها و مقامهای آنچنانی است باید بخوریم و هم عذاب آخرتی چرا که کار زشت و فساد و ... آنان را تنها با یک لبخند تأیید کرده ایم.

حال اگر این کلام نورانی را ما مورد عمل قرار داده و با کسانی که چنین کنند به زشتی یاد کنیم حداقل دو کار مثبت انجام داده ایم اول اینکه دیگرانی که آلوده نشده اند رغبت کمتری برای انجام اینگونه امور پیدا خواهند کرد و دوم اینکه در صورت انجام این گونه فسادها توسط این افراد یا دیگران جرأت بیان آنرا در مجامع عمومی نخواهند داشت و ما ناخود آگاه به امر به معروف و نهی از منکر در جامعه خویش عمل کرده و دیگران را حداقل به سمت فساد سوق نداده ایم.

مناسبت بعدی نیز ولادت امیر المومنین علی (ع) است که تکامل انسان به حق باید از این الگوی خلیفة اللهی برای جوامع انسانی جستجو کرد، چه زیبا می فرماید خوش بحال کسی که مشغول شدن به عیوب خود عاملی شده تا از عیوب دیگران صرف نظر نماید، یعنی کسی که بخواهد عیب دیگران را مورد مداقه قرار دهد هیچگاه به عیوب خودش توجه ندارد و چنین فردی فردی موفق نمی تواند باشد چرا که بنا به فرموده ی این الگوی انسانیت کسی که خود را بشناسد خدا را شناخته است و فردی می تواند خود را بشناسد که ظاهر و باطن و اعمال و اخلاق خود را زیر ذره بین وجدان قرار داده و آنرا بررسی نماید و شخصیتی که چنین عمل کند خواهد دید آنقدر می تواند در خود عیب بیابد که دیگر فرصتی برای عیب پیدا کردن در دیگران نخواهد داشت.

حال اگر تک تک افراد جامعه ما بخواهند نه از باب فرمایش امام معصوم که از باب کلام یک روانشناس و جامعه شناس به این درهای گرانمایه  و پر معنا عمل نمایند آیا جامعه ما به آن تغییری که مورد توجه آحاد جامعه است نخواهد رسید؟ آیا اگر نگارنده تمام سعی و تلاشش عمل این دو گوهر درخشان باشد و خود را در فساد دیگران داخل ننماید و به عیوب خود بپردازد و جامعه خواننده سطور نیز به همین ترتیب و حتی کسانیکه این مطالب به گوش آنان می رسد بخواهند عمل کنند آیا در اصلاح جامعه ی خود یک قدم پیش نرفته ایم و آیا در دل تک تک افراد امیدی برای اصلاح خود و جامعه خود ایجاد نکرده ایم و آیا بهاری بهتر از این برای اصلاح خود و جامعه خود خواهانیم؟

نگاهی به وضعیت جامعه شهریمان که داشته باشیم و به گفتارها و کلامهای مجامع عمومی اگر دقتی بنماییم همگی از یک چیز دم می زنیم و آن ناامیدی، در کار در فرهنگ در سیاست و اقتصاد و جالب اینکه هیچکدام از ماها مخصوصا آنان که می دانند خود حاضر نیستیم یک قدم برای اصلاح خود وجامعه خود برداریم!! و فرزندانمان را از این وضعیت خوف و نا امیدی نجات دهیم و حتی گاهی خود نیز بر خلاف فرمایش امام جواد(ع) به آن دامن می زنیم.

بهار ما در درون ما شکوفه خواهد زد و بهار طبیعت در دل طبیعت پس درسی که ما می گیریم تغییری مناسب در خود است که باید همگی دست به دست هم دهیم تا طبیعت درونمان و جامعه مان را همانند طبیعت کوه و دشت زیبا و پرگل نماییم.

نکته اخر این که اگر یک لحظه به خود و جامعه خود بنگریم و هر کدام از ما ها خود را به این وعده ها متعهد بدانیم در روز 13 فروردین شاهد این همه تخریب طبیعت، اسراف با سبزه های در وسط جادهها ولو، و آلودگی هوا با حرکت در حاشیه خاکی جاده ها نبودیم و تعطیلاتی زیبا و بیاد ماندنی به همدیگر هدیه می دادیم تا آلودگی صوتی و هوایی و نابود کردن طبیعت زیبا و حتی بعضی از به اصطلاح آدمها مخصوصا بزرگترهای خانواده در میان گندمهای کشاورزان مشغول گل کوچیک و وسط وسط بازی کردن نبودند!!

مناسبت دیگر رحلت شهادت گونه زینب کبرا(س) است که بانویی در رشادت و کرامت هر چه گفته شود کم است و تنها باید گفت دختر فاطمه و علی و خواهر مجتبی و حسین است، که تمام مصائب کربلا را دید اما از وظیفه خویش که پیام کربلائیان بود کوتاه نیامد.

و مناسبت دوازدهم فروردین روز جمهوری اسلامی که مصرع دوم شعار انقلابیون و تئورسین های انقلابی بود «استقلال آزادی   جمهوری اسلامی»، و به واقع تمام آنان به آن اعتقاد داشتند و جامعه امروز نیز به آن اعتقاد راسخ داشته به شرطی که عده ای به این اسم و به این عنوان پله ای برای مطامع دنیوی خویش نسازند و تنها به نفرت طبقه محروم جامعه نسبت به انقلاب دامن نزنند کسانی که با فساد، دزدی، رشوه و... هزاران فساد دیگری که متأسفانه دربعضی از ادارات و نهادها جا خوش کرده و مردم را به اسم اسلام و جمهوری اسلامی از اسلام و جمهوری اسلامی بدبین نموده که این افراد نه قاعده سیاست را بلدند و نه قاعده دین که از هر دو نیز دم می زنند و خون بر دل دلسوزان انقلاب خواهند کرد. مناسب است این روز نیز با یاد و خاطره تمام کسانی که برای این شعار جنگیدند و از کشور و نظام دفاع کردند و به شهادت رسیدند یا در این راه عمر خود را در طبق اخلاص گذاشتند قدر دانی نموده و فرصت طلبان را در هر مقطع زمانی و مکانی لعن فرستاد.



یاد داشتی دیگر

به نام خالق هستی

نوشتن سخت و طاقت فرساست مخصوصا اگر بخواهید مطلبی برای گفتن داشته باشید، و خواننده خود مطلب را به تلف عمر فرا نخوانده باشید، بر این اساس سعی بر نوشتن مطلبی است که دوستان و همراهان خود را به تلف عمر فرا نخواند،

این روزها مناسبت های فراوانی وجود دارد که هر کدام می تواند موضوعی برای نوشتن یک کتاب باشد، با این حال قصد آنرا داریم که به طور خلاصه یاد داشتی بر این امور داشته باشیم، نظاره گر جامعه ما از وضعیت فرهنگی و سیاسی، اقتصادی و معنوی جامعه به عمق مسئله پی خواهد برد که چه جایگاهی برای امور مطرح شده ترسیم کرده ایم، با این حال نه به دنبال مقصر هستیم نه مقصران چرا که نقش همه جامعه در آن مشخص است و جایی برای گلگی از دیگران نیست، از نگارنده متن تا مسئولان بالای نظام و از کارگر و مدیر کل و ... همه افراد جامعه به نحوی در آن نقش داشته و داریم.

جامعه ما جامعه ماست نه جامعه دیگران، این جامعه دشمن دارد و دوستانی که گاهی نادانی آنان از دشمنی دشمنان خطرناک تر است، با این حال ما باید خود آنرا تغییر داده و منتظر یک نیروی غیبی نباشیم، یا نیرویی که از خارج بیاید و ما را به سمت جامعه ایده آل هدایت نماید، چرا که خداوند هم تغییر جامعه را منوط به خواست افراد جامعه کرده و خوب و بد بودن جامعه را به افراد آن مشروط کرده است.خلاصه آنکه سال 97 را باید  سالی پر بار و پر برکت برای خود و  جامعه خود ترسیم نماییم و برای رسیدن به آن تلاش نماییم، که باید گفت خود کرده را تدبیر نیست اگر ما سال 97 هفت خود را به نا خوبی سال96 برای خود ترسیم نماییم. اگر قرار است ما یک روزمان مثل روز قبل نباشد به طریق اولا ملعون خواهیم بود اگر سال 97 همانند سال 96 باشد و تلاشی برای تغییر نداشته باشیم.

آغاز رجب المرجب و حلول این ماه با ولادت امام محمد باقر(ع) ما را در طی کردن مسیر تلاش و سازندگی و برنامه ریزی یاری نموده و آغازی برای انجامی دیگر خواهد بود و با شعاری که این امام عزیز داشته اند می توانیم چراغ هدایت را به روی خود نشانده تا چنان تلاشی داشته باشیم که خیال مردن و سفر کردن از این دنیا به ذهنمان نپرورانیم تا در مسیری که در پیش داریم خود را باخته، محسوب نکنیم و تن به تن آسایی به نام تقدیر و خواست خدا ندهیم و از سویی چنان حواسمان به اعمال و نتیجه اعمالمان باشد که گویی هر آینه باید به روز پاسخگویی از اعمالمان برسیم. لذا با این الرجبیون باید قیام کنیم و نوایی دیگر برای پیشرفت خود و جامعه خود بنوازیم.

مسئله دیگر بهار طبیعت است که تاریخی به کهنی ایران زمین دارد و ما ایرانیان آنرا گرامی می داریم تا علاوه بر آیین های کهن ایرانی و جشن های خاص آن که ما را در راه سعادت و تکامل از جمله صله رحم یاری می نماید تشکری از خالق نیز داشته باشیم تا زندگی ما را نیز چون بهار طبیعت از نو بنا نماید و شکوفه های امید و تلاش را در ما به جوانه برساند و یاد بگیریم که دنیایی پر از شادی و طراوت، انسان هایی پر از شادی و طراوت و نیک سیرت و پاک صورت می خواهد. بهار به ما درس امید و سرزندگی خواهد داد و ما به بهار و طبیعت باید درس دوست داشتن و محبت ب و احترام به آن برای نگهداری طبیعت برای آیندگان خواهیم آموخت و همچنین تلاش خواهیم کرد تا دنیای زیبای کودکانمان را با عجله کردن و لج بازی های شیطانی به یأس تبدیل ننماییم.

نهایت یادمان باشد که روز اول عید را که مصادف با شهادت امام هادی(ع) است را به احترام آن امام از شادی های خود کوتاه آمده تا توانسته باشیم علم و معنویت، شادی و نشاط با دین خود همراه داشته باشیم و برای ائمه خود زینت باشیم.

 


سخنان رئیس جمهور

به نام خالق فکر و عقل

این روزها همه چیز از وضعیت نابسامان و پر حاشیه کشورمان و جامعه ایران حکایت دارد و عده ای سخن به میان می آورند از قحطی آبی که بیست سال دیگر امکان اتفاق افتادنش وجود دارد صحبت به میان می آید، از وضعیت زلزله زده ها و وضعیت اقتصاد بیمار و اختلاس های آنچنانی که توان و روح جامعه ایران را به خمودگی و نا امیدی می کشاند سخن به میان می آید و از پیش بینی های فوکویاما شخصیتی آمریکایی و ژاپنی که از وضعیت بغرنج جامعه ما سخن به میان می آورد و انشقاق درون جامعه و ایجاد گسل های بین نسلی و ... همگی از وضعیتی حکایت دارد که جای کوچکترین اشتباه از تمام مسئولان نظام را سد نموده است، و این می طلبد که جامعه ایران و نه تنها مسئولان که البته بنا به جایگاه و قدرتی که دارند آنان در اولویت هستند برای جلوگیری از وضعیت های احتمالی که پیش بینی می شود برنامه ریزی داشته باشیم و باشند هر چند اشتباه کرده اند و کرده ایم و تا کنون به آزمایش و خطا پیش رفته ایم اما این زمانه دیگر جای اشتباه نیست و تمام جناحهای کشور بدانند کوچکترین اشبتاهی در برنامه ریزی کشوری دودش به چشم همه ملت خواهد رفت و این ایران است که به سوی خطرات احتمالی و پیش بینی شده خواهد رفت و لذا باید با تمام امید و توان در مسیر پیشرفت و تکامل جامعه و کشور خود تلاش نماییم و البته تنها به فکر منطقه خود و شهر خود نبوده و طرفداری بی قید و شرط از هم فکران نیز می رود تا این معضل را دو چندان کند، لذا همگی ما باید خواستار رعایت انصاف و عدالت در برخوردها، نقدها و توزیع عادلانه ثروت باشیم و جامعه خود را همانند بدن خود محسوب کرده و هر عضوی را نباید به درد آورد و نمی شود به آن درد توجه نکرد  و جامعه را یک خانواده دانسته چنانکه در بدن یا خانواده خود هر دردی را که احساس میکنیم با تمام قوا و بسیج تمام در صدد جبران و اصلاح و تیمار آن خواهیم شتافت و البته نسبت به جامعه نیز باید چنین باشیم و مطمئن هستم کسی که چنین اندیشه ای ندارد چز خودستایی، استکبار  درون و غرور چیزی در دماغ او رسوخ نکرده و البته ضربه آن نیز اگر خود نخورد نسل آینده ای که فرزندان او هستند خواهند خورد.

بنابر این آنچه که در بالا بیان شد مقدمه ای بود برای فرمایشات دکتر روحانی رئیس  جمهور کشور عزیزمان که نباید این چنین مخالفین خود را بی عقل معرفی نماید و هر چند در توجیه آن هم بر آیند راه به جایی نخواهند برد، روحانی عزیز خود می داند که اینگونه ادبیات جایگاه حقوقی و سیاسی و فرهنگی نداشته و ندارد و مهم نیست ایشان چیزی دیگر گفته باشد و مخالفین چنین بیانش کرده باشند یا واقعا خود گفته باشد مهم این است که  جامعه امروز ما از کوچکترین اهانتی چه به صراحت چه به کنایه نسبت به خود و دیگران حتی حساسیت زیادی نشان خواهند داد، که البته چای خوشحالی هم  دارد اما موج سواری دیگران را نمی شود نادیده گرفت،

از باب عصبانیت هم اگر باشد ایشان می داند که جایگاه ما موقعیت ما و لباس ما جایگاه و موقعیت و لباسی نیست که بخواهیم عصبانیت خود را مطرح کنیم و به سبک مخالفین خود عمل کرده و تریبون رسمی کشوری را به مکانی برای عقده گشایی خود قرار دهیم

در هر صورت جناب رئیس جمهور !! محبوب و اصلاحگر قوانین و سلیقه های خود قانون دانسته، اینگونه ادبیاتی شایسته ی جنابتان نیست و فرهنگ کنونی جامعه نیز نخواهد پسندید، و اینگونه برخورد با منتقدین نه تنها درست نیست که فرهنگی نابجا را بجا خواهد گذاشت. بهتر آن است که ادبیات خود را تغییر داده و منتقدین را چون امام برای کشور و جامعه ایرانی خیر بدانیم .


نقش اخلاق در وحدت اسلامی

 مقدمه،

با عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهراء (س)به همه دوستداران و رهروان راه حقیقت

در اهمیت و جایگاه حضرت زهرا(س) در منابع شیعه وسنی آیات و روایات متعددی مطرح شده است از جمله این امور سوره کوثر و آیه تطهیر است که به نقل از روات شیعی و همچنین ابن حنبل امام اهل سنت و فخر رازی مفسر کبییر اهل سنت روایات متعددی نقل شده است.

از سوی دیگر فاطمه بضعه رسول الله و پاره تن اوست که هرکس او را بیازارد پیامبر را آزرده است و هر کس پیامبر را بیازارد خداوند را آزرده است و همچنین درخوشحالی فاطمه نیز چنین آمده است.

اما فاطمه زهرا(س) که مظهر علم و کمال بودند در اعتراض خود چنان منطقی بر خورد کرد که نه آشوبی به پا شود و نه اینکه تاریخ به فراموشی بسپارد که فاطمه وعلی (علیهما السلام ) حقی داشته اند که غصب شده است. با این حال خواست این عزیزان و بزرگواران نیز جز وحدت نبوده و نیست. بر این مبنا و بر مبنای اخلاقی جهت باقی ماندن بر اتحاد اسلامی و نه انحراف از حق و پیرو دیگران شدن بلکه از باب مدارای با مسلمین جهت حفظ وجه اسلام و مسلمین لازم است نکات اخلاقی را و کلام و سیاسی را درهم آمیخت تا بتوان فهم درستی از دین و سیره بزرگان دین به منصه ظهور رساند.

بیان مسئله،

سعه صدر و مدارا از اموری است که علاوه بر مبانی عقلی، از سوی منابع دینی نیز مورد تأکید بسیار می باشد چنانکه قرآن کریم سعه صدر و گشادی سینه را از مبانی تدین دانسته و امیر المؤمنین سعه صدر را وسیله سیاست و مدیریت ذکر نموده اند. تحقیق حاضر بر مبنای اخلاق سیاسی و اجتماعی یک بحث محسوب شده و با تحلیل و تفسیر آیات و روایات در این زمینه سعی نموده است با دعوت مسلمین به توجه بیشتر به منابع اسلامی از جمله سنت رسول گرامی و ائمه(ع) و اصحاب آن حضرت در صدد شناخت خود و خدای خویش باشند و با خودسازی و برتر ندانستن خود نسبت به دیگران و همچنین با دوری گزیدن از خود پرستی و خود خواهی همچنین پرهیز از هوای نفس و فهم بهتر آیات و روایات در مباحث اختلافی و وحدت، و اینکه آنچه خداوند از تفرقه در قرآن صحبت به میان می آورد مبانی جبری است برای شناخت انسان ها و قوم ها و قبیله ها و آنچه راجع به وحدت سخن به میان می آورد موارد اکتسابی است که تأکید بر مشترکات و دوری از موارد اختلافی می باشد چنانکه قرآن وحدت را حتی بین ادیان ابراهیمی که در واقع یکی بوده و به مرور دچار اختلاف شده با گرایش به اینکه خدایی وجود دارد و قیامتی، مسملین را علاوه به وحدت میان خود به وحدت با سایر ادیان اشاره داشته و دعوت نموده و آنان را به کلمه ی توحیدی الله فرا می خواند(آل عمران،64).

بر این مبنا باید مسلمین «خود فردی» را گسترش داده و از خود مذهبی و خود ملی بگذرند و به یک «خود اسلامی» و «امت اسلامی» برسند تا آنچه منافع خود می پندارند منافع دیگر گروهها و حتی دیگر بلاد اسلامی بدانند و به مشترکات میان قوم، قبیله، مذهب و دین توجه داده شود، تا نسبت به خوب و بد بودن این حاکم یا آن حاکم و یا این گروه و آن گروه. چنانکه در صدر اسلام یک سرباز مسلمان می توانست به نمایندگی از حاکم اسلامی قرار تأمین برای یک فرد صادر کند چرا که جامعه اسلامی ید واحده بود و با شناختی که از همدیگر داشتند به قول و فعل دیگر افراد مطمئن بوده و عمل او را خیر برای یک فرد نمی دانستند بلکه برای یک امت می دانستند. لذا نوشتار حاضر از عوامل وحدت آفرینی که تک تک افراد امت اسلامی و مخصوصا حاکمان را به خود فرا می خواند و بر مبنای گسترش «خود شخصی» و ملی یا مذهبی به «خود دینی» و «امت اسلامی» اشاره داشته که میسر نمی گردد مگر با تأکید بر خودسازی و مبارزه با نفس و الهام گرفتن از منابع اسلامی و قرآنی که صلاح و فلاح را درتزکیه نفس خوانده است (شمس،9).

البته این نوع نگاه به وحدت را عاریه از نوع نگاه شهید مطهری در بحث اخلاقی است که در فلسفه اخلاق آنرا به بحث نهاده است نگارنده نیز با توجه به این موضوع معتقد است گسترش خود مذهبی و ملی با جهان بینی از موضع بالاتر می تواند ما را از حصار این خودپرستی که تنها به مافع یک گروه اندک به اسم مذهب یا اسلام می اندیشد رهانیده و منافع جهان اسلام را بر منافع محدود خود ترجیح خواهد داد و به نظر تنها راه رهایی از خودشیفتگی مذهبی بوده تا بتوانیم جهان اسلام را از این وضع فلاکت بار خود رهایی بخشیده و در عین حال دستورات قرآنی و روایی نیز جامه عمل پوشانده ایم حال این نوع اتحاد چه یک قوم باشد یا یک کشور یا کشورهای متعدد، وقتی با این روش پیش بروند و منافع و مضار دیگر جوامع را منافع و مضار جامعه خود دانسته باشند این جامعه علاوه بر آرامش و توجه درونی آرامش و توجه بیرونی نیز برای صاحبان آن به ارمغان خواهد آورد و دیگر مذهب من و امام من نمی تواند اولویت اول جامعه اسلامی باشد بلکه همچون امیر المؤمنین (ع) جامعه اسلامی اهمیت داشته چه در خطرات و چه در مزیت ها. و الاسلام یعلی و لا یعلی علیه می تواند تحققش در جهان امروز به وحدت مسلمین باشد.

 


چهلمین سالگرد انقلاب

مسئله دیگری که مردم ایران بخاطر آن انقلاب کرده بودند مبارزه با فساد و تملق و چاپلوسی در ساختار حکومتی و مسئولان وقت بود، و مردم ایران از آن به ستوه آمده بودند، حال باید دید آیا این امور ساختار سوز و مخرب کارگزاران بعد از انقلاب اسلامی به کجا سیر کرده و مقدار پیشرفت ما در از بین بردن این صفات رذیله به چه اندازه بوده است؟

اعتراض انقلابیون و متفکران انقلابی به وضعیت دین ستیزی در میان حاکمان بود و تئوریسین های انقلاب برای عبور از این بحران تلاش زیادی از جمله استاد مطهری و دکتر شریعتی در سطح دانشگاه ها و مراکز آموزشی داشتند، و بعد از انقلاب رابطه بین آحاد جامعه و دین به مراتب بهتر شده بود و حضور جانانه عزیزان در دفاع مقدس دلیل بر آن بود اما به مرور این نهال نیز کمرنگ شده به نحوی که در اعتراضات اخیر هر چند تعدادی اندک اما  حکایت از بی خیالی جامعه از دین داشت که شعار ضد دین می دادند و حمله به مراکز و افراد مذهبی دلیل بر آن است، هر چند این تحرکات و اعتراضات را نمی توان از اعتقاد درونی افراد دانست چرا که عوامل متعددی ممکن است در آن از جمله بیکاری، بی پولی و عدم امنیت کاری دخیل بوده اما از طرفی باید به بی خیالی جامعه نسبت به این امور دقت شود.

مسئله دیگر تکیه کشور به نیروی داخلی بود که هر چند تا حدودی موفق بوده اما تمام کار نیست و هنوز صنایع مادر ما و حمل و نقل ما وابستگی به کشورهای دیگر دارد و امیدواریم با توجه به حرکتی که شده است آرمان های انقلابیون در این زمینه فراهم گردد.

مسئله مهمتر که ساختار و کارگزار نظام را ما را درنوردیده وضعیت فساد و  ارتباط آن با اخلاق است اگر خود را گول نزنیم و صادقانه بیان کنیم باید بگوییم که در این زمینه شاید پسرفتی نداشته باشیم اما نسبت به اوائل انقلاب چرخشی صد و هشتاد درجه ای د اشته ایم به نحوی که اوائل دفاع مقدس فرهنگ ایثار و شجاعت جوانان ما واقعا نمود واقعی با ارمانهای انقلاب اسلامی داشت اما به مرور زمان باز هم این مسئله همچنان دوچار تغییرات شد و بی اعتمادی ملی مردم نسبت به مسئولان و مسئولان نسبت به مردم دو چندان شد. و این از اموری است که برای نظام پادشاهی ایجاد کرد و ممکن است اگر ما همچنان بی دقت باشیم ما را نیز گرفتار نماید.

نکته ای دیگر که در این انقلاب ما را دچار بحران  خواهد کرد مسئله تربیت و آموزش و پرورش است که  خانواده های ما به علت مختلف از جمله دوشیفت کار کردن و خستگی از کار زیاد و یا عدم کار و بی حوصلگی حاصل از عدم درآمد و کار از تربیت بچه های خود باز می مانند و آموز و پرورش و دیگرا مراکز تربیتی از تربیت بچه ها دوری گزیده و  خانواده ها هم همچنین، لذا به دست خود بچه های خود را یتیم تربیتی قرار دادیم. و این هم بحرانی دیگر که جایگزینی برای آن ینافتیم

نتیجه آنکه در انقلاب

به اموری رسیدیم که انتظارشو نداشتنی مثل ساختن صنایع دفاعی و دارویی

اموری که تئوریسن های انقلاب در پی آن بودند از جمله استقلال مقتدر ایران و ازادی در  آن به آزادی شهوانی محدود کردند و اجازه آنرا به کسی ندادند

در زمینه دارو و دکتر ما نسبت به زمان پهلوی بهتر شده و قابل تقدیر است.

در زمینه اقتصادی اما نتوانستیم چنان عمل کنیم که وابتسگی آنرا از خارج قطع نموده و الگویی مناسب برای مسلمین داشته باشیم

در زمینه سیاسی متأسفانه آرمانهای انقلاب را طی نکرده هر چند پیرشفت هایی داشته اند. آزادی و انتخابات این امور را به درستی نتوانستیم اعمال کنیم و هر کس که قدرت بیشتری یا پول بیشتری داشته باشد می توان اندیشه خود را بر دیگران تحمیل کند.

 

 


چهلمین سال انقلاب

به نام هستی هستی بخش

این روزها مصادف شده است با چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران، چهلمی که حکایت ها از آن بیان شده است چنانکه حافظ می گوید

سحرگه ره روی در سرزمینی

همی گفت این معما با قرینی

که ای صوفی شراب آنگه شود صاف

که در شیشه بماند اربعینی

در چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی، باید صاف شدن این انقلاب مشخص شده باشد باید دید آیا آرمانها و ایده های آن به ثمر نشسته است یا نه؟ آیا شعارهای آن تحقق یافته است یا خیر؟ به هر جهت انقلابیون برای خود اهداف و آرمانهایی داشته و به دیگر مردمان وعده داده بودند باید دید چه اندازه به ثمر نشسته است، اگر نگاهی صفر یا صد داشته باشیم باید یا بگوییم به هیچ هدفی نرسیده و یا بگوییم همه اهداف خود را محقق ساخته است، البته در این بین باید نگاهی دیگر نیز داشت و تنها سفید و سیاه نبینیم و آن نگاه سوم است یعنی انقلاب اسلامی ایران به بعضی از اهداف خود رسیده و بعضی را با توجه به کاشتی که داشته است بد برداشت نموده و یا برداشتی نداشته است.

اگر استقلال نظام مقدس جمهوری اسلامی را در نظر بگیریم باید بگوییم  استقلال خود را حفظ کرده ایم و در بعضی موارد حتی به دیگران نیز خط مشی می دهیم. اما نکته ای که باید دقت داشته باشیم به نظر این است که این استقلال بیشتر بر توان و قدرت پول نفت متکی بوده تا بر توان علمی و صنعتی ما در جهان.

نکته بعدی جمهوری اسلامی است که حرف و حدیث های آن زیاد است و در این بین گاهی جمهوری به محاق برده ایم و گاهی اسلامی و گاهی به اسم این دو هر دو را به محاق برده ا یم و این البته کاری است که به مسئولان کشورمان بر می گردد هر چندنمی توان مردم را نیز بی تقصیر دید چرا که حمایت های ابتدایی مردم از بعضی از دستوراتی که خلاف قانون اساسی تحقق پیدا می کرد اگر همان ابتدا با مخالفت مردم روبرو می شد شاید الآن به این نکته نرسیده بودیم که پارتی و رشوه و فساد در بسیاری از امور غوغا کند!! پس آرمان انقلابیون ما ریشه کنی این امور بود اما باید گفت موفق نبوده ایم، عده ای به اسم اسلام و با بدست گرفتن مسئولیت های مهم جمهوری را دور زدند و بعضی اسلامیت را حال آنکه برداشتی نادرست از کاشت انقلابیون بود.

آزادی مطرح درشعارهای نظام نیز نه آنگونه که انقلابیون انتظار داشتند اما در کل از زمان شاه البته قبل از 56 به مراتب بهتر شده اما به واقع خط و مشی انقلابیون تنها در این حد نبود.

ادامه دارد