قلم

عید در روایات

به نام خالق بهار زیبایی ها

یا مقلب القلوب و الأبصار .

ای انگیزاننده انقلاب در دلها و دیده ها و ای تدبیر کننده ی سیاهی شب و روشنایی روز، ای دگرگون کننده ی دلهای آدمیان تو خود قلوب ما را و دلهای ما را به بهترین نوا بنواز.

با رسیدن ماه اسفند به آخر راه، نویدی دیگر از راه می رسد تا سالکان طریق علم و دانش و مردمان دیار به طریقی و با الگو گرفتن از تدبیر کننده قلبها و دلها، اموری را آعاز نمایند و ساز کنند که تا قبل از این بر آن روشی و جویشی دیگر بود، این تغییر و دگرگونی را به تعبیری عید نامیده اند.  

واژه عید در قرآن کریم آمده است که عیسی ابن مریم خدای خویش را خطاب قرار داده و بیان داشته است که بارالها ! پرودگارا ! برای ما از آسمان مائده ‌ای فرست تا این روز برای ما و کسانی که پس از ما می آیند ، عید باشد که تو بهترین روزی دهندگانی و آیت و حجتی از جانب تو برای ما باشد ." ‏‏(مائده114) با این بیان عید " روزی است که در آن سود و منفعتی مادی یا معنوی باشد چنانکه روزهای غدیر ، قربان و فطر عید نامیده شده اند چرا که در غدیر امامت مطرح است و در قربان، قربانی کردن و کمک به محرومان اجتماعی و در فطر، فطره پاکی را تقدیم می نمایند. همچنین می ‌توان گفت ؛ عید آن روزی است که در آن نماز ویژه ‌ای برگزار کنند یا روزی است که مجمعی در آن فراهم آید و یا آنکه عید روزی است که خلق از ماتم به شادمانی " عود " کنند یا روزی است که تفاوتی میان درویش و توانگر نباشد یا آنکه " عید " روز شریف و ارجمندی می‌ تواند باشد. مهم ‌ترین اعمال و آداب مشترک عید عبارتند از : غسل کردن و حمام کردن ، پوشیدن جامه نیکو ، استعمال بوی خوش ، خواندن نماز.

خیرات و فرشتگان در ایام عید بر بالین کسانی بارانی می شوند که فطرت پاک انسانی خویش را صیقل داده و آرامشی نسبی برای خود و جامعه خویش به ارمغان آورند. اما آنچه به نام عید در نزد ایرانیان بوده و هست بر مبنای اسلامی و روایی گاه بر نحس بودن آن و گاه بر خیر بودن آن حکایت دارند، اما بنا بر آنچه قرآن بیان داشته که عید روز خیر و برکت است و آنچه امیرالمؤمنین علی(ع) معتقد است که عید روزی خواهد بود که گناهی در آن واقع نشود و همچنین منقول از امام صادق(ع) که از غسل کردن و پاکیزه بودن و پوشیدن جامعه های زیبا و خواندن نماز و خواندن سوره های کافرون و قل اعوذبرب الناس و الفلق و دعا در آن روز و همچنین نقل معلی از امام که امام می فرماید آیا می دانی امروز چه روزی است و معلی اظهار می دارد که در نزد ایرانیان معروف است به نوروز و حضرت می فرماید اما آنچه در این روز اتفاق افتاده را بدان، و آن روزی که خداوند از بندگانش خواست بنده او باشند و نه غیر او، همان روزی که اولین طلوع خورشید است بر زمین، روز هبوط کشتی نوح بر کوه جودی است، روز شکستن بتها توسط ابراهیم، نزول جبرئیل بر پیامبر رحمت و روز ولایت علی (ع)و بت شکنی پیامبر به همراه علی و پیراستن و پاک کردن خانه از آلودگی ها و روز اجرای عدالت توسط منجی بشریت و روزی است که امام صادق (ع) در آن روز انتظار فرج دارد، پس نمی توان روایاتی که بر مبنای نحوسیت عید نوروز نقل شده است چنانکه نقل شده است، عید روزی است که انهدام اسلام در آن رقم خواهد خورد. پذیرفت و به عید به عنوان یک سنت حسنه مقابله کرد.

با توجه به این دو دسته از روایات می توان گفت بر فرض صحت روایات دو طرف حساسیت ائمه (ع) از آن روست که نکند گرامی داشت این ایام عاملی شود برای بازگشت به جاهلیت و قبیله گرایی و مطرح کردن ایرانی و عربی بتا انشقاقی در جامعه اسلامی پیش آید.

در حالی که  نوروز به معنای بازگشت به گذشته نیست، بلکه نوروز با اخذ محتوای اسلامی، از قبیل دعا و صله رحم و سایر سنت‌ها و آداب نیک اسلامی، توانسته به عنوان آئین ملی ایرانیان همچنان باقی بماند؛ و بزرگان از جمله رهبر انقلاب اسلامی معتقدند، نوروز دیگر همانند قبل خالی از محتوا نیست بلکه جشنی مردمی و ارادت به حضرت حق می باشد و تقویت انسانیت و عاطفه در آن ایجاد شده است  (بیانات در صحن مطهر حضرت ثامن الحجج، امام رضا(ع)، 1/1/1377..

 


سنگ تمام مردم

 

بسم الله الرحمن الرحیم

با گرامی داشت شهدای ترور کور وهابیت و جیش الظلم در شرق کشور

بیست و دوم بهمن سال 1397 بازهم مردم عزیز و بزرگوار ایران سنگ تمام گذاشتنند تا به دشمنان این مرزو بوم بفهمانند که مشکلات داخلی نظام را همچون مشکلات یک خانواده پنداشته و درگیر بودن اقشار مختلف را در مشکلات اقتصادی و فرهنگی درگیر بودن خود دانسته و برای جبران آن تلاش خویش را خواهند داشت، اما پاسخی که این غیور مردان به دشمنان خارجی خود دادند، این بود که شما تحریم کنید، چه به اسم دفاع از ما باشد و چه به اسم در فشار قرار دادن مردم هیچگاه به آنان اعتماد نکرده و دشمنان خود را دشمنانی قسم خورده می دانند که در پی هر فرصتی مشکلی ایجاد خواهند کرد.

 پیام دیگر به مسئولان داخل نظام است که آقایان مسئول به جای نقش اپوزیسیون بازی کردن به فکر مردم باشید به جای اینکه بگویید باید چنین کرد و چنان شد و به جای مچ گیری از همدیگر به فکر مردمی باشید که تمام مشکلاتی که شما ایجاد می کنید به پای شما مانده اند و قیام کرده اند، و حرف های شما با حرف افراد کف خیابان و کارگر تفاوت دارند شما باید به جای حرف مشکلات را حل کنید و از تمام نیروهای داخل نظام ولو مخالف کمک بگیرید چرا که همه شما از مردم این کشور هستید.

اما نکته دیگر اینکه آقایان مسئول و صدا و سیمای جمهوری اسلامی مردم ما سنگ تمام گذاشتند و امروز25 بهمن است و دیگر این فیلمهای راهپیمایی را پخش نکنید و خون به دل مردم نکنید، بیایید خدماتی که در این چند روز قرار است انجام بدهند یا انجام داده اند به مردم بگویید نه اینکه هر روز به رخ آنان بکشید که اجناسی چون گوشت و ماشین و دیگر وسائل در حال افزایش قیمت است و شما هم همچنان راهپیمایی های و جانفشانی آنها را به رخشان می کشید.

آقایان مسئول دیگر نقش مخالف بازی کردن بعد از چهل سال عاقلانه نیست بیایید دست در دست هم دهید و مشکلات جامعه را حل نمایید. و تمام پیام مردم و این راهپیمایی ها این است که شعار دادن و اثبات حقانیت جمهوری اسلامی با عمل شما و با خدمت شماست که می تواند الگوی یک نظام اسلامی باشد، و کرامت انسانیی که امام فرمود جمهوری اسلامی برای مردم دارد این نیست که در صفهای مختلف بمانند و کرامت آنان زیر سؤال برود. و هر گروهی، گروه دیگر را مقصر بداند.

آقایان مسئول! مردم، شاید تحمل مشکلات اقتصادی را تحمل کنند اما اختلافات فاحش طبقاتی را و ژن خوب داشتن برای عده ای دست آویز خوبی نیست. آقایانی که برای مشاغل مختلف آقایانی که سن آنها حتی فرصت فکر کردن به یک کار را نمی دهد در دها شغل مشغول می شوند، اما افراد دارای مدارک ارشد و دکترا در آرزوی یک شغل در حد دیپلم ماندن در یک نظام اسلامی، کرامت انسانی نیست.

 


فجر فاطمی

بسم الله الرحمن الرحیم

فجر فاطمی،

 

بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) دختر گرامی آن حضرت نیز با تمام توان وارد میدان سیاست شد و با انواع راه ها و شیوه ها علیه حکومت غاصب قیام کرد. او در کنار امیر المؤمنینن به همراه فرزندانش حسن و حسین(ع) تا چهل روز پس از رحلت رسول خدا(ص) به در خانه های مهاجران و انصار می فت و برای دفاع از علی (ع) به عنوان امام منصوب، آنان را فرا می خواند.

دخت گرامی پیامبر(صلی الله علیه وآله) و انسیه حورا، حضرت فاطمه(علیها السلام)، کارنامه ای درخشان از مقاومت و اخلاق عملی و اندیشه ای ناب، مکتبی را برای زنان پایه گذاری کرد که زمزم تکامل و تعالی و چشمه سار والای کرامت انسانی است، که زنان ایران اسلامی نیز با تأسی به این اسوه و الگوی برتر، به گسترش ارزش های توجه نشان داده و با ایجاد حس مسئولیت پذیری، خودسازی، روحیه شهادت طلبی، دفاع، انفاق و ایثار و استقامت و پایداری و صبر، تلاش کردند تا انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسیده و با تکیه بر اندیشه های ناب محمدی به پشت پا زدن به روش های متحجرانه از سویی و تن فروشی از سوی عده ای به ظاهر متمدن روی آوردند.

فعالیت حضرت زهرا(س) در مواردی چون

1-    ایراد خطبه های سیاسی در جمع مردم کوچه و بازار شهر مدینه،

2-   شرکت در جنگ ها به همراه پدر و همسر بزرگوارش برای خدمات رسانی به رزمندگان و پرستاری مجروحان

3-   حضور مستمر بر سر قبرشهدای احد به ویژه حمزه سید الشهداء،

4-   گریه پیوسته پس از رحلت پدر بزرگوارش به گونه ای که به ایشان پیشنهاد داده شد. که یا شب گریه کند یا روز.

حضور خود را برای مشارکت سیاسی و اجتماعی به عنوان الگوی زنان مبارز به نمایش گذاشت.

یک حقیقت انکار ناپذیر و مسلم همواره در پیش روی تاریخ بشریت و تاریخ اسلام وجود دارد و آن این استکه حضرت زهرا(س) در راستای تنظیم رابطه خود با خداوند به مرحله ای رسید که به لحاظ جامعه شناختی، آغازگر جنبش عظیم و رهایی بخش در حمایت از ستم دیدگان تاریخ و با نشان دادن رگه های مخفی و ناپیدای انحراف در جامعه نوپای اسلامی راه را برای مبارزات گسترده همسر و فرزندان مجاهد خویش هموار کرد، زنان سرزمین اسلامی ایران حضرت فاطمه(س) حضور در جامعه در کنار انجام وظایف خانوادگی و تربیت فرزندان، الگویی مناسب دانسته و چون حضور او در دفاع از کیان حق و ولایت و لبیک گویی به فرمان مولای خود علی(ع) در هنگامه سکوت، سکوت را اختیار کرده و در هنگامه حضور اجتماعی خود به موقع در جامعه حضور خود را برای دفاع از حق، یک وظیفه شرعی دانسته و همچنین در دفاع از حقوق فردی خود همچون در دفاع از آنچه که پیامبر به او بخشیده بود، ( فدک ) حضور خود را اعلام می داشت.

انقلاب اسلامی ایران نیز با مبانیی مکتبی خود و الگوپذیری خود از محرم و صفر  نتیجه تلاش انسانهای بزرگ و آزادیخواه در مقابل استبداد و استکبار ستم شاهی بود نقش آحاد ملت بخصوص نقش بانوان مؤمن سرزمین اسلامی با الگو پذیری از سرور زنان عالم فاطمه زهرا(س) را نمی توان نادیده گرفت. آنان با اذن ولی فقیه خود که فرمود زنها آزادند همان طوری که مردها آزادند و ما طبق قانون اسلام عمل می کنیم(صحیفه امام، ج5،ص224، همچنین در جواب سؤال یکی از روزنامه ها درباره توانایی زن برای مشارکت در امور حکومت فرمودند. چرا زن نتواند کارهای دولتی انجام دهد؟ (همان،294)در مشارکت سیاسی حضوری فعال داشتند، امام معتقد بود همانطوری که مردها فعالیت می کنند برای انتخابات، خانمها هم باید فعالیت بکنند (همان،ج18،ص403) آنان همچون زهرای اطهر (س) در هنگامه فریاد، فریاد بر می آوردند و هنگامه لزوم در خانه مانده، چنانکه حضرت بر مخالفین تاخته و فرمودند، اما به جان خودم سوگند نطفه فساد بسته شد، باید انتظار کشید تا کی مرض فساد، پیکر جامعه اسلامی را از پای در آورد... از این پس قلب های خود را از بروز آشوب ها مطمئن نمایید، (دشتی 1381،ص95)

امام خمینی(ره) ملاک جنسیت را در زمینه فعالیت های سیاسی منتفی می دانست و نه تنها حضور زنان را حق ایشان می شمرد بلکه نوعی آن را تکلیف به حساب می آورد، نگاه امام به زنان ابزاری نبوده چنانکه آنان را بعد از پیروزی نیز محق دانسته که فعالیت سیاسی خود را به منصه ظهور برسانند چرا که ساختن مملکت منوط به حضور آنان می داند (مؤسسه تنظیم و نشر اثار امام خمینی، 1378، ص306).

همچنین مقام معظم رهبری در رابطه با مشارکت سیاسی زنان معتقد است: زنان در جامعه سالم بشری باید فرصت پیدا کنند و در سازندگی و پیشرفت علمی جامعه حضور پیدا کنند، و الگوی آنان را حضرت زهرا(س) و در مرحله بعد زنان بزرگ تاریخ  دانسته، همچنین معتقد است که اسلام با پرورش زنانی اینچنین می‏تواند ادعا کند که همه ‏ی ملت ‏های مدعی، باید از او پیروی کنند.

همچنین در پیروی از مولای خود دختر نبوت و همسر ولایت در دفاع از حق و مبارزه با ظلم و فساد در انقلاب اسلامی با نثار جان خود و دفاع از مکتب اسلام جان خود را به کف گذاشته و مبارزه کردند که شهدایی نیز تقدیم انقلاب اسلامی نمودند.

 

 


جامعه و امیدواری

به نام هستی بخش

بحث کردن از جامعه وجامعه شناسی اصول و مبانی خاصی را طلب می کند و برای شناخت جامعه باید مبانی تئوریک آنرا پشت سر نهاد و در عین حال از نزدیک با کنش ها و واکنش های افراد جامعه آشنایی دقیق داشت تا بتوان به تحلیل آن پرداخت و چراغی برای آینده ای مبهم برا فروخت، اما گاهی در حد وسع باید کوشید.

گاهی بحث از اقصاد بهتر و سیاست بهتر و مدیریت حتی با استناد به اندیشه اندیشمندان به شادی و نشاط برای خلاصی جامعه از حالت گرفتگی و رکود فکری و ذهنی می شود، و البته نگارنده معتقد است برای بهتر شدن همه این موارد و موارد دیگر ایجاد اکسیری به نام امید لازم است، زمانه کنونی و جامعه فرهگی سیاسی وا جتماعی ما بیش از هر زمانی به امید محتاج است.

جامعه ما آنچه بیش از همه آرزوهایش را بر باد می دهد نا امیدی است و عدم امنیت حتی امنیت فکری و سیاسی، مردمان ما چه آنانکه شاغلند و چه آنانکه دستی به شغل باز نکرده اند از عدم امنیت کاری، دم می زنند و امیدی به آینده بهتر ندارند، و همین باعث خواهد شد تا تلاش بیشتری برای بدست آوردن سود بیشتر ولو در کوتاه مدت داشته باشند. (تلاش در جلب منافع بیشتر در کوتاه مدت است) لذا اگر هم کاری پیدا شود برای کسانی رقم خواهد خورد که بتواند خواسته های دیگران را و یا افراد بالا د ستی را فراهم نماید، در هر صورت این وضعیت وضعیتی نیست که مسئولان و خانواده ها به آن راضی باشند.

مسئولان خود آگاه هستند که جامعه ی نا امید را نمی شود به سوی خود گسیل داد و خانواده ها هم از نا امیدی خود و جوانانشان در رنجند، در عین حال باید آحاد جامعه ما دست در دست هم برای ریشه کنی نا امیدی تلاش نمایند چرا که در بحث اعتقادی گناهی بالاتر از نا امیدی نیست و در نگاه روانشناسی نیز نا امیدی برابر با خودکشی محسوب می گردد.

جامعه کنونی ما نه نیت آنرا دارد که به غرق شدن در گرداب پوچی و گناه بیاندیشد و نه دوست دارد به سمت مرگ قدم بردارد، اما این آنچیزی استکه این روزها به خورد مردمان ما داده می شود حال از طرف دوستان نادان باشد یا دشمنان دانا.

امروز جامعه و مردم ما نه در نا امیدی مطلق که در نا امیدی به سر می برد!! شاغلان به شغلِ خود، اطمینان ندارند و بیکاران به هیچ شغلی و کاری امید نبسته اند و همین کافی است که چهره ی فرد فرد جامعه خویش را عبوس ببینیم! افراد شاغل یا از بابت امنیت شغلی نا امیدند و یا بابت هزینه های زندگی و کمیِ در آمد هر چند این هم دلیلی دارد به نام عدم ثبوت اقتصادی و عدم ثبوت قیمت ها در بازار، از طرفی دیگر افرادی که در شغل های موقت هستند هیچ امیدی به ادامه کار خود نداشته و بسیاری از افرادی که در شغل های دائمی هستند نیز بدون اینکه ترسی از اخراج داشته باشند ممکن است دست به هر کم کاریی بزنند و اگر چنین نبود در چهل سالگی انقلاب اسلامی کار به جایی نمی رسید که بسیاری از مردمان ما از وضعیت ادارات نااراضی باشند.

هر چند از باب تشکر باید از بسیاری از دست اندرکاران خدوم قدر دانی به عمل آید و همین نیز خود ایجاد امید است اما تعدادی هم هستند که به جای قراردادن رشد فکری خویش در بهبودی کار افکار خود را متمرکز در آمدهای دیگر می کنند و این که بعد از مرخصی و پایان وقت اداری باید به سراغ آنان بروند!!

این نکته هم باید یاد آور شد که به راستی چرا بیلان کاری در ادرات و نهادهای ما باید یک ساعت حداکثر از هفت ساعت باشد؟! چرا خلاقیتها در میان دست اندرکاران ما بسیار پایین است و چرا ؟...همه این امور دست به دست هم داده تا ناامیدی را در جامعه با دستان خود ترویج نماییم چه در تربیت های خانوادگی خود که هر شب از دزدیها و کمبودها و اختلاس ها و ناامیدی ها صحبت می شود و چه در ادرات که بعضی از دست اندرکاران بجای صحبت در باره ی کار و تلاش در حوزه کاری خود یا از درآمدهای خارج از اداره صحبت می کنند یا از همان نا امیدیهایی که در خانواده و در میان سرویس و در میان تاکسی سخن رانده است صحبت به میان می آورد.

آنانکه بیکارند نیز از عدم کاریابی خویش در آینده سخن به میان آورده و هر روز را با یک نگاه نا امیدانه آغاز و به سرانجام خواهند رساند. و برای نجات خویش به هر خاشاکی دست زده تا از غرق شدن خود جلوگیری نمایند. جوانی که در صدد کسب علم است نمی داند بعد از پایان تحصیلات چه اتفاقی برای او رقم خواهد خورد، کسی که تحصیلاتش به پایان رسانده تمام دلمشغولیهایش پایان سربازی است و دکتر و مهندسی که سربازی را به اتمام رسانده به دنبال کاری با در امد اندک می باشد.

از طرفی جوانی که تمام مراحل فوق در زندگی خویش را پشت سرنهاده با نا امیدی به ازدواج فکر می کند که چگونه می تواند ازدواج نماید در حالی که نه شغلی و نه درآمدی دارد. تمام موارد فوق به نگارش در آمد تا نگارنده را بی اطلاع از وضعیت جامعه فرض نکنید و نهایت به این نکته توجه کنیم که همه نا امیدی ها را باید دید و معتقد باشیم نا امیدی گناهی نابخشودنی است و باید به رحمت الهی امیدوار بود و در عین حال از تلاش خویش برای از بین بردن این غول در جامعه خویش کوتاه نیاییم .

آنچه که می تواند از این فاجعه جلوگیری نماید ایجاد امید و امیدواری است تا جوانان پیش از آنکه فاجعه ای به مراتب خورد کننده تر از قبل برای خود و جامعه ایجاد کنند مطمئن باشند تمام بر نامه زندگی آنان تنها امید است و استفاده از داشته های علمی و فکری خود آنان است و با تمام این ناکامی ها روزنه های امید را می توان در پیشرفت های علمی کشور دید و این دلیل برآن استکه آری می توان امید را در جامعه ی نا امید، ایجاد کرد و با توکل به خدا راه درست و راه آزادی از این قفس ذهنی که خود برای خود و جامعه مان ساخته ایم می شود پیدا کرد .

اثر نا امیدی تا آنجا خطرناک است که نقل می کنند در زندانهای شوروی سابق تعدادی سرباز که در جنگ اسیر شده بودند وجود داشتند زندانی که نه آنچنان حفاظت شده بود که کسی نتواند از آن فرار کند و نه در جزیره یا دریایی بود که بعد از فرار، زندانی در دام شکارچیان انسان قرار گیرد. با این حال و با توجه به آن وضعیت سخت زندانهای شوروی، هیچ کدام از سربازان، حاضر به فرار نبودند و هر از چند گاهی یکی از زندانیان که خودکشی کرده بود جنازه اش را به خارج از زندان می فرستادند، وقتی که تحقیقات بر روی این افراد شروع شد حکایت از آن داشت که با توجه به تمام مشکلات زندان، عدم فرار آنان تنها به خاطر آن بوده که هر روز خبرهای منفی به این زندانیان داده می شد و این افراد در نهایت نا امیدی بوده و حتی امیدی برای زنده بودن نداشته و بی فایده بودن زندگی بعد از زندان عاملی بود که دست از زندگی خود شسته و گاهی دست به خود کشی هم بزنند. حال ما مقایسه کنیم با تمام اخبار نا امید کننده ای که خود در خانواده مطرح می کنیم و درمسیر راه به اداره یا نهادمان می شنویم و می گوییم!!

امیدواری هدیه ای استکه مسئولان جامعه با خبرهای خوش و دقیق می توانند به مردم داده و تنها به گفتار اکتفا ننموده در عمل امید را به جامعه اسلامی تزریق نمایند و از طرفی نیز خانواده ها با ایجاد نشاط و شادابی در خانواده و در میان فرزندان خود و عدم مطرح کردن مباحث نا امید کننده ای که هیچ ربطی به نگاه کودکانه فرزندان ندارد دست در دست هم داده و امید را به جامعه خویش برگردانیم و این تحقق پیدا نمی کند مگر آنکه همه ما به این آیه قرآن دقت داشته باشیم که « ویل للمطففین» و ای به حال کم فروشان و آنان که چه در زندگی تجاری خود و چه در زندگی خانوادگی خود و چه در محل کار خود به مسئولیت خود عمل ننمایند و کم فروشی کنند.


9دی ماه

به نام آنکه ما را فکر و اندیشه بخشید تا او را اندیشه کنیم

نهم دی ماه است و سالگرد حماسه ای که ایجاد شد تا توهین کنندگان به دین و مذهب هر کس و هر گروهی باشند به مبارزه فرا خوانند، مردم عزیز ایران در میان حق و باطل مطمئنا به دنبال حق خواهند بود هر چند بسان سایر مردمان در شناخت حق اشتباهی در اندیشه وعمل آنان صورت گیرد.این روز به روز بصیرت نیز نام گذاری شد، بصیرت از وضعیت و زمانه ای که عده ای بر آن شدند تا به نام دین و مذهب به ریشه دین و مذهب تیشه بزنند، باید دانست که  بصیرت، نوعی به کارگیری عقل در مسیر هدایت انسان و استفاده از روشن گری آن است. قرآن کریم با ترغیب به بینا کردن دل ها با نور عقل، آنهایی را که از این نیرو استفاده نمی کنند، کوران واقعی معرفی می کند. خداوند می فرماید: آیا در زمین سیر نمی کنند؛ تا صاحب دل هایی گردند که بدان تعقل کنند و گوش هایی که بدان بشنوند؟ پس همانا چشم ها کور نمی شوند؛ بلکه دل هایی که در سینه ها جای دارند، کور می شوند. چه بی فایده است دیدة سر، هنگامی که دیدة دل، نابینا باشد. امام علی علیه السلام در این باره فرموده است: «هرگاه دیدة بصیرت، کور باشد، نگاه چشم، سودی ندهد.

اما فتنه به معنای شک و شبهه  «اصل فتنه» امتحان باشد و آزمایش و آن بلیّت [بلاهایی] که باطن آدمی به آن پیدا شود را فتنه خوانده و خصلتی و حالتی که به پدید آمدن آن، مردمان به یکدیگر ظلم کنند. علاوه بر این، اصل واژه فتنه به معنای گداختن طلا در آتش به منظور جدا کردن خالصی‌ ها و ناخالصی‌ هاست.

بر مبنای این مقدمه نکاتی به نظر می آید و آن اینکه عقل و دل بینای انسان در هنگامه امتحان به انسان چه چیزی را گوشزد می نماید؟ بصیرت نسبت به چه چیزی و امتحان از چه چیزی؟ نگارنده معتقداست آنچه بصیرت به ما می آموزد حفظ نظام اسلامی و به تعبیر علمای سلف امنیت و آسایش عمومی اجتماعی، پس آنچه ما را در این راه تشویق می نماید امنیت بیشتر و آسایش عمومی بیشتر و به عبارتی دیگر حفظ نظام است، برای این حفظ نظام باید از هوا و هوس گذشت و گاهی از حق خود چون مولای خود، تا بشود به دیگران آموخت این بصیرت وبینایی است که به ما توفیق این اخلاص داده و گاهی باید از خود گذشت تا بتوان اجتماع و نظام را حفظ کرد، حال اگر عده ای تنها خود را حق بدانند نه تنها در حفظ نظام تلاشی نداشته که به درهم آمیختگی آن نظام دست به کار شده و دانسته یا ندانسته نه تنها بصیرتی در خود تقویت نکرده که فتنه و امتحان را نیز نتوانسته اند با موفقیت پشت سر بگذارند.

اینکه گفته شود حفظ نظام در پیروی از اندیشه یک گروه خاص است جز تکبر و استکبار و استبداد نمی تواند معنا دهد چرا که به تعبیر امام خمینی، در ابتدای هر کار بیداری و بصیرت انسان از درون خود و مبارزه با نفس خویش است که ا گر توانسته باشد این مرحله را پشت سر نهد تازه می تواند در برابر استبداد و استکبار خارجی نیز بایستد. در غیر این صورت در سیاست برنفس خویش که بهترین و مهمترین سیاست است نتوانسته موفق باشد.

امتحانی که از آن بحث می شود ، نیز تمام افراد هر کس به اندازه خویش در آن مسئولیت داشته و شریک است.

از طرفی دیگر هر جامعه ای به تعبیر فارابی نوابتی دارد که در مواقع ضروری دست به کار شده تا به اهداف پلید خود برسند و شکی نیست که در این زمانه لاشخورهای خارجی نیز به بهانه بوی یک جسد به دنبال سهم خود هستند و نوابت را تحریک کرده تا خود به مقصد و هدف خود برسند. و در سال 1388 قصد بر آن بود که عده ای از اعتراضات بوجود آمده نهایت استفاده را بکنند و از این اعتراضات مدنی، اعتراضاتی خانمان بر انداز راه اندازند.

فرمایشات مقام معظم رهبری و حمایت بی شائبه مردم متدین از فرمایشات رهبری در دفع فتنه ای که از سوی دشمنان داخلی و خارجی رهبری می شد و می رفت تا اعتراضات مدنی عده ای منتقد نظام را به بر انداز نظام تبدیل کنند کارساز گردد. اما به واقع همین نیز عاملی شد برای تسویه حسابهای جناحی و عده ای در لباس دفاع از انقلاب بار دیگر د ر امتحانی بین خواسته های فردی، و هوای نفسانی با خواسته های نظام قرار گرفته و این امتحان همچنان به بصیرت که منشأی اخلاقی دارد نیاز داشته ، دارد و خواهد داشت.


سر آغازی دیگر

با سلام

دوستان و همراهان گرامی مدتی استکه توفیق و سعادت همراه و یار ما نبود که در حضور شماعزیزان باشیم، لذا این یاد داشت را ابتدا از باب عذر خواهی و بعد با امید به خالق هستی بخش به عنوان شروعی مجدد در خدمت عزیزان خواهیم بود.

مدتی است ذهنم مشغول این نکته است که به راستی برای مقابله با بی هویتی، بی اخلاقی، بی فرهنگی یک جامعه چه چیزهایی لازم است و و سهم بنده حقیر در این آشفتگی چیست و آیا می توانم با نوشته هایم تسکینی بر درد مردمی باشم که چشم به امثال بنده دوخته اند و اینکه بنده نگارنده چه کاری را می تواند انجام دهد که به این درهم ریختگی کمکی کند و یا حتی بتوانم راه نجاتی برای برون رفت از این مخوف خانه داشته باشم .

بر این مبنا قصد دارم مطالبی برای اولین بار نه بصورت واقعیت و نه تخیل و نه داستان که ترکیبی از همه آنان داشته باشم تا بتوانم به مخاطب خود که در گرداب جامعه ای قرار گرفته که به دست آوردن یک تکیه گاه در بیابان و دریای طوفانی امید دو چندان خواهد یافت چه چیزی مناسب تر است و آیا این نگارنده که خود چه بسا یکی از افرادی باشد که در به وجود آوردن این وضعیت سهیم بوده نقش خود را بازی کند و مسئولیت خود را به انجام برساند؟

لذا حمایت خوانندگان فهیم و همراهان آگاه خود را بر دیده منت نهاده از آنان  تشویق و پیشنهاد خواهانم.


اف، ای، تی، اف

به نام خالق جان بخش

در بلوای پرواز قیمت ها و سردرگمی ارزش دلار و احتکار کالاها و فرو رفتن مریض های سرطانی به لاک نا امیدی مطلق و همه چیز را به شوخی گرفتن کانال های تلگرامی و واتساپی و... در مجلس نیز عده ای به فکر خائن خواندن دیگران و کسب افتخار برای خود بودند، چه آنان که قرار داد و کنوانسیون بین المللی را سندی برای به استثمار کشیدن ایران می دانند و چه آنان که این گونه قرار دادها را سندی افتخار برای خود، و خروج کشور را از بن بست اقتصادی می دانستند و هر کدام از این گروه ها گروه دیگر را به خیانت، نفهمی و ندانم کاری متهم می کنند، در هر حال تحلیل های متفاوتی ارائه گردید و در آینده نیز ارائه خواهد شد.

به نظر نگارنده این سطور اما نه آنان که پیوستن به اف، ای، تی، اف و جزئی تر آن سی، اف، تی، خائن هستند و نه آنان که مخالف آن اقدام می کنند خائن هستند که ا لبته این نشان از همان آزادی عمل و اندیشه است که در نظام جمهوری اسلامی هر چند دیر اما به واقعیت نزدیکتر شده است، از طرفی هیچکدام از این دو گروه نیز شاخ غول نشکسته اند که افتخار کنند، بلکه نشان از یک واقعیت درونی در نظام و کشور ما دارد که همه این گروهها و اسلافشان در آن دخیل هستند، و آن وضعیت فاصله ای است که بین مردم و مسئولان نظام و بی اعتمادی که نسبت به سال های قبل شکافی بیشتر پیدا کرده است. و از طرف دیگر وضعیتی که مسئولان نیز به مردم اعتماد نکرده و این گسست را بیشتر نموده اند، لذا آنانکه به پیوستن به کنوانسیون های بین المللی افتخار می کنند هر چند اشتباه اما می توان گفت این خلل را دیده و به آن توجه دارند، حال آنکه چه بسا به دیگر ملل خارجی اعتماد نموده و همکاری با آنان را از اموری دانسته که می تواند جامعه را از وضعیت کنونی خارج نماید، وآنان که مخالفت می کنند عدم اعتماد به دیگر ملل را معتقدند بدون اینکه گسست داخلی را قبول داشته باشند.

نهایت اینکه ما اگر توان وقدرت داشته باشیم به نظر نباید زیر هیچ قرارداد بین المللی که ما را محدود کند امضا نماییم، چرا که همچنانکه در جامعه ما معمول و مرسوم است قانون برای دانه درشتها جاری نمی شود اما برای مستضعفین اجرا خواهد شد البته در میان دیگر جوامع   جهانی نیز چنین ممکن است چنانکه در فیلم هایشان نشان داده اند که شخصی که بخاطر یک دزدی نان به زندان می افتد اما دزدان دانه درشت جامعه آنها آزادانه به دزدی و غارت خود ادامه می دهند(جریان ژان وال ژان) لذا هر چقدر ما بتوانیم از این قرار داده فاصله بگیریم برای ما بهتر خواهد بود، اما از طرفی دیگر گسست میان جامعه ما به ما این اجازه را نمی دهد و همچنین موقعیت ما در میان کشورهای دیگر این اجازه را به ما نمی دهد پس ناچاریم برای بدست آوردن امتیاز کمتری خود را با آنان هماهنگ نموده تا کمترین امتیازی که در غیر پیوستن به کنوانسیون آنرا هم از دست می دهیم به دست آوریم.


شب اول محرم

بسم الله الرحمن الرحیم

هر کسی که حسینی است حقیرش مشمار

در رتبه کبیر است صغیرش مشمار

عنوان گدایی درگهش آقایی است

اقاست گدای او فقیرش مشمار

تسلیت بر همه آزادیخواهان و مظلومان حق طلب مخصوصا مسلمین و شیعیان آن امام آزادی خواه و حق طلب و محیی سنت نبوی

چرایی عزا داری برای امام حسین(ع)

این نوشتار بر مبنای قرآنی و سنت در صدد چاسخگویی به این سؤال می باشد،

وقتی که حضرت موسی (ع) از بنی اسرائیل نا امید شد بعضی از آنان را مورد لعن قرار داد و به عذاب الهی دچار شده نابود شدند و قرآن در این مورد می فرماید «..فما بکت علهیم السماء و الارض و ما کانوا منظرین » (دخان،29) یعنی در آسمان و زمین کسی برای آنان گریه نکرد. در واقع این دلالت می کند بر اینکه گریه کردن لازمه ای است برای تکریم و تعظیم افرادی که از نیکان هستند. از طرفی دیگر پیامبر اکرم(ص) فرمود کسی که بعد از مرگ گریه کننده ای نداشته باشد، تعظیم نمی شود و در واقع عزیز نیست.

نکته بعدی با استناد به آیات می توان گفت آنگاه که حضرت ابراهیم(ع) با فرزندش اسماعیل(ع) از الهام و وحی الهی برای ذبح کردن او صحبت می کند، حضرت اسماعیل با تسلیم در برابر امر الهی به چنان مقامی می رسد که هر حاجی در طواف خانه خدا باید هفت بار به دور مقام اسماعیل هم بچرخند. چرا که شعائر الهی را با تسلیم در مقابل امر خدا بر پا داشت و قرآن می فرماید « و من یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب(حج32)

شعائر الله در واقع همان شعارها و علم ها و شاخصه هایی است که انجام آن اطاعت از امر الهی محسوب می شود و نشانه ای از تقوا محسوب می شود.

ازطرف دیگر در قرآن آیات 41، 51، 54 سوره مریم از ذکر و یاد ابراهیم، اسماعیل، موسی و ادریس سخن به میان آورد که این افراد از اولیاء الهی هستند که علاوه بر رسول و نبی بودن به صادق بودن، عامل به وعده، مخلص بودن سخن به میان آورده است. با توجه به این آیات و اخلاص و صادق الوعد بودن انبیا الهی و جانبازی و اخلاص امام حسین(ع) و فدا کردن تمام دارایی خود و خا نواده اش برای خدا باید اذعان نمود که ذکر و یاد او و برگزاری مجلس عزا برای امام حسین(ع) یکی از شعائر الهی است و از تقوای قلوب محسوب می شود.

حال باید شخصیت امام را بررسی کنیم که در چهار مرحله به شخصیت بی نظیر و پرورش در مکتب وحی این بزرگ مرد اشاره خواهیم داشت. امام در زمان کودکی چنان مورد توجه پیامبر و علی و فاطمه (علیم الصلوات الله) بوده که گاهی پیامبر او را بر دوش خود گذاشته و می چرخاند گاهی از روی منبر پایین آمده و او را مورد محبت قرار می داد و گاه در کوچه به دنبال او می دوید و او را مورد محبت خویش قرار می داد، و بارها می فرمود الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه،

و یا می فرمود حسین منی و انا من حسین، حسین از من است و من از حسین، در تفسیر حسین منی جای توضیح نیست، اما اینکه می فرماید ان من حسین، زمانی تفسیر می شود که فرمود انی لم اخرج اشرا و لا بطرا ، انی خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی

امام در دوران خلفا،

امام روزی خلیفه دوم را در منبر می بیند و می گوید از منبر بابای من پایین بیا و بر منبر بابای خودت بشین، که خلیفه می گوید بابای من منبر ندارد.

در زمان امیر المؤمنین امام جزء فرماندهان و پرچمداران امام در جنگ های مختلف بوده و در جنگ با ناکثین و مارقین قاسطین از

یاوران امام بوده و در زمان امام حسن هیچگاه بر تصمیم گیریها بر برادر و مولای خود پیشی نگرفت، اما زمانی که امام حسن(ع) به شهادت می رسد، چه می شود که مردم برای به شهادت رساندن امام قصد قربت می کنند؟

مردم در این زمان به چهار دسته تقسیم می شوند، 1- افرادی که بی تفاوت بودند، 2- کسانی که به دنبال مقام بودند. 3- کسانی که از ترس سکوت کرده بودند.

در واقع امام حرکتی داشتند برا ی ایجاد جامعه ای قرآنی که دو شاخصه دارد 1- فقری در آن نباشد، 2- عدالت در آن جاری باشد.

اما فقر خود یا از طرف حاکمان بر مردم تحمیل می شود و یا از طریق ثروتمندان با ندادن حقوق آنان است که رواج پیدا می کند، لذا پیامبر (ص) می فرماید صنفان فی امتی اذا صلحا صلحت امتی و اذا فسد فسدت امتی و قیل ایهما فقال الفقهاء و الامراء، این سنت پیامبر بود که نباید حاکمان و ثروتمندان به بی عدالتی و فقر کمک نمایند که امام بخاطر آن قیام کرده بود.

نکته آخر اینکه یاران امام چنان به امام خود اعتماد داشتند که حاضر بودند بارها در راه او کشته شوند، آنان همگی چنان عمل کردند که امام در مورد آنان فرمود « فانی لا اعلم اصحابا اولی و خیرا من اصحابی و اهل بیت ابرّ و لا اوصل من اهل بیتی (تاریخ طبری، ج4، 317)

امام حسین در


درمان جامعه

شخصی که مریض است تمام خانواده،فامیل، همسایه ها و دوستان برای شفا و درمانش تلاش می کنند آنها که دستی در اقتصاد دارند با کمک های مادی، آنانکه دستی در طبابت دارند با کمک های پزشکی، و خلاصه همگی دست به دست هم داده تا مریض (حال چه جسمی باشد و چه عصبی و روانی) درمان پیدا کند در این بین هر کس که نمک به زخم بپاشد مورد تنفر قرار خواهد گرفت مخصوصا اگر مریض مشکل روحی و روانی داشته باشد و دیگران برای سرگرمی و خنده خود چنین عمل خلاف ارزشی انجام دهد. جامعه کنونی ما نیز در حال حاضر حال و روز شخصی را دارد که مشکل روحی دارد و مشکل اعصاب پیدا کرده است چه در بعد فرهنگی و چه در بعد سیاسی و اقتصادی، حال برای شفای این مریض نباید دنبال مقصر بود چرا که نه تنها به تیمار آن کمکی نخواهد کرد که همان اجتماعی که برای تیمارش تلاش دارند نیز متفرق شده هر کدام به مسئله ای جزئی مشغول خواهد شد و تنها چیزی که به فراموشی سپرده می شود همان مریض (جامعه) است. جامعه ما مشکلی دارد به نام بی اعتمادی چه از طرف مردم نسبت به مسئولان چرا که هر کدام از مسئولان هرگاه مسئله ای را مطرح می کنند، مثلا پایین آمدن قیمت کالایی سخن به میان می آورند مردم با تردید به گفته او توجه کرده اگر خلاف آنرا برای خود ترسیم ننمایند! و از طرف دیگر مسئولان نیز اعتماد خود را از مردم به این نحو از دست داده اند که تمام وامهایی که برای به جریان انداختن کار و تولید پرداخت می شود سر در بازار ارز و طلا و ماشین و ساختمان در می آورد لذا یک نوع بی اعتمادی به عنوان سرمایه اجتماعی جامعه ما ایجاد شده که همه مسئولان در آن دست اندر کارند و باید از این بابت عذرخواهی نمایند و دست به دست هم برای جبران خسارتی که خود به وجود آورده اند تلاش نمایند. لذا نباید به دنبال مقصر بود، یعنی حالا که مریضی را شناخته اند به راه حل های تیمار این بیماری بیاندیشند و برای آن به تمام نخبگان کشور مراجعه نمایند و نه به عده ای خاص و در گروه خاص. جامعه ما در وضعیتی قرار گرفته که با یک خبر قیمت اجناسش سیر صعودی میگریند و اما برای پایین آمدن باید تمام افراد جامعه و مسئولان تلاش نمایند که بخاطر همان مشکل روانی هر چند مسکن و دارو به آن تزریق شود باز هم از بی اعتمادی سر در خواهد آورد. هر چند بیشتر آنچه اتفاق می افتد از سوی مسئولان است که برای درمان باید تلاش نمایند اما مردم نیز باید به این مریض شک های دیگری از جمله درست نشدن وضعیت، بالاتر رفتن قیمت، احتمال آمدن قحطی و... وارد ننمایند، چرا که همین مریض با یک شک آرام به حالت بحرانی مرض خود می رسد اما با یک شک مثبت تنها به سمت بحران مریضی حرکت نخواهد کرد. کسی که مشکل روانی دارد منتظر خبر ها و اتفاقات نمی ماند بلکه خود آنها را خلق خواهد کرد و آرامش خود را تنها در اجرای خواسته های معیوب خود می داند و جامعه ای که در ابعاد مختلف اقتصادی و فرهنگی دچار مشکل باشد کافی است فردی از افراد این جامعه در طی مسیر به سمت محل کارش در دو ماشین تاکسی شایعه ای را تکرار کند، چه بسا شب که به خانه بر گردد خانواده خود همان خبر را به عنوان یک خبر قطعی به او گوشزد نمایند. گاهی قیمت یک کالا بالا نرفته اما به هر دلیلی شخصی که خریدار است و به مغازه مراجعه می کند اگر معازه دار خود نداشته باشد می گوید پیدا نمی شود و خریدار برای خرید به مغازه ای دیگر مراجعه می کند و وقتی او بگوید دوبرابر قیمت دیروز شده است خریدار متاسفانه بدون هیچ تحقیق و تفحصی آنرا خریده تا ثابت کند زرنگی به خرج داده است که فلان کالا را گیر آورده است. و این همان دامن زدن به جو روانی است که مسئولان و مردم خواسته یا ناخواسته به آن دامن می زنند، اما برای اصلاح آن حتی حاضر نیستیم چند روزی کالایی که مورد احتیاج است خریداری ننماییم، با اینکه می دانیم اگر همگی آنرا نخریم و چند روزی بماند قیمت نزولی خواهد یافت مخصوصا کالاهای فاسد شدنی اما بخاطر این که در جو روانی گرانی قرار داریم و در هر کوچه و برزنی از بالا رفتن قیمت ها می شنویم به خرید می رویم و حتی کالایی را می خریم که احتیاج نداریم مثلا شخصی چند کیسه برنج در خانه دارد اما وقتی می شنود قرار است قیمت ها بالاتر هم برود به خرید برنج بیشتری ترغیب می شود! یا مصالح ساختمانی، یا ... حتی ماشین اما اگر تمام افراد جامعه دست در دست هم داده اولا به شایعات توجه ننمایند و دوم اینکه خرید خود را متوقف نمایند و از مسئولان بخواهند با تصمیمات عجولان مشکل را بیشتر نکنند و راه حل های کارشناسی شده را با اکثر کارشناسان و حتی تمام کارشناسان همان فن در میان گذاشته و در قدم اول کسانی که به هر دلیلی از رانت استفاده می کنند به حاشیه رانده و ثروت های باد آورده آنان را تا حد معمول یک شخصیت کاهش دهند به یقین می توانیم شاهد رونق اقتصادی باشیم و ارزش پول ملی خود را در مقابل دیگر مسکوکات شاهد باشیم. خلاصه آنکه باید همانند جوامع توسعه یافته عمل کنیم یعنی با همکاری همدیگر دست در دست هم دهیم تا این مریضی روانی را از جامعه خویش تیمار نماییم. تولید کننده ما نباید چیزی تولید کند که سخره خاص وعام شود بلکه باید همانند پیشرفت در موشک سازی در نانو در شبیه سازی(رویان) و سلول های بنیادی و دیگر اموری که ثابت کرده ایم با همین جوانان وافراد جامعه خود است که می توانیم پیشرفت را نوید بدهیم در دیگر امور نیز به جامعه خویش نوید دهیم، نه آنکه مثل بسیاری از قطعات ماشین سازی یا دیگر امور با آمدن نام ایرانی بر آن چشمهایمان را در هم کرده و با غضبی درونی ناچار به خرید آن قطعه باشیم. این جامعه ما مشکلی روحی پیدا کرده است که درمانش دوری از خودستایی و تملق و کبر است و باید همه آنان را از خود دور کنیم و متواضعانه نقد و شایسته سالاری و مشورت و همکاری را سر لوحه عمل خویش سازیم تا به مهر میهن خویش را کنیم آباد.


امام هشتم

    نظر

بسم الله الرحمن الرحیم هر چند با تآخیر اما چند فراز از زندگی هشتمین اختر زندگی شخصی، امام علی ابن موسی(ع) در یازده ذی قعده سال148 در مدینه در خانواده امامت و نبوت و اهل کرامت از پدری عالم و عامل (موسی ابن جعفر (ع) ) و مادری کریمه با نام نجمه خاتون دیده به جهان گشود، پیش فرمان همایون رضا پیک قضا دست بر سینه پی بردن فرمان خیزد مطلع نور خدا آینه ی طلعت اوست که دمادم ز رخش آیت یزدان خیزد. قناعت پیشگی تربیت شده خاندان وحی و نبوت جز کسب تمام فضائل و نیکی ها چیزی دیگر از او انتظار نیست لذا در زندگی فردی و اجتماعی الگویی برای تمام کسانی خواهد بود که خیر دنیا و آخرت را خواهانند و حتی آنان که خیر دنیا نیز طلبند از الگوپذیری آن امام همام بی بهره نخواهند بود. این مرد مهربانی و معرفت چنان می زیست که در عین توانایی مالی روایت شده که حضرتش در تابستان بر روی حصیر می نشست و در زمستان بر روی پلاس آرام می یافت و لباسهای او از جامه های زبر و درشت بود و چون از منزل خود پیش مردم می آمد خود را مزین و معطر می ساخت تواضع امام در تواضع و فروتنی یگانه بودند چنانکه روزی امام وارد حمامی شد یکی از اشخاصی که در حمام بود و اما را نمی شناخت به او گفت ای مرد! بیا مرا کیسه بکش. حضرت رضا(ع) مشغول کیسه کشیدن آن مرد شد و در این بین دیگران امام را شناختند و آن مرد وقتی متوجه شد خجل و شرمنده گشت و از حضرت عذرخواهی نمود امام فرمود عیبی ندارد بگذار کیسه ات را تمام کنم حرکت سیاسی امام مامون پسر هارون که از کنیزکی ایرانی متولد شده بود، و به همین دلیل هارون با اینکه امین از مامون کوچکتر بود اما چون از مادری عرب و از بنی هاشم بود ولیعهدی او را مقدم بر مأمون قرار داد و فرزند سومش(مؤتمن) نیز خلیفه سوم و عهدنامه ای نوشته بر خانه کعبه آویزان کردند. با این حال با توجه به اختلافات پیش آمده و پیروز شدن مأمون بر امین حاکم مطلق سرزمین اسلامی گشت، او که از کیاست و زیرکی برخوردار بود مخالفین خود را یکی پس از دیگری از میان بر می داشت، در عین حال ایشان دانش دوست ترین شخص میان حاکمان اسلامی(ازبنی امیه و بنی عباس) بودند. مأمون وقتی که خروج علویان در عراق و حجاز را خطری برای خود دید با دعوت از امام رضا(ع) به مرو و دادن ولایتعهدی به آن حضرت اهداف خاص خود را پیگیری می نمود اول اینکه علویان با آمدن عالمترین فردشان به مرکز حکومت دیگر دست به شورش بر نخواهند داشت در عین حال که اگر کسی حرکتی هم می کرد همراهان قوی با او همراه نمی شدند. نکته دیگر او با این حیله قصد داشت به ساده زیستی امام و بی میلی ایشان نسبت به دنیا نقبی زده و اعتقاد یاران امام را نسبت به آن حضرت سست نماید. ایشان با توجه به اعتقادی که به سخنان امام داشت و اینکه امام خبر مرگ خود را قبل از مأمون داده بود مطمئن بود که عمر امام کفاف نخواهد کرد تا بتواند حاکمیت اسلامی را به عهده بگیرد. نکته ی دیگر اینکه در مرکز خلافت به کسی احتیاج داشت تا با علم خود بتواند شبهاتی که از سوی دیگر ادیان و مذاهب بر او وارد می شود پاسخگو باشد که بهترین شخص امام علی ابن موسی الرضا می توانست باشد. اما مخالفت امام به دلائل مختلف بود از جمله اینکه قصد و نیت مأمون را می دانست و به آن اعتمادی نداشت لذا ابتدا از ولایتعهدی سر باز زده و وقتی مأمون به تهدید متوسل شد امام به شرائط خاصی پدیرفتند از جمله هیچ کار اجرایی به او سپرده نشود. دلیل واضح امام بر اینکه مأمون بر خلاف وعده اش عمل می نمود و نیت او را مناسب نمی دید این بود که در برگزاری نماز عید فطر وقتی مردم را یکصدا پشت سر امام دید و مردم تمام اعمال امام را از جمله پیاده رفتن به طرف مصلی و گفتن تکبیرهای پی در پی، از رفتن امام به مصلی جلوگیری نمودند. شیعه بودن مأمون عده ای معتقدند مأمون شیعه و برای ائمه اطهار(ع) احترام خاصی قائل بوده لذا حرکت ایشان برای جانشینی امام بعد از خود را از روی نیت خاص می دانند، با توجه به نقل هایی که در این زمینه هست از جمله احترام خاص هارون نسبت به موسی ابن جعفر به نقل از خود مأمون با این حال هارون به مأمون گفته بود که اگر شما هم در امر حکومت و سلطنت در مقابل من قرار گیرید گردنت را خواهم زد، چون که الملک عقیم یعنی حکومت و ریاست دنباله ندارد به این معنا که نباید به کسی رحم کرد. لذا در عین حال که مأمون به اولویت داشتن خاندان پیامبر اعتقاد داشت اما حس قدرت و قدرت طلبی که در وجود او بود به هیچ وجه نمی توانست نفس او را قانع کند که همانند معاویه ابن یزید بر منبر خود را از خلافت خلع نماید و امام را به عنوان خلیفه معرفی نماید. نکات اخلاقی امام کلمات قصار و نکات اخلاقی از امام در این مورد بسیار می باشد که البته ما به دو فراض از کلمات قصار آن حضرت اشاره خواهیم داشت . امام معتقد است که مؤمن سه خصلت در او نباشد مؤمن نیست: 1- سنتی از پروردگارش یاد داشته باشد، و آن راز پوشی است 2- سنتی از پیغمبرش یاد داشته باشد، و آن مدارا کردن است 3- سنتی از امامش یاد داشته باشد، و آن شکیبایی نمودن در شدت و سختی است این کلام نورانی چراغ راهی است برای تمام کسانی که به دنبال جامعه ای هستند که سعادت در آن هدف اصلی می باشد چرا که راز پوشانی عامل جلوگیری از اشاعه فحشا و مانع از نفرت افکنی در جامعه خواهد بود و مدارا کردن با مردم نیز چراغی برای راههای خود برتر بینی و استبداد رأی و انحصار طلبی و صبر و شکیبایی نیز می تواند از خسران انسانی در زندگی دنیوی و اخروی جلوگیری نماید. از طرف دیگر امام اتمام عقل مسلمان را مشروط به ده خصلت می دانند. 1- مردم از او امید خیر داشته باشند 2- مردم از شر او در امان باشند 3- زیاد دانستن خیر اندکی که ازدیگران به او می رسد 4- کم دانست خیر و نیکی خود به دیگران 5- از حاجتها و نیازمندیهایی که از او خواسته شود دلگیر نشود. 6- در طول عمرش از طلب دانش ملول نگردد 7- فقر و ناداری در راه خدا پیش او محبوبتر از توانگری باشد 8- خواری در راه خدا پیش او محبوبتر از عزت با دشمن باشد. 9- گمنامی را از مشهور بودن بیشتر بخواهد 10 کسی را نبیند مگر اینکه بگوید او از من بهتر و پرهیزگارتر است. در توضیح نکته آخر معتقد است هر آینه مردمان دو کسند مردی که بهتر و پرهیزکارتر از اوست و مردی که از او بدتر و پست تر است پس زمانی که مرد بدتر از خود را ببیند بگوید شاید باطنش خوب باشد و این خوبی باطن برای او بهتر است و خوبی من ظاهر است و این برای من بدتر است و چون کسی را که او بهتر و پرهیزگارتر است ببیند برای او فروتنی کند تا به او برسد و چون چنین رفتار کرد مجد و بزرگیش بالا رود و خوبیش پاک شود و نامش نیکو گردد و سید اهل زمانش باشد توصیه های بهداشتی امام - از خوردن تخم و مرغ و ماهی با هم بپرهیزید - کسی که می خواهد از درد مثانه اش شکایت نکند ادرار خود را نگه ندارد ولو اینکه در پشت مرکبش باشد(سواره باشد) - خوردن کشمش صبح و ناشتا نیروی حافظه را زیاد می کند. - با همسرت آمیزش نکن مگر اینکه با او قبلا بازی و شوخی کنی - خوردن گوشت نا پخته در معده تولید کرم می کند. - آشامیدن آب سرد پس از خوردن چیز گرم و شیرینی مینای دندانها را می برد و آنها را فاسد می کند.