سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

درمان جامعه

شخصی که مریض است تمام خانواده،فامیل، همسایه ها و دوستان برای شفا و درمانش تلاش می کنند آنها که دستی در اقتصاد دارند با کمک های مادی، آنانکه دستی در طبابت دارند با کمک های پزشکی، و خلاصه همگی دست به دست هم داده تا مریض (حال چه جسمی باشد و چه عصبی و روانی) درمان پیدا کند در این بین هر کس که نمک به زخم بپاشد مورد تنفر قرار خواهد گرفت مخصوصا اگر مریض مشکل روحی و روانی داشته باشد و دیگران برای سرگرمی و خنده خود چنین عمل خلاف ارزشی انجام دهد. جامعه کنونی ما نیز در حال حاضر حال و روز شخصی را دارد که مشکل روحی دارد و مشکل اعصاب پیدا کرده است چه در بعد فرهنگی و چه در بعد سیاسی و اقتصادی، حال برای شفای این مریض نباید دنبال مقصر بود چرا که نه تنها به تیمار آن کمکی نخواهد کرد که همان اجتماعی که برای تیمارش تلاش دارند نیز متفرق شده هر کدام به مسئله ای جزئی مشغول خواهد شد و تنها چیزی که به فراموشی سپرده می شود همان مریض (جامعه) است. جامعه ما مشکلی دارد به نام بی اعتمادی چه از طرف مردم نسبت به مسئولان چرا که هر کدام از مسئولان هرگاه مسئله ای را مطرح می کنند، مثلا پایین آمدن قیمت کالایی سخن به میان می آورند مردم با تردید به گفته او توجه کرده اگر خلاف آنرا برای خود ترسیم ننمایند! و از طرف دیگر مسئولان نیز اعتماد خود را از مردم به این نحو از دست داده اند که تمام وامهایی که برای به جریان انداختن کار و تولید پرداخت می شود سر در بازار ارز و طلا و ماشین و ساختمان در می آورد لذا یک نوع بی اعتمادی به عنوان سرمایه اجتماعی جامعه ما ایجاد شده که همه مسئولان در آن دست اندر کارند و باید از این بابت عذرخواهی نمایند و دست به دست هم برای جبران خسارتی که خود به وجود آورده اند تلاش نمایند. لذا نباید به دنبال مقصر بود، یعنی حالا که مریضی را شناخته اند به راه حل های تیمار این بیماری بیاندیشند و برای آن به تمام نخبگان کشور مراجعه نمایند و نه به عده ای خاص و در گروه خاص. جامعه ما در وضعیتی قرار گرفته که با یک خبر قیمت اجناسش سیر صعودی میگریند و اما برای پایین آمدن باید تمام افراد جامعه و مسئولان تلاش نمایند که بخاطر همان مشکل روانی هر چند مسکن و دارو به آن تزریق شود باز هم از بی اعتمادی سر در خواهد آورد. هر چند بیشتر آنچه اتفاق می افتد از سوی مسئولان است که برای درمان باید تلاش نمایند اما مردم نیز باید به این مریض شک های دیگری از جمله درست نشدن وضعیت، بالاتر رفتن قیمت، احتمال آمدن قحطی و... وارد ننمایند، چرا که همین مریض با یک شک آرام به حالت بحرانی مرض خود می رسد اما با یک شک مثبت تنها به سمت بحران مریضی حرکت نخواهد کرد. کسی که مشکل روانی دارد منتظر خبر ها و اتفاقات نمی ماند بلکه خود آنها را خلق خواهد کرد و آرامش خود را تنها در اجرای خواسته های معیوب خود می داند و جامعه ای که در ابعاد مختلف اقتصادی و فرهنگی دچار مشکل باشد کافی است فردی از افراد این جامعه در طی مسیر به سمت محل کارش در دو ماشین تاکسی شایعه ای را تکرار کند، چه بسا شب که به خانه بر گردد خانواده خود همان خبر را به عنوان یک خبر قطعی به او گوشزد نمایند. گاهی قیمت یک کالا بالا نرفته اما به هر دلیلی شخصی که خریدار است و به مغازه مراجعه می کند اگر معازه دار خود نداشته باشد می گوید پیدا نمی شود و خریدار برای خرید به مغازه ای دیگر مراجعه می کند و وقتی او بگوید دوبرابر قیمت دیروز شده است خریدار متاسفانه بدون هیچ تحقیق و تفحصی آنرا خریده تا ثابت کند زرنگی به خرج داده است که فلان کالا را گیر آورده است. و این همان دامن زدن به جو روانی است که مسئولان و مردم خواسته یا ناخواسته به آن دامن می زنند، اما برای اصلاح آن حتی حاضر نیستیم چند روزی کالایی که مورد احتیاج است خریداری ننماییم، با اینکه می دانیم اگر همگی آنرا نخریم و چند روزی بماند قیمت نزولی خواهد یافت مخصوصا کالاهای فاسد شدنی اما بخاطر این که در جو روانی گرانی قرار داریم و در هر کوچه و برزنی از بالا رفتن قیمت ها می شنویم به خرید می رویم و حتی کالایی را می خریم که احتیاج نداریم مثلا شخصی چند کیسه برنج در خانه دارد اما وقتی می شنود قرار است قیمت ها بالاتر هم برود به خرید برنج بیشتری ترغیب می شود! یا مصالح ساختمانی، یا ... حتی ماشین اما اگر تمام افراد جامعه دست در دست هم داده اولا به شایعات توجه ننمایند و دوم اینکه خرید خود را متوقف نمایند و از مسئولان بخواهند با تصمیمات عجولان مشکل را بیشتر نکنند و راه حل های کارشناسی شده را با اکثر کارشناسان و حتی تمام کارشناسان همان فن در میان گذاشته و در قدم اول کسانی که به هر دلیلی از رانت استفاده می کنند به حاشیه رانده و ثروت های باد آورده آنان را تا حد معمول یک شخصیت کاهش دهند به یقین می توانیم شاهد رونق اقتصادی باشیم و ارزش پول ملی خود را در مقابل دیگر مسکوکات شاهد باشیم. خلاصه آنکه باید همانند جوامع توسعه یافته عمل کنیم یعنی با همکاری همدیگر دست در دست هم دهیم تا این مریضی روانی را از جامعه خویش تیمار نماییم. تولید کننده ما نباید چیزی تولید کند که سخره خاص وعام شود بلکه باید همانند پیشرفت در موشک سازی در نانو در شبیه سازی(رویان) و سلول های بنیادی و دیگر اموری که ثابت کرده ایم با همین جوانان وافراد جامعه خود است که می توانیم پیشرفت را نوید بدهیم در دیگر امور نیز به جامعه خویش نوید دهیم، نه آنکه مثل بسیاری از قطعات ماشین سازی یا دیگر امور با آمدن نام ایرانی بر آن چشمهایمان را در هم کرده و با غضبی درونی ناچار به خرید آن قطعه باشیم. این جامعه ما مشکلی روحی پیدا کرده است که درمانش دوری از خودستایی و تملق و کبر است و باید همه آنان را از خود دور کنیم و متواضعانه نقد و شایسته سالاری و مشورت و همکاری را سر لوحه عمل خویش سازیم تا به مهر میهن خویش را کنیم آباد.