قلم

مرگ یک جانی آرزوی جامعه جهانی

بسم  الله الرحمن الرحیم

 

وضعیت خاورمیانه با وجود نتانیاهو 

بعد از جنگ جهانی دوم و برای جلوگیری از اتحاد مسلمانان و ایجاد یک امپراطوری اسلامی دیگر در جهانی بعد از امپراطوری عثمانی و بخاطر به ظاهر جبران تمام ناملایماتی که اروپا و بخصوص آلمان در حق یهودیان کرده بودند و خلاص شدن اروپا از شر آنان با حمایت انگلیس سرزمین مقدس فلسطین را که از نظر تاریخی نسبتی هم با یهودیان دارد در نظر گرفته شد و این غده سرطانی را در دل مسلمانان با زور و پول و دغل کاری پرورش دادند، و با حمایت انگلیس و بعدها آمریکا و برای کنترل انرژی خاورمیانه روز به روز او را تقویت کردند، و تقویت می کنند، صهیون در قالب دولت یهود به شرارتها و تجاوزگری های خود افزود و به کشتار و گسترش سرزمین های غصبی ادامه داد و تمام خطوط و قوانین بین المللی را با وتوهای آمریکا و اروپا زیر پا گذاشته و به خوی و حشیگری خود افزود و در نبردهای با کشورهای عربی با حمایت اروپا و آمریکا بر کشورهای عربی ت فوق پیدا کرد و خود را ژاندارم منطقه می دید. و با تمام توان و با حمایتهای سیاسی و نظامی سلطه گران جهانی به شهرک سازی در سرزمینهای اشغالی فلسطین و لبنان  ادامه داد. 

این ظاهر قضیه است و تنها معرفی یک دولت اشغالگر است و به تعبیری ممکن است این برداشت شود که خوب بعد از مدتی مثل سایر کشورها در لاک خود فرو می رود و آرامش به خاورمیانه باز خواهد گشت! اما باید گفت چنین چیزی خیالی بیش نیست، چرا که در اعتقادات یهود و در کتاب مقدس جهانی ساخته شده است که سرور آن یهودیان است و تمام افراد بشر باید بردگان آنان باشند و در خدمت یهود باشند، در اعتقادات آنان گسترش از نیل تا فرات است و هر جبنده ای را باید کشت تا به مقصد رسید مگر انکه در خدمت یهود باشد. 

حال سوال اینجاست آیا کشور غاصبی با عنوان اسرائیل که مبنای تشکیل آن بر جنایت و غصب است تنها به سرکوب حماس و حزب الله و نهایت فلسطین و لبنان و سوریه رضایت داده و آرامش را به خاورمیانه بازخواهد گشت؟ 

قبل از طوفان الاقصی را بیاد بیاورید که کشور آذربایجان چگونه برای ایران شاخ و شانه می کشید، و چگونه در پی تغییرات مرزی بر آمده بود، هر چند ادعای خود را مطرح می کردند اما آلت دست صهیون واقع شده بودند، و ایران را وارد جنگی ناخواسته می کردند، اما با شروع طوفان الاقصی غاصبان به درون خود لولیدند و آذربایجان هم ساکت شد چرا که محرک و حامیی نداشت. 

حال این کشور جنایت پیشه و خودکامه و نژاد پرست ابتدا در صدد نابودی حماس و حزب الله و کشاندن کشورهای عربی به سکوت و بی طرفی و نهایت وارد شدن در جنگ با ایران، چرا که علاوه بر مبانی اعتقادی خودشان که هر کس که با آنان مخالف است خودش کشته باید شود و زن و بچه و اموالش باید به صهیون برسد، و با قدرت نمایی خود آرزوی صهیونی خویش را که از نیل تا فرات است به جامعه عرب و مسلمان گوشزد نماید. 

عده ای معتقدند که ایران کاری به اسرائیل نداشته باشد، اسرائیل هم کاری به ایران ندارد،!! باید یاد آور شد که چنین نیست و با اعتقادات و کتاب مقدس یهودیان صهیون سازگاری ندارد که کاری به کشورهای  دیگر نداشته باشند، چنانکه در فلسطین اشغالی سال به سال به اشغالگری خود می افزایند و سرزمین بیشتری را غصب می کنند و شهرک می سازند و در مقابل منشور ملل هم بی اعتنا به سخره می  گیرند و آمریکا را حامی خود در مواقع خطر می دانند. 

کشوری غاصب که اساس تفکرش بر نسل کشی و گسترش و سلطه بر منابع جهانی حتی کشورهای مسیحی  است، با نسل کشی و کودک کشی درغزه و بیروت و محکومیت از سوی تمام آزادیخواهان و بسیاری از کشورها و  تنها با حمایت آمریکا می رود تا سبعویت خود را به جهانیان اثبات نماید.  

نتانیاهو به عنوان یک  جنایتکار جنگی با دو مقوله داخلی و خارجی در صدد است بر تمام جنایتهای خود سرپوش بگذارد، و این جنایت خود را به گونه ای به پایان برساند که در داخل با سرکوفت مواجه نشود و در خارج نیز به عنوان جنایتکار جنگی و نسل کش معرفی نگردد. 

این جانی با تجاوز به خاک  ایران (با توجه به منشور ملل که تجاوز به کنسولگری هر کشوری تجاوز به کشور محسوب می شود) و ترور شهید مقاومت هنیه که میهمان ایران بود، در واقع و طبق قوانین ملل این حق برای ایران پا بر جاست که از خودش دفاع نماید و با غرور و تبختری که در شهادت شهید سید حسن نصرالله برای خود ساخته بود جا داشت ایران یک گوشمالی مناسبی به او بدهد که با وعده صادق 2 چنان وحشتی بر  او حاکم شد که بیانیه خود را رعشه ای  که در دستانش به وضوح مشخص بود در مقابل دوربین خواند، و حالا ایران را تهدید می کند که حق جواب دادن دارم!! هر چند تمام کشورها به ظاهر نگران ادامه جنگ هستند، و در میدان دیپلماسی  در صدد کنترل این گرگ که بقای خود را در پاره کردن دیگران می داند، اما  گرگ، گرگ است و درندگی طبیعت اوست. و تنها با کشتن این گرگ است که می شود او را کنترل کرد. 

پس اگر خردی در دشمن صهیونی باشد باید به دنبال افزایش جنگ در خاورمیانه نباشد.


ترور هنیه شهیدالقدس

انتخاب آقای دکتر پزشکیان توسط پنجاه درصد واجدین شرایط دلگرمی و امیدی را در میان ایرانیان بوجود آورده بود، دیگر از آن نا امیدی که در انتخابات قبلی بود خبری نبود، رای دهندگان و تحریم کنندگان در یک چیز مشترک بودند و ان هم ناتوانی مسئولان در اداره کشور و روش کج دار و مریض و ازمون خطای آنان را نمی پسندیدند، هر دو گروه نیز پیام خود را به حاکمیت رساندند چه آنان که قهر کرده بودند و چه آنان که تغییر را احساس می کردند، 

دکتر پزشکیان آمده بود با ادبیات دینی و با روشی مدرن برای اداره کشور راهی پیدا کند و این سردرگمی را چاره ای نهد، آمده بود تا در عدم وجود احزاب کار کشته کاری انجام دهد و به جای سفارش و باند بازی به دنبال نخبه گرایی برود، امیدها در میان سه جماعت قهر کنندگان، مخالفین و موافقین زنده می شد، جهان غرب و شرق چنان زمان سید محمد خاتمی نوبت را ربوده بودند تا رئیس جمهور منتخب و متفاوت ایرانیان را به کشور خود دعوت کنند، 

ادبیات رئیس جمهور جدید ادبیاتی صلح طلبانه و جنگ ستیزانه بود و در درون و برون کشور مخالفان و مدافعان سر سختی پیدا کرد، در مراسم تحلیف بسیاری از کشورهای دوست و مخالف با حضور سران خود و با حضور افراد رده بالای کشورشان به مراسم آمده بودند، دنیا خواستار تفاهم و گفتگو بود برای بهتر زیستن و آرامش داشتن در منطقه جنگ خیز خاورمیانه، 

اما به یکباره تمام معادلات بهم خورد، رژیم غاصب و کودک کش اینبار در پوشش جاسوسان خود فروش خود دست به کار شده بود و ظاهرا از مدتها قبل این برنامه ریزی شده بود تا چنین دقیق عمل شود، هر چند سقوط بالگرد رئیس جمهور شهید هم حالا می تواند به پرونده سیاه رزیم غاصب و کودک کش اضافه شود اما اینبار علاوه بر زیر سوال بردن حیثیت جمهوری اسلامی میهمان ایران را هدف قرار داد تا دو نکته را به ما یاد آور شود 

اول اینکه هر گاه اراده کند با جاسوسان و خود فروختگان وطنی می تواند در هر نقطه ای از کشور هم دانشمندان ما را ترور کند و هم میهمانان ما را، هر چند این تذکر را رئیس اطلاعات دولت اصلاحات در پیامی در سال 1401 بیان داشته بود که نفوذ موساد تا بیخ گوش مسولان کشوری هست و ما بجای مشغول شدن به دشمن مشترک به خود درگیری با نیروههای خود پرداخته ایم. 

بله رژیم غاصب، کودک کش، تروریسم و صهیون اینبار تمام آرزوی ایرانیان را که امید صلح و آسایش به جهانیان مخابره کرده بودند را از بین برده و نا امنی را به منطقه و جهان هدیه دهد، 

این رژیم غاصب که در چند ماه گذشته از طوفان اقصی نتوانسته بود از پس نیروهای مجاهد فلسطین بر آیدژیم و اما در داخل ایران خودنمایی کند پیامی به دنیا مخابره کرده که خاورمیانه نباید روی آرامش را ببیند، 

رژیمی که تمام اطلاعات و نیروهای موشکی و الکترونیکی چهان غرب در اختیار اوست تا بتواند چند روزی دیگر هم به زندگی نکتبار خود ادامه دهد اما ایرانیان غیرتشان قبول نخواهد کرد که میهمانشان در خانه شان شهید شود و بی خیال قاتل جانی و تروریست و شیطان زمان شوند. انتظار همه ما انتقامی است در خور این اهانت و این کستاخی هر چند می دانیم دامنه جنگ به نفع منطقه نیست اما متجاوز را باید تنبیه کرد به هر زبانی که برایش قابل فهم باشد


طوفان الاقصی اما ها و اگرها

سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم 

طوفان الاقصی اماها و اگرها، 

نیروهای مقاومت فلسطین با شجاعت تمام و به  احتمال زیاد با پیش بینی عواقب کار خود به شهرکهای صهیونیستی نشین رژیم اشغالگر حمله کردند و تعداد زیادی از مسئولان و دست اندرکاران و نیروهای نظامی آنان را دستگیر کردند، و با خود بردند، اسرائیل اما مثل خواب زده از خواب بیدار شد و همه چیز خود را از اعتبار و قدرت و مویقعیت خود بر باد دید، در صدد جبران ابهت بر باد رفته خود بر آمد، تمام تلاش خود را بکار برد و روزی هزاران تن بمب بر شهر غزه فرو ریخت تا شاید بتواند یا اسرای خود را آزاد کند یا آنها را کشته و به گردن نیروهای مقاومت بنهد، اما هر چه بیشتر کشت و خراب کرد نا امیدتر شد، از زن و بچه هایی که هیچ گناهی در جنگ نداشتند، قتل عام کرد، اما روز به روز مردم غزه از خود مقاومت بیشتری به خرج دادند، و رژیم سفاک و وحشی دیگر هیچ اهمیتی برایش نداشت بمب هایش بچه ها و مدارس وبیمارستانها را نشانه گرفته اند یا مراکز نظامی و تونلهایی که نیروهای مقاومت برای دفاع از شهر کنده بودند، همان مدعیان هلوکاست هیتلری حالا خود روی  هیتلر را سفید کردند و اعتراض به آنان سراسر جهان را فراگرفت و در  تمام کشورهای دوست اسرائیل نیز مثل آمریکا و انگلیس و فرانسه که سردمداران آنها به تشویق کودک کشی اسرائیل می پرداختند، اما مردمان حق جوی آنها به این کودک کشی ه اعتراض نمودند، هر چه بیشتر به کشتار مردم بیگناه و کودکان ادامه می داد اعتراضات به او و حامیانش هم بیشتر شد، اما نتوانست به اهداف خود که آزادی اسرای خود بود برسد. و  این اعتراضات همچنان از طرف آزادیخواهان و مستضعفان دنیا ادامه دارد. 

اما این رژیم کودک کش به آن اکتفا نکرد و به خیال خود به رأس اژدهای مقاومت یعنی کنسولگری ا یران در سوریه  حمله کرد و چندین مستشار نظامی  ایران را به شهادت رساند، ازآنجا که طبق ماده 51 منشور سازمان ملل حمله به سفارت خانه یا کنسولگری هر کشوری به معنای حمله به خاک آن کشور محسوب می شود، ایران این حمله را، حمله به خاک خود دانسته و فرماندهی کل قوا مقام معظم رهبری اعلام کردند که پاسخی کوبنده خواهیم داد، به تعبیری زدی ضربتی، ضربتی نوش کن و به تعبیر مقام معظم رهبری دوران بزن در رو تمام شده است. 

مردم  ایران دو دسته شده بودند، و شاید چند دسته عده ای معتقد بودند ایران حمله نخواهد کرد چون کشورهای غربی به پشتی بانی از اسرائیل به ایران حمله خواهند کرد، عده ای اما معتقد بودند حمله خواهد کرد و پاسخ دندان شکنی خواهد داد، عده ای هم معتقد بودند با هماهنگی جایی و سفارتی از اسرائیل را خواهد زد، عده ای هم تحلیل می کردند که کاش امتیازی از اسرائیل بگیرد و حمله نکند، خود  اسرائیلیان و غربیان اما با تکیه بر گنبد آهنین ، فلاخن داود و پیکان و ... مطمئن بودند ایران اگر هم بزند کاری از پیش نخواهد برد و موشکهای ایران را ردیابی خواهند کرد. 

مدتی ارتش و مردم اسرائیل در آماده باش بودند و حسابی  از لحاظ روحی بهم ریخته بودند، ایران برای هماهنگی با کشورهای دیگر که پروازهای مسافری خود را کنسل کنند اعلام کرد که به اسرائیل موشک خواهد زد، شب حمله فرار رسید، مسیر ایران تا تل آویو، حداقل دو ساعت برای موشک و پهپادهای  ایران فاصله داشت البته کارشناسان نظرات مختلفی دادند، اما همه آماده بودند آمریکا و انگلیس و فرانسه و عربستان و  اردن، هجوم ایران آغاز شد و به تعبیری سیصد موشک و پهپاد به سمت اسرائیل آغاز شد بسیاری را رهگیری کردند و زدند اما بسیاری هم در نقاط مورد نظر به انفجار تبدیل شدند، کارشناسان تحلیل کردند، یکی بی نتیجه بودن کار را مطرح می کرد، یکی  از  ادامه درگیری خبر می داد، یکی قدرت موشکی ایران را بی نظیر می دانست، یکی دفاع گنبد آهنین را بی خطا معرفی می کرد. 

اما این حمله چند کار را انجام داد، اول تسکینی بود برای مردم ایران که عزیزانشان را مظلومانه به شهادت رسانده بودند واین که مدتها این مباحث را جسته و گریخته می شنیدند و شاخ و شانه کشیدنهای دو طرف را دیده بودند، لذا قدرت برتری ایران را درک کردند،  و تسکینی بود برای تمام آزادیخواهانی که به خیابان کشورهای خود آمده بودند و ازمردم غزه حمایت کرده بودند اما کشورهایشان به خواسته های آنان توجه نکرده بودند و با این حمله از بار غصه ها یشان کاسته شد، وعده ای مثل مردم غزه هم خوشحال شدند که شهرک نشینان صهیونیستی نیز یک شب مثل آنان با دلشوره و نگرانی به صبح رساندند، از طرف دیگرنیروهای مقاومت فرصتی یافتند تا جابجایی اسرا را انجام دهند و در این غوغای درگیریها چه بسا انها نیز جایی مناسب برای خود و اسرای خود دست و پا کردند. 

البته عده ای هم این جنگ غزه و موشک های ایران به اسرائیل را فرصتی برای روس در  جنگ با اکراین دانستند، به هر حال نگارنده معتقد است علاوه بر موارد فوق اما ایران چندین برد در  این قضیه داشت و انرا ثمر خون شهدای مسشار خود می داند، یکی رویای شکست ناپذیری اسرائیل که در جنگ شش روزه برای خود دست و پا کرده بود در هم ریخت، دوم  اینکه به کشورهای اسلامی و عربی فهماند که اگر با ایران باشند به نفع آنان است تا با اسرائیل باشند. 

ایران از وسائل ابتدایی که داشت استفاده کرد لذا آزمایشی بود واقعی برای مبارزه با  گنبد آهنین رژیم صهیونیستی و تمام کشورهای مدعی حمایت از اسرائیل، از طرفی ابهت یک کشوری که به زرادخانه های هسته ایش می بالید در هم ریخت و اینکه مردم مسلمان جهان طرفداران واقعی مردم فلسطین را شناختند و روز به روز به ایران  توجه بیشتری خواهند داشت. همچنین نگارنده معتقد است پیام آین حمله پیام صلح و دوستی با تمام کشورهای همسایه بود که دشمن اصلی ایران رژیم اشغالگر است و نه کشورهای مسلمان همسایه و نکته دیگر آنکه تمام معادلات اسرائیل را در طرح دوستی با کشورهای عربی بهم ریخته و تنفری که از حمله اسرائیل به غزه ایجاد شده بود برای آنان کم هزینه تر نشان داد و اطمینان پیدا کردند که لزومی به دوستی با اسرائیل با هر امتیازی نیست و در واقع هزینه ایجاد رابطه بین اسرائیل و کشورهای مسلمان را برای اسرائیل بالا برد، در عین حال که کشورهای دیگر نیز به خرید وسائل نظامی ایران علاقه نشان داده و به این طریق ایران درآمد خود را که از راه فروش نفت و تحریم آن تا حدودی از دست داده بود با بازار فروش ادوات جنگی به در آمد خود رسید. 

تحلیل های دیگری نیز که در این مدت شما شنیده اید دور از واقعیت نیست و ایران قدرتمند را باید دریابیم و از مسئولان بخواهیم همچون نظامیان در مسائل اقصادی و سیاسی کشور نیز از افراد متخصص و آشنای به فن استفاده شود تا به امید خدا چون مسائل نظامی در منطقه و جهان بدرخشیم


اما و اگر های انتخابات

    بدون نظر

سلام و درود بر همه عزیزان و مخاطبین عزیز انتخابات مجلس شورای اسلام و خبرگان رهبری در یازدهم اسفند هزار و چهارصد و دو به پایان رسید، هر کس بر مبنای تحلیل خود آنرا تحلیل خواهد کرد دوست به، به به آن و خواهد پرداخت و دشمن به اخ اخ آن اشاره خواهد کرد در این بین اما مردمی که چه بسا نه از چه چه آن خوشحال شوند و نه از اخ اخ آن نگران چرا که سر در کار خویش دارند و امیدی به آینده ، مشارکتی که برای  ایران و ایرانی به واقع مشارکتی چشم  گیر نیست اما نسبت به سایر کشورهای دیگر یک مسئله معمول محسوب می شود چون آنان نیز با همینگونه مشارکت ها روبرو هستند، درصد بالای مشارکت در شهرهاو استانهایی که دارای اقوام و زبانهای مختلف هستند و رقابت گاها به رقابت قبیله ای و محلی هم کشیده می شود را نمی شود دلیل بر سیاسی بودن آن شهر و  استان دانست، اما در شهرهای بزرگ که می توان نگاهی سیاسی  تر نسبت به جاهای دیگر در آنها دید پایین و نشان از قهر عد ه ای از مردم با صندوقهای رأی بوده است.

به هر حال انتخابات به اتمام رسید و نمایندگانی مشخص شدند و نمایندگانی نیز در پی شکایت از آرای باطله و یا خرید و فروشهای رأی. 

اما نکته ای که اشاره خواهم کرد فراموش شده تمام نمایندگان این دوره و دوره های قبل است، بله نکته اصلی و کلید گشایش راه کار این همه حمله به انتخابات در هر دوره ای توسط خود متولیان و شرکت کنندگان و انتخاب شوندگان است، 

خرید و فروش رأی، تقلب در انتخابات، مهندسی شدن انتخابات و اشکالات دیگری که بر پیکر نحیف این سیستم انتخاباتی وارد می شود و در هر زمانی ضعفی  از آن خودنمایی میکند. 

بله آنگاه که حلقه های میانی، و گروه ها و جبهه ها به جای احزاب قصد میدان داری دارند و میدان داری می کنند، این ضعف ها وضعف های دیگری باید هم خودنمایی کند، این حلقه های میانی واسطه بین رای گیرندگان و رای دهندگان می شوند، اگر نماینده مورد نظر رآی لازم را بدست آورد که کار این حلقه های میانی و گروه ها و جبهه هاست و  الا این گروه ها هیچ کاره محسوب می شوند و نمایندگان کارخودش می کند و جبهه و حلقه به دنبال نماینده دیگری برای دوره دیگری، این افراد به احزاب اشکال وارد می کنند که احزاب عامل اختلاف هستند، آیا خود اختلاف افکنی نمی کنند؟! آنها معتقدند  احزاب مشکلشان منافع حزب است، خوب این گروه ها و جناح و حلقه به نبال چه منافعی است؟!اگر منافعی غیر از منافع خود می خواهند پس چرا این هم زحمت برای رأی آوری می کشند و چرا تعهد نامه از کسانی که با آنها همکاری دارند می گیرند؟! می گویند احزاب به دنبال قدرت هستند؟  خوب عزیزان زحمت کش شما نماینده به مجلس معرفی می کنید برای از دست دادن قدرت؟! 

این گروه ها و جبهه ها اما یک حرکاتی پوپولیستی هستند که به جای روشنگری بیشتر مردم را در سردرگمی فرو می برند و رأی ها را با تحریک احساست و گاه عاطفی و گاه تطمیع و وعده و کشیدن مار به جای نوشتن مار به سوی خود می کشند، اما اگر نماینده آنان باب میلشان نباشد با زدن انگهایی چون به فساد کشیده شده، منحرف شده خود را از معرکه پاسخگویی به دور می دارند در حالی که احزاب نمی توانند چین ریسکی داشته باشند چون حزب برای چهار سال نیامده و قصد دارد همیشگی بماند پس بهترین ها را روانه رقابت می کند و اگر خلافی هم از نماینده سر زد حزب خود باید جبران کند، نکته ای امام دارد راجع به نظامیان که می فرماید نظامیان نباید در سیاست دخالت کنند چون هم سیاست را خراب می شود هم مردم را از دست می دهند و بعد می فرماید تجربه کشورهای دیگر این را به ما آموخته که نظامیان نباید از حزبی که صد درصد اسلامی هم باشد حمایت کند، غرض از بیان مطلب این است که ما وقتی به حزب و احزاب در کشورهای دیگر نگاه می کنیم تجربه موفق تری نسبت به وضعیت فعلی ما دارند و در آن کشورها مثل کشور ما از خرید و فروش رأی کمتر خبری هست، و نمونه واضح آن نیز استعفا و خودکشی تعدادی از سران کشورهایی مثل ژاپن، چین و... پس نباید فراموش کنیم و اصول راجع به احزاب و آزادی های مردمی و احزاب را باید ترقیب کرد و اجرای آنها را خواستار شد تا مواردی مثل موارد  این دوره کمتر اتفاق بیافتد یا اصلا ریشه کن شود. 

نکته ای دیگر که باید به آن توجه نماییم این است که وقتی نمایندگان ملت در شورای اسلامی و خبرگان به خواسته های مردم توجه ندارند و هیچ تحرکی از باب درخواست از حق مردم ندارند چه انتظاری وجود دارد که مردم مشارکت خود را گسترده تر کنند، نماینده مجلس خبرگان که به رأی می  آورد نه تنها در استان که در مرکز استان هم مردم توفیق زیارت او را ندارند یا در مجلس خبرگان رهبری هیچ تحرکی از او نمی بینند خوب چه انتظاری هست که مردم برای رأی دادن به این نمایندگان سر از پا نشناسند؟ و یا نماینده ی مجلس شورای اسلامی که تنها هنرش  این است که کاری نکند و چیزی نگوید که نظارت شورای نگهبان او را برای دوره بعد مورد توجه قرار دهد ،خوب به واقع نمی تواند خواسته مردم یا مخالفتهای خود را صریح بیان نماید. 

نتیجه آنکه وجود احزاب و تحرک نمایندگان در وظائف قانونی خود مردم را به انتخاب کردن و رأی دادن ترغیب خواهد کرد نه التماس های آنچنانی و لولو خورخوره نشان مردم دادن


یاد داشتنهای من3

    بدون نظر

سم الله قاصم الجبارین والحمدالله قاصم الجبارین مبیرالظالمین دست انتقام کودکان شهید و نوزادان در خون خفته فلسطین و آه مادران مظلوم فلسطین اینبار به هم پیچیده و طوفان الاقصی را گردبادی کرد بر سر رژیم غاصب و کودک کشی که سربازانش تا زمانی رزمنده اند که جهان زیر بالهای شکسته ی آنان را بگیرد، اما در یک غافل گیری زیرکانه چون سوسک‌هایی در زیر پای جوانانی که حتی لباس نظامی به تن نکرده له می شوند، سربازانی که به سیاست دغل هم روی آورده و چنان مظلوم نمایی می کنند که فکر می کنند دنیا فراموش کرده لگدهای آنان بر سر و صورت زنان و بچه ها، یا فراموش کرده پسری که در پناه پدر قرار گرفته را با تیر مستقیم می زنند و به سخره گرفتن زنان مسلمان را و هزاران جنایت شرم آور دیگر ... کسانی مورد حمله قرار گرفته اند که دانشمندان ما را در مقابل چشم زنان و فرزندان آنان مظلومانه به شهادت می رساندند و سالیان قبل وقتی غزه در زیر بمب و موشک جنایتکاران صهیون نفس‌هایش به شماره افتاده بود، بر فراز تپه های مشرف بر غزه صندلی و چهارپایه ای گذاشته بودند و به پیپها و قلیان هایشان پک می زدند، لذا مخاطبین به فضای رسانه ای که گاه عمدی و گاه اشتباهی به تصاویری از مظلومیت صهیون اشاره دارد، بی دقت باشید چرا که اینها هیچ قانونی را که از مظلوم دفاع کند قبول نداشته و نژاد پرستیشان ذاتی آنان است و معتقدند، خداوند همه موجودات از جماد و نبات و انسان برای آنان خلق کرده است در حالی که خدا را هم بنده نیستند.


یاد داشتهای من2

    بدون نظر
مصیب ایرانی: چرا آمریکا پیشرفته تر از اروپاست؟ چرا ایران در کشورهای دیگر هزینه می کند؟ آیا چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است؟ این نوشتار در صدد پاسخگویی به سوالات فوق است ضعف هایی که مسئولان نظام جمهوری اسلامی دارند را در صدد توجیه نیستیم، اما از نگاه سیاسی چند مؤلفه برای پاسخ سوالات فوق وجود دارد که بسیار کوتاه اشاره خواهیم داشت. از نگاه سیاسی مؤلفه های قدرت یکی جمعیت است و یکی سرزمین وسیع، ایران از لحاظ وسعت از بسیاری از کشورهای اروپایی وسیعتر ، اما این تنها کافی نیست، برای حفظ کشوری که در هر حال نظام بین الملل با آمدن آن احساس پیدایی یک رقیب دارد. چنانکه بازاریان از آمدن یک رقیب قدرتمند در بازار احساس خطر می کنند، کشورهای قدرتمند هم چه در بعد سیاسی و چه اقتصادی مطمئنا از آمدن یک قدرت نوظهور احساس خطر می کنند و به او اجازه نخواهند داد که آنگونه که خود می خواهد به پیشرفت و توسعه خویش همت گمارد. و بازی آنان را به هم بزند. از طرفی هر کشوری حتی ایران هم حق دارد که در جمع کشورهای توسعه یافته و قوی قرار گیرد و خود را برای این امر و رقابت در توسعه آماده نماید ، لذا در تمام زمینه ها باید تلاش نماید، که یکی از زمینه های رسیدن به این موقعیت آرامش و دوری از جنگ است که هر چه دورتر از مرزهای بین المللی خود باشد بهتر و امنیت بیشتر است. با توجه به اخبار و اطلاعاتی که همه مخاطبین هم از آن بی خبر نیستند کشور اشغالگر اسرائیل سالهاست که رجز خوانی می کند و در رسانه ها و محافل بین الملل ایران راتهدید نموده و بیان می دارند که ما ایران قدرتمند را نمی پذیریم و ایران باید نابود شود و در برجام نیز از مشوق های خیانت ترامپ به برجام بود. سالهاست اعلام می کند که نیروگاه های ایران را نابود خواهد کرد و ترور دانشمندان هسته ای ایران را با وقاهت تمام بر گردن گرفت و تمام تلاشش درگیر کردن ایران از طریق تجزیه طلبان ، بر اندازان و قوم گرایان در نقاط مختلف کشور بوده وهست، از پاکستان گرفته تا افغانستان و عراق و سوریه و فلسطین و لبنان و این اواخر در آذر بایجان که زمانی چندمین استان کشوری ایران محسوب می شد. درگیریهای لفظی بین ایران و باکو آنقدر بالا گرفت که کارشناسان احتمال جنگ را پیش بینی می کردند، و قطع ارتباط زمینی بین ایران و ارمنستان و موارد مختلف دیگری که بعدها ابعاد مختلفی از آن برای مخاطبین محترم روشن خواهد شد. حال این کشور تمامیت خواه که سودای از نیل تا فرات را در سر می پروراند و از لحاظ اعتقادی هم معتقد است تمام موجودات و جانداران را خداوند برای صهیون که قوم برتر است خلق کرده و یهود مالک آنان هستند. حال این کشور که سابقه چند سال تأسیس دارد و به اعتراف دوست و دشمن اشغالگر است و کشورهای اروپایی و آمریکا برای دلجویی از ظلمی که هیتلر در حق آنان داشته سرزمینهای فلسطین و قبله اول مسلمین را تقدیم آنان کرده اند، دست به هر جنایتی زده و خود را مظلوم هم معرفی می کند ، حامیانی دارد که با اعتقاد به تمام این امور به عنوان یک غده سرطانی بر کشورهای مسلمان که قدرت انرژی دنیا را در اختیار دارند اما بخاطر اختلافی که خود و دیگران به آن دامن می زنند تحمیل کرده اند، تا به وقت نیاز خود و حامیانش چنگ و دندانی نشان دهد. اما جواب از سوال دوم، یکی از مؤلف های قدرت که سرزمین وسیع و یا کشاندن جنگ به خارج از سرزمینهای خود است، آمریکا با سابقه حدود 250 ساله بر اروپای با سابقه هزاران سال موجودیت توسعه بیشتری دارد و قدرت جهانی علم و اقتصاد شده است، یکی از دلائل آن هم این استکه آمریکا هیچ جنگی را در داخل مرزهای خود انجام نداده و تمام جنگهایش را به خارج از مرهای خود کشانده و جنگ نیابتی را مدیریت می کند، اما اروپا در همین پنجاه سال اخیر حداقل دو جنگ مهم را در خود دیده چون جنگ بوسنی و صربستان و جنگ های روسیه با کشورهای تازه استقلال یافته. جواب سوال دوم، به فرض اینکه ایران هزینه ای در فلسطین و لبنان و سوریه و عراق داشته باشد، این از سیاست درست و پیشگیرانه ای است که به درستی استفاده می کند و جهت پیشگیری از یک موقعیت غافلگیری توسط دشمن اصلی خود یعنی رژیم اشغالگر اسرائیل جنگ را به مرزهای این اشغالگر زیاده خواه کشانده و هزینه ای که به کشورهای فوق الذکر پرداخت می کند بسیار کمتر از هزینه یک جنگ مستقیم است. لذا نگارنده سطور بر این عقیده است که هزینه های ایران در کشورهای مختلف، اگر چه در وضعیت اقتصادی فعلی خیلی برای مردم سخت است، اما این هزینه ها در برابر هزینه جنگ های داخلی همانند اتفاقات 1401 که دشمنان این مرز و بوم در آن هزینه های زیادی برای نابودی ایران کرده بودند و همچنین در برابر جنگ در مرزهای بین المللی مثل تحرکات باکو در شمال با حمایت رژیم اشغالگر نا چیز محسوب
می شود. از طرفی دیگر، این ایران نیست که دیگران را تشویق به جنگ می کند، بلکه این حاکمان قانونی کشورهای درگیر است که مورد قبول سازمانهای بین المللی بوده (چون بشار اسد در سوریه، حکومت عراق، تشکیلات خودگران فلسطین ) که از ایران تقاضای کمک می کنند و ایران نیز بخاطر زمینگیر کردن دشمنانش در آن کشورها به یاری آنان شتافته تا هم به وظیفه شرعی خود که (هر گاه مسلمانی ندای مسلمانی را بشنود و به او کمک نکند مسلمان نیست) ندای مسلمین برای خواستن کمک است عمل کرده و هم دشمنانی که اگر فرصت پیدا کنند ایران را همچون سوریه و عراق و فلسطین به خاک خون خواهند کشید. و یا به زانو در آورده و هزینه های کمتری نسبت به جنگ مستقیم پرداخت نماید. نکته پایانی بحث این استکه البته باید در کنار این سیاست های موفق، دولتهای جمهوری اسلامی باید به فکر وضعیت اقتصادی و بیکاری و امید به زندگی و امنیت مردم عزیز و صبور کشورمان هم باشند، تا مردم عزیز کشورمان را هر چند مدت یکبار برای دفاع از حق خود به خیابان نکشانند و از آب گل آالود ماهی خود را صید نکنند. لذا چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است ، یعنی تا زمانی که بتوانیم از کشور با هزینه کمتری دفاع کنیم، هزینه های بیشتر حرام است

 


یاد داشتهای من1

    بدون نظر

سلام علیکم به نظر من جنگ غزه و رژیم اشغالگر بسیار ناعادلانه و مظلوم واقعی ، مردمان فلسطین هستند، حمایت سران اروپایی و آمریکا از اشغالگران سه مسئله مهم دارد. نکته اول با از هم پاشیدگی رژیم اشغالگر بازگشت یهودیان به کشورهای(اروپا و آمریکا و...) خود علاوه بر مشکلات داخلی که برای کشورها ایجاد می کنند، مشکل طلب کار بودن یهودیان، آن کشورها را همیشه بدهکار کرده و همچون هولوکاست ، به دنبال امتیاز گیری از آنان خواهند بود، و همچنین با توقعات بیشمارشان ، آنان را زمینگیر خواهند کرد . نکته دوم اینکه اگر در این موقعیت از اشغالگر حمایت نکنند، لابی صهیونیست در داخل آن کشورها آنان را به مرحله سقوط می کشاند. نکته سوم، پیروزی فلسطینیان یعنی پیروزی اسلام سیاسی که سالیان سال است آنها برای نابودیش تلاش می کنند . اما با تمام موارد فوق چرا ما حمایت می کنیم؟! چون فلسطینیان مظلوم واقع شده اند و یهود سیاسی, دشمن قسم خورده مسلمانان است . اما چرا عده ای با حمایت های داخلی مخالفت می کنند دو دلیل عمده دارد. دلیل اول، دولتهای جمهوری اسلامی با توجه به مانور زیادی که روی مسئله فلسطین یا کشورهای مظلوم دیگر در داخل دارند، مشکلات اقتصادی را در داخل به درستی هدایت نمی کنند و از سوی دیگر فاصله طبقاتی و ناعادلانه تقسیم شدن فرصت های شغلی و اقتصادی باعث شده است، شخصی که گیر و گرفتار معیشت و کار و بی عدالتی است، مظلومیت خود را بر هر مظلومیت دیگری ترجیح دهد و نکته دیگر بخاطر همین وضعیت به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد مظلوم و ظالم نیست. لذا مسئولان ما علاوه بر نفرت تمام عیار از ظالم، خود نیز باید در داخل چنان تلاش نمایند که مردم احساس ظالم بودن را در خود آنان نداشته باشند. وسلام علی من تابع الهدی


زنگ تنفس

با سلام و درود خدمت عزیزان و دوستان فضای مجازی و فضای رایانه ای مدتی است که زنگ تنفس بر قرار کردیم اما جز فاصله افتادن بین افکار و اندیشه های خویش چیز جدیدی عایدمان نشد لذا بر آن شدیم که باردیگر خدمت عزیزان عرض ادب و احترامی داشته باشم و مطالبی که به ذهنم خطور می کند برای عزیزان به یادگار بنگاریم.

زمانه می گذرد و می آید و ما در واقع زمانی آن را احساس می کنیم که چهر های خود را نسبت به قبل متغیر می بینیم تاریخ مسیر خود را طی می کند و گاه ما را با خود همراه می کند و گاه ما را به چالش می کشد تا یا همراه خود سازد یا ما مسیر او را تغییر دهیم، در عین حال این چالش همیشگی انسان است با زندگی اش که یا بسازد و پیش برود، یا خراب کند و از نو بسازد، یا خراب کند و توان ساختن نداشته باشد و یا مسیری را تغییری جدی ایجاد کند.

سیاست های کلی و بین المللی جمهوری اسلامی نشان از تحولی خاص دارد که اولویت اول آن همسایگان است و همکاری با آنان، راستش چرا قبل از این دولت چنین چیزی اتفاق نمی افتاد تنها یک دلیل برایش پیدا کردم و آن هم حمله عده ای به اسم دفاع از شیخ نمیر به سفارت عربستان بود، اما حالا ارتباط با عربستان زمینه برای ارتباط گیری با سایر کشورهای همسایه را آسان کرده است، در هر حال سیاست خوبی است چرا که زمانی که اسرائیل با این کشورها روبط بین الملل خود را گسترش می داد در واقع به دنبال منزوی کردن ایران بود، اما با این تحولات حالا اسرائیل است که منزوی می شود، اما در  این بین شاخ و شانه کشیدن افغانستان و آذربایجان کشورهایی که زمانی خاک ایران بودند و صدقه سری حاکمان بی غیرت از ایران جدا شدند جای بسی تعجب است که با چه پشتوانه هایی این پاره های تن ایران برای ایران ابراز وجود می کنند!! 

نکته ی بعدی مباحث مربوط به برجام است که در عین اینکه آنرا خیانت می دانند اما برای احیائ آن تلاش می کنند ، مناظره و مذاکره و واسطه گری پشت سر هم اجرا می کنند، باز هم نکته ای است که من هنوز برایم قابل فهم نشده 

پیشرفت های موشکی ایران هم یکی از افتخاراتی است که هر ایرانی وطن دوست به آن افتخار می کند و شاید همین  افتخارات است که همسایگان را به چرخش به سمت ایران سوق داده است.اما به نظر من این موارد نیز نمی تواند یا بهتر بگوییم به طور کامل نمی تواند امنیت و بازدارندگی لازم را برای کشور ایجاد کند چرا که اگر به توان موشکی کشورهایی مثل روسیه و کره شمالی و ... که قدرت اتمی هم محسوب می شوند اما نتوانسته اند آن امنیت کامل را برای کشور و مردمانشان داشته باشند چنانکه روسیه امروز درگیر جنگی شده که انتظار این همه وقت برای کشور قدرتمندی مثل روسیه نبود.

اما در بعد داخلی کشور از یک بحران عبور کرد اما آرامش و امنیت به صورت کامل به کشور بر نگشته و اگر مسئولان نتوانند فکری به حال وضعیت فعلی جامعه داشته باشند احتمال فاصله گیری مردم از مسئولان زیاد شده و حساب خود را از مسئولان جدا خواهند کرد، لذا انتظار همه مردم وضعیت بهتر در بعد اقتصادی و فرهنگی است و ما امیدواریم با ترکیب سیاست های بین المللی و بر نامه های اقتصادی و فرهنگی در داخل کشور بتوانند زمینه برای آرامش و آسایش و امنیت مردم ایجاد کنند


آسیب شناسی اعتراضات و اغتشاشات

به نام خداوند بخشنده مهربان

دو ماه و خورده ای است که کشور ما درگیر آشوبها و درگیری های معترضین و اغتشاشگران از یک سو و نیروهای امنیتی می باشد و از سوی دیگر این مردم کوچه و بازار هستند که نگران وضعیت معیشتی و در آمدهای خود هستند که از قبل بیشتر خودنمایی می کند . در واقع مسئولان کشور نیز ظاهرا به صرافت افتاده تا این مشکل را به هر صورتی و با کمترین خساراتی پایان دهند، این روزها نقد و انتقاد، همفکری و مشورت بیش از قبل می تواند راهگشای این آشوبها باشد.

البته گفتگو واژه ای است که می تواند این معضل را و مشکل را حل نماید، گفتگویی که در جامعه ما جای خالیش از میان کوچکترین نهاد جامعه یعنی خانواده خالی بوده تا مجالس شورای اسلامی  و شورای اسلامی شهر و روابط بین الملل.

در واقع جامعه ما موقعیتی را پشت سر می گذارد که همه کسانی که دلی درگرو این مرز و بوم دارند نگران آینده کشور خود هستند آنان از دوگانگی و رو در رو قرارگرفتن جوانان کشور نگران هستند و برای هر اقدامی تجربه کشورهای همسایه به یاد می آورند.

 

این نوشتار به وقایع کشور و نحوه برخورد با آن را با نگاهی آسیب شناسی و بیان راه حل آن برمبنای دو روایتی که از امیر المؤمنین(ع) نقل شده است پرداخته خواهد شد.

بعد بین الملل:

از دید بین المللی نباید فراموش کنیم و بر خود تحمیل کنیم که توهم توطئه داریم و کشورها به وجود ما، یا به، پیشرفتهای ما  عکس العملی انجام نخواهند داد.

چرا که در نظام بین الملل هرکس که وارد بازی آنان شده، باید با اجازه ی، بازی گردانان آن باشد، چرا که وجود یک نیروی دیگر را، برهم زننده بازی خود می دانند، لذا این کشور چه ایران باشد چه کره شمالی و چه ژاپن یا چین، برای آنان قابل قبول نبوده و برای خارج کردن آن کشور دست به هر کاری خواهند زد. لذا حمایت آنان از معترضین یا اغتشاشگران نه از سر دلسوزی آنان بلکه از روی نیازی است که خود آنان از مردم دارند و در واقع آرزوی نابودی، بر هم زننده بازی خود، توسط نیروهای همان کشور را دارند.

در بعد داخلی

در بعد داخلی اما مشکلات عدیده ای که وجود دارد، و عامل باروت و آتشی شده است که احتیاج به یک جرقه دارد تا بتواند بار دیگر انفجاری ایجاد نماید.

در بعد اقتصادی، متأسفانه وجود تورم در سطح بالا و بی عدالتی در امور اداری و استخدامی، در امور عدم تکریم ارباب رجوع، فاصله طبقاتی در گوشه و کنار جامعه ی امروز که راهی برای توجیه کار های خوب هم باقی نگذ اشته است. فقر طاقت فرسای اکثریت جامعه از یک طرف و اعلام دزدیهای میلیاردی و نهایت به فراموشی سپردن آن  دزدیها، نکته ای است که زمینه را برای هر نوع شایعه ای فراهم کرده است و بی اعتمادی را در سطح جامعه بین مردم و مسئولان به بالاترین نقطه رسانده و از نگاه فرهنگی نیز  عدم حمایت از کارمندان فعال و زحمت کش در ادارات که بدون تشویق مانده ؛ بی خیال بودن مدیران از کسانی که ضعف و تنبلی و خمودگی آنان تیشه به ریشه تولید یا  نا کارآمدی ادارات و کارخانجات زده است دست به هم داده تا امید مردم و جامعه خویش را به سمت یأس و نا امیدی سوق دهیم.

در چنین جامعه ای تحقیر و ندیدن نسل جوان در ابعاد مختلف اجتماعی و فرهنگی سیاسی و فراهم نبودن زمینه های مناسب برای بیان احساسات و هیجانات خویش در بعد دیگر عاملی شده است برای نوجوان و جوانی که در فضای مجازی در این دوسال کرونا به دنبال شکستن شاخ غول در بازیهای خود بوده و فضای حقیقی و واقعی را نیز با بازیهای خود یکی دانسته و به دنبال آن است تا این بازی را نیز چنانکه خود می خواهد به نتیجه برساند.

آسیب شناس و راه حل این امور را می توان در نگاهی کلانتر در بیان امیر المومنین علی(ع) دید که فرمودند عدل را بجا آورید و از ظلم و زورگویی بپرهیزید، چرا که ظلم باعث می شود افراد جامعه جلای وطن کنند ( فرار مغزها اتفاق بیافتد)و افسوسی که ناشی از زورگویی باشد عاملی می شود برای روی آوردن جامعه به شمشیر.

همچنین در نامه پنجاه نهج البلاغه اشاره دارد که حاکم باید چهار قدم را بردارد بعد انتظار اطاعت را از مردمان جامعه خویش داشته باشد.

اول(شفاف سازی ) اینکه می فرماید هیچ سری را از شما پنهان ندارم جز اسرار نظامی

دوم (مشارکت) هیچ موردی را بدون مشورت با شما انجام ندهم جز حکم شرعی

سوم(عدم تأخیر در اجرای حق) هیچ حقی از شما را به تأخیر نیاندازم و تا آنرا به صاحبش نرسانم وققه ای نداشته باشم

چهارم( برابری و مساوات) اینکه همه شما در حق برای من برابر هستید.

فاذا فعلت ذالک

هر گاه این امور را بجا آوردم بر خدا واجب است که خداوند نعمتش را بر شما نازل کند (اجرای دقیق وظایف یک حاکم عاملی برای نزول نعمت الهی است) هر گاه این امور از سوی من (حاکم) اجرا شد آنگاه اطاعت من بر شما واجب است به تعبیری الزام سیاسی تحقق پیدا خواهد کرد.

حال جامعه ما به دنبال آن است که این موارد را چگونه باید اجرایی کرد و راه شفافیت ها و برابری ها کدام است؟  برای تحقق موارد فوق لازم است به اصل 24 قانون اساسی که به لزوم رسانه های آزاد برای شفافیت و آزادی بیان اشاره دارد و همچنین اصل 26 که به وجود احزاب و بیان نقد و انتقاد اشاره دارد و اصل 27 قانون اساسی که به وجود اجتماعات و تجمعات برای بیان مخالفت ها بدون حمل سلام اشاره دارد.

اجرای دقیق اصول فوق می تواند مسئولان کشور را به قانونگرایی، و جامعه را برای گرفتن حق و بیان اعتراضات خویش به سمت قانون فرا خواند. و مقداری از خشونت های، خشونت گران را کنترل نموده و در عین حال آنان را به خواسته هایش نزدیک و یا به خواسته هایشان برساند.

 


یاد داشتی برای این روزها

به نام آنکه عقلمان را عطا کرد تا بهتر از دیگر موجوداتش باشیم.

مهسا دختری که توسط گشت ارشاد بخاطر عدم حجاب مناسب به مرکز ارشاد فرا خوانده می شود و بعد از چند روزی جنازه او تحویل داده می شود، اعتراضات به این نوع بر خورد شروع می شود کسانی با نگاهی علمی و فقهی به مسئله حجاب و امر به معروف و نهی از منکر پرداختند و عده ای بر مبنای  احساسات انسانی به مخالفت برخاستند و عده ای نیز در هوای غبار آ لود و در آب گل الود به دنبال صید ماهی خود بودند و هستند.

اتفاقی که می شد با یک مغذرت خواهی رسمی و با یک تحقیق و تفحص بی طرفانه جامعه را به سمت این پاره شدنها نبرد، اما به ظاهر این خصیصه سیاست امروزی ما ست که اشتباه یک طرف را به پای نظام و جمهوری اسلامی بگذاریم و محاکمه شخص خاطی (اگر باشد) را محاکمه نظام بدانیم چنان که در جریان کهریزک و دادستان تهران نیز محاکمه دادستان را مساوی با محاکمه جمهوری اسلامی فرض کردیم و ماند تا البته خود دادستان هم در کوزه افتاد و ...

معترضین چرا چنین به خشونت گرایش پیدا می کنند؟ و مسئولان چرا در اینگونه مواقع همه چیز را به خارج ربط می دهند شاید دلائلی داشته باشد که در ادامه اشاره خواهیم کرد.

البته هیچکس شکی ندارد که دشمن در هر فرصتی به دنبالب ضربه زدن به نظامی است که آنان را به رسمیت نمی شناسد و حتی فرصت هایی را نیز ایجاد می کند تا به مقاصد پلید خود برسد.

اما دلائل این خشونت ها می تواند عدم اجرای عدالت چه در مسائل سیاسی و چه در مسائل اداری و اقتصادی و فرهنگی و دینی وجود باشد که مردم اجرای عادلانه آنرا از مسئولان خواستارند، فاصله طبقاتی و همچنین فاصله درآمدها حتی بین کارمندان دولت در یک اداره نسبت به همدیگر و نسبت به ادارات دیگر فاصله پاداشها و ماموریتها و ...

فکر و ذکر مردم در کوچه و خیابان و اداره و شب نشینی ها و فضای مجازی و برنامه های تلویزیونی راجع مسائل اقتصادی و کار و بی کاری و بی پولی که بسیاری از افراد جامعه ما زیر خط فقر قرار دارند و عده ای در حال نزول به این طبقه و فرار نخبگان و تکنسین ها به کشورهای دیگر که همگی ایجاد نا امیدی در نسل جوان و نوجوان را دارد و دلیل این مسئله فرمایشات رهبری است که تذکر به دادن امید در میان جامعه می دهد.

خواسته یا ناخواسته بسیاری از مباحث معلم ها و دانش آموزان و اساتید و دانشگاهیان و دانشجویان به مسئله اشتغال و کار و در آمد خانواده های خود و مقایسه کردن بسیاری از آنان زندگی های فلاکت با ر خود با کسانی که یک روز با ماشین مدل جدید خود در خیابانها پرسه می زنند و از آن فیلم برداری می کنند تا تکبر و فخر فورشی خود را به اوج برسانند، و همچنین با وضعیت فلان آقا زاده که در کشورهای خارجی به تفریح و تجارت می پردازد که در واقع هزینه آن از پول نفت و مالیات همین  افراد فقیر و فلاکت دیده در داخل کشور پرداخت می شود.

در حالی که افراد با مدارک عالی دانشگاهی و حوزوی بیکار به دنبال یک سر پناهی برای خود و خانواده خود هستند و به آن نمی رسند چند شغله بودن مسئولان و فرزندان آنان و بکار گیری بازنشستگان در امور کلیدی و داشتن حقوق مکفی عاملی می شود که جامعه ی جوان و فاقد کار و زندگی آماده یک موقعیت باشد، چرا که اینها کسانی هستند که هیچی برای باختن ندارند، به خیابان ها بیایند و احساس تحقیر و نفرتی که در دل دارند به بهانه های مختلف به رخ بکشند.

لذا به نظر تا بحران اعتماد در کشور ما به بی اعتمادی مطلق کشیده نشده است لازم  است از همه کارشناسان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و دینی عاجزانه درخواست شود تا به کمک آمده و با نظرات و پیشنهادات علمی وضعیت فعلی را بهبود ببخشند

و الا چه کسی است که نداند این اعتراضات برای یک روسری نمی تواند اینقدر مهم باشد که جامعه ایران برای خود امنیت را بخطر بندازد هر چند کسانی که با پولهای دشمنان ایران سعی دارند اعتراضات را به این سمت و به این نام بکشانند تا از احساسات دانش آموزانی که مدتی است هیجانات خود را خالی نکرده و با بازیهای رایانه ای و فضای مجازی خود را محکی در فضای حقیقی بزند.

در پایان باید یاد و خاطره تمام کسانی که در این راه به شهادت رسیده یا کشته شده اند گرامی بداریم چرا که به فرمایش مولی علی (ع) تفاوت است بین کسانی که به  دنبال حقیقت هستند اما ممکن است اشتباه کنند (که این گروه اکثر کسانی هستند که به خیابان کشیده می شوند) و کسانی که حقیقت را شناخته اما با آن به مبارزه بر خواسته اند(تمام کسانی که خارج از کشور هستند و جوانان و نوجوانان را تحریک به بر هم زدن نظم عمومی و در نهایت قوم گرایی در ایران می کنند)