قلم

تنبیه یا تشویق

    نظر

به نام رب العالمین

تنبیه یا تشویق

چرا آدم های خوب فقط خوبند

نگاهی به تربیت در جامعه اسلامیمان ما را به نکته های متفاوتی رهنمون می دارد، چرا در جامعه ما تنبیه حرف اول را می زند و تشویق به فراموشی سپرده می شود؟

نگاه تربیتی در اسلام به تشویق است و تنبیه، تشویق در روانشناسی و در مبانی دینی حرف اول را در تربیت می زند، اما در عمل در میان ما مسلمانان به صورت یک عامل فراموش شده یا بسیار اتفاقی صورت خواهد گرفت.

هر چند در این اواخر بحث تشویق در میان دانش آموزان و مدارس تشویق به صورت یک اهرم برای دانش آموزان در آمده است و افراط در آن باعث شرطی شدن دانش آموزان شده است اما اجتماع ما خالی از این اهرم می باشد.

از کودکی یاد گرفته ایم که اگر کاری خلاف انجام دهیم تنبیه خواهیم شد و درست نیز همین است لذا به صورت طبیعی از تنبیه متنفر و اگر تشویقی باشد خوشحال خواهیم شد.

در مدارس ما دانش آموزان از تنبیه بهره مند خواهند شد و از تشویق خبری نیست، لذا آنان در صددند در این بین تنها خنثی باشند هر چند ندای درونی، آنان را به اموری وادار می کند که از نگاه والدین و مربیان تنبیه پذیر هستند.

گامی فراتر که بر می داریم و در میان ادارات و مراکز و نهادها به سراغ عامل تشویق که سیر می کنیم چیزی به نام تشویق یا دیده نمی شود یا بسیار اتفاقی و البته نگاه تشویقی برای پیشرفت مخالف تشویق دوست و آشنا بودن و دادن پست به افرادی تنها به هنر آشنایی.

ادرات ما اگر به سمت تشویق پیش نروند نه خبری از خدمت رسانی خواهد بود و نه توجهی به استعدادهای نهفته در میان کارمندان و کارگران و دانشجویان و دانش آموزان خواهد بود.

تشویق عاملی است که در کنار تنبیه جامعه را به سمت آرامش، اعتماد، توسعه و پیشرفت هدایت خواهد کرد. در جامعه ما یک آدم خوب فقط در زبان ها خوب است و بس، او به هیچوجه مورد مشورت قرار نمی گیرد، به هیچ و جه استعداد او را مورد توجه قرار نمی دهند! او تنها خوب است، اما حتی یک تشویق اخلاقی نیز نمی شود، حتی تشویق او مسئولان را به بار مالی داشتن اینگونه امور معترف می کند، و آنان را وادار می کند که بگویند اگر خوب است وظیفه اش را انجام داده، اما یک بار از وظیفه خود که تشویق زیردستان است سخنی به میان نمی آورد!

چرا فراموش کرده ایم که تشویق آدم های خوب عاملی برای خوب بودن دیگران است و چرا تنها فکر می کنیم تنبیه عامل خوبی برای بازدارندگی است، امر به معروف و نهی از منکر غیر از آنجه ما فکر می کنیم را بیان میکند، اول امر به معروف و بعد نهی از منکر اول تشویق بعد تنبیه پس شاید ما درست مطالب اسلامی را درک نکردیم که جامعه خود را آرمانی خود نمی دانیم و برای رسیدن به آرمان کوچیک می دانیم.

جامعه ی اداری ما از تنبیه هات می ترسد مخصوصا اگر مخالفتی با مسئولان باشد، لذا بهترین ایده ها نیز اگر کسی در اذهان خود داشته باشد به کنجی نهاده تا موجب رنجش دیگران نشود، بهترین فرصت ها از دست می رود و کاری پیش نخواهد رفت فقط به خاطر این که کسانی مورد تشویق قرار می گیرند که بتشتر به ثنا گویی روی آورده اند (البته کلی نیست اما تشویق بیشتر توی این مایه ها رقم خواهد خورد)

تشویق باید ا ستعدادها را شکوفا کند، استعدادهای مطرح را پر و بال دهد، قوانین دست و پاگیر را باید برای استثناءآت کناری نهاد و کسی که دوست و دشمن به خوب بودن آن معترفند تشویق گردد نه تنها دوستان به او نمره خوب بدهند.

در هر صورت جامعه ما تشویق را فراموش کرده و البته استعدادهای نهفته را خفته تر کرده و باید برای این شکوفایی خوبی ها و شکوفا کردن خوب ها تشویق را عاملی قوی دانسته و در کنار هر تنبیهی تشویقی نیز آورده شود.


فلسفه اخلاق استاد مطهری

    نظر

اخلاق از نگاه استاد مطهری

استاد مطهری در کتاب فلسفه اخلاق ضمن نگاه فلسفی خود به اخلاق به مکاتب اخلاقی دیگری نیز اشاره و ضمن رد کامل یا بعضی نکات آن تبحر خود را در این بحث به نمایش گذاشته است.

ایشان ضمن بیان اینکه اخلاق از جمله موضوعاتی است که هم دینداران به آن معتقدند و هم مادی گرایان و ضمن بیان این نکته که شرقیان و بخصوص مسلمانان آنرا مرتبط با دین دانسته و دین نیز به آن تکلیف کرده است به واقعیاتی اشاره دارد که فلاسفه و مکاتب به صورت تجربی و تلاش خود به آن رسیده اند که در میان مسلمانان و سنت اسلامی مورد توجه است به نحوی که مطالعه گاندی از اپانیشادهای مذهبی به مطالبی اشاره دارد که در کلام ائمه ما نیز به آن اشاره دارد .

گاندی به این نتیجه رسیده است که با شناخت خود می توان خدا را شناخت و تنها یک نیکی در دنیا وجود دارد که آنهم عاطفه و دوست داشتن است. هر چند استاد به این مطالب اشکالاتی دارد، چرا که خیلی چیزها وجود دارد و انسان به آن محبت دارد اما اخلاق محسوب نمی شود همچون عاطفه پدر و مادر نسبت به فرزند.

در هر حال استاد با توجه به اخلاق در میان افرادی که به دینی معتقد نیستند یا به اسلام معتقد نیستند، خود معتقد است که اخلاق یک نوع پرستش است و از همین رو آنرا در وجود افراد جامعه به صورت یک فطرت انسانی نهفته می بیند. و بیان می دارد که افرادی که خود به مسائل اخلاقی عمل می کنند در واقع یک نوع پرستش نا آگاهانه نسبت به خالق هستی دارند و در مقابل آن ثواب خواهند برد.

مرحوم استاد مطهری با اشاره به بحث اخلاق در میان فلاسفه غرب چون کانت که معتقد است دو چیز عجیب در دنیا وجود دارد یکی ستارگان روی سر ما و دیگری وجدانی که خدا در درون انسان قرار داده است. لذا کانت را خدا پرستی می داند از راه وجدان به آن رسیده است که او خود معتقد است از نگاه اخلاقی به وجود خدا پی برده است. کانت معتقد است که هر چه وجدان انسان را بعد از انجام بیازارد آن عمل غیر اخلاقی است و هر چه وجدان انسان به آن خرده نگیرد یک عمل اخلاقی محسوب می شود. استاد یک اشکال بر این قضیه وارد می کند که معتقد است کانت چرا این وجدانی که در وجود خود می یابد متعلق به خدا نمی داند و خداوند را خالق آن نمی داند، اما ایشان به اینکه چگونه کانت به خدا می رسد و حال آنکه خود معتقد است از راه اخلاق به وجود خدا پی برده است به نظر اشاره ای ندارد.

همچنین به اخلاق کمونیستی اشاره دارد که معتقد است هر آنچه زمینه انقلاب را فراهم کند اخلاقی است و الا اخلاقی محسوب نمی شود، که استاد به کل این گونه اخلاق را رد کرده و برای آن هیچ پایه واساسی قائل نیست.

در ادامه استاد به اخلاق در اندیشه راسل اشاره دارد که او نیز معتقد است آنچه منفعت انسان به آن برسد همان اخلاق است. که آنرا چنین بیان می کند اگر کسی در همسایگیش شخصی وجود دارد که گاوی دارد، این همسایه چون احتمال می دهد اگر به دزدی گاو یا شیر گاو او برود همسایه نیز به او خیانت کرده و دست به دزدی گاو او خوا هد زد، پس نباید دزدی در کار باشد.

حال آنکه استاد این اشکال را وارد می کند که اگر کسی قدرت داشت و از همسایه خود چیزی برداشت یا دولتی قدرتی داشت که دیگر کشورها آن قدرت را نداشتند پس غیر اخلاقی نیست که به سراغ کشور گشایی یا تحت سلطه قرار دادن دیگر کشورها برود. و اخلاق سردمداران غرب را در حال حاضر گرفتار چنین اخلاقی می داند. چنانکه در ادامه با تقسیم بندی اخلاق خودی به اخلاق فرد، اخلاق جامعه و اخلاق ملی اشاره دارد و معتقد است در غرب به  اخلاق تا سطح ملی بهتر از جاهای دیگر عمل می شود اما وقتی از سطح ملی گذشت هر چیزی را برای منافع خود می دانند و تصرف و غارت دیگران و ظلم در حق آنان را نه تنها غیر اخلاقی ندانسته و چه بسا عین اخلاق برای خود بدانند.


دانشگاه رازی کرمانشاه

    نظر

به نام نامی حق

به مناسبت جشن هفته وحدت و ولادت پیامبر ختمی مرتبت و سلاله پاکش امام صادق در دانشگاه رازی کرمانشاه جلسه ای با نام قند پهلو به همت روابط عمومی دانشگاه برای شاعران طناز برپا می شود که در این جلسه شاعرانی بدون توجه به موقعیت زمانی و بدونه توجه به احساسات مردم غیور اشعاری را می خوانند که توهین بعضی از این اشعار به پیامبران مشخص است و معلوم نیست سرایندگان یا خوانندگان چرا در میان این همه موضوع اجتماعی و فرهنگی و سیاسی باید به سوی اعتقادات قلم خود را کشیده و به تناسب همراه شدن با مباحث سطحی فضای مجازی به نفی و یا لوده کردن مسائل اعتقادی می پردازند تا شیرینی جشن های ولادت را به کام همه معتقدان تلخ نمایند.

این شاعران و طنز پردازند چرا برای خندان مردم باید به سراغ اعتقادات آنان بروند، هر چند ممکن است مخاطب آنان تعدادی انگشت شمار بوده اما همین فضای مجازی که به راحتی در دست رس تمام افراد جامعه است در یک لحظه آنرا به سراسر جهان مخابره می نماید. آنگاه بهانه آنان را از این که بگویند در یک محفل دانشجویی بوده را نقش بر آب خواهد کرد. در عین حال که اگر در همان فضای دانشجویی نیز باشد باز هم باید شاعران آنقدر فهمیده و درک داشته باشند که نباید به اعتقادات عده ای حتی یکی دو نفر در جلسه توهین شود چه برسد به اینکه مخاطب آن جهانی خواهد شد و عکس العمل متدینین نیز بیشتر و گسترده تر خواهد بود.

شاید این دانشجویان فکر کرده اند توهین به پیامبران دیگر برای جامعه اسلامی مهم نیست!! که فکری بسیار کودکانه و احمقانه خواهد بود یا اینکه هیچ اطلاعی از اعتقادات مردم ندارند که هر دو برای کسی که مدعی روشنگری در جامعه است ننگ است.

خلاصه آنکه از هر طرف قضیه نگاه می کنیم یا باید به درک و تعقل این شاعران یا خوانندگان شعر شک کرد یا باید همانند دیگران باید معتقد بود که این کارهای نسنجیده از جایی دیگر آب می خورد.

اما یک سؤال نیز از خود ما باید پرسید که دلیل گرایش و استقبال از این اشعار و این گونه طنزها در جامعه ما چیست؟!! آیا تا به اینجای قضیه به این هم فکر کرده ایم؟! این د یگر مسائل سیاسی نیست که به جناح ها مرتبطش کنیم و در پشت این جناح قایم شویم تا به دیگری توهین کنیم یا به عکس این قضیه ای است. اعتقادی و همانند مشابه آن در بعضی مجلات اروپایی به سراغ ریشه ها رفته و قصد زدن ریشه را دارد حال خود شاعر متوجه باشد یا نباشد و مطلب آخر این که اگر این اشعار با هماهنگی مسئولان خوانده می شود (در اینگونه مراسمات) که باید به درک و توان تحلیل موقعیت های اعتقادی و اجتماعی آن مسئول شک کرد و اگر چنین نیست امیدواریم در آینده تمام این گونه مسائل با هماهنگی باشد و شاعران طناز این گونه مجالس نیز قدرت تحلیل و درک خود را بالا برده و اهانت و توهین را حتی به یک فرد معمولی جامعه نیز جایز ندانند.

اما اگر نگاهی به مخاطبین این بر نامه ها داشته باشیم ممکن است با اما و اگرهایی در صدد توجیه قضیه بر آمده و آنرا مرتبط به مسائل و مشکلات دیگر اجتماعی کنند، که البته باید رگ غیرت ما و متدینین در همه امور بخصوص در مسائل اعتقادی بیشتر متورم شود و البته نسبت به دیگر امور مردمی که حقی از آنان ضایع می شود رگ ها ی گردنمان بیرون زده و خواستار حقوق تمام کسانی که مظلوم واقع می شوند  باشیم.

 


تبریک ولادت و وحدت

    نظر

 

وحدت

واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا

نگاهی به تاریخ و گذشتگان در جامعه انسانی ما را بر آن خواهد داشت که تجربه دیگران را از باب توصیه قرآنی (سیروا فی الارض) را آویزه گوش کرده و به دقت به سرگذشت گذشتگان نظر افکنیم تا دلائل سقوط و نابودی آنان را یافته و سرمشقی قرار دهیم برای فرار از سقوط جامعه اسلامیمان.

شکی نیست که اتحاد و همدلی و همکاری و در یک کلمه وحدت عاملی برای تداوم پیروزی اگر نباشد عاملی قوی برای عدم شکست است. داستان توصیه پدر پیر به فرزندان را بارها شنیده ایم و توجه داشته ایم که وقتی چوب های مختلف در کنار هم قرار می گیرند شکست آنان یا غیر ممکن یا بسیار سخت خواهد بود.

حکایت شیخ و سید و شخص عامی که به باغی وارد شدند و صاحب باغ نیز با حیله اختلاف بین عامی و سید و شیخ و نهایت خارج کردن هر سه آنان را از باغ شنیده ایم، داستان بره ای که از گله جدا شد و خوراک گرگ شد را خوانده ایم، اما در مقام عمل چرا و چگونه است که دچار لغزش شده و این همه حکایت و داستان را به فراموشی می سپاریم؟!

در دنیایی که گرگها منتظر جدایی ما از همدیگر هستند و در دنیایی که کفتاران به دنبال بره های جامانده از گله هستند چرا ما به خود نمیاییم و به هر دلیلی در صدد نابودی خود و دیگران هستیم؟!

نکته ای که نباید از یاد برد خود سازی است که ما تک تک مسلمین از آن غافلیم، و تنها خواستار وحدت از جانب دیگران هستیم که هر چه ما می خواهیم دیگران عمل کنند تا به وحدت برسیم!!! در حالی که باید به خیال باطل خود شک کنیم، چرا که وحدت به معنای اعتقاد به آنچه دیگران اعتقاد دارند و پذیرفتن آنچه دیگران پذیرفته اند نیست، تا به وحدت واقعی و اعتباری یا وحدت فلسفی فکر کنیم، بلکه وحدت در اصطلاح اعتقادی و سیاسی و ا جتماعی یعنی پذیرش مشترکات همدیگر و توهین نکردن به اعتقادات مخالف.

برای این امر کار هر کسی نیست که وحدت را توصیه کند و دیگران را به آن بخواند، بلکه کسی می تواند دیگران را به آن بخواند که همانند یک خانواده در درون خود و جامعه خود اتحاد و همدلی را ایجاد کرده باشد و چنان خود ساخته باشد که برای ایجاد وحدت تحمل اهانت ها و تهمت ها را داشته باشد. باید همانند عالمی بود که وقتی جوانکی برای آزارش سه بار در خانه او در نیمه های شب زد و نهایت با جسارت تمام از بهتر بودن ریش عالم و دم سگ سوال کرد آن بزرگوار با نهایت تواضع فرمود اگر از پل سراط بگذرد ریش من و الا دم سگ!!

وحدت در بعد سیاسی واجتماعی به تواضعی بستگی دارد که شخص مزکی در درون خود با آن کلنجار رفته باشد، و قسم های قرآنی را برای تزکیه نفسه فهمیده باشد و درک کرده باشد.

جامعه ما احتیاج به وحدت دارد به عنوان یک استراتژی و نه به عنوان یک تاکتیک، امت اسلامی باید به آیات قرآن برای ایجاد وحدت تمسک کنند و از قرآن درس بگیرند که زمانی تمدن و حاکمیت اسلام در جهان خواهد درخشید که وحدت استراتژی آن باشد، وحدت زمانی تحقق پیدا خواهد کرد که دغدغه همه ما اسلام باشد نه شخص خودمان و گروه خودمان و یاران خودمان، وحدت عاملی برای توجه خداوند به جامعه اسلامی است و الا همچون دیگر اقوام در دام خود خواهی و خود برتر بینی و سقوط خواهیم غلطید.

این روزها که مصادف است با هفته وحدت باید بیش از بیش به این مقوله پرداخته شود و تنها با یک سمینار و یک همایش نمی توان وحدت ایجاد کرد، باید طبق آیات قرآن که مسلمانان را توصیه به عدم توهین به سران و مقدسات کفار می کند باید خود را مقید بدانیم طبق همین آیات به مقدسات و افراد و کسانی که مورد احترام طرف مقابل است توهین نکرده و حتی توهین به آنان را طبق فتوای علمای اسلامیمان برا ی خود حرام بدانیم.

هفته وحدت که از دوازدهم ربیع الاول تا هفدهم ربیع الاول نامگذاری شده می تواند گرایش امت اسلامی را به وحدت بیش از پیش به سوی خود هدایت کند. قرآن ما را امت وسط خوانده پس باید از افراط و تفریط دوری گزینیم، و به دنبال میانه روی باشیم چه آنان که بر مسند فتوای اهل سنت هستند و چه آنان که بر مقام فتوای اهل تشیع. 

توجه ما به اطراف خودمان ما را به واقعیاتی نزدیک می کند که د شمن درون و برون و دشمن برون امت دست به یکی کرده تا ریشه امت وسط را زده و بر جنازه آن جشن بگیرند، وجود وهابیت و طالبان و داعش هیچ گره ای از جهان اسلام باز نکرده بماند که به یک غده سرطانی برای کمک به غده دیگر سرطان یعنی اسرائیل تبدیل شد و جهان اسلام را با چالشی بیش از پیش مواجه کرد.

وحدت آغاز خود سازی برای رسیدن به خداست، وحدت آغاز غلبه بر شیطان برون و درون است، برای وحدت مدارا و تواضع شرط اصلی است و رجوع به قرآن آنان را به ما یاد آور خواهد شد. چرا که انسانی می تواند به وحدت بیاندیشد که با سعه صدر اشتباه دیگران را تحمل کند و برای هدایتش نه با قهر و غلبه که با بحث و منطق تلاش نماید. انسانی برای وحدت آمادگی دارد که بداند اگر قرار بود با زور و نه با اختیار همه دنیا مسلمان شوند و هدایت شوند خداوند خود این چنین قدرتی داشت .

باید بدانیم که عاقبت تفرقه و دو دستگی نه نابودی طرف مقابل بلکه نابودی هر دو است. هیچ کسی در کشتی جامعه اسلامی حق ندارد به خود اجازه دهد تنها به خاطر اینکه قسمتی از کشتی سهم نشستن اوست آنرا سوراخ کرده و همه را در غرق خود شریک گرداند.

آنانی که به هر دلیلی به مسائل اختلاف انگیز بین شیعه و سنی دامن می زنند یا خود را به نفهمی زده یا نمی فهمند که مشترکات ما بسیار بیشتر از مسائلی است که با آن اختلاف داریم، و باید خود بدانیم و همانند آن عالم سنی فکر کنیم که شیعه نیز همانند دیگر فرق اسلامی است که فتوایی غیر از آنان دارد و به فرمایش امام خمینی (ره) توجه کنیم که کسی که بین شیعه وسنی اختلاف اندازد به هیچ مذهبی نیست بلکه یک کافری است که قصد نابودی هر دو را دارد.

حساب و کتابی سطحی و به قول معروف سرانگشتی نشان خواهد داد که تفرقه و جدال همیشگی بین شیعه وسنی به نفع چه کسی است یا این همه مدت که به طبل تفرقه بین آن دو دمیده شده چه مقدار شیعه سنی شده یا بالعکس؟! از طرفی چه مقدار از جوانان مسلمان ما فقط به خاطر همین اختلاف افکنی و ماهی گرفتن عده ای بی فکر و بی سواد از این امور برای جذب تعدادی افراد به دور خود به سمت ادیان و یا حتی بی دینی کشیده شده اند؟!

چه مقدار از جوانان ما درگیر این گونه امور هستند و چه مقدار هزینه باید ما از مادی و معنوی باید پرداخت کنیم تا عده ای با تکیه بر وسواس شیطانی خود بتوانند چند مدتی همچون داعش و برگزار کنندگان عمر کشان بر مردم عامی مذهب خود سوار شوند و ندای انا ربکم الاعلی سر دهند و به طغیان خود بر جامعه اسلامی سر پوش اسلامیت و وحدانیت بزنند.

وقتی به اندیشه اندیشمندان بزرگی چون سید جمال الدین اسد آبادی، شیخ شلتوت در الاظهر مصر و آیت الله بروجردی در ایران و امام خمینی و آیت الله العظمی خامنه ای رجوع می کنیم متوجه خواهیم شد که بزرگان و صاحبان اندیشه و خرد از وحدت استقبال کرده و افراد بی سوادی در فقه و اصول چون سرکرده داعش و طالبان و افراطیون در شیعه جز در بوق اختلاف چیزی برا ی گفتن ندارند. چرا که نان و آب آنان در اختلافات به جاست و باقی

 

در هر حال باید دعوت کنندگان به وحدت خود از سعه صدر، اخلاص، ایثار و از خود گذشتگی، و اعتقاد راسخ در این باب بر خوردار باشند و آن را به عنوان یک استراتژیک در نظر بگیرند.

وحدت، همدلی، سعه صدر


اخلاق اجتماعی

    نظر

در هر کجای کشور بزرگ اسلامیمان که باشیم چرخشی در میان شهر و نگاهی به اخبار سراسری از شبکه های استانی و ملی واقعیتی را به رخ می کشد که برای همه ما به یک معضل و کلاف سردرگم تبدیل شده است که همگی از آن شاکی هستیم و از درد به خود می پیچیم، همگی از کمبودها، نارسایی ها، بی قانونی هایی شکایت داریم که در جامعه اسلامیمان وجود دارد.

مشکل چیست؟ راه چاره چیست؟ و در واقع باید بدانیم درد از کجاست و درمان چیست؟ همگی از درد می نالیم همگی هم می دانیم درد چیست اما، مشکل اینجاست که دوایی و درمانی طبیبی برایش نمی یابیم و منتظریم تا دستی از غیب آید بر سینه این همه مشکل نامحرم بزند.

از درد به خود می پیچیم و از آینده می ترسیم از آینده فرزندان، فرهنگ، وضعیت جوانان، بی کاری، اعتیاد، رشد بالای ازدواج، بی حجابی، دزدی ها و اختلاس ها، از اینکه فرزندانمان در چنین جامعه ای رشد کنند متنفریم و گاه از این همه فشار روحی پرخاشگر می شویم، اما به راستی درد را فهمیدیم؟ درمان را چگونه؟

نگاهی به دعاهای رفع بلا دعاهای آمرزش و دعاهای رفع مشکلات چون اللهم غیر سوء حالنا به حسن حالک، اللهم اغنی کل فقیر، اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین و... حکایت از آگاهی یافتن افراد مؤمن به وضعیت جامعه است و از خدا طلب اصلاح داریم و درست هم همین است، اگرچه کمک خواستن از خداوند در رفع امور است اما همین عزیزان برای ما نیز خواسته اند چنان برای دنیا بکوشیم که انگار برای همیشه در دنیا خواهیم ماند و چنان برای آخرت تلاش نماییم که انگار فردا خواهیم مرد (امام باقر(ع))، غرض آن است که دعا ها علاوه بر کمک از خداست نکته ای دیگر نیز دارد و آن اعلام مشکلات جامعه است که باید ما نیز برای اصلاح آن تلاش نماییم و تنها با دعا اصلاح نخواهد شد، ما باید بدانیم همین طبیبی که در درگاه او زجه می زنیم و برای وضعیت بهتر در جامعه اسلامیمان از او کمک می خواهیم بارها به ما گوشزد نموده که هیچ قومی و امتی تغییر نمی کند مگر آنکه خود بخواهد تغییراتی ایجاد کند (انفال5، رعد11) یعنی خالق یکتای قادر نیز انسان را به حکم فطری اختیار او را به خود واگذاشته تا انتخابگر باشد و متغیر.

پس باید از خود بپرسیم برای اصلاح جامعه خویش چه کاری انجام داده ایم؟ ما که خواهان اصلاح در همه امور هستیم، چگونه خواهیم توانست ویا چگونه باید تغییر ایجاد کنیم آیا باید منتظر منجیی باشیم تا او جامعه اصلاح شده ای به ما تحویل دهد؟! بر فرض که چنین باشد بعد چه اتفاقی خواهد افتاد آیا باز هم جامعه را همچنان صحیح و سالم اداره خواهیم کرد یا بعد از مدتی منتظر یک منجی دیگر؟ چرا که وقتی کسی برای اصلاح جامعه تلاشی نداشته باشد همانند جریان همان فرزند و پدری خواهد شد که روزی یک سکه مادر به بچه می داد و او به پدر می گفت امروز را این سکه کار کرده ام، اما پدر با انداختن آن سکه در آتش و بی خیال شدن فرزند از در آوردن آن از آتش پدر مطمئن بود که کار کار فرزند نیست تا اینکه به واقع روزی به کار کارگری پرداخت و وقتی سکه را به پدر نشان داد و پدر آنرا در آتش انداخت فرزند با تمام وجود برای برداشتن آن از درون آتش تلاش کرد و پدر مطمئن شد که فرزند دلبندش امروز واقعا تلاش کرده است. بله افرادی که برای جامعه خویش تلاشی نداشته باشند بهترین جامعه نیز به آنان تحویل دهید بعد از مدتی جامعه ای فرسوده و خموده وبی حال به دست آیندگان خواهند داد.

جامعه ما به همان اندازه که منتقد پیدا کرده و به همان اندازه که اشکال بر آن وارد می کنند باید اصلاح گر نیز داشته باشد، جامعه ما باید از مسئولان و افراد عادی جامعه از رئیس و مرئوس از وزیر و وکیل از مقننه و مجریه و قضائیه از مردم بازاری و کارگر و کارمند باید تحت دو مقوله تلاش کنند، اول وضعیت جامعه خراب است، دوم باید اصلاحش کرد، خارج از نگاه جناحی و سیاسی باید همگی دست در دست هم تا بتوانیم اصلاحات جامعه را به اندازه ایراداتش وارد کنیم.

حضور مردم به عنوان آمران به معروف و ناهیان از منکر و همچنین وزرا و وکلا مسئولان، همگی باید عیب هایی که در جامعه وجود دارد و همگی به آن معترفیم و هر روز در میان کوچه و بازار و میان اتوبوس و تاکسی هزاران بار آنها را مرور می کنیم اصلاح نماییم جامعه ما اکنون تنها با بیان مشکلات نمی تواند منتظر قهرمانی برای اصلاح و درست کردن وضعیت بماند جامعه ما باید اصلاح را از خود شروع کند.

اما چگونه؟ راه ها مختلف است اما بهترین راه این است که هر روز از خود این سؤال را بپرسیم که ما برای جامعه خود باید چه کاری انجام دهیم؟ ما می خواهیم عیوب جامعه مان به اصلاح مبدل شود پس باید چه کار کنیم؟ ابتدا باید از خود شروع کنیم، یعنی  من به عنوان یک طلبه باید ابتدا وظایف فردی، خانوادگی و اجتماعی خود را بشناسم و هر روز به آنچه وظیفه خودم است دقت کنم که آیا من که اصلاح جامعه را خواستارم خود برای اصلاح امور شخصی خودم و امور شخصی خانواده ام همچنین برای جامعه ای که در آن زندگی می کنم کاری انجام داده ام؟ اگر کاری که وظیفه من است انجام داده ام آنگاه می توانم از خانواده و جامعه خود نیز بخواهم که آنان نیز به وظیفه خود عمل کنند، و الا به عنوان یک آمر به معروف و به عنوان یک ناظر اجتماعی حق چنین خواستنی از دیگران ندارم چرا که رطب خورده کی تواند منع رطب کند. من به عنوان مسئول خانواده و یک فرد در جامعه تنها مسئولیت سیر کردن شکم خانواده ندارم باید به تربیت و رشد خانواده و جامعه نیز بیندیشم. زیرا فرد در جامعه همانند اعضای یک بدن است و چنانکه دست و پا در بدن نمی توانند بگویند ما کارخود انجام می دهیم و کاری به دیگر اعضا نداریم افراد جامعه انسانی نیز همانند قطعه های یک پازل باید در ترکیب جامعه و صحیح بودن ترکیب شرکت داشته باشند.

هر گاه بنده وظایف خویش را انجام دادم آنگاه دیگری نیز همین کار را خواهد کرد یعنی اگر اینگونه باشیم در جامعه کسی که بیشتر از دیگران نقد و اشکال وارد می کند باید خود بیشتر از دیگران در اصلاح بکوشد و آنگاه جامعه ما به سمتی می رود بدون درگیری و بدون مشکل آفرینی تنها افراد به عیوب خود نگاه میکنند و به محاسبه اعمال خود پرداخته آنگاه این پازل تکمیل شده و اصلاح نیز صورت واقعی پیدا خواهد کرد، اما در این بین بازهم خناسان و شیاطینی هستند که دست به انحرافات و کارهای شیطانی می زنند که تنها راه مقابله با آنان اول امر به معروف و نهی از منکر و بعد اجرای قانون، و قانونی که همه به آن ایمان داشته باشند مطمئنا مانع خواهد بود نه بازیچه  با این حال وظیفه امر به شایست و نهی از ناشایست افراد تنها با بیان و سخن و گاه با تهدید نیست بلکه بر مبنای غیر زبانی خواهد بود و جامعه به صورت خودکار با رفتار و کردار ما همانطور که با سمت مفاسد پیش می رود با اجرای این امور به سمت اصلاح و پاکی پیش خواهد رفت و اجرای قانون برای تک تک افراد جامعه هم عامل اطمینان است هم عامل امنیت و رفتن به سوی خوبیها.

حال هر کسی چنین وظیفه ای نسبت به خود احساس کند و آنچنان عمل کند که هر آنچه برای خود می خواهد برای دیگران نیز بخواهد، اخلاقی را رواج دهد و به اخلاقی روی آورد که دوست داشته باشد و دیگران نیز دوست داشته باشند وهمان اخلاق برای همه سر مشق باشد آیا جامعه ما جز همین را می خواهد و اصلاح جز این امور است؟!.

بار دیگر یاد آور می شوم که آیا بهتر نیست منتظر نباشیم تا دیگران عمل کنند و ما برای آنان دست بزنیم، اما نوبت به خودمان که رسید به خود بگوییم حالا ما هم عمل کردیم چه اتفاقی می افتد؟! مگر دیگران عمل می کنند تا ما عمل کنیم؟! عجیب است چرا دیگران عمل کنند خوب است اما نوبت به ما که می رسد از ناامیدی حرف می زنیم؟ چرا وقتی دیگران رعایت حقوق ما را نمی کنند آنرا ظلم در حق خود می دانیم و طرف را ظالم اما نوبت به خودمان می رسد و حقوق دیگران را پایمال می کنیم از عذر داشتنی چون عجله در رانندگی، از وخیم بودن حال مریض ما در بیمارستان، از به عقب افتادن کارمان و ضرر غیر قابل جبران حرف می زنیم و نفس خویش را وهمراهی و انصاف را به مسلخ می کشانیم؟؟!! آیا غیر از این است که تحمل سختی نداریم و سختی تنها برای دیگران می خواهیم و آنگاه انتظار داریم جامعه به سوی خوبیها پیش برود!!!

مگر جامعه چگونه به سمت همین مشکلاتی که ما هر روز از آن دم می زنیم رفته؟! مگر غیر از این است که هر روز یکی دو نفر به متخلفین اضافه شده یا یکی دو عنوان تخلف در جامعه اضافه کردیم؟! آیا ضرب المثل بز گر را در گله نشنیده ایم که گله ای را گر می کند، آیا نشنیده ایم که قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود؟! چرا همه اینها را شنیده ایم اما وقتی وقت عمل می رسد دچار لکنت و کسلی می شویم یا از نا امیدی مطلق حرف خواهیم زد؟.

یاران همراه و خوانندگان محترم تمام آنچه از فساد در جامعه ما که معتقدیم وجود دارد با گفتن و رواج دادن به اصلاح نمی گراید بلکه با اصلاح یک یک آن توسط یک یک افراد جامعه به نابودی خواهد گراید، اینکه من بگویم حالا من هم اینکار کردم چه فرقی می کند و دیگری نیز همین سخن را تکرار کند و دیگری و دیگری... تنها به اشاعه مفاسد پرداخته ایم و زمینه را برای مفسدان و متجاوزان فراهم کرده ایم.

در انجام کار خلاف اخلاق و قانون بارها برای خود توجیه می آوریم، و از مشکلات خود سخن می گوییم گاه در مقابل یک غذای چرب و نرم رأی را به کسی تقدیم می کنیم که به هیچ وجه افکار و کارکردش را قبول نداریم، آنگاه امثال عمر سعد را لعن میکنیم که چرا برای حکومت منطقه ری خود را فروخته و به جنگ با امام حسین (ع) رفته است؟ هر چند باید بارها به او لعنت فرستاد، اما آیا او نیز مثل ما کار خود را توجیه نکرده است؟! آیا با توجیه کارهای خلاف خود مثل اینکه، من عجله دارم پس باید مردم بفهمند که چرا رعایت رانندگی را نمی کنم، یا حق من است که در این اداره به من توجه شود و به دیگران خیر و در این اداره من حق دارم به عنوان یک کارمند حقوق دیگران را نادیده بگیرم چون فلان زمان شخصی برای من لطف داشته من نیز باید جبران کنم غافل از این که این امور حق طرف نیست و حق شخصی نیست که او جبران کند چرا که با ضایع شدن حق دیگران و با پایمال کردن حقوق افراد دیگر و با پول بیت المال نمی توان حقوق شخصی افراد را پس داد و اینرا همه ما باید برای خود یاد آور شویم .

خلاصه کلام آنکه خداوند تغییر جامعه را از خود ما خواستار است و دعاهای ما در واقع خواستن راه حلی برای اصلاح آن از خداست توسط خود ما ها و خود افراد جامعه.

این نوشتار قصد بیان این نکته اصلی را دارد که اصلاح جامعه با همگرایی و همفکری آحاد جامعه اتفاق خواهد افتاد و آنهم زمانی که هر کس هر روز یا هر چند مدتی یکی از عیوب خود را برطرف کند و همچنین یکی از منکرات در جامعه را ترک نماید و این همه تف و لعنت در جامعه بازگشتش به خود ما خواهد بود.

اخلاق اجتماعی، اصلاح، فساد،


تبریک به جناب آقای سید جواد حسینی کیا

باسلام به مردم فهیم سنقر و کلیایی، و تبریک به آنان که حماسه ها را یکی بعد از دیکری می آفرینند، تبریک که در یک انتخابات میان دوره ای حد نصاب را شکستند و در انجام حق و تکلیف خود کوتاه نیامدند.
دوم سلام خدمت حجت الاسلام حسینی کیا و تبریک به این کاندیدای محترم که با تمام توان در شور انتخاباتی با رقیب خود پیش رفتند، و دوستی خوب برای دیگر کاندیدا ها خواهد بود انشاءالله. و درود بر رستگار عزیز که انتخابات را تا به ایجاد شور و شوق در مردم ادامه داد.
اما چند نکته برای منتخب شهرستان جناب حجت الاسلام والمسلمین سیدجواد حسینی کیا
1- این روزها ملاقات ها با مسئولان زیاد شده و زیادتر خواهد شد و باید توجه داشته باشید که ملاقات ها را با مردم بیشتر نمایید.
2- به نظر بنده به جای شرکت در مراسمات آنچنانی اتاق فکری تشکیل داده و برنامه های آینده خود را بررسی نمایید.
3- از تمامی ظرفیت های سنقر در بعد افتصادی، فرهنگی،مهندسی، کشاورزی و دامداری، از حضور نمایندگان فکری تمام گروه ها استفاده نموده و آنان را به یاری برای آبادانی شهرمان دعوت نموده، و بهترین طرح ها را با بودجه های اختصاص داده شده یا مساعدتهایی که انجام می گیرد تطبیق داده و بررسی نمایید.
4- هر چند همه شهرستان با شما همراه نبودند اما اینک می طلبد شما همراه با همه شهرستان باشید.

دوست عزیزم جناب آقای حسینی کیا، رأی شما در منطقه اولا بر اساس سیادت شما بوده و دوما بنا بر کسوت روحانی بودنتان، لذا امید دارم با تمام توان به این دو خواسته مردم و توقع آنان از چنین کسانی جامعه عمل پوشیده و دیدارهایت را با مردم ادامه دهید، مردم به کسی علاقه بیشتر نشان خواهند داد که بعد از رأی هم در میان آنان حضور یافته و درد دلهای آنان را از نزدیک بشنود، به همان اندازه که دوست دارند یک مسئول درمیان آنان باشد توقع انجام کاری توسط او را ندارند. پس این توقع ساده مردم را بر آورده کردن کار آسان و شیرینی است که شما عمل خواهیدکرد.

با آرزوی توفیق موفقیت، توفیق شما را از خداوند خواهان و خواستارم


برجام خیانت یا حضانت

آیت الله مکارم شیرازی گفت با باین اینکه در ارتباط با برجام کاری انجام شده، گفت: تعجب می‌کنم با وجودی که رهبر معظم انقلاب موافقت کردند، برخی که ادعای پیروی از ایشان را دارند باز انتقاد و تعبیر به خیانت می کنند.

آفتاب :

آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید شیعه در قم با اشاره به اینکه عده ای در مورد برجام بی‌انصافی می کنند، گفت: با وجودی که رهبر معظم انقلاب با برجام موافقت کردند، برخی که ادای پیروی از ایشان را دارند باز در مساله برجام تعبیر به خیانت می کنند.
  
 به گزارش آفتاب، وی روز پنجشنبه در دیدار با دکتر قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت خاطرنشان کرد: در ارتباط با برجام کاری انجام شده، ما نمی‌گوییم فتح الفتوح بود ولی فراموش نکنیم که طرف مقابل ما، آدم ناقلایی است. 
وی ادامه داد: در برجام در مورد مسائل، ذره ذره توافق کردند و ما باید طرف مقابل را هم در نظر بگیریم، آنها دوست ندارند جمهوری اسلامی ایران مقتدر و یک وتاز منطقه باشدباشد. 
آیت الله مکارم شیرازی گفت: دشمنان تحمل این را ندارند که در منطقه قدرتی پیدا شود که به آنها امتیاز ندهد، ما می گوییم برجام این است و هزینه‌های پیاده شدن آن هم اینگونه است. 
وی ادامه داد: تعجب می‌کنم با وجودی که رهبر معظم انقلاب موافقت کردند، برخی که ادعای پیروی از ایشان را دارند باز انتقاد و تعبیر به خیانت می کنند. 
آیت الله مکارم شیرازی بیان داشت: برخی غافل از این هستند که هر چه فشار دشمنان بیشتر شود باید وحدت ما نیز افزایش پیدا کند، باید مسائل شخصی را کنار بگذاریم و گاهی این مسائل شخصی حاکم بر مقدرات جامعه نشود و منافع ملی و مردم باید اصل باشد. 
وی ادامه داد: در شرایطی که دشمنان به ما فشار وارد می کنند باید اتحاد و همدلی خود را بیشتر کنیم. 
این مرجع تقلید همچنین گفت: امروز مساله ارزش افزوده به یک مشکل تبدیل شده است که مثلا روی پول آب و برق هم ارزش افزوده دریافت می کنند، باید با محاسبه دقیق، آثار و منافع و مضرات کار را در نظر بگیریم. 
آیت الله مکارم شیرازی همچنین‌، ورود بدون محدودیت افراد به فضای مجازی را از دیگر مشکلات دانست و گفت: گزارش هایی که از فضای مجازی به ما می رسد، خیلی وحشتناک است. 
وی ادامه داد: افراد دست اندرکار باید در این زمینه فکر اساسی کنند، باز بودن بدون محدودیت سرچشمه بسیاری از مشکلات در حوزه فضای مجازی است و متاسفانه 80درصد ازدواج هایی که از این راه صورت می گیرد منجر به طلاق می شود. 

پیام روحانی به سران کشورهای به ظاهر اسلامی

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
رییس جمهور تقویت روابط با کشورهای اسلامی را از اولویت‌های اصلی جمهوری اسلامی ایران برشمرد و با تاکید بر اینکه هر حرکت تفرقه‌افکنانه‌ای در سازمان همکاری اسلامی قطعاً بی‌اعتبار است، اظهارداشت: اختلافات در جهان اسلام، معضل همه ما است و حل‌وفصل اختلافات و سوءتفاهمات صرفاً از مسیر دیپلماتیک و با استفاده از روش‌های مسالمت‌آمیز و انجام مذاکرات میسر است.
به گزارش انتخاب، متن سخنان حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی، در سیزدهمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در استانبول ترکیه به این شرح است:
بسم‌الله الرحمن الرحیم
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا
جناب آقای اردوغان؛
رئیس‌جمهور محترم کشور برادر ترکیه و رئیس اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی
روسای محترم کشورهای اسلامی؛
خانم‌ها، آقایان؛
در آغاز مایلم ضمن تبریک به جنابعالی، از میهمان‌نوازی گرم دولت و ملت ترکیه قدردانی نموده و برایتان سعادت و موفقیت آرزو نمایم.
امروز که با شعار "وحدت و همبستگی برای عدالت و صلح" در شهر زیبا و تاریخی استانبول گرد هم آمده‌ایم، فرصت مناسبی است تا به سرنوشت مشترک تمامی مسلمانان در جهان، بیندیشیم.
تنها چند قرن پیش، زمانی که تمدن بزرگ اسلامی در اوج قدرت و اقتدار خویش قرار داشت، شاید کسی تصور نمی‌کرد روزی جهان اسلام گرفتار این‌همه ضعف و سکون شده و در برابر تمدن غربی، که در رشد فکری و علمی، وامدار مسلمانان بوده است، در موضع ضعف قرار گیرد و یا آن روز که تمدن اسلامی همه نحله‌های فکری و اقوام و طوایف مختلف را در درون خود جای‌داده و همزیستی مسالمت‌آمیزی را بین آنان برقرار کرده بود، شاید کسی تصور نمی‌کرد روزی چنان فرقه‌گرایی و افراطی‌گری در بین مسلمانان شایع شود که کشته شدن مسلمان به دست مسلمان به امری عادی بدل گردد.
واقعیت آن است که افول تمدن اسلامی از زمانی آغاز شد که قدرت‌های بزرگ اسلامی به‌جای هم‌افزایی به درگیری بی‌حاصل با یکدیگر پرداختند و زمینه را برای تهاجم‌های خارجی فراهم کردند.
و اکنون متأسفانه تاریخ تکرار می‌شود. هجوم همه‌جانبه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و بخصوص فکری و اعتقادی به جهان اسلام مجدداً شدت گرفته است ولی این بار به شکلی جدید و با استفاده از اسلام علیه اسلام و مذهب علیه مذهب، گروه‌های افراطی و تکفیری، که همگان می‌دانند از کجا و چگونه شکل‌گرفته‌اند و چطور حمایت می‌شوند، به خشن‌ترین و بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن مسلمان و غیرمسلمان را قتل‌عام می‌کنند. خشونت محض بر عطوفت اسلامی غلبه کرده و ارزش‌های جاهلی جایگزین ارزش‌های اخلاقی اسلام شده است. متأسفانه این سبعیت تحت نام و لوای اسلام صورت می‌گیرد و قربانی اصلی در این میان «اسلام» است و اصول و ارزش‌های آن.
جهان اسلام سزاوار آن نیست که در موج ناامنی، خشونت و تروریسم سازمان‌یافته درغلطیده و مبتلابه عقب‌ماندگی و توسعه‌نیافتگی همه‌جانبه گردد. بلکه سزاوار آن است که بر جایگاهی برتر بنشیند؛ و این ممکن نیست مگر آنکه با دغدغه بیشتر به وضعیت کنونی و دنیای پیرامونی خویش بیندیشیم؛
این عمل ماست که مبنای قضاوت مردم جهان اسلام در مورد اسلامیت رفتار ما قرار می‌گیرد نه ادعاها و القاب و عناوین ما.
اگر کمک‌های مالی و نظامی، به برخی گروه‌های ضد اسلام امکان داد که نام اسلام را به گروگان بگیرند و چهره زیبای اسلام را به جنایت و آدمکشی بیالایند و برای توطئه زشت اسلام هراسی، شاهد و بهانه بسازند، چگونه می‌شود از سلم و سلام اسلام دفاع کرد؟
اگر صدها میلیارد دلار از ذخایر و منابع امت اسلامی به‌جای آنکه صرف رشد و اشتغال جوانان شود، به بهانه هراس‌های موهوم، صرف پر کردن زرادخانه‌های نظامی شد و علیه یکدیگر بکار رفت، چگونه می‌توان از وحدت سخن گفت و جوانان را به رعایت اصول کرامت و برکت اسلامی متقاعد نمود؟
جمهوری اسلامی ایران، از همان روزی که عهده‌دار ریاست هشتمین اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی در تهران شد تا زمانی که ایده «جهان علیه خشونت و افراطی‌گری» (WAVE) را در مجمع عمومی سازمان ملل متحد مطرح نمود، بر یک‌سخن محوری تکیه داشت؛ و آن اینکه گفتگو و تعامل سرآغازِ درک دردها و مسائل اساسی زمانه و درمان مؤثر آن‌هاست. ما باید به نام اسلام در ائتلاف جهانی برای صلح و مقابله با خشونت، پیشگام باشیم؛ و امنیت پایدار و حیات مطمئن و حقوق همه‌جانبه انسان را به منطقه و جهان بازگردانیم.
اسلام به ما آموخته است که جنایت به هر نامی و در هر مکانی که انجام شود، جنایت است؛ چه در سرزمین مظلوم فلسطین باشد و چه در لاهور و بیروت و دمشق و استانبول و یا در نیویورک و پاریس و بروکسل. مهم آن است که ریشه‌ها و زمینه‌ها را به‌درستی بشناسیم و با عزمی استوار و اراده‌ای راسخ، درصدد مقابله با همه صورت‌های آن برآییم.
بنام جمهوری اسلامی ایران برای نیل به این مقصود با صراحت اعلام می‌کنم که:
1 باید به اولویت گفتگو و اتخاذ راه‌حل‌های دیپلماتیک در میان کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی، برای حل همه اختلافات وفادار ماند؛ تا سوءظن‌های سیاسی و تاریخی و غفلت از مداخله‌ها و نقش‌آفرینی قدرت‌های بزرگ و صهیونیسم اولویت گفتگو را تحت‌الشعاع تصمیمات شتاب‌زده و آرایش‌های خاص سیاسی قرار ندهد.
2 باید امنیت پایدار، پیشرفت علمی و توسعه همه‌جانبه اعضای سازمان همکاری اسلامی را امنیت، پیشرفت و توسعه جهان اسلام دانست و از آن استقبال کرد و اجازه نداد با ایجاد موقعیت‌های هراس‌انگیز و خلق خطرهای موهوم این ضرورت به محاق برود. جمهوری اسلامی ایران از همه اعضای سازمان، مجدانه می‌خواهد که ظرفیت‌های علمی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی ایران را از آنِ خود نیز دانسته و قدرت آن را قدرت خود بدانند، همان‌گونه که جمهوری اسلامی ایران همین باور را نسبت به سایر کشورهای اسلامی دارد.
3 باید همواره خطر رژیم صهیونیستی را به‌عنوان منبع اصلی تولید خشونت و افراطی‌گری همواره به خاطر داشت و پذیرفت که استمرار قتل‌عام مردم بی‌گناه فلسطین و عمدتاً زنان و کودکان، در سرزمین‌های اشغالی و حملات غیرانسانی و محاصره غزه، حاکی از سرشت خشونت‌آمیز رژیمی است که متأسفانه با تغافل جامعه جهانی و بخصوص قدرت‌های غربی به سبعیت خود ادامه می‌دهد.
عالی‌جنابان،
جمهوری اسلامی ایران با دوری از هرگونه تنش و بی‌ثباتی در منطقه، باسیاست منطقه‌ای و بین‌المللی شفاف خود، همواره در راستای گسترش همبستگی و وحدت امت اسلامی تلاش نموده، تقویت روابط با کشورهای اسلامی را از اولویت‌های اصلی خود قرار داده و بر این اعتقاد راسخ است که حل‌وفصل اختلافات و سوءتفاهمات صرفاً از مسیر دیپلماتیک و با استفاده از روش‌های مسالمت‌آمیز و انجام مذاکرات میسر می‌باشد. به همین دلیل ما علاقه‌مندیم مشکلات احتمالی با دیگر کشورها را از مسیر اخوت اسلامی، حسن هم‌جواری و باور به خیر عمومی امت اسلامی، حل‌وفصل نماییم و آمادگی داریم تا با رایزنی، مشورت و تعامل سازنده، فضای لازم را برای رفع ابهامات و زدودن اختلافات، از طریق گفتگو و مفاهمه فراهم‌سازیم.
رهبران گرامی کشورهای اسلامی؛
برای همه روشن است که نه عربستان مشکل ایران است؛ و نه ایران مشکل عربستان. مشکل اصلی، جهل و تعصب و خشونت‌ورزی است. معضل همه ما، اختلافات در جهان اسلام است.
جمهوری اسلامی ایران همواره پشتیبان کشورهای اسلامی و مسلمانان در برابر تجاوز و تهدید و اشغال و تروریسم بوده و هست.
آن روز که صدام به کویت تجاوز کرد؛ این ایران بود که قبل از همه این تجاوز را محکوم نمود و به آوارگان کویتی و عراقی پناه داد؛
آنگاه‌که تروریست‌های تکفیری به دروازه‌های بغداد و اربیل نزدیک شدند، این ایران بود که در برابر تهاجم وحشیانه آن‌ها به کمک ملت و دولت عراق شتافت؛
آنگاه‌که دمشق در معرض اشغال و نابودی تروریست‌ها قرار گرفت این ایران بود که در کنار سوریه ایستاد؛
زمانی که غزه مورد تجاوز صهیونیست‌ها قرار گرفت، حزب‌الله رشید و ‌ایران در کنار ملت فلسطین ایستادند؛ و روزی هم که لبنان مورد تجاوز آن‌ها قرار گرفت بازهم حزب‌الله بود که در پیشاپیش مردم لبنان درصحنه نبرد قرار گرفت.
اگر روزی تروریست‌ها و متجاوزان بخواهند هر کشور اسلامی و یا اماکن مقدس اسلامی را تهدید کنند و از ما کمک خواسته شود، بی‌درنگ آماده کمک به مسلمانان مظلوم خواهیم بود.
خانم‌ها و آقایان؛
از اجلاس سازمان همکاری اسلامی که به نام وحدت برگزارشده است، نباید هیچ‌گونه پیامی که به تفرقه در میان امت اسلامی دامن بزند برخیزد؛ و هر حرکت تفرقه‌افکنانه‌ای ازآنجاکه اجماع این سازمان و امت اسلامی را به همراه ندارد و با فلسفه تشکیل این سازمان در تعارض است، قطعاً بی‌اعتبار است.
ما به‌حکم رحمانیت و عقلانیت اسلامی، وظیفه‌داریم که هرگونه غبار خشونت و افراطی‌گری و فرقه‌گرایی را از چهره دین، بزداییم؛ و با تمسک به قرآن کریم که:
«و کَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا لِّتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا»
جهان اسلام را الگوی جامعه «میانه و معتدل»، در دنیای پیش‌رو سازیم.
از توجه شما سپاسگزارم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 


استراتژی دلواپسان

عصر ایران - "بازگشت به قدرت به هر قیمت" ؛ این خلاصه استراتژی جریان بازمانده از دولت است تا بتوانند بار دیگر در نیمه سال 96 قوه مجریه را به دست بگیرند.
آنها اما راه سختی در پیش دارند و سختی راه شان، دو دلیل عمده دارد: یکی کارنامه نابهنجارشان در آن 8 سالی است که در رأس دولت بودند و دیگری، اقدامات زیربنایی دولت روحانی است که هر چند افتان و خیزان، رو به سمت اصلاح تدریجی امور دارد.

جریان دلواپس، برای عبور از این دو مانع، یک دستور عملیاتی ساده دارد: "هر کاری که دولت روحانی انجام داد،بدون توجه به خوب و بدش، تخریبش کن."
اگر برجام به نتیجه رسید، بگو که برجام خیانت بود و اگر به نتیجه نرسید، بگو پس چه شد نتیجه این همه مذاکره.

اگر روحانی به اروپا رفت ، بگو چرا اولویت سیاست خارجی اش با منطقه نیست و اگر توسعه روابط با منطقه را در دستور کار قرار داد، بگو چرا روابط با غرب همچنان متشنج است؟

اگر قرارداد خرید هواپیما منعقد کرد، بگو هواپیما می خواهیم چه کار و اگر توافق نشد، بگو پس چه شد نوسازی ناوگان هوایی کشور؟

اگر پرداخت یارانه ها را ادامه دهد، بگو چرا بر خلاف مصوبه مجلس همچنان به اقشار پردرآمد یارانه می دهند و اگر یارانه پردرامدها قطع شد، بگو چرا توریع یارانه ناعادلانه شد؟

اگر صادرات نفت ایران افزایش نیابد، بگو چرا برغم برجام، نفت مان را نمی خرند و اگر افزایش یافت، بگو چرا خام فروشی می کنید؟

خلاصه آن که مهم نیست دولت چه می کند و کارش اساساً درست است یا غلط؛ مهم این است که هر چه کرد، کاری غلط معرفی شود و تخریب شود.
رسانه های متعلق به جریان تخریب هم که از بیت المال ارتزاق می کنند پر شمارند و عهده دار در بوق و کرنا کردن این ایرادات بنی اسرائیلی.

این روش، دو فایده برای جناج تخریب دارد:
 اول این که با این بازی، فرار به جلو می کنند و خود را از پاسخگویی در قبال عملکرد 8 ساله و درآمد 700 میلیارد دلاری کشور در آن سال ها معاف می کنند، کما این که تا کنون نیز حتی به مدت 8 دقیقه درباره آن 8 سال پاسخگو نبوده اند!

دومین نفع شان هم این است که دستاوردهای دولت روحانی، مانند آغاز لغو تحریم ها، بازگشت تدریجی سرمایه گذاران خارجی به کشور، توسعه میدان های نفتی و گازی، شروع نوسازی صنایع و ... به محاق می رود و دولت ناگزیر می شود بخشی از توانش را به جای پرداختن به امور جاری ،صرف خنثی سازی حملات و توضیح واضحات بکند و مثلاً رئیس جمهور مجبور شود توضیح دهد که هواپیما، وسیله خوبی است و کشور به این وسیله نقلیه نیاز دارد.

البته این نوشتار هرگز به معنای بی اشکال بودن عملکرد دولت نیست که اگر نیک بنگریم، نقدهای متعددی بر آن وارد است ولی دو نکته در این میان وجود دارد:
اول این که هدف جریان تخریب، نقد و اصلاح نیست ، بلکه خلط حق و باطل است و تخریب دولتی که با چنگ و دندان توانسته است کشور را از حرکت به سمت جنگ و تشدید تحریم ها برهاند و اگر هیچ کار دیگری هم جز این نکند، همین که ناجی کشور از جنگ و تحریم بوده است، کاری است کارستان و ای بسا اگر دولت مورد نظر دلواپسان رأس کار بود، اکنون سخن از برنامه نفت در برابر غذا بود.
و دومین نکته نیز این است که مدعیان و تخریب‌گران، همان گونه که امروز دولت را تخریب می کنند، وقتی خودشان در دولت بودند، از آن جایگاه، کشور را تخریب می کردند و اگر منصفانه و بدون حب و بغض سیاسی نیز بخواهیم مقایسه و قضاوت کنیم، دولت کنونی، بیشتر در مسیر صلاح کشور است تا دولت قبلی که هنوز هم که هنوز است، احساس طلبکاری دارد و می خواهد برای وصول طلبش بار دیگر بازگردد!


نکات جالب موسویان در باب آمریکا و تروریسم

موسویان با اشاره به اینکه مسیر صلح بین ایران و آمریکا پیچیده‌ترین مسیر صلح در عالم دیپلماسی امروز است، گفت: آمریکا باید چهار محور را در رفتار با ایران رعایت کند: استفاده از دیپلماسی و نه تحریم، گفت‌وگو با زبان احترام و نه تهدید و تحقیر، تضمین عدم مداخله و نفوذ در ایران و بهره‌مندی از منافع مشترک.
آفتاب :
سید حسین موسویان در نشست شورای روابط جهانی شهر کلیولند ایالت اوهایو آمریکا با اشاره به موارد استمرار خصومت‌های آمریکا بعد از برجام همچون کارشکنی کنگره در ارائه تحریم‌های جدید، 10 دلیل بی‌اعتمادی ایران به آمریکا را برای حضار شمرد.
وی به مواردی از خیانت‌های آمریکایی‌ها در حق ملت ایران همچون ساماندهی کودتای 1953 علیه مصدق، حمایت از دیکتاتوری شاه، اعمال سیاست تغییر رژیم در ایران، حمایت از تجاوز صدام، حمایت از به کارگیری سلاح شیمیایی علیه ایران، جنگ سیاسی، اقتصادی و اطلاعاتی در دو دهه گذشته، ساقط کردن هواپیمای مسافری و کشتن 290 ایرانی،حمایت بی چون و چرا از جنایات اسراییل علیه فاسطینی‌ها، رفتار دوگانه در موضوع هسته‌ای با تحریم ایران و برقراری روابط استراتژیک با اسراییل و پاکستان و هند که هم معاهده ان پی تی را نپذیرفته و هم بمب هسته‌ای ساخته‌اند، حمایت از رژیم‌های فاسد و دیکتاتور در منطقه اشاره کرده و گفت: آمریکایی‌ها باید بفهمند که دلایل بی اعتمادی ایران به آمریکا گسترده، مشروع و واقعی است.
معاون پیشین سیاست خارجی دبیرخانه شورای‌ عالی امنیت ملی با اشاره به چهار تحول بی سابقه در روابط تهران و واشنگتن بعد از برجام گفت: مذاکرات مستقیم دیپلمات‌های عالی‌رتبه ایران و آمریکا اولین تحول و عامل مهم حصول توافق هسته‌ای بود. مذاکرات سیستم‌های امنیتی آمریکا و ایران در مورد تبادل زندانیان دومین واقعه بی‌سابقه، آزادی سریع ملوانان آمریکایی و توافق بر آزادسازی 1.7 میلیارد دلار دارایی ایران سومین و چهارمین تحول بی‌سابقه در روابط دو کشور بعد از انقلاب تلقی می‌شوند.
وی به حسن‌نیت‌های ایران اشاره و گفت: ایران در دوران همه روسای جمهور بعد ازانقلاب همیشه برای رفع خصومت با آمریکا حسن نیت نشان داد و آمریکا بدعهدی کرد.
موسویان در ادامه گفت: ایرانی‌ها ملت مغروری هستند و زبان زور و تحقیر را تحمل نمی‌کنند. 
متاسفانه اکثر سیاستمداران آمریکا عادت کرده‌اند با ایران با زبان زور و تهدید حرف بزنند. این روش نتیجه معکوس داشته و سیاسیون آمریکا باید درک کنند که با ایران با تاریخ و تمدن چندهزار ساله با احترام حرف بزنند.
وی با اشاره به مطالعات شرق شناس بزرگ آرتور پوپ ( Arthur Pope )گفت: مطالعات این دانشمند شرق‌شناس نشان می‌دهد که ایرانی‌ها اولین تمدن بشری را تشکیل دادند.
تمدن ایرانی‌ها 500 سال قبل از مصر، 1000 سال قبل از هند،2000 سال قبل از چین، 3000 سال قبل از یونان و 4000 سال قبل از تمدن رم بوده است. لذا مردم ایران حق دارند که به چنین تمدنی افتخار کنند و زبان تحقیر خارجی را تحمل نکنند.
موسویان تاکید کرد که علت موفقیت مذاکرات هسته‌ای این بود که هیات آمریکایی با زبان احترام با همتایان ایرانی حرف زدند. واشنگتن بداند که هرگاه با زبان تهدید با ایرانیها صحبت کنند، ایرانی‌ها تهاجمی برخورد خواهند کرد.
سفیر سابق ایران در آلمان همچنین در مورد نگرانیهای ایران از نفوذ خارجی گفت: تمامیت ارضی کشور ایران در دو قرن گذشته بارها به خاطر اشغالگری برخی قدرتهای بزرگ و تجاوز برخی از کشورهای منطقه مورد تهدید قرار داشته است. لذا آمریکا باید حساسیت ایرانی‌ها در مورد مداخله و نفوذ خارجی را درک کند.
وی همچنین با اشاره به تلاش‌های جناح‌های تندرو آمریکا، لابی صهیونیست و وهابی‌ها گفت: این جماعت باید بدانند که پس از برجام، آمریکا قادر به بازگرداندن اجماع جهانی علیه ایران نخواهد بود و آمریکا هم نمی‌تواند مانع تعامل جهانی با ایران گردد. دولت آمریکا هم باید حساب روابط با ایران را از روابط با اسراییل و عربستان جداکرده و اجازه مداخله خارجی در روند کاهش تخاصم با تهران را ندهد.
سخنگوی پیشین هسته‌ای ایران با اشاره به موفقیت ایران و قدرت‌های جهانی در حل بحران هسته‌ای ایران از طریق دیپلماسی گفت: البته ما نباید دچار توهم شویم. ایران و آمریکا بعد از برجام هم اختلافات زیادی همچون مساله اسراییل، سوریه، تروریسم و یمن دارند و این‌ها هم به سادگی برطرف نمی‌شود اما برجام راهبرد دیپلماسی را برای حل و فصل سایر اختلافات دو کشور روی میز گذاشته است. اوباما رییس جمهور آمریکا طی سخنانی به مناسبت اجرای برجام تایید کرد که ایران در اجرای تعهدات خود پاسخگو و متعهد بوده است. اما من تردید دارم که در آینده آمریکا بتواند متعهد و پاسخگو باقی بماند زیرا کاندیداهای فعلی ریاست جمهوری در تبلیغات انتخاباتی خود و اعضاء کنگره در مورد برخورد تند با ایران مسابقه گذاشته‌اند.
در بخش پاسخ به سئوالات این جلسه بحث داغی صورت گرفت. یکی از حضار از موسویان پرسید: شما میگویید که ایران معقول و پاسخگو و منطقی است. اما در جناح تندرو، سپاه پاسداران، چه میگویید؟
موسویان درپاسخ پنج مورد تاریخی را در دفاع از سپاه پاسداران ایران گفت و افزود: وقتی اصول توافق هسته‌ای در آوریل 2015 بین ایران و قدرتهای جهانی حاصل شد، فرمانده سپاه ایران در زمره اولین شخصیت‌هایی بود که تبریک گفت. سخت‌ترین بخش تعهدات ایران در اجرای برجام، درمورد بازرسیهای مربوط به پی ام دی بود که نیازمند بازرسی از تاسیسات نظامی پارچین بود. سپاه پاسداران ایران در این زمینه همراهی کرد. اخیرا، ملوانان آمریکا وارد آبهای ایران شدند و این نقض آشکار مقررات بین‌الملل بود. آقای کری با آقای ظریف تماس گرفت و کمک خواست. مسئله ظرف 15 ساعت حل شد. آزادی ملولنان آمریکایی هم بدون همکاری سپاه مقدور نبود.
وی ادامه داد: در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی هم آمریکا از ایران تقاضای کمک برای نجات گروگان‌های آمریکایی و غربی در لبنان کرد و قول داد در مقابل حسن نیت ایران، حسن نیت نشان دهد. آقای هاشمی معاون وزیر خارجه و من را مسئول پیگیری این امرکرد. همه گروگان‌های غربی و آمریکایی آزاد شدند و این کار بدون همکاری سپاه ممکن نبود. اما این آمریکا بود که بجای حسن نیت متقابل، فشارها را افزایش داد. حتی در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی، ایران و آمریکا در مبارزه با تروریسم طالبانی و القاعده همکاری داشتند و این هم بدون سپاه ممکن نبود. اما متاسفانه باز هم این آمریکا بود که بعد از فتح کابل، ایران را محور شرارت خواند لذا بی اعتمادی ایران و سپاه پاسداران به آمریکا بی مبنا نیست.
موسویان در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه شما واقعا معتقدید که ایران حامی تروریسم نیست؟ گفت: بگذارید باهم صادقانه وصریح حرف بزنیم. اختلافات ما در مورد تروریسم در دوبخش است. بخش اول که معضل اصلی امروز امنیت منطقه ای و جهانی است ، مربوط به تروریسم داعش و القاعده و جبهه النصره و امثالهم است. امروز آمریکا و اروپا وسایر قدرت های جهانی پذیرفته‌اند که عربستان و متحدینش منبع اصلی ایدیولوژی و تسلیحاتی ومالی این جریان تروریستی هستند و ایران در خط مقدم مبارزه با این گروه‌های تکفیری است. لذا ایران وآمریکا در این مورد با این بخش از تروریسم اختلافی ندارند.
وی تصریح کرد: اصل اختلاف ایران و آمریکا در مورد تروریسم به گروه‌های جهادی بویژه حزب الله است که مربوط به قضییه اسراییل است. در این مورد هم اول باید فلسفه پیدایش حزب الله را درک کنید. حزب الله در اوایل دهه 1980 به وجود آمد. وقتی که اسراییل به لبنان تجاوز کرد و تا بیروت را اشغال کرد و هزاران نفر را به خاک و خون کشید و قدرتهای جهانی و رژیمهای عربی دست روی دست گذاشتند. حزب الله لبنان برای مقابله با تجاوز اسراییل وحفظ تمامیت ارضی لبنان بوجود آمد و در چند دهه هم همین وظیفه را به عهده داشت. به همین خاطر هم لبنانیها وجود حزب الله را برای مقابله با تجاوزهای اسراییل لازم می‌دانند و حمایت می‌کنند. نقش اضافی حزب الله هم که اخیرا عهده دار شده ، مبارزه با گروههای تروریستی همچون داعش است. حضور حزب الله در سوریه هم برای دفع تجاوزات گروه های تروریستی به لبنان و با دعوت دولت سوریه صورت گرفته است، دولتی که از نظر شورای امنیت سازمان ملل تنها دولت قانونی سوریه است.