سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

کرونا و چالشهای پیشرو1

بسم الله الرحمن الرحیم

 

کرونا و چالشهای خاص

 

 جهان هستی همچنان به چرخ خود ادامه می دهد و پیش می رود و برگی از تاریخ را به تواریخ گذشته خود می افزاید

زمانی که علم پیشرفت امروز خود را نداشت انسان درگیر بیماریهایی می شد و آن مریضی قربانیان خود را می گرفت و بعدها با پیشرفت علم آن مریضی به کما می رفت زمانی سیاه زخم، سل، ماریا، وبا، جذام و... بشریت در مقابل هر یک از آنها خود را واکسینه می کرد و پیش می رفت، شاید علم و عالمان جهان بشریت به خود مغرور شده بودند، اما آنفلوانزا، سارس و کرونا یا همان کوید 19 بشریت را به خود آورد که چنانکه فکر می کردید قوی نشده اید پس هنوز همان موجود ناچیز جهان هستی هستید نه محور جهان هستی.

این روزها اما کرونا ویروسی که کوید19 نام گرفته است و سرعتی بیش از قابل تصور برای کشتارانسانِ محور جهان هستی! این مریضی می رود تا همه چیز بشر را تحت تأثیر خود قرار دهد، این مریضی که از ووهان چین در اوایل بهمن ماه با مریضییک خانم میگو فروش در بازار فروش حیوانات ووهان البته از مار و خفاش بنا بر اخبارآغاز شده و طییکی دو ماه به 200 کشور دنیا منتقل شده است تمام افکار و برنامه های بشریت را به خود مشغول نموده است. در این فرصت به مواردی که تحت تأثیر آن قرار گرفته و شاید بتوان گفت آغازی از تاریخی جدید را رقم خواهد زد اشاره خواهیم کرد.

 

کرونا و اخلاق:

 

شاخه ای از حکمت عملی را اخلاق نامیده اند لذا انسان به عنوان اشرف مخلوقات را باید با رعایت این صفت شناخت و اخلاق است که می تواند به روابط اجتماعی انسانها به صورت صحیح نقش ایفا کند. اما این صفت انسانی این روزها تحت تأثیر قرار گرفته است چرا که انسان به طور ذاتی و از باب اینکه طبیعتی همانند دیگر جانداران دارد، به دنبال زنده بودن است و اولویت اول او زنده ماندن است و از همین صفت ذاتی اوست که امنیت برای او حاصل می شود.

از نگاه اخلاقی باید گفت کرونا مواردی اخلاقی را به انسان آموخته است که جای تأمل دارد، چرا که کرونا با همه افراد و کشورها به عدالت برخورد می کند و بین فقیر و غنی فرقی نمی بیند، کشوری را از دیگر کشورها جدا نمی کند، مسئول را با مردم عادییکی می داند هر کسی که در جلوی راهش باشد نوازش می کند، رئیس جمهور باشد یا رئیش مجلس، ملکه باشد یا رهبر و خلاصه کارگر باشد یا کشاورز و ... اما اینکه اخلاق ما انسانها را چگونه تحت تأثیر قرار داده بحثی دیگر است که باعث شده یکبار دیگر همدلی و همکاری و ایثار معنا پیدا کند و جایگاهش در بین انسانها به رخ کشیده و انسانیت را به اکثر آنان یاد آوری کند، اما عده ای نیز اخلاق را به حاشیه رانده و گاهی از حیوان نیز پست تر شدند چرا که در بازی مرگ و زندگی انسانها به مرگ انسانها رضایت دادند.

 

کرونا و اقتصاد:

 

مباحث اقتصادی این روزها که منشعب از بحث کرونا و ویروس کوید19 است در دو بعد اقتصاد جهانی و اقتصاد ملی مطرح است در بحث اقتصاد جهانی می توان به فشل شدن اقتصاد اشاره کرد چرا که دادوستادها ومعاملات جهانی را تحت تأثیر خود قرار داده به نحوی که صادرات کشورها با بستن مرزها در بعضی موارد به صفر رسیده است و این یعنی خوابیدن تولید و بیکار شدن خیل عظیم کارگرهای کارخانجات در دنیا و استفاده دولتها از منابع ذخیره ای خود و سیل عظیم بودجه ها به سمت کنترل و مانع ایجاد کردن برای پیشرفت این ویروس، که در حال حاضر می تواند مرحمی بر وضعیت اقتصادی کشورها باشد اما در بلند مدت می تواند اقتصاد هر کشوری را به ورطه سقوط هدایت نماید.

دربعد داخلی اما کشورهای درگیر کرونا که البته اکثریت آنان یعنی حدود200 کشور اقتصاد داخلی خود را در معرض تهدید و نابودی می دانند و برای پشت سر نهادن از این بحران خود تلاش می کنند که علاوه بر خیل عظیم بیکارانی که در کشورها وجود دارد مسئله بیکار شدن کارگران و به تعطیلی کشیدن کارخانجات به دلائلی از جمله مسئله بیماری و از طرف دیگر به علت نبود مشتری، تعطیل شدن مراکز تولید و توزیع مواد غذایی و... اقتصادها را در حاله ای سیاهی کشانده و هزینه تمام این موارد به گردن دولتی می افتد که در صادرات و واردات و جذب توریست و تمام موارد دیگر دچار مشکل شده و تنها می تواند با قرض از صندوق بین المللی پول یا استفاده از ذخایر ارضی خود این وضع را سرو سامان بدهد و البته عوارض پسا کرونا را نیز باید با این حجم نقدینگی بدون تولید که در بازار رها کرده باید در نظر گرفت و مدیریت حین کرونا و بعد از کرونا را به خوبی در اداره کشور در نظر داشته باشد. این ویروس هزینه ای 4.1 تریلیونی را به اقتصاد جهان وارد ساخته است این درحالی است که بانک توسعه آسیا آنرا گذارش داده و همچنین پیش بینی 5.5 رشد اقتصادی آسیا را به 2.2 درصد کاهش اشاره دارد.

 

کرونا و مسائل روحی روانی:

 

کوید19 انسانها را به چالش کشیده و آنان را در امور مختلف مورد تهاجم قرار داده است، از جمله اینکه برای در امان ماندن از آن اکثر دولتها به قرنطینه کردن مردمان کشور خود روی آورده و مردم را به ماندن درخانه تشویق نموده که البته راهی بهتر از آن نیز نمی شود در نظر داشت در این موقعیتی که درمانی برای آن پیدا نکرده اند.

قرنطینه کردن و در خانه ماندن عامل بروز مسائل روحی و روانی در خانواده ها شده و چنان آنان را درگیر خود کرده که عده ای حاضر به بیرون ماندن از خانه ماندن با وجود عواقب آن هستند اما حاضر به مشکلات داخل خانه نیستند.

فرزندانی که در خانه های آپارتمانی کوچک زندگی می کنند و راهی برای بازی ندارند از یک سو و شلوغی هایی که باعث اذیت و آزار پدران و مادران و بدتر از همه به هم ریختن اعصاب همسایه هایی که هر دوی آنها که نه راه پیش دارند و نه راه پس، خلاصه آنکه این موارد مزید بر بیکاری و بی پولی خانواده ها شده مخصوصا کارگران و دست فروشانی که از قضا ساکنین همین خانه ها هستند و جایی برای تفریح و تفرج نیز ندارند، مشکلاتی چون جنگ و دعوای خانوادگی، افسردگی و موارد دیگری که خود را به رخ می کشد.

اختلافات خانوادگی که این روزها نیز با توجه به حضور خانواده ها در کنار هم و بگومگوهای زن و شوهری و والدین و فرزندان آسیب دیگری است که می رود تا به کمک این کروناویروس نشاط و زندگی بشری را تهدید نماید.

 

کرونا و سیاست:

 

کرونا ویروس اما رفته رفته مسائل سیاسی نیز تحت تأثیر خود قرار داده از یک طرف در بعضی از کشورها روزنامه ها مجلاتی که جولانگاه افکار و نظرات سیاسیون بود و از طرف دیگر رشد سیاست عمومی را به رخ می کشید و جایی برای نقد و انتقاد به مسئولان سیاسی و حزبی کشورها بوده است به کما رفته و به تعطیلی کشانده شده است.

از سوی دیگر سیاستمداران ناچارند چه موافق چه مخالف با تمام توان مطیع و مقلد پزشکانی شوند که کنترل و مبارزه با این ویروس را به عهده گرفته اند، دیگر حاکمیتی نیست که با آن به مخالفت برخواست اینجا تخصص حرف اول را می زند و خلاف آن عمل کردن در واقع ضرری جبران ناپذیر به خود و جامعه وارد خواهد آورد، لذا تمام سیاستمداران و دولتمردان به خاطر خودشان هم که باشد ناچارند با رعایت فاصله ها در مراکز تصمیم گیریبه توصیه پزشکان و با نقد و انتقاد تنها در زمینه کنترل کوید19 پاسخگو باشند.

کرونا و بحث سیاست محدود به امورفوق نیست و بحث نسبت دادن ساخت آن به کشورهای دیگر از جمله آمریکا به چین و بالعکس اکثر کشورها به آمریکا با توجه به مبتلا شدن رقیب شماره یک آمریکا در اقتصاد یعنی کشور چین و دشمن سیاسی او مثل ایران و همچنین دیگر کشورهایی که به نحوی با سیاست های جهانی آمریکا مناسبت خاصی ندارند چون کشور ایتالیا، که البته این قسمت در پرده ای از ابهام می ماند تا تاریخ و دانشمندان بی طرف آن را مشخص نمایند که آیا واقعا تشعشعات ویروسی آزمایشگاه های کشورهای قدرتمنداست یا یک ویروس طبیعی. ادامه مطلب در قسمت پایین آمده


کرونا و چالشهای آن2

 

 

 

کرونا و آموزش:

 

آموزش کشور نیز در این میان در امان نمانده و تعطیلی مدارس و دانشگاهها از جمله اموری استکه علاوه بر هزینه های معمولی در طی سالهای گذشته هزینه هایی اضافی نیز بر دولتیان بار کرده در عین حال که آن آموزشهای لازم را نیز به مخاطبین خود ارائه نخواهد داد، در عین حال که دسترسی بسیاری از دانش آموزان بخاطر مرز نشینی و موارد دیگر و عدم دریافت کامل کانالهای تلویزیونی آموزش، خود مزید بر علت می باشد. لذا دانشی که در این ایام و در خانه به دانش آموز و دانشجو ارائه می شود جز مشتی اطلاعات سطحی در حالی که غرق در مشکلات و مسائل روحی و روانی که قبل به آن اشاره شد نمی تواند باشد.

 

کرونا و تلویزیون:

 

مسئله تلویزیون در این ایام بسیار قابل توجه بوده چرا که اطلاعات کافی و وافی و با دقت در اختیار مخاطبان خود در امور مختلفی چون آموزش سلامت روحی و جسمی اخبار صحیح و نقد و تحلیل هایی که بی طرفانه و خارج از رفتن بر اعصاب مخاطبین باشد، همچنین دادن مشاورهای لازم به خانواده ها، بخصوص زوجین برای همکاری و همیاری در این ایامی که بیشتر باهم و در کنار هم قرار دارند، گزارش های مستند تلویزیونی که بتواند توان خود را در سرگرم کردن خانه نشینان را به رخ بکشد، برنامه های آموزشی، فیلم ها و سریالهای مفرح، شاد و سرگرم کننده می تواند دردی از آلام جماعت قرنطینه شده را کاسته و آنان را در این مبارزه یاری نماید و روحیه های درهم ریخته و خمود آنان را شاداب گردانده و به کمک آنان بیاید.هر چند در این رسانه نیز منتقدین خود را در هر حال داشته و دارد اما در این روزها بخاطر مردمی که جز سرگرمی به چیز دیگری فکر نمی کنند جا دارد که سازندگان برنامه ها و تهیه کنندگان آن به این امور چندین برابر از قبل بیشتر اهمیت بدهند.

 

 

کرونا و روابط بین الملل:

 

بستن مرزها و خطوط ارتباطی هوایی و ریلی و زمینی میان کشورها که به اقتصاد هر کشوری به اندازه وابستگی آنان ضربه خواهد زد، با این حال تمام کشورها درگیر این قضیه بوده که البته مسائل انسانیت نیز در این بین از یاد رفته به نحوی که کشورها به دزدی وراه زنی نسبت به ادوات و وسائل بهداشتی و درمانی که توسط دیگر کشورها به کشور سومی ارسال می شود دست به دزدی زده و آنرا سرقت نموده که از مواردی است که در مرام بشریت و انسانیت به دزدی و راه زنی آنهم از نوع بسیار غیر انسانیش خوانده می شود چنانکه در داخل بعضی کشورها نیز انسانیت انسان را با احتکار وسائل مورد نیاز پزشکان و بیماران و پرستاران زیر سوال برده و کالانعام بل هم اضل(بلکه از چارپایان هم پست ترند) قرآن را جامه عمل پوشانده اند.

این روزها اما کشورها بر اساس منافع و مشترکات دست به مبارزه با کرونا نزده اند به نحوی که کشورهای جزو اروپا هر کدام تنها به فکر کشور خود بوده و در واقع کوید19 بر روی اتحاد کشورها نیز تأثیر خاص خود را اعمال نموده است. که این نشانه همان بحث اخلاقی است که به تعبیر دیگر خود را گسترش داده اما نه به اندازه بشریت و انسانیت بلکه تنها به اندازه ملت خویش.      

 

 

کرونا و دین :

 

کرونا ویروس اجتماعات را به تعطیلی کشانده است و از جمله این اجتماعات، اجتماعات مذهبی است که البته عده ای به کنایه به دین و اعتقادات دینی حمله ور شده و هر کس به زعم خویش به عدم قدرت دین در مقابل علم و از این امور پرداختند، و عده ای از بی عرضگی دین و اعقتادات در مقابل این ویروس حرفها راندند، غافل از اینکه دین برای چه آمده است و آیا دین در مقابل این ویروس زانو زده است یا نه؟ و آیا اصلا دین برای نابودی و ازبین بردن اینگونه امور آمده است یا خیر؟

در هر حال این افراد در اشتباهی تاریخی به سر می برند چرا که همچنان علم و دین را علم و دین قرون وسطایی می بینند، و بر اعتقاد باطل خود هستند که دین با علم مخالفت دارد و با قیافه حق به جانب و به دین حمله کرده و علم را ستایش می نمایند!!

غافل از اینکه اولا علم هم در مقابل این ویروس و دیگر وویروسهایی مثل سارس، آنفلوانزا... زانو زده است نه ا ینکه دین در مقابل علم زانو زده باشد. با این اوضاع اما نباید فراموش کرد که این وضعیت بشر از ناتوانی علم است و این ناتوانی علم از تنبلی خود بشریت است چرا که در دین اسلام بیش از هر چیزی در آیات قرآنی و روایات به طلب علم و علم آموزی مسلمانان اشاره داشته و حتی آنرا واجب نموده است در عین حال اینکه این ویروس نیز خود ساخته خداوندییکتاست که علتی و معلولی برای آن در نظر گرفته و انسان اگر تلاش نماید خود می تواند به کنترل آن بر مبنای دینی برسد.

تعطیلی مراکز مذهبی نیز در واقع برمبنای دین است چرا که دین برای بشر دو پیامبر می شناسد یکی پیامبر ظاهری که پیامبرانی است که قرآن را آورده اند و یکی عقل است که انسان باید به آن عقل عمل نماید و عقل به جماعت دیندار می گوید تا زمانی که شما درمانی برای بیماری پیدا نکردید تنها دعا کردن کافی نیست و باید علاوه بر دوری تلاش برای واکسنی که بتواند مرگ انسانها را نجات بدهد باید تلاش نمایی و همچنین بر مبنای این پیامبر درون فرار کردن از دیور شکسته و بیماری مخالفت با قدر الهی نیست و خداوند عقل را برای همین مواقع با ما همراه کرده است.

نکته ای دیگری که بسیاری راجع به شفای بیماران اشاره دارند و اینکه چرا حرم ائمه تعطیل شد؟ بنده معتقدم ائمه(ع) ما شفای مریضا را نه بر مبنای هر گاه ما مریض شدیم و در خانه آنها بزنیم و آنان نیز از خدا می خواهند که شفا بدهد بلکه این شفاعت خواهی آن عزیزان نیز استثنائاتی دارد که ممکن است هر چند وقت یکبار اتفاق بیافتد والا خود ائمه(ع) زمان حیات خود نیز زندگی عادی را پیش می بردند و هیچگاه با قدرت خدا در صدد پیش برد امور زندگی خود نبودند و تاریخ اینرا ثابت می کند.حتی خود ائمه(ع) برای مریضی خود به طبیب مراجعه می کردند.

آنچه دین ازما میخواهد اول عمل بر مبنای فتوای اهل علم که در این موضوع اهل علم دانشمندان پزشکی محسوب می شوند و آنان به عنوان متخصصین این فن هر گونه اجتماع بشری بیش از چند نفر و بدون فاصله را جایز ندانسته و علمای دینی نیز بر همین مبنا فتوای به جایز نبودن اجتماعات خواهند داد. البته بر مبنای امام خمینی(ره) که در باب موضوع قانون کار با آیت الله گلپایگانی بحث می کردند و بحث دو سوم رأی مجلسیان مطرح کردند حتی معتقد بودند این کار متخصصین خود حکم شرعی محسوب می گردد (راجع به این موضوع به بحث قانون کار و نامه های امام و آیت الله گلپایگانی در صحیفه امام مراجعه شود).

نهایت اینکه عمل به دستورات پزشکان خود یک عمل شرعی محسوب می شود و خلاف آن عمل کردن در واقع به فتوای آیت الله سیستانی که گفته اند اگر کسی ناقل ویروس باشد و باعث مرگ کسی شود این عمل را دانسته انجام دهد در خون او شریک است یعنی باید دیه آنرا پرداخت نماید.

 

کرونا و پزشکی:

 

با شروع کرونا اولین افرادی که درگیر با این موجود ناشناخته شد پزشکان و پرستاران و در کل کادر بیمارستانی و درمانی بود، تلاشهای این قشر از جامعه در این موقعیت زمانی حکم نیروهای نظامی در زمان جنگ دارد که باید در خط مقدم جنگ قرار گیرند مخصوصا زمانی که این افراد جرأت رفتن به منازل خویش را از ترس کوید19 نداشته باشند و جرأت در آوردن لباسهای خود برای استراحت نباشند. در هر حال این طیف از افراد جامعه درگیر بوده و ناچار به دفاع از بشریت قرار میگیرند و باید امکانات آنان فراهم گردد تا بتوانند در مقابل دشمن مهاجم توان دفاع داشته باشند. اما این موضوع نیز در کشورهای مختلف متفاوت بود در کشوری مثل ایران این جنگ و خط مقدم حکم جهاد را داشته و کشته این راه به افتخار شهادت می رسد و البته عرق مذهبی و ایمان درونی آنان عاملی شد برای جانفشانی های بیشتر از سایر کشورها و از طرف دیگر رعایت حق الناس در بین مردم کشور ایران از باب اینکه ناقل ویروس به دیگران نباشند و احساس حق داشتن دیگران در محافظت از خود و خانواده خود و دیگران عاملی شد تا ایرانیان برخلاف چینیان و ایتالیایی ها و آمریکاییها تا حال حاضر کمتر در معرض بیماری قرار گرفته و پزشکان نیز با دیدن رعایت مردم از جان و دل مایه گذاشته برای نجات مردم تلاش نمودند.

اما در سطح جهانی کُرکُری خواندن کشورها برای ساخت دارو و بخشش های آنان به دیگر کشورها، چنان بعضی از همان کشورها بخصوص آمریکا را به خود مشغول کرد که فریاد استمداد و کمک خواهی آنان حتی به چین هم رسید و از طرف چینیان و روسیان به آنان کمک رسانده شد، از طرف دیگر اما بداخلاقی همیشگی آمریکائیان آنان را نتوانست آرام کند که دست به چپاول و غارت محموله های ماسک و ادوات پزشکی به سایر کشورها نزنند لذا در میان دریا و در میان کشورها آنان به راهزنی دست زدند تا کمک های جهانی به سایر کشورها را در اختیار خود قرار دهند و همچنین کشورهای اروپایی دیگر نیز از این چپاول بر مبنای اصل زیاده خواهی های خود فراموش نکرده و محموله ها را به غارت می بردند. تا پزشکان دیگر کشورها یا کشورهای مقصد محموله بی پناه جان بسپارند.

 

کرونا و فرهنگ:

 

فرهنگ که در لغت به معنای داب و رسوم زندگییک جامعه محسوب می شود این روزها و با شیوع کوید19 مورد چالش قرار گرفت اعتقادات و رسوم وسنتها زیر سؤال رفته و همه آنان را تغییر داد در ایران که عید نوروز و سال نو مصادف می شود با دید وبازدیدها و مسافرتها و طبیعت گردیها اما در این ایام با قرنطینه خانگی اکثریت آنان در واقع چالشی جدی برای آنان ایجاد کرد، و در اروپا و کشورهای مسیحی نشین نیز سال جدید و تعطیلات بهاره آنان را به تعطیلی کشاند و همچنین آداب و مراسمات دینی تجمعی را در همه کره خاکی به کما برده و اکثریت آنان را به تعطیلی کشاند، فرهنگ جوامع مختلف در مقابل این ویروس به تغییراتی را در خود ایجاد کرده و انسانها برای از دست ندادن آنان ناچار به تغییرات اجباری شدند عده ایحتی برای فرهنگ معانی جدیدی استخراج نمودند و معتقد شدند که وقتی جان نباشد فرهنگ معنایی ندارد چنانکه دست به دزدی های آنچنانی در داخل و خارج از کشورها زدند و همچنین احتکار و دزدی از مراکز و منابع غذایی و محصولات پزشکی را در پرونده زرنگی های خود ثبت کردند.

اما فرهنگی که این بیماری به بشریت می آموزد این استکه علاوه بر بهداشت فردی باید به بهداشت اجتماعی نیز بیش از گذشته دقت داشته باشید. این بیماری از ویروس است و ویروس از راههای هوایی و زمینی با رفت و آمدها و با وسائل مورد نیاز و غذاهای ما منتقل می شود پس باید به همه این امور دقت کنیم، باید یاد بگیریم که استفاده از ماسک و دست کش و ... تنها برای سلامتی من نیست بلکه باید آنان را پس از استفاده در سطل اشغال بریزم و رها کردن آنان را در کوچه و خیابان عین بی فرهنگی و خود خواهی من خواهد بود، باید بدانم آن رفته گر نیز همانند من هم جانش را دوست دارد و هم زن و بچه ای دارد که دوست ندارد ناقل این بیماری به درون خانه اش باشد، یا راننده سرویسهای عمومی و... چنین هستند و زندگیشان را دوست دارند.

نکته پایانی اینکه به واقع یا خبرهای درست به دست ما نرسید یا واقعا ایرانیان ثابت کردند با اصالت وریشه هستند و نسبت به سایر کشورهای دیگر با توجه به تمام مشکلات و تحریم های ظالمانه اما همچون دیگر کشورهای متمدن دست به غارت و چپاول از مغازها نزدند و این فرهنگ اصیل ایرانی محسوب می شود که باید خدا را شاکر بود هر چند هستند اندکی که حاضرند دنیا را داشته باشند هر چند کسی نباشد که با آنان حرفی بزند و از تنهایی خلاصییابند اما پول و ثروت دنیا را داشته باشند چنانکه محتکران این گونه اند اما در کل پرونده فرهنگی قابل قبولی ایرانیان از خود در این برهه تاریخی به جای گذاشتند.

 

 

 


سال 98 در یک نگاه کلی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سال 1398 در یک نگاه کلی

تغییرات در طبیعت و نظم در این گردش یکی از آیات خارق العاده خداوند است که به تعبیر قرآن تا انسان در نشانه های خداوند تدبر و تعقل و تفکر کند.

این تغییرات در ایران در سالی که گذشت مسیری را طی کرد تا ایرانیان را به یاد این ضرب المثل قدیمی خود بیاندازد «سالی که نیکوست از بهارش پیداست» مشکلات سیل در بسیاری از استانهای کشور و تلفات بسیار زیاد مادی و معنوی از جمله مشکلات مالی بسیار بر مردم و دولت، و از سوی دیگر مردم با از دست دادن عزیزان خود و از دست دادن دارایی خود مشکلات روانی بسیاری را برای بازماندگان با خود به همراه داشت.

این بلای طبیعی بیشتر خسارات را در استانهای لرستان و خوزستان و فارس و مازندران به بار آورد که البته یکی از دلائل آن را بی احتیاطی در ساخت وسازهای مسیر رودخانه های فصلی که به خاطر خشکسالیهای پی درپی سالهای قبل به خشکی گراییده بودند و یا به ساخت و ساز در آنها پرداخته شده بود و یا به زمینهای کشاورزی تبدیل شده بود و مانع عبور آبهایی که به خاطر بارانهای فصلی شده بودند و همین باعث شد که خسارات بیشتری به خانه ها و کشاورزی وارد گردید.

روزهای سخت گذشت و مردم بخاطر سیل و گرفتاریها از گرونی و مشکلات خود کمتر حرفی به میان می آوردند. داشت مشکل سیل و مسائل جهادی که برای کمک به سیل زدگان به خاطره ها می پیوست و برای ایرانیان این واقعیت حقیقت پیدا می کرد که این مردم ایران هستند که مشکلات را با هم و در کنار هم پشت سر می نهادند و خواهند گذاشت.

 

روزها یکی پس از دیگری پیش می رفت در 24 آبان بنزین گران شد و مردم از اینکه با مراجعه به پمپ بنزین ها متوجه شده بودند و قبلا از این موضوع خبری نداشتند عصبانیت خود را به انحای مختلف نشان دادند از شکستن شیشه ها و آتش گرفتن پمپ بنزین ها و بانکها خواسته یا ناخواسته دردام صیادانی قرار گرفتند که به دنبال گرفتن ماهی خود از آب گل آلود بودند و در واقع خواسته به حق آنان را چنان خرابکارانه نشان دادند که معترضین از اعتراض خود دست کشیدند چرا که کار به کشت و کشتار کشیده بود مردم از دولت و حاکمیت نگران بودند چرا اعتراض که حق قانونی وشهروندی آنان بود را به خرابکاری و خسارت زدن به دیگران توجیه کرده بود، اینجا این نکته باید دقت داشت که دولتیان معتقد بودند که مردم باید اعتراضات خود را قانونی بیان کنند، این مطلب حقی است اما ما بعد از چهل سال به مردم یاد ندادیم که چگونه و کجا باید اعتراض قانونی خود را مطرح کنند، نه احزاب قویی وجود دارد و نهادهای مدنی قوی که بتواند اعتراضات را منطقی و قانونی پیگیری نمایند این در حالی که هر کدم از مسئولین که برای بیان واقعیت و گزارش دادن به مردم قدم به میان می گذارند خود در مقام اپزسیون قرار گرفته و معتقدند که باید فلان کار بشود و صورت بگیرد و چرا چنین نشد؟؟!!! خوب اگر قرار است صورت بگیرد پس شما چه کاره اید واگر قرار است دیگران صورت دهند پس حقوق اضافی نگیرید و کنار بروید، اگر قرار است صورت دهید خوب بسم الله همه چیز در اختیار شماست و مردم کاری از دستشان بر نمی آید. در هر صورت ضعف حاکمیت در این قسمت مشخص است و باید این فاصله و مشکل را یکبار برای همیشه اصلاح نمایند.

مرحله بعد 16 دی که توسط نیروهای اشغالگر آمریکایی با همدستانش در دولت عراق دو سردار بزرگ جبهه مقاومت به نام قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس که عاملان اصلی نابودی داعش در عراق وسوریه بودند برای، خود شیرینی، در مقابل صهیونیستها در یک کار تروریستی در نزدیکی فرودگاه بغداد به شهادت رساندند. و این کار آنان باعث شد تا مردم عراق و ایران متحد و یکدست در تشییع جنازه این ژنرال ایرانی و عراقی بطور بی سابقه ای در عراق و ایران شرکت نمایند و در فضاهای مجازی این سرداران جبهه مقاومت به سردار دلها ارتقا یابند و مردم ایران و عراق همچون از دست دادن عزیز خود در مراسمات شهادت آنان شرکت نموده و از ته دل گریه کنند.

در جواب به این حماقت آمریکائیان به رهبری ترامپ ایران نیز به خونخواهی سردار ان خود پایگاه نظامی آمریکایی عین الاسد را مورد حمله قرار داده بود هر چند به تعبیر سید حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان ارزش پوتینهای سرداران مقاومت بیشتر از کله ترامپ بود با این حال برای تسکین دل ایرانیان وعراقیان به این پادگان حمله کردند و رئیس جمهور آمریکا بعد از مدتها سرپوش نهادن به گزارش حمله نهایت به ضربه مغزی شدن تعدادی از سربازان خود خبر داد؛ در حالی که هواپیماها و بالگردهای زیادی بعد از حمله به آن پادگان به مراکز درمانی کشورهای همسایه عراق(امارات، ترکیه، اسرائیل و...) بوجود آمد.

در میان همین روزها بود که با تهدید ترامپ پدافند دفاعی ایران به حالت آماده باش قرار گرفت و پرواز 752 تهران به اوکراین مورد حمله موشکی ایران قرار گرفت و مسافران آن کشته شدند، این مسافران که از اتباع کشورهای اوکراینی، کانادایی و ایرانی بودند ضایعه ای اسفناک را رقم زد.

تحلیلها در این مورد آغاز شد یکی از مخفی کاری دولت خبر می داد یکی از خیانت پدافند ایران و یکی از حمله سایبری آمریکا به پدافند دفاعی ایران صحبت می کرد. هر چند حاکمیت نیز چند روزی از این فاجعه پرده برداری نکرد و شک وشبه ها زیاد شد و باز هم نگرانی مردم از عدم اعتماد دولت به آنان بالا گرفت نهایت با معذرت خواهی مسئولان این فاجعه عاملی شد برای آرامش دوباره مردم.

شیوع کرونا ویروس و یا همان کوید19 در چین اذهان ایرانیان و جهان را به سمت این بیماری فراگیر   هدایت کرد، و مردم درگیر انتخابات را با نگرانی و دلمشغولی خود همراه گرداند، این ویروس عادل و عدالت دوست بخاطر اینکه به هیچ قشری از جامعه رحم نمی کند و هیچ شغلی را در امان نمی دارد نگرانی جهانی ایجاد کرد و اخبار از فرا گیر شدن آن در جهان حکایت می کرد، اولین موارد آن در ایران بنا بر اخبار معتبر از سیم بهمن گزارش شد هر چند گزارش دقیق و نحوه انتقال آن به صورت دقیق مشخص نشد اما در فضای مجازی حکایت از ارتباط طلاب و دانشجویان چینی با قم و بعضی از سوی تجاری می دانستند که در سلفچگان و ووهان در رفت آمد بودند صحبت به میان می آوردند در هر حال با توجه به انتخابات مجلس شورای اسلامی و میان دوره ای مجلس خبرگان، (درچند استان) هر چند در انتخابات مجلس شورای اسلامی مجلس خبرگان به حاشیه رفته بود با این حال با توجه به مواردی چون مشکلات اقتصادی، و بی اعتمادی مردم به حاکمیت بخصوص در زمینه گرانی بنزین و هدف قرار گرفتن هواپیمای اکراینی و موارد دیگر حکایت از حضور کمتر مردم در این انتخابات را به همراه داشت. ( در این بین اما تحلیل ها و تفسیرها از احزاب و حضور آنان در انتخابات با آمدن ویروس کرونا به حاشیه رفت)

این مرحله نیز مردم مقاوم و پر تلاش ایران پشت سر نهادند هر چند قبل از آن در فضای مجازی از شیوع ویروس کرونا حکایت ها اخبار و جک ها ساخته بودند با این حال در حال حاضر و در این ایام فروردین 1399 نیز مردم همچنان گرفتار کرونا بوده و توصیه های زیادی در مورد در خانه ماندن برای سلامتی فرد و جامعه مطرح می شود هر چند عده ای از مردم واقعا هم به سلامتی خود و هم سلامتی دیگران اهمیت داده و توصیه های شورای دفاعی کرونا را جدی می گیرند اما باز هم مثل همیشه افرادی هستند که حتی با کشته شدن مردم به دنبال پر کردن جیب های خود با احتکار ماسک و لوازم ضد عفونی و... در این نبرد جهانی هستند و به واقع باید گفت اینها از انسانیت آیا چیزی نمی دانند؟ و یا عده ای حاضر نیستند چند هفته ای از تفریحات خود دست بکشند و به کمک دیگر آحاد جامعه در نابودی این مریضی کمک کنند در واقع این افراد گاهی وقتی فرصتی برای صحبت پیدا می کنند چنان از انسانیت حرف می زنند که گویی به راستی اگر اینگونه افراد مسئولیتی به دست بگیرند بهترین خدمت را می کنند. در نهایت از عزیزان کادر پزشکی و پرستاری که مدافعان ملت در صف مقدم ویروس کشنده کرونا هستند باید تشکر و قدر دانی کرد. 

در نهایت اینکه این ویروس باعث تعطیل شدن بازارها، و شیفتی شدن کارمندان دولتی و تعطیلی مراسمات اجتماعی و تجمعات بیشتر از چند نفر حتی تعطیلی نمازهای جماعت مساجد و نمازهای جمعه و رفتن به سرخاک در جمعه های آخر سال گردید.

به امید آنکه سال 99 سالی پر از عشق و عاطفه و سعادت و سربلندی باشد به برکت مبعث پیامبر خیر و برکت و به برکت امیر المؤمنین علی (ع). سالی پر از شادابی و نشاط و عاقبت بخیری و پیروزی در مقابل این ویروس کرونا برای خود و همه عزیزان و جامعه بشریت از خداوند علیم و عالم خواهان و خواستارم.


معرفی کتاب

به نام خدای فجر آفرینان آنان که در شب دیجور طلوعی را افراشتند که جهانیان را خیره کرد و درود بر آنانی که این طلوع را پاسداشتند و هشت سال جانانه ازآن دفاع کردند و درود بر آنانی که تلاش دارند تا این طلوع با دسیسه دشمنان دانا و دوستان نادان به شبی سیه تبدیل نگردد.

با تبریک ایام دهه فجر انقلاب اسلامی به همه عزیزان همراه

در این قسمت معرفی دو کتاب از صاحب وبلاگ غنیمت شمرده و آنان را به مخاطبین نوشتار و خوانندگان آینده کتابها تقدیم می دارم.

کتاب اول کتاب اخلاق سیاسی در حکمت متعالیه  با تأکید بر آرای  امام خمینی و آیت الله جوادی آملی،انتشارات صرفی پور و به نویسندگی مصیب ایرانی، در 500 نسخه و چاپ اول در سال 1398 در قم به رشته تحریردر آمده است .این کتاب که پایان نامه کارشناسی ارشد اینجانب در دانشگاه باقرالعلوم(ع) است به مسئله مهم و مبنایی اخلاق سیاسی پرداخته تا یک جامعه اسلامی با آشنایی با مبانی تفکر خود به ارزیابی سیاستمداران خود پرداخته تا بتواند یک سیاستمدار متأله و مسلمان را از یک سیاستمدار به ظاهر مسلمان تشخیص بدهد. این کتاب بر چهار مبنای هستی شناسی، انسانی شناسی، معرفت شناسی و نهایت غایت شناسی به بررسی افکار پرداخته و اصول سیاسی اخلاقی مد نظر را مورد بررسی قرارد داده و نهایت در فصل چهارم به آسیب شناسی اخلاق سیاسی پرداخته است.

کتاب دوم هم با عنوان دین پنهان نویسنده مصیب ایرانی، انتشارات صرفی پور، قم 1398، چاپ اول تیراژ 500 نسخه، که این عنوان نیز اخلاق اجتماعی است که به تعبیر شهیدمطهری افرادی هستندکه به ظاهر دین ندارند اما آداب اجتماعی و اخلاقی را به خوبی رعایت می نمایند که این افراد دارای دین پنهان محسوب می شوند. و بالعکس افرادی هستند که ظاهر دارای دین و تقوا هستند اما هیچیک از آداب و اخلاق اجتماعی را رعایت نمی کنند.

این کتابها بعد از طی مراحل قانونی به امید خدا در بوستان کتاب قم و فروشگاه زائر در قم در چهار راه بیمارستان (شهدای قم) در ویترین قرار خواهد گرفت.



حضرت زهرا و خطبه ای که دوای درد ماست

 

دوای جامعه افسرده در خطبه حضرت زهرا(س)

 

با تسلیت به مناسبت شهادت بزرگ بانوی جهان اسلام و سرور زنان اهل بهشت فاطمه زهرا(س) و محکوم کردن شخصیتی که در لباس روحانیت دست به آتش زدن کتاب طبی نموده است.

هفته گذشته در مطلبی به دلائل افسردگی جامعه اشاره کردیم هر چند عده ای را خوش نیامد، اما گاهی گفتن بعضی مطالب حتی باعث خواهد شد که نویسنده را هم خوش نیاید، اما نباید شک کرد که به اندازه توان باید گفت و بیان کرد و عمل کرد.

در این قسمت به راههای برون رفت از افسردگی اشاره خواهیم داشت، راههایی که نسخه اخلاق اجتماعی جامعه است و نه روانشناسی. این هفته بنا بر تقویم تاریخی و ثبت تاریخ و قرار گرفتن روز سوم جمادی الثانی که مصادف است با  شهادت دختر ختم الرسول و صدیقه طاهره و ام ابیها، لازم دانستیم بنا بر توان علمی خود به بعضی از مطالبی که در خطبه آن شخصیت، بزرگ و شخصیت ساز عظیم جامعه اسلامی وجود دارد، اشاره ای داشته باشیم، تا شاید بتوان از آن افسردگی و خمودگی که در جامعه ما وجود دارد و  در نوشتار قبل اشاره شد بدر آییم.

از جمله مسائلی که آن عالمه محدثه اشاره دارد، دلائلی است که برای بهبود امراض جامعه می تواند مفید باشد.

ما در قسمت قبل گفتیم جامعه ما به دلائلی از جمله بی اعتمادی، عدم کار و عدم سرمایه گذاری در استان و اضافه بر این امور عدم هماهنگی تربیتی خانواده ها و کانونهای آموزشی و مسئولان فرهنگی، جامعه تربیتی ما را به سمت افسردگی هدایت می کند، و توصیه حقیر آن بود که بیایید از خود شروع کنیم و خود به داد خودمان برسیم.

از جمله برای شاداب نگه داشتن جامعه خویش، به سان یک خانواده باهم زندگی کنیم و غم و غصه همشهریان را از خود بدانیم وشادیمان را با آنان تقسیم نماییم. شاید سخت باشد و عجیب اما باید بنا بر آنچه خود در توان داریم برای اصلاح خود و جامعه خویش تلاش نماییم.

لازم است در یک جمله معترضه عرض کنم که از آنجا که ملت هلند را شاداب ترین ملت می دانند، یکی از دلائل آن را مطالعه همیشگی این ملت ذکر شده است و ما باید اینرا به عنوان یک اصل برای خود آزمایش نماییم.

 

در خطبه های این انسان آسمانی که در دورانی که زن جایگاهی نداشته و انتظاری از چون دختر رسول الله(ص) وجود اما به سبک پدر خویش و با بیان و الفاظ انتخابی از پیامبر مکرم اسلام که تاریخ به آن اشاره دارد، با بیان شهادتین و شهادت به ولایت امیر المؤمنین(ع) و مخاطب قرار دادن مهاجر وانصار که شما را چه شده است مگر در «شفاحفرة » نبودید که خداوند به برکت پدرم شما را نجات داد شما را چه شده است که به دوران جاهلیت برگشتید و معتقدید کسی بهتر از علی برای خلافت وجود دارد؟! و...  به فلسفه بعضی از موارد اشاره شده است که ما نیز به اختصار چند نمونه را انتخاب کرده و مورد توجه بیشتر قرار خواهیم داد.

1-      صله رحم؛

زهرای اطهر در وصبت نامه خود می فرماید، خداوند صله رحم را قرار داده تا عاملی باشد برای طول عمر انسانها و زیاد شدن عدد آنها ...

یکی از مواردی که عاملی برای افسردگی ما می شود موقعیت مرگ و عمر خودمان است، و فکر کردن به آن از این حیث که حال که بنا بر مردن است پس چرا تلاش و کوشش، اما اگر به مطالب حضرت دقت داشته باشیم متوجه خواهیم شد که توصیه ای که بیان می فرماید می تواند تا حدودی تسکین دهنده ما باشد، لذا از لحاظ اخلاقی می توانیم این وصیت دختر پیامبر را عاملی برای غلبه بر این استرس بدانیم و به عنوان یک توصیه به آن عمل نماییم تا هم با سرزدن به اقوام، دل آنان را بدست بیاوریم و شادی خودمان را با آنان تقسیم کنیم و هم اینکه چه بسا با گوش دادن به درد دلهای آنان مقداری از غم و غصه آنان را کم خواهیم کرد، (اگر نتوانیم کمکی مالی به آنان نماییم) لذا این عمل با توجه به انرژی مثبتی که به اصطلاح امروزیها ایجاد می کند چه بسا در شادابی دو طرف مؤثر بوده و بتواند از افسردگی های بیشتر که باعث امراض گوناگونی چون سکته های قلبی و مغزی می شود جلوگیری نماید.

2-       احسان به والدین؛

مورد دیگری که آن حضرت اشاره دارد مسئله احسان به والدین است که می فرمایند: « وبرالوالدین وقایة من السخط» خداوند احسان به والدین را قرار داده تا شما را از غضب خود مصون بدارد. این مسئله در جامعه ما بخصوص در میان نوجوانان و جوانان مغفول مانده است و به بهانه های قدیمی بودن بزرگترها و بی اطلاع بودن آنان تمام تجربه های آنان را تخریب نموده و تلاشهای آنان را در حق خود و جامعه خویش هیچ انگاشته و گاهی با لحن ترش و اخم و تخم در حرف زدن با آنان علاوه بر خریدن غضب خداوند،افسردگی را در میان آنان بیشتر خواهیم کرد.

 یا از طرف بزرگترها به بهانه هایی چون جوان بودن، خام بودن و بی تجربه بودن احساس میکنیم باید تمام تجربه ما را آنها به دقت عمل کنند و حال آنکه آنان زمانه ای جدید دارند و باید تجربه های جدیدی داشته باشند با این حال با توجه به دو موضع گیری فوق فاصله بین والدین و فرزندان زیاد و زیادتر شده و نسل جدید از نسل قدیم فاصله گرفته و در فضای مجازی فرهنگ و تربیتی که ساخته خود یا دیگران است توجه او را به خود جلب می نماید. و کدورت خانواده ها را به دلائلی از جمله دور بودن و عدم گفتگو در میان آنان بیشتر خواهد کرد،اینجاست که باید احسان به پدر و مادر را فراموش نکنیم و در حق آنان کوتاهی ننماییم و پدران و مادران نیز این توجه را داشته با شند که جوانان ما در دنیایی جدیدتر از ما می خواهند تجربه کنند.

3-      صبر؛

یکی از مواردی که اشاره دارد فلسفه صبر است که می فرماید« والصبر معونة علی استیجاب الاجر» خداوند صبر را وسیله ای برای استحقاق اجر و پاداش قرار داده است، چنانکه خداوند فرموده است همانا اجر کسانی که صبر را پیشه خود کنند بدون حساب داده می شود(زمر10)

هر گاه با این نگاه که در مقابل ناملایمتی های خانواده و همسایگان و همشهریان اگر صبر پیشه کنیم پاداشی بی حساب کسب خواهیم کرد، آیا تحمل و شکیبایی خود را بالا نمی بریم؟ و آیا عاملی نمی شود تا درگیریهای خیابانی ما کمتر شود و آیا باعث نمی شود به همین خاطر اعصاب همدیگر را خرابتر نکنیم و به آرامش خود و جامعه خود کمک نماییم؟

البته این به معنای آن نیست که در گوشه ای بشینیم و به اسم صبر و توکل دست به کاری و حرکتی برای بدست آوردن لقمه نانی نزنیم بلکه به معنای آن است که با تمام تلاش و درگیریهای کاری و خستگی در جامعه باید صبر را در ناملایمات در نظر بگیریم و به اصطلاح زود از کوره در نرویم که خدایی نخواسته عاملی شویم برای کدورت خود و دیگر افراد جامعه، نهایت اینکه صبر می تواند به رفع جامعه خموده ما کمک نماید. معمول است در میان درگیریها و نزاعهای خانوادگی یا اجتماعی گفته می شود فلانی اول شروع کرد و.. در حالی که صبر برای اینگونه مواقع استکه اگر طرف مقابل عاملی برای عصبانیت و بیرون شدن ما از کوره شد و ما صبر کردیم مهم است و الا اینکه همه خوب باشند و با ما خوب برخورد کنند که نشانه صبر و تحمل وشکیبایی نیست. در عین حال که معتقد هستیم در ا ین معامله ضرر نخواهیم کرد چرا که علاوه بر هدیه کردن آرامش به خانواده و جامعه پاداشی اخروی نیز خواهیم داشت. و یادمان باشد که انسانها را خداوند در خسران می بیند مگر آنهایی که عمل صالح انجام دهند و صبر و شکیبایی داشته باشند(سوره والعصر)

4-      مسئله نماز؛

برای بعضی ها حساسیت خاصی دارد کلمه نماز، اما نمازی مورد نظر است که نمازگزار آن نه اهل دروغ است و نه کلک و نه خیانت در امانت، نماز گذاری است که نمازش او را از هر پلیدی و پلشتی و تکبر و غرور دور نگه می دارد لذا حضرت می فرماید« والصلوة تنزیها لکم عن الکبر» و خداوند نماز را قرار داده برای اینکه آدمی را از کبر و غرور پاک نگه دارد. این مطلب نشان می دهد هر کسی که نماز می خواند بعضی از مواردی که اشاره شد یا پلیدیهای دیگری در او وجود دارد آن نماز نماز درستی نیست که نه تنها جامعه را از پلیدی نجات نمی دهد که خود نمازگزار نیز نجات نخواهد داد. لذا اولین مرحله از بین بردن غرور و تکبر است و البته تکبر گاهی به ظاهر است و رفتار و گفتار آدمی و گاهی به اندیشه و برتر دیدن خود از دیگران که این دومی بسیار خطرناکتر است چرا که خود شخص متکبر چه بسا به آن توجه ندارد. در هر حال تکبر و غرور باعث شد که شیطان بعد از سالها عبادت مغضوب خداوند شود و تکبر باعث شد که امثال فرعونیان بگویند من خدای شما هستم، یعنی در مقابل خدا هم تکبر کردن در حالی که ذره ای هستیم ناچیز و ناتوان در مقابل قدرت بی انتهای خداوند.

5-      فلسفه حرمت قذف؛

حضرت در این مورد می فرماید « اجتناب القذف حجابا للعنة» یعنی خداوند قذف و بردن آبروی مردم را به مثابه مورد لعن قرار گرفتن شخص آبرو برنده و توهین کننده از طرف خود می داند.

یکی از موارد که اسلام بر آن تأکید کرده بحث قتل نفس است که مجازات سنگین قصاص برای جلوگیری از آن مطرح نموده است، اما گاهی کسی را با کشتن فیزیکی و به اصطلاح با ترور فیزیکی از بین نمی برند بلکه با ترور شخصیتی از بین می برند. این مورد این روزها باب مجالس است و نقل و تنقلات مجالس چه مجالس خانوادگی و چه اجتماعی و این همان جایی استکه انسان دوستدار حضرت زهرا (س) نمی تواند در آنان شرکت کند و عامل فرو ریختن آبروی شخصی یا شنیدار از بین بردن حیثیت شخصی مسلمان شود، و جامعه را از این حیث بی نیاز نماید و از حیث فرهنگی و تربیتی ویران و به شیطان انسی و جنی کمک کار باشد. و برخود لازم می داند دیگران را از این عمل زشت باز دارد. بماند که عدهای به اصطلاح سیاسیون با عمل به حدیثی که دشمنان خدا و پیغمیر را جایز به غیبت می داند، و این افراد همان را مستمسکی برای اتهام و تهمت به مخالفین خود می دانند.

 

6-      فلسفه عدالت؛

جامعه امروزی ما و افسردگی بسیاری از افراد از وضعیت عدالت است که اکثریت به آن راضی نیستند و از تبعیض ها و پارتی بازیها می نالند، و هر روز امید به عدالت را در خود و جامعه خویش کمتر می بینند، و این شُکی است که بر جامعه نواخته شده و باید برای جلوگیری از، از هم پاشیدن جامعه به آن توجه لازم را دشته باشیم.

حضرت در این مورد می فرمایند« والعدل تنسیقا للقلوب» خداوند عدالت را قرار داده است برای اینکه دلها را با هم هماهنگ کند.

اجرای عدالت در جامعه به طور کلی بر عهده حاکمان و سردمداران است اما خود ما نیز می توانیم تأثیر گذار باشیم و با رعایت حق تقدم در جامعه و حق اولویت و حق بزرگتر و کوچکتر بتوانیم عدالتی که با دستان خود به تخریب آن پرداخته ایم بازسازی نماییم تا قلبها و دلهایمان به هم نزدیک گردد و عامل کدورت دیگر همشهریان خود نباشیم

خدایا چنان کن سرانجام کار              که تو خشنود باشی و ما رستگا

 


جامعه افسرده چرا؟

به نام دادار شادی آفرین

این روزها و این ایام که اخبار تلخ و شیرین کشور ما را فرا گرفته است از شهادت سردار بزرگ و خبر خوش انتقام که از یک طرف هیبت ساختگی دولت آمریکا را در جهان زیر سؤال برد و از سوی دیگر ترکیدن حباب قیمت دلار که هر دو ضربه ای بر ترامپ و مثلث شوم آنان  شد و از طرف دیگر خروج نظامیان آمریکایی از منطقه نیز می تواند نشانه هایی از تصمیمات نادرمپ دانست.

هر چند خبرهای خوب و شیرین می تواند روحیه جامعه ایران را به سوی شادابی و بهبود بکشاند اما به نظر می آید دست هایی در کار است تا جامعه ایران را به سوی نا امیدی و خمودگی و افسردگی بکشاند هر چند در این بین منظور تنها رسانه و فضای  مجازی خارج از کنترل دولت نیست بلکه حتی خود مسئولان نیز به این فاجعه انسانی کمک نموده اند،

بر این اساس اخباری مبنی بر عبوس بودن و افسرده بودن جامعه کرمانشاهی از دیگر استانهای کشور چه دلیلی می تواند داشته باشد و این سؤالی است که باید پرسید که دلیل آن چه چیز یا چه چیزهایی می تواند باشد؟ نگاهی به سابقه جامعه کرمانشاه و موقعیت این اقلیم و فرهنگ کهن آن از دو چیز می گوید که هر دو از سرزنده بودن و شادابی در فرهنگ آن دارد و آن مسئله میهمان نوازی و موسیقی فولکوریک آن که هر دو از فرهنگی شاد و شادمانه حکایت دارد چرا که نبود شادابی، گرایش و میل به هیجکدام از آنها را بر نمی تابد و روحیه های شاداب و با طراوت است که میل به موسیقی شاد پیدا می کند و همچنین میهمان نوازی نیز به روحیه شاد و با طراوت نیازمند است

حال باید به پاسخ سوال پرداخت که به راستی چه چیزی باعث شده است که این جامعه ما به این سبق وسیاق گرایش پیدا کند که در میان کشور عزیزمان این جامعه کرمانشاهی با آن سابقه شادابی استکه مقام اول را کسب کرده است و شاید بخاطر این است که جامعه ما دوست دارد همیشه اول باشد حال هر چه و هر چیزی و هر برنامه ای چون دارا بودن منو ریل که بانگ اول بودن شهر ما بعد از تهران چنان عده ای ذوق زده کرده بود که این همه سال و بودجه آن از چشم ها دور افتاده و دیگر جامعه را به ا ین درهم بودن خیابان و ترافیک زیادی که مخصوصا در قسمت های چهار راه بسیج در هم می پیچد عادت کرده اند.

در هر حال اول بودن هم نمی تواند همیشه خوب باشد مثل همین بحث افسردگی و خمودی و عبوث بودن مردم این جامعه کهن، آیا می توان جواب سؤال را اینگونه داد که جامعه ما به چند دلیل مقام اول را در این مریضی افسردگی برای خود کسب کرده است که از جمله به بیکاری زیاد در این استان و شهرستان و نبود سرمایه و سرمایه گذار از یک طرف و مهاجرت عزیزان خانواده ها از پدران و مادران و فرزندان برای کسب درآمدی به امید آنکه بتوانند نانی به دست آورند و زندگی به کف ندهند؟

آیا می توان گفت دلیل این مقام اولی آن استکه مردم این دیار و بخصوص جوانان آنان به علت همان مورد فوق بیشتر و برای فرار از تفکراتی که مثل خوره زندگی آنان را می خورد به موادی روی می آورند هر چند به غلط اما به قول خودشان حداقل مدتی از وقتشان را در  دنیایی بدون تفکر طی خواهند کرد؟

آیا می توان گفت تربیت های نا موفق نا کارآمد و نامتوازن در خانواده ها و مدارس و دانشگاهها به این معضل کمک کرده و در واقع با آگاهانه یا نا خودآگاه جوانان و نوجوانان خود را درگیر اموری می کنیم که نه کاری برای از بین بردن آن را در دست داریم و توان برون رفت را از سوی جوامع خانوادگی و حتی شهری دارا هستیم لذا با ذکر مصائب بی پولی و بیکاری و مشکلات در جمع خانواده و مخصوصا کودکان در واقع زمینه را برای عدم شادابی و افسردگی آنان را بوجود آورده و خواهیم آورد؟

آیا می توان گفت که دلیل دیگری نیز می تواند به دلائل فوق افزود و یا مکمل آنها می تواند باشد و آن بحث عدم اعتقاد قلبی جامعه میان سال و بزرگ سال و جوان ما به مسئله دین و خدا و قیامت؟ هر چند در سایر استانها هم می تواند باشد اما در این استان به دلائل وجود مذاهب و فرق گوناگون و تبلیغات غیر خدایی از سوی آنان و تبلیغات نادرست و یا بی پشتوانه مبلغین دینی ما عامل دیگری برای این مرض جامعه گردیده است؟

آیا می توان گفت که مسئولین و عدم کارایی برنام های آنان چه در بعد سیاسی و چه اقتصادی و چه فرهنگی عاملی برای فاصله گرفتن جامعه ما از مسائل دینی که به عقیده بعضی از دانشمندان یک وسیله ای برای فاصله گرفتن از خمودگی و بی حالی افسردگی می باشد چنانکه دانشمندان در تحقیقات خود اکثر کسانی که به خودکشی می رسند را از افراد بی دین یا بی اعتقاد به عالم ماوراء می دانند.

در هر صورت همه عوامل ذکر شده به این افسردگی جامعه ما کمک رسانده و آنان را به همان سمتی سوق می دهد که عقده های فروخفته ای را در درون ایجاد خواهد کرد که نه اعتقادی به دین برای افراد جامعه می ماند و نه اعتمادی به مسؤلان و کارگزاران جامعه ما؟

پس لازم است از باب کلکم راء و کلکم مسئول عن رعیته همه دست به یکی داده و در این بازار سیاست بازان بی سیاست به سمتی نرویم که آنان می خواهند و آن مشغول کردن ما به خود، حال یا با درگیر کردن جامعه به کارهای روزمره و مسائل معاش و یا با بحث اختلاف بیانداز و حکومت کن برای عدهای که به بهانه های قومی به دنبال رأی گرفتن از مردم هستند.

بیایید با دستان خودمان و در حد مسؤلیت خودمان به همدیگر کمک کنیم تا این افسردگی و خمودگی را نه تنها از جامعه دور کنیم که بهانه ای برای عده ای نشود برای تصویه حسابهای شخصی در یک برخورد و نزاع خیابانی چرا که این روحیه جامع همانند روحیه یک فردی است که افسردگی گرفته و از همه چیز متنفر است و همه چیز را مزاحم خود می داند، اما نباید همین را وسیله ای قرار دهیم برای مواجه و مبارزه با کسی که به هر علتی یک اشتباهی کرده و ما خود را ذی حق بدانیم که او را ارشاد نماییم و یا در یک برخورد ماشین و تصادف و تصادم ماشینها برای جبران کمبود خودمان از بحث اخلاقی گرفته تا مباحث اقتصادی تماما در چهره کسانی ببینیم که آنان نیز به همان اندازه در آن کار مقصرند که ما مقصریم و آنان نیز از وضعیت زمانه به همان اندازه نگران و ناراحتند و خسته که ما چنان هستیم پس لازم می آید حال که امیدی به قدرتمندان نداریم اعتماد جامعه خویش را از دست ندهیم و خود در بی اعتمادی در جامعه خویش سهیم نباشیم و به جامعه خویش کمک نماییم تا فرهنگ خود بودن را چنان گسترش دهیم که جامعه کرمانشاه و استان کرمانشاه را جامعه خویش و خانه خویش بدانیم که در جمع خانواده ای بزرگتر از برادران و خواهران و عموها و دایی ها زندگی می کنیم که با هیچکدام از آنها جنگ نداشته و نداریم و همچنین همه را از خود بدانیم و چنانکه در خانواده بی میلیها و بی اهمیتی ها به خود را با دیده اغماض نگاه می کنیم دیگران را چون برادران و خواهران خود ببینیم و اشتباه آنان را به چشم اغماض بنگریم تا درگیریهای درونی جامعه خویش را کم و کمتر نماییم و در واقع با دیده خوش بینی به تمام رقیبان و مخالفان بنگریم تا با اشتباه آنان، بلافاصله انگ دشمنی را به آنان نزنیم و آنها را از دور خارج ننماییم.

جامعه خموده و خمود  همانند یک مریض به یک روانکاو و روانبخش احتیاج دارد تا به یک قاضی و دستورات قضایی.


تلخی انتقام سخت

به نام قاصم الجبارین

این روزها که آتش افروزی گرگ صفتی به نام ترامپ می رود که جامعه جهانی را دچار جنگی دیگر کند بر همه عقلای قوم و امت اسلامی فرض است که دست در دست هم این جرثومه فساد را به نحوی به سر جای خود نشانند البته برای یک دست بودن امت اسلام لازم می آید که ابتدا هر کسی در جامعه خویش برای وحدت درون خانواده خویش و سپس وحدت در شهر خویش و دولت خویش و نهایت وحدت با کشورهای دیگر از خود شروع کرده و خویش را شناخته و تلاشی برای خود شناسی بیشتری داشته باشد چنانکه به وضعیت فیزیکی خویش توجه داریم و به خلقت ظاهری خویش توجه داریم به اوصافی که لازمه یک زندگی مشترک ملی و جهانی است نیز دقت لازم را داشته باشیم چنانکه تادر درون خود به وحدت نرسیم نمی توانیم با دوستان خود به وحدت برسیم و تا با دوستان خود وحدت نداشته باشیم با دیگران نمی توانیم به وحدت برسیم پس لازمه یکی شدن جامعه با هم و جوامع دیگر وحدت درنی می باشد. جهان غرب به سرکردگی آمریکا نمی خواهد به توافقی گردن نهد که خود پای آنرا امضا کرده است. چرا که زیاده خواهی آنان اجازه عمل به تعهدات خویش را به آنان نمی دهد. چرا که نگاه جهان غرب وسیاست آنان یک نگاه اخلاقی و مقید به دین نیست بلکه آنان منافع خویش را در نظر دارند لذا هیچگاه اروپای معامله گر که یک ترلیون معامله با آمریکا دارد نمی تواند برای چند میلیون یورو معادلات خود را به هم بزند و بالعکس نیز چنین است. پس منافع آنان اقتضا نداردکه در برجام بمانند و چنانکه ما انتظار داریم عمل نمایند. پس تمام تکیه ما باید به وحدت درونی و جهان اطرافی باشد تابتوانیم در مقابل زیاده خواهی ها بایستیم.باید اقتصاد کشور را به اقتصاد جهانی زنجیر نموده تا در صورت متضرر شدن ما آنان نیز متضرر گردند. اما اصل سخن اینکه وقتی تروریستی چون ترامپ تمام قوانین بین المللی را زیز پا گذاشته و تنها باتکیه بر هژمونی خود هر قانونی را زیر پا گذاشته و اکثر قرار دادهای خویش را با دیگر کشورها لغو نموده است دست به ترور سردار غزیزی می زند که به اعتراف دوست و دشمن نوک پیکان برخورد با نیرویی دسپرورده آمریکاییان به اعتراف خود آنان بود نیرویی تروریستی که برای سازندگان آنها تاریخ مصرفشان تمام شده بود. اما آنان با یک چرخش دشمن اصلی خود را ایران می دانستند و سردار عزیزما این قوم وحشی را محو نموده و خاری شد بر چشمان ترامپ لذا دستور ترور او را در پنتاگون و اجرای آن را نیز موشهای آزمایشگاهی آنان به انجام رسانده و داغی بر دل تمام ملت ایران نهادند. این واقعه نکته ای شد تا یکبار دیگر وحدت ایران و ایرانی را تجربه کنیم و ملت ایران یکدست از فردی حمایت کردند که نه در خانه ای مجلل بود و نه در محله ای بسیار اعیانی و در مأموریتهای خود هیچگاه نگفت دیگران چرا انجام نمی دهند و نگفت حالا که من تمام در دفاع بودم نوبت دیگران است. او در واقع همه چیز را برای خدا می خواست لذا خداوند او را عزیز کرد. مردم بزرگوار ایران بارهادر مراسمات تشییع و مجالس عزا برای شهدای آن واقعه به انتقام سخت و گرفتن حق شهدای تروریستی مقاومت اعلام انزجار خود را مطرح نمودند تا اینکه روز سوم عزیزان یگان موشکی با حدود 15 موشک مواضع تروریست های آمریکایی را در هم کوبیدند در این بین اما حادثه ای نیز به وقوع پیوست که شیرینی انتقام سخت را از ما گرفت و با هم روحیه ای نگران به جامعه ما منتقل شد و بحث انهدام هواپیمای اکراینی به میان آمد که کام همه عزیزان دوستدار انقلاب اسلام را تلخ کرد و آن شهادت عده ای زیادی از هموطنان در این خادثه دردناک گردیدکه علاوه بر شهادت عده ی زیادی از هموطنان عزی عده ای از خانوده های اکراینی نیز داغدار شدند که مایه تأثر و تعلم خاطر همه دوستداران شد. نکته ای که علاوه بر شهادت و کشته شدن عده ای از عزیزان و میهمانان اکراینی مخفی کاری مسئولان مربوطه و یا عدم آشنایی به گزارش آن سبب شد که یکبار دیگر اعتماد عمومی را جریحه دار نموده و شاید هم احساس حقارت نموده چرا که این گونه گزارش دادن صدا وسیما یعنی احمق فرض کردن مخاطب بوده است . لذا انتظار مردم نه دروغ و دیر به نتیجه رسیدن بود چرا که نظام را وابسته به یک شخص یا گروه و یا یک نهاد نظامی ندانسته که نظام متعلق به تمام ایران و آزادگان و آزادی خواهان جهان می باشد. نکته ی آخر اینکه این فاجعه باید با تمام قدرت پیگیری شده و مقصر اصلی را به قانون بسپارند تا آرامشی باشد بر دلهای داغدار شهدا و کشته شده ای این فاجعه.


نقدی بر نقد

به نام خدا


بارها شنیده ایم و خوانده ایم و گفته ایم که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. مخصوصا که اگر ما اهل فرهنگ نیز باشیم
از قدیم گفته اند و شنیده ایم که یک سوزن به خودت بزن و یک جوالدوز به دیگران نگاهی به وضعیت رسانه ها بخصوص رسانه های مکتوبی چون نقد حال ما را به این سو هدایت می کند که به واقع امثال این جریده محترمه چقدر در بیان واقعیات موفق بوده و چقدر توانسته مخاطبین خود را با خود همراه کند و از بودجه ای که می گیرد و از امکانات دولتی که استفاده می نماید چه مقدار توانسته است مخاطبین خود را به چالش نقد حال خود بکشاند.
 شاید گفته شود تمام هزینه این جریده شخصی است، اما همین اندازه که جای عنوانی را گرفته است و اجازه نشر جریده ای دیگر به این عنوان به یگری که دوست دارد با همین عنوان نقدهای منطقی خود را بر فرهنگ و سیاست جامعه وارد کند هم داده نمی شود تا شخصی بتواند آنچه در جامعه خویش می بیند به عنوان حال در نظر گرفته و به نقد آن بپردازد نیز خود نوعی اشغال جایگاه دیگران محسوب می شود، چرا که وضعیت فرهنگی کشور برای هر اهل فرهنگی قابل قبول نبوده و ضعف همه ارگانها و نهادها و رسانه ها را در آن موثر می بیند.
در جلسه ای که به مناسبت تجلیل از یک پیشکسوت عرصه هنر و شعر برگزار می گردد شخصی پیدا می شود تا با داخل شدن در فضایی سیاسی و سبک «دن کیشوتی» از نگاهی و به سبک «رابینهوتی» از سویی دیگر به دفاع از مردم مظلوم پرداخته و خود را مد افع مظلومان نشان داده تا شاید دردی از جامعه کاسته شود!!.
اینکه به دفاع از مظلومین بپا خواسته باشیم جای تقدیر و تشکر دارد اما به اسم مظلومین عٍرض خود ببریم معنایی دیگر دارد این که بعضی از نهادهای مذهبی بودجه های آنچنانی می برند و کاری از آنان ساخته نیست یا اینکه کاری برای اجرا ندارند دو تا معنای متفاوت دارد و اینکه باید پاسخ گوی ان بودجه بود حرفی بسیار درست و منطقی است به شرطی که تمام بودجه هایی که قرار داده شده برای مراکز فرهنگی  و دینی همگی زیر ذره بین قرار گرفته و همه پاسخگو باشند. اینجاست که نباید همچون دیگر سیاست بازان تنها نوک دماغ خود را ببینیم و یا سرمان را در زیر برف کنیم و به مخالفین یا به تعبیر بهتر رقیبان خود بتازیم و از دیگر امور غافل شویم.
احتیاجی به ذکر نام نیست اما اینکه شخصیتی حقوقی و در جایگاهی حقوقی مدعو  باشد و در جایگاهی حقیقی و به جای شخصیتی حقیقی در مقام قضاوت بنشیند با «هر کلام  جایی و هر نکته  مکانی دارد» در نگاه فرهنگیان، فرهنگی دان سازگاری نخواهد داشت.
شجاعت تنهادر بیان حرف نیست، شجاعت آنگاه معنا پیدامی کند که حرفت و کلامت عقده و نفرت در قضاوتش استشمام نشود.
اینکه مراکز مذهبی ودینی بودجه های کلان گرفته اند یا نه بماند و اینکه باید جوابگو باشند شکی نیست و چه بسا باید شفافتر از جاهای دیگر به بیان آن پرداخته شود اما اینکه تنها ذره بین ما روی این مسئله شکسته شود جز عرض خود بردن و زحمت دیگران داشتن کاری از پیش نخواهیم برد.
مرد میدان باشیم و به دقت بودجه های تمام نهادها و ارگانها را مورد نقادی قرار دهیم تا  حقوق های نجومی و پاداشهای کهکشانی و فرارهای سه هزار میلیاردی و بورسیه های غیر عادلانه و...از آن بیرون نیاید. یا خرید و  فروش کاغذهای جراید به میان کشیده نشود و یا آمار بالای نشراز بعضی از جراید که واقعیت خارجی ندارد اعلام نشود و ... آیا این دوست فرهنگی ما به نقد بودجه سایر ادارات نیز توجه نموده است؟ آیا به بودجه شرکت ها و مؤسسات دیگرهم دقت نموده است؟. آیا کسانی نیستند که به اسم تخصص به اندازه صد نفر از همین افرادی که ایشان مورد نظرش است حقوق دریافت می کنند؟! اگر نمی دانند لازم می آید تحقیقی دوباره پیش بگیرند.
شاید در ذهن عده ای خطور کند که این ارگانها و نهادها کاری مشص و مفید دارند البته زحمات بسیاری از زحمت کشان در نهادها و ارگانها را زیر سؤال نخواهیم برد، و قابل تقدیر است اما مگر این اداراتی که  تحت نفوذ این افراد به اصطلاح شما عزیزان کاردان و متخصص نیست که ذهن امثال بنده و شما را به هم ریخته است و از صرف بودجه ها و هزینه های آنان نگران هستیم ؟! و موارد فوق که اشاره شد از آن بیرن میاید؟!
 لذا اول باید این سؤال از این افراد پرسید اگر چنین نیست پس چرا باید وضعیت جامعه ما اینقدر بغرنج باشد که بحث از دین به عنوان یک مبنای فرهنگی کاری عبث محسوب شود؟! و فردی کاردان مثل این بزرگوار هم باورش بشود که نهادهای مذهبی  اولین تخریب کننده فرهنگند.

اگر دیگرانی مثل همین جریده نقد حال کاری فرهنگی کرده است چرا مدیر مسئول آن نمی تواند جایگاه حقیقی و حقوقی خود را به مردم بنشاند و آنگاه به نقدی بپردازد که همه را منطقی قانع نماید. و در همین جریده فخیمه به خامه در آورد.
 البته شاید مسئولان آن احساس کرده اند مخاطبین جریده آنان به اندازه همان چند نفری که در سالن بوده اند نیستند، پس بهترین جا را برای بیان افکار خویش همان سالن دیده اند و الا چه بسا منطقی تر و علمی تر می توانست در نقد حال نقد بودجه نماید و قدرت قلم خود را در جذب مخاطب نشان دهد تا امیدی به ثابت ماندن مخاطبین خود نیز داشته باشد.
سخن آخر اینکه ای کاش همه ما از من نگارنده تا این نقد حالی عزیز اول نگاهی به وضعیت خود و امکاناتی که در اختیار داریم برای کار فرهنگی سوزنی بر خود زنیم تا بدانیم آیا مشتریان و همراهان ما همانهایی هستند که از ابتدا به عنوان تنوع اسمی جریده به سراغ ما آمده اند و  دیگر سراغی از نوشته های ما نگرفته اند (همچون نگارنده و برخورد با جریده نقد حال) یا عده ای ثابت مانده اند و تغییراتی فرهنگی ما در مخاطبین خود ایجاد کرده ایم و هر روز یا هر هفته یا هر ماه یا فصل یا سال به مخاطبین ما یکی دو نفر افزوده شده تا بتوانیم با این مستندات مخالفین خود را به باد نقد بگیریم.
انتشار این مطلب می تواند بزرگواران در نقد حال را به مخاطبینی چون بنده بشناساند که این عزیزان اول یک سوزن به خود زده و بعد یک جوالدوز به دیگران.


اربعین و بیداری اسلامی

    نظر

اربعین و بیداری

ماه محرم و ماه صفر از ماههایی هستند که بر مبنای تفکر اسلامی پر از حزن و غم برای جهان اسلام است از شهادت امام حسین در دهم محرم تا بیست و هشتم صفر که شهادت پیامبر مکرم(ص) اسلام است و سیم صفر که شهادت امام رضا(ع) است.

قرار گرفتن اربعین شهادت امام حسین در بیستم محرم و پیاده روی جهت زیارت آن امام همام فرهنگی را همراه با اشک و عشق و عقل می طلبد که جای بسی دقت و توجه دارد.

ابتدا جایگاه اربعین در اندیشه و تفکر اسلامی و گرفتن این مناسبت در شهادتها و وفیات و خواستگاه آن را می توان در قرآن و رویات یافت چنانکه در مورد حضرت موسی(ع) و قوم ایشان به دو نکته چهل شب مناجات حضرتش اشاره کرد و همچنین چهل سال سرگردانی قوم موسی(ع) و اینکه پیامبران غالبا از چهل سالگی به مقام نبوت رسیده اند و اینکه در نماز شب دعا کردن برای چهل مؤمن می تواند مبنای توجه مسلمانان به این مناسبت باشد.

اربعین شهادت امام حسین(ع) و راهپیمایی که بنیانگذار آن جابر ابن عبدالله انصاری(س) ( که البته در عین حال که امام حسین(ع) خود نیز در نگاه آنان دارای جایگاه رفیعی می باشد، شاید همین حرکت جابر به عنوان یک صحابی پیامبر(ص) عاملی شده است تا برادران اهل سنت نیز در این راهپیمایی از باب سنت صحابه ارج نهاده وشرکت نمایند) می باشد سنتی شده است تا هر سال عده ای به شوق زیارت مرقد مطهر امام خود با آگاهی از هدف و جایگاه امام خود به سمت آن به پیاده روی بپردازند تا به تعبیری با آرمانها و اهداف آن بزرگمرد میثاقی دوباره بسته و تجدید بیعتی بنمایند

چرا که بر مبنای تفکر سنتی و حدیثی ما این راهپیمایی که مقدمه زیارت مضجع مطهر مولای خود می شود افضل اعمال محسوب می شود و زائر آن امام در بهشت در همسایگی پیامبر اکرم (ص) قرار دارد و همچنین این عمل باعث طولانی شدن عمر می شود و روزی انسان را زیاد خواهد کرد و همچنین ملجأ و مأوایی می شود برای شفاعت این وارث پیامبران می باشد.

آگاهی یافتن و بیداری از این مناسبت بر مبنای زیارت اربعین می توان دانست که در آن زیارت نامه می خوانیم « ...من بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک عن الجهاله...» یعنی خدایا حسین کسی است که خونش را در راه تو به زمین ریخته شد تا بندگان تو را از جهالت نجات دهد و همچنین آنان را از سرگردانی برهاند و غرق شدگان به دنیا را نجات دهد کسانی که آخرتشان را به مطاع ناچیز دنیا فروختند. بر این مبنا قیام امام آگاهی دادن به زمانه خود و تمام کسانی است که خود را به آن حضرت منتسب می نمایند.

هر چند آگاهی یافتن و در پی آگاهی بودن فطرت انسانی محسوب می شود اما گاهی به علت سختی راه و مشکلات آن یا عده ای راه را اشتباه می روند و یا هوای خود را ، خدای خود ساخته، و آگاهی را بر مبنای آنچه که خود دوست دارند خواستارند و چنان غرق در مادیات شده که دین نیز برای آنان وسیله ای برای رسیدن به مقاصد خود شده است. جهت توضیح این مطلب لازم است این نکات تاریخی را مورد توجه قرار دهیم، از جمله امیرالمؤمنین (ع) که قبل از اینکه به مقام ولایت و جانشینی پیامبر برسد، شخصیتی پیدا کرده است که دنیا را از آنجهت گرامی می دارد تا بتواند به خلق خدمتی کند، و وقتی در جایگاه امامت و حاکمیت امت می نشیند در جنگها مردانه می جنگد و چنانکه در تاریخ آمده است آب را بر دشمنان خود نمی بندد چرا که او از پیامبر خویش در فتحه مکه آموخته است که آنگاه که بر دشمنان خود مسلط شدی باید رحمت و رأفتد چیره شود بر انتقام گیری.

اما شخصیتی چون معاویه وقتی به جایگاه حاکمیت مسلمین تکیه می زند می گوید من برای دنیای شما کار می کنم و کاری به دین شما ندارم و مخالفین خود را با انواع و اقسام ترفندها و حیله کشته و یا به شهادت رسانده و یا محبوس ساخته است.

جامعه اسلامی در بین این گونه حاکمان قرار گرفته و فرهنگ خود را بر مبنای این روشها باید بسازد حال برای رسیدن به فرهنگی که مبنای آن تربیت معاویه ای باشد بدون هیچ دغدغه ای انسان را و فرد جامعه اسلامی را به سمت خود خواهد کشاند چرا که هوای نفس انسانی نیز به این سمت انسان را سوق خواهد داد.

اما بر مبنای امیر المؤمنین علی (ع) جنگ بین حق و باطل در حال وقوع است و انسانی که نفس اماره اش هیچ زمانی او را تنها نخواهد گذاشت او  به انتقام گرفتن از مخالفین به اسم اسلام می کشاند و نفس لوامه او را به سمت فطرت پاک دعوت می کند و این گرایش به سمت خوبیهاست که انسان را به سختی انداخته و با او همراهی نخواهد داشت.

قیام حسین (ع) در صدد بیدار کردن این فطرت بود که مدتی بعد از پیامبر اکرم(ص) به کما رفته است و اشرافی گری و تکیه بر هوای نفس غالب شده و نکته مهمتر این که این هواپرستی را به نام یکتا پرستی به جامعه تزریق می کنند.

لذا اسلام کسانی که از ابتدا بخاطر قدرت گرفتن اسلام بوده و نه بخاطر یافتن حقیقت توسط آنان در اسلام اسلامی است که در کوی و برزن به دنبال فرصتی است تا خواسته های درونی خویش را به اسم اسلام و کسب ثواب چون اسب تاختن بر جنازه اهل بیت پیامبر که تا آن زمان در تاریخ چنین چیزی ذکر نشده است اما در این حادثه کربلا رخ می دهد به اسم کسب ثواب بیشتر !! و این همان است که جهل مقدس نیز نام گرفته است.

مولوی می گوید:

زان که از قرآن بسی گمره شدند،             زین رسن قومی درون چه شدند

مر رسن نیست جرمی ای عنو    د             چون تو را سودای سر بالا نبود.

اما نکته ای دیگر که در ایام اربعین و   این روزهای جامعه ما قابل توجه است اینکه پیاده روی اربعین چنانکه اشاره شد یادآور سنت بیداری عاشقانه حسین(ع) برای دیدار با شخصیتی که تمام هستیش را برای خدا دارد، لذا عاشقان او نیز تمام هستی خود را در طبق اخلاص برای زائرانش قرار می دهند، که پایه گذار این سنت جابر ابن عبدالله انصاری بود و بعدها ائمه اطهار(ع) به آن سفارش دارند.

اما این راهپیمایی نیز که این سالیان به برکت امنیت دو کشور ایران و عراق گستردگی خاصی یافته است هر چند تمام آنچه مطرح است بیداری امت اسلام باید باشد اما نکاتی که قابل توجه می باشد و نباید همچون عزاداریهای امام حسین(ع) درمیان جامعه اسلامی وشیعه مخصوصا ظاهرگرایی برای ما چنان شود که بعدها برای پاک کردن تحریفات آن به عالمانی چون استاد مطهری نیاز باشد.

نکته ای که مطرح است اینکه گرایش پیدا کردن به ظواهر مثل حضور کمی افراد و تبلیغات گسترده برای این حضور بدون کسب معرفت مذهبی و سیاسی در قضیه می رود تا آن نیت پاک افراد را نیز تحت تأثیر قرار دهد و چه بسا بعدها از شفا یافتن ها صحبت خواهد شد و...

نکته بعدی اینکه نگاه دولتی به این قضیه و حمایت های مالی به موکب ها و... می رود تا این نگاه نیز به قضیه اربعین از حالت معنوی و خود جوش بودن افراد به سمت نگاهی دولتی گرایش پیدا کند که این نیز آسیبی چون بی بودجه بودن دولتها یا اختلاف سلیقه ها عاملی برای انتقام گیری دولت از موکب های مخالف خود گردد و در عین حال در آینده به مباحث بین دو دولت ایران و عراق نیز کشیده خواهد شد.

نکته ای دیگر اینکه انتخاب زائران از موکب هایی که امکانات بیشتری و بی توجهی به میزبانان مردمی که از امکانات کمتری برخوردارند می رود تا این نگاه مخلصانه نیز از هر دو یعنی هم میزبان و هم میهمان برگیرد.


از قربان تا غدیر

بسم الله الرحمن الرحیم

از قربان تا غدیر
اعیاد قربان و غدیر از اعیاد اسلامی محسوب می شود که اولی به امامت رسیدن حضرت ابراهیم را پس از سربلند آمدن از امتحان ذبح فرزند خویش حکایت دارد و دومی نیز به امامت رسیدن شخصیتی که پیامبر در مورد  ایشان فرمود خدایا دشمن بدار دشمنانش و دوست بدار دوستانش.(حدیث غدیر)اما رسیدن به این مقام بر اساس و مبنایی است که خود قرآن به عنوان صبر اشاره دارد چنانکه می فرماید ما در میان آنان کسانی را امام قرار دادیم بخاطر صبر و بردباریشان (سجده24).
عامل اشتراک این دو عید را در جعل امامت توسط خدا برای شخصیت هایی که امام بودنشان از باب تحمل و صبر در مشکلات و مصائب بوده و همچنین تسلیم به امر خداوند چنانکه ابراهیم خلیل(ع) در تمام مراحل مبارزه با نمرودیان و جنگ کلامی با آنان و اخراج از وطن و رفتن به مکانی بی آب و آبادانی و در نهایت ذبح فرزند خویش در مقابل امر و دستور الهی دانست.
از طرفی دیگر شکیبایی علی ابن ابی طالب(ع) از یازده سالگی تا زمان شهادت در تمام مراحل سرکوفت زدن اقوام بخاطر تبعیت از پیامبر(ص) و دفاع جانانه ایشان از اسلام و پیامبر اکرم در تمام جنگها و مناسبتهایی که اسلام در خطر می دید. بر این اساس در هر دو عید بحث از امامت است یکی امامت از طرف خداوند به پیامبری که او را دوست خود می داند(ابراهیم خلیل الله) و در دیگری امامت به شخصیتی که پیامبر او را وصی و برادر و جانشین خود می خواند. (حدیث یوم الانذار) و حدیث منزلت و...
اگر بنا بر آیه 24 سوره سجده مبنای امامت را صبر بدانیم و همچنین یقین داشتن به خالق هستی و علم به آسمانها و زمین باید گفت این حکمت را خداوند به ابراهیم دوست خود داده و علی ابن ابی طالب نیز خود بارها فرموده است که من راههای آسمان را بهتر از راههای زمین می شناسم(نهج البلاغه خطبه 189/5) و اگر پرده ها کنار روند هیچ چیز به یقین من افزوده نخواهد شد(بحار الانوار جلد66ص 294).
صریح آیه قرآن بر این مبنا دلالت دارد که این مقام شامل هر کسی نخواهد شد ولو از خانواده پیامبران و اولیاء باشد بلکه شامل کسانی خواهد شد که علاوه بر قبولی از امتحان الهی و صبور بودن در مقابل گناه و عبادت، در مصائب نیز شکیبایی پیشه نموده(سجده24) و هم چنین از کسانی نباشد که قبل از رسیدن به مقام امامت ظلمی کرده باشند(بقره124).
امامت مقامی است که خداوند به بعضی افراد خاص عنایت می کند، بر این مبنا برای شناخت امام اول باید خدا را شناخت  (اللهم عرفنی نفسک ... ان لم تعرفنی حجتک...) و برای شناخت خداوند باید خود را شناخت چنانکه امیر المؤمنین می فرماید(من عرف نفسه فقد عرف ربه) پس مبنای شناخت خداوند شناخت خود است و این موضوع دال بر این می تواند باشد که کسانی که امام را نشناخته در واقع خدا را نشناخته و اوامر و نواهی او را به طریق اولی برایش روشن نشده است ز طرفی باید در نظر داشت که امام در مرحله شناخت و جهان هستی به یقین رسیده و برای شناخت او باید خود را شناخت تا به خدا رسید و از خدا به شناخت امام رسید.
اما مبنا قرار دادن صبر برای اثبات امامت می طلبد تا به این واژه توجه بیشتری شود. صبر به معنای نگه داشتن نفس آمده است (فرهنگ معین) با عنایت به آیات شریف  باید حد نهایی و بالاترین مرتبه صبر نزد امام (ع) باشد تا با تکیه بر این فضیلت متکامل لیاقت قرار گرفتن در مقام امامت را دارا شود، برای توضیح بیشتر مفهوم صبر و کف نفس به مصادیق زیر می توان اشاره کرد.
1- غلبه بر زبان:
کم حرفی یکی از اساسی ترین گام ها برای دستیابی به این فضیلت بزرگ می باشد چنانکه امام علی (ع) می فرماید « من کثر کلامه کثر ثخطه» کسی که کلام زیادی داشته باشد اشتباهاتش نیز زیاد می شود و پیامبر اکرم(ص) فرمود « من صمت نجی» کسی که سکوت کند نجات پیدا خواهد کرد
2- صبر:
رسول اکرم(ص) فرمود: الصبر ثلاثه، صبر عندالمصیبه و صبر علی الطاعه و صبر عن المعصیه، صبر بر سه گونه است صبر بر مصائب و گرفتاریها و صبر بر طاعت خداوند و صبر بر گناه، در هنگام گرفتاریها باید صبور بود و از حد خارج نشد و در هنگام طاعت خداوند که اگر خداوند شخص را به امری فرمان داد مثل ذبح اسماعیل صبور باشد و عمل کند و صبر در مقابل گناه یعنی اینکه در چنین امتحانی به مخالفت راه نگشاید.
3- حفظ ذهن:
امام در مقامی قرار دارد که نه تنها گناه نمی کند بلکه اندیشه گناه را نیز به ذهن خود راه نمی دهد، یکی از معاصی ذهنی سوء ظن است ممکن است کسی به هیچ گناهی  تظاهر نکند اما در ذهن نسبت به برادر دینی خود بدگمان باشد.
حضرت عیسی (ع) خطاب به حوایون فرمود موسی (ع) شما را به عدم زنا امر کرد و من امر می کنم به شما که فکر گناه هم دوری کنید (کافی، ج5،ص542) امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود روزه قلب از فکر گناه بهتر است از روزه شکم از خوردن و  آشامیدن (عیون الحکم و المواعظ ص302)
4- عبادت فقط برای او:
باید در تمام افعال و اعمالمان نیت خالص داشته و تنها خداوند متعال و رضای او را مد نظر داشته باشیم امام حسن عسکری(ع) می فرماید شرک در انسان مخفی تر است از راه رفتن مورچه بر روی سطح سیاه در شب تاریک(تحف العقول،ص487)امام حسین (ع) فرمود بدرستی که قومی خدا را عبادت می کنند برای بهشت این عبادت تجار است و عده ای خداوند را عبادت می کنند از ترس آتش که این عبادت بندگان است و عده ای خداوند را بخاطر شکر از خداوند که این عبادت آزادگان است و این بهترین عبادت است.
مقام معصومین حتی از مقام صدیقین نیز بالاتر است چرا که آخرین چیزی که از قلب صدیقین بیرون می آید حب مقام است (المحجةالبیضاء، جلد6،ص107) حال آنکه مقام معصوم چنانکه در زیارت آل یاسین آمده است دعوت کننده به سوی خداست و پرورش یافتگان آیات او محسوب می شوند و در جامعه کبیره همه چیز در ید اختیار آنان است و زمین با نور  آنان روشن می شود و رستگاران با آنان رستگاری می یابند. و مشمول آن حدیث قدسی قرار می گیرند که خداوند فرمود عبدی اطعنی اجعلک مثلی (جواهر السنیه، ص361) یعنی  بنده من مرا اطاعت کن تا تو را مثل خودم گردانم، یعنی بنده قدرتی پیدا می کند که خدا دارد.
ابراهیم پیامبر وقتی به مقام امامت رسید که مصائبی چون خشم نمرودیان و رفتن به آتش و اخراج از وطن و زندگی در سرزمین لم یزرع  و ذبح فرزندش اسماعیل را با یقین به توحید خداوندی تحمل می کرد و زمانی که سربلند بیرون آمد خطاب به شد که تو را برای مردم امام قرار دادیم،
علی نیز مصائبی چون سرکوفت قوم و قبیله خود در سن یازده سالگی بابت پیروی از محمد شنید و آنگاه که به کام مرگ نهاد و به جای پیامبر در لیلةالمبیت حاضر شد و در جنگ بدر با سران کفر و شرک جنگید، در جنگ احد تنها و یک تنه از پیامبر(ص) دفاع کرد و در فتح خیبر به تعبیر پیامبر پرچم به او سپرده شد که خداوند و رسولش او را دوست می دارند. و در جنگ احزاب به تنهایی تمام اسلام بود در مقابل تمام کفر آنگاه که بجنگ سرداری رفت که تمام عرب او را به عنوان یکه تاز میدان جنگ تن به تن می دانستند.
این گونه شخصیتی بود که در 25 سال خانه نشینی توانست تمام اهانت ها و توهین ها را بخاطر خدا و حفظ دین او تحمل نماید.
علی در هر آزمایشی که پشت سر می نهاد مقامی بالاتر در نزد خدا و رسول خدا کسب می کرد و شاید همین عاملی برای رشک بردن دیگران شد و ابراهیم نیز در هر آزمایشی  که موفق می شد به مقامی می رسید در مرحله نخستین عبدالله شد، سپس به مقام نبی الهی رسید و پس از آن رسول الله ، خلیل الله و در نهایت به مقام امامت و رهبری مردم منصوب گردید(اصول کافی، ج1، ص175) ابراهیم پیوند دهنده ادیان الهی به الله است و علی پیوند دهنده مذاهب اسلامی به اسلام محمدی(ص). ابراهیم اسوه حسنه (ممتحنه4) و وفادار به خداوند(النجم37) شد و عاملی برای وحدت ادیان(شوری 13) و گرویده شده به مقام یقین و علی(ع) نیز وصی و جانشین پیامبر در یازده سالگی، برادر پیامبر در روز برادرخوانی مسلمین، مورد اعتماد پیامبر در تمام زمینه ها و اهل بیت آن حضرت و نهایت جانشینی که از طرف خداوند به مسلمین معرفی گردید.