سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

نقدی بر نقد

به نام خدا


بارها شنیده ایم و خوانده ایم و گفته ایم که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. مخصوصا که اگر ما اهل فرهنگ نیز باشیم
از قدیم گفته اند و شنیده ایم که یک سوزن به خودت بزن و یک جوالدوز به دیگران نگاهی به وضعیت رسانه ها بخصوص رسانه های مکتوبی چون نقد حال ما را به این سو هدایت می کند که به واقع امثال این جریده محترمه چقدر در بیان واقعیات موفق بوده و چقدر توانسته مخاطبین خود را با خود همراه کند و از بودجه ای که می گیرد و از امکانات دولتی که استفاده می نماید چه مقدار توانسته است مخاطبین خود را به چالش نقد حال خود بکشاند.
 شاید گفته شود تمام هزینه این جریده شخصی است، اما همین اندازه که جای عنوانی را گرفته است و اجازه نشر جریده ای دیگر به این عنوان به یگری که دوست دارد با همین عنوان نقدهای منطقی خود را بر فرهنگ و سیاست جامعه وارد کند هم داده نمی شود تا شخصی بتواند آنچه در جامعه خویش می بیند به عنوان حال در نظر گرفته و به نقد آن بپردازد نیز خود نوعی اشغال جایگاه دیگران محسوب می شود، چرا که وضعیت فرهنگی کشور برای هر اهل فرهنگی قابل قبول نبوده و ضعف همه ارگانها و نهادها و رسانه ها را در آن موثر می بیند.
در جلسه ای که به مناسبت تجلیل از یک پیشکسوت عرصه هنر و شعر برگزار می گردد شخصی پیدا می شود تا با داخل شدن در فضایی سیاسی و سبک «دن کیشوتی» از نگاهی و به سبک «رابینهوتی» از سویی دیگر به دفاع از مردم مظلوم پرداخته و خود را مد افع مظلومان نشان داده تا شاید دردی از جامعه کاسته شود!!.
اینکه به دفاع از مظلومین بپا خواسته باشیم جای تقدیر و تشکر دارد اما به اسم مظلومین عٍرض خود ببریم معنایی دیگر دارد این که بعضی از نهادهای مذهبی بودجه های آنچنانی می برند و کاری از آنان ساخته نیست یا اینکه کاری برای اجرا ندارند دو تا معنای متفاوت دارد و اینکه باید پاسخ گوی ان بودجه بود حرفی بسیار درست و منطقی است به شرطی که تمام بودجه هایی که قرار داده شده برای مراکز فرهنگی  و دینی همگی زیر ذره بین قرار گرفته و همه پاسخگو باشند. اینجاست که نباید همچون دیگر سیاست بازان تنها نوک دماغ خود را ببینیم و یا سرمان را در زیر برف کنیم و به مخالفین یا به تعبیر بهتر رقیبان خود بتازیم و از دیگر امور غافل شویم.
احتیاجی به ذکر نام نیست اما اینکه شخصیتی حقوقی و در جایگاهی حقوقی مدعو  باشد و در جایگاهی حقیقی و به جای شخصیتی حقیقی در مقام قضاوت بنشیند با «هر کلام  جایی و هر نکته  مکانی دارد» در نگاه فرهنگیان، فرهنگی دان سازگاری نخواهد داشت.
شجاعت تنهادر بیان حرف نیست، شجاعت آنگاه معنا پیدامی کند که حرفت و کلامت عقده و نفرت در قضاوتش استشمام نشود.
اینکه مراکز مذهبی ودینی بودجه های کلان گرفته اند یا نه بماند و اینکه باید جوابگو باشند شکی نیست و چه بسا باید شفافتر از جاهای دیگر به بیان آن پرداخته شود اما اینکه تنها ذره بین ما روی این مسئله شکسته شود جز عرض خود بردن و زحمت دیگران داشتن کاری از پیش نخواهیم برد.
مرد میدان باشیم و به دقت بودجه های تمام نهادها و ارگانها را مورد نقادی قرار دهیم تا  حقوق های نجومی و پاداشهای کهکشانی و فرارهای سه هزار میلیاردی و بورسیه های غیر عادلانه و...از آن بیرون نیاید. یا خرید و  فروش کاغذهای جراید به میان کشیده نشود و یا آمار بالای نشراز بعضی از جراید که واقعیت خارجی ندارد اعلام نشود و ... آیا این دوست فرهنگی ما به نقد بودجه سایر ادارات نیز توجه نموده است؟ آیا به بودجه شرکت ها و مؤسسات دیگرهم دقت نموده است؟. آیا کسانی نیستند که به اسم تخصص به اندازه صد نفر از همین افرادی که ایشان مورد نظرش است حقوق دریافت می کنند؟! اگر نمی دانند لازم می آید تحقیقی دوباره پیش بگیرند.
شاید در ذهن عده ای خطور کند که این ارگانها و نهادها کاری مشص و مفید دارند البته زحمات بسیاری از زحمت کشان در نهادها و ارگانها را زیر سؤال نخواهیم برد، و قابل تقدیر است اما مگر این اداراتی که  تحت نفوذ این افراد به اصطلاح شما عزیزان کاردان و متخصص نیست که ذهن امثال بنده و شما را به هم ریخته است و از صرف بودجه ها و هزینه های آنان نگران هستیم ؟! و موارد فوق که اشاره شد از آن بیرن میاید؟!
 لذا اول باید این سؤال از این افراد پرسید اگر چنین نیست پس چرا باید وضعیت جامعه ما اینقدر بغرنج باشد که بحث از دین به عنوان یک مبنای فرهنگی کاری عبث محسوب شود؟! و فردی کاردان مثل این بزرگوار هم باورش بشود که نهادهای مذهبی  اولین تخریب کننده فرهنگند.

اگر دیگرانی مثل همین جریده نقد حال کاری فرهنگی کرده است چرا مدیر مسئول آن نمی تواند جایگاه حقیقی و حقوقی خود را به مردم بنشاند و آنگاه به نقدی بپردازد که همه را منطقی قانع نماید. و در همین جریده فخیمه به خامه در آورد.
 البته شاید مسئولان آن احساس کرده اند مخاطبین جریده آنان به اندازه همان چند نفری که در سالن بوده اند نیستند، پس بهترین جا را برای بیان افکار خویش همان سالن دیده اند و الا چه بسا منطقی تر و علمی تر می توانست در نقد حال نقد بودجه نماید و قدرت قلم خود را در جذب مخاطب نشان دهد تا امیدی به ثابت ماندن مخاطبین خود نیز داشته باشد.
سخن آخر اینکه ای کاش همه ما از من نگارنده تا این نقد حالی عزیز اول نگاهی به وضعیت خود و امکاناتی که در اختیار داریم برای کار فرهنگی سوزنی بر خود زنیم تا بدانیم آیا مشتریان و همراهان ما همانهایی هستند که از ابتدا به عنوان تنوع اسمی جریده به سراغ ما آمده اند و  دیگر سراغی از نوشته های ما نگرفته اند (همچون نگارنده و برخورد با جریده نقد حال) یا عده ای ثابت مانده اند و تغییراتی فرهنگی ما در مخاطبین خود ایجاد کرده ایم و هر روز یا هر هفته یا هر ماه یا فصل یا سال به مخاطبین ما یکی دو نفر افزوده شده تا بتوانیم با این مستندات مخالفین خود را به باد نقد بگیریم.
انتشار این مطلب می تواند بزرگواران در نقد حال را به مخاطبینی چون بنده بشناساند که این عزیزان اول یک سوزن به خود زده و بعد یک جوالدوز به دیگران.