قلم

قضاوت با خوانندگان

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سید حمید زیارتی(روحانی) که دیروز مسوولان ستاد نماز جمعه تهران، در حرکتی سوال برانگیز تریبون آن را به این چهره دادند، سوابق مشخص و مشهوری در هجمه و تهمت به بزرگان دارد و این که او اکنون به آیت الله هاشمی اهانت و به دیپلمات های کشورمان حمله می کند، جای شگفتی ندارد.

به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب» به نقل از آینده، حمید زیارتی که تخصصش در حملات غیرشرعی به بزرگان مکتب و انقلاب است، برای تهمت زدن به آیت الله روحانی، یک سند جعلی بانکی درست کرد و نام دوم او (روحانی) نیز مربوط به همان اقدام جاعلانه است.

یک نمونه از این اقدامات افراطی وی، تهمت زدن به دو چهره ممتاز جهان تشیع، یعنی شهید آیت الله سید محمدباقر صدر و امام موسی صدر است که هر دو از افتخارات شیعه اند، اما این چهره افراطی، آن دو را بدون هیچ دلیلی عامل و جیره خوار امپریالیسم و صهیونیسم می نامید و زمانی که از او دلیل خواسته می شد، می گفت طوری حرکت کرده اند که هیچ ردپایی از خود به جای نگذاشته اند

زمانی که خبر این اتهام پراکنی های سخیف وی در سال 1349 در نجف، به امام خمینی رسید، ایشان چنان ناراحت و نگران می شود که درس دو روز بعد خود را تعطیل و به جای آن به تذکر درباره این اقدامات خلاف شرع می پردازد.

دکتر سید صادق طباطبایی در خاطرات خود در این باره می نویسد:

امام در تمام سفرهایی که من خدمتشان می رسیدم، در مورد آقای صدر از من سؤال می کردند! احوالپرسی می کردند و سلام ایشان را می رساندند! حتی امام خمینی از بدگویی اطرافیان نسبت به امام موسی صدر ناراحت می شدند. از جمله در سفری به عراق (به نظرم سال 1349 بود)، یک شب منزل آقای شیخ حسن کروبی بودم. عده ای از دوستان روحانی از جمله آقایان محتشمی، شریعتی، معین، فاضل و زیارتی و احتمالاً مرحوم املائی و شیخ احمد نفری هم آنجا بودند. البته آقای دعایی مرا به آنجا رساند ولی خودش داخل نیامد، چون زیاد در این جلسات شرکت نمی کرد.

اظهارات سید حمید روحانی علیه شهید سید محمد باقر صدر و امام موسی صدر
آن شب آقای زیارتی (سید حمید روحانی) سخنان تندی علیه امام موسی صدر و سید محمد باقر صدر اظهار کرد. از جمله این که آقای موسی صدر عامل و جیره خوار امپریالیسم و صهیونیسم است و طور هم حرکت کرده که هیچ ردپایی از خودش به جای نگذاشته است. دلیل هم این که ایشان مروّج آقای خویی است نه امام خمینی. آقای سید محمد باقر صدر هم که در اینجا (نجف) است همینطور.

دلایلی که آقای زیارتی علیه آیت الله صدر اقامه می کرد، این بود که: روزی که امام مبحث ولایت فقیه را شروع کردند، جا داشت که آقای صدر هم همان مبحث را دنبال می کردند. دوم این که ایشان در قید و بند مرجعیت است، در حالی که ما مرجع داریم. سوم این که آقای صدر طهارت اهل کتاب را به آقایان حکیم و خویی تحمیل کرده است و این موضوع در راستای خواسته سید موسی صدر بوده، زیرا او در ارتباط با غربی هاست و می خواهد راه آنها را به جهان اسلام باز کند و از طریق طهارت اهل کتاب می خواهد مقاومتی از سوی مسلمانان نسبت به کفار بروز داده نشود.
طباطبایی در ادامه تعریف می کند که بعد از آن جلسه به منزل خاله اش رفته و با شهید آیت الله سید محمدباقر صدر صحبت کرده و این مسایل را مطرح کرده که شهید صدر با لبخندی به همه آنها پاسخ داده است.

وی درباره تاثیرگذاری بر مراجع درباره طهارت اهل کتاب گفته، اگر مراجع به واسطه حرف من و بدون اجتهاد چنین نظری بدهند که اساسا نظراتشان زیر سوال است و اینگونه نبوده که نظراتمان را به آنها تحمیل کرده باشیم.

آیت الله صدر درباره در قید و بند مرجعیت بودن هم گفته: هر طلبه ای که وارد حوزه علمیه می شود، برای این شهریه می گیرد که روزی بتواند خودش احکام را استنباط کند. به علاوه مگر کسی می تواند خودش را مرجع کند؟ مردم باید به او رجوع کنند.
ایشان افزوده بود: وقتی آیت الله خمینی درس ولایت فقیه را شروع کردند و به صورت جزواتی منتشر شد، دوستان ایشان این جزوات را در جلسات دیگر آقایان بردند و همه نپذیرفتند و رد کردند، فقط من بودم که نه تنها گفتم جزوات را توزیع کنند، بلکه در آن جلسه درسم یک فرصت کوتاهی باز کردم و به مبحث ولایت فقیه پرداختم.(ج 2، ص180-182)

وی در بخش دیگری از این خاطرات می گوید:

عکس العمل امام خمینی به اظهارات سید حمید روحانی
صحبت من با آیت الله صدر تمام شد. فردا بعد از ظهر با امام قرار داشتم، وقتی رفتم خدمتشان گفتم: آقا! شما وقتی که در حضور خودتان اجازه نمی دهید افراد با بی احترامی از مراجع نام ببرند چه برسد به اسائه ادب و غیبت که اصلاً تحمل نمی کنید، پس چرا عده ای از کسانی که به شما منتسب هستند، از شاگردان و اطرافیان که فکر وگفتار و اعمال و کردار آنها به حساب شما گذاشته می شود، به خودشان اجازه می دهند در مورد بعضی از شخصیت های برجسته که به هر دلیل اختلاف نظر و سلیقه با آنها دارند، چنین اتهاماتی را مطرح کنند از جمله در مورد آقا سید محمد باقر و آقا موسی صدر این مطالب گفته شود؟ پرسیدند چه کسی این مطالب را می گوید؟ من هم ماجرای روز قبل و نیز پاسخ شهید صد را شرح دادم.

پس از آنکه من این حرفها را زدم، امام خیلی متأثر شدند. به حدی که من احساس کردم بهتر بود این مطالب را با ایشان در میان نمی گذاشتم. هیچ پاسخی ندادند. سکوت کردند و یک حالت نگران کننده ای در چهره شان نمایان شد. اصلاً جلسه آن روز من با ایشان ادامه پیدا نکرد، قرار بود مطالبی را بگویند که موکول به فردا شد. من خداحافظی کردم. شب شام منزل یکی از همین دوستان مهمان بودم. همه آمده بودند. یک نیم ساعتی از شب که گذشت، آقای [حسن] کروبی شتابان رسید و با یک حالت چهار رکعت خواندند. گفتم من چیز خاصی به ایشان نگفتم فقط به عنوان یک وظیفه شرعی احساس کردم به ایشان هشدار بدهم که مراقب باشند در حوزه یک جاسوس امپریالیسم و صهیونیسم وجود دارد به نام سید محمد باقر صدر که با پسر عمویش موسی صدر در لبنان که او هم عامل امپریالیسم و صهیونیسم است در ارتباط است، می خواستم ذهن ایشان روشن بشود.
دوستانی که حضور داشتند یک مقداری ناراحت شده بودند. ظاهراً امام فردا یا پس فردا در درس خود در این زمینه تذکراتی به آقایان داده بودند. (ج2، ص 183)

طباطبایی سپس بخش هایی از این سخنرانی امام را از مجموعه کوثر (ج 1، ص 204) به بعد نقل کرده که در صحیفه امام(ج2، ص 14) نیز کامل آن آمده است:

سخنان امام خمینی در جلسه ی درس خارج فقه مورخ 12/12/49 در نجف:
بنده مى خواستم امروز مباحثه بکنم، لکن دیروز دو نفر از آقایان آمدند و مطالبى گفتند که موجب تأسف شد، و لازم شد که من یک تذکراتى به آقایان عرض بکنم... من نمى دانم که این اختلافات سر چیست؟...
من متأسفم که یک نفر جوان- از اروپا آمده بود اینجا، یکى دو دفعه با من ملاقات کرد، و شاید هفت- هشت روز، پنج- شش روز، هفت- هشت روز، یک همچو چیزى، خیلى کم اینجا بود، به یکى از آقایان گفته بود- به من صحبتى نکرد- به یکى از آقایان گفته بود که خوب شد که من که آخوندزاده ام آمدم نجف، اگر یک کس دیگرى مى آمد و این وضع را مى دید چه مى کرد؟! من نمى دانم که در این چند روز، در این چهار- پنج روز، یک نفر، یک نفر آدم محصل خارجى که از سنخ ما هم نیست، [یعنی روحانی نیست] و لو پدرش از سنخ ماست، خودش از سنخ ماها نیست، این در این حوزه مبارکه چى دیده است! با چه اشخاصى تماس پیدا کرده، آنها چه مطالبى به این آدم گفته اند که باید اظهار تأسف کند یک نفر آدم محصل جدید. اظهار تأسف کند از اینکه چرا وضع نجف این طور است!

اگر یک دستهایى در کار باشد و شما را همین دستها وادار کند با هم جبهه بندى کنید ... و خداى نخواسته اگر راست باشد این مطلب... دستهاى ناپاکى هم اینها را دامن بزند و این آتش را روشن کند ... علاوه بر اینکه در دنیا ما کاذب مى شویم و نجف ساقط مى شود- نه من و شما تنها- یک حوزه هزار ساله دینى ساقط مى شود، یک اشخاص عالم متدین ... اینها هم در جامعه ساقط مى شوند...
انسان خودش را بازى مى دهد که من در فلان جبهه که واقع شدم تکلیف شرعى اقتضا مى کند!
تکلیف شرعى اقتضا مى کند که انسان اهانت کند به مسلمین؟! اهانت کند به ملّا؟! اهانت کند به ... همجنس خودش؟! این تکلیف شرعى است؟! ... اینها هواهاى نفس است...
اگر ما به جان هم بیفتیم و من آن را تکفیر کنم، او من را تکفیر کند، هر دومان ساقط بشویم ... ملت هم از دست ما مى رود؛ چنانچه رفته است  حالا ...

اگر بنا شد که حب دنیا و حب نفس در ما همچو غلبه کند که نگذارد حقایق را ببینیم، نگذارد واقعیات را ملاحظه کنیم، سد راه هدایت ما بشود... همه وسایل براى این است که ایمان را از انسان بگیرد...
براى چى شما نزاع با هم دارید؟ آخر چه تان است؟ چه دشمنى اى با هم دارید شما؟ ...
دعواى شما پیش خدا اعظمِ از همه معاصى است ... براى اینکه یک جامعه را شما به گند مى زنید؛ یک نجف را شما ساقط مى کنید در نظر مردم ...
شما خیال نکنید تا آخر عمر بتوانید با ریاکارى کارتان را درست ... بالاخره کشف مى شود فساد ... چند سال با ریا و تزویر و با خدعه و با فحشِ به مردم زندگى مى کنید ....
من خیلى خوف از این مطلب دارم که یک اشخاصى ... به وسایط، وسایط به واسطه، واسطه به واسطه برسد به اینکه تکلیف شرعى درست کنند!

تکلیف شرعى من این است که باید چه بکنیم ... با این تکلیف شرعى یک فسادى در حوزه نجف ایجاد بکنند. آنها از آدم مى ترسند؛ مى خواهند این آدمها ساقط بشوند...
آن بیایند حوزه ها را این طور کنند که اگر یک جوانى که براى آتیه اسلام مفید هست یا اشخاصى براى آتیه اسلام مفید هستند، اینها ساقط بشوند در جمعیت که نتوانند دیگر فایده بدهند به اسلام و مسلمین...
این دسته بندیها غلط است؛ این دسته بندیها فسق است. حوزه ها را ضایع مى کند این کارها... دست بردارید...
تهذیب کنید خودتان را آقا ... اخلاقتان را تهذیب کنید.. حب دنیا را از دلتان بیرون کنید... به ضرر آبروی یک جامعه تمام می شود، به ضرر آبروی یک ملت تمام می شود... دست بردارید از این طور اختلافات جزئی. که خیلی مبتذل است... خودمان این را نمی فهمیم چقدر مبتذلیم... این حرفا چیست؟ آقا... شما با نظر رحمت نگاه کنید به بندگان خدا...» (ص 199 به بعد)

گفتنی است حمید زیارتی چندی پیش برای دفاع از خود، در پاسخ به این خاطره، کتاب خاطرات صادق طباطبایی که چاپ شده و موجود است را هم تحریف کرد و با نسبت دادن مطلب غلطی که در این کتاب نبود، تلاش کرد اعتبار آن را زیر سوال ببرد.

مطهری و نظر او راجع به حوادث 88

حرف‌های صریح مطهری درباره موسوی، احمدی‌نژاد، خاتمی و هاشمی

ایران > قانونگذاری- همشهری آنلاین:
علی مطهری در این مصاحبه درباره مواضع معترضان سال 88، رفتارهای روحانی، دفاع از هاشمی، نقد به احمدی‌نژاد و رابطه با آمریکا سخن گفت.

علی مطهری فعال سیاسی و نماینده مردم تهران در گفت وگو فارس که مشروح آن متعاقبا منتشر خواهد شد، درباره مسائل مختلفی اظهار نظر کرد.

مطهری در ابتدای این مصاحبه در پاسخ به این سوال که از نظر برخی، شما در مسائل سیاسی به عنوان یک فرد آزاداندیش و لیبرال و از نظر فرهنگی فردی بسته محسوب می‌شوید، گفت: بله، تقریبا درست است؛ در مسائل سیاسی من بر مقوله‌هایی مثل آزادی بیان، آزادی تفکر، حفظ حقوق شهروندی و احترام به حقوق ملت تأکید دارم اما در مسائل فرهنگی بر روی اجرای احکام اسلام تأکید می کنم.

وی درباره مخالفت اصلاح طلبان و اصولگرایان با برخی از مواضع سیاسی و فرهنگی اش اظهار داشت: مخالفت هردو گروه مبنایی است، یعنی اختلاف در بینش و برداشت است. مثلا برداشت من از اصل ولایت‌فقیه ، آزادی بیان و حفظ نظام با برداشت بسیاری از اصول‌گرایان متفاوت است و برداشتم از آزادی‌های اجتماعی با برخی اصلاح‌طلبان متفاوت است.

نماینده مردم تهران در پاسخ به این سوال که با وجود اینکه می‌گویید در عرصه سیاسی لیبرال هستید این با حرف امام و اندیشه شهید مرتضی مطهری چگونه قابل جمع شدن است؟ گفت: به هر حال این لیبرالیسم داخل اسلام است و خارج از اسلام نیست. تأکید بر آزادی تفکر و آزادی بیان و حقوق ملت، اسلامی است.

وی در ادامه در پاسخ به این سوال که نظرتان درباره این گزاره که برخی دین را در مقابل آزادی می‌دانند، چیست، تصریح کرد: اگر این حرف به این معنا باشد که برخی از احکام اسلام را به خاطر آزادی کنار بگذاریم، چنین چیزی را نمی‌پذیریم، ولی در مقام تفکر و نظر، بحث آزاد است، یعنی شما می‌توانید نبوت را نقد کنید، اصلا وجود خدا را رد کنید تا دیگران جواب بدهند و اینها اتفاقا به نفع اسلام است.

مطهری درباره اینکه جریاناتی در کشور برخلاف شما که از لفظ لیبرالیسم استفاده می‌کنید، معتقد به مکتب لیبرالیسم هستند اما با وجود استفاده اسلام و عکس امام، تفکر خود را مطرح می‌کنند، خاطرنشان کرد: خیر، من در گروه‌های شناخته شده چنین چیزی نمی‌بینم که به نظام، امام و قانون اساسی بی‌اعتقاد باشند و بخواهند مکتب لیبرالیسم و اباحه‌گری را رواج دهند.

این فعال سیاسی درباره اتاق فکر میرحسین موسوی که با این روش در سال 88 فعال بود، گفت: بعد از آن حوادث و خشونت‌هایی که رخ داد، آنها تشکیلاتی درست کردند و شاید خود آقای موسوی مطلع و حتی راضی نبود. ما نمی‌دانیم!

وی درباره اینکه بنابر این حرف شما چرا موسوی هیچ گاه اعلام نظر نکرد؟ یادآور شد: او که آزاد نبود که بخواهد حرف بزند.

مطهری درباره اینکه وی تا یک سال و نیم بعد از انتخابات آزاد بود و بیانیه می‌داد و همه رسانه‌های ضد انقلاب در دست آنها بود و روزنامه کلمه هم فعالیت می‌کرد، تصریح کرد: با فیلترشکن بود و این آزادی نیست.

نماینده مردم تهران در مجلس که همچنان مناظره را از عوامل اصلی و جرقه فتنه می داند، ادامه داد: من معتقدم که اگر آقای موسوی و کروبی و احمدی‌نژاد همان ماههای اول به طور همزمان محاکمه علنی می‌شدند، فتنه‌ همان روزها تمام شده بود.

وی در خصوص اینکه آیا معترضان نباید به راههای قانونی تمکین می‌کردند؟ گفت: بله، آنها هم خطا کردند اما باید آنها را آزاد می‌گذاشتیم که حرف‌شان را بزنند.

این نماینده مردم تهران در پاسخ به این سوال که آنها در 25 خرداد آزادانه حرف خود را زدند و هیچ مشکلی هم به وجود نیامد تا اینکه برخی از افراطی‌ها به پایگاه بسیج حمله کردند، یادآور شد: آن که معلوم نبود چه بود. راهپیمایی تمام شد و راهپیمایی بسیار خوبی بود و خون هم از دماغ کسی نیامد، اما آخرش معلوم نشد که چه اتفاقی افتاد. هردو طرف می‌گویند طرف دیگر شروع کرده است.

وی با اشاره به اینکه من وقایع سال 88 را برنامه ریزی شده و از پیش طراحی شده نمی‌دانم، درباره جلسات جلائی‌پور با گروهی از اصلاح‌طلبان درباره بررسی انقلاب‌های نارنجی تصریح کرد:‌ این یک بحث علمی است و دارند بحث می‌کنند حالا ما بخواهیم آن را به بحران 88 بچسبانیم!

مطهری با اشاره به شهادت و کشته شدن افراد بسیجی و غیر بسیجی در حوادث سال 88 و در عین حال تاکید بر اینکه ابهاماتی در حوادث آن روزها وجود دارد،‌ در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه واقعا نمی‌دانید چه کسانی به پایگاه بسیج حمله کردند گفت: برای من مشخص نیست؛ باید اجازه حرف زدن به آنها بدهید. یک طرفه می‌گویید فتنه‌گرهستند.

این فعال سیاسی در واکنش به اینکه اما آنها آمدند و حرفشان را هم زدند و فقط یک نمونه آن نیز اظهارات زهرا رهنورد بود که گفت موسوی داماد لرستان و پسر آذربایجان است، متذکر شد: حالا یک اظهارنظر کرده است، این هم یک نظری است!

مطهری در پاسخ به این پرسش که بالاخره هرچه باشد استدلال آنها این بوده است و آنها حرفشان را به راحتی زدند، گفت: خیر؛ آنها امکان این که حرفشان را به راحتی بزنند نداشتند. این طرف صدا و سیما و روزنامه‌ها و سایت‌ها دستش بود و آن طرف چند سایت فیلتر شده قرار داشت.

نماینده مردم تهران در پاسخ به این سوال که منظور شما از «این طرف» چه کسی است، تصریح کرد: حکومت و نظام.

وی درباره اینکه پس قبول دارید آنها را در مقابل نظام قرار داشتند، اذعان کرد: در آن انتخابات منتقد نظام بودند.

مطهری درباره اینکه موسوی 20 هزار ناظر بر سر صندوق‌ها داشت که اگر هرکدام از آنها یک صفحه می‌نوشتند نیاز به این همه حاشیه‌سازی نبود، تصریح کرد: درباره همان ناظران هم حرف دارند؛ ما الان افرادی داریم که می‌گویند حاضر هستیم حرف بزنیم و اسناد کافی هم در اختیار داریم.

نماینده مردم تهران در پاسخ به این سوال که این افرادی که می گویید در سال 88 کجا بودند، گفت: البته از نظر من بهتر بود که مدارک را ارائه می کردند.

وی در باره اینکه آیا فکر نمی‌کنید مشکل ما مبنایی‌تر از اختلاف سلیقه است، متذکر شد: خیر، آنها اصل انقلاب و نظام را قبول دارند، رهبری را هم قبول دارند فقط این وسط آقای احمدی‌نژاد آمد و کشور را به هم ریخت و همه را به جان یکدیگر انداخت.

مطهری در پاسخ به این سوال که موارد متعددی از عدم قبول داشتن امام از سوی این جریان وجود دارد، افزود: ممکن است کسی در جایی نظر امام را قبول نداشته باشد!

این فعال سیاسی اصولگرا درباره تاکید وزرای دولت روحانی در روز رای اعتماد بر عدم تقلب در فتنه 88 گفت: مقصودشان این است که در شمارش آراء در حوزه‌های رأی‌گیری امکان تقلب ضعیف است ولی در مراحل بالاتر و در مبادی آراء آقای احمدی‌نژاد بحثهایی هست که امکان بازگویی آن در جلسه رأی اعتماد و به طور کلی در فضای کنونی جامعه نیست.

وی در پاسخ به اینکه آنها تمام حرف‌هایشان را در این 4 سال زده‌اند، حالا شما می‌گویید نمی‌توانند حرف بزنند؟تصریح کرد: نمی‌گویم حرف آنها درست است اما اینکه در شمارش آرا تقلب نشده یک بحث است و اینکه در مبادی آرای آقای احمدی‌نژاد مشکل وجود داشته بحث دیگری است.

مطهری در ادامه این گفت و گو در خصوص بزرگ‌ترین دغدغه شهید مطهری و عدم حضور ایشان در حسینیه ارشاد، یادآور شد: بزرگترین دغدغه ایشان حفظ نهضت اسلامی در مسیر اسلام بود و در واقع حفظ خلوص ایدئولوژیک نهضت اسلامی بود که جان خود را در همین راه گذاشتند.

*شهید مطهری بر اساس اخبار و اطلاعات علیه سازمان منافقین موضع گرفتند

فرزند شهید مطهری در باره اینکه این گروهک و سازمان چه کاری انجام داده بود که شهید مطهری مخالف آن بود؟ گفت: ایشان بر اساس اخباری که از داخل سازمان به ایشان می‌رسید و به ویژه جزوه‌هایی که آنها بیرون می‌دادند، ‌موضع گرفتند.

وی درباره اینکه پس موضع‌گیری ایشان بر اساس اخبار و اطلاعات کار درستی بود؟ تصریح کرد: بر اساس اخبار و اطلاعات و براساس افکار آنها که به صورت کتاب منتشر می‌کردند، بود.

مطهری در پاسخ به این سوال که بنابراین چطور وقتی دستگاه اطلاعات بر اساس اخبار و اطلاعات در سال 88، با کسانی که قصد بر هم زدن نظم کشور را دارند برخورد کرد آن را زیر سؤال می‌برید اظهار داشت: کسی قصد برهم زدن نظم کشور را نداشت. دستگاه اطلاعات به دنبال انتقام‌گیری از حوادث سال 78 بود.

این فعال اصولگرا در خصوص اینکه جرم فتنه گران مطرح کردن دروغ تقلب 88 و به آشوب کشیدن کشور و زمینه‌سازی برای رفتارهای هنجارشکنانه بود، تصریح کرد: نه، قبول ندارم. آنها به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند و با آنها بد برخورد شد و طرف مقابل هم دیده نشد. تا زمانی که دو طرف قضیه دیده نشود این بحران قابل حل نیست.

وی درباره اینکه آیا فکر نمی‌کنید مشکل، عدم قبول داشتن نهادهای مرجع و نوعی خود مرجعی است؟متذکر شد: این اتفاقات قبل از اعلام نظر نهاد مرجع بوده است؛ اصلا تاجزاده و نبوی فرصت پیدا نکردند که بگویند تقلب شده است.

مطهری در خصوص اینکه این افراد از اعضای اصلی ستاد موسوی بودند که تقلب را مطرح کردند؛ درباره موضع رهبری مبنی بر اینکه «ظلم بزرگ» در سال 88 زیر سوال بردن 40 میلیون رای مردم بود، گفت: نه، ایشان ظلم بزرگ را عدم تمکین به قانون می‌دانند. ادعای تقلب که اشکال ندارد.

فرزند شهید مطهری در پاسخ به اینکه اما رهبری گفتند زیر سوال بردن 40 میلیون رأی مردم، ظلم بزرگ بود، خاطرنشان کرد: منظور ایشان عدم تمکین به قانون بوده است. اگر کسی بگوید تقلب شده است، گناه نیست.

وی درباره علت حمایت خود از محسن رضایی به عنوان یکی از سرداران سپاه و حمایت از هاشمی در سال 92 در حالی که به نقل از شهید مطهری گفته بود روحانی‌ها نباید وارد عرصه انتخابات شوند، اظهار داشت: شهید مطهری گفته‌اند روحانیون بهتر است پست‌های اجرایی دولتی نگیرند مگر در صورت اضطرار اما دیدیم هاشمی مظلوم واقع شده است! 8 سال ایشان تحت تبلیغات تخریبی و فشار بود. همیشه وظیفه داریم از مظلوم دفاع کنیم. به علاوه احساس کردم تفکر ایشان در مسائل اجتماعی و سیاسی، تفکری درست و راه نجات کشور است؛ لذا از ایشات حمایت کردیم.

مطهری در پاسخ به این پرسش که آیا بازگشت شما به هاشمی ارتجاع نبود؟ گفت: بازگشت نبود، مگر ما جدا شده بودیم؟ انتقاد داشتیم.

نماینده مردم تهران در واکنش به اینکه برخورد آقای هاشمی کشور را در سال 88 تا لبه پرتگاه برد، خاطرنشان کرد: مقصر خودمان بودیم. در هر کشوری یک جا اعتراض پیدا می‌شود که مثلاً تقلب شده است! باید بنشینیم آن را حل کنیم و با مردم صحبت کنیم و اجازه تجمع بدهیم.

وی درباره اینکه اما شورای نگهبان که گفت بیایید مدارک‌تان را بدهید چرا آن زمان نرفتند؟ تصریح کرد: بهتر است از خودشان بپرسید. در عین حال بهتر بود مدارک را می دادند.

مطهری در پاسخ به اینکه چرا آنجایی که به مواضع آنها انتقاد است، می‌گویید از خودشان بپرسید؟ گفت: من از مواضع آنها دفاع نمی‌کنم.

فرزند شهید مطهری درباره اینکه انتقادی که از علی مطهری وجود دارد این است که شما در میدانی بازی می‌کنید و در تریبونی حرف می‌زنید که کلیتش مشکل‌دار است گفت: شما فضای آزاد ایجاد کنید ما هم از تریبون شما استفاده می‌کنیم، مثل همین مصاحبه. کیهان بیاید با من مصاحبه کند من حرفی ندارم.

وی درباره اینکه شما می‌توانید یک اصولگرایی با شاقول امام و رهبری و اندیشه‌های شهید مطهری باشید، در حالی که جریان اصلاحات شما را تحویل می‌گیرد. دلیل این امر چیست؟تصریح کرد: من حرف خودم را می‌گویم و کاری به این ندارم که چه کسی مرا تحویل می‌گیرد.

مطهری با اشاره به اینکه برخی اصلاح طلبان کبریت بی‌خطر هستند، درباره استمرار تفکر‌ مجلس ششمی ها خاطرنشان کرد: خیلی از آنها هستند اما تغییر موضع دادند و بعضی‌ به خارج رفتند، بعضی هم در زندان هستند؛ البته خیلی‌ از آنها رو به اعتدال آوردند و فهمیدند آن راه به نتیجه نمی‌رسد.

این فعال اصولگرا در پاسخ به این سوال که اصلاح‌طلبان کدام راه را فهمیدند که به نتیجه نمی‌رسد؟ گفت: اینکه تغییر در ساختار نظام ایجاد کنند.

وی درباره اینکه پس قبول دارید آنها دنبال تغییر در ساختار نظام بودند؟ اظهار داشت: بله. این هم یک عقیده‌ای است.

مطهری در ادامه این گفت و گو در باره اینکه چرا شما در سال 88 می‌خواستید احمدی‌نژاد نامزد نشود و ولایتی بیاید، آیا این تعیین تکلیف برای مردم نبود؟ اظهار داشت: خیر، ما گفتیم احمدی‌نژاد کاندیدا شود ولی از این طرف هم یک کاندیدا معرفی کنیم و در یک انتخابات سالم یک رقابت ایجاد شود و یکی پیروز شود.

این فعال سیاسی درباره اینکه خیلی‌ها معتقدند انتقادهایی که شما به احمدی‌نژاد داشتید یک بازی سیاسی بود به ویژه با توجه به این بازگشتی که به آقای هاشمی داشتید؟ گفت: ما از اول نرفته بودیم که بازگشت کنیم. آن زمان هم ما انتقاد فرهنگی داشتیم. یک وقت خانم فائزه هاشمی در مجلس پنجم برای کسی که فوت کرده بود گفت یک دقیقه سکوت کنید، ما انتقاد کردیم که یک دقیقه سکوت روش غربی‌هاست، ما حمد و سوره داریم نه یک دقیقه سکوت. بنابراین به وضعیت فرهنگی آن دوره انتقاد داشتم. همین طور در دوره اصلاحات. شما کسی را نمی‌توانید پیدا کنید که در دوره اصلاحات به اندازه من به آقای خاتمی انتقاد کرده باشد.

وی ادامه داد: در دوره آقای احمدی‌نژاد هم فکر می‌کردیم ایشان مورد خوبی است ولی بعد از یک سال متوجه شدم ایشان نگاه فرهنگی خاصی دارد. اولین انتقاد من در سال 85 به ایشان بود.

در ادامه این گفت و گو مطهری در پاسخ به اینکه در آستانه 13 آبان هستیم، نظرتان درباره بحث هایی درخصوص رابطه با آمریکا چیست؟ یادآور شد: الان بحث رابطه با آمریکا مطرح نیست، الان بحث مذاکره بر سر حل مساله هسته‌ای مطرح است. با توجه به اینکه در مسئله انرژی هسته‌ای تا حد خوبی پیش رفته‌ایم و در منطقه خاورمیانه هم الان موثر هستیم و آمریکایی‌ها به ما نیاز دارند و از طرفی اوباما هم قدری با رؤسای جمهور سابق آمریکا متفاوت است، فرصت خوبی است که مذاکرات هسته‌ای انجام شود و به این وسیله بعضی از تحریم‌های ظالمانه‌ای که بر ما شده از بین برود. در مجموع کار مفیدی است. چه به نتیجه برسد و چه نرسد به سود ماست.

وی درباره تاکید اوباما مبنی بر روی میز بودن گزینه نظامی یادآور شد: او بالاخره برای اینکه اسرائیل را هم راضی کند یک چیزهایی می‌گوید، این خیلی مهم نیست؛ آمریکا بین اسرائیل و ایران گیر کرده است. یک طوری می‌گوید که دو طرف راضی شوند. خیلی نباید آن را جدی گرفت!

مطهری درباره اینکه آیا فکر نمی‌کنید این حرف خوشبینی بیش از حد به آمریکاست؟ تاکید کرد: ما خوش‌بین نیستیم ولی می‌رویم جلو، با بدبینی هم می‌رویم جلو. ما حسن‌نیت خودرا نشان می‌دهیم، هم برای مردم ما خوب است که می‌گویند اینها رفتند و انعطاف نشان دادند، در نتیجه آن مقاومت بعدی بهتر انجام می‌شود.

نماینده مردم تهران در خصوص نگاه خود پیرامون رژیم صهیونیستی متذکر شد: دیدگاه ما مشخص است. اصلا اختلاف اساسی ما با آمریکا و غرب همین مساله فلسطین است. یعنی اگر مساله فلسطین نبود مطمئن باشید مساله هسته‌ای هم نبود.

وی در ادامه در خصوص عملکرد وزارت ارشاد دولت روحانی تصریح کرد: انتخاب معاونینش تا کنون خوب بوده، ولی هنوز حساسیت ایشان نسبت به مسائل فرهنگی باید آزمایش شود و ببینیم در چه حدی است. باید مراقب باشند که قشر متدین آزرده نشوند.

مطهری در توصیه خود به دولت اظهار داشت: همین که از افراط و تفریط بپرهیزد، همان راهی که آقای روحانی همیشه توصیه می‌کند که اعتدال باشد، این راه را برود خوب است. ولی معتقدم نسبت به مسائل فرهنگی بی‌تفاوت نباشد چون نقص اصلاح‌طلبان این است که در مسائل فرهنگی، باز فکر می‌کنند و ممکن است اینها به جامعه آسیب برسانند و قشر متدین آزرده شوند. بنابراین این دولت در این زمینه خیلی روشنفکری نکند، خیلی باز فکر نکند که جامعه آسیب ببیند.

نماینده مردم تهران درباره اینکه ‌اگر این روشنفکری‌ها صورت بگیرد، مجلس چه خواهد کرد گفت: اگر قرار باشد احساس انحراف بکنیم، 100 درصد حرف خودمان را می‌زنیم و با کسی رودربایستی نداریم و ابزارمان هم تذکر، سوال از وزیر، استیضاح و اگر لازم باشد سوال از رئیس‌جمهور است.

وی از احتمال تشکیل فراکسیون صدای ملت در مجلس خبر داد و تصریح کرد: تصمیم داریم فراکسیونی به نام صدای ملت راه‌اندازی کنیم.


13آبان و شعار مرگ بر آمریکا

بسم الرب الشهدا و الصدیقین

این ایام ایامی است ملی و مذهبی برای جامعه عزیز ایران، اعیادی چون غدیر که بوسیله ی بعضی روزنامه نگاران بی توجه و بدون شناخت از طرح مباحث علمی در مراکز علمی ، و طرح آن در روزنامه هایی که مخاطب عام دارد متأسفانه باعث کدورت جامعه ی ایران شد، 

از طرفی بستن روزنامه برای عده ای مشکل دیگری  ایجاد کرد،به نام بیکاری کارمندان آن، هر چند نویسنده را تنبیه باید می کردند. اما تنبیه کل روزنامه مشکلی دیگر است. باز هم باید گفت ای کاش تمام خاطیان را می شد به این سریعی تنبیه می شدند در هر پست و مقامی!

مسئله بعدی مسئله مبارزه با استکبار جهانی است، و مبارزه با زورگویی هر کشوری در هر نقطه از دنیا و بخصوص ظلمهایی که در حق ملت عزیز ما از طرف دشمنان آن تحمیل شده ، در این میان دشمنیهای چند کشور قلدر از جمله آمریکا و انگلیس را نباید از نظر دور داشت.

حال که مسئله مذاکرات مطرح است در این ایامی که با سه مناسبت تبعید امام خمینی(ره) توسط شاه و کشتار دانش آموزان توسط آن مهره دست نشانده و تسخیر لانه جاسوسی همگی نشان از خطا وظلمی است که در حق مردم کشور ایران و هوشیاری مردم و دانشجویان آن ، اما به هر حال منافع ملت و دولت حال حاضر ما اقتضای گرفتن امتیازاتی است که سالها ما را از آن محروم کرده اند، و شکی نیست که اگر ملت و دولت در کنار هم باشند نه تنها می توانیم خواسته های خود را از دشمنان منافع ایران بگیریم بلکه حتی حقوق بلوکه شده ایران را هم به حق مطالبه نماییم، چنانکه در پیروزی انقلاب اتحاد مردم و پیروزی در جنگ تحمیلی را که با اتحاد ملت و دولت آن پیروزی تحقق پیدا کرد.

مطالب فوق را باید مقدمه ای برای بیان این نکته بدانیم که بیاییم این ایام که ایام 13 آبان و مبارزه با زورگویی است و برای موفق شدن مسئولینی که تلاش دارند منافع کشور ما را به صورتی که صلاح می دانند(مذاکرات) شعارهای استکبار ستیزمان را در 13آبان هدفمند تر از قبل کنیم و آنگونه عمل کنیم که بتوانیم نرمش قهرمانانه مورد توافق رهبری معظم را به مرحله ا جرا بگذاریم یعنی شعار مرگ بر آمریکا را مشروط کنیم به بر نامه ی تحریمی آمریکائیان و عدم شعار را به عدم این طرح یا کم کردن تحریم.

هر چند همه اینها باز هم بخاطر امتیازی است که با ندانم کاری عده ای بخاطر شعارهای احساسی باید پرداخت کنیم ، که متأسفانه آنرا هم عزتمندانه در طی هشت سال به گوش مردم خواندند!!!

به نظر کاری است منطقی هم در حمایت از نرمش قهرمانانه رهبری انقلاب و هم حمایتی است مردمی از سیاستهای دولت و هم قدرت مردمی خویش را به نمایش خواهیم گذاشت ،

بیایید یک بار هم که شده با این شرائط با هدفمندی بهتری به شعارها یمان جهت بدهیم،

اگر آمریکاییان تحریمها برداشتند و یا آنرا کم کردند ما هم شعار مرگ بر آمریکا را  به شعار مرگ بر استکبار تغییر خواهیم داد و اگر نه شعاری کوبنده تر از قبل و با هماهنگی بیشتری بر علیه آنان سر بدهیم


بگم بگمهایی درباره خواهر آقای احمدی نژاد!!!

بگم بگمی برای خواهر احمدی نژاد +سند

انصاف نیوز: پروین احمدی نژاد، در سالهای آخر ریاست برادر خود محمود احمدی نژادبر دولت های نهم و دهم، با دوپینگ سیاسی به عضویت هیات علمی دانشگاه علوم اقتصادی، زیر مجموعه ی وزارت علوم در آمده؛ همچنان که حکم کازگزینی او نشان می دهد از لحاظ سن و مدرت تحصیلی، فاقد شرایط بوده است.

به گزارش خبرنگار انصاف نیوز، در شرایطی که دانشگاه های دولتی به ویژه در تهران و شهرهای بزرگ برای جذب هیات علمی از میان کسانی با درجه ی دکترا انتخاب می کنند، پروین احمدی نژاد با مدرک فوق لیسانس (کارشناسی ارشد)در رشته ی فسلفه و حکمت اسلامی از دانشگاه آزاد به هیات علمی این دانشگاه در تهران رسیده است.
همچنین برای انتخاب هیت علمی در این دانشگاه ها سعی می شود که از افراد بالای 40 سال انتخاب نشود در حالی که پروین خانم 53 ساله، در زمان استخدام 52 سال سن داشته است؛ البته در حکم کارگزینی او که تصویر آن در اختیار انصاف نیوز قرار گرفته صرفا به حکم «رسمی آزمایشی هیات علمی» در «تاریخ اجرا: 1/1/91» اشاره شده ولی مشخص نشده که آیا پیش از آن به صورت «قراردادی» هم همکاری داشته است یا خیر. اما با توجه به درج «پایه: 2»، می توان نتیجه گرفت که نمی توانسته از خیلی پیشتر از آن با این دانشگاه همکاری کرده باشد و شاید حتی یک سال نیز قه صورت «قراردادی» همکاری نداشته است. معمولا اعضای هیات علمی پیش از دوره ی «رسمی آزمایشی»، سالها به صورت  «قراردادی» هستند و پس از مراحل و آزمون هایی به «رسمی آزمایشی» ارتقا پیدا می کنند و دوره ی قراردادی آنها نیز تقریبا به نسبت سال قراردادی بودنشان، به عدد «پایه» می افزاید. این در حالی است که پایه ی 2 می تواند در همان ابتدای همکاری تعلق گرفته باشد.
دوپینگ پروین احمدی نژاد با فوق لیسانس و با این سن برای عضویت در هیات علمی دانشگاه علوم اقتصادی در حالی است که جوانان شایسته ای با در اختیار داشتن مدرک دکترا در پشت درب دانشگاه ها در انتظار پذیرش منتظرند تا آقازاده ها یا خواهرانی مانند پروین احمدی نژاد رخست شایسته سالاری بدهند!
سال 88، محمود احمدی نژاد در جریان مناظره با میرحسین موسوی، پس از چند بار تکرار «بگم بگم»، چند برگه کاغذ را به عنوان سند علیه زهرا رهنورد، همسر میرحسین در مقابل دوربین تلویزیون گرفت و البته پس از آن پاسخ آن به اصطلاح افشاگری اعلام شد. شاید احمدی نژاد فکر نمی کرد که روزی اسنادی واقعی درباره ی سوءاستفاده از موقعیت خود او به اطلاع مردم برسد.


بیشتر: پایگاه خبری انصاف: بگم بگمی برای خواهر احمدی نژاد +سند


این روزهای ایران و ایرانیان

    نظر

به نام آنکه اندیشیدن را ارمغان ما ساخت

این روزهای ایران ، درسیاست خارجی و داخلی چشم نواز است و هر کسی را ردای خویش بر تن است و قبای خویش را می پوشد، آنچه در این بین ماندگار است زخمها یا ملحم هایی استکه بر تن خسته ایران و ایرانی باقی می ما ند. این روزها سیاست خارجی ایران نیاز به حمایت قاطع از سوی تمام جریانات سیاسی و مردمی دارد، در این بین رسانه ملی به عنوان تنها رسانه ای که در هزار توی خانه ها هم پیدا می شود و مردم با آن همنوا خواهند شد اگر آنچه مردم می خواهند بشنوند از این رسانه و ببینند از آن.

در سیاست خارجی با توافقات هسته ای و مذاکرات که بازی برد برد باید باشد برای نظام ما هر چند دشمنان ما تنها به فکر منافع خود هستند و هیچگونه عقد اخوتی با ما ندارند و دوست دارند سر بر تن ما نباشد، لذا باید تمام تلاش در داخل بر مبنای حمایت از دولت باشد، و یک صدا بر دهان زورگویانی کوبیده شود که تنها مذاکرات را برای تلف کردن وقت می خواهند و از طرفی برای نابودی جهان اسلام حتی برنامه هایی دارند، کشورهای مستکبری که جز بدست آوردن منافع بیشتر به چیزی فکر نمی کنند و دسته نشانده های آنان که با پولها و اسلحه های مجانی آنان به جان مسلمانان و حتی مسیحیانی که با آنان همراه نیستند می افتند و از آنجا که اینان تربیت شدگان مکتب شیطانند، تنها چیزی که آنان را قانع خواهد کرد ریختن خون مردمی بی گناه آنهم با نام دین و متأسفانه اسلام !! با این وجود اما همه خبرهای صدا و سیما از نابودی و نا امیدی حکایت دارد، در حالی که در دوره های پیش که این وضعیت سیاسی و اقتصادی ثمره آن است هر روز از امید و امیدواری و پیروزیهای پی در پی یا فتح الفتوح ها صحبت می شد، و هر روز حکایت از پیشرفتهایی به اندازه تمام تاریخ انقلاب صحبت بود!! اما در واقع آنچه مردم می دیدند تنها حکایت از مشکلات روز افزون داشت. خوب ما از جریانات سیاسی مخالف انتظاری نداریم و نباید داشته باشیم اما از رسانه های ملی و کسانی که با بودجه های بیت المال به نفع یک جریان سیاسی حرف می زنند انتظار نداریم که بیت المال را  خرج یک جریان سیاسی نمایند و از آنطرف دم از مردم سالاری بزنند و بگویند نظام ما مردم سالار است، هر چند که مردم سالار است ، اما این گونه برخوردها در واقع نشان از آن است که اگر نماینده مورد نظر ما رأی بیاورد پس باید تمام امکانات بیت المال برای او هزینه شود که خدایی نخواسته بین مردم خراب نشود و اگر مخالف رأی آورد باید تمام امکانات بیت المال بسیج شوند تا عدم موفقیت او را جشن بگیریم!!

در هر  حال تلاش گروه حاکم که با حمایت مقام معظم رهبری نیز به پیش می رود باید تلاشی ملی دانست، و از افراطیونی که با وجود بیانات مقام معظم رهبری که «من سخنگو ندارم» اما همچنان بر تعابیر و تفاسیر خود خواهانه از بیانات معظم له می پردازند، و به هر بهانه ای شده سعی بر نا امید کردن و سعی بر شکسته شدن فضای امید در میان مردم دارند،خواست که یک بار هم که شده پا را بر هوای نفس بگذارید و نقدهای عالمانه داشته باشید نه کارشکنی و تخریب آنهم با بود جه های بیت المال.

مسئله بعد مسئله کنفرانس ژنو است که تلاش می شود ایران را با شرط وشروط وارد این مذاکرات کنند!!! ایرانی که جز دموکراسی قانونی برای مردم سوریه نمی خواهد، ایرانی که تنها بر روح مردم سوریه می تواند احاطه داشته باشد نه با سلاح های کشتار جمعی آنان را به زور وادار به پذیرش خواسته اش کند،همانند دیگر کشورهای همسایه و حامیان مستکبری که از آن طرف دنیا به اینجا آمده اند تا بتوانند بی کفایتی های خود را در داخل کشور خودشان و نا امنیتی ها داخل کشور خود را به این سوی سوق دهند تا همه در دنیا پرستیژی داشته باشند و هم امنیت را برای کشورهای خود تأمین کنند، که در این بین تنها مردم سوریه گوشتهای قربانی هستند.

در هر صورت چه مستکبرین و مزدوران آنان بخواهند چه نخواهند مردم سوریه بنا بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باید خود در سرنوشت خود دخالت کنند نه اینکه آنان را در مقابل سرنیزه قرار داد بعد از آنان خواست که هر چه افراطیون سلفی و کفار حامی آنان می خواهند به اسم خود رقم بزنند.

مسئله بعدی وضعیت مرزهای کشور جمهوری اسلامی ایران است که انتظار مردم از مسئولین تنها تأمین امنیت است و بس، اگر نیم نگاهی هم به داخل کشور داشته باشیم ، مردم عزیزمان بیشترین دلخوشیی که از این نظام دارند بخاطر مسئله امنیت است که اگر این مسئله نیز بخواهد به نحوی تحدید شود، پس چه چیزی می توانیم برای مردم عزیزمان داشته باشیم.

مطلب دیگر وضعیت اقتصادی کشور است و نوع نگاه مردم از یک طرف و مسئولین از طرف دیگر و عده ای که خود را همه کاره نظام می دانند از طرف دیگر، مردم و دولت تنها بهبود وضعیت اقتصادی را خواهانند و این را مردم در انتخابات خرداد و مسئولین با ارائه برنامه های اقتصادی به نمایش گذاشته اند ، اما عده ای که وضعیت گروه خود را در خطر می بینند به بهانه نابودی اقتصاد کشور هم که شده تلاش دارند این موفقیت نصیب نشود!!

نگاه بعدی به مسئله جریانات سیاسی داخلی است که عده ای به هر بهانه ای خود را پیام آوران سعادت دنیا و آخرت معرفی می کنند و دیگران را همان کسانی که فقط قصد ضربه زدن به این پیام  آوران می دانند، گاهی از تمام برنامه های دولت انتقاد می کنند و گاه برنامه ها را خیانت می دانند!! گاه غیر خودیها را از کفار بدتر می دانند و گاه خودیها را در لباس میش می دانند!! خلاصه  اول و آخر اندیشه و فکرشان یا معلوم نیست یا می خواهند بگویند هر کس مثل ما فکر نمی کند و به حزب رستاخیز فکر نمی کند از ایران برود!!

به نظر آنچه مردم عزیز ایران می خواهند و انتظار آن را دارند در مرحله اول امنیت (اقصادی، سیاسی، اجتماعی و...) و در مرحله دوم عدالت و آزادی در بین جامعه و بخصوص نخبگانی که هر کدام  سالیانی دراز به تحصیل پرداخته و حالا که وقت برداشت از آن درخت تناور دانش رسیده با بی عدالتی و بی خردی بعضی به کنجی بروند و تمام استعدادهای آنها بخاطر بی مبالاتی و بی دقتی و بی عدالتی خشک گردد.

مردم سعادت دنیا و آخرت را از مسئولین خواهانند، مردم انتظار دارند به دارندگان علم و ثروت (مشروع) با احترام بر خورد شود و با آنانی که در پیچ و خم زندگی گرفتارند با کرامت کمک شود.

 

 

 


این روزهای ایران

به نام آنکه اندیشیدن را ارمغان ما ساخت

این روزهای ایران ، درسیاست خارجی و داخلی چشم نواز است و هر کسی را ردای خویش بر تن است و قبای خویش را می پوشد، آنچه در این بین ماندگار است زخمها یا ملحم هایی استکه بر تن خسته ایران و ایرانی باقی می ما ند. این روزها سیاست خارجی ایران نیاز به حمایت قاطع از سوی تمام جریانات سیاسی و مردمی دارد، در این بین رسانه ملی به عنوان تنها رسانه ای که در هزار توی خانه ها هم پیدا می شود و مردم با آن همنوا خواهند شد اگر آنچه مردم می خواهند بشنوند از این رسانه و ببینند از آن.

در سیاست خارجی با توافقات هسته ای و مذاکرات که بازی برد برد باید باشد برای نظام ما همه خبرهای صدا و سیما از نابودی و نا امیدی حکایت دارد، در حالی که در دوره های پیش که این وضعیت سیاسی و اقتصادی ثمره آن است هر روز از امید و امیدواری و پیروزیهای پی در پی یا فتح الفتوح ها صحبت می شد، و هر روز حکایت از پیشرفتهایی به اندازه تمام تاریخ انقلاب صحبت بود!! اما در واقع آنچه مردم می دیدند تنها حکایت از مشکلات روز افزون داشت. خوب ما از جریانات سیاسی مخالف انتظاری نداریم و نباید داشته باشیم اما از رسانه های ملی و کسانی که با بودجه های بیت المال به نفع یک جریان سیاسی حرف می زنند انتظار نداریم که بیت المال را  خرج یک جریان سیاسی نمایند و از آنطرف دم از مردم سالاری بزنند و بگویند نظام ما مردم سالار است، هر چند که مردم سالار است ، اما این گونه برخوردها در واقع نشان از آن است که اگر نماینده مورد نظر ما رأی بیاورد پس باید تمام امکانات بیت المال برای او هزینه شود که خدایی نخواسته بین مردم خراب نشود و اگر مخالف رأی آورد باید تمام امکانات بیت المال بسیج شوند تا عدم موفقیت او را جشن بگیریم!!

در هر  حال تلاش گروه حاکم که با حمایت مقام معظم رهبری نیز به پیش می رود باید تلاشی ملی دانست، و از افراطیونی که با وجود بیانات مقام معظم رهبری که «من سخنگو ندارم» اما همچنان بر تعابیر و تفاسیر خود خواهانه از بیانات معظم له می پردازند، و به هر بهانه ای شده سعی بر نا امید کردن و سعی بر شکسته شدن فضای امید در میان مردم دارند،خواست که یک بار هم که شده پا را بر هوای نفس بگذارید و نقدهای عالمانه داشته باشید نه کارشکنی و تخریب آنهم با بود جه های بیت المال.

مسئله بعد مسئله کنفرانس ژنو است که تلاش می شود ایران را با شرط وشروط وارد این مذاکرات کنند!!! ایرانی که جز دموکراسی قانونی برای مردم سوریه نمی خواهد، ایرانی که تنها بر روح مردم سوریه می تواند احاطه داشته باشد نه با سلاح های کشتار جمعی آنان را به زور وادار به پذیرش خواسته اش کند،همانند دیگر کشورهای همسایه و حامیان مستکبری که از آن طرف دنیا به اینجا آمده اند تا بتوانند بی کفایتی های خود را در داخل کشور خودشان و نا امنیتی ها داخل کشور خود را به این سوی سوق دهند تا همه در دنیا پرستیژی داشته باشند و هم امنیت را برای کشورهای خود تأمین کنند، که در این بین تنها مردم سوریه گوشتهای قربانی هستند.

در هر صورت چه مستکبرین و مزدوران آنان بخواهند چه نخواهند مردم سوریه بنا بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باید خود در سرنوشت خود دخالت کنند نه اینکه آنان را در مقابل سرنیزه قرار داد بعد از آنان خواست که هر چه افراطیون سلفی و کفار حامی آنان می خواهند به اسم خود رقم بزنند.

مسئله بعدی وضعیت مرزهای کشور جمهوری اسلامی ایران است که انتظار مردم از مسئولین تنها تأمین امنیت است و بس، اگر نیم نگاهی هم به داخل کشور داشته باشیم ، مردم عزیزمان بیشترین دلخوشیی که از این نظام دارند بخاطر مسئله امنیت است که اگر این مسئله نیز بخواهد به نحوی تحدید شود، پس چه چیزی می توانیم برای مردم عزیزمان داشته باشیم.

مطلب دیگر وضعیت اقتصادی کشور است و نوع نگاه مردم از یک طرف و مسئولین از طرف دیگر و عده ای که خود را همه کاره نظام می دانند از طرف دیگر، مردم و دولت تنها بهبود وضعیت اقتصادی را خواهانند و این را مردم در انتخابات خرداد و مسئولین با ارائه برنامه های اقتصادی به نمایش گذاشته اند ، اما عده ای که وضعیت گروه خود را در خطر می بینند به بهانه نابودی اقتصاد کشور هم که شده تلاش دارند این موفقیت نصیب نشود!!

نگاه بعدی به مسئله جریانات سیاسی داخلی است که عده ای به هر بهانه ای خود را پیام آوران سعادت دنیا و آخرت معرفی می کنند و دیگران را همان کسانی که فقط قصد ضربه زدن به این پیام  آوران می دانند، گاهی از تمام برنامه های دولت انتقاد می کنند و گاه برنامه ها را خیانت می دانند!! گاه غیر خودیها را از کفار بدتر می دانند و گاه خودیها را در لباس میش می دانند!! خلاصه همانند این قسمت نوشته اول و آخر اندیشه و فکرشان یا معلوم نیست یا می خواهند بگویند هر کس مثل ما فکر نمی کند و به حزب رستاخیز فکر نمی کند از ایران برود!!

به نظر آنچه مردم عزیز ایران می خواهند و انتظار آن را دارند در مرحله اول امنیت (اقصادی، سیاسی، اجتماعی و...) و در مرحله دوم عدالت و آزادی در بین جامعه و بخصوص نخبگانی که هر کدام  سالیانی دراز به تحصیل پرداخته و حالا که وقت برداشت از آن درخت تناور دانش رسیده با بی عدالتی و بی خردی بعضی به کنجی بروند و تمام استعدادهای آنها بخاطر بی مبالاتی و بی دقتی و بی عدالتی خشک گردد.

مردم سعادت دنیا و آخرت را از مسئولین خواهانند، مردم انتظار دارند به دارندگان علم و ثروت (مشروع) با احترام بر خورد شود و با آنانی که در پیچ و خم زندگی گرفتارند با کرامت کمک شود.

 

 

 


نامه خادم امام به آیت الله هاشمی

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : عیسی جعفری - خادم امام خمینی (ره) - برخی اظهارات منتسب به وی در مورد آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را تکذیب کرد.

به گزارش جماران، عیسی جعفری معروف به حاج عیسی در نامه‌ای خطاب به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشت:

«بسمه تعالی

حضور سرور گرامی جناب حضرت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی(دامت توفیقاته)

اینجانب حاج عیسی جعفری به استحضار می‌رساند که راجع به حضرتعالی در خصوص آمدن شما به جماران، در زمان حضرت امام گفته‌ام که ایشان شما را نزدیک خود در جماران آورد، جهت مشاوره در خصوص کارهای مملکتی و هرگونه صحبتی غیر از این راجع به شما از قول من گفته‌اند تکذیب می‌کنم و من همچون سابق ارادتمند شما هستم.»


آیت الله هاشمی و افراطیون

ه گزارش آخرین ، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی شهامت دولت یازدهم برای فعال کردن دیپلماسی پویا را ستودنی دانست و گفت: افراطیون همه هنر خویش را برای جلوگیری و مانع‌تراشی در کارهای دولت بکار می‌برند و عقلا باید هوشیار باشند که منطق اداره جامعه در شرایط فعلی، سیاست خارجی مبتنی بر عزت، حکمت و مصلحت است.

 رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام  در دیدار شرکت‌کنندگان در همایش رؤسای واحدهای علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی، گفت: ملت ایران به آن مرحله‌ای از هوشیاری رسیده‌اند که در جزر و مدهای سیاسی، خود،  انقلاب و دستاوردهای آن را حفظ کنند.

ایشان با تمجید از شعور بالای سیاسی مردم در انتخابات اخیر گفت: مردم که دریچه‌ای برای امیدواری انقلاب باز کرده‌اند، از دستاوردهای آن محافظت و از دولت منتخب خود حمایت می‌کنند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با تأکید بر اهمیت روابط جهانی در دنیای کنونی گفت: نمی‌توان در دنیای معاصر بدون تعامل سازنده و دیپلماسی فعال به مسیر خود ادامه داد.

رئیس هیأت مؤسس و هیأت امنای دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به شرایط آموزش عالی در سالهای اول پس از انقلاب اسلامی گفت: در جلسات رؤسای قوا به این نتیجه رسیدیم که باید با کمک مردم رکود علمی و دانشگاهی کشور را بشکنیم.

ایشان با تشریح فضای انقلابی آن زمان که فعالیت بخش خصوصی را نوعی ارتداد می‌دانستند، به جلسه‌ای با امام(ره) اشاره کرد و گفت: پس از ارائه گزارش من در مورد ضرورت تحصیل جوانان علاقمند به علم و دانش با هزینه‌های خانواده‌ها، ایشان فرمودند: هر کمکی از دست من بربیاید، انجام می‌دهم.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان خاطراتی از امام که در دو مقطع، یعنی تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی و آغاز به کار حزب جمهوری اسلامی از وجوه امام کمک کردند، گفت: هر دو کمک ایشان برکت‌های زیادی برای جامعه داشت و هنوز هم دارد.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در ادامه سخنان خویش با بیان اهمیت استفاده از امکانات مردمی در جامعه اسلامی و توطئه‌هایی که طی سالهای اخیر برای جلوگیری از حرکت توسعه‌ای مجموعه بزرگ دانشگاه آزاد اسلامی در کشور انجام شد، گفت: دانشگاه آزاد، ظرفیت بسیار بالایی برای توسعه علم و دانش در جامعه ایجاد کرده که می‌تواند با ارتقای کیفی خود، باعث تعالی علمی کشور تا سالهای طولانی و حتی همیشه باشد.

رئیس هیأت امنای دانشگاه آزاد توجه به مقاطع تکمیلی را از ضرورت‌های جامعه در شرایط فعلی دانست و گفت: دلسوزان می‌توانند همت خود را برای تقویت علم و دانش در جامعه نشان دهند.

در آغاز این دیدار دکتر حمید میرزاده، سرپرست دانشگاه آزاد اسلامی ضمن ارائه گزارشی از فعالیت‌ها و برنامه‌ها، این دانشگاه را بزرگترین دستاورد فرهنگی انقلاب اسلامی دانست و گفت: توسعه کیفی در رأس برنامه‌های مدیریت دانشگاه است.

وی افزود: هر کوششی که منجر به توسعه کیفی و کمی امور پزشکی جامعه شود، در دانشگاه آزاد اسلامی مورد حمایت خواهد بود.

آقای دکتر لاریجانی، قائم مقام رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در علوم پزشکی نیز ضمن ارائه گزارشی گفت: 60 درصد مسائل آموزش پزشکی و 44 درصد مسائل پزشکی جامعه در مجموعه دانشگاه آزاد انجام می‌شود.

وی افزود: مسائل پزشکی در مجموعه دانشگاه چالش‌هایی دارد که توجه به رفع و کم کردن آنها از ضرورت‌های استفاده از ظرفیت‌های آن است.

آقای دکترایرج فاضل، نماینده وزیر بهداشت و آموزش پزشکی در شورای عالی نظام پزشکی هم دانشگاه آزاد اسلامی را شجره طیبه خواند و با اشاره به مخالفت‌های تأسیس و توسعه آن گفت: سلامت و آموزش از دو مسائل اساسی برای توسعه پایدار جامعه است و دانشگاه آزاد اسلامی بهترین دستاورد انقلاب برای این دو کار است.


نعیمه اشراقی و یک بار دیگر معذرت خواهی

 
بسمه تعالی
مردم بزرگ ایران،
خانواده معظم شهدا
با عرض سلام و احترام ،
ده روز سخت و طاقت فرسا بر من گذشت که شرح ماوقعش در کلام نگنجد. قبل از ورودم به عرصه سیاسی کشور، روزگارم با همه پستی ها و بلندی‌هایش مطابق آنچه بر عامه مردم می‌گذرد سپری می‌شد، اما در مقاطع مختلف با موأخذه مردم مواجه بودم که چرا به عنوان عضوی از بیت امام سکوت اختیار کرده ام و خود نیز بر این باور بودم که باید کاری کرد. زیرا مردم در شرایط سختی به سر می برند و به خصوص در این هشت سال اخیر فشاری که بر مردم تحمیل شده بود آزارم می‌داد. لذا تصمیم گرفتم در خصوص موضوعات مختلف به ویژه در طرح مفاهیمی که با دستاویز قراردادن آرمانهای امام و به بهانه دفاع از آن، تعمیداتی به جامعه القا می‌شود ورود پیدا کنم و به سهم خود جهت روشنگری افکار عمومی قدمی هرچند کوچک بردارم.
 
نظرات متفاوتم هرچه بیشتر با استقبال عامه مردم مواجه شد، به مذاق بسیاری تلخ‌تر آمد و لذا بارها نظاره گر تحت‌الشعاع قراردادن نظرات اصلی‌ام با پرداختن به حاشیه‌ها بودم.
 
همه انسان هستیم و جایز‌الخطا و اگر بنا باشد ذره‌بین دست بگیریم و خطاهای یکدیگر را به رخ هم بکشیم، که دیگر از انسانیت نشانی نمی‌ماند.
 
به هر حال با افزایش فعالیت در صفحه شخصی‌ام و با ایستادگی در مقابل کسانی که می‌خواستند وادار به سکوتم کنند، همانطور که مستحضرید متن کاملا مغرضانه و افترا گونه ای در خصوص اهانت به خانواده عزیز شهدا و امام شهیدان در فضای مجازی به من نسبت داده شد. با وجود تکذیب رسمی آن از طرف اینجانب، از حجم اتتقادات کاسته نشد، انتقاداتی که اگر با نیت خیرخواهی می بود همواره با کمال احترام و ادب می‌پذیرفتم.
 
عزیزان من، خانواده محترم شهدا، خود بهتر می‌دانید آنهایی که به دنبال اجرای مقاصد و اهداف شوم خود هستند هدفشان حمایت از شما و سرکوب من نیست بلکه مقصود اصلی آنها امام شماست.
 
آنان کسانی هستند که اعتقادی به اندیشه‌های امام ندارند و در جهت تحریف شخصیت امام، مصادره اندیشه‌های ایشان به نفع خود و خانه‌نشین کردن یاران و خانواده امام، هدف‌گذاری می‌کنند و در راه رسیدن به این هدف به هیچ اصول اخلاقی و دینی پای‌بند نیستند. آنهایی که به نام شما و کام خود پا روی شانه‌های خسته اما ستبر شما می‌گذارند و هر روز فربه و فربه‌تر می‌شوند، بدانید و مطمئن باشید هرجا موافق آنها بودید شما را فرزند خلف پدر و هرکجا خلاف میلشان حرف زدید و عمل کردید شما را نیز فرزند نوح خطاب می‌کنند. همانطور که تا امروز بر همین مرام بوده‌اند.
 
اینها مایل نیستند من و امثال من که صدایی دارند که شنیده می‌شود در جامعه حضور داشته باشند لذا از هیچ کوششی در جهت حذف چنین افرادی و خفه کردن چنین صداهایی دریغ نمی‌کنند.
 
هرچند برای آنهایی که در این آشفته بازار هجمه نمودند و آب در آسیاب دشمنان قسم خورده امام ریختند حرفهای زیادی دارم اما به احترام قطره قطره خون شهیدان در این مقطع زمانی سکوت می‌کنم.
 
در انتها از مردم صبور و نجیب ایران به ویژه خانواده‌های زجر کشیده شهیدان عاجزانه خواهشمندم فریب این دسیسه بزرگ را نخورند و مرا بابت ایجاد فضایی که منجر به سوء استفاده معزضان و از خدا بی‌خبران شد، ببخشند. از خداوند بزرگ عزت و سربلندی کشور عزیزمان ایران را طلب می‌کنم.
 
به تو دل بستم و غیر تو کسی نیست مرا جز تو ای جان جهان، دادرسی نیست مرا
عاشق روی توام، ای گل بی‌مثل و مثال به خدا غیر تو هرگز هوسی نیست مرا
با تو هستم، ز تو هرگز نشدم دور، ولی چه توان کرد که بانگ جرسی نیست مرا


به یاد شهدای عزیز

به گزارش «تابناک»، تازه هوا تاریک شده بود که بیست و سه تن از سربازان وطن حین جابجایی بین پاسگاه صفر مرزی و هنگ به ناگاه خود را در میان کمین اشراری می‌بینند که در سه نقطه انتظار رسیدنشان را می‌کشیدند؛ آن هم در جاده‌ای به موازات مرز و در کمترین فاصله با خاک کشور همسایه که هرچند داخل خاک کشورمان واقع شده و «ایران» نام دارد، ولی تسلط دشمن بر ایرانیان در آنجا رقم خورده است.

تصاویر آرشیوی‌ست

صدای تفنگ‌های سبک و نیمه سبک که بلند می‌شود، با هر پر شدن جان سلاح با گاز ناشی از شلیک گلوله قبل، یکی از سربازان احساس می‌کند جایی از تنش داغ شده و آنی نگذشته، خون فواره می‌زند؛ جوشش فواره از دست، پا، سینه و خلاصه هرجایی که گلوله می‌تواند نفوذ کند.

همه چیز اینقدر سریع رقم می‌خورد که اغلب سربازان خسته حتی فرصت پناه گرفتن نمی‌یابند چراکه برخلاف دشمن، اینها از کار مردانه به استراحت می‌رفتند؛ مردانه به این معنا که همیشه احتمال می‌دهند هر روزشان ممکن است تا شب با اتفاقات متعددی همراه بوده و چه بسا هر شب‌شان تا صبح، آبستن حوادث گوناگونی باشد ولی چه تاریکی شب باشد و چه روشنایی روز، جانبازی همیشه با سرخی عجین بوده و این را تنها امثال ایشان می‌دانند که مردانه می‌ایستند نه کسانی که با اسلحه کشیدن به سمت ایشان، احساس می‌کنند مفتخر به رقم زدن فخری در عالم هستی شده‌اند اما حتی از بیان فخرشان در جمع خودی هم بیم دارند.

یک سوی میدان شبه مردانی بودند که هرچند در ویدئوهای خود با صدای رسا بیانیه می‌خوانند، فحش می‌دهند، فریاد می‌زنند، آسمان و ریسمان می‌بافند و خود را هدفمند نشان می‌دهند، ولی همیشه ثابت کرده‌اند که مزدوری بی مقدار بیشتر نیستند که از فرط پوچی هدف طمع دیگران شده‌اند؛ مزدورانی که حتی شعور درک دشمنی هم ندارد که اگر داشتند، ماحصل ساعت‌ها کمین زدن در لای صخره‌ها برای آتش ریختن بر سر سربازان خسته برایشان هیچ مایه مباهاتی نمی‌داشت، چه برسد بخواهند این افتخار(!) را که بیشتر به سلاحشان و واگذار کنندگان سلاح به ایشان می‌چسبد برای خود مصادره کنند.

اما آن سوی میدان سربازانی قرار داشتند که بعضی در کسوت وظیفه عمومی مشغول به خدمت به میهن بودند و برخی هم این وظیفه را به عنوان شغل برگزیده بودند تا نخستین تفاوتشان با طرف مقابل، انتخاب خدمتی باشد که همیشه تاریخ مقدس بوده و هست. همین تفاوت، لباس خدمت بر تن ایشان کرده تا با رقم خوردن این تفاوت دوم، شناسایی ایشان برای دشمنان سهل تر شود؛ اینجاست که ناخودآگاه در صف نخست جنگی خاموش قرار خواهند گرفت.

وقتی پای جنگ به میان می‌آید، برای مایی که هنوز از جنگ تحمیلی فاصله چندانی نگرفته‌ایم آشکار است که صحبت از چه مقوله‌ای به میان آمده است؛ باید تمام قد ایستاد و مبارزه کرد و برای این مبارزه باید همه ابزارها را به کار گرفت نه اینکه خدای ناکرده آن گونه عمل کنیم که از دور به نظر برسد نیروهایمان را دست خالی گذاشته‌ایم.

باید تلاش کنیم تمامی مرزبانانمان مجهز به تمامی امکانات روز باشند تا دست کم اگر شلیکی به سمت ایشان صورت گرفت، پیش از جانِ عزیز عزیزانمان، پوششی به نام جلیقه ضد گلوله وجود داشته باشد؛ قبل از آن، اتومبیل حملی مناسب و در قامت خودروهای زرهی و نفربر برای جابجایی ایشان به کار گرفته شود، جلوتر از آن، انواع تجهیزات حراستی مانند رادارها و تله های صوتی، نوری و ... باشد و خلاصه حالا که نمی‌توان بعضی قسمت‌های مرز را فیزیکی مسدود کرد، دست کم محافظ جان برای مرزداران تدارک دید.

باید توجه کنیم که ناخواسته اسیر جنگی هستیم که دشمنش اوج هنر را در شبیخون زدن به سان راهزنان نشان داده و برای کشتن ابایی از دست یازیدن به روش‌های غیر انسانی هم ندارد تا علم به این مهم، به کار گیری برترین توان نظامی در این مناطق را در حکم اقدامی واجب برایمان در آورد.

اینها همه درسی ست که شهادت چهارده سرباز جان برکف برایمان ترسیم کرده است؛ مردانی که نه اهل گلایه از کمبودها بودند و نه اهل جاخالی دادن از مسئولیتی که بر عهده شان نهاده شده تا حالا بتوانیم با صلابت به قاتلانشان بگوییم که هرچند در به شهادت رساندن ایشان موفق بوده‌اند اما پیروز دلاورانی هستند که یک ملت برایشان عزادار شده، به احترام می‌ایستند و خواستار علو درجات برای ایشان هستند نه افرادی که حتی جرات ندارند چهره خود را آشکار کنند!

جا دارد که پیوستن محمد قرایی، امید پارادال، امین آبراش، مهدی عارفی، حامد عبدالهی، مهدی زبردست، پژمان شاهوند، حمید لزگی، محمد صادق‌نژاد، احمد لنگری، سعید فتنقریی، مسعود معصومی، سید علی سیادت و محمد سلیمانی را به خانواده بزرگ شهدای ایران، به بستگان ایشان تبریک و تسلیت عرض کرده و برای شان از خداوند بزرگ طلب صبر جمیل نماییم.