به گزارش انصاف نیوز، آیت الله دکتر مصطفی محقق داماد در یادداشتی که در روزنامه ی اعتماد به چاپ رسیده نوشت:
ای کاش همه به هوش بودیم
بیشتر: پایگاه خبری انصاف: وحدت اسلامی تنها راه نجات امت اسلامی
به گزارش انصاف نیوز، آیت الله دکتر مصطفی محقق داماد در یادداشتی که در روزنامه ی اعتماد به چاپ رسیده نوشت:
بیشتر: پایگاه خبری انصاف: وحدت اسلامی تنها راه نجات امت اسلامی
بیشتر: پایگاه خبری انصاف: پاسخ مطهری به جواد لاریجانی: نام غفلت خود را بصیرت میگذارید
به نام خدا
روزهایی که در آن عمر گرانمایه را طی می کنیم گاهی مصادف می شود با کارهایی که باید مدتی طول بکشد تا جبران کار کرده و نکرده خود را بنماییم و حسرتی دنیایی برای خویش در توشه زندگی می نهیم ، اما گاهی حسرتی در پی دارد که جاودانه است که آن محدود در این دنیا نخواهد شد، این حسرت را چرا بیان کردم می خواهم تلنگری باشد هم به نگارنده و هم به خواننده، در هر صورت ما دنیایی برای خود ساخته ایم که بر قاعده استخدام و تعاون و عدالتی که علامه در مباحث خویش مطرح می کند، می باشد . چرا که طبیعت انسانی است که برای استفاده خویش دست به استخدام می زند و برای اینکه همانطور که او نیاز دارد دیگران در استخدامش باشند دیگران نیز نیاز دارند او در استخدامشان باشد، و این قاعده نزاع بوجود می آورد برای دوری از این نزاع باید همکاری داشت و عدالتی درنظر گرفت و آن عدالت به ظاهر اطاعت از آن چیزی است که در قرار دادهای خود مطرح می کنیم، و پشتوانه آن نیز در نگاه دینی وفای به عهد است.
در هر صورت چه خوب و چه بد ما قانونی داریم به نام قانون جمهوری اسلامی ایران،(که ازنگاه ما اگر و اگر تنها به قانون عمل کنیم از بهترین قوانین دنیا هم هست) که تنها راه شناخت عدالت برای جامعه ما می باشد ، تنها وسیله ای است که می توان با آن به تعاون رسید ، از استخدام یکطرفه پرهیز کرد و وفای به عهد افراد جامعه را که وسیله شناخت دین افراد نیز هست دید و باور کرد. تا مصداق روایت شریف نشویم که کسی که عهد ندارد دین ندارد.
اما این روزهای عمر نیز به سرعت در حال سپری شدن است ، مردم مسلمان ما هم انتظاراتی دارند و توقعاتی ، و آن عمل مسئولین به قانون است، چنانکه اشاره شد تنها راه شناخت مردم از مسئولین برای شناخت طرفدار عدالت بودن آنان شناخت آنان در عمل به قانون است. و وفای آنان به عهدی که با ملت دارند. هم چنین وفای به عهدی که با مسئولین دارند و آن امر به معروف و نهی از منکر کردن آنان در هنگام اشتباهات قانونی آنان است.
از این امور به تعطیلی بعضی روزنامه ها باید اشاره کرد، در هر صورت صاحبان روزنامه نیز حقی برا ی خود قائلند و این نوع تعطیلی را به مثابه عدالت شناسی دیگران می دانند، هر چند بعضی از این روزنامه های تعطیل شده، آنگاه که دیگر روزنامه ها تعطیل می شدند، خم به ابرو نمی آوردند و تعطیل کنندگان را نیز تشویق می کردند که بگیرید و ببندید این جرثومه های فساد را!!!! اما حال که قلم خط پایان خود را بر لگوی آنان فرود آمده چه زجه ها که نمی کشند و چه ناله ها که سر نمی دهند که وای ایران را آب برده و مسئولان را خواب!!!!
درهر حال هر گاه سلیقه حاکم شود آنچه زیر پا له خواهد شد عدالت است، آنچه پایمال شود حقوق ملت است، آنچه فرهنگ می شود نه قانون ، نه اسلام، بلکه سلیقه شخصی افراد می شود، و این یعنی هر کس زورش بیش ، حرفش پیشرو!!
سخن آخر آنکه در کشور، فرهنگ قانون باوری را باید حاکم کرد و نه شخصیت پروری، در کشور آنچه که مهم است آشنایی با قانون و رعایت آن است، به راستی تا به حال متوجه این مطلب شده ایم که چرا هر گاه سخن از مشکلی در ادارات و مخصوصا دادگاه ها پیش می آید تنها قانونی!! که مردم به سراغ آن می روند همان، مسئله بسیار متنفر آشنا بازی است!!! و این یعنی اعمال سلیقه به جای اعمال قانون!!!
اما تعطیلی بعضی از روزنامه ها و هفته نامه ها دراین روزها صدای آنها را به فلک کشیده که دیدید، انتقاد بر دولت یعنی تعطیلی روزنامه؟!! در حالی که بعضی از این روزنامه ها حتی نه مجوزی گرفتند و نه از لحاظ قانون حق انتشار داشته اند!! بلکه اگر هم تاکنون این کار اتفاق افتاده بخاطر بی قانونی بوده است و رانت .(بعضی از جراید که وزیر ارشاد اشاره داشتند)
نکته پایان این که ای کاش دولت بیاید تمام روزنامه هایی که مجانی به ادارات و سازمانها افراد ارسال می شود را ممنوع کند، تا خود به چشم خود ببینیم یا ماشین ماشین از همین روزنامه ها را زیر خاک دفن می کنند یا اینکه خود به نتیجه می رسند که دست به انتشار نزنند . خود مسئولین روزنامه ها تعطیلی آنان را بوجود خواهند آورد. روزنامه هایی که معلوم نیست بودجه آنها از کجا تأمین می شود!!!!
الف نوشت :
"بعضیها برای مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی طراحی میکنند و نقشه میکشند، باید مراقب بود که به اهداف شوم خود نرسند. اصولگرایان حرکت کنند، از گذشته عبرت بگیرند، نقاط ضعف خود را بشناسند و آنها را برطرف کنند."
این سخنان سخنان دبیر کل ائتلاف جریان اصول گرایی نیست. این سخنان داور اصلی انتخابات کشور است!
آقای جنتی در دیدار با اصول گرایان گیلان دی ماه 92، در حالی به این سخنان پرداختند که هنوز پروند? ماجرای سال 88 مفتوح است یعنی بهانه ای که ایشان و همکارانشان به دشمنان و لج بازان داد صدماتش جبران نشده است. در ایام انتخابات سال 88 با شدت تمام بسیاری از شورای نظارت و داوری انتخابات یعنی شورای نگهبان از احمدی نژاد دفاع نمودند و در تخریب رقیب وی سخن ها راندند تا جایی که غلامحسین الهام عضو شورای نگهبان، رسما در تجمع ستاد انتخاباتی احمدی نژاد در مصلی تهران حاضر گردید و به سخنرانی پرداخت!
البته باید اذعان نمود که صرف حمایت نظری آقایان دلیل بر تقلب در نظارت و رسیدگی نیست که به آنها تهمت جانبداری عملی هم زده شود، اما شکی نیست که این عملکرد آنان موجب تشنج، بی اعتمادی و بهانه جویی بخش عظیمی از مردم گردید. اگر آقایان فقط ظاهر را حفظ می نمودند و با بیان کلی معیارهای انقلابی از کسی اسم نمی بردند و از خواب راننده تاکسی درنماز جمعه صحبت نمی کردند، آسمان رای کاندیدایشان به زمین می آمد؟! نخیر، فقط آب در آسیاب دشمن ریختند و کار نظام را سخت نمودند بی شک یکی از عوامل اتفاقات 88 را باید در داوران غیر خود دار دانست همان ها که مانند برخی مسئولین آنقدر بد عمل کردند که رهبری خود مجبور به ورود مستقیم به مسایل شدند و ...
اما انگار اصلا آقای جنتی اهمیتی به گذشته نمی دهند و ... خوب شما خوب می دانید که واژه اصول گرایان برای جامع? سیاسی بار دارد آنهم برای عده ای از فعالان سیاسی، چرا پیشاپیش خوراک بیگانگان را تأمین می فرمایید که بگویند منتظر انتخابات اصول گرایی باشید! بعد هم به سخنان بعدی شما استناد کنند که:
"شورای نگهبان با اقتدار در چارچوب قانون به وظایف خود عمل میکند." چه کسی از شما غیر از اقتدار گرایی دیده که حالا اینگونه برآن تأکید می کنید؟ رد صلاحیت گسترده حتی رد صلاحیت آقایان روحانی و عارف و توصی? رهبری به شورای نگهبان برای تایید صلاحیت، دلیل محکمی بر این ادعاست (خبردرمصاحب? آقای کدخدایی) حالا شما مرتب بگویید اصول گرایی و اقتدار در شورای نگهبان.
هر چه قدر واحد مدیریت افکار عمومی در بین واحد های گذراند? سیاسی برخی مسئولین جایی ندارد واحد خوراک سازی برای مخالفین چهار واحد چهار واحد، گذرانده شده است!
به نام خدا
این روزها اکثریت مباحث در مجالس سیاسی و خانوادگی به دو مسئله مذاکرات هسته ای و اختلاسهای چند صد میلیاردی در کشور است تا جایی که پای کشورهای همسایه هم به میان کشیده شده است و آنها هم در مسائل فساد اقتصادی خود پای ایران و چند ا یرانی را به میان کشیده اند. اما آنچه این دلهای پر اضطراب را آرامش می دهد عدالت است که در هر زمینه ای می تواند آرامش را به جامعه برگرداند و از این اضطراب و تب و تاب به سوی آرامش و آسایش پیش برود. جامعه ای که شادابیش در میان کشورها از مرز یکصدوبیستمین می گذرد نمی تواند به این آسانی شادابی را به خود برگرداند و او را در ردیف کشورهای شاد جهان قرار دهد، کشوری که در منابع خدادادی جز کشورهای بالاترین است اما در مباحث ا قتصاد وسیاست و مدیریت نتوانسته است جایگاه خود را در میان کشورهای بالای جهانی پیدا کند هر چند باز هم ما در میان کشورهای همسایه سری بالاتر داریم اما این در شأن یک کشور اسلامی که دارای موقعیت خوب منابع اقتصادی،موقعیت خوب جمعیتی و موقعیت خوب ژئوپولیتیکی است نیست، این را باید تمامی افراد جامعه ایرانی ما دقت داشته باشند.
اما چیزی که کشور ما را به هیچ وجه نمی تواند به سمت پیشرفت ببرد و نمی تواند جایگاه واقعی کشور ما را به خودش برگرداند مسائل چون بی اعتمادی مردم به نظام ، به خود و کشور خود است، این امر نیز متأسفانه توسط رسانه ملی خواسته یا ناخواسته هر روز بهتر از دیروز به سمتش می رویم ، تمام مسائل گذشته را اگر فراموش کنیم نوع نگاه سیمای ملی ! در 20:30روز دوشنبه 16دی ماه بسیار رندانه بود و جامعه را به این نقل قول رسانه سوق می داد که رسانه ملی نانش در روغن اختلافات است، شاید بپرسید چرا؟!
در حالی که دستگاه قضا قصد دارد مشکلات فساد اقتصادی را حد اقل در مورد بابک زنجانی به محکمه عدالت بکشاند و آنرا دیر یا زود به نتیجه برساند، رندی!! سیمای ملی به سمتی می رود که به بهانه این که بگوید بابک زنجانی از هیچ گروهی نیست ! اما چنان القا می کند که دست بابک زنجانی بیست سال است که در این فساد بوده و مسئولین همه از بیست سال پیش حامی پرو پاقرص او بوده و هستند ! مخصوصا زهر خود را نسبت به آقای روحانی و آیت الله هاشمی به صراحت ریخته و با دوبار پخش کردن آن تصاویر آنچه را که خود می خواست القا کرد و این همه خود را به نفهمی زدن از سوی بعضی دست اندر کاران جای تعجب ندارد ، چرا که هدیه ای است که مجری و گزارش گر این برنامه به تمام افراطیونی می دهد که مدتهاست به فکر انتقام از هاشمی و روحانی هستند و مکن است مورد به به و چه چه مسئولین بالاتر قرار گیرد . اما آنچه به جامعه بحرانی (اقتصادی) ما القا می شود کاری اینکه تنها راه برون رفت حذف دیگران است!!
نکته دیگر اینکه بی توجهی بعضی به نطق نمایندگان در دوره های گذشته و زیر زره بین قرار دادن بعضی دیگر و هر نوع انتقاد را یا سخن مخالف را ضدیت با اسلام و انقلاب و نظام و رهبری دانستن نو بری است که بر فرهنگ ما سایه افکنده است.
در حالی که چهار رئیس جمهور امریکا در مراسم یادبود ماندلا شرکت کردند، از کشور ما نه تنها رئیس جمهور در این مراسم شرکت نکرد بلکه از افراد سرشناس و برجستهای از کشورمان حضور نداشتند. چرا از ظرفیتهای موجود استفاده نمیشود و این رویکرد در بلند مدت چه مشکلاتی برایمان ایجاد خواهد کرد؟
در این نامه که علی مطهری آمده است:
«بسمه تعالی
در خصوص بیانیه دادستان تهران چند نکته قابل ذکر است:
1.اشاره به مستقل نبودن و تاثیر پذیری قوه قضائیه در یک نطق، « توهین» یا « افترا» به قضات شمرده نمی شود زیرا اولا روشن است که مخاطب قضات نیستند بلکه مدیریت قوه است و بیانیه نویس خواسته است قضات را به کمک خود بیاورد و ثانیا « توهین » و « افترا » در قانون مجازات اسلامی تعریف شده است. توهین، جمله یا عبارتی است که شامل الفاظ رکیک باشد و « افترا » نیز دادن یک نسبت ناروا به شخصی با علم به ناروا بودن آن است. آنچه که در نطق من بود، صرفا اعتقاد اینجانب بوده و حداکثر این است که قوه قضائیه بگوید این طور نیست، این قوه مستقل است.
در خصوص زندانیان سیاسی سال 88 نیز در نطق من صرفا به سختگیرانه بودن احکام آنها اشاره شده و از رئیس قوه قضائیه خواسته شده است که در این باره به مردم توضیح بدهد، این هم به هیچ وجه مصداق نشر اکاذیب نیست و حد اکثر این است که رئیس قوه برای مردم استدلال کند که این احکام عادلانه است.
اینها انتقاد است و انتقاد یا وارد است یا وارد نیست، این طور نیست که انتقاد اگر از نظر انتقاد شونده وارد نباشد نشر اکاذیب یا توهین و یا افتراست. در غیر این صورت انتقاد معنی و مصداق پیدا نمی کند.
2.در خصوص عدم تعیین تکلیف معاون اول رئیس جمهور سابق در پرونده بیمه ایران پس از گذشت بیش از چهار سال، توضیح بیانیه حرف اینجانب را تایید می کند.
بنابراین همچنان که قبلا گفتهام اعلام جرم قوه قضائیه علیه اینجانب وجاهت قانونی ندارد و خلاف اصول 84 و 86 قانون اساسی است، نماینده مجلس حق دارد درباره همه امور کشور اظهارنظر کند، از این اعلام جرمها بوی استبداد به مشام میرسد، بهتر بود رئیس قوه قضائیه با تحمل انتقاد و سپس پاسخ گویی، احترام مجلس را حفظ می کرد.
3.درباره ورود قوه قضائیه به حوزه مطبوعات، روشن است که اگر شاکی خصوصی در کار باشد این قوه موظف به رسیدگی است اما این که دائم به عنوان مدعی العموم وارد حوزه کاری هیئت نظارت بر مطبوعات شود و قبل از بررسی در هیئت، دست به توقیف و لغو امتیاز نشریات بزند، روشن است که علاوه بر مخدوش کردن آزادی بیان، فلسفه وجود هیئت نظارت بر مطبوعات را زیر سوال می برد و قطعا نظر قانون گذار چنین چیزی نبوده است.
4.بیانیه القا می کند که اعلام جرم دادستان تهران بدون اطلاع آقای صادق لاریجانی انجام شده است، این سخن میتواند یک شوخی جهت ادخال سرور در قلب مومنین در ایام آغازین ماه ربیع الاول تلقی شود، ما همچنان در انتظار توضیح رئیس قوه قضائیه برای مردم در باره عادلانه بودن احکام زندانیان سیاسی سال 88 و نیز حصر خانگی طولانی مدت آقایان موسوی و کروبی بدون محاکمه هستیم.
5.رسانه ای کردن اعلام جرم علیه اینجانب توسط قوه قضائیه قبل از اعلام به خود این بنده و پیش از اثبات جرم، علاوه بر این که یک عمل مجرمانه است، نشان می دهد که این قوه دنبال تبلیغات و ایجاد رعب برای سایر منتقدان است و الا مسیر قانونی را از طریق هیئت رئیسه مجلس طی می کرد.
6.فیلتر کردن سایت اینجانب نیز خلاف قانون است و دلیل موجهی ندارد.
به طور خلاصه، قوه قضائیه حداکثر کاری که باید در این موضوع انجام دهد این است که برای مردم توضیح دهد که مطلب آن گونه که در نطق من آمده است نیست و بی جهت به عناوین مجرمانه مانند توهین، افترا و نشر اکاذیب تمسک نجوید.
هنوز دیر نشده است و مردم منتظرند، در واقع قاضی و داور واقعی مردم و افکار عمومی هستند.
اینجانب به عنوان نماینده ملت در مجلس شورای اسلامی و به عنوان فرزند شهید آیت الله مطهری به نوبه خود اجازه ایجاد اختناق در کشور و انحراف در انقلاب اسلامی را نخواهم داد.
منبع: خبرگزاری ایسنا
به نام خدای محمد(ص)
ایام پایانی صفر و دو ماه ، حزون و اندوه بر خاندان پیامبر(ص) و رحلت شخصیتی که در دما دم بربریت و جهالت انسانیت را معنا بخشید و در هنگامه تاریکی و گمراهی راهی به انسانیت نشان داد تا دیگر چونان حیوانات زندگی نکنند، دیگر معیار آنان قوم و قبیله و زور و ثروت نباشد بلکه انسانیت و در یک معنا تقوا کرامتی باشد که ارزش هر کسی با آن سنجیده شود، پیامبر عظیم و شأنی که خدا در مورد ایشان می فرماید انک لعلی خلق عظیم،شخصیتی که هم رهبر بود هم سردار، هم پیامبر بود هم مجری احکام الله، در هر دو پیمانه او سرآمد بود.
اما این شخصیت در دامان خود کسانی را پرورش داد که جز همان ارزشهای خودش چیزی نمی خواستند و چیزی کم نداشتند، حسنین همانها که این روزها باید بگوییم به دست کسانی به شهادت رسیدند که به اسم دینش دست به شمشیر بردند، و فرزندان او را با افتخار به شهادت رساندند. پیامبر رحمت بر علیه جهل و خرافه قیام کرده بود اما مدتی بعد از رحلت آن شخصیتی که اخلاق عظیمش باعث شده بود مردم به او بگروند، جاهلیت مدرن در میان امتش چهره گشود، ارزشهای دوران جاهلیت قوم عرب با نام دیگری خود نمایی کرد، جامعه تربیت شده او که تنها ملاک و معیارش اخلاق و ایمان شده بود به یکباره به سویی گرایید که کشتن فرزندانش را به اسم خروج از دین افتخار خود می دانستند و آنرا وسیله تقرب به خدا و مجوز رفتن به بهشت!!
زمان همچنان به پیش می رفت و به قرنهای آینده رسید تا جایی که دیگر تمام اسلام شده بود گرفتن قدرت و سوء استفاده از آن به نام اسلام و مسلمین وخلیفه بودن، زمان به پیش می رفت و ریشه های اختلاف به هر سویی پر کشید، مخالفتها گسترده و گسترده شد، مسلمین با ندانم کاریهای خود آب به آسیاب دشمنانی ریختندکه قسم خورده اند از اسلام چیزی جز اسم باقی نماند،دوازده ستاره ای که در آسمان تاریک شب یلدا خودنمایی می کردند هر کدام به روشی در صدد پشت ابر قرار دادن آنان بودند غافل از اینکه تقدیر چیز دیگری است و چراغی که ایزد بر فروزد هر آنکس پف کند ریشش بسوزد.
زمانه بر اسب سرکشی تاخت تا به دوران ما رسید،از آنجا که انسان دارای نشئه های مادی و معنوی است و رفتن به نشئه معنوی کار هر کسی نیست و بسیار سخت است، اما به سوی مادیت که همان قدرت طلبی، رعایت نکردن حقوق دیگران در صورت توان ، تحقیر و عدم رعایت کرامت آحاد مردم برای اکثر حاکمان آسان شد و تنها چیزی که به فراموشی سپرده شده و یا می شود، بدست گرفتن قدرت برای خدمت بیشتر و آنچه باقی می ماند بدست گرفتن قدرت برای استخدام بیشتر!!! زمانه ما بسیار سخت خواهد بود اگر بخواهیم رعایت این مصالح کنیم.
در هر صورت ماهای حزن واندوه به پایان رسید و ماه جشن ربیع برای مسلمانان ماهی مبارک خواهدبود چرا که شادی در این ایام توصیه شده است. در پایان با این دعا به پایان خواهیم برد نوشته را که سبحان الله یا فارج الهم و یا کاشف الغم ، فرج همی و یسر امری وارحم ضعفی وقلةحیلتی و ارزقنی من حیث لا احتسب یا رب العالمین.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :