قلم

ای کاش همه به هوش بودیم

وحدت اسلامی تنها راه نجات امت اسلامی

به گزارش انصاف نیوز، آیت الله دکتر مصطفی محقق داماد در یادداشتی که در روزنامه ی اعتماد به چاپ رسیده نوشت:

بحث وحدت از نکات بسیار مهم و کلیدی در جهان اسلام است. اصولا وحدتی اگر در جهان اسلام نباشد نمی‌توان معنای دقیقی از برادری ایمانی به دست آورد. وحدت اسلامی به معنای قطع نظر از اختلافات به ویژه اختلافات کلامی است. به دلیل مشترکاتی که مابین مسلمانان وجود دارد و نمی‌توان به این سادگی اختلافات کلامی را حل کرد باید به اشتراکات متصل شویم. لذا وحدت به معنای اتحاد مسلمانان بر پایه اشتراکات است. برای نخستین بار کاشف الغطا که از فضلا و فقها و روشنفکران بنام بودند این مساله را مطرح کردند. کاشف الغطا از مراجع تقلید شیعه بود. ایشان نظری جدی در باب وحدت اسلامی را طرح کردند. کاشف‌الغطا تفرقه را بیماری امت و وحدت را داروی این بیماری می‌داند: «دارویی که همواره اصلاح را به ارمغان آورده و می‌آورد، اتفاق و وحدت و همدردی و ترک نزاع و طرد انگیزه‌های کینه و حسد است.» وی حصول و تحقق وحدت را در آن سوی الفاظ، خطبه‌ها، مقالات، عبارات و در عالم واقعیت می‌جست و معتقد بود: «وحدت و اتحاد، با لفاظی‌های میان تهی و سخنان بلیغ و رسا و... به دست نمی‌آید. ملاک اتحاد و حقیقت توحید در اینجا صفای نیت و اخلاص عمیق و جدیت و فعالیت است». وی 70 سال پیش طرحی را برای تقویت اتحاد میان شیعه و سنی پیشنهاد کرد و آن برگزاری همایش‌های سالانه یا دوسالانه عقلا و علمای مسلمان از دور و نزدیک برای شناسایی متقابل و گفت‌وگو پیرامون مسائل اسلام بود. وی مهم‌تر از این همایش را همایش سران کشورهای اسلامی می‌دانست تا آنان دستی واحد شوند و در مقابل خطرهایی که جهان اسلام را تهدید می‌کند، از آن دفاع کنند. بحث وحدت بعدا از سوی آیت‌الله العظمی بروجردی (ره) نیز طرح و ادامه یافت تا اینکه بعد از انقلاب اسلامی ایران بحث وحدت در مابین دو روایت از تولد پیامبر اعظم (ص) مطرح شد. اهل شیعه تولد پیامبر را 17 ربیع الاول و اهل تسنن 12ربیع الاول می‌دانند لذا این فاصله را هفته وحدت نامیده‌اند. از سوی دیگر بحث وحدت اسلامی با توجه به مشکلات اخیری که گریبان جهان اسلام را گرفته بسیار جدی و مهم است و نمی‌توان از آن به سادگی گذشت. درگیری‌های خونینی که امروزه در سوریه، عراق، افغانستان، مصر، بحرین و دیگر بلاد اسلامی می‌بینیم جان انسان را به درد می‌آورد. علمای اسلامی تنها راه نجات از این کشتار و برادرکشی را باید از وحدت جویا شوند. امروزه با توجه به چنین مشکلاتی بهترین راه این است که در بحث وحدت مساله برادری طرح شود. در قرآن مجید برادری ایمانی مطرح شده است که درسوره حجرات فرموده اما المومنون اخوه. نباید از این جمله مفهوم مخاف گرفت و چنین پنداشت که این جمله به معنای آن است که انسان‌ها به خودی و غیرخودی تقسیم می‌شوند زیرا مفسر بزرگ متن مقدس قرآن مجید یعنی مولا علی(ع) در نامه به مالک فرمود: مردم یا برادر ایمانی تو یا برادر انسانی تو هستند. برادر ایمانی به معنای این است که همگی مسلمان‌اند و متمسک به کلمه توحید‌ هستند.بحث برادر انسانی را هم امیرالمومنین در نامه‌یی به مالک اشتر طرح کردند. امام علی علیه‌السلام در نامه تاریخی‌اش به مالک اشتر ـ به عنوان نماینده خود در مصر ـ او را به مهرورزی سفارش می‌کند و از او می‌خواهد در این امر بین اقشار مختلف جامعه فرق نگذارد: أشعرْ قلبک الرّحمة لِلرّعیةِ و الْمحبّة لهم و اللُّطْف بِهم و لا تکوننّ علیهِم سبُعاً ضارِیاً تغتنِمُ أکْلهُم، فانّهُم صِنفانِ إمْا اخٌ لک فِی الدّینِ و اِمّا نظیرٌ لک فِی الْخلْقِ؛ ...
(ای مالک) مهربانی، خوش‌رفتاری و نیکویی با مردم را در قلب خود بپروران و در رفتارت با مردم مانند حیوان درنده مباش که فرصت را برای دریدن آنها غنیمت می‌شمرد چراکه مردم دو گروهند: یا برادران ایمانی تو هستند یا اینکه همانند تو انسانند. پیام جمله قرآن مجید در سوره حجرات این است که کسانی که اقدامات تفرقه‌افکنانه به نام شیعه و سنی و عداوت و دشمنی را تبلیغ می‌کنند در حقیقت از جامعه ایمانی بیرونند. ایام هفته وحدت و میلاد با سعادت پیامبر اعظم(ص) را به عموم مسلمانان تبریک می‌گویم و امیدوارم که به زودی مشکلات جهان اسلام برطرف و دل مومنین مملو از برادری و اتحاد شود.


بیشتر: پایگاه خبری انصاف: وحدت اسلامی تنها راه نجات امت اسلامی


جوابیه دکتر مطهری به لاریجانی

علی مطهری خطاب به جواد لاریجانی گفت: به نظر می رسد که جناب عالی در قضاوت درباره فتنه 88 تجاهل و تغافل می فرمایید، این بدیهیات را می دانید و خود را به ندانستن و غفلت می زنید و نام آن را "بصیرت" می گذارید، یا به قول خودتان هوا سرد است و دچار زکام سیاسی شده اید.
به گزارش انصاف نیوز به نقل از سایت علی مطهری، متن کامل این نامه در پی می آید:
جناب آقای دکتر محمد جواد لاریجانی
با اهداء سلام، در برنامه اخیر شناسنامه در شبکه 3 سیما مطالبی را در جواب نطق اینجانب در مجلس فرمودید که لازم است پاسخ داده شود:
1. گفته اید "این نماینده محترم فتنه را در حد یک دعوای داخلی می داند که این درست نیست. ماهیت فتنه یک کودتای تمام عیار علیه نظام بود که با مشارکت وسیع آمریکا، دول اروپایی، رژیم صهیونیستی و تمام ضد انقلاب همراه بود."
بهتر بود این طور می فرمودید که اعتراض مدنی به نتیجه انتخابات در سال 88 را ما با مدیریت ضعیف خود و به دلیل به رسمیت نشناختن مقوله اعتراض مدنی، تبدیل به فتنه کردیم، آنگاه برای جمع کردن این ماجرا آن را به صورت یک کودتای تمام عیار علیه نظام جلوه دادیم و سپس از هر وسیله ای برای اثبات این ادعای خود استفاده کردیم. با پدید آمدن این زمینه که همه با هم آفریدیم البته آمریکا، دول اروپایی، رژیم صهیونیستی و تمام ضد انقلاب پشت سر معترضان قرار گرفتند، همان طور که ما در حد خود پشت سر حرکتهای اعتراضی در آن کشورها قرار می گیریم.
2. فرموده اید: "کسی که وارد انتخابات می شود متعهد به رعایت قوانین انتخابات است. وقتی این اتفاق نمی افتد و قبل از پایان انتخابات یکی از نامزدها مصاحبه می کند و می گوید من رئیس جمهور منتخب هستم یک جرم بزرگ اتفاق افتاده است."
بله یک جرم بزرگ اتفاق افتاده است ولی توجه به یک جرم بدون توجه به جرمهایی که مقدمه این جرم بوده و توسط طرف مقابل انجام شده است و اگر انجام نمی شد این جرم بزرگ نیز اتفاق نمی افتاد، بدور از عدالت و انصاف است.
از شما سئوال می کنم اگر از چند ماه قبل از انتخابات سال 88 بسیاری از اعضای شورای نگهبان که داور محسوب می شدند از یک کاندیدا حمایت نمی کردند، اگر بعد از مناظره کذایی عکس العمل مناسب از طرف مراجع قانونی مانند شورای نگهبان نشان داده می شد یا لااقل اجازه دفاع به هتک حرمت شدگان در صدا و سیما داده می شد، اگر بعد از شروع اعتراضات، به جای برگزاری جشن ملی برای کاندیدای پیروز، مسئله به اعلام نظر شورای نگهبان موکول می شد، اگر خبرگزاری وابسته به یک نهاد حکومتی ساعت 18 و 30 دقیقه روز انتخابات آقای احمدی نژاد را به عنوان پیروز انتخابات با 60 درصد آراء اعلام نمی کرد، و چندین اگر دیگر، آیا در این صورت آن جرم بزرگ اتفاق می افتاد؟ پس ما خودمان آقای موسوی را به آن سمت هل دادیم. البته ایشان نباید تحت تاثیر آن فشارها و بی عدالتی ها اعلام پیروزی می کرد و به هر حال باید قانون را ملاک قرار می داد و فرضا حق با او بود مصلحت انقلاب و نظام اسلامی را بر حق خود مقدم می داشت، چنانکه علی علیه السلام مصلحت وحدت مسلمین و حفظ اسلام را بر حق خود مقدم داشت، ولی تحمل انسانها متفاوت است.
جناب آقای محمد جواد لاریجانی
به نظر می رسد که جناب عالی در قضاوت درباره فتنه 88 تجاهل و تغافل می فرمایید، این بدیهیات را می دانید و خود را به ندانستن و غفلت می زنید و نام آن را "بصیرت" می گذارید، یا به قول خودتان هوا سرد است و دچار زکام سیاسی شده اید.
3. گفته اید " آقای مطهری گفت چرا رئیس قوه قضائیه فتنه را ختم نمی کند، این در حالی است که فتنه ختم شد و در 9 دی مُهر پایان هم به آن زده شد."
می پرسم اگر فتنه ختم شده است چرا در ایام 9 دی امسال همفکران شما در رسانه ملی و رسانه های همسو این همه جنجال و آسمان ریسمان کردند که حق با ما بود. معلوم است خودتان هم احساس می کنید که مردم همه آنچه را که به طور یکطرفه در این چهار سال گفته اید نپذیرفته اند. اگر فتنه ختم شده است چرا این قدر درباره آن سخن می گویید؟!
سئوال می کنم اگر فتنه ختم شده است حکم مجازات آقایان موسوی و کروبی و احمدی نژاد چیست و در کدام دادگاه صالح صادر شده است؟
بنابراین تکلیف فتنه مانند تکلیف بخشی از زمین‌های کشاورزی و دامداری شما برای مردم مشخص نیست و هنوز حکم آن اعلام نشده است.
اصل حرف من در نطق اخیر این بود که اگر قرار بر گذشت طرفین از تخلفات و خطاهای یکدیگر نیست، این سه نفر به طور همزمان در یک دادگاه صالح محاکمه علنی شوند، آنگاه هر حکمی صادر شود مورد اعتراض نخواهد بود چون آنها از خود دفاع کرده و حرف خود را زده اند. ولی وضعیت فعلی عادلانه و قابل دوام نیست، باید به فکر حل مسئله و بازگشت وحدت به جامعه بود.
کسانی که زحمتی برای انقلاب نکشیده اند یا لااقل شاهد زحمات انقلابیون اولیه از سال 42 تا پیروزی انقلاب اسلامی نبوده اند، اهمیت حل این مسئله را برای آینده انقلاب اسلامی درک نمی کنند و بر طبل تفرقه و حذف نیروهای انقلاب می کوبند و دائم دایره انقلاب را محدود می کنند. نباید این نقار و انشقاق ناخواسته و تحمیلی ادامه پیدا کند. باید ید واحد شویم و وحدت ملی را پشتوانه ای برای مذاکرات هسته ای و حل مشکلات اقتصادی قرار دهیم.
دلبستگان به انقلاب اسلامی نمی توانند نسبت به حل مسئله فتنه و بازگشت وحدت به جامعه بی تفاوت باشند. اینجانب به عنوان نماینده ملت در مجلس و فرزند شهید آیت الله مطهری به طریق اولی نمی توانم بی تفاوت باشم، لذا ارائه طریق می کنم و البته تصمیم نهایی با مقامات عالی نظام و در رأس آنها رهبر گرامی انقلاب است.
امام علی علیه السلام درباره مسئله ای به ابن عباس فرمود: "بر تو است که رأى خود را به من بگویى و من درباره آن بیندیشم، آنگاه اگر خلاف نظر تو فرمان دادم باید اطاعت کنی." همه ما باید همین حالت را داشته باشیم.
با تقدیم احترام
علی مطهری


بیشتر: پایگاه خبری انصاف: پاسخ مطهری به جواد لاریجانی: نام غفلت خود را بصیرت می‏گذارید


فرهنگ قانون گرایی یا سلیقه گرایی؟!

به نام خدا

روزهایی که در آن عمر گرانمایه را طی می کنیم گاهی مصادف می شود با کارهایی که باید مدتی طول بکشد تا جبران کار کرده و نکرده خود را بنماییم و حسرتی دنیایی برای خویش در توشه زندگی می نهیم ، اما گاهی حسرتی در پی دارد که جاودانه است که آن محدود در این دنیا نخواهد شد، این حسرت را چرا بیان کردم می خواهم تلنگری باشد هم به نگارنده و هم به خواننده، در هر صورت ما دنیایی برای خود ساخته ایم که بر قاعده استخدام و تعاون و عدالتی که علامه در مباحث خویش مطرح می کند،  می باشد . چرا که طبیعت انسانی است که برای استفاده خویش دست به استخدام می زند و برای اینکه همانطور که او نیاز دارد دیگران در استخدامش باشند دیگران نیز نیاز دارند او در استخدامشان باشد، و این قاعده نزاع بوجود می آورد برای دوری از این نزاع باید همکاری داشت و عدالتی درنظر گرفت و آن عدالت به ظاهر اطاعت از آن چیزی است که در قرار دادهای خود مطرح می کنیم، و پشتوانه آن نیز در نگاه دینی وفای به عهد است.

در هر صورت چه خوب و چه بد ما قانونی داریم به نام قانون جمهوری اسلامی ایران،(که ازنگاه ما اگر و اگر تنها به قانون عمل کنیم از بهترین قوانین دنیا هم هست) که تنها راه شناخت عدالت برای جامعه ما می باشد ، تنها وسیله ای است که می توان با آن به تعاون رسید ، از استخدام یکطرفه پرهیز کرد و وفای به عهد افراد جامعه را که وسیله شناخت دین افراد نیز هست دید و باور کرد. تا مصداق روایت شریف نشویم که کسی که عهد ندارد دین ندارد.

اما این روزهای عمر نیز به سرعت در حال سپری شدن است ، مردم مسلمان ما هم انتظاراتی دارند و توقعاتی ، و آن عمل مسئولین به قانون است، چنانکه اشاره شد تنها راه شناخت مردم از مسئولین برای شناخت طرفدار عدالت بودن آنان شناخت آنان در عمل به قانون است. و وفای آنان به عهدی که با ملت دارند. هم چنین وفای به عهدی که با مسئولین دارند و آن امر به معروف و نهی از منکر کردن آنان در هنگام اشتباهات قانونی آنان است.

از این امور به تعطیلی بعضی روزنامه ها باید اشاره کرد، در هر صورت صاحبان روزنامه نیز حقی برا ی خود قائلند و این نوع تعطیلی را به مثابه عدالت شناسی دیگران می دانند، هر چند بعضی از این روزنامه های تعطیل شده، آنگاه که دیگر روزنامه ها تعطیل می شدند، خم به ابرو نمی آوردند و تعطیل کنندگان را نیز تشویق می کردند که بگیرید و ببندید این جرثومه های فساد را!!!! اما حال که قلم خط پایان خود را بر لگوی آنان فرود آمده چه زجه ها که نمی کشند و چه ناله ها که سر نمی دهند که وای ایران را آب برده و مسئولان را خواب!!!!

درهر حال هر گاه سلیقه حاکم شود آنچه زیر پا له خواهد شد عدالت است، آنچه پایمال شود حقوق ملت است، آنچه فرهنگ می شود نه قانون ، نه اسلام، بلکه سلیقه شخصی افراد می شود، و این یعنی هر کس زورش بیش ، حرفش پیشرو!!

سخن آخر آنکه در کشور، فرهنگ قانون باوری را باید حاکم کرد و نه شخصیت پروری، در کشور آنچه که مهم است آشنایی با قانون و رعایت آن است، به راستی تا به حال متوجه این مطلب شده ایم که چرا هر گاه سخن از مشکلی در ادارات و مخصوصا دادگاه ها پیش می آید تنها قانونی!! که مردم به سراغ آن می روند همان، مسئله بسیار متنفر آشنا بازی است!!! و این یعنی اعمال سلیقه به جای اعمال قانون!!!

اما تعطیلی بعضی از روزنامه ها و هفته نامه ها دراین روزها صدای آنها را به فلک کشیده که دیدید، انتقاد بر دولت یعنی تعطیلی روزنامه؟!! در حالی که بعضی از این روزنامه ها حتی نه مجوزی گرفتند و نه از لحاظ قانون حق انتشار داشته اند!! بلکه اگر هم تاکنون  این کار اتفاق افتاده بخاطر بی قانونی بوده است و رانت .(بعضی از جراید که وزیر ارشاد اشاره داشتند)

نکته پایان این که ای کاش دولت بیاید تمام روزنامه هایی که مجانی به ادارات و سازمانها افراد ارسال می شود را ممنوع کند، تا خود به چشم خود ببینیم یا ماشین ماشین از همین روزنامه ها را زیر خاک دفن می کنند یا اینکه خود به نتیجه می رسند که دست به انتشار نزنند . خود مسئولین روزنامه ها تعطیلی آنان را بوجود خواهند آورد. روزنامه هایی که معلوم نیست بودجه آنها از کجا تأمین می شود!!!!


کسانی که باید بی طرف باشند در انتخابات

الف نوشت :

"بعضی‌ها برای مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی طراحی می‌کنند و نقشه می‌کشند، باید مراقب بود که به اهداف شوم خود نرسند. اصولگرایان حرکت کنند، از گذشته عبرت بگیرند، نقاط ضعف خود را بشناسند و آنها را برطرف کنند."

این سخنان سخنان دبیر کل ائتلاف جریان اصول گرایی نیست. این سخنان داور اصلی انتخابات کشور است!

آقای جنتی در دیدار با اصول گرایان گیلان دی ماه 92، در حالی به این سخنان پرداختند که هنوز پروند? ماجرای سال 88 مفتوح است یعنی بهانه ای که ایشان و همکارانشان به دشمنان و لج بازان داد صدماتش جبران نشده است. در ایام انتخابات سال 88 با شدت تمام بسیاری از شورای نظارت و داوری انتخابات یعنی شورای نگهبان از احمدی نژاد دفاع نمودند و در تخریب رقیب وی سخن ها راندند تا جایی که غلامحسین الهام عضو شورای نگهبان، رسما در تجمع ستاد انتخاباتی احمدی نژاد در مصلی تهران حاضر گردید و به سخنرانی پرداخت!

البته باید اذعان نمود که صرف حمایت نظری آقایان دلیل بر تقلب در نظارت و رسیدگی نیست که به آنها تهمت جانبداری عملی هم زده شود، اما شکی نیست که این عملکرد آنان موجب تشنج، بی اعتمادی و بهانه جویی بخش عظیمی از مردم گردید. اگر آقایان فقط ظاهر را حفظ می نمودند و با بیان کلی معیارهای انقلابی از کسی اسم نمی بردند و از خواب راننده تاکسی درنماز جمعه صحبت نمی کردند، آسمان رای کاندیدایشان به زمین می آمد؟! نخیر، فقط آب در آسیاب دشمن ریختند و کار نظام را سخت نمودند بی شک یکی از عوامل اتفاقات 88 را باید در داوران غیر خود دار دانست همان ها که مانند برخی مسئولین آنقدر بد عمل کردند که رهبری خود مجبور به ورود مستقیم به مسایل شدند و ...

اما انگار اصلا آقای جنتی اهمیتی به گذشته نمی دهند و ... خوب شما خوب می دانید که واژه اصول گرایان برای جامع? سیاسی بار دارد آنهم برای عده ای از فعالان سیاسی، چرا پیشاپیش خوراک بیگانگان را تأمین می فرمایید که بگویند منتظر انتخابات اصول گرایی باشید! بعد هم به سخنان بعدی شما استناد کنند که:

"شورای نگهبان با اقتدار در چارچوب قانون به وظایف خود عمل می‌کند." چه کسی از شما غیر از اقتدار گرایی دیده که حالا اینگونه برآن تأکید می کنید؟ رد صلاحیت گسترده حتی رد صلاحیت آقایان روحانی و عارف و توصی? رهبری به شورای نگهبان برای تایید صلاحیت، دلیل محکمی بر این ادعاست (خبردرمصاحب? آقای کدخدایی) حالا شما مرتب بگویید اصول گرایی و اقتدار در شورای نگهبان.

هر چه قدر واحد مدیریت افکار عمومی در بین واحد های گذراند? سیاسی برخی مسئولین جایی ندارد واحد خوراک سازی برای مخالفین چهار واحد چهار واحد، گذرانده شده است!


رندی یا بی توجهی به افکار عمومی

به نام خدا

این روزها  اکثریت مباحث در مجالس سیاسی و خانوادگی به دو مسئله مذاکرات هسته ای و اختلاسهای چند صد میلیاردی در کشور است تا جایی که پای کشورهای همسایه هم به میان کشیده شده است و آنها هم در مسائل فساد اقتصادی خود پای ایران و چند ا یرانی را به میان کشیده اند. اما آنچه این دلهای پر اضطراب  را آرامش می دهد عدالت است که در هر زمینه ای می تواند آرامش را به جامعه برگرداند و از این اضطراب و تب و تاب به سوی آرامش و آسایش پیش برود. جامعه ای که شادابیش در میان کشورها از مرز یکصدوبیستمین می گذرد نمی تواند به این آسانی شادابی را به خود برگرداند و او را در ردیف کشورهای شاد جهان قرار  دهد، کشوری که در منابع خدادادی جز کشورهای بالاترین است اما در مباحث ا قتصاد وسیاست و مدیریت نتوانسته است جایگاه خود را در میان کشورهای بالای جهانی پیدا کند هر چند باز هم ما در میان کشورهای همسایه سری بالاتر داریم اما این در شأن یک کشور اسلامی که دارای موقعیت خوب منابع اقتصادی،موقعیت خوب جمعیتی و موقعیت خوب ژئوپولیتیکی است نیست، این را باید تمامی افراد جامعه ایرانی ما دقت داشته باشند.

اما چیزی که کشور ما را به هیچ وجه نمی تواند به سمت پیشرفت ببرد و نمی تواند جایگاه واقعی کشور ما را به خودش برگرداند مسائل چون بی اعتمادی مردم به نظام ، به خود و کشور خود است، این امر نیز متأسفانه توسط رسانه ملی خواسته یا ناخواسته هر روز بهتر از دیروز به سمتش می رویم ، تمام مسائل گذشته را اگر فراموش کنیم نوع نگاه سیمای ملی ! در 20:30روز دوشنبه 16دی ماه بسیار رندانه بود و جامعه را به این نقل قول رسانه سوق می داد که رسانه ملی نانش در روغن اختلافات است، شاید بپرسید چرا؟!

در حالی که دستگاه قضا قصد دارد مشکلات فساد اقتصادی را حد اقل در مورد بابک زنجانی به محکمه عدالت بکشاند و آنرا دیر یا زود به نتیجه برساند، رندی!! سیمای ملی به سمتی می رود که به بهانه این که بگوید بابک زنجانی از هیچ گروهی نیست ! اما چنان القا می کند که دست بابک زنجانی بیست سال است که در این فساد بوده و مسئولین همه از بیست سال پیش حامی پرو پاقرص او بوده و هستند ! مخصوصا زهر خود را نسبت به آقای روحانی و آیت الله هاشمی به صراحت ریخته و با دوبار پخش کردن آن تصاویر آنچه را که خود می خواست القا کرد و این همه خود را به نفهمی زدن از سوی بعضی دست اندر کاران  جای تعجب ندارد ، چرا که هدیه ای است که مجری و گزارش گر این برنامه به تمام افراطیونی می دهد که مدتهاست به فکر انتقام از هاشمی و روحانی هستند و مکن است مورد به به و چه چه مسئولین بالاتر قرار  گیرد . اما آنچه به  جامعه  بحرانی (اقتصادی) ما القا می شود کاری اینکه تنها راه برون رفت حذف دیگران است!!

نکته دیگر اینکه بی توجهی بعضی به نطق نمایندگان در دوره های گذشته و زیر زره بین قرار دادن بعضی دیگر  و هر نوع انتقاد را  یا سخن مخالف را ضدیت با اسلام و انقلاب و نظام و رهبری دانستن نو بری است که بر فرهنگ ما سایه افکنده است.


مطهری را فیلترش کنید

آیدین سیار سریع در قانون نوشت:

ساعت 10 صبح: در رسانه ها می‌خوانیم وبسایت علی مطهری فیلتر شد. ما تا الان فکر می‌کردیم فیلتر شدن سایت‌ها دلایل اخلاقی و فرهنگی دارد، ولی حالا می‌بینیم علی مطهری‌ای که ضدیت عجیبی با ساپورت و این مسائل داشت هم از امنیت کافی برخوردار نیست!

در همین زمینه یک مسئول که هرکاری کرد نامش فاش شود، نمی‌شد گفت: متاسفانه آقای مطهری در نطق اخیر خویش صحبت‌های تندی علیه ساپورت مطرح کردند که احساسات عمومی‌را جریحه‌دار کرد. هرکس احساسات عمومی‌را جریحه دار کند ما فیلترش می‌کنیم و این بسیار طبیعی است. این فعال سیاسی ضمن فشار دادن «دکمه نام‌فاش‌کن» گفت: چرا هرکاری می‌کنم نام من فاش نمی‌شود استاد؟ سیستم خراب است؟ (می‌خندد) عرض می‌کردم. چرا نمی‌ذاریم جوونا آزاد باشن؟ مخصوصا الان که این ساپورت‌های گورخری اومده. انتخابات مجلس هم که نزدیک است و مردم نیاز دارن نام کسانی که (با تمام قدرت دکمه را فشار می‌دهد) به مردم... عشق ... می‌ورزززززن رو بدوننننن ... اه لامصب! چرا فاش نمیشه این اسم ما؟ تو هم خودتو گیر آوردی. جمعش کن این ستونت رو.

خواسته مدنی: ما خواستار فیلترینگ علی‌مطهری به‌طور کلی هستیم!

***
ساعت یازده صبح: رسانه ها این سوال را مطرح کرده اند که آیا فردا، یعنی امروز احمدی نژاد به دادگاه می‌رود؟ برای کسانی که در جریان نیستند بگویم قضیه از این قرار بوده که کمیسیون اصل 90 مجلس از خدمتگزار ملت شکایت کرده. دادگاه هم یک بار تشکیل شده، بعد یه هفته، دو هفته، محمود دادگاه نرفته. همین باعث شده که دادگاه بگوید خب، جیگرگوشه‌ام کی وقت داری بیای؟ خدمتگزار بگوید من اصلا وقت ندارم. بعد دادگاه بگوید باشه پس 16 دی بیا. خدمتگزار منت بگذارد برود دادگاه، قاضی سوال بپرسد، خدمتگزار بگوید من از شما سوال می‌پرسم. قاضی بگوید از شما شکایت شده. خدمتگزار بگوید من از شما شکایت می‌کنم. بعد قاضی به جای چکش سر خودش را می‌کوبد روی میز و می‌گوید: وقت تنفس. خدمتگزار می‌گوید من از شما تنفس می‌کنم. قاضی وحشت زده پا به فرار می‌گذارد.

ساعت 12 ظهر: در یکی از سایت ها می‌خوانیم معاون وزیر بهداشت گفته: «افرادی که ازدواج می‌کنند باید زودتر بچه دار شوند.» حقیقتش کمی‌ترسیدیم. پیش خودمان گفتیم مثل این که آقای معاون وزیر فعلا عصبانی است، برویم یک موقع مناسب تر مزاحم شویم که دیدیم خبر مذکور از خبرگزاری فارس نقل شده. خیالمان راحت شد که جناب معاون عصبانی نبوده، بلکه ادبیات آن رسانه اینطور اقتضا می‌کرده! مثلا آنجا یک خبرنگار که می‌خواهد به همکارش بگوید یه حبه قند بده با چایی بخورم می‌گوید: «آینده دردناکی در انتظار کسانی خواهد بود که قندان را وسط میز نمی‌گذارند.» طرف دیگر حساب کار را می‌کند و قندان را می‌گذارد وسط میز. تصور می‌کنیم اگر معاون‌وزیر همین مصاحبه را با رسانه‌های دیگر انجام می‌داد الان شاهد چه تیتری بودیم:

کیهان: معاون وزیر بهداشت: سناتور steven baby maker از طراحی زن و شوهرهایی که ازدواج می‌کنند اما به زودی بچه‌دار نمی‌شوند توسط بخش تکنولوژی سی‌آی‌ای خبر داده. این فناوری قرار است به زودی طی برنامه‌ای پیچیده از طریق اصلاح‌طلبان به داخل کشور وارد شود.

آرمان: معاون وزیر بهداشت: علاقه شدید آیت‌ا... هاشمی‌رفسنجانی به زوج‌هایی که زود بچه‌دار می‌شوند.

قانون: معاون وزیر بهداشت: روزنامه قانون روزنامه خیلی خوبی است. به خصوص برای کسانی که بعد از ازدواج زود بچه‌دار می‌شوند.

یک رسانه دیگر: معاون وزیر بهداشت از قول تیرانداز معروف: احساس کردم زوج جوانی که در اتوبان مشغول رانندگی هستند ازدواج کرده‌اند اما زود بچه‌دار نمی‌شوند. گفتم بد نیست به سبک اکبر میثاقیان یک شوکی بهشان وارد کنم!
فرارو

خاتمی سر مایه است، پزشکیان

در حالی که چهار رئیس جمهور امریکا در مراسم یادبود ماندلا شرکت کردند، از کشور ما نه تنها رئیس جمهور در این مراسم شرکت نکرد بلکه از افراد سر‌شناس و برجسته‌ای از کشورمان حضور نداشتند. چرا از ظرفیت‌های موجود استفاده نمی‌شود و این رویکرد در بلند مدت چه مشکلاتی برایمان ایجاد خواهد کرد؟ 

ــ این رویکرد در کوتاه مدت هم مشکل ایجاد کرده و نیازی به نگاه بلد‌مدت ندارد و در آینده هم بد‌تر از این خواهد شد، اگر اختلافاتمان را حل نکنیم. در طلایی‌ترین زمان استفاده و بهره‌مندی از نسل جوان قرار داریم. به سرعت دارد زمان از دستمان می‌رود و بیشتر جوانان ما بیکار هستند و نمی‌توانیم این‌ها را به کار بگیریم و بهروه‌وری مناسبی داشته باشیم. خیلی سریع این‌ها پیر خواهند شد و ما درگیر مسائل داخلی هستیم و این‌ها را نمی‌بینیم. دغدغه ما این نیست که این‌ها دارند آب می‌شوند و عمرشان از دست می‌رود! فردا به جایی می‌رسند که شاید کاری از دستشان بر نیاید. بسیار سخت است دیدن جوانانی که در مقابل دیدگان پدران و مادران، عمرشان از دست می‌رود و ما برایشان نتوانسته‌ایم بستر کار و رشد و شکوفایی فراهم کنیم. 
رهبر انقلاب امسال را «سال حماسه سیاسی و اقتصادی» نامیده است. مردم «حماسه سیاسی» ایجاد کردند و مشت محکمی به دهان یاوه گویان زدند. «حماسه اقتصادی» سخت‌تر از اینهاست. برای خلق «حماسه اقتصادی» محیط آرام و دور از دعوا و تنش را طلب می‌کند. امکان ندارد اقتصاد در محیطی که دعوا و اختلاف وجود دارد رشد کند. اگر به دنبال حماسه اقتصادی هستیم باید احساس امنیت و آرامش را در کسانی که سرمایه و اقتصاد را می‌فهمند ایجاد کنیم تا سرمایه‌ها به کار بیفتد و تبدیل به کارخانه شود و افراد را به کار بگیرد. اگر به دنبال حماسه‌ایم، باید مقدمات حماسه را ایجاد کنیم. باید اختلافات را کنار بگذاریم تا بتوانیم حماسه خلق کنیم. باید امنیت خاطر و امنیت اجتماعی و امنیت اقتصادی ایجاد کنیم. بدون امنیت اقتصادی سرمایه‌گذاری بی‌معنی و حرف بیهوده‌ای است. کسانی که معقد به ولایت هستند، باید در بسیاری از موارد کوتاه بیایند تا حماسه خلق شود، وگرنه با دعواهایی که راه انداخته‌اند حماسه اقتصادی ایجاد نخواهد شد. 
** همان گونه که گفتید در کشور ما مدیران با سلام و صلوات می‌آیند اما بدنامشان می‌کنند و کنارشان می‌گذارند. دوران جنگ تحمیلی با تلاش و جهاد همگانی و تلاش مدیران سپری شد. اما در حاضر مدیران شجاعت و جسارت لازم برای توسعه و نوآوری را ندارند و در کنار این‌ها عده‌ای هم تنها به دنبال زد و بند هستند. 
ــ بین شجاعت و تخلف باید فرق گذاشت. برای اینکه مدیر تربیت کنیم باید وقت بگذاریم و زمان صرف کنیم و اجازه دهیم مدیران اشتباه کنند. باید دوره آموزشی بگذاریم، تا مدیر پخته شود و بالا بیاید. امکان ندارد املایی بدون غلط نوشت اما با تکرار و مرور، غلط‌ها کمتر می‌شود و به استادی می‌توان رسید. در این مملکت افرادی به مدیریت رسیدند که هیچ دوره‌ای ندیده بودند و تجربه مدیریت هم نداشتند. وضعیت انقلابی اقتضا می‌کرد که من بی‌سواد را بگذارند مدیر شوم. به جای اینکه سیستم من را هدایت کند تا عیب‌هایم کم شود و مدیری باشم که سرمایه کشور شوم، با هر اشتباهی برایم پرونده درست کردند و من را کنار گذاشتند. متوسط عمر مدیریت در کشور ما دو سال ونیم سال است، در صورتی که فردی که مدیر شد دیگر مدیر است و نمی‌توان یک مدیر را حذف کرد. اگر مدیری حذف شود، به معنی این است که از ابتدا اشتباه انتخاب کرده‌ایم. در نتیجه بسیاری از نیرو‌ها و مدیرانی که باید مدیریت کنند، ‌از دست دادیم. وقتی مدیران را از دست دادیم و کار‌ها به دست کسانی افتاد که مدیر نیستند نتیجه این می‌شود که می‌بینیم؛ همین افرادی که الان مسئولیت دارند. 
برای اینکه شجاعت داشته باشیم باید دانش داشته باشیم؛ شجاعت بدون علم یعنی دیوانگی. شجاعت بدون تجربه یعنی بردن جامعه و سازمان به سمت نابودی. بچه‌های دوران جنگ سالم و صادق بودند اما غیرعلمی کار می‌کردند. در نتیجه شجاعت در آن زمان گاهی برایمان مشکل ایجاد می‌کرد و هزینه‌هایی داشت. از طرف دیگر، وضعیت در کنونی‌ افرادی را داریم که نه جسارت دارند و نه علم. باید مدیر تربیت کنیم. باید دست مدیرانمان را بگیریم، نه اینکه پایشان را بکشیم. باید افراد توانمندی داشته باشیم که در چهارچوب قانون با جسارت و صحت بتوانند کار کنند. قانون اختیارات زیادی به مدیران داده است، ولی چون علم و مهارت ندارند، نمی‌دانند و نمی‌توانند از قانون استفاده کنند. اختیاری که قانون برنامه به دانشگاه‌ها داده، اختیاری است در حد قانون گذاری مجلس؛ یعنی هر کاری می‌توانند بکنند ولی هیچ کاری نمی‌بینیم، برای اینکه مهارت و علم مدیریت ندارند. وقتی علم ندارند، بود و نبود اختیار تفاوتی نمی‌کند. فرق دانستن و ندانستن فرقی است بین زمین تا آسمان. 
با این حال مدیرانی می‌آیند و می‌خواهند خارج از قانون اقداماتی انجام دهند و این دیوانگی است. تمام دعوا بر سر این است که خلاف قانون انجام نشود. آقای احمدی‌نژاد جسارت داشت، ولی کارهایش قابل قبول نیست چون خلاف قانون بود و نتیجه‌اش این شد که به اینجا رسیدیم. همیشه عقل جمعی بهتر از عقل یک فرد است. البته شاید بهتر نباشد اما نهایتا قابل قبول‌تر است چون بر اساس قاعده بازی بوده است. جسارت بدون دانش و خارج از چهارچوب قانون دیوانگی است. 
** عملا اختیارات بسیاری به استان‌ها واگذار شده است؛ اما به دلیل ناآشنایی مدیران با قانون، کار به وزارتخانه‌ها کشیده می‌شود. از کوچک‌ترین کار‌ها گرفته تا کارهای بزرگ با امضای وزیر و انجام می‌شود. مشکل چیست؟ 
ــ زمانی که در وزارتخانه بودم با مسئولان و مدیران جلساتی می‌گذاشتیم. قبل از جلسه از کار‌شناسان می‌خواستیم مشکلات و نیاز‌ها را شناسایی کنند. ساختاری برای اقدام مشخص می‌کردیم. این کار‌ها را توسط کارشناسانی که تجربه و علمش را داشتند، انجام می‌دادیم، نه اینکه تنها نام کار‌شناس داشته باشند و پستی گرفته باشند. سعی می‌کردیم اینگونه باشند. 
این پیش نویس اولیه را به دانشگاه‌ها ابلاغ می‌کردیم و می‌گفتیم نظراتشان را بیفزایند و بعد جلسه می‌گذاشتیم. در اجلاس رؤسای دانشگاه‌ها مسائلی مطرح می‌شد که قبل از آن کار‌شناسی شده بود. اگر رئیس دانشگاه و یا کار‌شناسی نظر اصلاحی جدیدی داشت بررسی می‌شد و تکالیف وزارتخانه و دانشگاه‌ها در مورد مسائل مربوطه مشخص می‌شد. اینکه چه کسی، چه وقت و در چه مدت زمانی باید کار انجام شود، مشخص بود و اینکه چگونه باید جواب داده شود. هر اجلاسی به این سوالات باید پاسخ می‌داد. چه موضوعی، توسط چه کسی و به چه روشی باید در کجا انجام بگیرد و در چه زمانی باید کار انجام شود و اگر انجام نشد چه برخوردی باید انجام شود. جلسه بعد باید جواب این‌ها را می‌دادند. این اجلاسی آموزشی بود، در ضمن اینکه کار می‌کردیم، کار هم یاد می‌گرفتیم و اشکالات را اصلاح می‌کردیم. نتیجه کار این بود که سراغ ما نمی‌آمدند و کار در دانشگاه‌ها انجام می‌شد. 
اما نابسامانی‌هایی داشتیم و توقعات خارج از قانون در جامعه وجود دارد. ما یاد نگرفته‌ایم که در یک مسابقه ممکن است عده‌ای نتوانند در زمان تعریف شده به خط پایان برسند. سطح امتحانات را تا حدی پایین آورده‌اند که هر کسی بتواند بالا بیاید و این چیزی است که فشارهای سیاسی به سیستم وارد می‌کند. می‌گویند چرا نمره نداده‌اید و همین چالش‌های بعدی را ایجاد می‌کند. اگر قاعده بازی را بپذیریم، کسی نمی‌تواند بپرسد که چرا فردی رد شده است. اما این پرسش بار‌ها پرسیده می‌شود. دخالت‌های مختلفی در سیستم انجام می‌شود و برهم زدن قاعده بازی کار‌ها را به هم می‌زند و طبیعتا مدیریت‌ها را دستخوش جابجایی می‌کند. اگر مدیری می‌خواست در چهارچوب قانون عمل کند و فشارهای سیاسی را نادیده بگیرد، برکنار می‌شد و فرد دیگری را می‌گذاشتند. تا این یکی بفهمد چه کار باید انجام دهد هم عده‌ای صدایشان در‌می‌آید. وقتی درست عمل می‌کنید، باید جلوی بی‌قانونی را بگیرید و با این کار صدای عده‌ای بیرون می‌آید. سیستم باید از چهارچوب قانون دفاع کند نه از بی‌قانونی. 
** یعنی انتصاب‌های سیاسی را دلیل این موضوع می‌دانید؟ 
ــ یکی از دلایل همین است. وقتی انتصابی سیاسی باشد، ‌سیاسی هم برمی‌دارند. اگر دولتی با هر سیاستی، انتصاب سیاسی داشته باشد و بگذارد مدیر تا پایان راه برود باز هم خوب است. مشکل این است همین گروهی که مدیر را منصوب کرده، آن را برکنار می‌کند. مشکل این است که قاعده بازی رعایت نمی‌شود. مشکل ما قانونگریزی است و اینکه در چهارچوب برنامه عمل نمی‌شود. باید اجازه دهیم مدیرانمان تجربه کسب کنند. بار‌ها این مطلب را شنیده‌ام که می‌گویند فلان مدیر کوپنش تمام شده و هر چه داشته انجام داده و باید گذاشت فرد دیگری بیاید. این یعنی بی‌برنامگی و هرج و مرج. هنر مدیر این است که در چهارچوب قانون کارامد و اثربخش و در جهت رضایت مردم کار کند. اگر چهارچوب قانون این است و مدیری اینگونه عمل کرد، کارش درست است. اگر مدیری در زمینه‌ای نتوانسته کاری انجام دهد، پس مهارتش را نداشته و باید دوره گذاشت تا مهارت به دست آورد، نه اینکه برکنار شود. مثال کار ما مثال‌‌ همان پیرزنی است که صبح تا غروب می‌بافد و در آخر همه را می‌شکافد و فردا از نو می‌بافد. با این رویکرد پول و عمر و سرمایه‌های کشور را از دست می‌دهیم.

جواب مطهری به اظهارات اخیر دادستان

در این نامه که علی مطهری آمده است:

«بسمه تعالی

در خصوص بیانیه دادستان تهران چند نکته قابل ذکر است:

1.اشاره به مستقل نبودن و تاثیر پذیری قوه قضائیه در یک نطق، « توهین» یا « افترا» به قضات شمرده نمی شود زیرا اولا روشن است که مخاطب قضات نیستند بلکه مدیریت قوه است و بیانیه نویس خواسته است قضات را به کمک خود بیاورد و ثانیا « توهین » و « افترا » در قانون مجازات اسلامی تعریف شده است. توهین، جمله یا عبارتی است که شامل الفاظ رکیک باشد و « افترا » نیز دادن یک نسبت ناروا به شخصی با علم به ناروا بودن آن است. آنچه که در نطق من بود، صرفا اعتقاد اینجانب بوده و حداکثر این است که قوه قضائیه بگوید این طور نیست، این قوه مستقل است.

در خصوص زندانیان سیاسی سال 88 نیز در نطق من صرفا به سختگیرانه بودن احکام آنها اشاره شده و از رئیس قوه قضائیه خواسته شده است که در این باره به مردم توضیح بدهد، این هم به هیچ وجه مصداق نشر اکاذیب نیست و حد اکثر این است که رئیس قوه برای مردم استدلال کند که این احکام عادلانه است.

اینها انتقاد است و انتقاد یا وارد است یا وارد نیست، این طور نیست که انتقاد اگر از نظر انتقاد شونده وارد نباشد نشر اکاذیب یا توهین و یا افتراست. در غیر این صورت انتقاد معنی و مصداق پیدا نمی کند.

2.در خصوص عدم تعیین تکلیف معاون اول رئیس جمهور سابق در پرونده بیمه ایران پس از گذشت بیش از چهار سال، توضیح بیانیه حرف اینجانب را تایید می کند.

بنابراین همچنان که قبلا گفته‌ام اعلام جرم قوه قضائیه علیه اینجانب وجاهت قانونی ندارد و خلاف اصول 84 و 86 قانون اساسی است، نماینده مجلس حق دارد درباره همه امور کشور اظهارنظر کند، از این اعلام جرم‌ها بوی استبداد به مشام می‌رسد، بهتر بود رئیس قوه قضائیه با تحمل انتقاد و سپس پاسخ گویی، احترام مجلس را حفظ می کرد.

3.درباره ورود قوه قضائیه به حوزه مطبوعات، روشن است که اگر شاکی خصوصی در کار باشد این قوه موظف به رسیدگی است اما این که دائم به عنوان مدعی العموم وارد حوزه کاری هیئت نظارت بر مطبوعات شود و قبل از بررسی در هیئت، دست به توقیف و لغو امتیاز نشریات بزند، روشن است که علاوه بر مخدوش کردن آزادی بیان، فلسفه وجود هیئت نظارت بر مطبوعات را زیر سوال می برد و قطعا نظر قانون گذار چنین چیزی نبوده است.

4.بیانیه القا می کند که اعلام جرم دادستان تهران بدون اطلاع آقای صادق لاریجانی انجام شده است، این سخن می‌تواند یک شوخی جهت ادخال سرور در قلب مومنین در ایام آغازین ماه ربیع الاول تلقی شود، ما همچنان در انتظار توضیح رئیس قوه قضائیه برای مردم در باره عادلانه بودن احکام زندانیان سیاسی سال 88 و نیز حصر خانگی طولانی مدت آقایان موسوی و کروبی بدون محاکمه هستیم.

5.رسانه ای کردن اعلام جرم علیه اینجانب توسط قوه قضائیه قبل از اعلام به خود این بنده و پیش از اثبات جرم، علاوه بر این که یک عمل مجرمانه است، نشان می دهد که این قوه دنبال تبلیغات و ایجاد رعب برای سایر منتقدان است و الا مسیر قانونی را از طریق هیئت رئیسه مجلس طی می کرد.

6.فیلتر کردن سایت اینجانب نیز خلاف قانون است و دلیل موجهی ندارد.

به طور خلاصه، قوه قضائیه حداکثر کاری که باید در این موضوع انجام دهد این است که برای مردم توضیح دهد که مطلب آن گونه که در نطق من آمده است نیست و بی جهت به عناوین مجرمانه مانند توهین، افترا و نشر اکاذیب تمسک نجوید.

هنوز دیر نشده است و مردم منتظرند، در واقع قاضی و داور واقعی مردم و افکار عمومی هستند.

اینجانب به عنوان نماینده ملت در مجلس شورای اسلامی و به عنوان فرزند شهید آیت الله مطهری به نوبه خود اجازه ایجاد اختناق در کشور و انحراف در انقلاب اسلامی را نخواهم داد.

منبع: خبرگزاری ایسنا


بیداری خود ...

به نام خدای محمد(ص)

ایام پایانی صفر و دو ماه ، حزون و اندوه بر خاندان پیامبر(ص) و رحلت شخصیتی که در دما دم بربریت و جهالت انسانیت را معنا بخشید و در هنگامه تاریکی و گمراهی راهی به انسانیت نشان داد تا دیگر چونان حیوانات زندگی نکنند، دیگر معیار آنان قوم و قبیله و زور و ثروت نباشد بلکه انسانیت و در یک معنا تقوا کرامتی باشد که ارزش هر کسی با آن سنجیده شود، پیامبر عظیم و شأنی که خدا در مورد ایشان می فرماید انک لعلی خلق عظیم،شخصیتی که هم رهبر بود هم سردار، هم پیامبر بود هم مجری احکام الله، در هر دو پیمانه او سرآمد بود.

اما این شخصیت در دامان خود کسانی را پرورش داد که جز همان ارزشهای خودش چیزی نمی خواستند و چیزی کم نداشتند، حسنین همانها که این روزها باید بگوییم به دست کسانی به شهادت رسیدند که به اسم دینش دست به شمشیر بردند، و فرزندان او را با افتخار به شهادت رساندند. پیامبر رحمت بر علیه  جهل و خرافه قیام کرده بود اما مدتی بعد از رحلت آن شخصیتی که اخلاق عظیمش باعث شده بود مردم به او بگروند، جاهلیت مدرن در میان امتش چهره گشود، ارزشهای دوران جاهلیت قوم عرب با نام دیگری خود نمایی کرد، جامعه تربیت شده او که تنها ملاک و معیارش اخلاق و ایمان شده بود به یکباره به سویی گرایید که کشتن فرزندانش را به اسم خروج از دین افتخار خود می دانستند و آنرا وسیله تقرب به خدا و مجوز رفتن به بهشت!!

زمان همچنان به پیش می رفت و به قرنهای آینده رسید تا جایی که دیگر تمام اسلام شده بود گرفتن قدرت و سوء استفاده از آن به نام اسلام و مسلمین وخلیفه بودن، زمان به پیش می رفت و ریشه های اختلاف به هر سویی پر کشید، مخالفتها گسترده و گسترده شد، مسلمین با ندانم کاریهای خود آب به آسیاب دشمنانی ریختندکه قسم خورده اند از اسلام چیزی جز اسم باقی نماند،دوازده ستاره ای که در آسمان تاریک شب یلدا خودنمایی می کردند هر کدام به روشی در صدد پشت ابر قرار دادن آنان بودند غافل از اینکه تقدیر چیز دیگری است و چراغی که ایزد بر فروزد هر آنکس پف کند ریشش بسوزد.

زمانه بر اسب سرکشی تاخت تا به دوران ما رسید،از آنجا که انسان دارای نشئه های مادی و معنوی است و رفتن به نشئه معنوی کار هر کسی نیست و بسیار سخت است، اما به سوی مادیت که همان قدرت طلبی، رعایت نکردن حقوق دیگران در صورت توان ، تحقیر و عدم رعایت کرامت آحاد مردم برای اکثر حاکمان آسان شد و تنها چیزی که به فراموشی سپرده شده و یا می شود، بدست گرفتن قدرت برای خدمت بیشتر و آنچه باقی می ماند بدست  گرفتن قدرت برای استخدام بیشتر!!! زمانه ما بسیار سخت خواهد بود اگر بخواهیم رعایت این مصالح کنیم.

در هر صورت ماهای حزن واندوه به پایان رسید و ماه جشن ربیع برای مسلمانان ماهی مبارک خواهدبود چرا که شادی در این  ایام توصیه شده است. در پایان با این دعا به پایان خواهیم برد نوشته را که سبحان الله یا فارج الهم و یا کاشف الغم ، فرج همی و یسر امری وارحم ضعفی وقلةحیلتی و ارزقنی من حیث لا احتسب یا رب العالمین.


شاهکار زنگنه فقط همین باشد کافیه

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :


یک منبع مطلع به خبرنگار «انتخاب» گفت: آخرین اقدام متقلبانه بابک زنجانی قبل از دستگیری ارائه یک سند جعلی بانکی به دولت به مبلغ دو میلیارد یورو بوده است.

به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب» ؛ به گفته این منبع مطلع بابک زنجانی دوهفته قبل به مسئولان بانکی کشور اظهار کرده بود که مبلغ دومیلیارد یورو از بدهی های خود بابت پول نفت را به یکی از بانکهای تاجیکستان منتقل کرده است، وی برای باوراندن این موضوع به مسئولان دولت ایران اقدام به تبانی و پرداخت رشوه به رئیس جمهور تاجیکستان می کند و او نیز به بانک مرکزی این کشور دستور می دهد مدارک لازم را در جهت تایید ادعای بابک زنجانی در اختیار وی قرار دهد.

از سوی دیگر بابک زنجانی با مذاکره واغفال یکی از بانکهای خصوصی کشور از این بانک نیز بعنوان طرف ایرانی سواستفاده می کند.


با اعزام نماینده بانک مرکزی به تاجیکستان به همراه نماینده این بانک خصوصی همه شرایط برای اغفال دولت ایران در این موضوع که دومیلیارد یورو طلب ایران در تاجیکستان وجود دارد اما قابل انتقال به ایران نیست فراهم می شود اما در آخرین مرحله تیزهوشی مقامات وزارت نفت وبانک مرکزی موجب می شود تا پرده از این توطئه برداشته شود.

گفتنی است سال گذشته بابک زنجانی توانسته بود با همین شگرد واستفاده از بانک مسکن بعنوان طرف ایرانی 138 شرکت سازمان تامین اجتماعی را که ارزشی معادل 1 هزار میلیارد تومان داشت خریداری کرده وسویفت جعلی ارائه کند و اضافه بر آن 17هزار میلیارد تومان چک سازمان تامین اجتماعی را بعنوان تضمین دریافت وآن را به زورات نفت بابت بدهی خود ارائه کند.