بسم‌الله الرحمن الرحیم

هنگامی که فضای زندگی تنگ می‌شود؛ هنگامی که زمین خشک و بی‌بهره از آبی که مایه زندگی است می‌گردد و از رویش و زایش باز می‌ایستد? آدمی چشم به آسمان می‌دوزد و امید را در خود زنده نگاه می‌دارد. «چشم به آسمان دوختن» اصطلاحی است با طنینی دل‌انگیز که هر کس که با دین و فرهنگ و ادب این مرز و بوم آشنا است آن را می‌فهمد.

اجازه می‌خواهم به «استعاره» این نکته لطیف را بگویم که مردم بافرهنگ و مومن و بااخلاق و آزادی‌خواه به جای هفته‌ای یک بار? هر بامداد می‌توانند به آسمان آبی و امیدبخش بنگرند و انشاءالله از آن برکت بخواهند.

«آسمان» که ستاره‌‌ای بود در آسمان کم‌ستاره ارتباطات مردمی و اطلاع‌رسانی آزاد و متعهد، خوش درخشید و خدای را سپاسگزاریم که از این پس به صورت روزانه منتشر می‌شود.

من از سختی‌ها و مانع‌هایی که پیش روی نشریه مستقل و پرمحتواست آگاهم؛ امری که تنها همت عزیزانی که سربلندی کشور و پیروزی همه‌جانبه انقلاب اسلامی اصیل مردم‌مدار ما را می‌خواهند می‌تواند آنها را تحمل و بر آنها غلبه کند.

ما نیازمند اطلاع‌رسانی درست هستیم و خواستار نشریاتی که چشم و دل و گوش مردم باشند و به نوبه خود چشم‌ها را «پرسو»تر و گوش‌ها را به حقایق «ناآلوده به دروغ و تزویر و خشونت» نیوشاتر و دل‌ها را مهربان‌تر و امیدوارتر کنند؛ نشریاتی که در عین حال که جامعه? نظام و دولت را نقد می‌کنند? خیرخواهانه طالب رشد جامعه? اقتدار نظام و کامروایی دولت در افزایش عزت ملی و کاهش مشکلات تاریخی و روزمره مردم و جامعه باشند.

آسمان در فضای مطبوعات کشور خوش درخشید و امیدوارم که با همت عزیزان آگاه و خیرخواه دست‌اندرکار این نشریه در دوره روزانه نیز با موفقیتی بیش از پیش در عرصه حضور داشته باشد.

دست همه آنان که به مردم و میهن خود عشق می‌ورزند و رشد معنوی و مادی این دو را می‌خواهند با تواضع می‌فشارم.

سیدمحمد خاتمی

به نام ایزد دانا

نمایندگان چکیده و عصاره جامعه هستند، این مطلب نه تنها برای نمایندگان یک ملت ، یک قوم ، یک اجتماع مطرح است بلکه برای جامعه کوچک و اصناف نیز صحت دارد، اما این روزها مجمع نمایندگان طلاب استان کرمانشاه در سایت متعلق به این مجمع نه تنها از کرمانشاه و طلاب کرمانشاه خبری ندارد که یک تنه به سخن گوی مؤسسه آیت الله مصباح بدل شده تا به راحتی و به اسم طلاب کرمانشاه نظرات اساتید این مؤسسه را به نشر برساند!!! و این جای سؤال دارد که آقایان نماینده که با کمترین رأی ریاست این مجمع را به عهده گرفته اند هر دو در مؤسسه آیت الله مصباح (مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره))فعالند یکی به عنوان هیئت علمی و دیگری به عنوان معاونت آموزشی این مؤسسه در استان کرمانشاه.

انتقادات به جا و مناسب نسبت به دولت جایگاه خودش را دارد، و همانطور که ریاست محترم جمهوری گفتند هر کسی آزاد است انتقاد کند.یادمان و یادتان باشد، که در دولت آقای احمدی نژاد حتی یک انتقاد معمولی هم وجود نداشتکه هیچ، صدا وسیما یک تنه و آقایان وابسته به مؤسسه ،جامعه را گل وبلبل معرفی می کردند، مثلا مردم متوجه این نقص شده بودند که با یارانه ها مخصوصا برای قشری که تنها به فکر سیر کردن شکم خود و خانواده بودند، جز کمک خرجی نخواهد بود اما متأسفانه این رسانه های دولتی بودند که  از کسانی خبر پخش می کردند که با یارانه یک ماهه خود گاوداری و زمین کشاورزی خرید کرده بودند!! و حالا اما چون دولت انتقاد را می پذیرد هر مشکلی ولو جزئی، کلی معرفی شود تا جامعه یادش باشد هر چه که گروهی خاص گفتند باید رأی داد نه هر کسی که خودشان خواستند!!!

نقد ما هم به اینکه دولت باید دقت داشته باشد و امیدوارانه و تدبیر مدارانه عمل نماید بجاست ، بخصوص در مورد  بیان آقای روحانی  هر چند ادبیاتی نبود که مردم از ایشان  انتظار داشتند و این نوع ادبیات را مخصوص طیف حامی آقای احمدی نژاد می دانند،جای انتقاد دارد و باید ریاست محترم جمهوری در بیان مطالب خویش دقت لازم را داشته باشد.ایشان نباید عده ای را بی سواد خطاب کنند .هر چند ادبیات منتقدین در جواب کمتر از حرف آقای روحانی نبوده و بسیار تند تر و زننده تر از آن می باشد آنجا که آنها (دولتیان )را با کلمه «حماقت» مورد خطاب قرار می دهند!!

در ادامه مطلب قبل که منتقدین دولت روحانی حالا یک سخنگوی دیگری به اسم سایت مجمع نمایندگان طلاب استان کرمانشاه پیدا کرده اند نه به معنای آن است که واقعا طلاب کرمانشاه با این نوع موضع گیری موافقند اما چه می شود کرد سایتی که به این اسم طراحی شده و حتی جایی برای ارائه نظر ندارد چگونه می تواند سخن گوی طلاب کرمانشاه باشد؟!

جناب آقای حسینی، خود می داند که در سخنرانی -بنده خدایی که- به کل مذاکرات ژنو ایراد می گرفت وقتی قصد طول دادن به سخنرانی داشت چگونه با صلواتهای مکرر خود اعتراض خود را نشان می دادند .  و ایشان  واکنش طلاب  به ادامه صحبتهای ایشان را دیده و متوجه شده که اکثریت با این نوع تفکر همراهی ندارند، واگر سکوتی هست بخاطر آن است که جایی برای اعتراض ندارند.

 در هر صورت انتظار ما از نمایندگان استان آن است که جایگاه مجمع را در حد سخنگوی یک جریان پایین نیاورند، بخصوص اگر جریانی باشد که در انتخابات هم شکست خورده باشد.

نمایندگان استان در سراسر کشور باید نقش یک راهنما داشته باشند حالا دیگران به چه راهی می روند اجبار کارساز نخواهد بود  و مجمع نمایندگان طلاب کرمانشاه نیز از این امر مستثنی نیست و باید جناب آقای حسینی پاسخگو باشند که چرا سخنگوی این طیف و جریان سیاسی شده و مخالفین ولو اندک اجازه بیان نظرات خود در این را سایت ندارند؟!!

اگر نماینده طلاب کرمانشاه هستند که باید باشند نباید سخنگوی گروه خاصی باشند، که هستند؟!!!

به نام عدل مطلق

اما آنچه این روزها نقل محافل و اجتماعات جامعه ایرانی (اکثریت) شده بحث سبد کالا چگونگی دریافت و چگونگی پرداخت آن به جایی رسیدکه ریاست محترم جمهوری در صدا وسیما از مردم خوب کشورمان عذر خواهی کرد ، تقدیر به خاطر این شجاعت خود مسئله دیگری است که باید به فرهنگ سیاسی مسئولان کشورمان اضافه کرد ، که ظاهرا از معدود مواردی استکه مسئولین نظام از مردم عذر خواهی می کنند واین جای تشکر دارد.

اما انتقاداتی که به حق به این سیر تعلق گرفتن و کیفیت پرداخت وجود دارد در هر کوی و برزنی از زبان مردم کوچه و خیابان شنیده می شود و هرکس نیز راه حلی ارائه می دهد واین نشان از قدرت بالای فکر و درک آنان دارد و از سوی دیگر مسئولان را به این مناظره می کشاند که  چگونه است مردم متوجه این بی مبالاتی در پرداخت و نحوه پرداخت شده اند اما مسئولان دقت لازم را نداشته یا متوجه نشده اند، با نهایت اعتذار از تمام ملت ایران اما این نکته را نباید از خاطر دور داشت که فرهنگ مناسبی در این زمینه نداریم، چرا که نا خواسته خود به این حکایت و ضرب المثل واقفیم که «سنگ مفت گنجشک مفت» و یا «مفت باشد کفت باشد» و در عمل نیز دیده ایم که حتی گاهی در جشن ها و  اعیاد یا در مراسمات عاشورای حسینی وقتی یک نذری در خیابان به مردم تقدیم می شود به صورت خیلی عادی صف های خیلی طولانی تشکیل می دهند، و باید مسئولان این نکته را دقت می کردند یا در اوائل گرفتن یارانه ها با وجود چندین بانک و خودپرداز در یک خیابان اما صف های طولانی آن سوژه ای بود برای منتقدین دولت،ذکر این مطالب تذکاری بود برای مسئولان نه خدای نخواسته توهین به مردم عزیزمان، و این مسئولان بودند که باید علاوه بر درک شرائط اقتصادی جامعه به شرائط روانی و فرهنگی مردم نیز دقت می کردند. لذا عذر خواهی ریاست محترم جمهور بسیار مناسب و به جا بود به شرطی که بنا به فرمایشات خودشان این کمبودها را جبران کنند.

نکته بعد اما نحوه اختصاص یافتن به چه کسانی است ، این اختصاص پیدا کردن با جریان تدبیر و امید مناسب نبود چرا که کشاورزان و روستائیانی از این حق محروم شده اند که همان مقدار برنج و مرغ شاید قوت یک ماهه آنان باشد یا کارگرانی که نصف یک کارمندی که به او تعلق گرفته نیز حقوق دریافت نمی کند و بازهم باعث ایجاد نارضایتی آنان شده .

در کل باید گفت این سبد کالا در هر دو صورت  گرفتن و نگرفتن باعث ایجاد نارضایتی مردم شده اند آنان که گرفته اند از این که به نحوی با کرامت انسانی آنان بازی شده ناراضی اند و آنان که دریافت نکرده اند نیز چون حقی ازشان ضایع شده ناراضی اند. وبازهم باید گفت این در صلاحیت دولت تدبیر نبود. و ناخود آگاه  حرف کسانی به صحت نزدیک می شود، که می گویند پوست خربزه ای است که زیر پای دولت انداخته شده است.

اما از طرفی نیز برای سوار بر این جو روانی دو گروه فعال هستند آنانی که کالایی دریافت نکرده و در واقع مستحق این پرداخت بودند و آنانی که بهترین فرصت را بدست آورده تا به هر نحوی شده این گروه ها را با خود همراه کنند و ضربه نهایی که همان 9روز یک بحران است برای دولت تدبیر و امید بیافرینند. البته این عده دیگر نمی توانند به همان نام وعنوانی فعالیت کنند که هشت سال پیش و مخصوصا چهار سال پیش با افتخار با آن عنوان فعالیت می کردند، و حالا اما کاسه داغتر از آش شده و کرامت انسانی برایشان مهم شده ، و حقوق مردم در مذاکرات بین الملل، در حالی که این کرامت انسانی و حقوق بین الملل زمانی به قول آقایان پایمال شده که جامعه را به سوی این فرهنگ مصرف گرایی و آنگاه که ماشینهای نا مناسب با قیمت دلخواه شرکتها  و هنگامی که حتی یک کشور حاضر به ملاقات با نمایندگان کشورمان نمی شدند پایمال شده بود، زمانی که رئیس اجرای دولت ما شده بود بوق تبلیغات برای مظلوم نمایی غاصبین فلسطین، و رفته رفته کشور را به سمتی هدایت می کرد که افغانستان ، عراق یا کشوری دیگر تبدیل کند. هر چند تمام این سیاستها هم نمی شود زیر سؤال برد اما واقعا بسیاری از آنها زمینه را برای انزوای کشورمان فراهم می کردند.

به نام خالق فجر

دهه فجر دهه مبارکی است بر تمام انقلابیون و مبارزین با رژیم شاهنشاهی و برای تمام ملت ایران که شعار استقلال آزادی و جمهوری اسلامیشان گوش ظالمان و جنایتکاران را کر کرده بود.

این روزها که روزهای حماسه و اعتماد به ملت است از 12بهمن روز ورود رهبر کبیر انقلاب بعد از سالها دوری از وطن و دوری از مبارزینی که حاضر بودند جان خود را نثار قدومش کنند. و تا 22بهمن که روز پیروزی قطعی امت اسلامی ایران بر شاه و شاهنشاهیان بود مبارک باید گفت.

مبارک است برای ملت ایران و برای آنهایی که دلی در گرو استقلال کشور و جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش، دارند. اما توضیحات این کلمات می تواند ما را به واقعیت انقلاب امام و رهبری نزدیک تر کند، استقلال ما یعنی هیچگونه وابستگی به کشورهای دوست و دشمن نداشته باشیم یعنی آنچنان قوی و باعزت و سر بلند در علم و تکنولوژی به پیش برویم که با هر اذیت و آزاری و هر نوع تحریمی بتوانیم به آسانی گلیم خود را از آب بکشیم، استقلال یعنی ما هستیم و اعتماد به خود و جوانان و اساتید علم و فن آوری خود، اما این به معنای دشمنی کردن با همه نیست بلکه تعامل است در موضع عزت و نه پیشرفت در موضع ذلت، یعنی این کشور دارای افرادی است که با دستهای خود می رود تا جایگاه خود را در کلام نبی اکرم (ص) که فرمود علم اگر در ثریا باشد توسط ایرانیان کشف خواهد شد (یا به زمین خواهد آمد).بدست آورد .

 استقلا ل اما به معنای آن نیست که در هر کوی و برزن بخوانیم ما استقلال داریم و در عمل هیچ کاره باشیم! استقلال یعنی ما تمام ایرانیان جز به سر بلندی ایران و اسلام نمی اندیشیم و بازیهای سیاسی نیز به قول امام فجر آفرینان، اختلاف سلیقه است و نه اختلاف مبنایی تا خدایی نخواسته عده ای از ما دوستان دیگر خود را خائن و ...بدانیم !

آزادی ا ما به معنای آن است که یک جامعه اسلامی علاوه بر آنکه از بندگی تمام زورگوییهای قدرتهای جهانی با هر عنوان، و هر جایگاهی آزاد است از بند رقیت خود به استبداد درونی خود نیز آزاد است، ایران و ایرانیان نه ظلم را می پذیرند و نه ظالم را یاری می رسانند، تمام زندگی ایرانیان در این چهار واژه خلاصه شده است که استقلال آزادی ، جمهوری اسلامی، هر ایرانی بر آن است که علاوه بر استقلال خود از هر نوع وابستگی ، دین و دنیای خود را تعریف کند و هر نوع وابستگی به درون و برون را از هر کسی باشد قبول ندارد. و تمام مسئولان خویش را به این نوع نگاه دعوت می کند که ای مسئولان نظام مقدس اسلامی مردم از شما حرف نمی خواهند وعمل می خواهند، ای مسئولان اسلامی مردم از شما «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» می خواهند، مردم از شما به عنوان حامیان استقلال آزادی جمهوری اسلامی، اسلام را می خواهند نه سلیقه های افراطی بعضی از آقایان را، استقلال آزادی، جمهوری  اسلامی یعنی ای مسئولان نظام مقدس اسلامی، مردم از شما کارهای شاق نمی خواهند، آنچه برای فرزندان خود می پسندی برای فرزندان دیگران نیز بپسندید، و جمهوری اسلامی یعنی آنکه مسئولان به جامعه خویش بنگرید اگر خوب است (معمولا مورد قبول نیست) که این نگاه شماست و اگر بد است« الناس علی دین ملوکهم» اگر در جامعه از همه اشتباهاتی که در آن هست دم می زنیم باید بگوییم «الناس اشبه بامرائهم من ابائهم.»

اما اگر در دموکراسیها گفته می شود ، این اکثریت است که باید تصمیم بگیرد و اقلیت باید تلاش نماید تا برنامه ای بهتر برای سالهای آتی خود داشته باشد تا بتواند به مردم اعتماد دهد، در جمهوری اسلامی نیز که اکثریت آنرا مردم متدین تشکیل می دهند باید اقلیت تابع آنان بود و با پیشنهادات خود مسؤلان را به نیکی و خیر دعوت نمایند. واینکه جمهور بر مبنای اسلام تصمیم می گیرد ، نه بر مبنای دیگر ادیان، اما نوع نگاه امام به فقه و فقه سیاسی ایران را طوری به آینده امید داده است که این مردم هستند که همه کاره نظام جمهوری ا سلامی هستند و اگر مردم همراهی نکنند هیچ مقامی حق تحمیل خود ندارد، پس جمهوری اسلامی یعنی بر مبنای اسلام و آگاهی مسلمین، برنامه های اسلامی را به صورت قانون قرار می دهیم و عمل می نماییم، واگر هم مشکلی باشد با دید تیزبین مشکلات را حل خواهد کرد و به دیگران در هر جایگاه و کشوری باشند اجازه دخالت نخواهیم داد .

جمهوری اسلامی نوع نگاهی است که فقه می تواندبه حکومت داشته باشد و آنرا مورد توجه قرار دهد تا در ضمن آنکه مردم به صورت یقینی در سرنوشت خود شریکند، اما قانونی نیز که به مخالفت با اسلام می پردازد را به هیچ وجه قبول ندارد، ولو آنکه مدرن ترین قانون باشد وبرای بعضیها به به و چه چه است.هر چند ممکن است قانونی مدرن باشد و مخالفتی هم با اسلام نداشته باشد، این گونه قوانین مورد اجراست و الا اگر مخالفتی باشد به هیچ وجه ملت آنرا نخواهد پذیرفت.

جمهوری اسلامی نوع نگاه امام خمینی ، آیت الله بهشتی ، آیت الله مطهری و مقام رهبری است به نوع حکومت داری اسلام و نه نوع نگاه عده ای که جمهوری را تزئینی دانسته و اسلامی را سلیقه ای معنا کرده اند.

دهه فجر و دهه شعارهای خانمان بر افکن ظالمین با نام استقلال آزادی جمهوری اسلامی بر تمام مردم ایران و شعر و شعورشان مبارک . 

به نام خالق هستی

سریال آوای باران که از جمله پرمخاطبین مجموعه های صدا و سیما بود، در قسمت پایانی با منتقدین عام و خاص مواجه شد.

این مجموعه دارای مخاطبینی از خانواده های ایرانی بود و می شود گفت از سریال ها و مجموعه های موفق در جذب مخاطب بود، اما نکته مثبت آن از طرف مخاطب خاص آن بود که استفاده درست از بازیگران با چهرهای جدید که باعث شده بود مقداری نگاه مخاطب را به واقعیات نزدیک کند. این از جمله نکته های مثبت این سریال محسوب می شود که کارگردان و عوامل آن را باید ستود.

نکته مثبت دیگر این سریال شناخت خوب ایشان از جامعه و در واقع وضعیت روان شناسی جامعه ایرانی بود که ایرانیان با دو پدیده به شدت متنفر هستند یکی خیانت ،آنهم از طرف کسی که خود به قول معروف صدقه سری رشد کرده است. مثل نادر که اگر حمایت های ابتدایی دایی طاها نبود او خواب داشتن یک کار راحت و در عین حال پر درآمد را باید می دید.لذا جامعه این نوع خیانت را بدتر از هر خیانت دیگری مستحق مجازات می دانند. و دیگر آنکه وضعیت اقتصاد و رشد یک شبه عده ای از افراد اقتصادی که یک شبه ره صدساله را می پیمایند.

نکته بعدی که بازهم به روانشناسی جامعه توسط عوامل این سریال بر می گردد بده بستانهایی است که در اجتماع توسط یک عده از ما بهتران که برای رسیدن به موقعیت خود دست به هر نوع رشوه و پارتی و ... می زنند و از طرف دیگر مسئولانی که باید با اینگونه افراد برخورد کنند خود عامل این کارمی شوند(یعنی انتظاراین است که کسی که دست به رشوه می شود، طرف دیگر آنرا قبول نکند و حق هم این است، اما به ظاهر در این سریال و در جامعه چنین نیست بلکه چه بسا خود مسئول یا کارمند درخواست آنرا بدهد یعنی از طرف هیچکدام منعی نیست!!!)

اما نکات منفی سریال را می توان چنین بر شمرد ، اول اینکه نقش پلیس در این سریال اولا کم رنگ و دوما به صورت پیرو، بود نه پایه ،چرا که این فرید بود که به پلیس دستور می داد و می گفت چه کار کنند کجا بروند و چه کاری را انجام دهند، و در واقع پلیس تنها نقشی که داشت ماشینهایش به ماشینهای پلیس شبیه بود هر چند چه بسا قصد عوامل و کارگردان، آن بود که کار پلیس را در بعضی مواقع که به همین صورت هم اتفاق می افتد نشان دهد ، چنانکه گاهی گفته می شود به شاکی که شما برو طرف را پیدا کن تا ما بیاییم جانی و... را دستگیر کنیم! به هر حال نقش پلیس در این سریال زیر سؤال بود.ونگاهی دیگر نیز می توان داشت که پلس موفق پلیسی است که مردم با او همکاری کنند و البته این هم نمی تواند توجیه گر نقش کم رنگ پلیس باشد.

دوم آنکه دلیل بی مهابا بودن شکیب در قتل و کشتار و جنایت به تصویر کشیده نشده بود، هر چند تنها فرید به این نکته اشاره کرد که ایشان دائم الخمر است اما این باعث نمی شود چهره شکیب یک شخصیتی قابل ترحم ترسیم شود و در واقع هیچ حس نفرتی نسبت به این شخصیت در مخاطب ایجاد نشود ، چرا که چنان آرام و با طمئنینه برخورد می کرد که انگار نه انگار یک شخصیت بسیار منفی و ظالم است .

نکته پایانی آنکه پایان این سریال بیشتر به فیلم هندی شبیه بود، تا یک سریال پر مخاطب اجتماعی ایرانی، همه آدم بدها در این سریال به جزای خود رسیدند و همه آدم خوبها در کنار هم قرار گرفتند، واین نکته از بی دقتی عوامل کارگردان می باشد. و سریال به واقع آنطور که مخاطب می خواست ازنگاهی به اتمام نرسید(انتظار مخاطب ماست مالی شدن قسمت آخر نبود).

پایان ناموفق این سریال را می توان از موضع گیری های مردم و مخاطبین دید.

آرزوی موفقیت برای آنانی که به هر نحوی با بیان مشکلات جامعه سعی در ترمیم آن دارند.

تقدیم به تمام اخلاق دوستان و  دوست داران خلق عظیم ، پیامبر رحمت و تدبیر حضرت خاتم الرسول، این عکس به این خاطر در وبلاگ قرار دادم که نا خواسته مرا به یاد نشستن های پیامبر (ص)با یاران خودش بر روی تختی که در کنار در مسجد درست کرده بودند(یاران صفه) لذا نشست خاتمی در کنار این عزیزان کارگر گچ کاری که تا کنون به رسانه ها کشیده نشده دلیل بر اخلاصی است که داشتن آن اقتدا به پیامبر رحمت است و نداشتن آن جز حسرت چیزی بر جای نخواهد گذاشت.

بیایید در بین تمام مسلمانها مثل یک خانواده نه از غرور حرفی باشد و نه از خود کم بینی، در کنار هم باشیم آیا دل پیامبر رحمت شاد نخواهد شد؟!

خطابم به آنانی است که این روزها خود را جلوتر از پیامبر دانسته و قصد دارند یک تنه دنیا را به راه راست هدایت کنند مخصوصا مذاهب اسلامی!

«صفات و ویژگی های اصحاب پیامبر(ص)در قرآن ، تورات و انجیل »

نویسنده : دکتر احمد علی الإمام

ترجمه :جهانگیر ولدبیگی

قرآن مملوّ از ذکر فضل و اخلاق و ادب والا و شجاعت و صداقت
و علوّ مقام و مکانت آن بزرگواران(رض)است.به نمونه هایی در این خصوص اشاره می
کنیم:

1?خداوند در باره اهداف والا و پاکی درونشان می فرماید:« لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ
أُخْرِجُوا مِن دِیارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ
وَرِضْوَانًا وَیَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ».«این اموال برای فقیران مهاجرانی است که از
خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند در حالی که فضل الهی و رضای او
را می‏طلبند و خدا و رسولش را یاریمی‏کنند و آن ها راستگویانند».(حشر/8)

2?خداوند متعال درباره صداقت و استقامت و ثبات اصحاب(رض)بر
حق و ایمان و آراسته بودنشان بر اخلاق برجسته می فرماید:« مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا
اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا
بَدَّلُوا تَبْدِیلًا».«در میان مؤمنان مردانی
هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانهایستاده‏اند،بعضی پیمان خود را به آخر
بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، وبعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و
تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند».(احزاب/23)

3?خداوند متعال درباره وضعیت آن ها و صفات و ویژگیهایشان در
مواقع مختلفی که برایشان پیش     می آمد و
استقامت و پایداری بر اعتقادی که داشتند،چنین می فرماید:

الف)در جنگ «احزاب» آن ها را به صداقت در عهد و پیمان توصیف
می کند :« صَدَقُوا مَا
عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ ».« بر
سر عهدی که با خدا بستند صادقانهایستاده‏اند ».(احزاب/23)

به نام عقل و خرد

این روزها مباحث کنفرانس ژنو یک و دو بحث داغ محافل سیاسی داخلی وخارجی است، موافقان و مخالفان هر کدام در جبهه خود در تلاشند تا خوب یا بد و مثبت یا منفی بودن آن را به رخ دیگران بکشند، البته هر کسی حق دارد با چهارچوب منطقی و درست نقد کند یا حمایت نماید، اما در این بین، مواضع یک عده برای نگارنده عجبیب و غریب است، مواضعی که در بیان شخص منتقد! عین عقل و منطق است!! اما به واقع برای نگارنده عجیب است.

نکته اول اینکه آیا این منتقدین دلشان به حال نظام و مردم و جمهوری اسلامی می سوزد؟! ما فرض بگیریم چنین است آیا این آقایان بعد از چهار سال به این نتیجه رسیده اند که مشکلاتی برای کشور پیش آمده ؟! اگر امثال مطهری چنین مباحثی را مطرح کنند و نقد کنند هیچ منصفی را به شک وا نمی دارد چرا که مطهری یک و تنها نزدیک به ده سال منتقد جدی و منطقی بوده زمانی به مباحث فرهنگی افراطیون دوره ریاست جمهوری دکتر محمد خاتمی و زمانی به اکثر سیاستهای دکتر احمدی نژاد، که جز به سفرهای استانی و بعضی سیاست های خارجی ایشان به بقیه امور نیز منتقد بود، حال اگر این شخص به نقد بپردازد، قبول اشکالاتش برای همه آشکار و قابل قبول است، اما افرادی که تا دیروز و تا قبل از دولت آقای دکتر روحانی جز مباحث فلسفی آنهم در اجتماعاتی چون مؤسسات خاص و... که تنها انتقادی که به سیاست های آقای احمدی نژاد این بود که چرا حرفهای آقای مشایی را بر پیشنهادهای آنها مقدم می دارد و چرا آن را از مقام خود خلع نمی کند؟ علت  آنهم می توان به اموری ، از جمله اینکه حفظ آقای احمدی نژاد به هر صورت و فدا کردن دیگران برای بقای ایشان ، چرا که او را مورد تأیید امام زمان که در خواب یک خانواده شهید آمده بود می دیدند.

در هر حال نمی شود دل شخصی، به حال نظام و انقلاب بسوزد اما یک بام و دو هوا باشد!! اگر احساس شود تضعیف جناح خود است به سکوت چهار ساله و بیشتر اکتفا کند و اگر تضعیف جناح مخالف باشد هر احساسی را به نام دلیل منطقی به مخاطبین القا کرد.

بله این روزها آقای دکتر نبویان به دوره گردی افتاده تا به قول خودش خیانت توافق ژنو را برای همه روشن کند! و هر کوی و برزنی سرک می کشد و یارانش که او را در آینده حامی خود می دانند او را دعوت می کنند تا به بیان نظرات خود بپردازد.در هر صورت این حق را دارند اما آنچه نباید از نگاه دور داشت اینکه آقای نبویان چرا مخاطبین خود را کمتر آشنا یافته و چرا احساسات خود را به اسم منطق و عقل به کسانی تحویل می دهد که ایشان را به عنوان یک حامی جدی نظام می پندارند؟!

آقای نبویان به توافقاتی که موقت است، درکنفرانس ژنو به صورت توافقات کلی اشاره دارد، مگر ایشان متوجه نیستندکه توافق ژنو در سه مرحله است و توافقات مرحله اول با توافقات مراحل بعدی بسیار تفاوت دارد؟؟!! مگر نه این است توافقات موقت آن باعث شده تحریمهایی بر علیه  ایران اعمال نشود و در عوض ایران سانترفیوژ جدیدی نصب نکند؟! حال خوب یا بد این توافقات موقتی است آیا ایشان که این همه از غیرت دینی بحث میکند اینجا می تواند با غیرت دینی خود به مخاطبین توضیح دهد یا تنها عدم نصب دستگاه ها را توافقات کلی مطرح کند تا مخاطب نیز که نیرویی جوان است به هیجان آمده و به به و چه چه کنان به زرنگی ایشان غبطه بخورد!!

مطلب بعدی راستی آیا مقام معظم رهبری از این توافقات با خبر است یا نه؟ اگر با خبر است که خوب چرا مدعیان دفاع از ولایت چنین خود را جلوتر از ولایت می بینند؟! مگر نه این است که یک نوع افراط گرایی است؟؟!

اگر هم بگوییم ولی فقیه و رهبر معظم بی خبرند خوب با این بیان این به اصطلاح مذبذبین در ولایت  چگونه می خواهند از ولایت فقیه دفاع نمایند!!!!

راستی این سؤال هنوز برای تمام آشنایان به افکار دکتر نبویان باقی است این همه شدت و حدت در بیان نظر خود بدون وجود مخالف در بحث ها (نه به معنای ترس از ایشان بلکه فقط بخاطر اینکه به افراد مخالف در همان اجتماعات فرصت داده نمی شود و اگر کسی هم بخواهد بعنوان مخالف صحبت کند همین میزبانان خاص چنان در تگنا قرارش می دهند که نتواند حرفهایش را بزند شخص را تنها به عنوان کسی که قصد اخلال در اجتماع داشته مطرح و حرفش نیز به گوش هیچ کس نخواهد رسید درعین حال که علتی می شود برای خشونت گرایی این تفکر در برخورد با دیگر افراد.

عرض بنده این است که این آقایان درمقام عمل چنان داس بدست نیروهای یک مرکزی که مدتی باهم در آنجا همکار بودیم قلع قمع کردند .

بازهم مطالبی هست که در جواب صحبتهای آقای نبویان خواهد آمد، البته این مطلب بخاطر حضور ایشان در جمع طلاب استان کرمانشاه بود که هر چند در اجتماع نبودم اما چون می دانم صحبت های آقای نبویان درهمین چارچوب بیشتر بروز نمی کند! این مطلب را بیان  داشتم صحت و نقص نوشته نگارنده را شما می توانید در اخباری که از این اجتماع پخش خواهد شد ببینید.

اما نکته ای نسبت به نماینده طلاب استان کرمانشاه جناب آقای حجت الالسلام سید جواد حسینی، که نمایندگی مؤسسه آیت الله مصباح را در کرمانشاه به عهده دارند انتظاری بیش از این نداریم  و به امید خدا در انتخابات نمایندگی که خیلی دور نیست، ایشان جواب این یک طرفه به قاضی بردن آقایان را خواهد گرفت. هر چند انتظار داریم دوستان طلبه با حضور گسترده خود در انتخابات نماینده ای با آرای بالا به مجمع طلاب معرفی کنند نه اینکه  مثل دوره قبل نمایندگانی را به مجمع معرفی نمایند که کمترین رأی را داشتند و حتی به حد نصاب رسیدن آن هم زیر سؤال بود. والسلام علی من التبع الهدی

جهان اسلام به خود آید و به جای بازیهای بچه گانه  اختلاف افکنی به این فجایع بیاندیشد. تاکی باید آب در آسیاب چنین جنایتکارانی بریزیم؟!! تا کی باید هیزم آتش کسانی فراهم کنیم که دشمن قسم خورده ما هستند؟!!

تا کی باید خود را عقل کل بدانیم و مهره های دست ساز قصابان انسانیت و اسلامیت باشیم و در شطرنج آنان ما را به  بازی بگیرند؟!

نکته آخر می دانید این جلاد خون آشام که تصویرش را بر جنازه بچه های مسلمان می بینید چرا دست به اینگونه جنایت می زده؟! این شخص بنا بر عقیده خود قصد داشته به بهشت برود!!!!!!!!!!!! همان کاری که عده ای از تکفیریون دست به آن عمل می زنند، و عده ای به اسم دفاع از ولایت جشن های نفهمی خود را برگزار می کنند!!!!

کشتار مسلمانان در میانمار با چه اندیشه ای توجیه می کنیم؟؟!!!!

در عراق در افغانستان، در مصر ، در سوریه در ایران توسط ریگیها و...!!!!!!!!!!!!!!!!!! پس جهان اسلام چه وقت به خود خواهد آمد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!