قلم

سی نکته اخلاقی یک فرد متمدن

به گزارش انصاف نیوز، محمود سریع القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی، سی ویژگی انسان مدنی را اینچنین شرح می دهد:
1. به شهروندان عادی بیشتر احترام بگذارد تا کسانی که پست و مقام دارند؛
2. بتواند سی صفحه در مورد خود، روحیات و افکار خود بدون حتی یک جمله تکراری بنویسد؛
3. برای خود به وسعت جهان، احترام قائل باشد؛
4. در روز حداقل پانزده دقیقه برای شناخت خود وقت بگذارد؛
5. از کسی سؤال خصوصی نپرسد؛
6. برای هر سؤالی، چندین پاسخ متفاوت قائل باشد؛
7. اختلاف خود با دیگران را با گفت وگو حل کند؛
8. مبنای قضاوت در مورد انسان ها: 95 درصد باطن و عمل آن ها، 5 درصد، ظاهرشان؛
9. انتظارات خود را از دیگران به حداقل برساند. با توانایی های خود زندگی کند؛
10. راست گویی و درست کاری را نه صرفاً یک فضیلت فردی بلکه استوانه آفرینش بداند؛
11. برای کل جامعه و آینده آن تلاش کند و نه صرفا در گروه و اطرافیان خود؛
12. در روز پانزده دقیقه با گُل و گیاه وقت بگذراند و رنگ ها را تقدیر کند تا بلکه قدری از قدرت، سیاست، پول و خودنمایی فاصله گیرد؛
13. در صف خودپرداز بانک، یک متر از کسی که مشغول کار بانکی است فاصله بگیرد؛
14. با عذرخواهی، فضای تنش ها را تخفیف دهد؛
15. از نیاز به نمایش، عبور کرده باشد؛
16. اگر می خواهد ثروتمند شود، نهاد های دولتی و حکومتی را ترک کند؛
17. بر کسانی که با او تفاوت فکری و سلیقه ای دارند، القاب نگذارد؛
18. در زندگی اجتماعی و سیاسی: 95 درصد فکر و مطالعه و استدلال، 5 درصد حس، شایعات و فضاها؛
19. تا بتواند در رانندگی بوق نزند؛
20. به گونه ای رفتار کند که صاحبان قدرت سراغ او بیایند و نه بالعکس؛
21. بخش مهمی از زندگی خود را برای بجا گذاشتن میراثی ارزشمند برای جامعه، طراحی کند؛
22. هنگام به کارانداختن برف پاک کن ها برای شستشوی شیشه ها، اتوموبیل های اطراف را کثیف نکند؛
23. برای هر انسانی، مستقل از اینکه چه فکری دارد و به کدام گروه تعلق دارد، ارزش انسانی قائل باشد؛
24. از دوستی ها و به خصوص حلقه اول دوستان خود، مانند گُل مراقبت کند؛
25. حداقل در دو کار گروهی به طور دائمی، برای فرونشاندن منیت های خود، مشارکت کند؛
26. اعتبار فکری افراد را در متون قابل اتکایی که تولید کرده اند، بداند؛
27. وارد شبکه ذهنی منتقدین خود شود تا جهان آن ها را بهتر درک کند؛
28. در رفتار اجتماعی و اخلاق فردی، قابل پیش بینی باشد؛
29. به هیچ فرد، گروه و ملتی دشنام ندهد. با مخالفین خود، حقوقی رفتار کند؛
30. شأن و منزلت خود را به مراتب بالاتر از کسانی بداند که پست و مقام و منصب دارند.

مذاکرات و صالحی

به یاد یگانه الگوی زن مسلمان حضرت فاطمه زهرا(س)

به گزارش «انتخاب»، علی‌اکبر صالحی جمعه شب در برنامه مستند تلویزیونی دوربین دوم، با اشاره به تجربه حضورش در وزارت خارجه در دولت دهم نیز اظهار کرد: وزرات خارجه فرصت استثنایی بود که در اختیار بنده گذاشته شد چون شرایط منطقه و بین‌الملل در ارتباط با ایران تغییر کلی و ماهوی پیدا کرده بود.

وی درباره فعالیت در وزارت خارجه گفت: کار در وزارت خارجه به شکلی است که نمی توان به جزییات اشاره کرد بلکه باید کارها و اقداماتی را انجام دهیم و بعد از آن مردم در جریان نتایج کارها قرار می‌گیرند. در عین حال می‌توانم بگویم که در سه - چهار سال گذشته سیاست خارجی ایران بسیار حکیمانه پیش رفته است.

صالحی در پاسخ به این سخن که "گفته می‌شود شما مردی برای تمام فصول هستید؟" تاکید کرد: من همیشه آراء سیاسی‌ام را برای خود حفظ کرده‌ام و به اصولی اعتقاد دارم که نظام بر اساس آنها بنا شده است. ممکن است در مسایلی حرفه‌ای نظرات مخالفی با برخی عزیزان داشته باشم اما وقتی در گفت و شنود تصمیمی گرفته می‌شود، به آن تصمیم بها می‌دهم و آن را اجرا می‌کنم، در عین حال که نظر خود را هم بیان می‌کنم.

وی ادامه داد: در جبهه‌بندی‌های سیاسی داخلی تاکنون شرکت نکرده‌ام و حرف‌های نقدآمیز و تند نزده‌ام ولو این که با حرف و سخن و تصمیمی مخالفت داشته باشم و همواره با احترام با افراد برخورد کردم.

رئیس سازمان انرژی اتمی در ادامه درباره راهکارهایی که در دوران مسئولیتش در وزارت خارجه برای آزادی ایرانی‌های ربوده شده در کشورهای مختلف از جمله سوریه و لیبی اتخاد شد، تصریح کرد: شرایط منطقه آن زمان حساس بود کما این که هنوز هم حساس است. در لیبی با به گروگان گرفته شدن هفت نفر از افراد هلال احمر مواجه شدیم. من با نخست وزیر لیبی صحبت کردم و موضوع را رها نکردم و در نهایت در عین ناباوری در شرایط بد لیبی شاهد آزادی این افراد بودیم. همچنین در سوریه نیز تعدادی از زائران کشورمان ربوده شدند که آنها را نیز توانستیم آزاد کنیم.

صالحی درباره 48 زائر ایرانی که در سوریه به گروگان گرفته شدند، اظهار کرد: در این مورد نیز با دولت سوریه در تماس بودیم که چگونه آنها را آزاد کنیم. پیگیری‌ها ادامه داشت تا اینکه گروگان‌گیرها اعلام کردند می‌خواهند گروگان‌ها را اعدام کنند و من با نخست وزیر وقت قطر و صحبت کردم و به من گفت که همان شب به شبکه الجزیره می‌رود و نسبت به چنین اقدامی هشدار می‌دهد. بعد از یکی - دو ساعت گروگان‌گیرها اعلام کردند که موضوع را معلق نگه می‌دارند و بعد از آن نیز رفت و آمدهایی میان ایران و قطر صورت گرفت و دفتری برای تماس با گروگان‌گیرها ایجاد شد و بعد از چند هفته این افراد آزاد شدند.

وزیر خارجه پیشین ایران درباره برخی محرمانه‌ها در دوران مسئولیتش نیز گفت: حضرت آقا در سخنانی اشاره کردند که دولتمردانی از دولت سابق و دولت فعلی نظرشان بر مذاکرات با آمریکا بر سر موضوع هسته ای است. بنده این افتخار را داشتم که خدمت آقا برسم و با ایشان صحبت کنم. نظر ایشان این است که آمریکا قابل اعتماد نیست و به موضوع افغانستان اشاره کردند که آمریکایی ها نقض عهد کردند. با این حال در نهایت اجازه مذاکره صادر شد و در عید سال 1392 مطرح کردند که با مذاکره با آمریکا به طور موضوعی درباره مساله هسته ای مخالفتی ندارند و راه را هموار کردند و گفتند این مسیر را بروید تا اتمام حجتی باشد و مردم بدانند که نظام و دولتشان از هیچ روشی که مصلحت، حکمت و عزت در آن باشد فروگذار نیست تا دفع شر کند و اگر طرف مقابل تمکین نکند ما اتمام حجت کرده ایم.

صالحی همچنین درباره شهدای هسته ای، با بیان اینکه "هریک از شهدا برای من از یک مقام و جایگاه برخودارند"، خاطرنشان کرد: شهید شهریاری از برجسته‌ترین علمای هسته‌ای کشور در زمان شهادتش بود.

وی درباره شهید احمدی روشن اظهار کرد: شهید احمدی روشن ابتدا کارشناس بازرگانی در یکی از شرکت های سازمان انرژی اتمی بود و وقتی به سازمان آمدم با توجه به اینکه فردی متدین و فهمیم بود و به او اعتماد وجود داشت به عنوان معاون شرکت کالا الکتریک (نطنز) منصوب شد. تامین تجهیزات پیشرفته برای فن آوری هسته ای هنر است و او فردی معتمد بود چرا که پول های سنگینی در این زمینه رد و بدل می شود.

رئیس سازمان انرژی اتمی درباره شهید رضایی‌نژاد هم اظهار کرد که با وی افتخار آشنایی نداشته است چرا که در سازمان انرژی اتمی فعالیت نداشته اما او را دانشمندی در عرصه علم الکترومغناطیس دانست که ناجوانمردانه به شهادت رسید.

وی درباره تولید سوخت تا غنای 20 درصد در کشور با یادآوری این مطلب که "از ابتدا بنای کشور به تولید سوخت تا غنای 20 درصد نبود و چون بر سر تهیه آن برخی کشورها مشکل ایجاد کردند، خودمان به سراغ تولیدش رفتیم"، تاکید کرد: درحال حاضر به اندازه نیازمان و دو تا سه سال ذخیره 20 درصدی سوخت برای استفاده در رآکتور تهران داریم.


مروری بر چند خبر 92

باسلام و عرض تبریک به مناسبت تحویل سال نو  به همه همراهان گرامی سال 1392 به پایان رسید اما خبرهایی که هنوز ادامه دارد و مردم و ملت بزرگ ایران را به نحوی درگیر خود کرده است، ابتدا مراسمات دهه فاطمیه که با تذکر علما مقداری از شدت و حدت آن که توسط به اصطلاح مداحان امکان داشت بوجود بیاید گرفته شد.  مسئله دیگر اسیر بودن چند مرزبان جمهوری اسلامی که متأسفانه خبرهای ضد و نقیض در باره سالم بودن و یا به شهادت رسیدن بعضی از آنان مطرح شد و دلهای خانواده این عزیزان را به سوزش در آورد. اما امیدوارم با صبر و حوصله بتوانند این مشکل را پشت سر نهاده و عزیزان خود را در جمع خود ببینند.

خبر دیگر جریان مذاکرات هسته ای بود که عده ای با خوشحالی (اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران) از نتایج آن و رسیدن به یک توافق خوب امیدوار بودند و عده ای اما از تحقیر ایران می گفتند و تحلیلهایی که به صلاح یا به ضرر از این مذاکرات مطرح شد به سال 93 موکول  گردید تا در  مذاکرات بعدی امید برای رسیدن ایران و ایرانیان به خواسته های صلح آمیز خود داشته باشند. و اما عده ای گاه آنرا به خیانت تعبیر می کنند تا امید مردم را به یأس مبدل نمایند اما در هر صورت باید منتظر بود و دید که چه اتفاقی خواهد افتاد هر چند این مذاکرات را بنا به پیشنهاد اکثر کارشناسان انجام سریع آن را خواهانند  اما باید منتظر بود  و  به تیم اعزامی خویش اعتماد داشت در عین حال باید نکاتی که بیشتر به ضرر ما خواهد بود انتقاد داشت. در نهایت نه انکه خیانت بدانیم و نه آنکه فتح الفتوح.

خبرهای سطح بین الملل را باید از اکراین و جدایی کریمه از آن و پیوستن کریمه به روسیه اشاره داشت که جنگ قدرتی دیگر در صحنه سرد بین الملل به وقوع است و امکان آنکه به جنگی فیزیکی مبدل شود بعید نیست، که البته با تحلیل بسیاری از کارشناسان می توان اینرا برای ایران و مذاکره کنند گان ایرانی به فال نیک گرفت که شاید بشود از این طریق فشارهای غیر منطقی و غیر قانونی غرب را بر ایران و مذاکره کنندگانش کم کرد.

خبر دیگر ناپدید شدن هواپیمای مالزیایی بود که با ید در تعجب غرق شدکه چگونه است که جهان علم با پیشرفت آنچنانیکه اتفاق افتاد ه در شناخت ستارگان و عالم هستی به نظریه نسبیت و کوانتومی، نظریه متورم بودن جهان نیز به کشفیات خود اضافه کرده اما از پیدا کردن یک هواپیما در سطح زمین آنهم با آن همه امکانات ناتوان است؟!

خلاصه کلام آنکه امیدوارم با تجاربی که از سالیان گذشته داشته ایم همه افراد ایران و مسلمان به این نتیجه رسیده باشند که تنها نگاه ما باعث می شود که آنرا چگونه بشناسیم، و اینکه تحدیدها را تبدیل به فرصت کنیم نه آنکه مثل سالیان قبل فرصت ها را تبدیل به تحدید نماییم . چه در بعد شخصی و چه بعد ا جتماعی این آرزوی همه ما خواهد بود که فرصت را از دست ندهیم به امید آنروز و آن لحظه. ایام بکام و خدا نگهدار تک تک شما .


اسلامی که من به آن معتقدم

20140316-234756.jpg

خط امام : سخنرانی مجید مجیدی در پنل حقوق بشر در دفتر ژنو سازمان ملل که پنج‌شنبه 22 اسفند مصادف با 13 مارچ انجام گرفت حاوی مطالب مهمی درباره ماهیت اسلام‌هراسی در جهان به واسطه سیاست‌های غرب و برخی کشورهای عربی بود و وی تاکید کرد در هیچ عملیات ترور و خشونتی، مردمی از ایران و آیینی که در این سرزمین ترویج می‌شود، شرکت نداشته‌اند.
به گزارش خبرگزاری مهر، مجید مجیدی روز پنجشنبه 22 اسفندماه در پنل حقوق بشر سازمان ملل در دفتر ژنو طی سخنانی به رفتارهای اسلام هراسانه غرب اعتراض کرد و گفت: من معتقدم اگر واقعیت اسلام به مردم جهان عرضه شود همه تشنگان عدالت و مهربانی عاشقانه به سویش خواهند شتافت.
متن کامل این سخنرانی بدین شرح است:

به نام خدا

گاهی فکر می کنم اگر من در یک کشور غربی به دنیا آمده بودم و در کودکی و نوجوانی و جوانی ام هر صبح در صفحات روزنامه ها می خواندم و هر شب روی صفحات تلویزیون می دیدم که چگونه عده‌ای مسلمان در شرق بمب گذاری و انفجار کار هرروزه شان است، ماشین های بمب گذاری شده رادر میان بازارها و مراکز تجمع مردم منفجر می کنند سرهای مخالفان خویش را صدها صدها می برند و در برابر دوربین ها به نمایش می گذارند و گاه با همین سرها در کوچه ها و خیابان ها فوتبال بازی می کنند، سینه های دشمنان را می شکافند و قلب آنان را می خورند، کلیساها و کنیسه ها و حتی گاه مساجد و حسینیه های دیگران رابا مردمی که برای عبادت به انجا آمده اند به آتش می کشند، آیا در این صورت چه دیدگاهی نسبت به اسلام و مسلمانان پیدا می کردم و چه ترس و هراسی از آنان در دل می پروراندم و آیا امکان داشت با این همه جنایت و خشونت گرایشی به این دین و آیین پیدا کنم؟

اگر چه خود را با افتخار یک مسلمان می دانم و خوشبختانه من در کشوری به دنیا امدم و رشد کردم که از همان سال‌های ابتدای زندگی با همه وجودم دریافتم: دینی که پدران و مادرانم برگزیده اند آیینی مملو از مهر و محبت و عشق است و کینه ورزی و انتقام جایی در آن ندارد و خدایش همواره با صفات مهربان و رحیم شناخته می شود و در کتاب آسمانی اش قرآن 113بار در ابتدای هر سوره جمله ای تکرار می شود که پیام آور محبت و مهربانی گسترده و همیشگی خداوند است.

من در سرزمینی پا به جهان گذاشتم که مردم مسلمانش با هر گونه خشونت مذهبی بیگانه بودند و قرن ها پیروان ادیان و مذاهب دیگر را به همسایگی و همزیستی مسالمت آمیز خویش پذیرفته بودند زیرا به پیامبری ایمان داشتند که سراسر زندگیش را مهربانی و عشق به دیگران در بر گرفته بود و نه تنها به مسلمانان و پیروان خویش که به همه انسانها با هر نژاد و زبان و حتی به حیوانات و گیاهان و درختان نیز مهر می ورزید.

من پیامبری را شناختم که مهربانی، شیوه زندگی‌اش و شعار هر صبح و شامش بود. محمدی که با دشمنان کینه توزش هم به مهر و محبت رفتار می کرد. وقتی پس از سالها رنج و آزار، این بار پیروز به شهری که از آن رانده شده بود بازمی‌گشت هیچ کس را به جرم پیشین مجازات نکرد نه تنها خانه هیچ دشمنی را به انتقام ویران نساخت بلکه خانه بزرگترین دشمن و مخالف خود را پناهگاه و مأمن همه مخالفان و دگراندیشان قرارداد.

محمدی که در کتابی که از سوی پروردگارش برای مردم آورده بود مسلمانان را از توهین و ناسزا حتی به بت های مشرکان و بت پرستان برحذر می داشت (انعام 108). پیامبری که از جانب خدا ندا می داد: نکند رفتارهای زشت و ستمگرانه دیگران شما را از مرام صلح آمیز و مسالمت‌جویتان دور کند که شما همواره باید به عدالت و انصاف رفتار کنید. (مائده 8)

این چنین بود که در گذر زمان با آیینی خو گرفتم که نه تنها پیامبرش الگو و اسوه مهربانی و محبت بود که شاگرد و دست پروده و جانشینش علی نیز جز به مهر سخن نگفت و جز به محبت رفتار نکرد و حکومتی را برقرار کرد که هیچ کس بر دیگری جز به تقوا و پاکی و پارسایی برتری نداشت. در تاریکی شب ها ناشناس به سراغ بینوایانی می رفت که از زمره مخالفانش بودند و در میان آن ها نان و خرما توزیع می کرد تا گرسنه سر به بالین نگذارند. اگر در جنگی ناخواسته دشمن آب رودخانه را از سپاهیان او دریغ می کرد تا تشنه بمانند او مقابله به مثل نکرد و هنگامی که به رودخانه مسلط شد آب را در اختیار آنان قرار داد. مرامنامه حکومتش خطاب به استانداران و حاکمان شهرها این بود که انسانها از دو گروه بیرون نیستند یا هم کیشند یا هم نوع و در هر دو صورت باید به آنها مهر ورزید.

من با چنین آیینی خو گرفتم و طبیعی است وقتی طالبان در افغانستان جنایت می کرد یا وقتی حادثه دهشت بار 11 سپتامبر به وقوع پیوست می دانستم که آنچه روی می دهد هیچ سازگاری و ارتباطی با دینی که من به آن ایمان دارم ندارد.

امروز از خودم و از شما می پرسم به راستی در پشت همه عملیات جنایتکارانه ای که به نام اسلام صورت می گیرد چه دست هایی پنهان است؟ از شما می پرسم القاعده و طالبان که در پاکستان و افغانستان زاده شد، رشد کرد و اینک سایه شومش بر همه جهان افکنده شده است ابتدا توسط کدام قدرت ها آفریده شد و مورد حمایت قرار گرفت تا امروز با جنایات آنها بذر اسلام‌هراسی در دل همه جهانیان کاشته شود و نهال خشونت این بار به شکلی دیگر یا به صورت نسل کشی در میانمار و آفریقای مرکزی و یا با اقدامات نظامی و گسیل سربازان سر برآورد؟

متاسفم که بگویم حکومت هایی طالبان و القاعده را از هر سو حمایت کردند که همواره از هم پیمانان غرب به شمار می روند. دولت های عربی آنان در دامان خویش پروراندند که اینک به نوعی دیگر خشونت و کینه ورزی را ترویج می کنند.

خوشحالم که بگویم که نه در حادثه 11سپتامبر نیویورک و نه در بمب گذاری های مترو لندن و نه در هیچ عملیات انتحاری، هیچ تروریستی با ملیت ایرانی و با آیینی که در سرزمینم ایران ترویج می شود شرکت نداشت اما متاسفم که به یاد بیاورم غرب تمام فشارها و تضییقاتش را پس از این حوادث متوجه ایران و ایرانیانی کرد که همواره چنین عملیاتی را محکوم کرده اند.

من به عنوان یک هنر مند که در سال های اخیر به دلیل اقدام به ساخت فیلمی در باره زندگی پیامبر اسلام بسیار خوانده ام و بسیار تحقیق کرده ام، شهادت می دهم که چنین اقدامات خشونت باری که میوه آن اسلام‌هراسی در همه جهان است با روح اسلامی که من از محمد و علی و حسین (ع) آموخته ام بیگانه است و لذا سعی دارم تا پیام و چهره واقعی دین مهربانی پیامبر اسلام را در قالب فیلم محمد به دنیای نگران و آشفته عرضه کنم.

من معتقدم اگر واقعیت اسلام به مردم جهان عرضه شود همه تشنگان عدالت و مهربانی عاشقانه به سویش خواهند شتافت.

من باور دارم که رفتارهای زشت و آلوده ای چون قرآن سوزی در آمریکا یا تولید فیلم های جسارتگر نسبت به پیامبر یا مسلمانان و یا حتی اقداماتی نظیر انتشار کاریکاتورهای توهین آمیز نقشی جز کمک به خشونت طلبانی که نام اسلام را دزدیده اند ندارد و چه بسا روی دیگر چنان رفتارهایی است. جنایتکارانی که می کشند و تکه تکه می کنند مشتاقانه به انتظار چنین اقداماتی هستند تا جنایات خویش را توجیه کنند و از میان توده های ناآگاه برای خود سربازان جدید استخدام کنند.

سخن را با پیام خداوند به رسولش محمد (ص) به پایان می برم که فرمود: ای کسانی که ایمان آورده اید همگی در پرتو ایمان به خداوند، در صلح و آشتی درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست. (بقره208)


دولت آزاری و یا مردم آزاری

آفتاب: عصر ایران در ادامه نوشت: اصطلاح «دولت  آزاری» را بر سیاق «مردم آزاری» و از این رو به کار می بریم که احساس می شود از سر عادت و ناتوانی از ترک آن است که دست به برخی رفتار ها می زنند. یک روز وزیر خارجه آماج حملات است ، روز بعد سراغ وزیر ارشاد می روند و از او می خواهند فرهنگ آسیب دیده از رواج دروغ و تهمت در سال های گذشته را یک شبه اصلاح کند و سپس وزیر  علوم و بعد ، وزیر آموزش و پرورش و ... سوژه  این دولت آزاری می شود.
البته که انتقاد حق همه است. البته که در برخی سیاست ها اشتباهاتی وجود دارد و البته که نقد بهتر از بسیاری ستایش هاست. اما اینجا نه از "نقد" که از "پدیده دولت آزاری" سخن می گوییم. به این معنی که انگار، صرفِ آزار هدف است.
می گویند فردی سرش را به دیوار می کوفت و بعد همان سر را در میان دست ها می گرفت. به او گفتند اگر سرت را به دیوار نکوبی دیگر نیازی هم نیست برای رهایی از درد آن تلاش کنی. پاسخ داد: نمی دانید وقتی سرم را به دیوار نمی کوبم چه احساس آرامشی دارم!
دولت آزاران نیز احتمالا دچار همین گرفتاری شده اند. شاید به مواقعی می اندیشند که گریبان کسی را نمی گیرند و برای آن آرامش، خودشان و مردم را به دردسر می اندازند.
نگاهی سریع به واژگانی که به کار می گیرند نیز نشان می دهد که شیفته چه هستند: توقیف، برخورد، انحلال و هرآن چه از نبودن و برچیدن حکایت کند و آن قدر کار «سلبی» انجام داده اند که هر امر «ایجابی» برای آنها مشکوک جلوه می کند.
وزیر ارشاد را با رمان های توقیفی ونه مجوزهای صادره قضاوت می کنند و وزیر خارجه را با مواجهه مستمر با دنیای خارج و نه توسعه روابط و وزیر علوم را با هر کاری که انجام ندهد و ... . 
گویی هر که می خواهد دهانی باز کند و کلمه ای بنویسد ابتدا باید از این جماعت اجازه بگیرد و انگار، آنان سپید پوستانی هستند که در دوران آپارتاید برای دیگران یا همان سیاه پوستان تصمیم می گیرند.این در حالی است که هشت سال تمام فرصت داشتند هر گلی که می توانند به سر مردم بزنند، و نزدند مگر؟! 
دردا و مصیبتا که از پدیده های مه آفرید و بابک زنجانی و مُردن مردم از بی دارویی و آلودگی هوای ناشی از بنزین های نامتعارف و ... آن قدر به فغان نمی آیند که از مطالبه ای و سخن متفاوتی یا خطای ناخواسته ای در رسانه ای.  مردم  البته در انتخاباتی که به همه پرسی می مانست به همین رویکردهای آنها واکنش منفی نشان دادند و گفتند نمی خواهیم به نام ما و از جیب ما تصمیم بگیرید. به نام خودتان و با هزینه خودتان تصمیم بگیرید. به چه زبانی باید بگویند تا متوجه شوند؟
مردمِ گرفتار در غم نان، به پاس نوروز و تحولات سیاسی این روزها لبخند می زنند و از طراوت باران لذت می برند. اینها اما عبوس اند و به هر بهانه روی ترش می کنند. مردم به یک روحانی دل بسته اند اما این مدعیان دفاع از روحانیت، سخنان روحانیِ روحانی را بر نمی تابند. آخر، مگر چه اتفاقی افتاده است؟ از دست دادن بخشی از قدرت - و نه همه آن- تا این اندازه رنج آور است که هر روز به چهره یکی از مدیرانی که آمده اند ما را از زیر این آوار بیرون بیاورند چنگ می زنند؟ این همه شیفتگی را با داعیه بی توجهی و تنزه چه کار؟
بد نیست به «دولت آزاران» یاد آور شویم سال پیش در روزهای پایانی اسفند ماه 91 مشکل مملکت قیمت پسته بود و امسال حداقل دغدغه ملی نیست! سال پیش رییس وقت  دولت همه همت و وقت و فرصت خود را معطوف به تبلیغ برای رییس دفتر خود کرده بود و تا از مراسم تشییع جنازه هوگو چاوز برگشت نشان درجه یک فرهنگ را به او اعطا و « بهاریِ بهاریِ بهاری» اش توصیف  کرد.  اسفند امسال عطش دلار و طلا فرو نشسته ولو ارزان نشده باشد. دولت آزاران اما کاری به جامعه ندارند و دنیا یعنی خودشان و شاید باورشان شده آن 10 تا 15 درصد آرا که آنها را به کرسی هایی نشانده همه مردم اند.
 چرا نمی گذارند آب خوش از گلوی مردم پایین برود؟ تا کی پمپاژ کینه؟ تا کی انتساب هر هنرمند و صاحب فکر به بیگانه؟ تا کی مرگ خواهی به نام آرمان طلبی؟ 
در القاب امامان مان  دقت کنیم. به ترتیب از عدالت، نیکویی، شجاعت، نیایش، دانش پژوهی،صداقت، کظم و فروخوردن غیظ ، رضایت و خرسندی، بخشندگی، پرهیزگاری و تحمل و هدایت شدگی حکایت می کند. همه اینها مثبت است. این جماعت اما چرا این قدر غضب آلودند؟ مگر بسیاری از امکانات را فراچنگ نیاورده اند؟ 
 
حکایت غریبی شده است. به جای این که تقدیس کنندگان قدرت حامی دولت به عنوان نماد قدرت باشند دیگران باید به آنان یادآور شوند دست از دولت آزاری بردارید. حزب و گروه تشکیل دهید و خود را برای انتخابات مجلس آماده کنید. 
انتقاد حق همه است ، اما آنچه می بینیم انتقاد نیست. دولت آزاری است و هنگامی که دولتی بخواهد خواست های مردم را جامه تحقق پوشاند روی دیگر سکه مردم آزاری.  دولت آزاری هنگامی اتفاق می افتد که بهانه موجهی نداشته باشند. وقتی حرفی برای گفتن نباشد برای خالی نبودن عریضه یک روز گریبان این و روز دیگر گریبان ان را می گیرند. همان سری که به دیوار کوفته می شد!
بگذارید زندگی کنیم. موفقیت این دولت در عرصه های دیپلماسی، فرهنگی و اقتصادی به نفع همه است. چه محافظه کاران که می توانند از ریشه سیاسی حسن روحانی بگویند و چه اصلاح طلبان که انتخاب او را حاصل حمایت خود می دانند و چه اکثر مردم که فارغ از مناسبات سیاسی و به صورت اشراقی دل بسته اند. تقبیح دولت آزاری نه در نفی نقد که در نفی این حجم از کینه است. پمپاژ کینه را متوقف کنید!

عجب صبری خدا دارد

 

از منزل که خارج شدم مردی را دیدم با حرص و ولع تمام درون سطل آشغالی که شهرداری برای جمع آوری زباله ها قرا داده بود، وارسی می کرد مدتی بدون آنکه متوجه شود او را زیر نظر داشتم تا ببینم به دنبال چیست، چند دقیقه ای طول کشید و او دو سه تا بطری جای شیر و نوشابه و چند تایی کارتن پیدا کرد و با لبخندی که هزاران معنا داشت (وبه نظرمن لبخند رضایت بود)در داخل گونی همراهش گذاشت و رفت و تمام نگاهش هم به اطراف بود تا شاید پس مانده چیز دیگری را بیابد ، از کنارم رد شد صورتش نه به آدمهای معتاد می خورد و نه به آدمهایی که همواره کارشان  باشد، چهره ای تمیز و مرتب داشت، تعجبم چند برابر شد.

در میان اتوبوس اما جوانانی و یا میانسالانی به قول خودشان در حال اختلاط بودند، یکی از بیکاری می گفت یکی از مزد کم شکایت می کرد، یکی از بی ثباتی در کار و عدم امنیت کاری می گفت، یکی شاد و خشحال که هفته ای هست که یک کار پیدا کرده و مرتب سر کار می رود! یکی از سبد کالا می گفت یکی از یارانه و یکی از وضعیت بنزین و از اینجور حرفها ، مسیر داشت طی می شد و من همچنان گوش به صحبت های جماعت، شخصی با ظاهری آراسته بر روی صندلی نشسته بود نگاهی به آنها که سر پا ایستاده  بودند و حرف می زدند انداخت و لبخندی زد و گفت، خوش بحال شما که هم توانایی دارید کار کنید و هم ممکن است هر چند روز یک بار به دنبال کاری بگردید تا بتوانید خرج چند روزتان را در بیاورید، یکی از جوانترها دستی بالا انداخت و گفت برو بابا تو دیگه چرا، مرد به سخن آمد گفت همین نگاه شما و امثال شماست که ما را بیچاره کرده هر کجا به دنبال کار می رویم (مثل کارهایی که شما انجام می دهید) نگاهی می اندازند و هزار فکر می کنند که این چه کاره است که با این وضعیت سنی و با این لباس می خواهد کارکند آنهم کارهای فیزیکی و کارگری ساختمانی، من فوق لیسانسم و جدیدا برای دکترا مجاز به انتخاب رشته شده ام، اما کاری نمی توانم پیدا کنم سنم هم بالا رفته و دیگر کسی به من حتی کارهای فیزیکی هم نمی دهد، هر کجا هم برای کار اداری و سازمانی و شرکتی می روم ، تا مطابق با رشته ام کار پیدا کنم تنها یک چیز از من می خواهند و آنهم سابقه کاری !! حالا هم تصمیم گرفتم برای امرار معاش خودم هم که شده یک ماشین بخرم، تا با آن مسافر کشی کنم!!! این در حالی است که اکثر مسئولین ما علاوه بر چند شغله بودن، در چند شرکت هم هیئت مدیره شده اند، ا ین در حالی است که بسیاری از ورزشکاران ما میلیاردی پول درو می کنند و ... فکر کنم جوانان و میانسالانی که گده گرفته بودند حسابی حساب کار دستشان آمد.

مدتی پیش نامه ای از دختری در اینترنت پخش شده بود که برای دوا و درمان باید 600میلیون تومان خرج می کرد تا بدون درد زندگی کند!!! دختری که ظاهر پنج یا شش سال بیشتر ندارد!!

در بازار مردی را دیدم که تنها با یک جفت جوراب دل دخترکش را برای عید به قول خودش شاد کرده بود، و یاد آن دخترانی افتادم که پدر و مادری ندارند تا فقط با حرفهایشان دلشان را شاد نگه دارند.

در راه بازگشت به منزل بچه هایی را دیدم که سر چهار راه ها گل فروشی می کردند، و با التماس از رانندهها می خواستند که از آنها گل یا دستمال کاغذی ، کتاب دعا و ... بخرند، اگر افرادی دلشان به رحم می آمد، پولی پرت می کردند و از صحنه می گریختند!! نا خودآگاه یاد آن متنی که مدتی به صورت پیامک رد وبدل می شد افتادم که دخترکی دوان دوان آمد و گفت آقا چسب نمی خرید، گفتم اگر تمام چسبهای تو راهم بخرم نه زخمهای تو التیام می یابد نه زخمهای من و... نا خدا گاه یاد متنی ا فتادم که به صورت پیامک به دستم رسید که دخترک توی کوچه و به خریدار دوره گرد گفت آقا سفره خالی نمی خرید!!

به خانه رسیدم از اینکه بازهم عید شد و من نتوانستم خواسته های تنها یکی را بجا آورم غمگین بودم که دخترم گفت بابا راستی برای عید چی می خوا هید برای خودت بخری، من که لباس دارم!!

و بعد به یاد پولهای آنچنانی که در این مملکت به یغما می رود، (سه هزار میلیارد، 12میلیارد حق مأموریت یک شخص!!!!)پولهایی که شخصی فقط و فقط با یک سال ارتباط با بعضی از مسئولین به جیب زده می شود، کارهایی که از بس مسئولان به امور دیگری مشغولند برای سالهای متمادی برزمین می مانند!!! افرادی که یک شبه میلیاردر می شوند و بعد به ریش همه می خندند، به یاد این روزهای عده ای که تنها هم و غمشان توافق هسته ای شده آنهم برای مچ گرفتن! نه برای پیشبرد اهداف بلند نظام، همه از سلیقه هایشان می گویند و داد و اسلاما وا فرهنگا و واسیاستا سر می دهند، اما حرفی از عدم اجرای قانون نمی زنند!! و اعتراض نمی کنند چرا در مملکت اسلامی ما سلیقه شده قانون و ضوابط جای خود را به روابط داده است!! قانونی که باعث می شود یک عده بی خود داد نزنند و دیگران را خفه نکنند، یک عده از بی پولی نمیرند و یک عده با پول خود را خفه نکنند، اما یادشان رفته که اسلام حکومت را برای حل اینگونه مشکلات می خواهد، یادشان رفته که در فرهنگ اسلامی ما اگر اولویت اول ارتباط با خداست ، راه و پل رسیدن به توحید اصلاح امور این افراد جامعه و علی گونه عمل کردن است ، به راستی عجب صبری خدا دارد!!  

 


اوکراین فرصتی است برای ما

به نام خالق دانا

تاریخ ثابت کرده است که درگیری در دو محور چه در دیپلماسی و بخصوص در جنگ بسیار مشکل است و چه بسا غیر ممکن، البته مقاومت هشت ساله مردم بزرگوار ایران استثنایی دیگر است، به هر حال جهان کنونی درگیر و دار منازعاتی است که راه برون رفت را تنها کسانی رصد می کنند که اتحادی ملی و روحیه ای مشورت پذیر و مردمی آگاه داشته باشند در عین حال دارای قدرت چانه زنی منطقی بالا.

با توجه به درگیریهایی که در کشورهای حوزه اروپایی و بالکان و ... وجود دارد و از طرف دیگر مباحث اقتصاد جهانی، آرامش جهانی چیزی است که خواسته همه قدرتهاست البته تا زمانی که منافعشان اقتضا کند، اما در این بین تدبیر و  امید استکه به یاری مسئولین کشور خواهد آمد تا از این آب گل آلود ماهی حق را صید کنند، درگیری در اروپا و کشورهایی که خود مرکز قدرت و اقتصادند، فرصتی را بوجود خواهد آورد که مسئولان کشور ما به خود آیند و امتیازهای به حق غصب شده کشورمان را در این موقعیت پی گیر بیشتری شوند.

اوکراین مرکز درگیری و جنگ بین قدرتهای بزرگ شده است،_ تأسف ما بیشتر به خاطر مردمانی است که بی گناه کشته خواهند شد و همچون مردمان سرزمینهای دیگر مثل فلسطین و سوریه و لبنان وعراق و مصر و بحرین و..._ و این درگیری می رود که جهان کفر را درگیر کند و قدرتهایی چون آمریکا و روسیه و به طبع آلمان و انگلیس و فرانسه را درگیر نماید.

لذا آمریکا و کشورهای در حال مذاکره با کشور ما در حال حاضر دو دل مشغولی دارند و از هر دو طرف قصد گرفتن امتیاز دارند، اما این طبیعی است که نتوانند آنطور که خود می خواهند در صدد کسب امتیاز باشند، و ناچارند برای خلاصی از این وضعیت هر کدام از طرفین خود را به ایران نزدیک کنند، چرا که این طبیعت منازعات است، لذا باید از این فرصت استفاده کرد و جز قراردادهایی که منعقد شده به سوی قرار دادهایی برویم که سود بیشتری و منافع بیشتری برای ما تأمین کنند و حقوق از دست رفته خودمان را به نحوی بر آنان تحمیل نماییم.

این امر تحقق پیدا خواهد کرد اگر دولت و ملت ما یکدل باشند و گروههای سیاسیی که نمی شود نام آنها را حزب نهاد به این خیل بپیوندند و چند روزی منافع خویش را فراموش نمایند و البته با توکل به خدا و تدبیر و  عقلانیت مسئولان در مقابل مذاکره کنندگان که جوابی می توانند به یاوه گویی اوباما که برای دل خوش بودن صهیونیستهای غاصب هر چند مدت قمپزی می آید.


بل بشو سیاستهای ما

به نام خالق هستی

اخبار زیاد و وقت نوشتن کم، فرصتها زیاد و فرصت سوزیها بیشتر، دروغ زیاد و صداقت کمتر، تهمت زیاد و حسادت بیشتر، جامعه عقلانی باید تا به در بسته نخورد ، آدمی را عقل و تدبیر باید تا به فتنه گرفتار نیاید، خوب و بد را باید شنید تا بصیرتی حاصل شود، تنها با گفتن خوبها یا بدها بصیرت بوجود نخواهد آمد که هیچ، موجودی مقلد بار خواهد آمد که جز بله قربان چیزی برای گفتن ندارد .

القصه، امروز خدا توفیق داد آیاتی از قرآن تلاوت شد که به آیه ای بر خورد کردم که برایم جالب بود نه خود را مصداق آن می دانم و نه دیگران را مخاطب آن اما جالب است که خداوند می فرماید اگر خدا اراده کند کسی را هدایت کند بخاطر اسلام انشراح صدر پیدا خواهد کرد(مضمون آیه 125 انعام) یعنی خداوند به او توفیق تحمل دیگران را  خواهد داد، به راستی کدام یک از ما می توانیم بگوییم که شرح صدر پیدا کرده ایم تا بگوییم به واقع هدایت شده ایم یا خدا ما را هدایت کرده است؟! نگاهی به جوامع اسلامی نشان می دهد آنانی که خود را هدایت شده تر از دیگران می دانند و برای هدایت دیگران آرامش ندارند!! بویی از این شرح صدر نبرده اند که هیچ هر نوع مخالف فکری خود چه اعتقادی، چه فرهنگی و حتی اقتصادی را با چوب شرک و کفر می زنند و  آنگاه نتیجه می گیرند که پس کشتن این شخص یا اشخاص عبادت است!!!

با عرض پوزش مثالی را برای خواننده فهیم بیان می کنم تا ارتباط این تنگ نظری با مفاسد دیگر جوامع روشن شود، چرا یک شخصی دیگران را  با چوب ارتداد و کفر و نفاق می زند و خود را از مصادیق بارز هدایت می داند؟ جوابش ساده است ، به نظر شما چرا یک جنایتکار دست به جنایت می زند؟ چرا یک مفسد دست به افساد میزند؟ چرا یک معتاد به اعتیاد خود ادامه می دهد هر چند جرم اینها هر کدام زمین تا آسمان است، یک رابطه منطقی بین همه اینها وجود دارد و آن هم راضی نگه داشتن وجدان خود و آن ا ینکه چرا چنین نکنیم ؟!که حق با ماست! و در حق ما ظلم شده! و...هزاران توجیه دیگر تا بتوانند وجدان خود را راضی نگه  دارند و بعد از جنایت و فساد و ایجاد اختلال تازه به گوشه ای که می روند تمام محاسبات خود را خلاف دانسته و دست به پشیمانی می زنند، اما ارتباط این مثالها با مطلب مورد اشاره این است که افرادی در جامعه هستند که خود را مستحق هدایت دیگران دانسته و هر نوع مخالفتی را با خود به نام مخالفت با خدا و پیامبر و امام و رهبری و نظام می دانند، اینان در همان وجدان خود به این اعتقاد رسیده اند که دیگران به خطا می روند و آنها راه هدایت را یافته! لذا هر نوع اعمال فشار به هدایت نایافته گان چیزی جز رضای خداوند نمی دانند! غافل از اینکه حتی احتمال یکدرصدی هم نمی دهند که ممکن است آنها اشتباه کنند حداقل در روشی که برای هدایت! به کار می برند. البته نا گفته نماند این نوشتار در صدد آن نیست که بگوید هر چیزی که در جامعه گفته می شود درست است و باید آنرا قبول کرد ، اما در یک جدولی که ممکن است پنج رقم باشد نباید گفت جایی برای چهار رقم دیگر وجود ندارد باید آنها را از جدول خارج کرد!، عدد پنج یا چهار یک عدد است ، و  دیگر اعدا نیز عددی برای خود ، باید دانست هر کدام جایگاه خاص خویش را دارند، در این جدول ممکن است جایی به اعداد دیگر داده نشود اما به معنای این نیست که پنج عدد حاضر هیچکدام به کاری نمی آید مگر مثلا عدد یک!.

درهر صورت این تفکر طبق آنچه در آیه به ذهن خطور می کند هماهنگ نیست و در واقع آنها فکر می کنند که راه هدایت را به دیگران نشان می دهند، و چون جایی مثل همان زندان برای زندانیان ، برای این آقایان نیست و هر روز صدایشان نیز بلندتر پخش می شود به واقع به همان یک درصد خطا هم فکر نمی کنند و خود را تافته جدا بافته می دانند، این گروه حتی از درسهایی که خوانده اند که تضارب آرا در آنها به اوج می رسد در عین حال که هیچکدام دیگری را متهم به خلاف شرع نمی کند درس نمی گیرند!!!! فتدبرو یا اوالالباب

اما مسئله دیگری که بی ارتباط به همین مسائل نیست مباحث سیاسی است که واقعا درهم تنیده شده و هر کس در صدد گرفتن امتیاز از گروه مخالف است، و البته این مخصوص این ایام نیست و در همه سالها بوده و جالب است که کسانی که این همه دم از دوری از شیاطین می زنند و کشورهای دیگر را در سیاست به دروغ و حقه بازی و ... متهم می کنند، (که البته متهم هم هستند) اما خود درست همانی عمل می کنند که غربیان را از آن نهی می کنند!

در این دنیای بل بشو سیاست آنچه که از اذهان حاکمان و قدرت مداران و مسئولان! خطور نمی کند یکی شدن برای حل مشکلات مردم.

در مباحث سیاست داخلی هر یک ساز خود را کوک کرده، صدا وسیما به تنهایی خود یک قوه  است! و با برنامه های به موقع خود! دست همه را رو می کند! البته این کار هم به مسئولی دارد که مغضوب باشد یا محبوب.

در سیاست خارجی یکی از صفا و  آرامش حرف می زند ویکی از خیانت و فسق، البته باز هم باید از آنانی که آرامش و صفا می دانند تشکر کرد که کارهای معمول خود را فتح الفتوح و همسنگ با کار پیامبران نمی دانند!!؟؟

خلاصه  آنکه ما مانده ایم و این دنیای پر پیچ وخم هر یک به سمتی و نعوذ بالله به سوی خدایی!!!!


حاتمی کیا و بغض معاویه یا حب علی

ابراهیم حاتمی‌کیا با تأکید بر اینکه اگر حرفی می‌زند از سر دلسوزی است، گفت: ما را این طور خط کشی نکنید؛ چون یک چیزی می‌گویید و ما هم پای کار می‌آییم اما بعد چیزهایی دیگری می‌بینیم که حیرت می‌کنیم.

 

به گزارش «انتخاب»، این کارگردان سینما که این روزها برای نمایش فیلم «چ» در محافل مختلف دانشگاهی حضور پیدا می‌کند و برخی اظهاراتش نیز با انتقادهایی مواجه شده است، عصر یکشنبه 4 اسفند ماه در مرکز همایش‌های بین‌المللی دانشگاه شهید بهشتی حاضر شد و سخنان مختلفی از خاطره‌گویی زمان گزینش خود برای سپاه تا فیلم «عصبانی نیستم» و رأی انتخاباتی‌اش به میرحسین موسوی و حسن روحانی مطرح کرد.

 

حاتمی‌کیا در بخش‌های مختلفی از سخنان خود ضمن تأکید بر اینکه این روزها برای نمایش «چ» مجبور شده هر روز صحبت کند، این گلایه را هم مطرح کرد که بسیاری از سخنانش در برخی رسانه‌ها «گزینشی» انتشار یافته است.

 

به نوشته ی ایسنا، او یادآور شد: در دو سال اخیر درباره‌ی مستندسازهای دستگیرشده صحبت کردم؛ آن زمان گفتم که این فیلمسازان هم از ما هستند و خوب است نگاه محبت‌آمیز به آن‌ها شود چون شاید این‌ها هم اشتباه کنند؛ اما از میان تمام صحبت‌های من همین یک جمله بُلد(برجسته) شد که «این‌ها اشتباه کردند».

 

من رفتارهایم را در فیلم‌هایم نشان داده‌ام

 

این کارگردان سینما در ادامه با اشاره به اینکه خیلی در انظار رسانه ظاهر نمی‌شود اما این روزها به اجبار یا شوق این کار را انجام می‌دهد، گفت: شاید شما هم به هیأت‌های عزاداری رفته باشید که در روزهای آخر دهه محرم به واسطه شور و حالی که بوجود می‌آید، برخی از حال می‌روند اما این‌ها معمولا زمین نمی‌خوردند و مثل مسیح روی دست بلند می‌شوند و به سمتی دیگر می‌روند. من بعضی وقت‌ها این‌ها را تعقیب کرده‌ و دیده‌ام که وقتی روی دایره دست‌ها با «حسین حسین» گفتن عبور می‌کنند در گوشه‌ای دیگر روی زمین انداخته می‌شوند و با همان ضربه نیز ممکن است به هوش بیایند.

 

کارگردان «آژانس شیشه‌ای» در ادامه این مثال بیان کرد: من رفتارهایم را در فیلم‌هایم نشان داده‌ام و همه آن‌ها دل‌مشغولی‌هایی بودند که معتقد بودم باید از آن‌ها حرف زده شود.

 

دوست دارم گرایش‌های مختلف منش مرا بپذیرند

 

وی افزود: دوست دارم همه با گرایش‌های سیاسی مختلف این منش مرا بپذیرند و موفق هم بودم جریان‌های چپ مصلح و راست مصلح هر دو مرا به عنوان فرزند خود بپذیرند و بگویند که بگذارید او حرف خود را بزند. به همین دلیل وقتی حرف‌هایم گزینشی پخش می‌شود، دچار غصه می‌شوم.

 

کارگردان «از کرخه تا راین» در ادامه با اشاره به تشکل‌های بسیج و انجمن‌های دانشجویی که این مراسم را برای نمایش فیلمش ترتیب داده‌ بودند، گفت: احترام قائلم برای این تشکل‌ها و خوشحالم که در میان شما هستم اما حتما در میان شما افراد دیگری هم هستند.

 

سعی کردم رنگ کسی را به خود نگیرم

 

حاتمی‌کیا همچنین با بیان اینکه جزو «آرمان‌گراهای مذهبی» تعبیر می‌شود، گفت: با کسانی که لائیک محسوب می‌شوند ارتباطی ندارنم، ولی با آن‌هایی جزو چپی‌ها هستند ارتباط دارم و همفکری هم می‌گیرم؛ اما همواره تلاش کرده‌ام رنگ کسی را به خود نگیرم.

 

حرف «عصبانی نیستم» درست است اما...

 

کارگردان فیلم «گزارش یک جشن» در ادامه با اشاره به روزی که فیلم «عصبانی نیستم» رضا درمیشیان را در جشنواره فیلم فجر دیده است، گفت: «عصبانی نیستم» فیلم قشنگی بود و غصه‌ای از این جامعه داشت که اذیتشان می‌کند و حرف، حرف درستی است.

 

وی اضافه کرد:‌ ابتدا تصور می‌کردم درمیشیان در ایران نیست اما تلفنی با او صحبت کردم و گفتم ای کاش این فیلم را به سیاست وصل نمی‌کردی، چون حرف آن خیلی بزرگتر از این بود که به جریان سیاسی وصل شود.

 

حاتمی‌کیا خاطرنشان کرد: ما (سینماگران) نباید وابسته جریان‌ها شویم. دو روز دیگر این‌ها می‌روند و کسان دیگری می‌آیند و این رفت‌وآمدها همیشه در جریان است. معتقدم فیلم درمیشیان اگر آن رنگ و لعاب‌های سیاسی را که در برخی جاها بیانیه می‌شود نداشت، فیلم خیلی ماندگارتری می‌شد.

 

کارگردان فیلم «آژانس شیشه‌ای» ادامه داد: البته فیلم‌های ما همه این‌گونه است. مگر «چ» را کسی می‌تواند رد کند و بگوید که چمران این دل‌مشغولی‌ها را نداشته است؟! چمران آنقدر روحش بزرگ بود که باید بزرگ‌تر از این‌ها دیده می‌شد؛ مخصوصا اینکه در مورد شخص آقای چمران با نگاه وسیعش طیف‌های وسیعی در کنارش حضور داشتند.

 

به گزارش ایسنا، ابراهیم حاتمی‌کیا در ادامه سخنان خود بار دیگر با اشاره به اینکه برخی رسانه‌ها صحبت‌هایش را کامل منتشر نمی‌کنند، به فیلم «رستاخیز» احمدرضا درویش اشاره و اظهار کرد: وقتی از فیلم آقای درویش صحبت می‌کنم یا اصلا منعکس نمی‌شود یا خیلی کم. این در حالیست که برخی حرف‌هایم گاهی چنان بُلد می‌شود که شب چند بار از تلویزیون پخش می‌شود و این از حُب علی است یا بغض معاویه؟

 

اتفاق رستاخیز برای «چ» هم ممکن بود بیفتد

 

او همچنین گفت: اتفاقی که برای «رستاخیز» افتاد، می‌توانست برای «چ» هم رخ دهد و یاران چمران بگویند این چه حرفی بود زدی؟

 

حاتمی‌کیا اضافه کرد: بچه‌هایی که در حوزه سینما هستند نباید گرایش سیاسی خود را صریح مطرح کنند؛ یک دوره‌ای این اتفاق افتاد و نتیجه‌اش را هم دیدم که فشارهای زیادی به سمت سینما وارد شد.

 

چرا حاتمی‌کیا هشت سال سکوت کرد؟

 

وی همچنین با اشاره به اینکه در روزهای قبل تعبیرهایی شده مبنی بر اینکه چرا در هشت سال قبل سکوت کرده بود، گفت: من داشتم فیلم می‌ساختم، چون کار ما همین است. ما را با همین ظرفیت بپذیرید و خواهش می‌کنم ما را گزینشی نکنید.

 

حاتمی‌کیا تأکید کرد: ما باید تحمل کنیم و وقتی بحث جنگ پیش می‌آید، معتقدم فارغ از بحث‌های سیاسی از همه طیف‌های مختلف آن باید حرف زده شود.

 

به موسوی رای دادم ولی هیچ جا او را تبلیغ نکردم

 

کارگردان فیلم سینمایی «چ» در ادامه سخنان خود در میان جمعی از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی گفت: وقتی آقای موسوی برای انتخابات آمد بنده به او رأی دادم، ولی هیچ‌ کجا موسوی را تبلیغ نکردم و البته با او هیچ رابطه‌ای نداشتم و علاقه‌ای هم نداشتم که بخواهم فیلمی در این رابطه بسازم. در انتخابات جدید هم، من به آقای روحانی رأی دادم و معلوم بود که انتخابم این جنسی است؛ اما این‌ها به این معنی نیست که نگویم که «آقای روحانی اتفاقی در حوزه فرهنگ در حال رخ دادن است که آدم را می‌ترساند. »

 

حاتمی‌کیا افزود: اگر این حرف‌ها را می‌زنم بپذیرید که دلسوزم. ما را این‌طور خط کشی نکنید. به ما چیزی می‌گویند، ما هم پای کار می‌آییم اما بعد چیزی می‌بینیم که حیرت می‌کنیم.

 

او در عین حال با ابراز تأسف از اینکه این روزها پشت سر هم صحبت کرده است، گفت: وقتی این‌طور می‌شود به برهنگی می‌افتم چون ما خطابه بَلَد نیستیم ولی می‌توانیم احساسات خود را بروز دهیم. عجیب است که فیلم «چ» که فیلمنامه آن به پیش از دوران آقای روحانی برمی‌گردد به شدت با احوالات الان یکی است! به همین دلیل از این منظر می‌گویم که وای به حال دوستان جشنواره‌ی فجر که پیچ و مهره‌های فنی فیلم‌ها را می‌بینند نه مضمون آن‌ها.

 

ابراهیم حاتمی‌کیا پیش از بیان این مطالب و در ابتدای سخنانش با اشاره به «جمع پرشوری» که در دانشگاه شهید بهشتی می‌دید، گفت: اگر بخواهم شوری را که اینجا وجود دارد با درکی که خودم از آن دارم مقایسه کنم از سال 60 باید بگویم که می‌خواستم وارد سپاه شوم و باید گزینش می‌شدم که برای این کار به همراه حدود سه هزار نفر دیگر به این دانشگاه آمدم.

 

او گفت: در همان شبی که به اینجا آمدیم پژواک یک انفجار را شنیدیم که بعد متوجه شدیم حزب جمهوری را بمب‌گذاری کرده‌اند. در آن زمان همه می‌خواستند به آنجا بروند اما اجازه داده نمی‌شد تا اینکه بعد از نماز صبح زنجیرها کنده شد و آن جمعیت سه-چهار هزار نفری پیاده و دوان‌دوان به سمت خیابان ولیعصر روانه شدیم، آن هم در حالی که همه را خشم فرا گرفته بود.

 

اهل دعوا نیستم

 

این کارگردان گفت: از خانواده‌ای آرام هستم و اهل دعوا نیستم اما در جریان آن اتفاق وقتی از یکی از دوستان قدیمی که به مجاهدین پیوسته بود پیام تبریک شنیدم آنچنان عصبانی شدم که با تهیه یک اسلحه به سمت خانه او حرکت کردم. البته او به همراه خانواده‌اش همه رفته بودند اما این خاطره را گفتم که بگویم انرژی‌ای که ما داشتیم در جنگ تخلیه شد و این چیزیست که درکش برای شما سخت است؛ چون این انرژی‌ای بود که از آن حسن باقری و ابراهیم همت بیرون زد و در آن شرایط دیدن کهنه چریکی مثل چمران با آن آرامش و طمأنینه، عجیب بود.

 

ابراهیم حاتمی‌کیا همچنین با ابراز خوشحالی از اینکه در جمع دانشجویان حضور دارد و آن‌ها فیلم «چ» را تماشا کرده‌اند، اظهار کرد:‌حتما نقدهایی دارید و حتما فیلم ایرادهایی هم دارد چون من مدعی نیستم که «چ» فیلم کاملی است. این کاری بود که از من ساخته بود و شد «چ».


منتقدین ژنو و کنفرانس بین المجالس اسلامی

به نام ایزد قادر

اما نکاتی که از فرمایشات رهبری مورد توجه است برای آنانی که خود را مدافع تمام عیار نظام جمهوری اسلامی دانسته ودیگران را یا خواب نما دانسته یا خائن، اما نکات کلیدی

1-       رهبری فرمودند من از مذاکرات خوش بین نیستم اما مخالفتی ندارم

خوب اگر دقت شود دقیق مخالف آنچیزی است که افراطیون مدعی هستند و آن چه آنان می گویند این است که ما مخالفیم با مذاکرات و قبول نداریم، و علم مخالفت آنان بر سر هر شخصیت و کسی خراب می شود که بگوید حالا مگر مذاکرات چه اشکالی دارد؟ این آقایان قسمت بعدی یادشان رفته ! یا می خوا هند مردم فراموش کنند که دولت قبل خود بارها نامه نوشته برای طرح مباحث و مناظره و هر چیز دیگری که می نامندش، اما موفق نشد، حتی کار به جایی رسید که نامه های او را همسنگ با نامه های پیامبر به سران کفر دانسته و خواهان تدریس آن در مدارس شدند!!!! درهر صورت مذاکرات در این دولت با حضور آمریکا صورت گرفته و این نشان از آن است که مخالفت آقایان نه بخاطر صرف مذاکرات است و تنها به خاطر آن است که چرا این مذاکرات در زمان دولت قبل اتفاق نیافتاده!! و اگر مقداری توجه شود ناخود آگاه یک اعتراض به رهبری است!! آنهم از طرف کسانی که مدافع رهبرند!!!

2-      رهبر خواهان ادامه ما جرای توافقنامه است و ایران را به عنوان کشوری که نقض توافق نمی کند معرفی می نماید ، اما این جماعت چه می گویند؟ اینها می گویند، توافق یک خیانت است! حال باید دید آیا رهبری از این توافقنامه باخبر است یا خیر؟ اگر باخبر است که طبق بیان این جماعت متأسفانه مقام معظم رهبری با آگاهی از مفاد توافق نامه از آن حمایت می کند و این یعنی چی؟! البته این آقایان پر ادعا باید پاسخ بگویند. ممکن است بگویند در اثر فشار است که رهبری چیز نمی گویند!! اگر چنین باشد باید عواقب این حرف را در تمام زمینه ها بپذیرند . و اگر رهبری اطلاع ندارند که باز باید پرسید شما از کجا خبر دار شدید و رهبری خبر دار نشده؟! که بازهم باید گفت عواقب این گونه نگاه را باید این جماعت در همه زمینه ها بپذیرند، مثلا آیا گزارشاتی که از فتنه 88خدمت رهبری ارسال می شد درست بوده یا خیر؟! خلاصه این جماعت نمی توانند از این سؤالات در امان باشند. تنها می ماند اینکه بگویند ما دوست نداریم و اینکه ما دوست نداریم یعنی ملت دوست ندارد!! در جواب باید گفت مورچه ای بر روی آب قرار گرفته بود و آب او را با خودش می برد داد می زد ای داد وای بیداد که دنیا را آب می برد.!

3-      مقام معظم رهبری بیان می دارند که خوش بین نیستند و این یعنی بی اعتمادی به طرف مذاکره کننده و این به معنای این نیست که مخالف توافق است بلکه توافق را اگر به سر انجام برسد قبول دارند، نه اینکه توافق را خیانت بداند!! یعنی آنچه این افراد باسواد می گویند! البته بی اعتمادی رهبر به جماعت غرب بخصوص آمریکا کاملا منطقی است ، چرا آنان از دست این ملت زخم خوده اند، و تا بهبودی کامل این زخم یعنی چاپیدن این ملت آنچنان که خودشان می خواهند چیزدیگری آنان را آرام نخواهد کرد، بی اعتمادی رهبری ، دغدغه تمام جماعت ایرانی است، که آیا می شود به این جماعت سراپا قلدر و تزویر اعتماد داشت یا خیر؟! کسانی که سالیان سال است اموال این کشور و سایر کشورهای مستضعف را به یغما برده اند، تنها نمونه بارز آن و اینکه هیچکس مخالف ندارد و آمارهای سازمان ملل نشان می دهد وحتی خودشان اعتراف دارند، همان بدهی آنان به سازمان ملل است که این یعنی شایع ترین و روشن ترین نوع ضایع کردن حقوق دیگر کشورهاست، بجز آنچه با کودتا ، حمایت از جریاناتی که خود مورد نظر دارد، تصاحب کشورهای مسلمان، و... صورت گرفته است. پس بی اعتمادی به معنای آن است که این توافق را قبول دارند اما عمل نکردن آنان به این توافق دغدغه رهبری است .

4-      نهایت باید گفت دغدغه بی اعتمادی دغدغه تمام ملت است ، اما دغدغه خیانت چیزی است که جماعتی آنرا تلقین می کنند . هر چند به قول آقای ظریف که گفتند ما نمی گوییم بهترین راه همین است ، اما می گوییم بهترین راهی که می توانستیم انتخاب کنیم به نظر ما این بوده و اگر این جماعت راهی دیگر بلدند نشان دهند،

البته اینرا نگارنده اضافه می کند که خوب راههای به اصطلاح مقاومت و شعار دادن هم در هشت سال پیش امتحان شده و نتیجه اش هم همین است که ما امروز داریم می بینیم و انجام می دهیم، و نکته ای دیگر راه نقد باید باز باشد اما نه جماعت را بی سواد بخوانیم و نه اینکه این گونه مذاکرات که زیر نظر تمام مسئولین است خیانت بدانیم

کنفرانس بین المجالس اسلامی

مجالس هر کشوری عصاره ای است از ملت آن کشور و دیدگاه آنان ، چه در بعد بین الملل و چه در ابعاد داخلی، و به نظر بیشترین کسانی که در یک کشور با مردم خود در ارتباطند همین نمانیدگان هستند، اما کنفرانس بین المجالس اسلامی نیز از این امر مستثنی نبوده و این نمانیدگا ن و تفکراتی که اینان حامی آن هستند به ظاهر نشان از نگرانی تمام کشورهای اسلامی و مردم آن کشورها از پدیده افراط گری و سلفی گری است ، لذا اکثر سخنرانان این کنفرانس به اصولی مشترک اشاره داشتند تا بتوانند کشورهای اسلامی را به هم نزدیک کنند .

 کشورهای اسلامی (حدود 50 کشور) با حضور شخصیتهای مختلف مجلس خود که وارد ایران شدند و دارای دغدغه مشترک بودند در این کنفرانس به چند مسئله مهم اشاره شد،

یکم حقوق حقه همه مسلمانان و بخصوص فلسطین و لبنان و سوریه، که باید رعایت شود ، بخصوص حمایت همه جانبه کشورهای اسلامی از فلسطین که نماد اتحاد و همدلی آنان است، و تلاش برای احقاق حقوق از دست رفته فلسطینیان از طرف کشورهای اسلامی و نه از طرف کشورهای غربی

دوم اینکه  تأکید بر مبارزه با تروریسم و افراطی گری و تکفیری گری، که همه کشورها از آن دم می زنند، اما چه کشورهایی ازآن به واقع دوری می گزینند باید در عمل مشخص کرد، این موج که به اسم سلفی گری ، تکفیریون، تروریسم ، درمیان کشورهای اسلامی مطرح است جز وهن اسلام و کشورهای اسلامی هیچ جایگاهی در دنیا نمی تواند پیدا کند، و همان دیدگاهی که غربیان سالیان سال است تلاش می کنند برای جلوگیری از گرایش مردمان خود به اسلام مطرح می کنند ، یعنی اسلام ستیزی به دست خود مسلمین! اتفاق می افتد.

سوم وجود یک دشمن مشترک که تمام این اتفاقات جز به نفع دشمن صهیونیستی رقم نمی خورد و این برادر کشی به ا سم اسلام همانی است که دشمنان مسلمین خواهانند و پولهای کلانی نیز برای آن خرج خواهند کرد ، ابتدا با تشکیل شبکه های ماهواره ای و بعد سایت های اینترنتی و در نهایت تشکیل جهاد نکاح و...(جالب اینجاست که یکی از سایتها پیامک های این روزهای یکی از کشورهای اسلامی را پخش کرده که از جمله این است که سوریه که رفتی برای جهاد یادت نرود مادرت هم با خودت ببر!!)و این همان چیزی است که دشمنان اسلام میخواهند و جماعتی مغرض یا احمق هم به اسم رسیدن به بهشت درست دستوراتی را اجرا می کنند که اربابان صهیونیستشان می خواهند!!

چهارم آنکه همه کشورهای اسلامی فریاد وا اسلاما سر داده اند و فریاد باید اتحاد را ، ا ما آیا حرکتی عملی نیز انجام داده اند، دادن شعار بسیار برای آسان است این مجالس کشورهای اسلامی است که باید راه چاره ای بیابند و با اختصاص بودجه های مناسب و دعوت از علمای کشورها از آنان بخواهند تا در ایجاد این اتحاد تلاش داشته باشند،

بنا بر فرمایشات ریاست محترم جمهوری، به راستی این آتشی که برافروخته شده چه کسی را گرم می کند و دودش به چشم چه کسی می رود؟!

. اما بیاد داشته باشیم که بنا به فرمایشات امام علی (ع) که می فرمودند ای مردم شما را ازهیچ منکری منع نمی کنم مگر این که خودم در دوری ازآن شروع کننده ام و به هیچ طاعتی امر نمی کنم مگر آنکه خودم در آن طاعت از شما سبقت می گیرم(نقل به مضمون) و فرمایش امام خمینی که انسان باید برای تغییر ابتدا از خود شروع کند، و آگاهی درونی پید ا کند، لذا باید به تمام سران کشورهای اسلامی یاد آور شد که کشوری می تواند در این مسیر قدم بردارد که خود مشکل اختلافات درونی را به حداقل رسانده باشد.