قلم

ماهم نگرانیم

 

به نام آنکه فکرت آموخت

ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت امام موسی کاظم(ع)

این رزوها نگرانیهای فرهنگی افزایش پیدا کرده و هر کسی به نحوی از وضعیت پیش آمده فرهنگی ابراز نگرانی می کنند که البته به حق و بجاست، از رهبری معظم انقلاب تا مراجع تقلید و ...

نکته ای که هست اینکه آنچه مراجع و رهبری از نگرانی می گویند کلی و زمانبر است و آنچه دیگران برداشت می کنند چیز دیگری!!

اما باید مقداری از سطحی بودن مسائل فاصله گرفت و عمق کار را دید و نگرانی رهبری و علما را بیشتر شکافت، و شکی در مبارزه با این پدیده شوم به خود راه نداد. دریک کلام حرف آخر را اول بگویم که مشکل فرهنگی ما تنها در چند مورد حجاب وماهواره و چاپ منحصر نمی شود.

خوانندگان محترم می دانند که مسئله فرهنگی مسئله ای نیست که در یک سال ودوسال ایجاد شود یا حل شود، در این بحث چه آنها که نگرانند و چه آنها که نگران نیستند!! متفق القولند، مشکلی که در این نگرانی ها مطرح است و متأسفانه از بیانات علما و رهبری نیز عده ای به عمد یا به سهو استفاده کرده و می کنند!!

شاید بپرسید چرا؟

ابتدا باید فرهنگ را معنا کنیم که در فرهنگ چنین آمده است « فرهنگ پدیده کلی پیچیده ای از آداب، رسوم،اندیشه،هنر و شیوه ی زندگی که درطی تجربه تاریخی اقوام شکل می گیرد و قابل انتقال به نسل های بعدی است»(فرهنگ بزرگ سخن، حسن انواری، جلد6، واژه فرهنگ، تهران 1381) طبق این تعریف باید دید آداب ، رسوم، اندیشه ، هنر و شیوه زندگی ما در طی چه مدت به صورت فرهنگ در آمده آیا این شیوه زندگی طی یک سال و دوسال فرهنگ می شود؟! یا سالیانی متمادی لازم دارد، حال جا انداختن این فرهنگ یا از بین بردن آن هر کدام که باشد باید دید چقدر طول می کشد؟

نگارنده به این عقیده است فرهنگ نخ تسبیح یک جامعه است و دانه های این تسبیح باید با هم برابر باشند و الا اگر یکی کوچیک ویکی بزرگ باشد این تسبیح هیچ مشتری را برای خریدش به خود جذب نمی کند، و اینکه این دانه ها باید به این تسبیح وصل باشند، گنده کردن یک یا چند عدد از این تسبیح ریخت و قیافه یک تسبیحی که انتظار می رود از هم می پاشد،

حال اگر مشکل فرهنگی خویش را تنها در یکی دو مورد چون حجاب و ماهواره محدود نماییم آیا به سر خود شیره نمالیدیم؟! هر چند اینها خود مشکلاتی بزرگ هستند اما آیا تنها این است و جز این نیست؟! ممکن است بگویید مگر چه کسی گفته که جز اینها نیست؟ باید بیان دارم که همایشی که در فیضیه برگزار شد با پخش کردن بعضی اعلامیه های سطحی در حاشیه مراسم در واقع این همایش را به نفع خود مصادر کرده و دغدغه آنان در چند مسئله بیان شد.

برای تنویر افکار این گروه خود ساخته و در تعداد کم و در سر وصدا بسیار زیاد باید بعضی از دغدغه های مردم و دیگران نیز به آن اشاره کرد.

1-       در جامعه کنونی ما اگر برای هر فردی از افراد جامعه مشکلی پیش بیاید و در یکی از ادارات دچار گرفتگی کار شوند تنها چیزی که به ذهنشان می رسد و از دیگران می پرسد این است که آیا شما در فلان اداره آشنا دارید؟! آیا این دغدغه و نگرانی فرهنگی ا یجاد نمی کند؟!

2-      از به صورت بسیار اتفاقی با فردی از افراد جامعه بر خورد کنی و به اطمینان بدهی که حرفهایت در هیچ دادگاهی بر علیه تو استفاده نخواهد شد، پرسیده شود نوع نگاه شما به جامعه چگونه است جز نا امیدی چیزی برای گفتن ندارد آیا این نگرانی فرهنگی نیست؟!

3-      کارگری که در ماه یک یا چند روز کار پیدا میکند و تمام دلمشغولی او تنها یک لقمه نان بر سر سفره خانواده است وبس و نگرانی او از اوضاع خانواده اش که توان فرستادن کودکانش به یک مدرسه بهتر، به یک آموزشگاه برای یاد گیری بیشتر است آیا نگرانی فرهنگی این کارگر نیز ما را نگران خواهد کرد؟!

4-      نگاهی به فرهنگ معاملات،ادارات، و... نشان خواهد داد اگر از رشوه و پارتی بازی و ...بگذریم دروغ در سطح وسیعی بین جامعه آیا این دغدغه و نگرانی فرهنگی ندارد؟!

5-      آنگاه که صدا وسیمای به اصطلاح ملی تنها با پخش کردن و ارتباط دادن صحبتهای مسئولین در صدد است یک خط ناامیدی ممتد در بین جامعه ایجاد کند آیا نگرانی فرهنگی ندارد؟

6-      گذر آقایان در بازار تولیدات ایرانی نشان خواهد داد که فرهنگ ما در تولید، در عرضه، در... به چه اندازه بی دغدغه می باشد!! و تولیدات کشورهای بی فرهنگ چه مقدار نشان از فرهنگشان دارد!!

7-      برای گرفتن وام در جامعه ما سه طبقه وجود دارد گروه اول آنهایی که می توانند وامهای میلیاردی بگیرند و پس ندهند!! اینان همان آشنایانند، گروه دوم آنانی که با پول و تقدیم یک ماشین به ریئس فلان بانک آشنا شده و وام چند صد میلیاردی می گیرد، و آنانی که برای گرفتن یک وام 5میلیونی باید سه ضامن دست و پا کنند البته این هم زمانی اتفاق می افتد که از تمام صافی های (وجود بودجه، اعتبار برای ا ین وام و...) بگذرد . دسته اول و دوم وام گرفتنشان مثل برداشتن قند از قندان است و گروه سوم مثل ماهی گرفتن در دریا آنهم با دست خالی.

8-      آیا رواج ربا و بی بندباری در اقتصاد وسیاست ، شایعه شدن بازار تهمت و دروغ و شایعه و ...نگرانی فرهنگی برای آقایان ایجاد نمی کند

9-      آیا خانه هایی که برای تجمع افراد با وضعیت های ناهنجار در گوشه و کنار شهرهای بزرگ و بچه های خیابانی و سوء استقاده افراد سود جو، ایجاد نگرانی فرهنگی نمی کنند.

10- نهایت اینکه آیا صرف هزینه های میلیاردی برای پروژه هایی که بعد از مدتی عدم وجود آن پروژه اعلام می گردد نگرانی از فرهنگ مدیریت کشورمان ایجاد نمی کند؟!

سؤال این است که آیا اینها مسائل و دغدغه ونگرانی فرهنگی ایجاد نخواهند کرد؟! اگر نخواهند کرد که باید مصداق آن حدیث قرار بگیریم که اگر مسلمانی سر بر زمین بگذارد و از گرسنگی همسایگانش بی خبر باشد مسلمان نیست، (تعمیم این روایات به مسائل و مشکلات جامعه خودمان می تواند باعث شود در مسلمانی خود مان شک کنیم )البته هزاران مورد دیگر را می توان ردیف کرد تا به همه گفته شود بابا ماهم نگرانیم، اما نه طی یکی دوسال که طی سالیان قبلی که خود ایجاد کردیم و سالیان بعدی که خود باید اصلاح نماییم

 


آیا فرهنگ ما در بی فرهنگی است؟!

 

سلام من معتقدم فرهنگ بعضی از ما ایرانیان در بی فرهنگی ماست، میگویید چرا ؟ خوب پس خواهشا به دقت مطالب را بخوانید.

خبر هایی راجع به یک بازیگر معروف درکن را از سایتهای مخلتف نظاره کنید، انگار مسئله ای است که تمام جریانات اقتصادی و سیاسی و عقیدتی ما بسته به آن دارد!! خدایی دو طیف حامی و مخالف و حتی بی طرف را نگاه کنید و در سایتهایشان بنگرید، چه قیل و قالی به راه انداخته اند، البته این جریانات را باید تقسیم بندی کرد، مقصر اصلی ، مقصر دوم  و مقصر سوم.

اما مقصر اول خود این بازیگر است به هر حال در جامعه ای زندگی می کند که به ظاهر این حرکت او یک ناهنجاری است، (ناهنجاری را که همیشه برای کارهای کودکان خیابانی به کار نمی برند) این رفتار بازیگر را باید در محکمه ای جواب می داد و یا خود اعلام می کرد که ا شتباه کرده است از نوع لباس پوشیدنش گرفته تا روبوسی با دیگران.  درهر حال باید جواب گوی دنیا و آخرت خود باشد، هر چند عده ای این حرکت را به حرکت رئیس دولت دهم با خانم عزا دار تشبیه می کنند و در واقع آنهم باید معذرت خواهی خود را تقدیم جامعه اسلامیمان بنماید.

مقصر دوم اما سایتهای حامی و مخالفند، رسانه های حامی گاه به سراغ پیدا کردن شبیه این کار در دورانهای گذشته یا افراد بزرگتر می روند، گاه با روانشناسان به گفتگو می نشینند، و گاه جامعه را بعضی البته به بی فرهنگی متهم می کنند!! عجب زمانه ای شده، عده ای هم ظاهرا فکر می کنند که خوب با این کار بازیگر و آن رئیس محترم دولت می توان به مرور قبح این کارهای خلاف فرهنگ اسلامی را از بین برد!! وحتی بسیار نیز خوشحال هستند به این مسئله دامن زده شود!!

مقصر سوم اما سایتهای ورسانه های مخالف هستند، به راستی چه چیزی حاصل و نصیب جامعه اسلامی می شود با این همه سرو صدا و قضاوتهای صد من یک قاز، غیر از این است که مخالفتهای بی جای آنان باعث می شود دیدن این عکسهای و  دقت بیشتر بر روی آن، بیش از پیش شده و مراجعه کنندگان آن بیشتر از روز قبل شود؟! ، آنوقت یک عده هم نظر می گذارند که بله باید آزاد بود وعد ه ای دیگر نظر میگذارند که بله باید طرف را حداقل اعدام کرد!!!

خلاصه عرض نگارنده آن است که اگر فرهنگی در جامعه ما باشد که هست باید همه منتظر بر خورد درست و منطقی هم از طرف مخالفین بود و هم از طرف موافقان و هم از طرف خود بازیگر و هم از طرف قانون که اگر خلافی صورت گرفته بدون سر و صدا و جنجال در حد قانون با این شخص برخورد شود، چرا که همه ما حتما به فرهنگ جامعه خود  اعتقاد داریم و خواستار اصلاح آن هستیم نه اینکه تنها بخاطر بر خوردهای حساب شده ای که معلوم نیست به کجا ارتباط پیدا  می کند به اظهار نظر قبول یا رد آن بپردازیم .

ونکته آخر اینکه عزیزان فرهنگ را باید باهم بسازیم اگر مشکل فرهنگ دارید و دغدغه فرهنگ خواب از شما ربوده تنها راهش تحمل همدیگر و گفتمانی فرهنگی لازم است، و هر چند فرهنگ ما تنها در حجاب خلاصه نمی شود، فرهنگ ما در احقاق حقوق از خانواده تا همسایه و حتی محیط زیست  و... تا رعایت مسائل شرعی و کمک به دیگران و دوری از تهمت و افترا و نرفتن یک طرفه به قاضی  و حکم صادر نکردن برای دیگران و...هزاران مورد دیگری که در جامعه ما فرهنگ را می سازند اما ما از آن بی اطلاع یا خود را به بی اطلاعی می زنیم. 

 


خوره ی این همانی باعث توهین شد

خوره ی این همانی

عزیزان همانطور که بارها در خبرهای رسانه ای اعم از نوشتاری، شنیداری، مجازی و حقیقی دیده اید و خوانده اید و کلی اه اه و به به و اخ اخ و واه واه به کار برده اید. این خوره عجیب و غریب نسبت دادنهای این همانی میان سیاسیون این کشور ما است که به راستی حضرات خود را نیز از دانستن محروم کرده اند.

این روزها تا مطلبی گفته می شود انگ زده می شود که فلانی یا فلان گروه ، یا فلان حزب، دیدید که چه آورد بر سرما و مملکت ما ، دیدید که صحبتهای او عین همان صحبتهایی بود که فلان شبکه ماهواره ای یا فلان رادیو و یا فلان گزارش گر و یا فلان ...وابسته به دستگاه استکباری غرب و دشمنان مطرح کرده اند.

البته این تحلیلها بخاطر برداشت نا مناسب ازکلمات امام خمینی است که فرمود اگر دشمنان از شما تعریف کردند بدانید که کار درستی انجام نداده اید و حال این بهانه ای شده برای سر کوب کردن و منکوب کردن مخالفین در گروه های دیگر، البته این رویه بیشتر و کاملتر از سوی جریان کیهانیون است که به هر وسیله ای شده می خواهند این همانی را در گفته های دیگران اجرا کنند.!

نکته ای که این روزها روزنامه کیهان به اسم حمایت شخصی که به راستی اسم و رسمی در بین افراد مطلع از روزنامه ها و سایتها نداشت به یک باره به یک شخصیتی تبدیل شده که هر کسی فکر می کند این شخص بنا بر این گونه تحلیلها و انعکاس آن توسط روزنامه کیهان در آینده مشکلی جدی برای نظام ایجاد خواهد کرد. در حالی که انوشه کسی نیست جز همان قهوه ای که با کیهان بنوشه.

این همانی در دستور کار کیهانیان یا هر کسی دیگر مثل بعضی از اصلاح طلبان که دیگران را به این منظور که مخالف نظامند به این همانی گفته های آنها با سیاستمداران یا تحلیل گران دشمنان این مرز و بوم نشانه ضعف در استراتژی کاری است و نه چیز دیگری.

راستی این جماعت چه چیزی را می خواهند ثابت کنند؟! می خواهند ثابت کنند که این گروه ها با هم هم مرزند اینکه مثلا دلواپسان به قول خودشان دغدغه نظام دارند به واقع با آنانی که دشمن این مرز وبوم هستند یک استراتژی دارند؟! نه عزیزان این گونه نیست چه بسا سیاسیون ما مسئله ای مطرح کنند که با مثلا سخنان فلان سیاستمدار خارجی در انعکاس به یک نحو باشند، اما آیا این مطلب دلیل بر هماهنگی سیاستمداران ما با دشمنان است؟!

اینکه روزنامه کیهان بخاطر نقد و یا بهتر بگوییم تخریب آقای روحانی ناچار شده حتی به امام خمینی توهین کند و هیچ مدعی العمومی نیز یا جرأت اعتراض ندارد یا هنوز نشیده یا این گونه مسائل را توهین نمی داند؟! بخاطر همان خوره این همانی در تحلیلهای بی منطق است.

دشمنان ما از حمقا هستند و این مفهوم روایتی از ائمه(ع) است اما این احمق بودن دشمنان نه بخاطر مسائل روز و زندگی و سیاستهای دنیایی آنان است بلکه بخاطر مسائل عقیدتی آنان است، چرا که جز مسائل عقیدتی آنان ما به هر نکته زندگی مادی آنان نگاه کنیم جز بعضی مسائل از ما پیشرفته ترند، مگر غیر از این است؟!

عزیزان دشمنان بسیار حساب شده کار می کنند خودمان را به بازیهای این چنینی مشغول نکنیم ، بله ممکن است یک وقتی کسی پیدا شود و در واقع برای دشمنان نیز کار کند اما اینقدر ما نباید آگاه باشیم او حداقل کاری که می کند این است که هیچ ردی مبنی بر این همانی گفته هایش با اربابانش نداشته باشد؟!

در نهایت به یک مسئله اشاره کنم که ملاک ما عمل خودمان و تلاش و فکر فردی واجتماعی خودمان باشد نه قضاوتهای دشمنان قضاوتهای دشمنان را باید در اختیار نیروهای گمنام اطلاعات بگذاریم تا آنان کار خویش را انجام بدهند و پرونده های افراد آنچنانی را به قضات با کفایتی دهند که بتوانند چاره کنند نه آنکه هر تحلیل و هر حرفی را چون از رادیوهای بیگانه یا رسانه های آنها پخش می شود پس باید حمل بر این همانی بودن داشته باشیم، از جمله این که سیاستمداری ، تحلیل گری بگوید مثلا در جامعه ایران امر به معروف باید اجرا شود چرا که وضعیت مثلا ادارات یا ارگانها چنان است و وضعیت مناسبی نیست ، اگر یک تحلیل گر غربی نیز همین مطالب را با آب و تاب بیان کند این دلیل بر هماهنگی این دو جریان است؟! پس نباید ما هیچ حرفی برای بهتر شدن وضعیت کشور بزنیم ، چون ممکن است دشمنان ما همان را وسیله تبلیغ خود قرار دهند و این عجب منطق بی منطقی است.  


سردار کوثری:ما به قانون احترام میگذاریم، نه هر شخصی که مردم انتخ

پایگاه خبری تحلیلی روز نو (roozno.com):

اسماعیل کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی است. می‌گوید نه تنها جنس دلواپسی‌هایش از جنس مردم است بلکه مانند قشر پایین ساده و بی آلایش زندگی می‌کند تا شرایط زندگی آنها را درک کند. کوثری این دلواپس بودن را وظیفه‌یی می‌داند که بر دوش‌شان قرار گرفته اما در مورد اینکه کجای قوانین کشور هم‌اکنون نقض شده که وی در جایگاه نماینده مجلس، تیم هسته‌یی را نقض‌کننده منافع ملی می‌داند، سوالی است که در این گفت‌وگو طرح شده است و پاسخ‌های این نماینده به قضاوت مخاطبان. چرا که این روزها برخی از مردم دلواپسی‌های خود را در فضاهای مجازی و شبکه‌های اجتماعی مطرح می‌کنند و می‌گویند دلواپسی ما اینهاست. می‌پرسند چرا دلواپسی ما با دلواپسی افرادی که در این همایش شرکت داشتند اینقدر فرق دارد. به همین دلیل به سراغ اسماعیل کوثری رفتیم تا او پاسخگوی آیا تصور می‌کند جنس دلواپسی‌اش با دلواپسی بدنه اجتماعی دچار یک پارادوکس نیست؟

آقای کوثری، برخی منتقدان همایش هفته گذشته، می‌گویند دلواپسی شما با دلواپسی مردم فرق دارد؟
چه کسی می‌گوید دلواپسی ما با مردم فرق دارد و این از کج‌فهمی هر کسی است که این برداشت را دارد. هیچ موقع شما نمی‌توانید یکی را پیدا کنید که از این دلواپس‌ها، دلسوزتر باشند.
دقیقا دلواپس چه هستید؟
اعتبار و حیثیت نظام ما زیر سوال رفته است.
پس چرا آن هشت سال دلواپس نبودید وقتی احمدی‌نژاد کاری کرد که تمام دنیا با ما بد شود؟
خب وقتی دنیا با ما خوب باشد برای ما کاری می‌کنند؟ تا الان نتوانستند یک دلار برای ما از آنها بگیرند.
اما مردم می‌گویند که از زمانی که دولت روحانی سر کار آمده...
شماها از مردم برای من حرف نزنید. حرف از خودتان بزنید. من هیچ موقع قبول ندارم که شما جماعت از‌طرف مردم صحبت کنید.
اما رسانه رابط بین مردم و شما سیاستمداران است و من به نقل از واکنش‌هایی که این چند روز در فضای مجازی ایجاد شده است، این سوالات را می‌پرسم؟
نه این بازی است که شما مطبوعات در می‌آورید وگرنه مردم هیچ موقع این‌طور فکر نمی‌کنند وزیری که 850 میلیارد تومان ثروت دارد، دل می‌سوزاند برای مردم یا کسی که همه وجودش را برای نظام گذاشته است.
بزرگ‌ترین اختلاس‌ها و وام‌ها از بانک‌ها توسط افرادی صورت گرفته که نزدیک‌ترین اشخاص به ساحت قدرت در دولت قبل بودند وقتی فسادهای بزرگ بانکی رخ می‌داد، هم نگران بودید؟
ببینید از این حرف‌ها برای من حداقل نزنید. این حرف‌ها برای امثال ما تکراری است برای سوءاستفاده کردن است. از این جملات و کلمات برای ما به کار نبرید. چون نه‌تنها قبول ندارم بلکه به‌صراحت می‌گویم این سیاسی‌بازی است.
اما این حقایقی است که در دولت احمدی‌نژاد رخ داده، نمی‌توانیم پاکش کنیم.
حقیقت را چه کسی تعیین می‌کند. حقیقت را اعتماد تعریف می‌کند‌؟
خب مسلما حقیقت را نهادهای نظارتی تعیین می‌کنند. مثل مجلس وقتی گزارش سه هزار میلیاردی را می‌خوانند.
اختلاس باید پدرشان را در بیاورند حتی قوه قضاییه کوتاهی کرده که پدرشان را در نمی‌آورند. حتی عوامل اصلی‌شان را اعدام کنند.
آقای کوثری برگردیم به محور اصلی. شما معتقدید جنس دلواپسی‌هایتان با دلواپسی‌های مردم یکسان است؟
ببینید ما از بطن جامعه این دلواپسی را داریم وقتی این میزان افتخار به دست آوردیم و به‌راحتی زیر سوال ببرند.
آقای ظریف می‌گویند هر تصمیمی در بخش هسته‌یی می‌گیرند با تایید و صلاحدید مقام معظم رهبری است.
نخیر؛ آقای ظریف برای خودش حرف می‌زند. به رهبری چه کار دارند و هر کی از خودش باید صحبت کند. چرا سوءاستفاده از رهبری می‌کنند.
می‌گویند سیاست‌های هسته‌یی بدون هماهنگی با رهبری نمی‌شود. آقای لاریجانی و قالیباف هم که همین حرف را می‌زنند.
قبول ندارم. هر کسی این حرف را می‌زند، تصمیم دارد از رهبری سوءاستفاده کند.
آقای کوثری مردم می‌گویند شما چرا این هشت سال دلواپس نبودید وقتی ارز گران شد؛ داروهای بیماران سرطانی نایاب شد و می‌مردند.
خب من از شما می‌پرسم چرا وزرای همین دولت روحانی نگذاشتند ارز به زیر سه هزار تومان برسد؟
بانک مرکزی معتقد بود که این کاهش صوری است و حبابش می‌ترکد و بازار دوباره نابسامان می‌شود و نرخ واقعی نیست.
اولا اینکه به ما ربطی ندارد. دوم اینکه اگر این طور است که خب در دولت احمدی‌نژاد هم همین فکر را می‌کردند.
آقای کوثری مردم این مصاحبه را می‌خوانند و می‌دانید که همه می‌دانند واقعیت این نیست. باز برگردیم رو‌ی همان سوال اول؛ مردم می‌پرسند آیا شما نگران کودکان کار، بچه‌های کپرنشین هستید؟
بچه‌های کپرنشین کسی را می‌خواهند که شبیه خودشان زندگی کند. نه وزرایی که میلیاردی ثروت داشته باشند.
حاج آقا در مورد خودتان صحبت کنید. شما نگران این کودکان هستید یا نه؟ نگران این میزان فقر؟
من اگر نگران‌شان نبودم که عین آنها زندگی نمی‌کردم.
پس چرا آن هشت سال نگران‌شان نبودید؟ وقتی میلیاردها دلار درآمد بالای نفتی به دست‌ می‌آوردیم اما هنوز مدرسه کپری داریم؟
مگر وقتی دلواپس بودم باید می‌آمدم به شما رسانه‌ها می‌گفتم که دلواپس‌شان هستم.
دلواپسی‌تان در عملکردتان باید دیده شود. شما از دولتی طرفداری کردید که در هشت سال تورم را هر روز بالاتر برد و هیچ‌وقت پاسخگوی گزارش‌های دیوان محاسبات از گم شدن بخشی از بودجه‌ها نبود.
این تحلیل غلط شماست. تا وقتی در مسیر حرکت می‌کرد طرفدارش بودیم اما زمانی که منحرف شد خودمان مخالفش شدیم. علیه احمدی‌نژاد و رحیمی و مشایی خودمان حرف زدیم. شماها نمی‌خواهد در مورد سکوت ما صحبت کنید. شماها خودتان سکوت کرده بودید و اصلا جرات نداشتید یک کلمه حرف بزنید اما ما به آنها می‌گفتیم که در حال اشتباه هستید.
آقای کوثری برعکس بود. منتقدان نقد می‌کردند اما طیف شما سکوت کرده بود.
ما وامدار هیچ یک از شما منتقدان نیستیم.
آقای کوثری، مردم معتقدند که از زمان ریاست آقای روحانی یک آرامش نسبی در کشور حاکم شده...
با این قیمت‌های سرسام‌آور به رفاه می‌رسند؟
طبق اعلام بانک مرکزی تورم ابتدا و انتهای سال نشان از کاهش بالای 15 درصد دارد.
خب بله، باید این را بگویید. اما بین مردم بروید و قضاوت کنید.
پس شما اعتقاد ندارید که مردم دلواپسی‌شان با شما فرق دارد؟
نخیر. این برداشت شما رسانه‌هاست که با دید بدبینانه نگاه می‌کنید.
همان‌طور که شما در آرامش این همایش را برگزار کردید، تصور می‌کنید منتقدان‌تان هم‌چنین فرصتی را دارند؟
ما در یک آرامش همایش را برگزار کردیم؟ چرا نگذاشتند در همان سالنی که در نظر گرفته بودیم برگزار کنیم؟ نمی‌گفتند که باید بروید در یک فضای سربسته برگزار کنید که مردم شما را نبینند. اینها می‌خواهند هیچ‌کس هیچ حرفی نزند و ما سکوت کنیم.
شما هم که سکوت نکردید و از ابتدای این دولت با آزادی کامل انتقاد کردید.
سکوت هم نمی‌کنیم. هر جایی که ببینیم باید وارد شویم، وارد می‌شویم و به هیچ‌کس هم نگاه نمی‌کنیم.
خب این فرصت نباید به‌طور مساوی برای همه برقرار باشد؟ یعنی اگر منتقدان شما هم فردا همایشی برگزار کنند، صدای اعتراض طیف دلواپس بلند نمی‌شود؟
این را دیگر خود قانون می‌داند. ما که مجوز گرفتیم. بروند همایش بگذارند و کسی جلویشان را گرفته است. (خنده) الان که مسوولیت دست دولت تدبیر و امید است خب به این افراد هم مجوز بدهد. دست ما که نیست. ما که تصمیم نمی‌گیریم. ما که تابع قانون هم بودیم و جایی که آنها تعیین کردند، همایش‌مان را برگزار کردیم.
برخی معتقدند که این همایش در آستانه مذاکرات ژنو، کارشکنی بود. حال اینکه همین افراد در دولت قبل مدام می‌گفتند یک‌دست باید از دولت احمدی‌نژاد حمایت تام کرد.
چون تیم مذاکره‌کننده قبل به مجلس می‌گفت ما حمایت شما را می‌خواهیم و ما هم حمایت می‌کردیم. این تیم نه‌تنها حمایت ما را نمی‌خواهد بلکه می‌گوید که شما نامحرم هستید.
آقای کوثری برخی مخاطبان شما این نقد را این روزها مطرح می‌کنند که دقیقا مشکل شما همین‌جاست که در دولت روحانی سهیم در قدرت نیستید و از قدرت بیرون رفتید و ناراحتی‌تان هم از این امر نشات می‌گیرد.
اصلا ما دنبال قدرت نیستیم. قدرت یک مسوولیت است که ما الان همین مسوولیت را داریم. اما ما دنبال قدرت نیستیم. دنبال عزتیم.
آقای ظریف هم گفتند که این عزت در صلح با دنیاست نه جنگ با دنیا؟
آقای ظریف نظر خودش را می‌گوید. مگر من هر چیزی می‌گویم را آقای ظریف قبول دارد که هر چیزی که ایشان می‌گوید را ما قبول داشته باشیم؟
وظیفه اجرایی با دولت است؟ قوه مجریه دولت است و قوه مقننه، مجلس است.
یعنی مجلس هیچ حق و اختیاری ندارد؟
در حوزه قانونگذاری یا اجرا؟
آها. یعنی مجلس هیچ کاره است.
آقای کوثری شما که خودتان در این مورد استاد هستید. مجلس در حوزه قانونگذاری و نظارت مسوولیت دارد نه حوزه اجرا.
خب قوه مقننه ناظر است که بر حسن اجرا باید نظارت کند.
مرز این نظارت با دخالت در عملکرد دولت چطور تعریف می‌شود؟
جایی که خلاف قانون عمل کنند، مجلس باید وارد شود.
الان دقیقا سوال این است که کدام قانون و چگونه نقض شده است‌؟
بحث چارچوب توافقات است و ما می‌گوییم توافقات اولیه مورد قبول نیست.
بر اساس کدام بند قانون؟
ما می‌گوییم که همه‌چیز را از دست دادند.
آقای کوثری این امر سلیقه‌یی نیست؟ براساس کدام بند قانون این صحبت را می‌کنید؟
ما نظارت که می‌کنیم این موضوع را می‌بینیم.
خب کدام بند قانون توسط مذاکره‌کنندگان نقض شده است؟
من دارم می‌گویم که این چیزهایی که به دست آوردیم الان به‌راحتی از دست می‌رود.
خب منتقدان نگاه شما می‌گویند، محتوای تمام صحبت‌های شما حکایت از آن ندارد که عملکرد دولت مغایر با یک اصل قانون بوده و وقتی شما می‌توانید این طور تذکر بدهید که یک بند قانون نقض شده باشد.
به همین دلیل هم از وزیر سوال کردم.
آقای کوثری دقیقا سوال منتقدان از شما این است که کدام بند قانون نقض شده که وزیر امور خارجه را احضار می‌کنید؟
من می‌گویم که این توافق انجام شده، مورد قبول نیست.
جسارتا چون شما نماینده مجلس هستید مخاطبان انتظار دارند که بر‌اساس قانون حرف بزنید و بگویید بر اساس قانون فلان و بند فلان، مذاکره‌کنندگان برخلاف نص صریح قانون عمل کرده‌اند.
ببینید این را که من تنها نمی‌گویم. خیلی از افراد دیگر هم این را می‌گویند.
اما از شما که نماینده مجلس هستید انتظار دارند که دقیق صحبت کنید.
ببینید اینها آمدند و تیم مذاکره‌کننده را تغییر دادند و ترکیب تیم مذاکره را به هم زدند.
آقای کوثری تعیین ترکیب تیم جزو اختیارات دولت است. شما نماینده پرسابقه و با تجربه‌یی هستید. مخاطب‌های شما انتظار دارند که وقتی صحبت می‌کنید، صحبت‌هایتان مستدل باشد. شما ابتدای این صحبت‌ها گفتید که ما ناظر بر اجرای قانون هستیم. اگر قانون نقض شود باید تذکر بدهیم.
ما ناظر بر توافق هستیم. آنجا که قانون نیست. توافق‌ها را بر اساس قانون بین‌الملل انجام می‌دهند که به ما ربطی ندارد.
خب شما بر‌اساس کدام بند قانون معتقدید که توافق انجام شده خلاف قوانین کشور است؟
ببینید حرف ما این است که دقیقا چیزهایی که به 1+5 داده شده است و چیزهایی که گرفته شده است برابری نمی‌کند.
وزارت امور خارجه معتقد است که این برداشت سلیقه‌یی شماست و در عمل این طور نیست. شما هم هشت سال برای این سلایق وقت داشتید؟
خب ما در این هشت سال که همه چیز را گرفتیم. 20 درصد را اجرایی کردیم.
آقای کوثری، گروه دلواپس به رای مردم احترام می‌گذارند؟
حتما احترام می‌گذاریم.
مردم در 24 خرداد، بین آقای جلیلی و روحانی، آقای روحانی را انتخاب کردند. آیا این رای یک «نه» به نگرانی‌های شما نیست که اگر قرار بود شبیه شما نگران باشند، آقای جلیلی را انتخاب می‌کردند؟
ما به قانون احترام می‌گذاریم نه هر شخصی که مردم انتخاب کنند.
شما که تا اینجا نفرمودید کدام قانون نقض شده است. اما مردم را اگر به عنوان مخاطب به حساب بیاوریم آنها سیاست خارجی روحانی را به سیاست خارجی آقای جلیلی ترجیح دادند؟
ببینید همین‌هایی که به آقای روحانی رای دادند پس چرا در یارانه ثبت‌نام کردند و 93 درصد ثبت‌نام شد.
آقای کوثری این دو موضوع از هم جدا نیست؟ مردم در ثبت‌نام یارانه آزاد نیستند؟ علاوه بر این آقای روحانی گفته بود که اگر من بیایم به مردم یارانه نمی‌دهم که حالا از ثبت نام مردم چنین تعبیری کنیم؟
ببینید اینجا که به ضررتان می‌شود، حرف را تغییر می‌دهید.
آقای کوثری این سوءاستفاده از ثبت‌نام مردم نیست که چوب شود و به سر دولت بزنند که مردم به شما «نه» گفتند؟
نه چه کسی خواسته به سر دولت بزند. من می‌گویم مردم تصمیم می‌گیرند و به رای مردم احترام بگذاریم.
سوال من هم همین بود. چرا دلواپس‌ها به رای مردم در انتخاب روحانی نسبت به آقای جلیلی احترام نمی‌گذارند؟
این حرف یعنی ما باید به دهان خودمان چسب بزنیم و سکوت کنیم؟ نخیر این اشتباه است و خیال می‌کنید که وقتی دولت‌تان روی کار آمد همه باید مطیع باشند.

اصول گرایان، جبهه پایداری (درقدرت) محبیان

پایگاه خبری تحلیلی روز نو (roozno.com):

ظاهرا تحرکات جبهه پایداری این روزها شدت بیشتری گرفته؛ از کشاندن 14 وزیر به مجلس در هفته جاری تا تلاش برای برگزاری همایش و دیدار با آیت‌الله مصباح‌یزدی می‌تواند نشانه‌هایی از این ادعا باشد. جبهه پایداری بعد از شکست در انتخابات 24 خرداد، لحظه‌یی هم از پا ننشست و مجدانه به تلاش‌های سیاسی خود با همان سبک و سیاق سابق ادامه داد. از تندترین نطق‌ها علیه وزرا در جلسات رای اعتماد تا مجالس «دلواپسی» اخیر. چیزی که حتی صدای اصولگرایان را نیز درآورده است. آنها از همان جلسات رای اعتماد به تلافی عنوان «ساکتین فتنه»، تابلوی «کاسبان فتنه» را بر سر در اردوگاه اصولگرایان تندرو آویزان کردند. هر چه از آن تاریخ گذشته اختلافات طیف‌های سنتی و تندروی اصولگرا رنگ آشتی به خود ندیده است. حالا امیر محبیان، تحلیلگر و روزنامه‌نگار اصولگرا معتقد است که تندروها راهی جز پیمودن مسیر تندروی ندارند، چرا که به زعم او اگر طیف‌هایی چون جبهه پایداری بایستند به سرعت تجزیه خواهند شد.
این هفته نمایندگان مجلس 14 وزیر دولت را به بهارستان احضار کرده‌اند. با توجه به مجموعه روابط دولت و مجلس طی ماه‌های گذشته به نظر شما مناسبات این دو قوه چه سمت و سویی به خود گرفته و در چه مسیری جلو خواهد رفت؟
پرسش و توضیح خواستن نمایندگان از وزرا حق نمایندگان مردم است و اصولا نمی‌توان بر آن ایرادی گرفت، ولی شاید افراط در اعمال یک حق قانونی به لوث شدن آن بینجامد. طبیعی است وادار کردن وزرا برای حضور در مجلس آن هم در فواصل کوتاه ممکن است که به اخلال در امور مدیریتی و اجرایی وزارتخانه متبوعه بینجامد و در ذهن جامعه این تصور به وجود ‌آید که قوه مقننه در کار قوه مجریه اخلال می‌کند. طبیعی است که هدف نمایندگان کمک به بهبود اوضاع است ولی شاید بهره‌گیری از روش‌های دیگر مثلا فعال‌تر شدن معاونین پارلمانی بتواند از مشکلات موجود بکاهد. فعلا به نظر می‌رسد ریاست مجلس با درایت در حال کنترل مناسب روابط دو قوه است، ولی سایر نمایندگان هم باید رییس مجلس را در این مسیر کمک کنند که به نظر می‌رسد هنوز بر سر این موضوع یک اجماع کلی در مجلس وجود ندارد.
چه عواملی در داخل و خارج از این دو قوه می‌توانند مسیر مناسبات دولت و مجلس را تغییر دهند؟
کوته‌نظری و بی‌صبری و عدم تشخیص اولویت‌ها می‌تواند مشکل‌آفرین باشد، بعضی از جریانات اختلاف‌برانگیز ازاختلافات منفعت می‌جویند. اینان دغدغه منافع خود را دارند و نه دغدغه نظام و مردم را. وزرا نیز باید در انتخاب معاونین پارلمانی دقت کنند ضمن اینکه حق نمایندگان در پرسش را به رسمیت بشناسند.
ارزیابی شما از وضعیت کنونی وزن‌کشی‌ها در داخل پارلمان چیست؟ این وزن‌کشی‌ها آیا با آنچه که از بیرون دیده و شنیده می‌شود متناسب است یا اینکه گروه‌های تندرو تنها در این شرایط صدای بلندتری دارند؟
گروه‌های تندرو با بدن نحیف اجتماعی فریادهای بلندی می‌کشند. این نشانه ضعف منطق و عقل و استدلال گریزی آنان است. اگر فریادهای بلند ولی فاقد منطق آنها گوش شنوا پیدا کرد باید فرهنگ سیاسی کشور را مجددا ارزیابی کرد، زیرا غالب شدن تفکر ارتجاعی عقل‌ستیز نشانه بیماری فرهنگ سیاسی خواهد بود. برداشت من آنست که عقلانیت و اعتدال در مجلس ما وجه غالب را دارد ولی عقلای مجلس و دولت و نخبگان اجتماعی باید این غلبه را با درایت حفظ کنند. لاریجانی‌ها ذاتا افراد معتدلی هستند باید به آنها کمک کرد که در این مسیر در هر دو قوه ادامه دهند و تندروی‌ها، آنها را منفعل نکند.
آیا گروه‌های تندرو می‌توانند با فشار به دولت از طریق جایگاهی که در مجلس دارند به اهداف سیاسی خود برسند؟ اصولا فکر می‌کنید این اهداف سیاسی چه هستند؟
امکان تاثیر‌گذاری تندروها همیشه هست، مهم هوشمندی عقلا و آگاهی اجتماعی است که فضای رشد تندروی را از میان ببرد. دولت هم باید از دادن بهانه به دست تندروها جلوگیری کند. اهداف سیاسی تندروها پوششی برای اهداف اقتصادی آنهاست، نباید در تله تندروها افتاد که اهداف سیاسی را عمده می‌کنند. تندروها با فریادهای سیاسی می‌خواهند برای منافع و اهداف اقتصادی خود فضای امن ایجاد کنند.
جبهه پایداری قرار است طی هفته آینده یک دیدار با آیت‌الله مصباح‌یزدی داشته باشد. همچنین دبیرکل این مجموعه خبر از برگزاری همایش جبهه پایداری در آینده نزدیک داده است. ارزیابی شما از این دیدار و شرایط کلی جبهه پایداری چیست؟
جبهه پایداری مثل هر گروه دیگری نشست و برخاست دارد که اصالتا هیچ اهمیت ویژه‌یی ندارد، آنچه که مهم است آثار منفی تحرکات تندروانه آنهاست. متاسفانه آنها که نگران تندروی گروه‌های اینچنین هستند معمولا بیش از حد آنها را بازتاب می‌دهند و آنها هم وزنی بیش از واقعیت برای خود قایل می‌شوند، راه مقابله با تندروها آن است که هر چه در فضای سیاسی آشوب می‌کنند رقبای خردمند آرام و دقیق به جای افتادن در تله سیاسی و شعاری آنها، منافع مالی آنها از تندروی را به مردم گوشزد کنند. تردید نکنید که پشت هر شعار تند سیاسی برای بعضی‌ها منافع اقتصادی فراوانی نهفته است.
ضعف جبهه پایداری در شرایط کنونی را در چه چیز می‌بینید و به نظر شما تاکتیک جبهه پایداری برای فایق آمدن بر این ضعف یا ضعف‌ها چیست؟
بزرگ‌ترین مشکل جبهه پایداری نخست آن است که برچسب تندروی برآنها چسبیده و نمی‌توانند از آن خلاص شوند. دوم آنکه میان جلیلی و احمدی‌نژاد در نوسانند ولی فعلا چون مرغ سرکنده به این سو و آن سو می‌پرند ولی در واقع هدف دقیقی نداشته و هدفشان فقط مخالفت است و بس. البته افراد صادق و علاقه‌مند به انقلاب در میان آنان کم نیست ولی آنها هم سوار کشتی بدون قطب نمای پایداری هستند .
ارزیابی شما از مناسبات جبهه پایداری با دیگر گروه‌های تندروی مخالف دولت چیست و به نظر شما چه نسبتی میان این طیف‌ها برقرار است؟ آیا قایل به ارتباط جبهه پایداری با تیم احمدی‌نژاد هستید؟
احمدی‌نژاد با هوشمندی با پایداری بازی می‌کند و نهایتا می‌کوشد آنها را مثل کاتالیزور به‌کار گیرد یعنی در فعل و انفعالات هستند ولی در نتیجه نخواهند بود. از آن طرف پایداری هم هنوز درگیر خاطرات دوران احمدی‌نژاد است. نزدیکی مشایی و احمدی‌نژاد در ظاهر برای پایداری‌ها کمی غیرقابل تحمل بود، اما به هر حال جایگزینی برای او در برنامه‌هایشان نمی‌بینند. به همین دلیل نمی‌توانند او را از پس‌زمینه ذهنی خود پاک کنند و فکر هم می‌کنند که گزینه‌هایشان تا اینجا همچون کامران باقری لنکرانی و سعید جلیلی هم نتوانسته‌اند پتانسیل لازم برای اجماع را از خود نشان دهند.
ارزیابی شما از اختلافات درونی جبهه پایداری چیست؟ این اختلافات که پیش‌تر با پیدایش طیف‌های تهران و قم در داخل این جبهه بروز پیدا کرده بود اکنون چه سمت و سویی به خود گرفته و در چه وضعیتی قرار دارد؟
پایداری می‌داند اگر لحظه‌یی بایستد اختلافات درونش شعله می‌کشد لذا برای دیده نشدن اختلاف‌ها فقط با فریاد‌های سیاسی می‌دود. پایداری اگر لحظه‌یی بایستد حداقل به سه گروه تقسیم می‌شود. به فریادهای پایداری نباید گوش داد، بسیاری از فریادها از ترس و نگرانی است نه از سر شجاعت!

مکانیسم اعتراض منطقی شود

عصر ایران؛ سروش بامداد - تصاویر اعتراض مودبانه و بدون پرخاش شمار اندکی از دانشجویان دانشگاه صنعتی امیر کبیر در جریان دیدار آیت الله هاشمی رفسنجانی که درهمین سایت انتشار یافته همراه با تحلیلی در این باره با استقبال کاربران مواجه شده است.

از سوی دیگر می دانیم گروهی مانع سخنرانی یادگار امام در بروجرد شدند. هر چند این دیدگاه وجود دارد که فرماندار شتاب کرد و چه بسا اتفاق خاصی رخ نمی داد اما آن معترضان نیز می توانستند نوشته هایی در دست بگیرند و بگویند دقیقا چه می خواهند و به چه اعتراض دارند؟

مشکل اینجاست که مکانیسم اعتراض روشن نیست. کسانی حق دارند به هر که و هر چه خواستند اعتراض کنند و دیگرانی چه بسا به خاطر یک اعتراض صنفی دچار مشکل شوند.

از این رو به نظر می رسد وقت آن رسیده باشد که ساز و کار اعتراض قانونی مشخص شود. آیا می توان دانشجویانی را به خاطر اعتراض به یک موضوع، دغدغه مند دانست و دانشجویانی دیگر را به سبب اعتراض به موضوعی دیگر توطئه گر و تشخیص این دغدغه مندی یا توطئه گری با کیست؟

البته اکنون به لحاظ سیاسی کمابیش روشن است، اما عادلانه نیست: اگرهمان لحن صدا وسیما و دو سه خبرگزاری و یک روزنامه خاص تکرار شود عین دغدغه مندی است و اگر با آن زاویه داشته باشد وجه دیگری می یابد!

فارغ از اعتراضات سیاسی و اجتماعی برای ساز وکار اعتراضات صنفی باید تدبیری اندیشید. پیشتر یک مقام ارشد نیروی انتظامی از اختصاص مکانی خاص در مقابل مجلس شورای اسلامی برای تجمع های محدود اعتراضی و صنفی به قصد رساندن صدای معترضان به نمایندگان خبر داده بود و برخی رسانه ها با تشبیه این جایگاه ویژه به « زنجیر نوشیروانی» از این ابتکار استقبال کردند. این موضوع البته به جایی نرسید یا فراموش شد، اما اصل ایده قابل دفاع است.

مراد از زنجیر انوشیروانی همان زنجیری است که در دوران انوشیروان آویخته بودند تا آنان که جفایی دیده و صدایشان به گوش مقامات نرسیده بود با به صدا درآوردن این زنجیر عدالت خواهی کنند و آوازه همین اقدام بود که درست یا نادرست لقب «دادگر» یا «عادل» را برای انوشیروان به ارمغان آورد.

مشکل اعتراضات محدود یا صنفی در جوامع توسعه نیافته یا در حال توسعه این است که قابلیت سوء استفاده یا گسترش و خروج از کنترل را دارند.

به همین خاطر می توان پیشنهاد کرد در دانشگاه ها و مراکز اموزش عالی مکان خاصی برای ابراز نظر اختصاص یابد. البته همین حالا هم تریبون های آزاد در برخی جاها وجود دارد ولی به تعبیر رییس جمهور شناسنامه ها مشخص نیست.

در مقابل مجلس هم می توان همان مکان را که پیشنهاد خود نیروی انتظامی بود تعبیه کرد تا اگر کارگرانی که ماه ها دستمزد نگرفته و از شهری در خراسان یا سیستان و بلوچستان یا خوزستان با تحمل رنج سفر و مضیقه های دیگر به تهران می آیند بدانند کجا و چگونه سخن خود را مطرح کنند و این رفتار به مرور نهادینه و حساسیت زدایی شود.

طبیعی است که در جایگاه خاص امکان مدیریت و کنترل نیز بیشتر وجود دارد و از نگرانی نیروهای امنیتی و قضایی هم می کاهد.

این گفتار البته قصد ارایه جزییات را ندارد و تنها می خواهد ضرورت این بحث را مطرح کند و امید می رود خوانندگان و کاربران خود به غنای آن یاری رسانند و تجربه  کشورهای دیگر را که کمابیش موقعیت مشابهی دارند در میان گذارند یا پیشنهاد های خود را مطرح کنند.

اعتراض -البته قانونی و مدنی- از ویژگی های یک جامعه زنده است. همان گونه که انسان زنده با دو خصیصه « واکنش و حافظه» شناخته می شود جامعه زنده نیز با حافظه جمعی و واکنش هایی که نشان می دهد شناخته می شود.

مکانیسم اعتراض یا انتقاد یا مطالبه قانونی و صنفی هر چه شفاف تر و ضابطه مند تر باشد تبعات منفی کمتری به بار می آورد. مشروط به این که اولا حق کلی اعتراض به رسمیت شناخته شود ثانیا محدود به یک گروه و نحله خاص نباشد ثالثا لجام گسیخته و بی ضابطه نباشد رابعا زمان و مکان مشخص باشد نه آن که در هر جا و به صورت نامحدود مطرح کنند.

این مکانیسم از انباشت توقعات و انتشار شایعات و تحمیل هزینه های دیگر جلوگیری می کند و به جای پرخاش، لبخند را می نشاند و در گیری ها و تنازعات به گفت و گو بدل می شود. گفت و گوهایی که جامعه را به لحاظ فکری و فرهنگی و سیاسی ارتقا می دهد. 


اعتکاف در تعریف آیت الله جوادی آملی

یکی از مراجع تقلید شیعیان، مرزبانی از کشور را نوعی اعتکاف خواند و گفت: مرزبانی و حفظ کشور در مقابل دشمن عبادت است.

به گزارش خبرنگار مهر، آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی امروز شنبه در درس تفسیر در مسجد اعظم قم گفت: اگر نظام اسلامی است و اعتکاف دارد که دارد این اعتکاف دو نوع است؛ اعتکافی که در مسجد است و معتکف روزه دارد و می‌‌خوابد اما مرزبانی نیز اعتکاف است که خواب ندارد.

وی با بیان اینکه مرزداری همان مرابطه است، اضافه کرد: همه شهدا برای ما عزیزند اما آن شهدایی که در بالای کوه‌های کردستان ایستادند و برای حفظ مرزها یخ زدند و شهید شدند کارشان اعتکاف بود.

این مفسر قرآن کریم ادامه داد: مرزبانی از کشور هم نیت قصد قربت می‌خواهد و عبادت است بنابراین امر مستحبی است؛ اگر عده‌ای بودند واجب کفایی می‌شود و اگر کسی نبود واجب عینی است.

وی با اشاره به داستان حضرت سلیمان در قرآن و ماجرایی که برخی از آن قضاشدن نماز ایشان را تفسیر کرده‌اند، اضافه کرد: این موضوع که این نماز نماز واجب بوده یا مستحب و حضرت سلیمان فضیلت را از دست داده یا اصل نماز را محل تأمل است و روشن نیست اما چون محتملا قضاشدن نماز ایشان برای سان دیدن از نیروهای نظامی و ارتش خود برای مقابله با دشمنان بوده است ناشی از این است که وی اهمی را بر مهمی ترجیح داده است.

آیت الله جوادی آملی ادامه داد: نماز را می‌شود قضا کرد ولی حفظ مرزها که مورد تهدید دشمن است واجب است و گاهی مهمتر از رکن دین یعنی نماز است.

وی در ادامه معاد را عامل جلوگیری از پوچی و باطلی انسان و خلقت دانست و اظهار داشت: اگر هدفی برای خلقت جهان و انسان در کار نبود دنیا لغو و بیهوده می‌شد و طالع و صالح یک سرنوشت یعنی عدم پیدا می‌کردند.

استاد برجسته حوزه تأکید کرد: اگر مومن و کافر عدم باشند این خلاف حق است در صورتی که خدا در قرآن تاکید کرده که عالم با مصالح حقیقت ساخته شده است و بیهوده نیست.

وی اضافه کرد: معاد توسط قرآن به کرات اثبات شده و گفته شده که انسان مرگ را می‌میراند و در آن دنیا محشور می‌شود.


فرهنگ در جنگ بافساد

 

با سلام

با توجه به مباحث فرهنگی در این موقعیت زمانی به نظر پرداختن به آن خالی از فایده نباشد .

برای فرهنگ معانی متفاوتی گفته شده است اما تعریفی که می تواند همه تعاریف را درخود هضم کند این است که « فرهنگ ملاطی است که انسان ها را به یکدیگر می پیوندد» و یا فرهنگ ابزاری است که گویی تمام گذشته ما چه خوب و چه بد را در زمان حال متجلی کرده و متوقف می کند . ما فقط زمانی از موجودیت ، حضور، تأثیر فرهنگ خود آگاه می شویم که به طور ناگهانی به فرهنگ متفاوتی روبه رو شویم، و رفتارهایی را مشاهده کنیم که متفاوت از رفتارهای ماست (یا متفاوت با باورها و اعتقادات ماست)

با وجود تفاوت های بسیاری که میان فرهنگ های مختلف وجود دارد ،اکثر جامعه شناسان در این مورد به توافق رسیده اند که همه فرهنگ ها شامل شش عنصر هستند

1-       باورها   2- ارزش ها   3- هنجارها و اصول اخلاقی   4- نمادها 5- زبان   6 تکنولوژی.[1]

به طور کلی بین فرهنگ دلخواه و فرهنگ حاکم بر جامعه همیشه می تواند تضاد باشد و گاه این تضاد می رود که یکی را بر دیگری حاکم گرداند.

در این بین اما همانند جنگ های واقعی عده ای زیر دست و پای این مجادله، له می شوند، باورها و اعتقادات عده ای یا تمام مردم زیر چرخ این نزاع به هم خواهد خورد، دیگر خبری از ارزش نیست، ارزش همانی خواهد بود که فرد بر دیگران غلبه ای یابد، حال، چه به حق ،چه به ناحق، وقتی فرهنگ را همان ملاط بدانیم در دنیای این چنینی باید لوازم ملاط باهم جفت وجور باشد والا نمی تواند یک ملاط خوب باشد، ملاط برای نگه داشتن صدها آجر در ساختمان سازی باید چنان به هم چسبیده و مناسب باشد که بتواند آن صدها آجر را در هوا نگه دارد، باید چنان ماسه وسیمان آن یا خاک و گچ آن به اندازه باشد که کارایی خود را داشته باشد، حال اگر یکی از مواد این ملاط مناسب نباشد نمی تواند یک ملاط خوب باشد لذا یا بر سر بنا خراب می شود یا بر سر صاحب خانه .در فرهنگ نیز چنین است اگر ملاط این فرهنگ یک دست بوده و مناسب هم باشد قوی و محکم خواهد بود و الا باید هر لحظه منتظر ضرر وزیان آن بود.

این مقدمه را نقل کردم تا چند جمله ای راجع به فرهنگی که در حال حاضر در جامعه ما موجود است بیان نمایم اما اینکه مقصر کیست دنبال مقصر نیستیم ولی می دانیم که تنها راهی که از دست افراد جامعه بر می آید شروع کردن از خود است و بعد ترسیم قوانینی که بتواند آنرا به صورت یک رفتار همیشگی و اخلاقی برای جامعه فرهنگ گرداند، متخلفین را تنبیه و عاملین را تشویق نماید.

در فرهنگ آرمانی ما، اما عواملی نباید باشد و آن عوامل اگر باشند فرهنگ تهاجمی خواهد شد و تنها جبران آن بر خورد با آن و ارائه یک الگوی مناسب و خوب است ، عواملی که نباید در فرهنگ ما باشد عبارتند از دروغ گویی، چاپلوسی، فساد(اقتصادی، سیاسی ، اجتماعی یا فرهنگی) عدم احترام به دیگران، عدم اجرای کرامت، عدم اجرای عدالت و ...

خوب اگر در یک جامعه ای اکثر آن، موارد فوق را رعایت و نفی وایجاب آنها را در جایگاه خاصشان به انجام برسانند می شود گفت جامعه آرمانی در حال شکل گیری است و در نبرد بین فرهنگ آرمانی و فرهنگ مهاجم این فرهنگ آرمانی است که به کمک افراد جامعه در حال مسلط شدن بر جامعه می باشد و الا فرهنگ مهاجم که البته نقش عوامل خارجی بسیار کم می تواند در ان باشد خود را بر جامعه مسلط خواهد کرد.

ملاط جامعه آرمانی و فرهنگ آرمانی برای یک کشور مسلمان وشیعه رعایت فرهنگ آرمانی است و تمام احادیث و روایات ما از همان فرهنگ آرمانی حکایت دارد، اما وقتی که در این بین ملاط فرهنگ فرق می کند، چه عذابی باید کشید و چه فرهنگی را باید پاسداشت بماند!!

فرهنگ آرمانی ما از همه موارد که به عنوان ملاط فرهنگ در بالا نقل شد بری است و آنها را نه بخاطر چند روز دنیا بلکه بخاطر آنکه یک وظیفه دینی است قبول دارد.و این جزء اعتقادات آنان شده است،و جزء همان ارزشها و باورها و هنجارها و ا صول اخلاقی اوست. اما اگر کسی با این اعتقادات و باورها بخواهد آنها را خدشه دار کند، مردم نه تنها فرهنگ که اعتقادات ، باورها و اصول اخلاقی خویش را نیز از دست خواهند داد.

عجبا در جامعه ای که ملاط فرهنگش دروغ ، ریا ، فساد و شکستن حریم دیگران است، مگر می توان راستگویی، درستکاری، اعتقاد آزاد، و کرامت را رعایت کرد، این همان ملاطی می شود که بر سر صاحب خانه یا بنا خراب می شود، کسی که با ا ین اعتقادات است نمی تواند در فرهنگی شریک شود که ملاطش موارد نفی است.

کسی که اگر دروغ بگوید نفع خویش را تضمین کرده ، و اگر راست بگوید ضرر خویش را چه مقدار تحمل دارد که ضرر ها را تحمل نماید؟!

کسی که نمی تواند شخصیت دیگران را در حال خورد شدن ببیند چه مقدار می تواند تحمل کند؟! و در هنگام شکستن شخصیت خود اگر عنان را از دست ندهد، برایش باور می شود که تنها راه پیشرفت خورد کردن دیگران است!

کسی که بی عدالتی در جامعه اش غوغا کند با عبور از چراغ قرمز قانون توسط مسئولان چه انتظاری دارد که عبور از چراغ قرمز چها راه برای دیگران یک ناهنجاری تلقی شود؟!

نه عزیزان فرهنگ و ملاط آنرا باید کسانی ترسیم کنند که علاوه بر رعایت فرهنگ با ملاط باورها از طرف خود قوانینی نیز ترسیم نمایند که این فرهنگ به فرهنگ آرمانی نزدیک یا عین آن شود نه آنکه رفتار و قانون ما به فرهنگ مهاجم نزدیک باشد و توقع فرهنگ آرمانی از مردم داشته باشیم!

تلاش تمام ما در این سال که رهبری معظم آنرا سال فرهنگ نامیده اند آن است که هم خود عامل باشیم هم قانونی که فرهنگ آرمانی را کمک کند، که البته انجام امور فرهنگی اصلی است که مردم ما بخاطر قدرت مسئولان ابتدا آنرا از مسئولان بالاتر میخواهند تا بتوانند الگویی بودن مسئولان را چشم و چراغ خویش کنند، اگر در یک جامعه که قصدش ایجاد یک فرهنگ آرمانی باشد، تنها یک اختلاس و تنها یک بی عدالتی قضایی دیده شود نه تنها تلاش و تبلیغ برای فرهنگ آرمانی بی نتیجه خواهد بود که مضر نیز خواهد بود، فتدبروا یا اولی الابصار

 

 



[1] آشنایی با مفاهیم اساسی جامعه شناسی حمید عضدانلو، نشر نی، 1384،ص448-447.

 


علی در کتب اهل سنت

تقدیم به آنانی که دنبال حقیقتند و به آنانی که تعصب کور ندارند، نه علی را در جایگاه خدا قرار می دهند و نه علی را با معاویه مقایسه میکنند، آنانی که علی را افضل می دانند ولو حاکم نباشد.

پیام نو، حمید ارسنجانی: کتاب “علی(ع) در کتب اهل تسنن” کاوشی ست در اسناد و منابع غیر شیعی که در باب عظمت و فضائل علی بن ابی طالب(ع) آمده است. اینهمه، دست کم تأثیری که می تواند داشته باشد آنست که تعصب ها را کمرنگ سازد اما لمس عظمت ها، چیزی ست که جز به حصول شباهت های اخلاقی – معنوی، پدیدار نمی شود.

علی در کتب اهل تسنن

نام کتاب: علی(ع) در کتب اهل تسنن

اندیشمندان اهل تسنن از علی(ع) چه می گویند؟

مؤلف: مرحوم آیت الله سید محمد باقر موسوی همدانی

تهیه و تنظیم: احمد رضا کشوری

ناشر: کتاب پارسه

چاپ سوم: 1388

صفحات: 526

بهاء: 9500 تومان

انسان ها در کلام خود جلوه می کنند، و این راه شناسایی مناسبی ست، و به وقتی که انطباقی میان کلام ها و افعال صورت می پذیرد، دلیلی برای انکار و اتهام نمی ماند، اما، گاه، نزاع ها بر سر همین انطباق است.

رفع تنازع، پیش از هر چیزی نیازمند فضا و فرصت گفتگوست، و مکالمات تا همدلانه نباشند، مجال های تفاهم نیز، گشوده نخواهند شد، و همدلی از یک سو حاجت به دفع تعصب دارد و از سوی دیگر محتاج “صدق و جدیت” در فهم حقیقت است. و آنکه فهم خویش را مطلق می داند، در برابر حق فروتن نیست؛ گاه، عقیده ها قبله می شوند به جای خدا.

از آنجا که انسان ها، بدانچه آگاهی ندارند رفتاری خصمانه پیش می گیرند، می توان گفت که فزونی آگاهی، خدمت شایانی به کاهش و نقصان نزاع ها می کند و تعصب ها اگر مذموم اند، پیش از هر چیزی از آن روست که به انسداد آگاهی ها منجر می شوند و آنچه ما را آزاد می کند، تنها حقیقت است.

کتاب “علی(ع) در کتب اهل تسنن” کاوشی ست در اسناد و منابع غیر شیعی که در باب عظمت و فضائل علی بن ابی طالب(ع) آمده است. اینهمه، دست کم تأثیری که می تواند داشته باشد آنست که تعصب ها را کمرنگ سازد اما لمس عظمت ها، چیزی ست که جز به حصول شباهت های اخلاقی – معنوی، پدیدار نمی شود.

در کتاب آسمانی می خوانیم که: “در حقیقت، نزدیک ترین مردم به ابراهیم کسانی اند که از او پیروی کردند، و نیز پیامبر و کسانی که به او گرویده اند …”(آل عمران3/68). و از زبان عارفان به اعتراف می شنویم که: پیامبران را کسانی می شناسند که به راه آنها رفته باشند. مشارکت در تجربه های معنوی آنها، بهترین راه ادراک جایگاه و شخصیت آنهاست؛ این حکایت در باب تمام اولیاء خدا جاری ست. و این در خصوص بسیاری از امور جاری زندگی هم صدق می کند؛ همه می دانند که، بیماری، فقر، پیری، و مانند آن، سخت است، اما به لمس آنها پیوستن، خود، داستان دیگری ست.

کتاب “علی(ع) در کتب اهل تسنن”، تمهیدی ست به دانستن عظمت، و به لمس آن پیوستن، اما داستان دیگری ست.

مؤلف فقید کوشیده است تا تنها با تکیه بر منابع و مأخذ معتبر اهل ستن ( چهل و شش منبع)، و نه کتاب های شیعی، شخصیت امام علی(ع) را بنابر متون روایی آنها معرفی کند و از این مجرا، راهی به تقریب و تفاهم بگشاید. ایشان در مقدمه ی کوتاه خود – که چندی پیش از وفاتشان نگاشته اند – اشارت می کنند که غالب روایات این اثر، از کتاب “فضائل الخمسه” مرحوم آیت الله فیروز آبادی اقتباس و تنظیم شده که آن کتابی در باب فضائل ائمه ی اطهار است.

“علی(ع) در کتب اهل تسنن”، از 156 موضوع سخن به میان می آورد که هر یک از آنها سرفصل روایاتی ست در منابع اهل سنت و هر کدام بگونه ای بیانگر عظمت و فضیلت های علی(ع). این اثر ارزنده، موثق به 46 منبع اهل سنت است و از این روی می تواند مرجع قابل اتکایی در موضوع مورد تحقیق باشد.

منزلت این کتاب برای یک خواننده ی شیعی، “سر دلبران را در حدیث دیگران دیدن است”، و برای یک خواننده ی اهل سنت، کشف این راز دلبرانه، و برای هر دو مفید.


مرگ یک شخص و عکس العمل نیروهای شهرداری کرمانشاه







گروه گزارش- در شرایطی که نشریات سراسری بیشتر توجه خود را به خرس‌های باغ‌وحش بابلسر و شیرهای باغ‌وحش قشم معطوف کرده و خبرگزاری‌ها و نشریات کرمانشاهی هم از انعکاس اخبار شهرداری سر باز می‌زنند. یورش ماموران اجرائیات شهرداری به دیوار کوتاهی از بلوک بدون ملات، جان مردی را گرفت. صبح روز پنج‌شنبه 4 اردی‌بهشت که نشت گاز منزلی در شهرک متخصصین باعث انفجار شدیدی شد و جان دو نفر را گرفت، همان زمان و 200 متر آن‌طرف‌تر در شرق منزلی که بر اثر نشت گاز منفجر شد، م .ح که قصد داشت بدون کسب مجوزهای قانونی نسبت به احداث ساختمان اقدام نماید و به همین منظور زمین مورد نظر را با چیدن بلوک‌های سیمانی، محصور کرده و شخصی را که به‌عنوان نگهبان برای این پروژه استخدام کرده بود، در هجوم ماموران اجرائیات شهرداری زیر آوار دیوار بلوکی جان باخت در حالی که ماموران شهرداری فقط با سرک کشیدن پشت دیوار - به علت کوتاهی دیوار - می‌توانستند از این حادثه جلوگیری نمایند. با توجه به توزیع هفته‌نامه نقدحال در خارج از استان، مدیران نشریه به دلیل تاثیر ناگوار و ناخوشایند بر سایر هموطنان از کرمانشاه، اخبارحوادث را در نشریه پوشش نمی‌دهند و به همین دلیل هم از انعکاس این خبر به صرف اینکه مورد توجه سایر رسانه‌ها قرار خواهد گرفت و موضوع پی‌گیری می‌شود، از انعکاس و پی‌گیری آن در هفته اول وقوع حادثه صرف‌نظر کرد اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد و ماجرای مرگ نگهبان رسانه‌ای نشد! و وقتی دیدیم در این دنیای وانفسا کسی پیگیر مرگ یک انسان که بنا به هر دلیلی به عنوان نگهبان تعدادی اندکی بلوک استخدام شده است، نیست!!! تصمیم بر این شد که پیگیر ماجرا شویم و ببینیم چرا مسئولین کرمانشاه هیچ_گاه حاضر به پاسخگویی در برابر مشکلات پیش آمده نیستند!! در این راستا به سراغ ناصری مدیر اجرائیات شهرداری کرمانشاه رفتیم تا از زبان او جویا شویم که چه اتفاقی افتاده است و به‌عنوان کسی که در طی چند وقت گذشته نسبت به عملکردش در حوزه اجرائیات شهرداری با انتقادات فراوانی از سوی شهروندان مواجه شده است، چگونه نسبت به این موضوع که منجر به مرگ یک انسان شده است پاسخ بگوید. وی در خصوص این واقعه به خبرنگار نقدحال گفت: ما منتظر نظر پزشکی قانونی هستیم چون ممکن است مرگ این انسان در اثر ریزش دیواره نبوده باشد و علت مرگ چیز دیگری باشد و در حال حاضر نمی_توانیم با صراحت علت مرگ را اعلام کنیم. ناصری اعتقاد دارد که اگر اجرائیات شهرداری مقصر باشد وظیفه داریم دیه آن را بپردازیم! اما این مقام مسئول به این نکته اشاره نداشت که جان یک انسان درمیان بوده است و باید نسبت به این رفتارکارکنان زیر دست خود پاسخگو باشد و در اینکه اگر مقصر باشند بایستی دیه آن را بپردازند که شکی وجود ندارد اما حرف ما این است که جان این انسان ممکن است در اثر سهل انگاری نیروهای اجرائیات از بین رفته باشد و اصل موضوع در اینجاست نه در پرداخت کردن یا نکردن دیه! ‌برای تکمیل این گزارش از خسروزرافشانی ریاست شورای_اسلامی شهر خواستیم که پاسخگوی این سئوال ما باشد که آیا اجرائیات شهرداری حق تخریب بدون اخذ مجوز از کمیسیون ماده صد را دارد یا نه؟ که وی در پاسخ گفت: اجرائیات تحت هیچ شرایطی حق تخریب ندارد مگر اینکه هنوز اتفاقی صورت نگرفته باشد و آنها بخواهند مانع ساخت و ساز شوند در غیر این صورت اگر ساخت و سازی صورت گرفته باشد این حق از آنها سلب می_شود و باید منتظر نظر کمیسیون ماده صد شد. ‌رئیس شورای اسلامی شهر کرمانشاه در ادامه سخنان خود افزود: تاکنون شکایتی از سوی خانواده متوفی به دست ما نرسیده است ولی آن چه که مسلم است به‌عنوان رئیس شورای اسلامی شهر کرمانشاه و در دفاع از حقوق شهروندان پیگیر موضوع خواهیم شد و در صورتی که تخلفی از سوی شهرداری صورت گرفته باشد، نخواهیم گذاشت که حق این مرحوم و خانواده_اش پایمال شود. زرافشانی در پایان سخنان خود فوت این شهروند کرمانشاهی را به خانواده‌اش تسلیت گفته و از مردم بابت این اتفاق عذرخواهی نمود. در اینکه عذرخواهی رئیس شورا بابت این اتفاق را یک نکته مثبت می_بینیم و امیدواریم در سطح بالاتری این عذرخواهی_ها نسبت به عملکرد اشتباه وجود داشته باشد اما واقعا چرا ما کرمانشاهی_ها ‌در برابر این گونه اتفاقات پیش آمده در سطح شهر و استان بی_تفاوت هستیم و مدیران و مسئولین را به پاسخگویی وادار نمی_کنیم؟! سرویس گزارش هفته_نامه نقدحال به اطلاع همشهریان گرامی می_رساند در شماره_های آینده پیگیر موضوع خواهد شد و نتیجه آن گزارش را به اطلاع شهروندان خواهد رساند.
منبع :هفته نامه نقدحال