قلم

آن همجنس باز نه این همجنس باز!!!!!!

در پی ممانعت از سخنرانی پرفسور کلارک در مشهد و حرکت برادران خودجوش!!!!!!! برای ممانعت از سخنرانی او باید این گزارش را هم دید تا روشن شود که آن همجنس باز با  این همجنس باز چه تفاوتی دارد، آیا فرهنگ صداقت ما صادقانه و اسلامی است یا هدف وسیله را توجیه می کند؟؟!!!!
روزنامه‌ی کیهان به حضور یک اندیشمند آمریکایی در مشهد اعتراض کرد چون که گویا او زمانی از همجنسگرایی دفاع کرده است؛ در حالی که جریان سیاسی کیهان یکی از همجنسگرایان را در سالهای اخیر به عنوان اندیشمند فرانسوی به صداوسیما هم برده است.
به گزارش انصاف نیوز، تیری میسان که در سالهای اخیر به ایران هم سفر داشته و با خبرگزاری‌های مختلف اصولگرا و نیز در برنامه‌ی پربیننده‌ی «راز» صداوسیما نیز مصاحبه کرده، از همجنسگرایان و فعالان حقوق همجنس گرایان است.
اما حالا کیهان به با اعتراض عده‌ای در مشهد به حضور یک استاد دانشگاه و نویسنده آمریکایی به نام «جیمز کلی کلارک» همراهی کرده است؛ کلارک محقق ارشد موسسه مذاهب کلارک کافمن در دانشگاه گرند رپیرز آمریکاست.
کلارک برای شرکت در همایش «تبیین اندیشه‌های شهید مطهری» از سوی  بنیاد علمی فرهنگی استاد شهید مطهری با همکاری مجمع عالی حکمت اسلامی و دبیرخانه شورای انقلاب فرهنگی به ایران دعوت شده و پس از آن قرار بود به دعوت جهاد دانشگاهی مشهد برای برگزاری یک کارگاه یک روزه درباره‌ی فلسفه‌ی دین به آن شهر سفر کند که در پی اعتراض یک اقلیت، لغو شده است.
اعتراضی که به نوشته‌ی کیهان «هوشیاری مردم و علمای مشهد» خوانده شده که «اما پس از لغو این برنامه، جهاد دانشگاهی مشهد - که متولی برنامه‌های مشهد جناب فیلسوف‌ حامی همجنس‌بازان است- مبادرت به انتشار فحش‌نامه‌ای تمام‌عیار علیه آنان که غیرت و دغدغه‌ دینی دارند نمود و بی‌محابا آنان را افراطی، جاهل، خبیث و... خواند.
همجنسگرای محبوب!
شاید تنها دلیل محبوبیت تیری میسان در میان اصولگرایان، کتابی است که وی با عنوان «یازدهم سپتامبر، دروغ‌های بزرگ» نوشته باشد. ویکی‌پدیا درباره‌ی میسان می‌نویسد: «میسان که همجنس گرا و فعال حقوق همجنس گرایان است، پس از حوادث سال 1388 به ایران سفر کرد و سخنان ضد آمریکایی او به شدت مورد توجه رسانه‌ها و محافل اصول گرا قرار گرفت. خبرگزاری‌های فارس نیوز، رجا نیوز، مهر، باشگاه خبرنگاران جوان، مشرق نیوز و دیگر وب سایت‌های اصول‌گرا به شدت سخنان او را پوشش می‌دادند. اما پس از آشکار شدن ویژگی‌های شخصی و فعالیت‌های او در رابطه با حقوق همجنس گرایان، اقبال اصول‌گرایان به او کاهش یافت. میسان شدیدترین حملات را به جنبش سبز کرده و آنها را عوامل غرب و کودتا خوانده و ادعا کرده که میرحسین موسوی از سازمان سیا پول گرفته است».
آینده در گزارشی در سال 89 نوشته بود: «"تری میسان" همچون "ساقی قهرمان" فعال در حوزه‌ی "هم جنس گرایی" است و البته حضورش در برنامه راز پیرامون حوزه هم جنس بازی نبود و در خصوص غرب و یازده سپتامبر و سوابقش بود، کما اینکه ساقی قهرمان نیز در شرق در خصوص هم جنس گرایی مصاحبه نکرده بود و پیرامون ادبیات مصاحبه کرده بود، اما مصاحبه‌ی او باعث تعطیلی روزنامه‌ی شرق شد و با وجود گذشت مدتی از مصاحبه تری میسان هنوز اتفاقی نیفتاده و بعید است بعد از امروز که این مساله بازگو شده، نیز اتفاقی بیفتد».
البته جستجویی ساده در رسانه‌های اصولگرایان نشانی از کاهش این علاقه به او ندارد و همچنان گزارش‌های هفتگی او در تندروترین رسانه‌ها، از جمله خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های اصولگرایان پوشش داده می‌شود. یکی از موضوعات مورد علاقه‌ی او در مصاحبه‌ها، همین همجنسگرایی است.
میسان به قدری دل از اصولگرایان ربوده بود که رضا سراج – نویسنده‌ی عجیب قضایای 88 - در یادداشتی با تیتر «قلم‌های روان شده‌ی آگاهان بین‌المللی پیرامون فتنه 88»، ضمن بزرگ کردن عجیب میسان، تمام تخم مرغ‌های خود را در سبد او گذاشت و هر آنچه این اجنبی ادعا کرده بود را علیه اصلاح طلبان ایرانی به کار گرفت.
20 آذر 89 تیری میسان در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در باره‌ی موضوع سکینه محمدی، چیزی می گوید که گویا فارس آن را متوجه نمی شود. فارس می‌نویسد: «میسان همچنین با اشاره جوسازی رسانه‌ای سال گذشته غرب علیه ایران در مورد اعدام مرد‌های همجنس‌‎باز، خاطرنشان کرد: این افراد به دلیل تجاوز و به قتل رساندن کودکان کم‎سن اعدام شده‌اند و این امر در آمریکا نیز بدترین جرم است».
30 فروردین امسال (93) نیز روزنامه ی دو آتشه‌ی وطن امروز در گزارشی به قلم تری میسان، به عنوان روزنامه نگار و محقق سرشناس فرانسوی ساکن دمشق، درباره ی اولاند، رییس جمهور فرانسه می نویسد:
«اولاند اصلاحات قانون ازدواج همجنسگرایان را به تصویب رساند و چنین اقدامی به درخواست خود همجنسگرایان نبود که صورت گرفت، بلکه هدف از تصویب چنین قانونی ایجاد اختلاف در میان مخالفان راستگرا بود تا آنها را به تاریک‌اندیشی تشبیه کند».
به نمونه‌ای از واکنش همراهان با مواضع کیهان در این باره اشاره می‌شود؛ واکنشی که در دفاع از خود قائلند اما برای دیگران زیر بار این توجیه نمی‌روند. یکی از حامیان جریان کیهان در واکنش به مشخص شدن وضیت تیری میسان، در شبکه‌های اجتماعی نوشته است: «به فرض هم اگر اینطور باشه، ارتباط این فرد با ایران ربطی به همجنسگرائیش نداره هر چند اگر ثابت بشه، قطعا ارتباط ضعیف خواهد شد. یا اینکه بالاخره هدایتش می کنیم، خداوند هم توبه پذیره ... شما چه کاره‌اید؟»
با توجه به اینکه کیهان و اقلیت معترض در مشهد، کلارک را «مدافع همجنس گرایی و منتقد حکومت دینی» خوانده‌اند؛ این پرسش نیز به وجود می‌آید که آیا تیری میسان به حکومت دینی اعتقاد دارد؟! آیا فقط «معتقدان» به حکومت دینی حق ابراز نظر دارند؟ آیا یک استاد دانشگاه آمریکایی نمی‌تواند به حکومت دینی «نقد» داشته باشد و ابراز نظر کند؟ مگر موضوع کارگاه او در مشهد، نقد حکومت دینی بوده است؟
حال باید از کیهان پرسید که آیا همجنسگرایی (یا مدافع همجنسگرایی) هم اصولگرا و اصلاح‌طلب دارد که شما اقلیت تندرو برای آن یکی دست به تجمع و اعتراض می‌زنید، اما از این یکی استقبال می‌کنید، تریبون‌های رسانه‌ها و دانشگاه‌ها و حتی صداوسیما را در اختیارشان می‌گذارید؟

ادامه نظرات

  • امام خمینی:
  • خون دلی که پدر پیرتان از این دسته روحانیت متحجر خورده هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است ؛ طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند اینها مروج اسلام امریکایی اند و دشمن رسول الله آیامقابل این افعی ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟
  • روحانیون مجاهد از نفوذی ها بیشترین زخم را برداشته‌اند گمان نکنید که تهمت وابستگی را تنها اغیار به روحانیت زده است هرگز؛ ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته به مراتب کاری تر از اغیار بوده و هست
  • ما از همه روحانیون دفاع نمی کنیم چرا که روحانیون وابسته و مقدس‌نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند در حوزه های علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند امروز عده ای با ژست تقدس مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه‌ای غیر از این ندارند خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست
 
+ طلبه 

امام خمینی:

  • خون دلی که پدر پیرتان از این دسته روحانیت متحجر خورده هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است ؛ طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند اینها مروج اسلام امریکایی اند و دشمن رسول الله آیامقابل این افعی ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟
  • روحانیون مجاهد از نفوذی ها بیشترین زخم را برداشته‌اند گمان نکنید که تهمت وابستگی را تنها اغیار به روحانیت زده است هرگز؛ ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته به مراتب کاری تر از اغیار بوده و هست
  • ما از همه روحانیون دفاع نمی کنیم چرا که روحانیون وابسته و مقدس‌نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند در حوزه های علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند امروز عده ای با ژست تقدس مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه‌ای غیر از این ندارند خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست

تکذیبیه های بهزاد نبوی

بهزاد نبوی برخی اخبار پیرامون خود پس از آزادی از زندان در فضای رسانه ای را تکذیب کرد.

نبوی، خبر یکی از رسانه های که از او نقل کرده بود: «این نسخه شفا بخش من است. همه باید خفه خون بگیریم.» را کذب دانست. او همچنین برخی مطالب منتشر شده توسط غلامعلی رجایی درباره خود را صحیح ندانست.

متن توضیحات بهزاد نبوی به نقل از فصل اعتدال به شرح زیر است:

طی 20 روزی که از پایان مدت محکومیت و آزادیم از زندان می گذرد، بدلیل دیدارهای متداول دوستان و علاقندان، فرصت رجوع به اخبار و مطالب وسایل ارتباط جمعی و فضای مجازی نیافته بودم. امروز با مطالعه گذری برخی از آنها به مطالبی برخورد کردم که نیاز به تکذیب و توضیح در مورد آنها را ضروری دانستم:

1-  مطالب سایت "مشرق" جز یک مورد همگی کذب محض بوده و مواضع خود سایت نامبرده است. تنها مورد نزدیک به واقعیت مطلب ظنز گونه ی من مبنی بر اینکه "خوب است همه خفه شویم" و حذف تمام توضیحات قبل و بعد از آن بوده است. بدینوسیله تمام مطالب مندرج در مورد حجت‌الاسلام والمسلمین جناب آقای عبدالله نوری، مجلس ششم، اصلاح طلبان و "مستی قدرت" تکذیب می شود.

2-  مطالب منتسب به اینجانب در فیس بوک آقای داوری در مورد سرکار خانم زهرا مصطفوی و حجه الاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق نوری کذب محض بوده و بدینوسیله قویا تکذیب می شود. اصولا اینجانب نامبرده را نمی شناسم و در سال 1375 نیز دیداری با ایشان نداشته ام.

3- مطالب مندرج در وبلاگ برادر عزیزم غلامعلی رجایی در مورد اینکه "گاهی کتک هم نوش جان می کرده ام" صحیح نیست. در تمام دوران محکومیت نه تنها هرگز چنین اتفاقی نیافتاده، بلکه تمامی برخوردها محترمانه بوده است. ضمن تشکر و پوزش از این برادر عزیز، برخی مطالب منقول از اینجانب نیز دقیق و کامل نبوده است.

4- مطلب 5 اسفند 1392 بسیج سبزوار مبنی بر درخواست عفو اینجانب کذب محض بوده و اینجانب پس از طی یک دوره محکومیت 5 ساله در 31 اردیبهشت 1393 آزاد شده ام.

5- مطالب مندرج در سایتهای مختلف مبنی بر اینکه در تمام دوران محکومیت در انفرادی بوده ام نیاز به توضیح دارد. تمام دوران محکومیت خود را در بازداشتگاه 2- الف زندان اوین بوده ام و در این مدت حدود یک سال در خدمت برادر عزیز جناب آقای دکتر عبدالله رمضان زاده و جمعا یکی دوماه در خدمت برادران عزیز، عرب سرخی، صفایی فرهانی، مصطفی تاجزاده، امین زاده و میردامادی بوده ام. بقیه مدت یا تنها و یا به همراه یک یا دو نفر زندانی غیر سیاسی بوده‌ام.


جامعه زنده

با سلام

آیا تا بحال به این نکته دقت کرده ایم که جامعه ی زنده چگونه جامعه ای است؟!

راستش بارها با خود فکر کردم جامعه زنده چیست و چگونه باید باشد؟ اما هر بار نکته ای به ذهنم رسید و از نوشتن زیاد خسته می شدم و نتیجه ای دلخواه نیز بدست نمی آوردم، اما دیروز در مراسم ختم آیت الله زرندی در قم که به همت طلاب مقیم قم و خانواده آن مرحوم برگزار شده بود مسائلی را دیدم که برایم جالب بود و نا خود آگاه مرا به سمت همین واژه سوق داد که جامعه زنده چیست؟ و یا چگونه است؟ حضور شخصیت های سیاسی و مذهبی در این مراسم از جمله آیات عظام جواد آملی، سبحانی، صانعی، بیات زنجانی و... آیات دیگری چون سروش محلاتی، ممدوحی، احمدی، خمینی ها و... خلاصه آنکه از مخالفین و موافقین  تفکرات آیت الله زرندی در زمان حیات ایشان در این مراسم شرکت کرده بودند! در نهایت باید گفت جزاهم الله خیرا انشاءالله، و خداوند روح آن مرحوم را با علما و صلحا و محشور بگرداند.

اما بحث اصلی که جامعه زنده بود از رقم نخواهیم انداخت که جامعه ای زنده خواهد بود که چه در حیات و چه درممات صاحبان اندیشه و خرد آنان را با خود و همراه خود دانسته و به نقد بکشانیم هر چند ممات برای اندیشه  جایز نیست و بیشتر به، به کما رفتن اندیشه تعبیر می کنند. اما حق این است که جامعه زنده جامعه ای نیست که تنها با یک تفکر اداره شود، جامعه زنده جامعه ای نیست که یکی امر بفرماید و دیگران چشم بگویند، این گونه جوامع به همان امواتی می ماند که هر کس بخواهد بر آن حاکم شود چون جانی ندارد به راحتی حاکم می شود یعنی همانند مرده ای که توان حرکت و دفاع از خود ندارد این  گونه جوامع نیز توان حرکت و جست و خیز از خود نداشته و با یک حمله فکری و شبیخون از هم می پاشد و دیگر جایی برای اندیشه حاکم باقی نمی ماند، اگر صاحبان اندیشه بخواهند در آن مقاومت کنند چون جامعه برای پذیرش اندیشه جدید لحظه شماری می کند با کوچکترین و بی پایه ترین اندیشه ای که وارد  جامعه شود اندیشه حاکم جایگاه خود را از دست خواهد داد.

این میان  برای دفاع از جامعه باید جامعه را به تحرک واداشت، باید جامعه را به سمت حیات سوق داد البته همه می دانند که جامعه شامل مسائل فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و همه و همه می شود لذا باید اندیشه در این باب دید، باید به همه اجازه بیان داد باید اطمینان و امنیت داد هر چند باید اندیشه ورزان نیز نکته دان و نکته سنج و زمان سنج باشند و البته این نکات را خود بدانند نه بر آنان تحمیل کنند، جامعه باید به سمتی برود که امر به معروف و نهی از منکر از یکی دو مسئله جزئیتر از مسائل دیگر، بیرون برود و معروفهای بزرگتر و منکرهای بزرگتر را دید و تشویق و ترغیب کرد و جزا و پاداش داد ، جامعه باید به یاری تمام عقلای قوم به سمتی برود که سعه صدر را نه در مسائل شخصی که در مسائل اجتماعی قابل توجه باشد، باید سله رحم را از مسائل خانوادگی به مسائل اجتماعی سوق داد ، باید دیدار علما را برای خود زیارت بدانیم، باید علما خدمت به مردم را با خدایی نخواسته بی احترامی به  آنان آنرا تحمل کنند، باید دروغ و تهمت که گناهانی نابخشودنی می دانیم و هستند تنها آنرا  در جمع دوستان خود عیب ندانیم باید سعی شود برای مخالفین خود نیزمطرح نشود، باید فرهنگی شود برای همه افراد باید آنچه برای خود نمی پسندیم برای دیگران نپسندیم ، باید حب دنیا را کنار بگذاریم در عمل و گفتار ، مگر نه این است که حب دنیا با قدرت عجین است، مگر نه اینکه قدرت مست کننده تر از شراب است، پس اجازه نقد خودمان را در هر پست و مقامی هستیم، بدهیم تا در این دام گرفتار نشویم، فرهنگ نقد و نقد پذیری را از خود شروع کنیم ، فرهنگ شایسته سالاری را از خود و یا با کنار رفتن خود (کسانی که در خود توانایی را احساس نمی کنند) شروع کنیم.

اگر چنین شود همه در صدد نقد بر خواهند  آمد و کسانی که در معرض نقد قرار می گیرند نیز دقت در اجرای صحیح قانون و یا رعایت اندیشه خود در مسائل اندیشه ای خواهند داشت، اگر چنین باشد همه به سراغ یکدیگر می رویم قبل از آنکه مرگ به سراغ ما و جامعه ما بیاید.

اگر چنین شود جامعه تحرک پیدا خواهد کرد، اگر چنین شود تملق، چاپلوسی، غیبت ،تهمت، بی لیاقتی در اداره امور، ناشایسته سالاری و همه و همه از بین می رود بجایش گلهای قشنگ صداقت، نقد سازنده، عدم پرونده سازی و شایسته سالاری به جای خارهای زشت، پول و پز و پارتی می نشینند و آنگاه است که «پاش» از هم می پاشد یعنی قدرتی که پول، امنیت و شهرت می آورد به قدرتی تبدیل می شود که تنها و تنها خدمت می خواهد برای جامعه، خود بخود به سوی زنده بودن ، مانا بودن، و توسعه حرکت خواهد کرد و آنگاه عزم ملی و اقتصاد مقاومتی و ... معنا پیدا خواهد کرد.

آیا خواهان چنین جامعه ای خواهیم بود یا هستیم؟!


اگر پرده ها بیافتد

+ طلبه 
وقتی شلوارک همسایه‌ام را در پشت پرده دیدم

ما خودمان یک همسایه‌ای داشتیم که از آن همسایه‌ها بود. یعنی کسی جرأت نمی‌کرد حتی برای بدگویی واژه آمریکا را در حضور او به کار ببرد، حتی ترکیب اصلاح‌طلب را. دیگر ماهواره و آزادی بیان بماند. این همسایه ما همیشه پرده‌شان آویزان بود و رعایت می‌کردند که پرده‌شان برنیفتد اما یک بار دم عید پرده‌شان را برانداختند تا بدهند خشک‌شویی. از قضا تا پرده را باز کردند و رفتند روزنامه بیاورند بچسبانند من اتفاقی درون خانه‌شان را دیدم. توی خانه‌شان علاوه بر ماهواره که روشن بود عکس قدی مایکل جکسون هم بود. یک بشکه بزرگ هم گوشه پذیرایی داشتند که صد مدل لیوان کنارش چیده شده بود. خلاصه همین سه قلم مورد را دیدم تا این‌که آقای همسایه را با شلوارک دیدم و از هوش رفتم.

همیشه همین‌طور است، وقتی پرده‌ها برمی‌افتند هوش از سر آدم می‌پرد. به نظرم مردم و مسؤولین خیلی باید مواظب پرده‌هایشان باشند. پرده‌ها اگر کنار زده بشود ممکن است هوش از سر خیلی‌ها بپرد. چون وقتی پرده‌ها کنار می‌رود فعال اقتصادی به مفسد اقتصادی تبدیل می‌شود، وگرنه جلو پرده همه داریم به مملکت خدمت می‌کنیم. مهم پشتِ پرده است، همان که وقتی برافتد نه تو مانی و نه من. مثل همین پرده‌ای که در برنامه ورزشی شبکه دو افتاد و همه شنیدند که کارشناسان فوتبال و بازیکنان قدیمی و گزارشگران ورزشی کلا تیم ایران را از پیش سوراخ‌شده می‌بینند و آرزو دارند مسی آن‌قدر به ایران گل بزند که آقای گل جام‌ جهانی بشود.

خلاصه که خیلی‌ وقت‌ها در جلو پرده نان و پنیر و سبزی است و طرف فریاد می‌زند از کی اومدین و کی خسته‌اس، اما در پشت پرده به پراید دولتی هم رحم نمی‌کنند و تحویلش نمی‌دهند.

یادم رفت، آن همسایه فلان‌مان بود که دیدم توی خانه‌شان ماهواره و بشکه دارد، شستش خبردار شده بود که من محتویات خانه‌شان را دیده‌ام، یک روز من را کنار کشید و گفت: ممنونم خبرچینی نکردی. گفتم: آبروی مردم حرمت دارد، من که باشم آبروی کسی را ببرم؟ ولی حالا که سر سخن را باز کردی بگو ببینم توی آن بشکه چه می‌ریزی؟

باقی بقای‌تان!

فرمایشات رهبری معظم

فرمایشات رهبری معظم انقلاب در باره جمهوریت واسلامیت و جواب به بعضی مطالبی که آیت الله مصباح در همایشی که در مؤسسه تحت نظارت خودشان که گفته بودند امام بخاطر مسائل خاص و قابل فهم بودن مسائل حکومتی از جمهوری اسلامی نام برده اند و اینکه آزادی چیزی نیست که مورد توجه اسلام باشد!!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سخنان دو روز پیش رهبر معظم انقلاب در سالگرد امام راحل ، چون همیشه دارای نکات حائز اهمیتی بود. با این حال، یکی از مهمترین بخش از سخنان ایشان در میان حواشی رسانه ای از نظرها دور ماند.

به گزارش خبرنگار «انتخاب» ؛ رهبر معظم انقلاب در تشریح ستون ها و پایه های اصلی نظم سیاسی مدنی مورد نظر امام (ره) به دو نکته اساسی و «کاملا بهم پیوند خورده»، اشاره کردند «اول شریعت اسلامی بعنوان روح و جوهره جمهوری اسلامی و دوم سپردن کارها بدست مردم از طریق مردمسالاری و انتخابات.»

ایشان تاکید کردند: کسی گمان نبرد که امام، انتخابات را از فرهنگ غرب اتخاذ و با تفکر اسلامی مخلوط کرد چرا که بدون تردید اگر انتخابات و مردمسالاری از متن شریعت اسلامی قابل اتخاذ نبود، «امامِ صریح و قاطعِ ما»، این موضوع را بیان می کردند.

این سخنان حکیمانه ی رهبر معظم انقلاب در حالی بیان می شود که برخی چهره ها ، ادعاهای متفاوتی در اینباره مطرح کرده بودند. به طور مثال، " آیت الله مصباح یزدی در اسفند سال گذشته، در دیدار با جمعی از طلاب و مسئولان مدرسه علمیه رشد، در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه امام(ره) چرا جمهوری اسلامی را مطرح کرد، نه حکومت اسلامی را، اظهار داشت: از آنجا که واقعه انقلاب در این جهان اتفاق می‌افتد و جهان می‌خواهد بداند چه حکومتی در ایران قرار است بر سرکار بیاید، امام از ادبیات سیاسی روز استفاده کرده و منطقی را اتخاذ کردند که مورد توافق و فهم دیگران باشد.

مصباح یزدی تصریح کرد: امروز در ادبیات سیاسی دو نوع حکومت سلطنتی و جمهوری وجود دارد و نوع سومی ذکر نشده است، لذا امام(ره) وقتی قرار است با کسانی سخن بگویند که حکومت را منحصر در دو نوع می‌دانند،باید به گونه‌ای سخن می‌گفتند که آنها هم متوجه شوند و لذا لفظ جمهوری را به کار بردند."


متن کامل این بخش از سخنان مهم رهبر معظم انقلاب که خط بطلانی بر برخی نظریات انحرافی است، در ادامه می آید:

مساله این نیست در کشور ما، که نظام پادشاهی برود به جای او نظام پادشاهی یا شبه پادشاهی دیگری بنشیند. مساله این است که آن خصوصیاتی که نظام پادشاهی داشت، این خصوصیات باید ریشه کن می شد و امام بزرگوار ریشه کن کرد. سخنان امام، رهنمودهای امام، رفتار امام همه در این جهت است.

در بنای آن نظم مدنی و سیاسی، دو نکته اساسی وجود دارد که این دو نکته به هم پیوند خورده است. به یک معنا، دو روی یک حقیقت است. یکی، عبارت است از سپردن کار کشور به مردم از طریق مردمسالاری و از طریق انتخابات این یک، و دوم اینکه این حرکت که خود از اسلام سرچشمه گرفته بود و هر آنچه ناشی از حرکت مردمسالاری و سپردن کار به مردم است، باید در چارچوب شریعت اسلامی باشد. این دو بخش است یا با یک نگاه دو بُعد از یک حقیقت است.

گمان نکنند افرادی که امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربی گرفت، آن را قاطی کرد با تفکر اسلامی و شریعت اسلامی، نه؛ اگر انتخابات و مردمسالاری و تکیه به آرای مردم جزو دین نمی بود و از شریعت اسلامی استفاده نمی شد، امام هیچ تقیدی نداشت، آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان می کرد و این جزو دین است. لذا شریعت اسلامی چارچوب است در همه قانون گذاری ها و اجراها و عزل و نصب ها و رفتارهای عمومی که تابع این نظم سیاسی و مدنی است، باید شریعت اسلامی رعایت بشود و گردش کار در این نظام به وسیله مردمسالاری است.

یعنی آحاد مردم نماینده مجلس را انتخاب می کنند، رییس جمهور را انتخاب می کنند، وزرا را با واسطه انتخاب می کنند، خبرگان را انتخاب می کنند، رهبری را با واسطه انتخاب می کنند، کار دست مردم است. این پایه اصلی حرکت امام بزرگوار است، این بنای عظیمی که این بزرگوار گذاشت، این بنا، متکی به این دو پایه است.

التزام به شریعت اسلامی روح و حقیقت نظام اسلامی است؛ این را توجه داشته باشند. شریعت اسلامی اگر اجرا بشود در جامعه به طور کامل، هم آزادی های عمومی و مدنی را تامین می کند، آزادی افراد را، آزادی فردی را. هم آزادی ملت را که اسمش استقلال است، تضمین می کند. استقلال یعنی آزادی در ابعاد یک ملت که وابسته به کسی و جایی نباشد. یک ملت آزاد یعنی ملتی که تحت نفوذ و سیطره مخالفین خود یا دشمنان خود یا بیگانگان به هر صورت قرار ندارد. اسلام این را تضمین می کند، عدالت را در جامعه تضمین می کند شریعت اسلامی، معنویت را هم تضمین می کند؛ این چهار تا عنصر اصلی است: آزادی، استقلال، عدالت ، معنویت.

اگر شریعت اسلامی بر جامعه حاکم شد این پدیده های اساسی در نظم جامعه اسلامی خود را نشان می دهند، بنابراین، امام بزرگوار ما شریعت اسلامی را که روح جمهوری اسلامی است، مورد تکیه قرار داده است. مردمسالاری دینی هم یک وسیله و ابزار است که آن هم متخذ از شریعت است آن را هم مورد تکیه قرار داده است.

هیچ قدرت و غلبه ای در مکتب امام که از تغلب و از اعمال زور حاصل شده باشد، مورد قبول نیست. در نظام اسلامی، قهر و غلبه معنا ندارد. قدرت معنا دارد، اقتدار معنا دارد اما اقتدار برخاسته از اختیار مردم، انتخاب مردم؛ آن اقتداری که ناشی از زور و غلبه و سلاح باشد، در اسلام و در شریعت اسلامی و در مکتب امام معنا ندارد. آن قدرتی که از انتخاب مردم به وجود آمد، این محترم است. در مقابل آن نباید کسی سینه سپر بکند، در مقابل او کسی نباید قهر و غلبه ای به کار ببرد که اگر یک چنین کاری کرد، اسم کار او فتنه است.

ادامه نظرهای دوستان در وبلاگ

یادمان نرفته ،از پیروزی انقلاب که حرف میزدند و می زدیم ؛نقش مردم درکنار رهبری نهضت با محوریت اسلام، کاملأ مشخص و قابل قبول همه ی انقلابیون بود.

حدود سی و پنج سال از انقلاب می گذرد.اسم حکومت ،جمهوری اسلامی ایران است .برای انتخابات ، شورای نگهبان تمام هست و نیست خود را به میدان می آورد. انتخابات برگزار می شود .مدت آن هم چهار سال است .

حالا عقل و منطق درقاعده ی بازی سیاسی،حکم می کند، برنده ی انتخابات در این مدت برنامه های اجرایی خود را عملی کند و حق داشته باشد برای رضایت مردم در حکومت اسلامی که همان رضایت خداوند است تلاش کند .

چهار سال که تمام شد باز دوران تبلیغات است .مخالفین تشریف می آورند بعد از تأیید شورای نگهبان در کسب آراء مردم تلاش می کنند .هر کس برنده ی انتخابات شد اجازه دارد برنامه های خود را تا دوره ی بعد اجرا کند .

حالا بعضی از دلسوزان اسلام و انقلاب می فرمایند اگر این رئیس جمهور دست نشانده ی آمریکا و انگیس از کار درآمد چه کنیم . چهار سال زمان زیادی است و دین و ایمان به باد می رود .

ببخشید. اولا قانون اساسی این اختیار را به رهبری نظام و نمایندگان مجلس داده است تا در صورت لزوم رئیس جمهور را از کار بر کنار کنند .احتمال کودتا هم نیست ، چون فرماندهی کل قوا شخص رهبری است و جانشین این مقام با نظر رهبری مشخص می شود.

با این حساب به جای ایجاد اختلاف و بد بینی در مردم بهتر نیست تصمیم بزرگان و آگاهان به امور مملکت این باشد که باور کنند سیاست هم قواعد خود را دارد و این نوع اختلافات نتیجه ای جز خود زنی و آب به آسیاب دشمن ریختن ندارد؟

یادآوری و تذکر در دین و مذهب ما پسندیده است. یک بار دیگر به مفهوم فرموده ی رسول اکرم بیاندیشیم که : اعدا عدوک نفسک التی بین جنبیک." دشمن اصلی انسان نفس اوست"

در تمام تعارضات و سخنان و توصیه ها ، یک بار هم که شده اول به نفس و عملکردمان در گذشته بیاندیشیم سپس برای حال و آینده ی دیگران ابراز نگرانی کنیم.

 
+ طلبه 
آقای دکتر عزیز

تعفن گناه؟؟؟؟؟

هر گناهی آثاری دارد که اگر چشم برزخی و بصیرت داشتیم، آثار آن را می‌دیدیم. از جمله این آثار می‌توان به بوی متعفن و بد گناهان اشاره کرد که مومنانی را فراری می‌دهد که دارای حس بویایی قوی شهودی هستند. البته حتی مومنان عادی یک نوع اشمئزاز و بیزاری را در خود نسبت به گناهکار می‌یابند هر چند که علت آن را نمی‌فهمند. انسان گناهکار برای این که از آثار گناه به ویژه بوی بد و تعفن شدید آن در امان بماند، می‌تواند استغفار کند و این گونه خودش را خوشبو نماید. نویسنده در مطلب حاضر این حقیقت را تبیین کرده است.
مثلا در روایت است که تهمت زدن، قلب را تاریک کرده و ایمان را از آن زایل می‌کند. امام صادق(ع) فرمودند: «اذا اتهم المؤمن اخاه انماث الایمان من قلبه کما ینماث الملح فی‌الماء؛ همین که مؤمن برادر خود را تهمت زند، ایمانش از دلش زدوده شود (آب می‌شود)، چون نمک در آب. (اصول کافی، ج4، ص148)
 
+ طلبه 
ادامه سوال صمیمی از نماینده محترم سنقر:
در کلامتان اشاره ای به جناب آقای هاشمی رفسنجانی داشتید که در سفر ایشان به کرمانشاه باعث شده اید که سفرشان به کردستان و ایلام تداوم پیدا نکند!!
جناب آقای دکتر چند سوال:
1. آیا قبول دارید جناب آقای هاشمی از استوانه های نظام است یا نه؟
2. آیا به خواسته دشمن مبنی بر الغاء اختلاف و جنگ قدرت بین مسئولین نظام دامن نمی زنید؟
3. شما که نماینده ای اصول گرا هستید و در جلسه طلابی شرکت کردید که همه بدون استثنا در انتخاب شدن شما
ولو به اندازه یک رای دخیل بوده اند و با ادعای قوی، بیشتر از نصفشان توانمند تر از شما برای وظیفه نمایندگی هستند
آیا حاضرید در راستای تقویت جریان اصول گرا به نفع یکی از آنها (هر کدام که شما قبول دارید) در دور بعدی در شهر سنقر نامزد نمایندگی نشوید؟؟؟؟
البته مثل روز روشن است که به این خواسته یک لبخند ملیح خواهی زد و آن را انجام نمی دهید (در آینده روشن خواهد شد)
چگونه انتظار دارید شخصی مثل آقای رفسنجانی که با تمام هستی در وجود، مانایی و ادامه انقلاب و نظام دخیل بوده است با خواسته تازه به دوران رسیده ها
به وصیت امام عمل نکند و بگذارد انقلاب به دست نا اهلان و نا محرمان بیفتد؟؟؟؟
سوال ادامه دارد...........

شعبان و خرداد نماد خرد ورزی

روزهای شعبان ، روزهای نور و برکت برای جامعه اسلامی و بخصوص ایرانی است، از تولد یگانه شجاعت واخلاص تا شخصیتی که تمام جهان اسلام و حتی سایر ادیان منتظر ظهور او هر چند هر کس بنحوی .

اما خرداد هم ماهی پر از ماجرا و پر از خاطره ها برای یاران انقلاب و برای امام انقلاب، این روزها اما صحبت از اندیشه امام فراوان است و هر کسی به نحوی در باب فقه ، اصول،عرفان، اخلاق، سیاست و... ا ز امام صحبت می کند در این نوشتار اما چند نکته به صورت بسیار اجمالی راجع به فقه امام در تجربه انقلاب اسلامی مورد توجه است که به صورت مختصر بیان می شود و تنها به تاریخ و مناسبت این مباحث اشاره می شود در صورت ادامه بحث به آدرس دقیق آنها در صحیفه اشاره خواهد شد.

اما راجع به شطرنج، امام بر خلاف رویه مرسوم در میان فقها در این باب و در جواب سؤال جنا ب آقای غروی که در شورای نگهبان بوده و به صراحت حرمت شطرنج به صورت مطلق اشاره دارد ، اما امام جوابش را ابتدا با یک اظهار تأسف مطرح می نماید که چرا چنین فکر می کنید و به مسائلی از جمله مصرف زکات و رهان و... اشاره دارد که اگر بخواهیم با این مبنا کار کنیم باید به صحرا نشینی روی بیاوریم ، البته امام در جواب سائل که گفته است شطرنج اگر از حالت قمار در بیاید و مثلا آلت بازی و ورزش شود که امام جواب می دهند بر فرض مذکور اشکالی ندارد و حلال است.

نکته بعدی در جواب نامه آقای هاشمی رفسنجانی بعنوان نماینده مجلس در تاریخ 5/7/60 که از امام راجع به حکم ولایی در مورد اجازه قانون گذاری به مجلسیان در مواقع اضطرار مطرح می کند که امام به مجلسیان اجازه قانون گذاری را می دهد که مورد اعتراض آیت الله العظمی گلپایگانی قرار می گیرد که این از اختیارات ولی است و نمی شود تفویض کرد ، که در واقع این ایراد به امام ایراد از ولایت فقیه است، و امام چنین پاسخ می دهد که اصلا این تفویض اختیارات نیست ، و تشخیص موضوع است و تشخیص موضوع نیز با عرف است که نمایندگان نماینده عرف هستند و ربطی به تفویض اختیار ندارد. و در جواب آیت الله گلپایگانی که می فرماید مصوبات مجلس حجیت ندارد، امام می فرماید مصوبات مجلس بدون اعلان ولایت حجیت دارند.

 نکته بعدی در پیامی که در سال 61 امام به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی مطرح می نماید،می فرماید که رد نظر کارشناسی با رد احکام اولیه فرق ندارد، چرا که حجیت عقلایی است و بدون حجیت عقلایی قوی تر نمی شود آنرا رد کرد.

 همچنین در باب مجمع تشخیص نظام و درخواست مسئولان برای تشکیل آن امام در جواب می فرماید تشخیص امور پس از طی مراحل زیر نظر کارشناسان مرجع است . این نظریه اولیه امام است و در نهایت برای حل اختلاف بین شورای نگهبان و مجلس تشکیل مجمع تشخیص را بلا مانع می دانند. 

 


نظرات دوستان در وبلاگ

 انصاف بیش از حد نماینده سنقر!

Description: http://multimedia.mehrnews.com/Larg1/1392/08/15/IMG19035157.jpg

نماینده تندروی سنقر در مجلس امروز در نطق میان دستور خود سخت به انتصابات مدیریتی در استان تاخت و آن را به سونامی تغییرات تشبیه کرد.نمایندگان استان کرمانشاه هنوز با این واقعیت کنار نیامده اند که دولتی با گفتمان جدید بر سر کار آمده و حق دارد پس از 8 سال نکبت بار و آنچه بر مردم و کشور رفت مدیران معتقد به سیاست هایش را منصوب کند و متاسفانه این نمایندگان با معیار های دوگانه و به طرزی غیر منصفانه اهرم های فشار خود را برای مقابله با دولت و کارگزاران آن به کار گرفته اند.جا دارد از ایشان پرسیده شود تغییرات پی در پی مدیریتی جناب دمیاد آیا سونامی نبود که در آن دستگاه اجرایی به حیاط خلوت نمایندگان تبدیل شده بود و این دوستان به مهره چینی نزدیکان خود میپرداختند.طعم شیرین آن دوران هنوز در مذاق این نمایندگان به یادگار مانده است و انتظار داشتند استاندار جدیدی نیز به مانند جناب دمیاد به ایشان باج دهد که خوشبختانه استاندار در مقابل بسیاری این زیاده خواهیها ایستاده است و قطعا حمایت مسئولین وزارت کشور از مدیران ارشد استانی خود میتواند دولت تدبیر و امید را در رده های میانی مدیریتی خود نیز از وجود تندروها و انحصارگرایان پاک کند.

نمایندگان استان در چند وقت اخیر به شدت از استقلال کاری استانداری کرمانشاه ناراحتند و با زدن برچسب و وارد نمودن اتهام به مدیران مورد نظر در مناصب مختلف سعی در فشار به استاندار کرمانشاه داشته اند که تاکنون جز لغو چند مراسم معارفه کاری از پیش نبرده اند.

+ طلبه 

سوالی صمیمی از نماینده محترم سنقر:
جناب آقای دکتر محبی
در جلسه طلاب سنقر به چند نکته اشاره فرمودید:
1.
در راستای استاندار نشدن آقای هاشمی فعالیت داشتید و با افتخار آن را بیان نمودید
آیا این عمل شما در راستای منفعت مردم منطقه بوده یا بازی های جناحی؟؟؟ آیا اگر آقای هاشمی استاندار می شدند برای سنقر بهتر نبود؟
اگر ایشان استاندار می شدند به کدام قسمت دین و دنیای ما لطمه وارد می شد که با افتخار از آن یاد می کنید؟؟
2.
فرمودید: با کمک امام جمعه محترم فعالیت قابل توجهی برای بخشدار نشدن یا فرماندار نشدن کسی را که ارزش نامبردن ندارد
آقای نماینده با توجه به اینکه بعد از گذشت یک سال هنوز فرماندار و بخشدار احمدی نژادی در سنقر سرکار هستند آیا اشکالات در بخش دولتی در سنقر را می پذیرید یا مشکل را در دولت دکتر حسن روحانی می بینید.
3.
این اصول گرایی را از کجا و بر اساس چه اموزه دینی یاد گرفته اید که جناح شما صددرصد خوب ، ولایی و انقلابی است و طرف مقابل شما بد، اخ، و .... هستند
آیا امیر مومنان نمی فرمایند «حق را بشناس و اهلش را» ؟؟؟؟

+ طلبه 

ادامه سوال صمیمی از نماینده محترم سنقر:
جناب آقای دکتر محبی
در فرمایشاتتان چند تعریض و کنایه داشتید امیدوارم با شفافیت و بدون خودسانسوری جواب دهید
1.
به مدیریت جناب آقای لاریجانی تعریضی داشتید و فرمودید برخی از اعمال نظارتی خود را به خاطر مدیریت ضعیف مدیر مجلس بوده است که به خاطر بعضی از مصلحت سنجی ها شما را محدود می کند!
آیا به نظر شما این فقط یک فرافکنی نیست؟
آیا شما واقعا حرمت بزرگان و پیش کسوتان را نگه می دارید؟
پس تعریضتان به آقای رفسنجانی از چه بابی است؟
بعلاوه می شود نمونه ای از سابقه مدیریت مشعشتان را بیان بفرمایید؟
جناب آقای دکتر به صورت شفاف بفرمایید اگر شما جای آقای لاریجانی بودید چگونه مجلس را اداره می فرمودید؟؟؟
سوالات ادامه دارد.....

 


تسلیت به همه دوستداران و تبریک مبعث

بسمه تعالی

اذا مات العالم مات العالم ثلم  فی الاسلام ثلمة لایسدها شی
رحلت جانگذار دادرس محرومان و همسنگر مردم استان و رزمندگان دفاع مقدس و نماینده امام و امام جمعه سابق شهرمان . نماینده مردم شریف کرمانشاه در مجلس خبرگان و موسس بزرگترین حوزه علمیه غرب کشور حضرت آیت الله زرندی رضوان الله تعالی علیه بر عموم مردم حق شناس و شهیدپرور استان کرمانشاه  به ویژه  روحانیت معظم  کرمانشاه و خانواده آن عزیز سفر کرده تسلیت عرض می نمائیم و برای ایشان رحمت واسعه الهی را مسئلت می نمائیم
مجمع روحانیون مبارز کرمانشاه

حدیثی که بارها از این عالم شنیده ایم به مناسبت بعثت پیامبر به حضورعزیزان برای شادی روح آن عالم بزگوار و شادی روح پیامبر به رشته تحریر در می آوریم

پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمودند: زهد در این جهان به سه چیز است: کوتاهى آرزو، شکرگزارى نعمت ها و پرهیز از حرام (تحف العقول)