قلم

جواب مطهری به رسالت

صدای موسوی‌ و‌ کروبی به مردم نرسید

علی مطهری به جوابیه دوم روزنامه رسالت که در قالب سرمقاله این روزنامه در شماره یکشنبه 15 تیرماه نوشته شده بود نیز پاسخ داد.

Rouhollah Vahdati-5-143.jpg

به گزارش ایسنا، علی مطهری نوشت: «سرمقاله‌نویس محترم روزنامه رسالت که جواب اینجانب به مقاله‌اش را دریافت کرده و پاسخ داده بود، ظاهرا از پاسخ خود قانع نشده و یک بار دیگر در شماره یکشنبه 15/ 4/ 93 آن روزنامه در قالب سرمقاله پاسخ داده است. لازم دیدم چند نکته را به اطلاع خوانندگان محترم روزنامه رسالت برسانم:

1. آنچه پس از انتخابات سال 88 اتفاق افتاد ابتدا یک اعتراض مدنی به نتیجه انتخابات بود ولی از آنجا که سرمقاله‌نویس محترم روزنامه رسالت و دوستانشان اساسا اعتراض مدنی را در جمهوری اسلامی به رسمیت نمی‌شناسند، با نوع برخوردی که با آن اعتراض شد فتنه‌ای رقم زده شد. بنابراین اصرار ایشان بر محارب و باغی بودن دو کاندیدای معترض مسموع نیست.

2. گرچه اعلام پیروزی آقای موسوی در ساعات پایانی انتخابات را یک خطا از سوی ایشان می‌دانم اما باید توجه داشت که چند ساعت قبل از آن، خبرگزاری وابسته به یک نهاد حکومتی آقای احمدی‌نژاد را با 60 درصد آراء پیروز انتخابات معرفی کرده بود.

3. آقای سرمقاله‌نویس رسالت پاسخ دهند که اساسا اگر از چند ماه قبل از انتخابات عده‌ای راه نمی‌افتادند و اعلام نمی‌کردند که نظر مقام رهبری به آقای احمدی‌نژاد است و در نتیجه از ابتدا فضای جامعه را دوقطبی نمی‌کردند، اگر مقامات عالی نظام مانند شورای نگهبان بعد از آن مناظره کذایی اقدام لازم را در محکوم کردن آقای احمدی‌نژاد انجام می‌دادند،‌ اگر روز بعد از انتخابات و پس از آغاز اعتراضات، به جای سخن گفتن از رئیس‌جمهور 24 میلیونی و جشن ملی، موضوع به اعلام نظر شورای نگهبان موکول می‌شد، اگر در همان ابتدا به معترضان اجازه صحبت کردن داده می‌شد و چند اگر دیگر، در این صورت آیا اساسا فتنه‌ای به این وسعت پدید می‌آمد تا امروز شما اصرار بر محارب و باغی بودن آنها داشته باشید؟

4. پیوستن گروه‌های معاند و سفارتخانه‌های خارجی به حرکت‌های اعتراضی مدنی، یک امر طبیعی است. آنها از هر فرصتی می‌خواهند برای براندازی نظام جمهوری اسلامی استفاده کنند. بنابراین اقدامات آن گروه‌ها را نباید صرفا به پای معترضان اولیه نوشت که احیانا رشته هدایت آن حرکت اعتراضی به دلیل محدودیت رسانه‌ای یا بی‌تدبیری از دستشان خارج شده است. رهبران این‌گونه حرکت‌ها باید هرچه زودتر راه و شعارهای خود را از راه و شعارهای گروه‌های معاند جدا کنند؛ کاری که آقایان موسوی و کروبی در آن موفق نبودند و البته محدودیت‌های رسانه‌ای و تبلیغات طرف مقابل هم در آن مؤثر بود. مثلا آنها شعارهایی مانند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» را به صراحت یا با اشاره در اعلامیه‌های خود محکوم کردند اما طرف مقابل مایل نبود صدای آنها به مردم برسد بلکه مایل بود که آنها همچنان به عنوان عوامل آمریکا و اسرائیل معرفی شوند.

5. سرمقاله‌نویس محترم مسئولیت قربانیان حوادث سال 88 را صرفا متوجه دو کاندیدای معترض دانسته است در حالی که طرف مقابل نیز به دلیل سوء مدیریت بحران و رفتار خشونت‌آمیز، در قبال آن مسئولیت دارد.

سخن آخر اینکه اگر انصاف را رعایت کنیم و خود را از حب و بغض غیر الهی خالی کنیم، قضاوت ما به عدالت و قضاوت‌های ما به یکدیگر نزدیک می‌شود.»


کاری برای خدا!!!

وقتی که منافع ملی فدای باند بازی می شود آنهم توسط عده ای که نماینده مجلسند!!! در خواست برای ممنوع التصویر بودن و ممنوع البیان بودن برای خاتمی از قوه قضائیه!! صرفا بخاطر اینکه آنان معتقدند که خاتمی چنانکه آنان می گویند عمل نمی کند!!! نه چنانکه قانون می گوید!!!

جهت بصیرت افزایی در این میان می توان به نوشته زیر نیز دقت کرد تا بتوان نتیجه گرفت اگر منافع ملت و اسلام در پشت این درخواست نهفته است پس چرا در اینجا که قانون نیز درخواست حضور برای تفهیم اتهام شده خبری  از درخواست نمایندگان نیست؟؟؟؟!!!!

آفتاب- سپهر کیانفر: 1. نیکولا سارکوزی، سیاست‌مدار و رئیس‌جمهور سابق فرانسه که متهم به سوءاستفاده از قدرت و فساد مالی شده است، برای بازجویی احضار شد. سارکوزی با خودروی شخصی، خود را به اداره ضدفساد پلیس فرانسه در پاریس معرفی کرد و برای مدتی نیز در بازداشتگاه به‌سر برد و پس از ساعتها بازجویی و تفهیم اتهام تا ادامه تحقیقات آزاد شد. سیلویو برلوسکونی سیاستمدار، سرمایه‌‌دار و نخست‌وزیر سابق ایتالیا هم داستانی مشابه با سارکوزی داشت. وی که به کلاهبرداری متهم و به حبس نیز محکوم شده است-به دلیل کهولت سن به خدمت اجتماعی تنزل یافت- نه تنها از حضور در دادگاه و پاسخ‌‌گویی به اتهامات امتناع نکرد بلکه به قول خودش در بیش از 2000 جلسه دادگاه حاضر و از خود دفاع کرد.

2.
در ایران اما داستان با فرانسه و ایتالیا و ممالک غربی متفاوت است. محمود احمدی‌نژاد بعد از هشت سال ریاست بر دولت و مدیریت کشور، 5 آذر 92 به دادگاه احضار شد تا پاسخگوی شکایات و اتهامات مطرح شده باشد اما تا الان که نزدیک به هفت ماه از اولین جلسه دادگاهش گذشته است، علی‌رغم چندین بار احضار، هرگز در جلسه دادگاه حاضر نشد. در سویی دیگر، 10 نفر از نمایندگان حامی احمدی‌نژاد در صحنه علنی مجلس شورای اسلامی به وزیر دادگستری دولت روحانی تذکر دادند تا در اجرای حکم «ممنوع‌التصویری، ممنوع‌الخروجی و ممنوع‌البیانی» سید محمد خاتمی، رئیس‌جمهور سابق کشورمان، اهتمام جدی داشته باشد.

3.
در مجموع شش پرونده و اتهاماتی همچون رشوه‌، اعمال نفوذ برای تغییر مسیر پرونده، فساد مالی و ... علیه ساکوزی در جریان است که در صورت محکومیت در دادگاه، بیش از 10 سال زندان در انتظار وی خواهد بود. در ایران نیز آنگونه که مقامات قضایی اعلام کرده‌اند شکایت قوه مقننه از دولت و عدم اجرای قوانین از جمله دلایل احضار احمدی‌نژاد به دادگاه بوده است. حال بماند آنچه که احمدی‌نژاد طی هشت سال بر ملت و مملکت آورده است.

4. ماجرای سارکوزی و برلوسکونی و احمدی‌نژاد دارای شباهت‌ها و تفاوت‌هایی است؛ شباهت از این جهت که همه این افراد که به دادگاه احضار شده‌اند، صاحب مقامی ارشد بوده‌‌اند و تفاوت در این است که سارکوزی و برلوسکونی به‌راحتی در دادگاه حضور پیدا می‌کنند و خود را ملزم به پاسخ‌گویی به قانون و قاضی می‌دانند و اما در ایران جناب آقای احمدی‌نژاد که این‌روزها دلش نیز برای جایگاه و مقام سابق تنگ شده است، از حضور در دادگاه خودداری می‌کند و همچون دوران ریاست بر دولت‌های نهم و دهم اهمیتی به قانون و مراجع قضایی نمی‌دهد. گویا وی خود را تافته جدابافته می‌‌داند و مقامی فوق‌‌قانون و برتر از دیگر شهروندان برای خود قائل است.

5. خاتمی نیز در این بین داستانی جالب و غم‌انگیز دارد. عده‌ای از حامیان احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهوری که تاکنون مراجع قضایی‌ وی را متهم نکرده و به دادگاهی نیز احضار نشده است، در محافل و رسانه‌های خود محاکمه و برایش حکم نیز صادر می‌کنند؛ حکم به «ممنوع‌التصویری، ممنوع‌الخروجی و ممنوع‌البیانی».

6. رئیس دولت‌های نهم و دهم پاسخگویی به عملکرد و اتهاماتش در دادگاه کیفری را در شأن خود نمی‌داند و از حضور در دادگاه سر باز می‌زند و نمایندگان حامی او بجای درخواست و تاکید برای حضور وی در دادگاه و پاسخ‌گویی به اتهاماتش، در اقدامی حیرت‌‌انگیز خواستار مجازات فردی می‌شوند که نه اتهامی متوجه اوست و نه در دادگاهی محاکمه و محکوم شده است. چرا؟ این رفتار دوگانه و متناقض از سوی کسانی که خود را نماینده مردم می‌دانند عجیب نیست؟ آیا این‌گونه اقدامات در راستای اهداف و منافع مردم و کشور است؟

7. مسلماً بزرگترین و منصفانه‌ترین دادگاه برای بررسی و محاکمه عملکرد یک دولت و مدیران آن افکار عمومی و مردم هستند. اما یک پرسش اساسی در این‌باره این است؛ چرا کسی که مدعی بود دولتش پاکترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی ایران است و دم از مردمی‌ و خادم ملت بودن می‌زد، همچون رؤسا و مسئولان ممالک غربی که شبانه‌روز نیز علیه‌ آنها سخن می‌گویم و از نظر ما نماد و مظهر فساد و ظلم هستند، در دادگاه حاضر نمی‌شود تا در برابر اتهامات وارده از خود دفاع کند؟ چرا احمدی‌نژاد همچون دیگر شهروندان این کشور حاضر نیست در برابر قاضی بنشیند و نسبت به شکایات مطرح شده پاسخ‌گو باشد؟ و از سوی دیگر چرا حامیانش خواستار اعمال محدودیت برای رئیس‌جمهوری می‌شوند که نه تنها محکومیت قضایی ندارد بلکه در افکار عمومی و بین مردم نیز از جایگاه و محبوبیتی قابل‌توجه برخوردار است و نقش تاثیرگذاری در معادلات سیاسی کشور دارد؟ چرا کسانی مثل آب خوردن به دیگران تهمت و انگ می‌زنند، خود را قانون و دادگاه می‌پندارند و هر حکمی که باب میل‌شان باشد برای دیگران صادر می‌کنند؟ آیا به‌جز این است که خود را بالاتر و برتر از مردم و قانون می‌دانند و همواره خواهان حذف و طرد مخالفان خود به هر روشی هستند و از مقبولیت و محبوبیت رقیب خود در بین مردم نیز هراس دارند؟

8. اکنون دیگر به‌روشنی همه می‌دانند که در دولت‌های نهم و دهم چه گذشته و احمدی‌نژاد با تصمیم‌های خودمحور و غیرکارشناسی چه بلاهایی بر سر کشور و جامعه آورده است؛ از فسادهای مالی و اختلاس‌های گسترده گرفته تا واگذاری‌های غیرقانونی و انحراف‌های میلیاردی در اجرای قانون بودجه. از تخلف در تغییرات مدیریتی کشور گرفته تا قانون‌شکنی در اجرای هدفمندی یارانه‌ها. از واریز نشدن میلیاردها دلار درآمدهای حاصل از فروش نفت به حساب ذخیره ارزی گرفته تا برداشت 16 میلیاردی از حساب دولت در آخرین روز کاری و واریز به حساب دانشگاه ایرانیان تنها گوشه‌ای از خرابی‌ها و خسارت‌های احمدی‌نژاد است که اگر بخواهیم تخلفات و قانون‌شکنی‌های وی در دولت‌های نهم و دهم را برشماریم، خود داستانی بس طولانی است. اما آنچه که عیان است خسارت‌‌ها و آسیب‌هایی گسترده‌ای است که احمدی‌نژاد از عملکرد خود برای مردم و دولت یازدهم به میراث گذاشته است و مردم نیز با پوست و گوشت و استخوان خود درد و رنج این میراث ویرانه را چشیده‌ و کشیده‌اند.

9. حال حیرت‌آور نیست احمدی‌نژاد که حاصل هشت سال مدیریتش افزایش رنج و مشکلات مردم و تحویل وضعیتی نابسامان به دولت تدبیر و امید بود، از حضور در دادگاه و پاسخ‌گویی به افکار و وجدان عمومی طفره می‌رود و حامیان و یارانش نیز خود را به کوچه علی‌چپ زده و در اقدامی شگفت خواستار مجازات و اعمال محدودیت برای کسی می‌شوند که حاصل هشت سال ریاست‌جمهوری‌‌اش، پشرفت و توسعه کشور و نیز افزایش محبوبیتش بین مردم بوده است؟

10.
احمدی‌نژاد و یارانش بی‌آنکه به افکار عمومی درباره عملکرد و اتهامات مطرح‌شده پاسخ داده باشند، ‌سودای بازگشت به قدرت دارند و از همین‌رو تحرکات این طیف برای بازگشت به عرصه مدیریتی و ساختار قدرت افزایش یافته است و در این راه به هر ابزاری متوسل می‌شوند و از هیچ کوششی برای حذف مخالفان خود نیز دریغ نخواهند کرد. البته در این میان، مردم به‌یاد دارند و می‌دانند که حامیان و یاران سرسخت احمدی‌نژاد و مدیران و مسئولان آن دوره بحران‌آفرین و رنج‌آور که حالا دلواپسان امروزی و مخالفان سرسخت دولت روحانی شده‌اند، دلشان برای دوران احمدی‌نژاد تنگ شده است نه حل مشکلات کشور و مردم. آنها به هر دری می‌زنند تا شرایط و وضعیت کشور و جامعه را به آن دوران بحرانی و امنیتی برگردانند. اما خود نیز به‌خوبی می‌دانند که حنایشان دیگر در بین مردم رنگی ندارد و شاید هم از همین‌روست که دلواپس تاثیر رفتارها و اقدامات نابخردانه خود بر منافع ملی و مردم و نظام نیستند و فکر نمی‌کنند که برهم زدن آرامش کشور جزء ضربه به منافع ملی، کمکی به پشرفت کشور و رفع مشکلات مردم نخواهد کرد.


داعش از نگاه مؤسس الجهاد مصر

ضمن عرض تبریک ماه مبارک رمضان بر تمام مسلمانان و تأسف کشتار بی رحمانه مسلمانان توسط مزدوران آمریکا و اسرائیل

خط امام : موسس سازمان الجهاد مصر و یکی از همراهان بن لادن و الظواهری در گفتگو با شبکهالمیادین حقایقی را در خصوص ماهیت القاعده و داعش و عملکرد آنها برای اهداف غرب و رژیم صهیونیستی فاش کرد.

به گزارش خط امام ، شبکه المیادین، گفتگویی با شیخ نبیل نعیم موسس سازمانالجهاد مصر، کارشناس گروههای اسلامی و جهادی سابق که در افغانستان با ایمنالظواهری و بن لادن همراه بوده است در خصوص عملکرد القاعده و داعش ترتیبداد.

نبیل نعیم گفت: من از القاعده جدا نشدم بلکه آنها از مسیر اصلی منحرف شدند. درزمان حضور شوروی در افغانستان اجماعی میان علمای مسلمان برای جهاد درافغانستان بوجود آمد اما القاعده فعالیتهایش را به کشورهای عربی و اسلامی و قتل مسلمانان گسترش داد. در واقع آنها تکفیری شدند و این در حالی است کهخداوند در قرآن آورده است که «و من یقتل مومنا متعمدا فجزاؤه جهنم خالدافیها و غضب الله علیه و لعنه و اعد له عذابا عظیما» ( کسی که مومنی را بهعمد بکشد، جزای او دوزخ است و خداوند بر او خشم می گیرد و او را لعن می کند و برای وی عذابی بزرگ، آماده می سازد).

وی افزود: برخی از اعضای القاعده مرا تکفیر کردند اما به علت آنکه یکی از رهبران و بنیانگذاران این گروه بودم مرا نکشتند.

نعیم در خصوص داعش گفت: داعش در سال 2006 بوجود آمد اما القاعده از سال 1989 آغاز به کار کرده است بنابر این داعش شاخه ای از القاعده نیست بلکه از آنپیروی می کند و به آن ایمان آورده است. ابوبکر البغدادی مزدور آمریکاست. او از ایمن الظواهری خواسته است که با او بیعت کند. البغدادی خود را صاحب حقمی داند و می گوید که در پی آزادسازی عراق و سوریه است. ایمن نپذیرفت و جنگ میان آنها درگرفت. البغدادی در زندان بود که آمریکا او را آزاد کرد و 20 تا 30 میلیون دلار برای جمع آوری نیرو هزینه کرد. اولین پایگاههای آموزشیداعش در اردن بود که این پایگاهها متعلق به آمریکا بودند. سلاحها و تجهیزات در اختیار داعش هم آمریکایی هستند. زخمی های داعش برای معالجه به اسراییلبرده می شوند. بر اساس اطلاعات ما 1500 نفر از نیروهای داعش و النصره دربیمارستانهای تل آویو تحت مداوا هستند.

نبیل نعیم ادامه داد: کمکهایی که در افغانستان به القاعده می شد علنی بود. پساز شکست شوروی در افغانستان، آمریکا در صدد برآمد تا عربهای افغان را ازبین ببرد. از همان زمان بسیاری از آنها را دستگیر و زندانی کرد. پس از آنالقاعده وارد حوادث 11 سپتامبر شد. بعد از مرگ اسامه بن لادن القاعده توسطدستگاه اطلاعاتی قطر خریداری شد. نشستی در استانبول ترکیه توسط اخوانالمسلمین برگزار شد که قطر در آن اعلام کرد دو میلیارد دلار به ارتش آزادمصر کمک می کند. مسوول این صندوق هم مسوول اخوان المسلمین در ترکیه بود. اموال القاعده پس از آن از این صندوق تامین می شد.

نبیل در ادامه در خصوص گسترش نفوذ داعش از سوریه به عراق گفت: داعش در عراقتاسیس شد و ابراهیم ابوبکر البغدادی عراقی است. بعد از آن در اردنپایگاههای آموزشی به راه انداختند و از آنجا به سوریه رفتند و با شکستی کهخوردند بار دیگر به عراق بازگشتند. اما آنچه در عراق می گذزد بزرگتر ازتاثیر داعش است. در عراق میان عربهای الانبار با نوری مالکی اختلافاتی وجود دارد. داعش نیاز به مدیریت توحش دارد. ابوبکر المقدسی سیاست چنگیزخانی راارایه داده است. چنگیز خان زمانی که یک روستا را تصرف می کرد همه چیز را در آن نابود می ساخت و حتی حیوانات را سر می برید. بعد از آن روستای بعدی کهمی شنیدند چنگیزخان در صدد حمله است روستا را رها کرده و فرار می کردند. این همان چیزی است که داعش انجام می دهد.

داعش زمانی که به سامراء حمله کرد یکهزار سنی را کشت و الان شیعیان را به قتلمی رساند. این سیاست آمریکاست. کسینجر نظریه ای دارد به نام « جنگ صد ساله » که همان جنگ ایجاد شده میان اهل سنت و شیعیان است. ابومصعب الزرقاوی فردیبود که مساجد اهل سنت و شیعیان را منفجر می کرد تا جنگ طایفه ای در منطقهبه راه بیندازد. این سیاست آمریکا بود. چگونه است که داعش حتی یک آمریکاییرا نکشته و سر یک آمریکایی را هم نبریده است؟ داعش فقط مسلمانان را می کشد. آنها دین را نشناخته اند ولی دیگران را تکفیر می کنند. حتی ایمن الظواهریهم در مورد دین اطلاعاتی ندارد و هر زمان سوالی داشت از من می پرسید. اکنون القاعده و داعش بایکدیگر اختلاف اعتقادی ندارند بلکه اختلاف آنها سازمانیاست.

مؤسس سازمان الجهاد مصر در خصوص آینده داعش گفت: هر چه جوانان به سوی تفکراتتکفیری جذب شوند داعش قوی تر می شود. در نسل چهارم جنگها کشورها نیازی بهارتشهای بزرگ ندارند بلکه اهداف خود را از طریق مزدورانشان انجام می دهند. آنها در این راه به رسانه هایی نیاز دارند که حقایق را برای مردم وارونهجلوه دهند و اموالی را برای آنها ارسال کنند. اکنون القاعده و داعش به نفعآمریکا در حال جنگ هستند. آنها با سنی و شیعه و با دولتها وارد جنگ میشوند. داعش همه مردم را کافر و خونشان را مباح می داند.

کسانی که سید ما امام علی (علیه السلام) را کشتند و (امام) حسین (علیه السلام) را سر بریدند ادعا می کردند که مسلمانند. القاعده و داعش افکار منحرف وخوارجی دارند. داعش تاکنون یک آمریکایی را نکشته و معارضانی که با ارتشبشار اسد با شدت هر چه تمام می جنگند حتی یک تیر به سوی اسراییل شلیک نکرده اند. آنها معتقدند که جنگ با مرتد بر جنگ با کافر اصلی اولویت دارد. دردیدگاه آنها حکام عرب و ارتش های عرب مرتد هستند و جنگ با آنها بر جنگ باکفار اگرچه یهودی باشند اولویت دارد. عصام حتیتو مسوول اخوان که با بشاراسد می جنگد در کجا اقامت دارد؟ در تل آویو.

احمد الجربا هم از پاریس و لندن جنگ را اداره می کند. آمریکا به داعش و النصرهسلاح می دهد و بعد ادعا می کند که این سلاحها بصورت غیر قانونی به دست آنها رسیده و چنین برنامه ای در دست نبوده است.

بر اساس طرحی که در سال 1989 توسط نتانیاهو و دیک چنی تدوین شد، چهار کشورباید نابود شوند که این طرح از عراق آغاز می شود و سپس به سوریه و مصر وعربستان می رسد. مجریان این طرح گروههای تندرو در منطقه هستند. محمد مرسیفردی است که با آمریکا در ارتباط بود و از آن دستور گرفته بود که همهگروههای تندروی منطقه را پشتیبانی کند. مرسی هم با ایمن الظواهری تماسگرفت. یکی از اهداف مزدوران آمریکا یعنی داعش تضعیف ایران و وارد کردن آنبه جنگ است. داعش اولین بیانیه ای که پس از مناقشه با نوری مالکی صادر کرد، گفت به سوی کربلا و نجف می آییم و عتبات مقدسه را ویران می کنیم. آنها میخواهند پای ایران را به جنگ وارد کنند. آنها می خواهند عربستان و ایران راغرق در جنگی بی نهایت کنند که در آن اموال عربستان و ایران از بین برودهمانگونه که در جنگ صدام با ایران رخ داد. قرار بود اگر اخوان المسلمین درمصر قدرت گرفت و با ثبات شد، تنشها و درگیریها به مصر صادر شود و ایناعتراف ضاحی خلفان رییس پلیس دبی است. هدف از این طرحها تامین امنیتاسراییل است. اسراییل رژیمی ضعیف است که برای باقی ماندن نیازمند کمک است.

نبیل نعیم در خصوص چگونگی مقابله با داعش گفت: الازهر می تواند در برابر داعشبایستد. در حدود 40 سال است که الازهر ساکت است زیرا صدای دلارهای نفتی ومفتیان سعودی بلند تر از الازهر بوده است. سلفیها در مصر هم برای مقابله با الازهر بوجود آمدند. ما نیاز به مقابله علما با داعش داریم. دولتها همباید با فکر و امور نظامی به مقابله با داعش بروند.


مانگرانیم

مانگرانیم:

این روزها نگرانی، فرهنگی شده برای نگرانان و دغدغه داران، که البته ما را هم با خود همراه کرده است، ما نگرانیم اما از چه؟! بماند تنها به گوشه ای از آن اشاره می کنم.

فضای مناسبی نیست از جهاتی، اما برای بدست آوردن فضا و وقت مناسب چه قدر باید صبر کرد ؟ اگر برایم وقت تعیین شود یقینا صبر خواهم کرد، اما مطمئنم کسی نمی تواند وقت را تعیین کند، لذا ضمن آگاهی به وضع اسف بار کشورهای همسایه و نا امنی های آنچنانی در کشورهای همجوار ما، و داشتن برنامه برای وحوشی که به اسم اسلام تیشه به ریشه اسلام می زنند، ضمن اطلاع از وضع مذاکرات هسته ای و همچنین ایام پر شور جام جهانی، نکاتی را به نظرم دغدغه حقیر و بسیاری از جامعه اسلامیمان است برای اطلاع خوانندگان و یا احیانا مسئولینی که دستی در کار دارند، یاد آور خواهم شد باشد، تا شاید از باب امر به معروف و نهی از منکر بتوانم گوشه ای از اشتباهات خود و دیگران را گوشزد نموده، تا بتوانیم جامعه خویش را به سر منزل توسعه راهی نماییم. چرا که در بحث از توسعه این مطلب مطرح است که تغییر در نهادها و ایجاد نهادهای جدید مورد نظر است .

اما دغدغه ما از لحاظ فرهنگی و سیاسی و اقتصادی بسیار است، از جمله دغدغه ما در مباحث فرهنگی و اجتماعی، برخورد کارمندان نهادها و ادارات مخصوصا نهادهای دولتی با ارباب رجوع است، بله عزیزان وخوانندگان گرامی ، کارمندی که با هزاران خواهش و التماس در هر کدام از ادارات و نهادها مشغول به کار می شود همگی شاهدیم که چگونه از در و دیوار وارد می شود تا بتواند اعتماد مسئول را جلب نماید و چه ها که نمی کند و چه کارها که انجام نمی دهد تا بتواند وارد اداره یا نهاد شود، تا این قسمت، کار این شخصی است که قصد ورود به اداره یا نهاد دارد، از پول و پز و پارتی و رشوه و... گرفته تا تملق و چاپلوسی و ...

اما آنگاه که در اداره مورد نظر تثبیت شد، همین کارمند تازه کار روزی چهل و پنج دقیقه یا یک ساعت و نیم از هفت ساعت وقت مفیدش را برای کارش اختصاص می دهد!! ارباب رجوع را مثل توپ فوتبال به هر طرف شوت می کند تا شاید بتواند به اصطلاح کاری برای خود انجام دهد یا نهایت یک استکان چایی را در لابی یا آبدارخانه و یا... بنوشد!! کارمندی که برای ورود به اداره یا نهاد تنها آروزیش رسیدن به میز بود و در روزهای اول تمام یا اکثر ارباب رجوع را با کرامت پاسخگو بود به یکباره فرصت صحبت با آنان را هم ندارد!! چون این کارمند محترم باید به درسهایش در دانشگاه برسد!!! یا به تدریس در مراکز آموزشی!! در همان مراکز آموزشی و پرورشی هم فریاد بر می آورد که بخاطر کارمند بودن و مشکلات زندگی توان انجام تکالیف محوله را ندارد!! در محل کار نیز وقتش را به اسم انجام کارهای مؤسسه یا دانشگاه یا مدرسه به بطالت می گذراند!! حال باید دید این دغدغه بجاست یا خیر؟؟!!

نتیجه این کار بار آوردن دانشجویان و دانش آموزانی مثل خود برای نسل های آینده که در عین عقده ای بودن توان هیچ کاری هم ندارند و اینگونه به پیش می رویم تا جایی که نه خبری از تاک بماند نه از تاک نشان. چرا ما در علوم پایه دارای رده ها ی خوبی در جهان هستیم اما در علوم انسانی چنین نیستیم البته این همه نه بخاطر آن است که صاحبان نمره کمتر در دبیرستانها به این رشته هدایت می شوند، بلکه بخاطر گرفتن مدرکهای آبکی هم می تواند باشد و هم اینکه اینجا سلیقه و دوست داشتن و دوست نداشتن حاکم می شود به جای بحث دقیق علمی اینجا کشف علمی تجربی، نیست که خلافش اگر ثابت شود طرف شیر فهم شود بلکه اینجا حرف حرف مسئول بالاتر است و سلیقه اوست که تعیین می کند چه چیزی درست است و چه چیزی درست نیست!!

دغدغه دیگر و نگرانی دیگر امثال من آن است که مسئولین محترم برای رسیدن به این امور چه برنامه تشویقی یا تنبیهی دارند، آیا باید منتظر بود تا تمام مسائل دیگر حل شود!! آنگاه به سراغ این مسائل آمد؟! هر چند آن مسائل نیز مهم هستند اما اگر رسیدن به این امور، ناهنجاری در آن قسمت را کم نکند مطمئنا بیشتر نخواهد کرد.

دغدغه امثال من آن است که هم چنانکه خشونت و افراط گرایی نسبت به مردم و نوشتن آن به اسم دین  دل آزار و ناشایست است ، اهمال کاری در بی احترامی و بی اهمیتی نسبت به وقت، کار ،روح ، روان و جسم ارباب رجوع نیز به اسم جمهوری اسلامی خیانت به جمهوری اسلامی و اسلام است!!

نگرانی من آن است که مسئولان قوا، نه در مسئولیت خود که در مسائل دیگری وارد شوند که مردم هیچ انتظاری برای ورود او به آن قسمت ندارند!!، دغدغه و نگرانی من آن است که مسئولین کلمه عدالت که هر کسی به جای خود و هر تصمیمی به هنگامه را طوری دیگر معنا کنند و با ورود به کار و وظیفه دیگر ارگانها خود را مدافع نظام و اسلام بدانند!! نگرانی من آن است که چرا در جامعه اسلامیمان بعد از نزدیک به نیم قرن از انقلاب اسلامیمان بیشتر مردم با کوچکترین کاری در ادارات و نهادها نه تنها به دنبال قانون نمی روند که، حتی برای انجام کاری که در یک ساعت قانونی انجام می گیرد روزها به دنبال پیدا کردن آشنا در اداره مورد نظر می چرخند و نهایت با یک به قول خودشان پول چایی یا نهار، کار قانونی خود را به سر انجام می رسانند، حال بماند که کارهای بزرگتر و وقت گیر تر که جز با پول و پارتی درست شدنی نیست!! بلکه گاهی همان امر قانونی را جوری انجام می دهند که به قانون ختم نشود.!!

آیا این است آن فرهنگی که بارها از آن دم زده ایم و خواستار حفظش هستیم؟؟!! ای کاش مجلس و مجلسیان که با برخوردی مناسب با قضیه ی ساپورت پوشی ها دست به کارشده ، در قضیه کرامت ارباب رجوع در ادارات نیز ورود پیدا می کرد و تکلیف کارمندانی که حداقل نیمی از وقت اداری خود را به کار اداری نمی سپارند مشخص می کرد؟

ای کاش ما فرهنگ بر خورد با ارباب رجوع و فرهنگ برخورد با کارمند و فرهنگ پرداخت حقوق کارمند را در یک کلمه فرهنگ شایسته سالاری را صحیح و حاکم می کردیم!!! آنگاه می دیدیم که فرهنگ در امور دیگر نیز به راحتی قابل پذیرش خواهد بود. 


سخنی با دکتر روحانی

به نام حق

دنیای کنونی درگیر موارد مختلفی است که هر کدام به نوبه خود و در جای خود برای عده ای سود آور و برای عده ای جز ضرر چیزی عاید مردمانش نمی کند،از طرفی حضور داعش به نام دولت اسلامی که به حق از اسلام جز خشونت و ترور چیز دیگری معنا نمی کنند، حالا چطور این عده می خواهند منادی دین رحمانی باشند، سؤالی است که صهیونیسم و عروسکهایش کفریون معنا می کنند.

فوتبال و فوتبال دوستان در این ایام چنان سر گرم هستند که گویی دلمشغولیی جز فوتبال نیست که در این بین سود را غولهای رسانه ای می برند و حسرت را مردمان دیگر دنیا می خورند.

تماشای فوتبال لذتی خاص دارد، اما این لذت هنگامی دو چندان می شود  که جوان یا نوجوان یا خانواده ای که به جعبه جادویی خیره شده اند دغدغه ­ی کاری فردا و قوت لا یموت فرداهای دیگر آزارشان ندهد.

در سیاست هم، چنین است کسانی دخالت در سیاست و مشارکت سیاسی برایشان اهمیت می یابد که ذغدغه نان شب نداشته باشند. کسی که شب گرسنه سر بر بالین می نهد و از فردایش جز نا امیدی درو نمی کند، کسی که فردا برایش یک آرزو محال معنا می شود و آنهم یافتن کار است، و از طرفی تماشای او به تلویزیون صرفا برای آن است که از غمهایش نجات پیدا کند، اما به یک باره خبر دزدیهای آنچنانی، خرجهای آن چنانی بعضی از مردم یا مسئولان به گوشش می رسد و از حول نیافتادن در چاله به چاه می افتد، و به ایمان خود شک می کند، آیا انتظار دارید به حرفهای مسئولین توجه نماید؟!

کسی که از چهار فرزند لیسانس و فوق لیسانسش تنها یکی مشغول به کار است آنهم موقت چه امیدی برای گوش دادن به حرف مسئولین و سیاستمدارانی که از برنامه های دشمن حرف می زنند دارد؟! و هم زمان مطلع می شود از افرادی که با سفارش به بورسیه دکتر می رسند و بعد هم مسئولیتهای از قبل مهیا!! آیا به عدالت شک نمی کند؟!

جناب آقای دکتر روحانی ضمن تقدیر و تشکر از تمام زحماتی که شما و تیمی که در دولت برای آسایش مردم می کشید، اما باید نکاتی نیز از طرف کسانی که به شما رأی داده اند دقت داشته باشید، جناب آقای روحانی، اگر مردم ما نگرانی اقتصادی داشته باشند آیا فرصت پیدا می کنند که به این فکر کنند که استکبار چه برنامه ای آنهم برای بلند مدت این مرز وبوم و اسلام دارد؟ آیا آنان این فرصت را پیدا می کنند که برای مقابله با دشمن غدار خود و داعشیون تکفیری چه راه چاره ای بیندیشند؟ اگر کسی که تمام سعی و تلاشش گرفتن قرض از دیگران است به امید آنکه ماه آینده بتواند قرضش را پس دهد آیا می تواند فکر کند و مشارکت سیاسی را معنا کند؟ چنین کسی البته اگر در این دنیای عجیب ما گرفتار دزدان اقتصادی در باب ربا و دزدان عقیدتی در باب به دین من رأی بیار تا تأمینت کنم نشود!!!

نداری و بیکاری در کشور عزیزمان غوغا میکند، بی مبالاتی و آشنا بازی در ادارات به اوج رسیده است، ارباب رجوع در ادارات ما توپ فوتبالی شده است به محکمی توپ جام جهانی، او به قانون پاس داده نمی شود که به یافتن آشنایانی برای سفارش یک کار ساده اداری شوت می شود، البته در قوه قضائیه بماندکه چه شوتهایی باید و چه آبشارهایی باید بخورد تا به نزدیک دروازه کارش برسد آنهم اگر به جای 45 دقیقه یا حداکثر 90 دقیقه، 90روز  منتظر نماند.

جناب آقای روحانی عزیز و بزرگوار امید را در دلها کاشته ای اما این کاشت در کشاورزی راحت ترین کار است و پس از آن باید به کاشت خود آب و آفتاب داد باید چنان علف های هرز این کاشت را چید که فرصت روییدن نداشته باشند.

القصه! دکتر بزرگوار!  مردم تنها به فرمایشات شما توجه نمی کنند، مردم آنچه در کوچه و بازار می بینند برداشت می کنند نه جوانه ها ی امید شما را، مردم ما تنها به یک چیز دل خوشند و آنهم امنیت داخل کشور، اما از فکر کردن در باب مسائل اقتصادی، نه ناتوان باشند، اما گریزانند چرا که فکر کردن به آنهم آزارشان می دهد، عده ای کار فرهنگی را از نان شب واجبتر می دانند، اینان شب را بی شام با بچه هایشان به بالین نرفته اند تا بدانند فقر چیست؟ اینان هنوز اسلام را آنچنان که باید نشناخته اند. هر چند عده ای انقلاب را تنها بخاطر کار فرهنگی می دانند اما مردمی که فقر وبیکاری درون آنها رسوخ کرده باشد حتی دینشان را هم از دست خواهند داد، چه برسد به انقلاب ، در باب اهمیت موضوع (مشکلات اقتصادی و فاصله گرفتن مردم از نظام و دین و...)به حکمت 388 امام علی (ع) اشاره می کنم .

« هشدار که فقر و نیازمندی بلا وبدبختی است و توسعه اقتصادی امتیاز ویژه خدا دادی است. خیر دنیا در تندرستی و بی نیازی است و بیماری و نداری همه شراست. فقر باعث بزرگ ترین مرگ ها است . کسی که غذای خود را نتواند تهیه کند، خطاهایش بسیار می شود، فقر سبب حقارت و زیر دست شدن می شود. فقیر سخنش خریدار ندارد و مقام و مرتبتش دانسته نمی شود، فقیر اگر راستگو باشد او را دروغ گو می نامندو اگر زاهد و دنیاگریز باشد نادانش خوانند، کسانی که به فقر گرفتار آیند به چهار خصلت گرفتار می شوند: به سستی در یقین، کاستی در خرد ، شکنندگی در دین و کمی شرم و حیا در چهره(پس فقر اقتصادی باعث نا امنی فرهنگی میگردد) (نهج البلاغه حکمت 388)( 

 


ویژگی های یک سیاستمدار

دکتر محمود سریع القلم نوشت
از اسلحه "سکوت" نهایت بهره برداری را کند... عصبانیت او با محاسبه قبلی باشد... قبل از رسیدن به قدرت، حداقل به چهل کشور سفر کرده باشد...وقتی اشتباه کرد، عذرخواهی کند...اول تحصیلات خود را تکمیل کرده باشد و بعد کار اجرایی قبول کند و نه بالعکس.
عصرایران - یک سیاستمدار خوب چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟‌ این سوالی است که بسیاری از سیاستمداران ایرانی ،‌بی پاسخ به آن ، وارد گود سیاست شده اند و بسیاری از مردم نیز بی توجه بدان ،‌ به سیاستمداران رأی داده اند.
دکتر محمود سریع القلم، فوق دکتری روابط بین‌الملل از دانشگاه اوهایو و استاد دانشگاه شهید بهشتی در پاسخ به این سوال ، 30 ویژگی سیاستمدار را برای انتشار در عصرایران نوشته است که می خوانید:30 ویژگی سیاست مدار

1- اول تحصیلات خود را تکمیل کرده باشد و بعد کار اجرایی قبول کند و نه بالعکس.

2- تا آنجا که مقدور باشد، از روی متن سخنرانی کند.

3- کانون انرژی خود را در مدیریت، در بخش های فکری، تولیدی و فن آوری کشور متمرکز کند.

4- به طور دائمی، همه را متوجه "آینده" و "تحقق افق ها" نماید.

5- عصبانیت او با محاسبه قبلی باشد.

6- ظرفیت صبر و خویشتن داری تا سه سال برای پاسخ به مخالفان خود را داشته باشد.

7- جلسات را در راس ثانیه آغاز کند.

8- ارتباط خود را با تمامی اقشار جامعه به صورت مستمر و سازمان یافته حفظ کند.

9- از کوچک ترین تا استراتژیک ترین اقدامات در روابط خارجی را صرفا برای افزایش قدرت کشور بداند.

10- وقتی اشتباه کرد، عذرخواهی کند.

11- همه را متوجه "کشور"، "مصالح کشور" و "قدرت کشور" کند.

12- قبل از رسیدن به قدرت، حداقل به چهل کشور سفر کرده باشد.

13- یک روز درمیان، دو ساعت ورزش کند.

14- با دست خط خود، یادداشت های تقدیرآمیز برای افرادی که برای کشور زحمت می کشند ارسال، کند.

15- به طور واقعی و با رفتارهای تقویت کننده، به "اصل مقدس رقابت" معتقد باشد.

16- به یک زبان روز خارجی مسلط باشد.

17- پدر و مادر اصیلی داشته باشد.

18- برنامه ریزی و مدیریت او، با واقعیت ها و مقدورات سنخیت داشته باشد.

19- حداقل دو کار مهم عمرانی و دو چرخش بزرگ فکری که به نفع زندگی مردم باشد، از خود به جا گذارد.

20- در بحبوحه جدی ترین مذاکرات، نخی که از دگمه پیراهن طرف مقابل آویزان است را گوشزد کند: به جزئیات توجه کند.

21- زیرمجموعه او از هوش ذهنی، هوش عاطفی و هوش اجتماعی برخوردار باشد.

22- در هر شرایطی و با هر کسی، مودب باشد.

23- از اسلحه "سکوت" نهایت بهره برداری را کند.

24- در سخنرانی و اقناع مخاطبان، تا می تواند از آمار و ارقام استفاده کند.

25- توجه به زیبایی ها اعم از طبیعت، رنگ های شاد، لبخند، محبت، جزئی از زندگی روزانه او باشد.

26- اخلاق و مدنیت او قبل از مواضع سیاسی اش نمود داشته باشد.

27- قبل از آنکه به قدرت برسد، در حد معمول، خوب زندگی کرده باشد.

28- حداقل 200 بیوگرافی خوانده باشد.

29- از یک نظام فکری منسجمی برخوردار باشد ولی با داده های جدید، آمادگی تعدیل و اصلاح فکر خود را پیدا کند.

30- مسئولیت قدرت را بپذیرد و پاسخگویی به مردم را، جدی، حقوقی و مقدس بشمارد.

 


داعش از چند منظر

ضمن تبریک درخشش خوب تیم ملی ایران به همه ایرانیان

سید محمدصادق خرازی در روزنامه اعتماد نوشت:


مدت زمانی است که عراق و شامات در آتش دروغ و تبانی، خیانت و توطئه می‌سوزد. مردمانی مسلمان گرفتار قهر زمین شده‌اند. گویی بر تارک آنان خون، بدبختی، درد و حرمان نقش بسته است. آنچه این روزها در عراق اتفاق افتاده و مدتی قبل در سوریه رخ داد گویی جنایت انسان خونریز در متن بشریت امری متعارف شده است. پیدایش داعش طی بیش از یک سال نیازمند آسیب‌شناسی جدی است. اگر به عمق آن توجه کنیم و فارغ از هرگونه تعصب یا تعلق فکری به این واقعه و حادثه تلخ بنگریم، بی‌تفاوتی قدرت‌های جهانی نسبت به مردم مظلوم سوریه و عراق، تبانی شرم‌آور برخی دولت‌های منطقه از جمله ترکیه، عربستان سعودی و امارات عربی متحده، رفتار پارادوکسیکال ایالات متحده امریکا و انگلستان، جاه‌طلبی‌های تفکر بعثی در دو جامعه شامات و بین‌النهرین همه و همه دارای نقش جدی بوده است. مناسب است تا صبورانه به برخی از حوادث پیرامونی و حاشیه مهم‌تر از متن این واقعه بنگریم. سیستم سیاسی، نظامی و امنیتی ایالات متحده یا با هم اختلاف دارند یا آنکه مبنایشان بر رفتار پارادوکسیکال است. پرزیدنت اوباما خیلی بی‌تفاوت در اوج قتل‌عام موصل در شبکه‌های تلویزیونی امریکا رسما ظاهر می‌شود و می‌گوید این موضوع مساله داخلی عراق و نتیجه اختلافات سیاسی است و تا زمانی که اختلافات سیاسی حل نشود و عدم رضایت اهل سنت و فقدان مشارکت اجتماعی ایشان در صحنه اجتماعی بازتعریف نشود، نمی‌شود نسبت به یک طرح جدی خوش‌بین بود اگرچه گزینه‌های مبتنی بر همکاری از جمله نظامی و امنیتی وجود دارد. پس از چند ساعت از این مصاحبه پرزیدنت اوباما فاجعه بیشتر می‌شود، فی‌الواقع گروهک تکفیری و تروریستی داعش، از ایالات متحده برداشتی دیگر مبتنی بر پشتیبانی از داعش با تاکتیک استراتژی سکوت می‌کندو از اینجا دامنه جنایات علیه مردم را به اوج می‌رساند. بالفور وزیر دفاع ایالات متحده امریکا با نگرانی حادثه داعش را مورد بررسی قرار می‌دهد و سخنگوی پنتاگون از همه کشورهای منطقه و همسایه عراق از جمله ایران دعوت می‌کند تا از دولت قانونی حمایت و علیه پیشروی داعش ونیز نسبت به رفتار آنها موضع گیرند و وارد عرصه و صحنه درگیری شوند. هگل ضمن دستور به سرفرماندهی نیروهای امریکایی در منطقه در اقیانوس عمان و دریای خلیج فارس به دو پایگاه اینجرلیک در ترکیه و پایگاه مرکزی در کویت آماده‌باش کامل و به ناو امریکا دستور می‌دهد به خلیج فارس و به سمت عراق حرکت کنند. ناوی که علاوه بر داشتن جنگ‌افزارهای کنترل از راه دور هوا، فضا، دریا، موشک‌های دوربرد و 560 نیروی عملیاتی و 256 نیروی گارد ویژه دیگر برای دفاع و

حمایت از سفارت امریکا در بغداد گسیل می‌شود. سرفرماندهی نیروهای امریکایی برای کمک به ارتش عراق دستور می‌دهد تا پهپادهای امریکایی زمان حمله به مواضع داعش را عملیاتی کنند. بلافاصله جان?کری، وزیر خارجه ایالات متحده ضمن تایید آماده‌باش امریکا نسبت به آینده مذاکرات ایران و امریکا برای برخورد با داعش رسما موضع می‌گیرد. نیروهای امنیتی- نظامی امریکا کاملا نگران پدیده القاعده جدید به عنوان داعش و شعارهای رادیکال و تند ایشان می‌شوند که خیانت یا بی‌توجهی و بازی سیاستمداران دام دیگری برای امنیت ایالات متحده در برون و درون این کشورها و منطقه خواهد شد. تاریخ نشان داده است که گروهک‌های تکفیری به هیچ‌وجه قابل اعتماد نیستند و تعجب اینجاست چگونه رییس‌جمهور ایالات متحده و نخست‌وزیر انگلستان و برخی از مقامات غرب در برابر این همه رخداد تلخ که هدف نخست آن سرکوب نیروهای منطقه‌یی ایشان است تحت تاثیر و فریب و حرکت ایذایی سازمان‌های اطلاعاتی- امنیتی عرب به ویژه سعودی-ترکیه و امارات عربی متحده قرار می‌گیرند. این مواضع زمانی در پاکستان و افغانستان هدایت شده از سوی ISI و سیستم امنیتی اعراب و نیروهای القاعده و طالبان نیز باعث شد تا جرج بوش و سیستم امنیتی – نظامی امریکا و علیه ایران موضع‌گیری کنند. تاسف جدی این بود که آنها در آن ایام نتوانستند نسبت به ظرفیت فرامرزی ایرانی واقف شوند و خوب می‌دانند که اگر ایران گوشه‌چشمی به سرکوب القاعده و طالبان نداشت، امریکا در حمام خون افغانستان نفس می‌کشید. نکته مهم دیگر حمایت سیستم اطلاعاتی عربستان-ترکیه از تجهیز داعش و حمایت تبلیغاتی از داعش و ایجاد جنگ و عملیات روانی برای احیای روحیه داعش است. جالب اینجاست که ماجرای اشغال کنسولگری ترکیه در موصل یک فریب بیش نبوده است. کنسولگری ترکیه در موصل مرکز و اتاق فرماندهی داعش در حمله اشغالی این شهر است و افراد کنسولگری بازداشت نشده‌اند بلکه در حفاظت داعش قرار گرفته‌اند و آنهایی که بازداشت شده و اعلام کردند همانانی هستند که با تریلی‌ها و کامیون‌های سنگین سلاح‌های کشنده و موشک به داعش و نیروهای آنها ارسال می‌کردند. بیمارستان مرزی یایلاق ترکیه با عراق، بیمارستان درمانی کل نیروهای داعش و حرکت فزاینده تسلیحاتی از سوی ترکیه امری مبرهن شده و ماجرای اشغال دروغ محض بیش نیست. جالب اینجاست در سوریه طی این مدت ترکیه با همه وجود از جبهه النصره و داعش حمایت کرده است. چند روز قبل نیروهای ارتش سوریه در جنوب شرقی دمشق به پایگاهی حمله می‌کنند که با ورود نیروهای امنیتی سوریه به محل به اسنادی دست می‌یابند که نشان می‌دهد اعضای جبهه النصره به کمک یک افسر ارشد امنیتی ترکیه از بازار سیاه بلغارستان 16 لوله گاز شیمیایی سارین تهیه کرده‌اند که هر کدام از آنها توانایی مسمومیت 500 مترمربع را دارند و قرار بوده است روز تحلیف بشار اسد با حمله خمپاره‌های میانبرد به مرکز دمشق مورد استفاده قرار بگیرند. عربستان سعودی با همه امکانات مالی- تسلیحاتی و تبلیغاتی همه‌جوره علیه دولت نوری المالکی را نشانه رفته است و عجیب توسط رسانه‌هایی که تحت‌الحمایه سعودی‌هاست مثل العربیه، الحدث، شبکه معروف الشرقیه یا بابلیه و الرافدین با قدرت تمام سه خط فکری را تبیین می‌کند که داعش گروهک نیست این قیام و انقلاب محرومان و عشایر و طوایف عراق است. مدام هم با آنها مصاحبه می‌کنند و با تبیین دروغ به جنگ روانی عشایر انقلابی موصل دامن می‌زنند. جالب است طی چهار روز گذشته مدام اعلام می‌کند تل‌عفر شهر استراتژیک بین سوریه و موصل توسط عشایر انقلابی با جمعیتی حدود 200 هزار نفر سقوط کرده است. جالب است که بدانیم این شهر بالای 45 درصد شیعه و 42 درصد سنی و 7 درصد کرد و غیرمسلمان دارد که این تلقی مبنی بر اینکه داعش گروهک نیست. جالب است بدانیم که منافقین در عراق، رسانه‌های عربی در منطقه، عربستان سعودی، بی‌بی‌سی و بخشی از رسانه‌های ترکیه در حالی مدعی هستند که این یک انقلاب مردمی است که جنایتکاران داعش در تکریت بیش از 1700 نفر که بخش عمده آن دانشجویان دانشکده هوایی ارتش عراق و اهل سنت بودند طی چند ساعت قتل‌عام می‌شوند در حالی که سانسور خبری درباره این واقعه به‌روشنی دیده می‌شود. از هنگام ورود نیروهای تروریستی- بعثی داعش 12 خطیب مساجد اهل سنت در موصل اعدام شده‌اند.

اکثر سران عشایر اهل سنت اینک همگام با ارتش و نیروهای دولت شده‌اند. فرمان جهاد مرجعیت در عراق باعث شد تا ارتش اعتماد به نفس خود را به دست آورد بیش از دو میلیون نفر تحت عنوان بسیج علوی ثبت‌نام کنند با این فرمان و اتفاقات جدید دیگر در عراق و از دست دادن برخی موقعیت‌های داعش فرقه بعثی که با نام جدید گروه نقشبندی به فرماندهی عزت ابراهیم الدوری، معاون اول صدام و هم اکنون رهبر حزب بعث عراق با سلفی‌های داعش درگیر شده‌اند و بیش از 24 نفر از نیروهای ارشد داعش و پسر و داماد عزت ابراهیم نیز کشته شده‌اند در یکی از حملات ارتش برادر کوچک ابومصعب الزرقاوی نیز دستگیر شده است. علی غیدان، فرمانده نیروی زمینی و عبود گنبر، فرمانده عملیات ارتش عراق که به اتفاق 500 نفر از موصل فرار و به اربیل رفته بودند در آنجا دستگیر و تحت‌الحفظ به بغداد منتقل شده‌اند. جالب اینجاست که هر دو فرمانده بازداشتی که به دولت و ملت عراق خیانت کردند از فداییان صدام تا 2003 میلادی محسوب می‌شدند. خواننده محترم را به دقت در این نکته مهم دعوت می‌کنم؛ گروهک داعش که دارای بینش ناصبی، سلفی و بعثی با رفتاری خونخوارانه توسط فداییان صدام، رهبران حزب بعث دو کشور سوریه، عراق با حمایت مالی تجهیزاتی سعودی، ترکیه و امارات با اختلافات عمیق و زیاد ایدئولوژیک میان ابوبکر بغدادی، عزت ابراهیم و همه بعثی‌ها و تکفیری‌ها با یک هدف شکل یافته‌اند تا سوریه-عراق-مقاومت شکست خورده و حوزه مسلط ایران در خاورمیانه را به نابودی محض بکشاند. آیا می‌شود گفت سیستم‌های امنیتی-نظامی سیاسی غرب از چنین پدیده‌های دهشتناکی ناراضی هستند. قضاوت با خوانندگان محترم!


مصاحبه با آقای کیهانمدار

یاشار تاج محمدی، «نیم ستون» انصاف نیوز:

مجری: با نام و یاد خدا، عرض سلام خدمت بینندگان عزیز، در راستای سیاست‌های عدالت‌ورزان? صداوسیما در جهت تریبون دادن به جریان‌هایی که همواره مظلوم واقع شده‌اند و مدت‌هاست هیچ رسانه‌ای برای بیان نظرات‌شان ندارند{گری? حضار}، امشب در خدمت آقای حسین کیهان‌مداری، فعال‌سیاسی و رسانه‌ای و فعال در چند جای دیگر هستیم. برنامه را با شعری از حضرت مولانا آغاز می‌کنیم:
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جـــوید روزگــار وصــل خویش
کیهان‌مداری: آقا یعنی چه؟ چرا توهین می‌کنید؟ بازجو هفت جد و آبادته! من کار فرهنگی می‌کنم.
مجری: نخیر گویا سو‌تفاهم شده ...
کیهان‌مداری: حالا این حرف‌ها رو ول کن، چرا مدام در کلیات وارد می‌شویم؟ این همه در کلیات وارد شدیم آخر چه شد؟ چه کسی را توانستیم کله پا کنیم؟ بیایید وارد مصادیق شویم، آها راستی بسم‌الله الرحمن الرحیم، خوب دیگه بسه! بحث کلی نکنیم، بیایید وارد جزئیات شویم، از آدم‌ها اسم ببریم، خیلی حال میده.
مجری: ما که هنوز چیزی نگفتیم، از چه کسانی می‌خواهید اسم ببرید؟ سریع همه‌شان را یکجا بگوئید، وقتی کاملاً خالی شدین، بفرمائید که با اولین پرسش برنامه رو شروع کنیم.
کیهان‌مداری: آخه من خجالت می‌کشم این‌جوری! اول شما من رو تحریک کنید، وقتی عصبانی شدم میگم خودم.
مجری: آقا یعنی چی؟!! چجوری تحریک کنم شمارا؟ من این کارها رو بلد نیستم، این چه وضعیه؟!!
کیهان‌مداری: نه نه! کار خاصی نیست، شما یک مقدار منطقی صحبت کنید، من خودبه‌خود تحریک می‌شم.
مجری: بسیار خوب، به‌عنوان‌مثال بفرمائید چرا کسانی که محاکمه نشده‌اند را محکوم و مجازات می‌کنند؟ فکر می‌کنم منطقی باشه کاملاً !
کیهان‌مداری: خاتمی، جرج سوروس، فتنه، طلحه و زبیر، صهیونیست، هاشمی، خائن، اصلاح‌طلب، مفت‌خور.
مجری: خوب؟
کیهان‌مداری: خوب دیگه
مجری: با این‌ها جمله بسازم؟
کیهان‌مداری: نه دیگه خالی شدم الآن بریم سر اصل مطلب.

آیا هنوز شک دارید بازیچه اید؟؟؟!!!!

عجیب است؟!
ایمیل دریافتی انصاف نیوز که در آن به چند واقعه و همزمانی آنها اشاره دارد، به این شرح است:
- المپیک 1948 = اعلام موجودیت اسرائیل
 
- جام جهانی 1982 = حمله رژیم صهیونیستی به لبنان
 
- جام ملت های اروپا 1992 = قتل عام مردم بوسنی توسط اروپا
 
- جام جهانی 2006 = جنگ 33 رژیم صهیونیستی علیه لبنان
 
- المپیک 2008 = حمله روسیه به گرجستان - رژیم صهیونیستی و بازهم غزه
 
- جام جهانی 2010 = محاصره غزه و حمله به کاروان آزادی
 
- المپیک 2012 = جنگ سوریه
 
- جام جهانی 2014 = حمله داعش


بیشتر: پایگاه خبری انصاف: عجیب است؟!


داعش، ننگ صلح خواهی جهان اسلام

به نام خدا

ضمن عرض تبریک نیمه شعبان و تسلیت حمله های ننگین، ننگ جهان اسلام (داعش) به کشورهای اسلامی

تحولات جهانی و منطقه ای تحولاتی هستند که کشورها را تحت تأثیر خود قرار می دهد، این منطقه اگر یک منطقه ژئوپولوتیک مثل خاورمیانه باشد که به صورت اتوماتیک دیگر کشورهای را به خود مشغول کرده است به هر حال اهمیت موضوع برای همه روشن و مبرهن است. 

اما اینکه در مناطق اسلامی و بخصوص در منطقه خاور میانه چه عامل و عواملی می تواند دخیل باشد که همیشه درگیری و قوم کشی و مذهب کشی رواج دارد، به عواملی بستگی دارد که هم داخلی کشورها هستند و هم در خارج کشورهای منطقه.

 نگاهی به وضعیت تاریخی خاورمیانه نشان از خاستگاه ادیان الهی در منطقه است، وجود ادیان در این منطقه به جای پیشرفت کشورها بعلت حماقت بسیاری از متحجرین در هر دین و مذهب به عاملی برای پس­رفت تبدیل شده است، نزاعهای دینی و مذهبی بخاطر برداشتهای گنگ و خشک از نصوص دینی باعث شده است که هر کس برای خویش سازی را کوک کند که خود نتهای آن باشد.

عده­ای به مسئله جغرافیایی اشاره داشته و عامل عقب ماندگی را وجود محیط وآب و هوایی می دانند که مختص این منطقه و یا مناطق دیگر که دارای فقر فرهنگی هستند می باشد و قائلند به این که وضعیت جوی انسانهای این مناطق را چنین پرورش داده است.

عده ای عوامل خارجی را در این قضیه دخیل دانسته و شیطنت های آنان را در ایجاد تفرقه و نسل کشی عامل بیش از پیش اختلافات می دانند، و هر کشوری به سبکی و به نحوی برای منافع خود در این قضیه جولان می دهد. به عنوان نمونه انگلیس مدتهای مدیدی با تحقیق و گزارش سعی در شناسایی مذاهب و فرقه ها و گروههای مناطق عراق در چند سال گذشته داشته است!!

بعضی کم بود فرهنگ هم زیستی را عامل این قضیه می دانند و آدم های متحجر جوامع این منطقه را همانند آمدن حیوانات به یکباره از کوه به میان دشتهای پر از شکار می دانند،

به هر حال هر کدام از این عوامل وجود دارد و جوامع این منطقه را و دیگر مناطق دارای فقر فرهنگی را، به خود فرا خوانده است، و البته در کشورهای پیشرفته اروپایی و آمریکایی نیز افرادی پیدا شده که از این قاعده مستثنی نیستند، مثل به رگبار گرفتن همکلاسی ها توسط بعضی از دانش آموزان در آمریکا.

نکته قابل توجه این است که در همه جوامع چه اروپایی ، چه آمریکایی، و بخصوص خاورمیانه پیدا می شوند افرادی که تنها عشق و آرزویشان آن است که تفنگی به دست گرفته و وارد کارزار هیجانی جنگ شوند، و این افراد تنها یک حامی می خواهند تا آنها را به مراکز مورد نظرشان برساند و به قول خودشان با انفجار و آدمکشی حال کنند!!! اما حامیان آنان بدانند حرص آدمی قابل اندازه گیری نبوده و نخواهد بود لذا این افراد تنها به یک منطقه اکتفا نمی کنند اگر دیدید که خودتان (حاکمان)در کسب قدرت به یک پست یا یک کشور یا یک منطقه راضی شدید بدانید افراد حامی شما نیز به همین حد راضی شده و دیگر مزاحمتی برای اربابان خود ایجاد نمی کنند، اگر کشورهای حامی توانستند اختلافات بر سر قدرت را بین خودشان حل کردند بدانند که این دست پرورده های آنها نیز بعد از مدتی ایجاد رعب و وحشت ، هیجان و تب و تاب، کسب قدرت و آدمکشی آنها فروکش می کند و آرام می گردند! این حرص و طمع از طبیعیات زندگی آدمی است مگر آنکه افرادی با تقوا باشند.

همان طالبان که در یک دوره تاریخی و فراز و فرودها در کشورهای منطقه از چچن گرفته تا افغانستان و مصر و لیبی و سوریه و عراق از تغییرات تاکتیکی گرفته تا اسمی و در حال حاضر به داعش تغییر نام داده اند مگر همانها نبودند که آمریکا با تمام توان برای مقابله با شوروی (سابق) آنها را آموزش می داد؟! دیدید و دیدیم حال با تحریک یا بدون تحریک دیگران، عذابی شدند برای خود آمریکائیان،

حمایتهای ترکیه و عربستان و قطر از این گروه مطمئنا به همان جایی می رسد که حمایتهای آمریکا از آنان کرده بود. دشمن این گروه ها جامعه های باز دارای جمهوری و دموکراسی است که در کشورهای منطقه وجود نداشته و آنان تنها این افراد را وسیله ای برای پیشرفت اهداف خود و امتیاز گیری خود از دیگران می خواهند و الا اگر همین افراد در عربسان رأی اول را داشته باشند مطمئن باشیم که هیچ جایگاهی در قدرت پیدا نخواهند کرد.

گروههایی که سر منشأ آنان تفکرات افراطی ومتحجرانه آنان از سلفی ابن تیمیه است و آنان که گامهای خویش را از صحابه پیامبر و حتی از خود پیامبر پیشتر گذاشته و هر کس را که مخالف برداشتهای سطحی خود فرض کند خونش را مباح دانسته و چنین می شود که مریدان او برای خریدن بهشت خود، دیگران را با مثله کردن به قتل می رسانند!!!

نکته دیگر بلند شدن فریاد عده ای که تا دیروز از حامیان پرو پا قرص این جریان تکفیری و وحشی بودند، و کشتن سوریها را حق آنان می دانستند(همچون آمریکا واروپا و ترکیه از یک طرف و عربستان و قطر(به عنوان اعضای شورای همکاری خلیج فارس) امروز به قصد مقابله با آنان یا مثل آمریکا وارد عراق می شوند!!! ویا مثل تریکه و عربستان و قطر حمله آنان را محکوم می کنند هر چند محکوم کردن به حق است اما بهتر نیست دستهای یتیمی نوازی خود را از سر آنان بکشند؟؟!! به راستی این بی اخلاقان بدتر از همان وحوش چه در سر دارند ؟!

نگارنده معتقد است اینان یک بار دیگر قصد دارند به جنگ داخلی در کشورهای اسلامی دامن بزنند، و رژیم صهیونیستی نیز با کمکهای تسلیحاتی علاوه بر دامن زدن به این آشوب از حماقت این حمقا به خنده آمده است.

 درهم ریختگی و بل بشوی سیاسی و اقتصادی همان چیزی استکه سرمایه داران غرب می خواهند اما با سرمایه ای اندک و سودی فراوان، به دست همانند که قصد رفتن به بهشت را دارند، آنانی که خدایشان ، خدای خاص است!! دینشان دین خاص است!! و اعتقادش نیز باید خاص باشد آنانی که ششماه در جنگ هستند و ششماه دیگر به مناطق خوش آب وهوای دنیا می روند تا به دنبال عیش و نوش خود باشند و با اربابان خود سر و سیری داشته باشند و بازهم یا بازگشت به همان کشور مورد آشوب یا به کشوری دیگر و نقطه ای دیگر، برای امتیازی بیشتر به اسم اسلام و به کام صهیونیست یهودی و مسیحی، و نه ادیان مسیحی و یهودی. حال اینان آمده اند تا به اصطلاح متجاوزان را از عراق بیرون کنند!!!

باید گفت که این نیرو دیگر همان نیرویی که در سوریه زمنگیر شده بود نیست، اینان در سوریه حسابی خود را باخته بوند و درهم شکسته شده بودند اما با اشغال خاک چند استان و بدست آوردن غنیمتیهای فراوان پولی و تسلیحاتی دیگر همان نیرو نیست بلکه قدرتی به مراتب و روحیه ای بهتر پیدا کرده است!! اما دو نکته در این قضیه قابل دقت و بررسی است اول اینکه در صورت مقاومت داعش و ناتوانی نیروهای عراقی و نیروهای خارجی !! داعش به هدف خود که اشغال قسمتی از خاک عراق و قسمتی از خاک سوریه باشد رسیده است، و لذا بر این مناطق به صورت موقت حکومت می کنند و کشوری هم تراز با رژیم صهیونیستی که هم غاصب است و هم از نیروهای دیگر کشورهاست(چچن ،پاکستان، امارات، عربستان، قطر و... با حمایت حکومتهایی چون عربستان و قطر و ترکیه برپا می کنند تا نقطه چرکین و سرطان دومی در قلب جهان اسلام باشد، که در نهایت با حمایت شیوخ به ظاهر مسلمان و در واقع عروسک صهیونیسم(یهودی مسیحی) بتواند نفسهای کشورهای اسلامی را و مردم مسلمان را به آخر برساند.

نکته دوم اینکه در صورت موفق شدن نیروهای عراقی و نیروهای خارجی کمک کننده این گروه خشونت طلب را به عقب برانند، در آن صورت باید پرسید خوب این نیروها به کجا می روند؟؟!! مگر غیر از این است که به سمت سوریه رانده می شوند، خوب تازه اول کاری است که سه سال مردم بی گناه سوریه تاوان جاه طلبی دشمنان خارجی و تاوان خریدن بهشت توسط به ظاهر مسلمانان را می دهند می رسد و تاوان مشارکت شیاطین در خشونت را باید بدهند!! و آیا راهی بهتر برای سر کوب اینان وجود ندارد؟!

آیا بهتر نیست حال که قصد جامعه جهانی سر کوب این گروه خشونت طلب است!!!! از شمال و جنوب و شرق و غرب برسر آنان فرود آیند و یکبار برای همیشه ریشه این خشونت گران را بخشکانند، وآنگاه کشورهای اسلامی با برگزاری دموکراسی ها و جمهوری های اسلامی اتحاد جماهیر اسلامی را تشکیل داده و به صورت قانونی هر نوع خشونت را با همکاری هم در میان کشورهای اسلامی سر کوب نموده و با آزادی افکار و اندیشه ها تا زمانی که به گروهها دست به اسلحه نبرده اند موافقت نموده و زمینه وجود خشونت طلبی را از کسانی که به اسم اسلام دست به اسلحه برده و برعلیه دیگر مسلمانان عملیات شهادت طلبانه!!! بربایند و جوانان کشورهای اسلامی را برای مبارزه با صهیونیسم و نژاد پرستی دولت غاصب و هزار چهره به کار ببرند، آیا بهترنیست با مشارکت همه گروه ها و همه مذاهب اسلامی و حمایت دولتها، منطقه خاورمیانه را از این فقر فرهنگی رخت برهانیم و جوامعی با بینش الهی مردمی خود تمدنی بزرگ خواهند ساخت به وجود آوریم ؟؟ به مید به امید آن روز