سلامی مجدد
به نام او که خلق کرد دو جهان شگفت انگیز یکی در وجود ما و یکی در بالای سر
مطالب برای نوشتن زیاد و فرصتی که بنده بدست آوردم اندک، از جیمز وب گرفته که میلیارد سال نوری فاصله در کهکشهانها برای ما به نمایش میگذارد تا خبرهای سنگین وضعیت کشور، از کم آبی و گرمای هوا گرفته تا برنامه های بی ریشه و اساس مسئولان کشوری از سالهای دور برای مهار بی آبی، از گرانی و تورم تا دستورهای پادگانی برای کم شدن قیمت ها و گرانی ها و نفهمیدن خود دستور دهنده که اقتصاد چیست و چرا با دستورهای صدمن یک غازش درست نمی شود.
از وضعیت قرهنگی کشور و از برهنگیی که به مرور خود را به رخ می کشد تا دستورهای اجباری مخالف برهنگی و کم پوشیدنی ها و از سفر های ریاست جمهوری به استانها و نتیجه ای ندیدن و بازخوردی متناسب نیافتن و خلاصه از باز شدن پیچ مهره های پل های عابر پیاده و خطر در کمین بودن عابران از آن و به سرفت رفتن میلگردهای پل های عبور ماشینها در خیابانها و بی تفاوتی افراد جامعه در مقابل این همه ابزار نا امید کردن مردم ، از بازداشتهای سیاسی گرفته تا فرار مجرمان اقتصادی همگی حکایت از ایجاد نا امیدی در میان جامعه توسط کسانی که خود مدعی اند نباید بذر نا امیدی پاشید.
خلاصه از سویی دعوت به علم و از سویی علم را به سخره گرفتن و دادن نمره های آنچنانی به دانشجویان و گرفتن مدارکی بسیاری از آنها هیچ بویی از علم و پژوهش علمی ندارد.
خلاصه دنیایی ساخته ایم اگر پیشینیان ما می دانستند هیچگاه برای ما زمینه برای این همه نا امیدی ایجاد کردن فراهم نمی کردند هر چند آرمانهای قشنگی داشتند و انقلابی برای به روز رسانی آن آرمانها کردند اما تمام آرمانهایشان را در مسلخ پول و پز و پارتی و شهوت و غرور سلاخی کردیم به امید آنکه روزی آرمانهای گذشتگان که هیچ زمینه برای فراهم شدن آرمانهای انقلابی خود فراهم نماییم.