قسمت چهارم
-2چ. وفای به عهد اصلی فطری است
وفای به عهد نیز همانند آزادی یکی از اصول فطری محسوب میشود، همین اصل فطری است که در زندگی فردی به شکل التزام به برنامه و نظم و تقیدات فردی جلوه میکند و در ارتباط با جهان آفرینش به صورت قبول واقعیتهای عینی و حقایق علمی و نیز در زمینه اذعان و اعتراف به آفریننده جهان به صورت ایمان و تعهدات مذهبی ظاهر میگردد، چنانکه قرآن به رعایت آن امر میکند: «یا ایهاالذین آمنوا اوفوا بالعقود»؛[1] اینکه بیان میدارد که هر کسی نسبت به عهدش مسئول است و باید به آن عمل نماید «و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسؤولا»؛[2] ادای امانت را از نشانه های مؤمن بر شمرده است.[3] و در روایات نیزبه اهمیت آن اشاره دارد که میفرماید: «من کان یؤمن بالله و الیوم الآخرفلیف اذا وعد»؛[4] هرکس به خدا و روز واپسین ایمان دارد، پس وقتی وعدهای میدهد وفا مینماید. با این نوع نگاه باید همه آحاد جامعه اسلامی به این اصل وفادار باشند و چه در روابط فردی و چه اجتماعی باید به آن عمل نمایند.
در روابط فردی مصداقهای این مورد به وضوع پیداست اما در امور اجتماعی مواردی را میتوان به عنوان وفای به عهد برای مسئولان در نظر گرفت، عمل نکردن به عهد و قرارها باعث بیاعتمادی، عدم اطاعت از مافوق و خود رأیی و در کل نابودی سرمایه اجتماعی در میان جامعه خواهد شد، که این عوامل بهوجود آمده موجب آسیبهای جبران ناپذیری به حاکمیت خواهد شد.
3-2چ. عدم وفای به عهد عامل یأس
امام درباره بیاعتمادی یا مأیوس کردن ملت و مسئولان میفرماید: «از توطئههای مهمی که در قرن خیر به خصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی توسط دشمنان اسلام دنبال میشده است، ایجاد یأس از اسلام در میان ملتها و به خصوص ملت ایران بوده است».[5] یکی از مسائلی که باعث یأس میشود بد عمل کردن یا عمل نکردن به تهدات و وظایف است، در واقع خلاف عهدی که به عهده شخص گذاشتاند عمل کردن است: «من خوف آن را دارم که جوانهای روحانی که مکلف به حفظ آبرو و حیثیت اسلام و روحانیت هستند، به حسب اعمالی که بعضی از آنها ولو با حسن نیت انجام میدهند، چهره روحانیت و اسلام را غیر از آنچه هست نمایش دهند..».[6] که این ایجاد یأس از طریق عمل نکردن به وعدههایی که مسئولان به مردم میدهند بوجود میآید.
4-2چ. عدم وفای به عهد عامل اختلاف
امام در مورد اختلاف هم تذکراتی دارد به مسئولین جمهوری اسلامی به سران کشورهای اسلامی که از این بیاعتمادیها و عدم وفای به عهدها که به وجود میآید، از هوای نفس است.
چنانکه در روایات نقل است که دوستی دنیا عامل تمام مشکلات است، عدم وفای به عهد نیز از هوای نفس و دوستی دنیا حاصل میشود، بنابراین شکستن پیمان و عهد و قرارداد منشأی نفسانی دارد «هوای نفس را کنار بگذارید با ملت در یک مسیر بروید. این ملت جوانهای خودش را از دست داد، این دانشگاه زحمت کشید، این مدرسهها زحمت کشیدند این مدرسه فیضیه کشته داد... شما در این وقت، در وقتی که ما احتیاجمان به وحدت کلمه بیشتر است، موجب تفرق دارید میشوید..»..[7] «(نگرانی من از این توطئهها و دستهبندیهایی که مخالفین دارند نیست)... مهم آن ناسازگاری است که بین ارگانهای اسلامی هست، هرجا بروی با هم توافق ندارند. هی دعوت به توافق میکنند همه لکن خودشان هم توافق ندارند..»..[8] این امور و اموراتی نظیر آن را میتوان از عدم تعهد کسانی که به عنوان فعالین در نظام جمهوری اسلامی حضور دارند و به وظایف خود عمل نمیکنند و حتی دیگران را متهم میکنند و عامل اختلاف میشوند.
گفتگو
گفتگو موضوعی است که جای آن نه تنها در جامعه و محیط های کاری وجود ندارد در میان خانواده ها و حتی مراکز تربیتی خالی و به فراموشی سپرده شده است.
آنچه که میان جامعه ما حتی جامعه علمی مطرح است بیشتر به جدل نزدیک است تا گفتگو، چرا که جدل ساکت کردن دشمن و طرف مقابل است اما گفتگو در واقع به دنبال راه حل و رفع مشکل است، بر مبنای قرآن نیز جدل احسن را می توان به گفتگوی سازنده تفسیر کرد، این مسئله هر چند یک بحث اجتماعی محسوب می شود اما در واقع یک بحث اخلاقی نیز محسوب می شود که از سعه صدر می توان به آن رسید.
در مباحث خانوادگی و اجتماعی و علمی احتیاج به یک خودسازی و تسلط بر نفس لازم است که بتواند علاوه بر تحمل حرف دیگران، حتی گفتن حرف حق نیز باید چنان شخص را مغرور نکند که با زبان تحقیر با دیگران صحبت کند.
[1]. مائده /5.
[2]. اسراء /17.
[3]. مؤمنین کسانی هستند که به امانت ها و پیمان های خود وفا دارند، (مؤمنون/23)
[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصولکافی، ج2، باب خلف الوعد، حدیث 2، ص 364.
[5]. صحیفه امام، ج21، ص404.
.[6] صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص75، تهران 1378
.[7] صحیفه امام، ج8، ص478.
[8]. (نقل به مضمون) صحیفه امام، ج12، ص412.