سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

امام صادق(ع) الگوی علم و اخلاق

به نام بانی نبوت و امامت
17 ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه منوره در خانه امام پنجم شیعیان مولودی چشم به جهان گشود از کنیزی به نام ام فروه و از پدری با دانش و کرامت به نام امام محمد باقر(ع) که بحق شکافنده دانش می خواندنش. این مولود با کرامت مدت 12 سال با امام سجاد(ع) زندگی آموخت و مورد تربیت آن بزرگوار واقع شده بود و همچنین به مدت 19 سال نیز با پدر عالم و فاضل خود سختی و شیرینی روزگار را تجربه کردند و تحت تربیت آن عزیزان واقع شده بود .
مدت امامت این شخصیت جهان اسلام 34 سال بوده که در عصر وجود مبارکش از پادشاهان و سلاطین مختلف اموی (هشام بن عبدالملک، ولیدبن یزید، یزیدبن ولید، ابراهیم ابن ولید و مروان بن حمار) و عباسی  (سفاح و منصور ) رنجها کشیدند تا اینکه به دست منصور پس از ده سال ناراحتی و رنجشی که برای امام ایجاد کرده بود  مسموم شده و در سال 138هجری  به شهادت رسید.
از حیث علمی ایشان به اعتراف دوست و مخالف از بزرگان علم محسوب می شد چنانکه محمدابن طلحه از اکابر اهل سنت در مطالب السؤال می نویسد  امام صادق(ع) از برزگان و سادات اهل بیت و دارای علوم بسیار بود عبادات و اوراد و اذکار او دائم و زهد فوق العاده داشت و تلاوت زیاد او از قران مجید مشهور است و معانی آنرا بخوبی می دانست و از دریای عمیق کتاب الهی گوهرهای گرانبهایی استخراج می فرمود.
هشام ابن سالم از امام صادق(ع) نقل می کند که وقتی پدر بزرگوارشان (امام باقر) در حال احتضار بودند امام صادق را خواسته و سفارش شیعیان را به ایشان می کنند،  امام می فرماید در جواب پدر عرض کردم که قربانت گردم بخدا آنها را به مقامی از علم برسانم که هر مردی از آنها در هر شهری که باشد محتاج به سؤال علمی از هیچکس نباشد.
از لحاظ اخلاقی
امام صادق به اعتراف مالک ابن انس (امام مالکیه  اهل سنت) یا در حال روزه بود یا در حال نماز و یا در حال ذکر کردن و ایشان می گویند امام صادق(ع) از بزرگان بندگان خدا و اکابر زاهد ی که ترس از (عدالت ) خداوند همیشه در دلشان بود. و آن بزرگوار در ناملایمات هیچگاه وقار خود را از دست نمی داد چنانکه خود می فرماید مؤمن کسی است که در ناملایمات و مصائب وقار خود را حفظ کند.
کار برای خدا
ابن شهر آشوب از خثعمی روایت کرده که حضرت صادق (ع) کیسه ای زر به من داد و فرمود این همیان را به فلان مرد هاشمی بده ونگو از طرف کیست،
خثعمی می گوید وقتی کیسه را به آن مرد رساندم گفت خدا رحمت کند این بنده خدایی که هر روز قوت مرا می فرستد در حالی که اما جعفر صادق(ع) دارد ولی به من کمک نمی کند
روایت دیگری نیز از امام صادق(ع) نقل شده است که شخصی به آن حضرت خبر داد که پسر عمویت تو را ناسزا گفته است، امام رفت وضو گرفت و نماز خواند و راوی می گوید فکر کردم الآن نفرین می کند که امام فرمود خدایا من از حق خودم گذشتم تو که جود و کرمت بیشتر است از  او در گذر.
نهایت این نوشتار به توصیه امام به مؤمنین چنین است که می فرماید
قال ابلیس خمسه لیس لی فیهن حیله و سائر الناس فی قبضتی
من اعتصم بالله عن نیه صادقه و اتکل علیه فی جمیع اموره
و من کثر تسبیحه فی لیله و نهاره
و من رضی لاخیه المؤمن بما یرضاه لنفسه
و من لم یجزغ علی المصیبه حین تصیبه
و من رضی بما قسم الله له و لم یهتم لرزقه
ابلیس می گوید من از پنج گروه از انسانها می ترسم و قدرتی ندارم بر آنان و ما بقی در قبضه من  هستند
اول کسی که خالصا نیتش برای خدا باشد و به او در تمام کارهایش توکل کند
دوم کسی که شب و روزش با تسبیح خداوند باشد.
سوم کسی که راضی باشد برای برادر مؤمنش به آنچه برای خودش راضی است
چهارم کسی که به هنگامه مصیبت بی تابی بیش از حد نداشته باشد
پنجم کسی که به آنچه خداوند به او داده از روزی (حلال) راضی باشد و کار همیشگی او .اهتمام به روق و روزی نباشد