شب اول محرم
بسم الله الرحمن الرحیم
هر کسی که حسینی است حقیرش مشمار
در رتبه کبیر است صغیرش مشمار
عنوان گدایی درگهش آقایی است
اقاست گدای او فقیرش مشمار
تسلیت بر همه آزادیخواهان و مظلومان حق طلب مخصوصا مسلمین و شیعیان آن امام آزادی خواه و حق طلب و محیی سنت نبوی
چرایی عزا داری برای امام حسین(ع)
این نوشتار بر مبنای قرآنی و سنت در صدد چاسخگویی به این سؤال می باشد،
وقتی که حضرت موسی (ع) از بنی اسرائیل نا امید شد بعضی از آنان را مورد لعن قرار داد و به عذاب الهی دچار شده نابود شدند و قرآن در این مورد می فرماید «..فما بکت علهیم السماء و الارض و ما کانوا منظرین » (دخان،29) یعنی در آسمان و زمین کسی برای آنان گریه نکرد. در واقع این دلالت می کند بر اینکه گریه کردن لازمه ای است برای تکریم و تعظیم افرادی که از نیکان هستند. از طرفی دیگر پیامبر اکرم(ص) فرمود کسی که بعد از مرگ گریه کننده ای نداشته باشد، تعظیم نمی شود و در واقع عزیز نیست.
نکته بعدی با استناد به آیات می توان گفت آنگاه که حضرت ابراهیم(ع) با فرزندش اسماعیل(ع) از الهام و وحی الهی برای ذبح کردن او صحبت می کند، حضرت اسماعیل با تسلیم در برابر امر الهی به چنان مقامی می رسد که هر حاجی در طواف خانه خدا باید هفت بار به دور مقام اسماعیل هم بچرخند. چرا که شعائر الهی را با تسلیم در مقابل امر خدا بر پا داشت و قرآن می فرماید « و من یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب(حج32)
شعائر الله در واقع همان شعارها و علم ها و شاخصه هایی است که انجام آن اطاعت از امر الهی محسوب می شود و نشانه ای از تقوا محسوب می شود.
ازطرف دیگر در قرآن آیات 41، 51، 54 سوره مریم از ذکر و یاد ابراهیم، اسماعیل، موسی و ادریس سخن به میان آورد که این افراد از اولیاء الهی هستند که علاوه بر رسول و نبی بودن به صادق بودن، عامل به وعده، مخلص بودن سخن به میان آورده است. با توجه به این آیات و اخلاص و صادق الوعد بودن انبیا الهی و جانبازی و اخلاص امام حسین(ع) و فدا کردن تمام دارایی خود و خا نواده اش برای خدا باید اذعان نمود که ذکر و یاد او و برگزاری مجلس عزا برای امام حسین(ع) یکی از شعائر الهی است و از تقوای قلوب محسوب می شود.
حال باید شخصیت امام را بررسی کنیم که در چهار مرحله به شخصیت بی نظیر و پرورش در مکتب وحی این بزرگ مرد اشاره خواهیم داشت. امام در زمان کودکی چنان مورد توجه پیامبر و علی و فاطمه (علیم الصلوات الله) بوده که گاهی پیامبر او را بر دوش خود گذاشته و می چرخاند گاهی از روی منبر پایین آمده و او را مورد محبت قرار می داد و گاه در کوچه به دنبال او می دوید و او را مورد محبت خویش قرار می داد، و بارها می فرمود الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه،
و یا می فرمود حسین منی و انا من حسین، حسین از من است و من از حسین، در تفسیر حسین منی جای توضیح نیست، اما اینکه می فرماید ان من حسین، زمانی تفسیر می شود که فرمود انی لم اخرج اشرا و لا بطرا ، انی خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی
امام در دوران خلفا،
امام روزی خلیفه دوم را در منبر می بیند و می گوید از منبر بابای من پایین بیا و بر منبر بابای خودت بشین، که خلیفه می گوید بابای من منبر ندارد.
در زمان امیر المؤمنین امام جزء فرماندهان و پرچمداران امام در جنگ های مختلف بوده و در جنگ با ناکثین و مارقین قاسطین از
یاوران امام بوده و در زمان امام حسن هیچگاه بر تصمیم گیریها بر برادر و مولای خود پیشی نگرفت، اما زمانی که امام حسن(ع) به شهادت می رسد، چه می شود که مردم برای به شهادت رساندن امام قصد قربت می کنند؟
مردم در این زمان به چهار دسته تقسیم می شوند، 1- افرادی که بی تفاوت بودند، 2- کسانی که به دنبال مقام بودند. 3- کسانی که از ترس سکوت کرده بودند.
در واقع امام حرکتی داشتند برا ی ایجاد جامعه ای قرآنی که دو شاخصه دارد 1- فقری در آن نباشد، 2- عدالت در آن جاری باشد.
اما فقر خود یا از طرف حاکمان بر مردم تحمیل می شود و یا از طریق ثروتمندان با ندادن حقوق آنان است که رواج پیدا می کند، لذا پیامبر (ص) می فرماید صنفان فی امتی اذا صلحا صلحت امتی و اذا فسد فسدت امتی و قیل ایهما فقال الفقهاء و الامراء، این سنت پیامبر بود که نباید حاکمان و ثروتمندان به بی عدالتی و فقر کمک نمایند که امام بخاطر آن قیام کرده بود.
نکته آخر اینکه یاران امام چنان به امام خود اعتماد داشتند که حاضر بودند بارها در راه او کشته شوند، آنان همگی چنان عمل کردند که امام در مورد آنان فرمود « فانی لا اعلم اصحابا اولی و خیرا من اصحابی و اهل بیت ابرّ و لا اوصل من اهل بیتی (تاریخ طبری، ج4، 317)
امام حسین در