قلم

اخلاق شعبانیه

بسم الله الرحمن الرحیم

ماه رجب که پله اول برای سیر عبودی بندگان خاص خداوند بود، بندگانی که به «این الرجبیون» با پرورش صفات زیبای اخلاقی و عبودی در خود پاسخی مناسب دادند تا با یک قدم به جلو در خودسازی وارد در ماه شعبان شدند ماهی که تعلقش به پیامبر اکرم(ص) گفته اند و خطبه شعبانیه پیامبر در آن رحمت و معرفت است.

ماهی که سراسرخیر و برکت برای انسانیت است و مولودهایی در خود دارد که نشانه انسان کامل والگویی مناسب برای تمام اعصار تاریخی خواهند بود، مولودهایی که «قاب قوصین او ادنی» را فهمیده و درک کرده اند، چرا که تربیت شده باشگاه پیامبری هستند که برتری او نسبت به پیامبران دیگر محرز است.

ماه شعبان درابتدا با قدوم مبارک فرزندانی عطر آگین شده است که افتخار زمینیان و کروبیان هستند که تربیت شدگان بهترین مخلوق خدا هستند، چنان تربیت شده که عشق بازی را با فدا کردن تمام افراد خانواده خود آنهم درمقابل چشمان خانواده به اوج رساندند اما تسلیم جز خدای خود نشدند و بجز مبارزه با ظلم چیزی دیگر ذهن آنان را به خود مشغول نکرده بود.

مولودی چون حسین که تربیت شده بهترین مربی عالم یعنی پیامبر و بهترین پدر و مادر دنیا یعنی علی و فاطمه بود، جایی برای شک باقی نگذاشت که این الگوی انسان کامل چنان زمینه خوب بودن را در خود پرورش داد تا مقام عصمت را برای خویش به ارمغان آورد. چرا که بنا بر ادعای بسیاری از متکلمین عصمت تحقق پیدا نخواهد کرد مگر با فراهم کردن زمینه این صفت حسنی و استثنایی.

از طرفی مولود دیگری به زیبایی و شجاعت و وفای به عهد که درعالم نظیر ندارد (ابوالفضل العباس) می باشد که جز وفا و ا حساس از این الگوی انسانیت چیزی نقل نشده چنانکه دوستان نیز متعجب در این همه دلاوری و متانت و متعهد بودن، هستند. از طرف دیگر ولادت پسر امام حسین حضرت ( زین العابدین امام سجاد(ع) که با شجاعت و صبر و حوصله و دقت کافی توانست افکار و برنامه های حماسه عاشورا به دیگران منتقل نماید.

و نهایت ولادت امام زمان(عج) که امام عصر دوران حاضر و کسی که او را نشناسد و بمیرد باید گفت به مرگ جاهلیت مرده است. همانی که تمام دوستداران حق و حقیقت منتظر قدوم مبارکشان هستند تا تمام عدالت را چون جدش علی (ع) به نمایش بگذارد.

در این نوشتار لازم است مکتبی که این سه عزیز و بزرگوار در آن رشد و نمو یافته اند را مورد مداقه قرار دهیم و ان مکتب عزت و کرامت و مردانگی و انسانیت و عبودیت است .

این مکتب نه لیبرال است و نه سکولار و نه سوسیال و حتی نه مشائ و نه اشراق که حکمت متعالیه است که مکتبی کاملتر از آنان می باشد این مکتب کثرت را در وحدت و وحدت را در کثرت دانسته و از خود شناسی به خداشناسی و یگانگی خدا خواهد رسید، چنانکه تمام هستی را ابتدا در خود جستجو کرده و بعد از شناخت خود به شناخت جهان اطراف توجه نموده تا حضور خود را در جامعه اطراف سنجیده و برای آمدن و رفتن خود برنامه ای دقیق داشته باشد با نا امیدیها مبارزه کنند و جامعه را به سوی تکامل به تحرک اخلاقی و رعایت قانون وادار نمایند و همه صفات نیکو را در خود پرورش داده و بدیهای خود را زودتر از بدی دیگران ببینند و قبل از آنکه به حساب و کتابشان برسند خود به حساب و کتاب خود رسیدگی نمایند آنگاه هر آنچه را خواهند دید بوی خدایی خواهد داد چنانکه تربیت شده ی این مکتب زینب کبری(س) بعد از آن همه مصائب در کربلا را وقتی برای خدا می داند، می گوید جز زیبایی چیزی را ندیده است « ما رأیت الا جمیلا» یعنی حتی دردها و آلام نیز برای ایشان شرینی خاص خود را دارد و نوجوان این خانواده مرگ را اهلا من العسل دانسته و عاشق دیدار خداوندوند است.

این الگوهای انسانیت با علم به ذات خود در تکاملی اکتسابی به ذات حق پیوسته و آنچه را بر خود از مصائب و ناملایمات و ناحقی ها دیده اند را موانعی برای رشد خود می دانند چرا که به یک تربیت درست و منطقی دست یافته اند، چنانکه مربی آنان امیر المؤمنین فرمودند من عرفه نفسه عرفه ربه و چه زیبا فرموده است کسی که بخودش جاهل باشد چگونه از خود انتظار شناخت دیگران را دارد.

 ما به عنوان متربیان این مکتب باید این اصل را فراموش نکنیم که این مسیر احتیاج به سالها فرهنگ سازی داشته و فرهنگسازی احتیاج به تزکیه نفس تا مصداق « قدافلح من زکی ها» گردیم و پاسخگوی منت خدای منان باشیم که مبعوث شدن پیامبر را به تصویه ی نفس و بریدن از مظاهر دنیا و گرایش به نیکی و کتاب خدا و حکمت الهی بر ما منت نهاده است.

این ستارگان کرامت و بزرگی به خوبی مبعوث بودن پیامبر را برای مکارم اخلاقی فهمیده و درک کرده بودند و «انک لعلی خلق عظیم» را با جان و دل احساس و مصداق آن را مربی خود یافته بودند که معنای کثرت در وحدت را چنین ترجمه و تفسیر می کردند که اول و آخر خداست و ما بندگان او هستیم و باید با چشم دل خدای خویش را ببینیم.