قلم

چرا عده ای با مطهری حال نمی کنند؟

علی مطهری نماینده مردم تهران طی یادداشت به تحلیل تحریم نمایشگاه مطبوعات توسط برخی رسانه های اصولگرا پرداخت. او از این تحریم استقبال کرده است.

مطهری در این یادداشت نوشت: تحریم نمایشگاه مطبوعات توسط برخی نشریات و خبرگزاریهای ولایتمدار و کسانی که همواره دم از حفظ نظام می‌زنند و هرگونه اعتراضی را نوعی مخالفت با اصل نظام و حتی براندازی تلقی می‌کنند، گرچه غیرمنتظره و غیر ضروری بود و اعتراضات آنها در حد تحریم نبود، اما از یک نظر پدیده مبارکی بود و آن این که بالاخره این ارباب ولایت و حفظ نظام پذیرفتند که در جمهوری اسلامی حق اعتراض به رسمیت شناخته شده است و هرگونه اعتراضی را نمی‌توان و نباید مبارزه با نظام و براندازی نامید.

 قطعاً این افراد و گروهها که در چهره معترض ظاهر شده‌اند اکنون بهتر درک می‌کنند که آنهایی که در سال 88 به روند انتخابات اعتراض داشتند برانداز نبودند و تهمتهایی که در این چند سال به آنها زده‌اند پایه و اساسی ندارد و صرفا ریشه در این تفکر ناصواب داشته است که اساسا در جمهوری اسلامی مقوله‌ای به نام «اعتراض» معنی ندارد و هرگونه اعتراضی مساوی است با ضدیت با نظام و اصل ولایت‌فقیه!

اکنون که خود ولایتمداران سردمدار اعتراض به گوشه‌ای از کار نظام شده‌اند باید میدان وسیعتری برای منتقدان و مخالفان در خصوص اعتراض و اظهارنظر قائل باشند. اگر این عمل تحریم را رقبای اصلاح‌طلب این نشریات و خبرگزاریها مرتکب شده‌ بودند معلوم نیست چه برچسب‌هایی می‌خوردند از قبیل ضدیت با نظام و شاد کردن دشمن و اجرای دستور خارجی‌ها، و ای بسا برخی از آنها اکنون در بازداشت به سر می‌بردند.

به هرحال این تحریم را باید تحریم مبارک نامید، تحریمی که شاید نقطه عطفی برای تغییر نگاه برخی اصول‌گرایان به مقوله انتقاد و اعتراض باشد و به دنبال آن برخی سخت‌گیریها با منتقدان و معترضان کاهش یابد و از جمله به سخت‌گیریهای خود درباره بازداشت‌شدگان مرتبط با حوادث سال 88 پایان دهند.


وکیل المله یا وکیل الدوله

 

به نام او که هستی از اوست

این روزها خبرهای زیادی از گوشه و کنار کشور وجهان قابل توجه است، جنگ با داعش، سقوط هواپیمای روسیه، حمایت استکبار از کشورهای همسایه، نمایشگاه مطبوعات، دستگیری چند مظنون به اتهام جاسوسی، وام های دولت برای مسکن و ماشین، بحث رکود اقتصادی، اما یک مسئله ای که می تواند تا حدودی اهمیت بیشتری پیدا کند مسئله انتخابات پیش رو است که رقابتی تنگاتنگ بین جریان اصلاح طلب و اصول گرا ایجاد خواهد کرد، رقابتی که گاهی تعبیر به همدردی بعضی نهاده و ارگانها از یک جبهه و حزب (هر چند احزاب واقعی در حال حاضر نداریم ) شده و گاهی نیز همین مسائل پاشنه ی آشیلی شده برای اعتراضات دیگرران، اما در کل این انتخابات و انتخابات دیگر را نباید تنها وسیله ای قرار دهیم برای شور مردم و آنگاه که به شعور می رسیم از مردم فاصله بگیریم، باید شور و شعور مردم را با هم ستود، باید لایه ها و قشرهای جامعه را به رقابت دعوت کرد و اندیشه و آرای آنان را نیز بعد از انتخابات توشه راه سازندگی و آبادانی کشور خویش سازیم، چرا که همه چیز را همگان دانند.

اما سخنی نیز با کسانی که خود را در معرض انتخاب دیگران برای نمایندگی مردم  قرار خواهند داد، روی سخن کلی است و به جناح و گروه بستگی ندارد، به تک تک اشخاص جامعه چه منتخبین چه انتخاب شوندگان، همه را شامل می شود تا ما که می خواهیم انتخاب کنیم بدانیم چه کسانی بهتر است انتخاب کنیم و آنان که خود را در معرض انتخاب قرار می دهند بدانند مردم به صداقت و توان آنها رأی خواهند داد.

منتخب مردم چه کاره است؟ یعنی نماینده مردم، از طرف مردم چه چیزی را نمایندگی می کند؟

نماینده یعنی وکیل مردم بودن، به همین دلیل بعضی را از قدیم الایام به وکیل الدوله معرفی می کردند تا وکیل المله چرا که دادها و فریادهای او از گلوی مردم و موکلین خود نبود که از گلوی دولت بر می خواست. آنان فراموش می کردند که وکالت از طرف مردم دارند نه دولت، فراموش می کردند که در کارزار انتخاباتی چه وعده هایی داده بودند یا نه فراموش نکرده بودند و تنها وقتی در پشت صندلی قرمز یا سبز می نشینند به حماقت بعضی ها می خندند که چه زود کلاه سرشان رفت!!

نماینده مردم یعنی وکیل المله بودن یعنی قبول وکالت مردم، نگاهی به بحث وکالت همه را به این مطلب راهنمایی وسوق می دهد که وکیل مردم بودن یعنی برای مردم بودن، یعنی زبان مردم بودن، خود را ندیدن و مردم را دیدن، یعنی سر تعظیم فرود آوردن در مقابل موکل یعنی بهترین ها را برای موکل خواستن یعنی اجیر مردم بودن یعنی خواسته های خود را به کنجی نهادن و دویدن به دنبال خواسته های مردم. یعنی پاره کردن کفش برای مردم، یعنی تلاش برای بیان گفته های مردم و رساندن فریادها و ناراحتی های مردم به دیگر قانون گذاران و مجریان، یعنی وکیل مردم بودن در سؤال از قوای مجریه و قضائیه، یعنی درگیر شدن منطقی و قانونی با همه برای مردم، یعنی خود را ندیدن و مردم را دیدن، حال با این اوصاف چه کسی حاضر است این اجیر شدن را با خرج سرمایه خویش (به اصطلاح پول دادن از جان دادن سختر است برای بعضی البته) بدست آورد؟! بدون آنکه شهوت پست و مقام و قدرت و ثروت داشته باشد؟! مگر آنکه 1- بی فکر باشد!! 2- دروغ بگوید. 3- شخصی خود ساخته باشد و هوای شیطانی نفس خویش را زیر پای خود لگد کوب کرده باشد. مگر نه این استکه قدرت از شراب مست کننده تر است؟؟!!!

البته مردم هم به دنبال فرشته نیستند و منتظر نمی مانند این چنین افرادی از آسمان بیایند، البته اگر هم باشند معمول آن استکه در انتخابات شرکت نمی کنند، اما مردم به دنبال کسانی هستند که به این چهارچوب نزدیک تر باشند و بتوانند حداکثرهای آنان را جامه عمل بپوشانند، نه اینکه بعد از اخذ رأی مردم، مرا به خیر و شما را به سلامت!! و حتی این رویه نیز نباید مثل نهادها و ارگان ها نیز داشته باشند. نباید بعد از انتخابات همه نفسی راحت بکشند که چه خوب انتخابات تمام شد، بلکه باید رقابت برای همه افکار و اندیشه ها و احزاب و گروه ها ادامه پیدا کند، و هر صدایی از هر کجا بلند شود و انتقادی بر کسی وارد شود، با همان تریبون صدای کسی هم که نقد شده است به گوش برسد. که اصل قانون اساسی است و فرمایشات امام و البته کسانی تفکرات خود و آرزوهای خود را در پشت تفکرات امام و مقام رهبری پنهان ننمایند، بلکه چنانکه استاد مطهری فرمودند اگر افرادی کمونیستی نیز فکر می کنند در چارچوب کمونیستی خود استدلال بیاورند نه اینکه در پشت مقدسات خود را قایم نمایند.

 


سی ویژگی یک ایرانی

به قلم دکتر محمود سریع‌القلم
در ادامه سلسله مطالب "سی ویژگی" ، دکتر محمود سریع القلم، این بار "سی ویژگی ایرانی مطلوب" را برای عصر ایران به رشته تحریر در آورده است که حاوی نکات جالب و تأمل برانگیزی است.

30 ویژگی ایرانی مطلوبدر ادامه سلسله مطالب "سی ویژگی" ، دکتر محمود سریع القلم، این بار "سی ویژگی یک ایرانی مطلوب" را برای عصر ایران به رشته تحریر در آورده است که حاوی نکات جالب و تأمل برانگیزی است.
 
1.    بسیار کم حرف می‌زند چون کار و فعالیت به او فرصت حرف زدن نمی‌دهد؛

2.    وقتی با مشکلی روبرو می‌شود، دیگران را سرزنش نمی‌کند؛

3.    به ندرت در رانندگی بوق می‌زند؛

4.    در پی قهرمان شدن نیست؛

5.    از ادب و تعارف برای پوشاندن ضعف‌های خود استفاده نمی‌کند؛

6.    مسئولیت کوتاهی‌ها و اشتباهات خود را با صراحت می‌پذیرد؛

7.    آنقدر قابل پیش‌بینی است که دیگران به او اعتماد می‌کنند؛

8.    آنقدر نیاز‌های خود را معقول کرده‌ که از دروغ گفتن بی‌نیاز شده است؛

9.    اگر در قراری یک دقیقه دیر کرد از میزبان عذرخواهی می‌کند؛

10.    تا می‌تواند در مورد دیگران قضاوت نمی‌کند و به کرات می‌گوید من نمی‌دانم؛

11.    در میان غیرایرانیان، همه جذب نظم، کرامت و دانش او می‌شوند؛

12.    از عملکرد خود ناراضی است و بسیار کم در مورد خودش صحبت می‌کند؛

13.    محال است آَشغالی به زمین یا بیرون پرت کند؛

14.    دفترچه‌ای دارد که در آن ضعف‌های خود را نوشته و برای اصلاح آن‌ها برنامه دارد؛

15.    با رقیب و مخالف خود مانند رفتار پیامبر برخورد می‌کند؛

16.    در گوشه‌ای از منزل او، پرچم ایران دیده می‌شود؛

17.    فعالیت در محیط بین‌المللی را فرصتی برای یادگیری و اثرگذاری می‌داند؛

18.    حسادت نمی‌کند چون به قواعد خلقت و اهتمام انسان‌ها معتقد است؛

19.    بدگویی کسی را نمی‌کند چون می‌داند در مورد ضعف‌های خود می‌تواند ده صفحه بنویسد؛

20.    در هفته با ده نفر تماس می‌گیرد و احوالپرسی می‌کند بدون اینکه با آن‌ها کاری داشته باشد؛

21.    جهان‌بینی خود را به تناسب مخاطب تغییر نمی‌دهد؛

22.    زندگی خود را با رنگ‌های شاد، گل، هنر، موسیقی تزئین کرده است؛

23.    از تأیید دیگران بی‌نیاز است؛

24.    در ماه حداقل یک کتاب را با دقت و نشانه‌گذاری تمام می‌کند؛

25.    هر وقت با او ملاقات می‌کنیم متوجه می‌شویم از دفعه قبل انسان بهتری شده‌است؛

26.    برای حفظ سلامتی خود، برنامه منظم دارد؛

27.    هر آجری در زندگی خود بر روی آجری دیگر گذاشته با زحمت بوده و نه با رانت؛

28.    به قدرت و سمت به عنوان فرصتی برای بهبود وضع زندگی خود نگاه نمی‌کند؛

29.    با ایرانیان دیگر بسیار همکاری کرده و از تعارض، درگیری و اختلاف با آن‌ها پرهیز می‌کند؛

30.    دایره معاشرتی او با افراد توانمند و غیر مطیع است.

 

مقایسه دو هفته نام دهه شصتی و دهه نودی

تیترهای زیر را با دقت بخوانید

« انقلاب علیه انقلاب»11/1/1360، «به یاری آوارگان جنگ بشتابیم»19/1/1360«ضد انقلاب را افشا کنیم» 19/1/1360 «خواسته های عادلانه مردم کردستان همچنان بی پاسخ مانده است» 26/1/1360« شما ما را پاک سازی کنید و ما دشمن متجاوز را» 26/1/1360، «طبقه کارگر ستون انقلاب»9/2/1360، «درباره بودجه 1360 دولت رجایی، افزایش صادرات نفت نمی تواند چاره ساز نتایج مخرب ناشی از کسر بودجه باشد»9/2/1360، « پیگیر و بی امان تا آخرین نفس علیه تجاوزگران خواهیم جنگید» 16/2/1360. از هفته نامه کار اکثریت ارگان سازمان چریکهای فدایی خلق ایران.

و تیترهای «خسارت های بزرگ بر جام» 3/8/1394، «ستاد استقبال مازندران به دلیل عدم اقبال مردم به روحانی عذر خواهی کرد» 3/8/1394، «اجرا نشدن نود درصد سیاست های اقتصادی مقاومتی در دولت روحانی» 3/8/1394، «نفوذ در مسئولان سهل اندیش» 3/8/1394، « دولت علیه دولت» 9/8/1394، « چرا دولت، انتقاد را بر نمی تابد؟» «انگل های فاسد را از وزارت نفت اخراج کنید» 9/8/1394، «پاسخی مستند به ادعاهای بی سند توجیه گران دیپلماسی ذلت»9/8/1394. از هفته نامه 9دی ارگان جبهه پایداری،

مقایسه این تیترها می تواند ما را با تاریخ احزاب و گروهها آشنا کند و نحوه تلاش آنان در جهت اهداف مورد نظرشان به خوبی روشن نماید تیترهای قسمت اول این یاد داشت، تیترهایی است که هفته نامه کار اکثریت ارگان چریکهای فدایی خلق در ابتدای انقلاب برای مخاطبین خود بر می گزید و شاید خواننده های آن زمان برایشان اینگونه تفسیر شده بوده که این تیترها به نوعی رسالت صداقت، ملی گرایی و اسلامگرایی این گروه به رخ مخاطبین خود می کشد، اما مرور زمان چیز دیگری را برای این گروه و مردم به نمایش گذاشت و پشت پرده این گروه که تنها به منافع گروه خود و حتی منافع سران خود می اندیشید عیان کرد، گروهی که دم از مردم می زدند، دم از انقلاب می زدند و از دلسوزیشان برای مردم می گفتند به یکباره دست به اسلحه برده و علیه همان مردمی که برایشان سنگ به سینه می زدند قیام کردند، چرا چون تنها منافع سران گروه مهم بود و برای رسیدن به آن هر نوع بیانی برای خود آزاد ی بیان می دانستند و برای دیگران، مخالفت با آزادی دیگران.

تیترهای قسمت دوم تیترهایی است که هفته نامه 9دی برای مخاطبین خود برگزیده است، با این حال تیترهای 9دی نیز مراجعه کننده به تاریخ را به این فکر وا می دارد که به راستی این تتیرها منافع مردم و انقلاب را تأمین می کند یا منافع سران گروه را، ونه حتی منافع گروه را، چرا که بسیاری از افرادی که تعلق خاطری به این گروه نیز داشته باشند چه بسا این فکر یک بار به ذهنشان خطور کند که به راستی ممکن نیست ما هم اشتباهی کنیم؟! و اگر این فکر هم به ذهنشان خطور نکند علت آن همان جو و سرو صدایی است که به راه انداخته می شود که نکند یاران ما به چیزی غیر از آنچه ما می خواهیم هم فکر کنند! این مقایسه نه به معنای آن است که این گروه نیز خدایی نخواسته کمونیست شده و یا هستند، نه چنین نیست، اما به راستی آیا این نوع موضوع گیری بخاطر مردم و بخاطر اسلام و انقلاب است؟! ا گر چنین است چرا با تیترهای آن زمان همآوردی نزدیکی دارد؟ و چرا سیاست « بنویس و منتشر کن» هر اتفاقی بیافتد مهم نیست اجرا می شود؟!


اتاقهای تفتیش عقاید!!!

آفتاب: آیت‌الله محسن غرویان در واکنش به برخی گزار‌ش‌های منتشر شده در سایت‌های نزدیک به حلقه پرتو و آیت‌الله مصباح گفت: اگر لازم بدانم پرده از تهدیداتی که این گروه علیه من انجام دادند، برمی‌دارم.
به گزارش آفتاب، غرویان در گفت‌وگو با سایت انتخاب گفته است: تحلیلی که این سایت ها منتشر کرده اند، پیرو مصاحبه اجباری از بنده در سال 83 بود که در نشریه پرتو منتشر شد.
مرا تهدید کردند که ماشینت را آتش می‌زنیم و به همسرت می‌گوییم با یک زن رابطه داشته‌ای/ اتاق‌های‌شان به شکل اتاق‌های شکنجه ساواک طراحی شده
وی افزود: مصاحبه ای که در آن سال از بنده گرفته شد، تحت فشار تهدید های مهندسی شده ای بود که نسبت به من روا گردید و بدیهی است که در آن مصاحبه حقایق عنوان نگردیده است، لذا اگر بخواهم واقعیت پشت پرده آنتوبه نامه را بیان کنم حرف ها و افشاگری های زیادی برای گفتن دارم و هویت خیلی از آن افراد و دست اندرکارانی که در آن زیر زمین تفتیش عقاید در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در قم حرف های بسیار خلاف قانون و شرع  می زدند را افشا می کنم.
استاد حوزه و دانشگاه افزود: این افراد باید محاکمه شوند، لذا بنده به خاطر ملاحظاتی که در آن زمان داشتم و الان هم تا حدی دارم همه زوایای آن مصاحبه اجباری و زیر فشار تهدید را بیان نکرده و نمی کنم.
وی اضافه کرد: اما اکنون صرفا از باب روشنگری برای خوانندگان و ثبت در تاریخ، زوایایی از آن ماجرا را بیان می کنم.
استاد حوزه و دانشگاه تاکید کرد: اینها باید بدانند که من ریز آن اتفاقات را هنوز افشا نکردم ولی اگر لازم باشد حرفها و الفاظ رکیک و تهدید های مجموعه پرتو به من  را به جهت روشنگری ملت ایران افشا خواهم کرد
غرویان با بیان آنکه ماجرای زیرزمین تفتیش عقاید موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی اسفناک است، گفت: این افراد توبه نامه اجباری و تحمیلی از جانب بنده را تنظیم کرده و منتشر کردند. .
استاد حوزه و دانشگاه در تشریح اتاق تفتیش عقاید در موسسه مصباح یزدی گفت: در زیر زمین موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، اتاقی بود که روی آن نوشته شده بود؛ ورود مطلقا ممنوع.
وی افزود: این اتاق کاملا به اتاق هایی که ساواک در آن اقدام با بازجویی می کرد شباهت داشت . در این اتاق به هر فردی از اساتید و طلاب که مانند آنان فکر نمی کرد، فحاشی می شد و الفاظ رکیک به آن ها نسبت داده می شد. تمامی این مسائل در زمان دولت آقای احمدی نژاد صورت می گرفت.
غرویان در ادامه در تشریح این تهدیدات اظهار داشت: این آقایان می گفتند به قصد لطمه زدن به آبروی بنده، با همسر بنده تماس می گیرند و به دروغ عنوان می کنند که بنده با خانم اجنبیه ای ارتباط داشته ام و یا تهدید به آتش زدن ماشین و یا بی احترامی به لباس و عمامه من  و بی آبرو کردن بنده در مقابل مدرسه فیضه می کردند. همه این تهدیدات بدین منظور انجام می شد که من دست از مواضع سیاسی و فکری خود بردارم.
وی در توضیح هویت تهدید کنندگان گفت: این تهدید ها از طرف حلقه پرتو صورت می گرفت و کاملا مشخص بود که با حمایت هایی که می شدند می توانند این تهدیدات را عملی کنند.

حسین مظهر ...

این روزها مصادف است با ایام سوگواری بزرگ مردانی که قلم عاجز است از وصف واقعی و حقیقی آنان، با این حال مگر می شود نگفت و ننوشت؟! نگاهی به قیام حسینی سال 61هجری قمری، جنبه های اجتماعی وسیاسی و فرهنگی خاصی از زندگی این ابر مردان ایثار و شهادت می گشاید، که هر ورقش دفتری است از معرفت، نگاهی به وضعیت اجتماعی وسیاسی دوران این امام همام تا حدودی وضعیت اسف انگیز جنایات مردمان آن زمانه که البته مقصران اصلی نیز خود بودند روشن می کند. امام در دوره ای می زیسته که نفاق به نام اسلام به خوبی درمیان امت اسلامی جا باز کرده و خود را در قالب حق پنهان نموده است!! و فتنه ای شده است تا هر کسی به بهانه ای به گوشه ای هدایت کنند، غدیر به کلی فراموش شده چرا که حتی آنان که به فرستادگان خلیفه نیز زکات ندادند و به جرم ارتداد به قتل رسیدند، خلیفه را خلیفه ای نبود که پیامبر معرفی کرده بود و لذا با آنان به مخالفت پراختند، و این قوم و شهر به سزای اعتقاد خود رسیدند!! و کسی از مسلمانی دم بر نیاورد و حتی به قاتلان آنها هم جایزه داده شد!! این یک سند تاریخی است که بماند در جایی دیگر بحث خواهد شد به حول وقوه الهی. زمانه تربیت امام، زمانه ای است که مردمان آن خود به خلافت امیر المؤمنین آنهم با تأخیر چند ساله ایمان دارند، اما دست به خروج بر علیه او می زنند و جالب اینکه عده ای خروج دیگران را بر علیه خلیفه ای که حتی شیخین نیز او را قبول دارند، و خود به خلافت او اعتراف کرده اند را خروج بر علیه اسلام نمی دانند و کارهای معاویه را تنها به اسم صحابه پیامبر(ص) توجیه می کنند اما خروج امامی که حقش غصب شده، و بر بدعتی که در اسلام بوجود آمده یعنی همان ملوک الطوایفی قیام کرده، خروج از دین دانسته!!! و در حالی که در اندیشه سیاسی خود اعتراف یک صحابی پیامبر را برای جانشینی پیامبر(ص) به عنوان حجت قبول دارند، حرکت امام و صحابی و یا به تعبیر آنان از توابع صحابی را قبول نداشته و استدالالت دروغگویی میمون باز شرابخوار را ترجیح می دهند!! البته نباید از ترس این جماعت در از دست دادن دنیای خود شک کرد که اعتقادشان نیز متأثر از ترس آنان بوده است.

در هر حال این جماعت جماعتی است که خدا و پیامبر را در پشت زرهای معاویه وابن زیاد فراموش کردند و از اسلامی دم زدند که ضرری برای آنان نداشته باشد یعنی نه با خرافات بجنگد و نه با بدعت مخالفت کند و تنها و تنها به روزه ای و نمازی و خمسی اکتفا و دنیایشان تأمین کند چنانکه خلیفه این نوع اسلام می گوید من آمدم برشما حکومت کنم و کاری به عقبایتان ندارم، و با منطق این جهانی و ماکیاولیستی خود بر جامعه اسلام حاکم شده بود و دروغ و ریا را حاکم کرده بود به طوری که اگر کسی خلاف آنچه درمنابر گفته می شد عمل می کرد و یا امیرالمؤمنین علی (ع) را نعوذ بالله لعن!!! نمی کرد سر خود را و خانواده خود را با فجیع ترین روش داعشی از دست داده بود. جامعه اسلامی که تنها کلمه اسلام را حمایل خود کرده بود و همانند بسیاری از جوامع امروز اسلامی نه اخلاقی اسلامی در آن خود نمایی می کرد نه یک رفتاری اسلامی جلوه گر بود، حاکمان و به اصطلاح خلیفه مسلمین!!!جز نفاق و دو رویی و شرابخوارگی چیزی به عنوان فرهنگ سیاسی درجامعه مسلمین حاکم نکرده بود، دورانی بود که حتی به تعبیر خود آنان عالمان و عادلان و بهترین افراد بشر و نزدیکترین افراد به رسول خدا را با تیغ خیانت سر بریده بودند، علی (ع) را با ضربت کین و حسن (ع) را با جام زهر به شهادت رسانده بودند، نباید انتظاری از آنان جز همان خیانتها داشت، و صد البته این جو را حاکمان توسط همین مردمان ساخته بودند، و الا هزاران نفر حامی در یک شبانه مسلم را تنها نمی گذاشتند و برای بدست آوردن یک کیسه زر به مسلم پشت نمی کردند. به هر حال جامعه ای که معاویه و یزید مدتهای مدیدی حاکمان آن بود البته نباید فراموش کرد که ماکیاولیستیها همانند معاوینیسم ها معتقدند که اگر می خواهید مردم همانگونه که شما می خواهید تصمیم بگیرند اطلاعاتی که در اختیار مردم قرار می دهید کانالیزه شده باشد تا همان چیزی تصمیم بگیرندکه شما می خواهید، و معاویه نیز چنین عمل کرد، لذا مگر انتظاری بیش از آن باید داشته باشیم که مردمانش به دین حاکمانشان نباشند و لذا کشتن امام رحمت و بزرگی و مردانگی برایشان همچون آب خوردن آسان و گوارا می نماید!!!

آنچه امام حسین و یاران باوفایشان از جماعت کنونی ما خواهانند تنها مراسمات ظاهری و سینه زدن ها نیست، تنها شب زنده داری برای تاسوعا و عاشورا نیست، بلکه مخالفت با زور و ظلم و استبداد درونی و خارجی است، مبارزه با دو رویی، چپاول و ریا و تزویر است، مقابله با شرابخواری و ربا خواری است که جامعه اسلامی را به سمت هلاکت و نابودی می برد. مقابله با افراط و تفریط است مقابله با خود برتر بینی و حمایت از عقل جمعی است، که باید یقین داشته باشیم اگر جامعه ای بوجود بیاوریم که عاقلان تصمیم گیرنده اصلی باشند به یقین اشتباه آن بسیار ناچیز خواهد بود، عقل جمعی که با فرهنگی ساخته شده باشد که ریا و تزویر و دروغ در آن خود نمایی نکند و صداقت و مردانگی و عقل جمعی به کنجی نخزیده باشد، جامعه ای که من اگر فریاد می زنم اجازه فریاد زدن به دیگری نیز داده باشم، من اگر حتی توهین می کنم اجازه توهین به طرف مقابل نیز داده باشم و مخالفین داخلی را با دشمنان خارجی یکی ندانم، دشمن، دشمن است و در پی فرصت تا مرا نابود کند اما دوست آن است که عیبم را بگوید ولو من آن بیان تیز را نپسندم، مگر غیر از این است که باید دستورات فردی و اخلاق فردی خود را باید در جامعه محک بزنیم تا ببینیم آیا به درستی دریافته ایم که تحمل دیگران را داریم ولو بر علیه ما باشند، آیا با دیگرانی که مخالف ما هستند مدارا را چنانکه در اخلاق هست می توانیم داشته باشیم، آیا می توانیم جامعه ای بسازیم که فرهنگ ضد استکباری و استبدادی داشته باشد آیا همچنانکه با دخالت آمریکا در امور زندگی کشورمان مخالفیم و نه تنها آمریکا هر کشور دیگری نیز اگر در کشور ما دخالت کند مخالفت سر سختانه داشته باشیم، آیا با این موضوع نیز مخالفت می کنیم که خود را حق مطلق ندانیم و شیطان را بر نفس خویش حاکم نگردانیم تا هر آنچه بخواهد ما از روی میل و رغبت انجام دهیم و خوشحال باشیم از اینکه مطابق اسلام عمل می کنیم؟! آیا می توانیم ظلم را نه تنها در حق خود و دیگران را قبول نداریم بلکه با قدرتی که در دست داریم (هر کس به اندازه توان خود مثل یک پدر برای خانواده ) می توانیم به کسی ظلم نکنیم و لو با یک تهمت زدنی که دیگری توان پاسخگویی نداشته باشد؟! آیا امام حسین (ع) رفت شهید شد تا ما بخشیده بشویم؟! یا شهید شد تا ما یاد بگیریم در سخت ترین مراحل زندگی باید به دنبال حق باشیم و لو علیه خودمان باشد!! آیا زینب کبری(س) آن همه مصیبت را تحمل کرد تا ما یک شام غریبان برای او شمع روشن کنیم و از روشن شدن شمعهای وجودیمان و سو چراغهای نورانیت درونیمان غافل بمانیم؟! آیا امام زین العابدین (ع) را تنها باید در یک حالت بیماری در کربلا ببینیم و از آموزه هایش در صحیفه سجادیه خبری نداشته باشیم؟!

این ایام که ایام امر به معروف و نهی از منکر است بر همه لازم است ابتدا از درون خود شروع کنیم و علاوه بر دعوت به اسلام با اعمال خود، با کلام و گفتار خویش دیگران را به رعایت قانون در هر مرحله ای از زندگی و هر مرحله ای از مسئولیت دعوت نماییم، و اگر قرار است رعایت قانون راهنمایی ور انندگی کنیم ابتدا باید خود حتی در حال پیاده از چراغ قرمز نگذریم، تا اگر موتوری در حال عبور دیدیم و حتی با یک نگاه به او فهماندیم که خلافی مرتکب شده است، او با جان و دل خواسته ما را اجرایی کند، و الا در حالی که از یک خیابان در حال گذری و موتوری با بی نزاکتی خویش چراغ قرمزی را رد می کند گفتن ما توهین به او خواهد بود، و البته افرادی که در پستها و مقامات متعددی نیز هستند نه می توانند به دیگران توصیه کنند که خیلی به دنبال مادیات نباشید و نه این حق را دارند که دیگران را به قناعت دعوت نمایند، آنان نه حق دارند برای مردمی که ساعتها کنار یک میدان می مانند برای کسب روزی حلال و اینکه شاید کاری برای امروزشان پیدا شود توصیه به دین داشتن کنند و نه حتی اجازه استفاده از تریبون های با مخاطب زیاد دارند، اگر قرار است به قول امام خمینی با منکرات مخالفت کرد باید گفت منکرات همین منکرات کوچک در سطح مردم عادی نیست منکرات آنانی هستند که نه می فهمند بیکاری چیست و نه می فهمند بچه مریضی که پدرو مادرش برای درمان او هیچ پولی در بساط ندارند چه می کشد!؟ آنان امر به معروف را تنها به انچه خود می فهمند معنا می کنند، نه پست های متعدد خود را خلاف می دانند و نه به جای مردم حرف زدن و تصمیم گرفتن خود را جرم.  


پسا برجام و پسا تحریم

 

ایران پسا تحریم

روزهای پیش رو روزهای حساس سرنوشت کشور است، روزهایی استکه جناح های کشور باید مصالح ملی و نظام را بر مصالح شخصی و گروه ها تقدم بدارند، خوش خیالی است اگر بگوییم دشمنان ما که تنها به دنبال منافع خود هستند از این به بعد هیچ کاری با ما ندارند، و ما را به خود واگذار می کنند که هر کاری خواستیم انجام دهیم و بخصوص اگر آنان منافع خود را چه بالقوه چه بالفعل در خطر ببینند، حتی ممکن است زمانی بخاطر منافع خودشان توافقات ما را نادیده بگیرند، که البته ما از باب عمل به دستورات بزرگان دینمان عمل نمایید هر دستی که برای صلح به طرف ما دراز شود لزومی به پس دادن آن نمی بینیم، به توافق هسته ای با کشورهایی که تنها به دنبال منافع خود هستند رسیده ایم و البته آنرا صرف کسب منافع نه برای خود می دانیم نه برای آنان، بلکه بازیی بوده که ما در حد توانمان و آنان در حد توانشان به دنبال برد آن و کسب منافع کشور خود بوده ایم، به هر حال زمان درگیری های جناحی برای مسائل به سر آمده و باید خود را آماده پسا تحریم و پسا برجام نماییم، دنیایی که همسایگان آن نیز در هر موقعی به دنبال فرصتی برای ضربه زدن به ما هستند همچون قطر و عربستان و امارات که امارات از کسب میلیارد دلاری قطر در میدانهای گازی مشترک تا پایین نگه داشتن قیمت نفت توسط عربستان و از طرفی دیگر ادعای گاه وبیگاه امارات برای جزایر همیشه ایرانی تنب کوچک و بزرگ، و چه دشمنیهای دیرینه ای که روباه پیر با هماهنگی کفتارانی چون آمریکا و فرانسه و آلمان که تنها و تنها به منافع خود می اندیشند و حتی تعهدات بین المللی چون توافق هسته ای را با ایران که به نفع خود می دانند به شرطی عمل می کنند که منافع ملیشان در آن نهفته باشد و بر عکس جامعه ما که در حق خود متفرق هستیم، آنان در باطل خود یکدست. پس تنها انتظار ما از طرف های غربی عمل به توافق است نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر چرا که طبق دستورات اسلامیمان ما عمل به تعهدات داخلی و خارجی را یک تعهد دینی دانسته و خلاف آنرا حرام می دانیم، و این آنان هستند که باید متعهد بمانند.

نیروهای درونی کشور که تجارب مختلفی چه در کند روی چه در تند روی و چه در حرکت معتدلانه دارند خوب دریافته اند که دنیا به ما روی خوشی نشان نمی دهد، مثلا بیاید دست ما را بگیرد و کمکمان کند چنین نیست و البته به معنای فاصله گرفتن ما نیز از دنیا نیست بلکه باید با زبان همان ها با خودشان برخورد کنیم و منافع آنان را در منافع خود جستجو کنیم، و این خودمان هستیم که باید بعد از گرفتن فشارهای بین المللی که به ناحق هم بنا بر توهمات خودشان بر ما تحمیل کرده بودند گرفته شده، حال باید با تمام قوا تلاش نماییم زیر ساختهای ریلی، هوایی، زمینی، دریایی، علمی، پزشکی و بهداشتی در فرصتی که با این توافق به بدست آورده ایم بسازیم و با توان علمی کشوری و داخلی خود را به جهانیان ثابت نماییم و انقلابمان را با فرهنگ انقلابی وعلمی به عنوان الگویی مناسب به دنیا معرفی کنیم، الگویی که انتخابات در آن آزاد، مشارکت سیاسی بالا، احزاب با فرهنگ و با اخلاق، دوستانی با رقابت صحیح، مبارزانی دلیر در هنگام برخورد با تجاوز و عاشقانی به فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی، که تنها به تکامل بشری فکر می کنند و نه پیشرفت برای گروهی و به دست گرفتن قدرت توسط آنان.

در این دنیای پسا تحریم و پسا برجام، باید به شعار سالی رهبری توجه بیشتری داشته باشیم و همدلی لازم است و استفاده از تجارب گذشته، تا چراغی برای آینده خویش سوز دهیم. به امید حق. 

 


درباره برجام و راه نفوذ دشمن

به نام خالق آفرینش

سرگذشت برجام و راه های نفوذ دشمن

این روزها برجام در مجلس شورای اسلامی به تصویب نمایندگان رسید، و باید از همه موافقین و مخالفین هم تشکر کرد، مخالفینی که با منطق و دفاع از منافع ملی در صدد بودند به اصطلاح خودشان مانع از تحمیل زوری بر مملکت باشیم و نه آنانی که حب و بغض جناحی داشتند، چرا که مگر می شود هشت سال دلواپس نبود وبه یک باره کاسه از آش داغتر شد؟؟!! بماند. و تشکر از موافقینی که وضعیت سردرگمی مردم و مخصوصا سرمایه گذران را درک کرده و سر نخ درکلاف پیچیده اقتصاد را به آنان واگذار کردند تا خود بمانند و بر نامه های خلاق و از طرفی دولت بماند و فرصت بیشتر برای طرح ها و لوایحی که قرار است اقتصاد این مملکت را از رکود خارج و به مرحله رشد برساند. به امید آنروز.

راه نفوذ راباید بست .اما این روزها باز هم مسئله ای دیگر مطرح است و آن فرمایشات رهبری انقلاب برای تمام دلسوزان به فرهنگ و استقلال کشور، تمام متدینین و متقین در فرهنگ کشورمان، نکاتی که می شود برای هر کدام دریایی بحث کرد و دریایی نوشت و دریایی هم گوش کرد. راستش وقتی فرمایشات رهبری را گوش می کردم و دیدم این سؤال در ذهنم خطور کرد که وظیفه من و ما چیست؟! آیا بنده به عنوان یک فرد در جامعه و کسی که به قول خودش دغدغه فرهنگی دارد، آیا تا بحال نگاهی فرهنگی نیز به خانواده واقوام خویش داشته ام؟! آیا تلاش نموده ام که علاوه بر خوب رفتار کردن و متخلق بودن خودم به خانواده خویش نیز این ادبیات را بیاموزم؟ آیا اگر من به نظر خودم یک فرد فرهنگی (به معنای با فرهنگ و دوستدار فرهنگ) هستم اطرافیان من نیز از این فرهنگ من استفاده کرده اند و متوجه این فرهنگ من شده اند؟ آیا بنده به عنوان یک مسئول در بخش خودم زیردستانم از اخلاق خوب و مدیریت خوب من حرف می زنند یا از گنده دماغی من؟ خلاصه راه های بستن نفوذ ابتدا از درون خود و خانواده و دوستان واقوام شروع خواهد شد. نگاهی به آمار و ارقام کشوری گویای بیلان های کاری ما در ابعاد مختلف فرهنگی است، که اگر از خنده دیگران نترسیم ما خود را با فرهنگ ترین کشور در دنیا بدانیم!! چرا که بیشتر از هر جایی و هر مکانی بودجه صرف می کنیم، اما در بعد عملی وقتی وارد اجتماع می شویم درست بر عکس بیلان کاری خودمان، جامعه مان دچار مشکل است!! چرا؟؟!!

نگاهی به وضعیت مسئولان کشوری و لشکری، رده بالا و پایین و نگاهی به وضعیت جامعه از لحاظ شغلی و اقتصادی، خود گویای همه چیز است، آنانی که راه نفوذ را باز می کنند و آنانی که به سادگی می شود در قلبشان هم نفوذ کرد، کسانی که راه نفوذ را باز می کنند، کسانی هستند که با وضعیت معیشت خوب به دنبال بدست آوردن منافع بیشتری هستند، اگر از لحاظ ثروت ارضا شده باشند (که نشدند) به دنبال قدرتند، آنانی که به لحاظ قدراشباء شده باشند (که نشدند) به دنبال ثروتند، و در واقع جامعه ما گوشه ای از جهان سوم است که قدرت ثروت می آورد و ثروت، قدرت، آنانی هم که به آسانی در قلبشان نفوذ کرد کسانی هستند که در گرفتاری روزگار غرقند و تنها با دعا و ناله روز را به شب می رسانند و شب را به روز و تمام فکر و ذکرشان یک لقمه نان است به دست بیاورند اگر مشکلاتی چون مریضی و ازدواج پسران و دخترن و ... نداشته باشند. و در عوض کسانی از مسئولان هستند که در پستهای مختلف ریاست می کنند و جالب این است که به هیچکدام نیز نمی رسند و وای به روزی که چنین افرادی در مسئولیتهای فرهنگی باشند که با بودجه های فرهنگی عامل ضد فرهنگ خواهند بود. به هر حال ابتدا باید راه نفوذ فرهنگی و سیاسی را در خود واطرافیان خود ببندیم.


سخنان روحانی در اجتماع مردم ساری

فرارو- رئیس جمهوری در جمع مردم استان مازندران گفت: برجام باید وسیله ای برای انسجام و سکویی برای جهش اقتصادی باشد.

حجت الاسلام دکتر حسن روحانی روز دوشنبه در جمع مردم استان مازندران در ورزشگاه شهید متقی ساری افزود: اکنون در فرصت پسابرجام هستیم؛ در این شرایط نیاز به اتحاد، انسجام و همدلی داریم؛ اگر توانستیم در برابر دنیا به توفیقات بزرگ دست یابیم به خاطر رهبری با درایت، ایستادگی ملت بزرگ و بخاطر دیپلمات های غیور و کاردان ما در صحنه مقابله با دنیاست.

گزیده سخنان روحانی را در ادامه بخوانید:

  • تاریخ به ما خواهد گفت که ملت ایران در این مقطع تاریخی چه کار عظیم و بزرگی را به ثمر رساندند، شما در تاریخ پیدا کنید، اتفاق نیفتاده که کشوری را شورای امنیت به فصل هفت ببرد و در مسیر خطرناک جنگ و فشار قرار دهد و آن کشور با استدلال و ایستادگی از آن مسیر خارج شود.
  • ما متحد خواهیم ماند؛ همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، نباید برجام در میان مردم فاصله ای ایجاد کند؛ ما هدف واحد و مسیری واحد داریم و اشکال ندارد عده ای منتقد باشند و نظرات دیگری داشته باشند.
  • ما در قانون اساسی مسیر دموکراسی را برگزیدیم؛ در همه موارد آنچه اکثریت مردم می گویند می شود؛ در انتخابات ما نظر واحد نداریم کاندیدای واحد نداریم، رقابت داریم؛ کاندیدای مختلف داریم اما بعد از انتخابات، اقلیت هم همان راه را دنبال خواهد کرد؛ البته حقوق اقلیت هم همواره باید مد نظر باشد.
  • ما در ماه های آینده با رفع تحریم نشان خواهیم داد که ملت ما پیروز صحنه است؛ ما افتخار می کنیم بر این ملت غیور و بزرگمان؛ ما افتخار می کنیم این ملتی که در برابر مشکلات با مردانگی ایستادند و امروز پس از تحریم دست به دست هم می دهیم و شاهد رشد و رونق پایدار در اقتصاد کشور خواهیم بود.
  • امسال کشورهای ثروتمند نفت خیر به زانو در آمده اند؛ اینکه می بینید یک کشور ثروتمند همسایه 75 میلیارد دلار از صندوق می گیرد که امسال خودش را اداره کند؛ آن کشور جمعیت کم و ثروت زیادی دارد و بیشت از 10 میلیون بشکه نفت در روز صادر می کند.
  • هر کس چاهی برای برادرش بکند، اول خود در این چاه خواهد افتاد؛ شما دیدید چگونه خودشان در این چاه افتادند.
  • در شرایط تحریمی که داشتیم، ملت ما آرامش خود را در بازار حفظ کرد، دولت توانست در کنار ملت کشور را اداره کند، ما مسیر کاهش تورم را امسال با همه مشکلات دنبال کردیم؛ تورم امسال یکی از کشورهای نفت خیز، 3 برابر سال های قبل شد.
  • ما در زمینه رشد اقتصادی تا پایان هفته جاری بسته ای را به دولت ارائه خواهیم کرد که در شش ماهه دوم یک تحرک قابل ملاحظه در اقتصاد به وجود خواهد آورد.
  • این تحرک قبل از برداشتن تحریم است؛ در همین حالت با اتحاد و انسجام و همدلی شاهد خواهید بود که در ماه های پایانی امسال کشور شاهد یک حرکت و رونق می شود.
  • ما چرا دنبال مذاکره رفتیم؟ بعضی فکر می کنند که ما علاقه داشتیم به غرب نزدیک شویم؛ برای ما غرب و شرق فرق نمی کند، ما به دنبال منافع ملت مان، مصالح کشورمان هستیم؛ آنچه برای ما مهم است اشتغال جوانان و رونق اقتصادی کشور است.
  • من به عنوان نماینده شما، چطور رضایت بدهم که بخاطر تحریم هر جنسی که وارد کشور می شد و می شود 15 تا 20 درصد اضافه از جیب مردم پرداخت شود؟ ما حق نداریم از جیب مردم شعار دهیم.
  • هر کس می خواهد شعار دهد از جیب و زندگی خودش نه از زندگی فقرا و محرومین شعار دهد؛ ما با دنیا با شهامت و با قدرت مذاکره کردیم، تمام حقوقمان را گرفته ایم که در فرصت های بعدی برای مردم به طور کامل توضیح می دهم.
  • بعضی از سخنان را نشنیده بگیرید تا به موقع جواب آن داده شود؛ چه کسی است که از افتخار ملت ایران و غرور ایران ناراحت است؛ شما هم ضرر نمی کنید ناراحت نباشید.
  • اساس حرکت ما در این مذاکرات رفاه ملت ایران بوده، اساس ما در این مذاکرات این بود که رونق علم و اقتصاد را به این کشور بیاوریم.
  • ما به یک فضای نو و جدیدی با همت مردم و جوانان دیپلمات خود دست یافتیم و امروز عرصه جدیدی پا گذاشتیم و توانستیم به تمام جهانیان بگوییم همان طور که در هشت سال دفاع مقدس با ایثار و ایستادگی به پیروزی رسیدیم امروز هم با زبان منطق در دیپلماسی هم به پیروزی بزرگی دست پیدا کردیم.
  • دولت از راه های دیپلماتیک، حقوقی و سیاسی ابعاد فاجعه منا را پیگیری می کند.
  • پیگیری ما در حوزه دیپلماتیک و سیاسی و حتی حقوقی برای روشن شدن ابعاد فاجعه منا تا روشن شدن تمام ابعاد آن ادامه می یابد و این وظیفه دولت است.
  • در فاجعه منا علاوه بر حاجیان ایرانی، حاجیانی زیادی از کشورهای دیگر نیز در سرزمین وحی در شرایط سختی جانشان را از دست دادند و بسیاری از کشورهای اسلامی هنوز مفقودین زیادی از فاجعه منا دارند.

فرجام برجام چه می شود؟!

فرجام برجام

بررسی جامع اقدام مشترک بین ایران و کشورهای اروپایی و آمریکایی در مجلس شورای اسلامی روند قانونی خود را طی می کند، اما آیا این روند مصلحت را نیز طی خواهد کرد یا خیر؟

اینکه کمیسیون تخصصی مجلس این برجام را مورد دقت قرار داده جای خوشحالی است و باید مجلسی که مستقل از دیگر نهادهای حکومتی به کار خود رسیدگی می کند، را تقدیر به عمل آورد.

اینکه در کمیسیون نیز افرادی مخالف و موافق برجام وجود دارند نیز باز هم قابل توجه و ستایش است، اما نکاتی که شاید به نظر نگارنده بی دقتی است اینکه این برجام، یک توافق بین المللی است و در واقع اقدامی است مشترک که تمام کشورهای عضو آن بر این مبنا عمل کرده اند که به انجام آن متعهد باشند، خوب و بد آن نیز باید از روی انصاف قضاوت کرد اینکه افرادی بیانیه ای صادر کنند و آنرا به طور کلی تخریب نمایند یا عده ای با صوت و کف همه موارد آنرا شاهکار بدانند هر دو مورد خواست عقلای ملت نیست، بلکه آنچه مورد اهمیت است این استکه بیانیه ای که در کمیسیون بررسی به بیرون درز می کند باید مورد تأیید و امضای تمام اعضای کمیسیون باشد نه تنها تعدادی که مخالف بوده و همان را به عنوان بیانیه کمیسیون در رأس اخبار قرار داد، چرا که نتیجه این کار جز نا امید کردن مردم ومعطل گذاشتن لغو تحریم ها چیزی عاید کشور و ملت ما نخواهد کرد.

اما این سؤال برای تمام مردم و کمیسیون برجام باقی می ماند که به قول بعضی از اعضای کمیسیون آیا باید ما این ننگ را بپذیریم؟!

جواب این سؤال را باید در چند سؤال دیگر جستجو کرد و آن این که آیا کسانی که خود را مطیع رهبر می دانند نباید به این نکته مقام معظم رهبری دقت می کردند که فرمود من به این مذاکره کنندگان ایرانی اعتماد دارم ، اینها بچه های انقلاب هستند، اینان در خط مقدم مبارزه هستند، خوب اگر چنین است خائن دانستن این افراد توسط بهضی از افراد برجام و توهین بعضی از مجلسیون به فرزندان انقلاب چه معنایی می دهد؟!

در بررسی ممکن است این کلام رهبری را مثل پتک بر سر دیگران بکوبند که مجلس باید کار خود را انجام دهد و این یعنی کلمة حق یراد به الباطل چرا که یؤمن به بعض و یکفر به بعض نخواهد شد؟

بر فرض صحت ادعاهای شما،  و این که تمام نکات مثبت برجام به فراموشی سپرده شود و تمام نکات منفی آن همچنانکه در بیانیه آمده است صحت داشته باشد، خوب چه کار باید کرد؟ و آنگاه سؤالاتی که برای قاطبه مردم پیش خواهد آمد این است که مگر نه این است که هشت سال تمام برنامه های هسته ای و کشور در اختیار شما و دوستانتان بود؟! چه کاری را پیش بردید مگر نه این استکه بسیار باشدت بیشتر به قول خودتان پی گیر حقوق حقه ایران بودید؟ خوب چه چیزی نصیب ملت و کشور شد؟! چرا همین برنامه های خواسته شده شما در این هشت سال تحقق پیدا نکرد؟ چرا مشکلات عدیده ما ولو مسائل اندکی مربوط به تحریم ها بوده رفع و رجوع نشد؟! چرا در زمان هشت ساله تسلط کامل شما بر کشور همه این تصمیمات و قرارهای تحریم کاغذ پاره بود؟ و حالا همین کاغذ پاره ها سندی شده برای برسر کوبیدن مخالفین شما؟! چرا تا مدتهای قبل آمریکا را می توانستیم دور بزنیم حالا مخالفتهای آمریکا همه چیز شده و همه اقدام مشترک تنها با امضای آمریکا شناخته می شود؟!

پس به خود آییم و سودای بر کرسی نشستن ریاست جمهوری را با تصفیه حسابهای جناحی یکی نکنیم، چرا که اگر قرار باشد بعضی از این افراد کمیسیون کاندیدای مجلس و ریاست جمهوری هم بشوند، باید بدانند مردم فراموش کار نیستند ولو با بوق و کرنا، روزی، ده ها بار آنان را فرا خوانی کنیم و خود را حق و دیگران را باطل بدانیم.  آیا برفرض ناقصی های مطرح شده در برجام به قول شما ها دشمن ما به تمام خواسته هایشان رسیده اند؟! که اگر بگویید بله بی انصافی است چرا که آنان ولو با جنگ نه تنها قصد بر چید تمام صنایع ما را دارند که حتی در صدد جمع کردن پیچ مهرهای صنعت هسته ای ما هم هستند که البته اگر کار به اینجا برسد مطمئن باشید (من یکی از شما زودتر دست به تفنگ شده و ادای دین می کنم) غیور مردان ایرانی بیش از آنکه شما فکرش را بکنید یا با شهادت یا با نابودی دشمن آرزوی آنان همنشین گورستانشان خواهند کرد. شما دلیل قمپز در کردنهای امارات و عربستان را درچه می بینید؟ آیا غیر از این است که مدت ده سال آنها با فروش نفت مخصوصا در هشت سال قبل تمام ناوگانهای هوایی و نظامی خود را تقویت کرده اند و ما تنها به فکر مخارج روزانه کشورمان بوده ایم؟! آیا آنان غیر از این است که با بودجه های کلانشان خود را ساخته و تمام زیر ساخته های خود را بازسازی کرده، تا فرصتی پیش بیاورند و مثل این ایام قدرتشان را به رخ ما بکشند؟! هرچند باز هم باید گفت کور خوانده اند، اما این بخاطر بی برنامگی ما بی سلیقگی ما در هشت سال گذشته نیست؟آیا نباید کشور ما بعد از سالهای ظلم دستی به سر وروی صنعت هسته ای، صنعت هواپیمایی خود بکشد؟!

نتیجه آنکه برجام اقدامی است که مورد تأیید چند کشور اروپایی، آمریکا و ایران است، و تخلف از آن از طرف آمریکاییان و اروپاییان بی اعتمادی آنان را نسبت به هم به بار خواهد آورد و چه چیزی از این بهتر برای ما، که خود آنان عامل بی اعتمادی خودشان گردند، در عین حال که ما تازه به سیاست های قبل برگشته و روز از نو، روزی از نو، خواهیم داشت؟!  در عین حال که یک اجماع داخی بیش از قبل نیز بدست خواهیم آورد و با دستی بازتر به سوی اهدافی که خود نیز بر آن موافق نبودیم یعنی ساخت بمب اتم خواهیم رفت.