اعتماد ملی در یک نگاه انتخاباتی
آخرین وضعیت حزب اعتمادملی درگفتگو با منتجب نیا |
اعتماد- مسعود رفیعی طالقانی : شاید اگر در پی وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، دفتر حزب اعتماد ملی به دبیرکلی مهدی کروبی بسته نمی شد، برای گفت وگو با رسول منتجب نیا قائم مقام این حزب به دفتر مسجد امام جعفر صادق(ع) که او امام جماعت آنجاست، نمی رفتیم اما دفتر حزب بسته بود و گفت وگو در دفتر مسجد انجام شد؛ گفت وگویی پیرامون وضع کنونی حزب اعتماد ملی - که مهم ترین حزب غیردولت ساخته در کشور است -، به وقایع پس از انتخابات و راهکارهای خروج از مشکلات سیاسی کنونی. --- -آنچه پس از انتخابات رخ داد منجر به افزایش محدودیت ها برای شخص آقای کروبی شد. ایشان دبیرکل حزب اعتماد ملی هستند و شما قائم مقام این حزب. آیا بحران های پس از انتخابات و مسائلی که در ارتباط با آقای کروبی پیش آمد که به آقای کروبی وارد شد، گریبانگیر حزب اعتماد ملی شده است؟ برخی محافل از در کما بودن حزب شما سخن می گویند. حزب اعتماد ملی حزبی است که با مبانی مستحکم فکری، اعتقادی، اخلاقی، فرهنگی، فقهی و سیاسی آغاز به کار کرد. مجموعه یی از نیروهای انقلابی و سابقه دار در انقلاب و در دفاع مقدس و... دور هم جمع شدند و با دعوت آقای کروبی کار را شروع کردند. این حزب در سطح استان ها و شهرستان ها هم ظرف مدت کوتاهی جمعیت های کیفی مناسبی را شناسایی و دعوت به کار کرد. در هر استان چیزی قریب به 30 نفر جزء شورای مرکزی استان و یک نفر به عنوان دبیر استان مشغول به کار شدند. در شهرستان ها هم به عنوان شعبه نزدیک به 15 تا 20 نفر اعضای شورای شهرستان انتخاب شدند. نمی خواهم بگویم هیچ اشکالی در کار وجود نداشت اما در شرایطی که برای کار حزبی فضای مناسبی وجود نداشت، حزب اعتماد ملی توانست ظرف مدت کوتاهی مسیر زیادی را با سرعت قابل توجه طی کند. حضور فعال و گسترده حزب در چندین انتخابات مبین فعالیت چشمگیر حزب در سطح کشور بوده است. بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم و حوادثی که اتفاق افتاد، ما ناگهان شنیدیم که نیروهایی بدون هماهنگی با دبیرکل و من که قائم مقام حزب هستم یا مدیر دفتر مرکزی، غافلگیرانه وارد دفتر مرکزی حزب شدند و حتی در پاسخ کارمندان گفته بودند ما مجوزمان را به دبیرکل نشان داده ایم. آنچه آنها از مقامات قضایی اجازه داشته اند مجوز ورود و بازرسی دفتر شخص آقای کروبی بوده است. به هر حال آنها با ورود به دفتر مرکزی حزب و تفتیش اتاق ها و... تمام اتاق ها و دفتر حزب را پلمب کردند. این در حالی است که تا این لحظه ما متوجه نشدیم آنها چرا و با چه دلیلی دفتر مرکزی حزب اعتماد ملی را پلمب کرده اند. آیا اتهامی متوجه حزب است؟ قضیه آقای کروبی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری یک قضیه مستقلی بوده و هست. ایشان ادعا می کنند حق شان ضایع شده و پای ادعای خودشان هم ایستاده اند اما آیا از نظر حقوقی و قانونی و عرف سیاسی اگر دبیرکل یک حزب از نظر مسوولان قضایی متهم شود، جوازی وجود دارد برای اینکه یک حزب قانونی را به دلیل اتهام دبیرکل تحت فشار قرار دهند و دفتر آن را پلمب کنند؟ در حالی که این اتهام هنوز ثابت نشده و چه بسا ثابت هم نشود. من تصور می کنم این اقدامی که صورت گرفته است نه توجیه قانونی دارد، نه توجیه حقوقی و شرعی. بر این اقدام حتی هیچ نتیجه یی نیز مترتب نیست. اینها با بستن دفتر حزب تنها و تنها تعداد ناراضی هایی را که می توانستند رضایتمندشان کنند، افزایش داده اند و حتی راضی هایی را که اعتراضی هم نداشتند نیز معترض کرده اند. به هر حال یک جمعیت نزدیک به دو میلیونی در کشور خود را متعلق به حزب اعتماد ملی می دانند. امروز برای همه علامت سوال است که چرا دفتر حزبی را که مطابق با قانون اساسی و خط مشی امام(ره) فعالیت می کرده، بسته اند، ما پس از مدتی آقای دکتر رهامی را به عنوان وکیل مامور کردیم که قضیه را دنبال کنند. من شنیدم برخی نمایندگان مجلس هم در نامه یی خطاب به رئیس قوه قضائیه خواستار پیگیری این موضوع شدند که بعداً هم شنیدم رئیس قوه قضائیه از سایر مقامات این قوه خواسته اند کار را بررسی کنند. معلوم است که هنوز حتی آقایان مطلع هم نبوده اند یا اینکه بوده اند و تجاهل کرده اند. خب از یک سو ما با بسته شدن دفتر حزب مواجه هستیم و گفته ایم که این به زیان کشور، نظام و انقلاب است. در سطح دنیا به این رفتار خواهند خندید. آنها خواهند گفت چطور یک حزب قانونی خط امامی تحمل نمی شود؟ از سوی دیگر آقایان می دانند که ساختمان حزب، ساختمانی اجاره یی است و ماهانه مبالغ زیادی باید بابت اجاره پرداخت شود. خب ما با شرایط فعلی و با دست خالی با مالکان این ساختمان ها مواجه شده ایم. حق هم با آنها است. به هر حال می گویند ساختمان تحت تصرف شماست. حتی ما به دادستانی گفته ایم اجازه بدهند اثاثیه حزب را به یک انبار منتقل کنیم و ساختمان را به مالکش تحویل بدهیم اما اجازه نداده اند. قول هایی هم در این زمینه به ما داده شده و عده یی گفته اند می خواهیم اجازه این کار را بدهیم اما ظاهراً عده دیگری گفته اند ممکن است اینها بروند و جای دیگری فعالیت حزبی کنند. سوال من این است که آیا ما مگر نمی توانیم الان در جای دیگر فعالیت حزبی کنیم؟ اینها یک حرف های غیرمنطقی هستند و تعجب برانگیز. -اخیراً شایعه یی در برخی رسانه ها وجود دارد مبنی بر اینکه به سبب وقایع پس از انتخابات ریزش های زیادی در حزب اعتماد ملی وجود دارد، آیا این واقعیت دارد؟ وقتی ما یک دفتر در مرکز نداریم که بتوانیم استان ها را کنترل و ساماندهی کنیم، چطور می توانیم کار کنیم؟ از آن طرف تلاش می کنند ثابت کنند که در حزب انشعاب ایجاد شده است. به انحای مختلف هم دارند به این موضوع دامن می زنند، خصوصاً طرفداران دولت که استراتژی شان مقابله با تحزب است. آنها با همین استراتژی در تلاشند وانمود کنند این حزب قانونی از هم متلاشی شده، حال آنکه در حزب ما در حال حاضر به دلیل وضع موجود اصلاً فعالیتی نیست که انشعابی باشد. خب ممکن است در یکی دو استان اعضا با یکدیگر اختلافاتی هم داشته باشند اما دلیل انشعاب و ریزش نیست. رسانه های تندرو زود این را بزرگ می کنند و می گویند انشعاب شده است یا به فرض مثال در استانی یک آقایی مصاحبه کرده، آن را سریع بزرگنمایی می کنند و به عنوان ابزار برای تبلیغ علیه حزب استفاده می کنند. من سوال می کنم اگر یک نهاد کشوری را به عنوان مثال از مرکز متوقف کنند، آیا زیرمجموعه ثابت می ماند؟ بدیهی است که با این رفتار احتمال دلسردی و اختلاف هم وجود دارد. شاید آقایان تصور می کنند با این توقف حزب و امروز و فردا کردن باعث تعطیلی حزب می شوند که این تصور غلطی است. ساختمان ها، اعضای حزب اعتماد ملی را کنار هم قرار ندادند بلکه اشتراک و وحدت فکری و علاقه همه آنها به نظام و انقلاب موجب شد گردهم جمع شوند. من امیدوارم این برخوردهای غیرقانونی و سلیقه یی پایان یابد. خوشبختانه این روزها همه از قانون می گویند اما من نمی دانم این رفتارها کجایشان قانونی است؟ قانون اساسی کی چنین رفتاری را تایید می کند؟ من خواهش می کنم مقامات این برخورد را پایان ببخشند و اجازه کار به حزب بدهند. -پس الان فعالیت حزب به طور کلی تعطیل است؟ بله، ما الان هیچ فعالیتی تحت عنوان حزب نداریم. اگر در استانی هم اعضا دور هم جمع شوند، غیررسمی است و هیچ ارتباطی با حزب ندارد. -در تهران چطور، جلساتی برگزار نمی شود؟ خیر، در تهران به طور کلی فعالیت ها متوقف و کارها تعطیل است. -مجموعه پیگیری هایی که شده هم تاکنون به بن بست رسیده است؟ نمی گویم بن بست اما هنوز به هیچ نتیجه یی نرسیده است. به ما قول می دهند و داده اند اما هنوز نتیجه عملی نداشته است. -در راستای رفع توقیف روزنامه اعتماد ملی چطور، آیا اقدامی شده است؟ بله، در این راستا هم کارهایی صورت گرفته اما به اشکال دیگر. آقای دکتر حق شناس بارها به دادگاه مراجعه کرده اند و درباره موارد اتهامی روزنامه به دفاع پرداخته اند. هیات نظارت هم تاکنون هیچ اتهام ثابت شده یی را به روزنامه مطرح نکرده است. جالب است که بدانید شب قبل از توقیف روزنامه به دلیل چاپ نامه یی از سوی آقای کروبی ماموران دادستانی در چاپخانه جلوی انتشار روزنامه را گرفتند و از توزیع آن جلوگیری به عمل آمد اما گفته می شد روزنامه توقیف نشده است. آقای مرتضوی دادستان وقت تهران فردای آن روز در مصاحبه با صدا و سیما گفتند روزنامه توقیف نشده است و عدم انتشار آن به دلیل مشکلات فنی و چاپخانه بوده است، ما هم خوشحال شدیم اما ناگهان بعدازظهر همان روز طی نامه یی خواستار توقیف روزنامه شدند. ما که هرگز نفهمیدیم چطور می شود یک روز صبح بگویند روزنامه توقیف نشده و بعدازظهر همان روز روزنامه را توقیف کنند، گرچه توقیف روزنامه هم یک کار غیرقانونی است. بالاخره در این باره باید دادگاه حکم بدهد آن هم زیر نظر هیات منصفه. اینکه نمی شود یک قاضی بدون طی مراحل قانونی یک روزنامه را متوقف کند. آیا توقیف روزنامه کم هزینه دارد؟ آیا آقایان به این فکر کرده اند که توقیف یک روزنامه به معنای بیکار شدن عده زیادی از روزنامه نگاران و... است؟ خب اینها که می خواهند اشتغال ایجاد کنند چرا این گونه برخورد می کنند؟ با این کار علاوه بر تبعات داخلی، حیثیت ما در سطح بین الملل هم خدشه دار می شود. آخر من نمی دانم این کار با چه مجوز و بر اساس کدام بند قانونی انجام می شود؟ نه قانون مطبوعات چنین اجازه یی داده است و نه قانون اساسی، بلکه برعکس قانون اساسی اصل حرفش مبنی بر آزادی مطبوعات است. -با توجه به آنچه در خصوص حزب و روزنامه اعتماد ملی وجود دارد آقای کروبی پس از انتخابات فعالیت اعتراضی شان را چطور دنبال کردند؟ این فعالیت شخصاً و راساً انجام شد یا اینکه از همفکری اعضای شورای مرکزی حزب هم استفاده شد؟ قطعاً ایشان دوستان و مشاورانی دارند و در خیلی از تصمیمات با مشاوران شان مشورت می کنند ولی این طور نیست که هر تصمیم ایشان لزوماً در چارچوب حزب بوده یا اینکه در ساختار حزب به تصویب رسیده باشد زیرا حزب در حال حاضر به طور کلی تعطیل است. -شما با توجه به اینکه قائم مقام حزب اعتماد ملی هستید آیا تاکنون ندیده اید که اعضای شاخص حزب نسبت به روند اعتراضی آقای کروبی پس از انتخابات اعتراض یا نقد خاصی داشته باشند؟ خیر، اعتراضی که من شنیده باشم نبوده است به جز همین مسائل خردی که برخی رسانه ها شایعه می کنند و اصلاً معلوم نیست از کجا منشأ دارد. البته گاه به صورت موردی دوستان تماس هایی می گیرند و مسائلی را مطرح می کنند که ما هم آن را به دبیرکل یا سایرین منتقل می کنیم که بعضاً مورد استفاده هم قرار می گیرد. اما تاکنون هیچ اعتراض و انشعاب جدی وجود نداشته است و بیشتر شایعه سازی و جوسازی کسانی است که اصولاً با تحزب مخالفند. -اما عده یی معتقدند ادامه اعتراض ها توسط آقایان موسوی و کروبی سبب بروز حوادث تلخ پس از انتخابات شد؟ من به شدت مخالفم. بنده معتقدم این جریانی که راه افتاده به هیچ وجه ارتباطی با این سه نفر ندارد. یعنی اگر این آقایان رسماً هم اعلام کنند ما از انتقاد و اعتراض دست برداشته ایم مردم شعارهایشان را علیه آنها شروع خواهند کرد. این یک جریان مردمی است. من نمی گویم همه مردم بلکه بخش وسیعی از مردم الان منتقدند. چرا صورت مساله را پاک می کنیم؟ چرا قضیه به این مهمی را به دو سه نفر مربوط می دانیم؟ من تاکید می کنم انتقاد را باید با پاسخ قانع کننده رفع کرد. شانتاژ تبلیغاتی پاسخی قانع کننده نیست. این مردم عقل دارند و آگاهند. نمی توان با تحریف واقعیات، مردم را قانع کرد. تاکید می کنم این سه نفر باید جریان انتقاد را هدایت کنند تا به عصیان و... منجر نشود. بنده معتقدم مسوولان نظام باید از این سه چهار نفر استقبال هم بکنند. حتی باید به این افراد و شخصیت ها ماموریت داده شود تا جریان مردم را کنترل کنند که انتقاد به اعتراض و اعتراض به خشونت و... کشیده نشود و این جمعیت میلیونی تبدیل به یک جریان خارج از نظام نشود. آخر همه مردم که اغتشاشگر نیستند. اینها اعتراضاتی دارند که باید بیان کنند، حالا نه مجوز راهپیمایی می دهند و نه تریبون و نه... باید چه کار کرد؟ من اعتقاد دارم مسوولان نظام باید از آقایان موسوی و کروبی بخواهند برای کنترل جریان منتقد جلو بیایند. این یک جریان منتقد در درون نظام است نه یک اپوزیسیون خارج از نظام و ضدانقلاب. -آیا فکر می کنید ممکن است چنین اتفاقی بیفتد؟ کسانی که شما می گویید، اکنون سران فتنه قلمداد می شوند. من نمی دانم اما به نظر من عقل سیاسی ایجاب می کند این کار انجام شود. من فکر می کنم مصلحت نظام این را ایجاب می کند. ما الان داریم با متهم کردن دیگران و وابسته نشان دادن آنها تلاش می کنیم قضیه را جمع کنیم اما این امکان ندارد. ما داریم با دست خودمان منافقین مزدور پست و سلطنت طلبان را بزرگ می کنیم که اینها به آنجا رسیده اند که بیایند جمعیت چند میلیونی راه بیندازند. ما داریم با زبان خودمان اعلام می کنیم اسرائیل و امریکا و... در این کشور نقش دارند و می توانند جمعیت میلیونی راه بیندازند. این به زیان نظام است. چرا بیخود مردم را به دشمنان انقلاب وابسته نشان دهیم؟ آیا بهتر نیست به جای این کار به دشمنان نظام بگوییم دنبال کار خودشان بروند و ما خود مشکلات داخلی مان را حل کنیم. ما اعضای یک خانواده هستیم و باید مشکلات مان را خودمان حل کنیم. -آقای دکتر، یک جریانی در تلاش است تا فضا را مدام رادیکال تر کند. بعضاً هم دیده می شود این جریان به مشکلات دامن زده. به نظر شما این جریان معطوف به چه نتیجه یی حرکت می کند؟ بله این جریانی است که نمی خواهد آرامش به این کشور بازگردد. البته این می تواند دلایل مختلفی داشته باشد. خوشبینانه این است که عده یی افراد فرصت طلب و سودجو که منافع مالی دارند و دارند صاحب تیول و ثروت های کلان می شوند از بازار آشفته استفاده می کنند و اگر بازار آرام شود و سر و صداها خاموش شود منافع شان از بین می رود. همیشه افراد فرصت طلب تلاش می کنند از شلوغی ها و بازار آشفته استفاده کنند. شما هیچ وقت نمی بینید در هیچ کشوری که نظم وجود دارد افراد فرصت طلب بتوانند سوءاستفاده کنند. معمولاً اینها از جار و جنجال استفاده می کنند و از آب گل آلود ماهی می گیرند. من معتقدم خوشبینانه اش این است که این افراد دنبال منافع مالی هستند اما در حالت بدبینانه اش دنبال اهداف دیگری اند که خیلی بدتر است. اینها حرفی برای گفتن ندارند و اگر شرایط آرام شود دست شان رو می شود. در آن شرایط کسانی مقبولند که حرفی داشته باشند. پس عده یی ناچارند بر طبل اختلاف بکوبند و آتش را دامن بزنند. من متاسفم که عقلای قوم با اینها برخورد نمی کنند. بارها و بارها همه گفته اند ماجراجویان باید خلع ید شوند. باید عقلا بیایند از مسائل سیاسی از طریق رسانه های عمومی با مردم حرف بزنند. آرامش بخشی به جامعه باید توسط دلسوزان نظام انجام شود. ما اگر به اینجا برسیم قضایا حل می شود. -در بیانیه هفدهم آقای مهندس موسوی پنج راهکار برای بازگشت آرامش به فضای کشور ارائه شد. شما این راهکارها را چقدر مفید می دانید و چه میزان معتقدید ممکن است به آنها عمل شود؟ این پیشنهادها هر کدام شان می توانند مفید و موثر باشند اما نه به صورت مجرد. اعتقاد بنده این است که باید ستادی تشکیل شود و جمعی از عقلای کشور در آن جمع شوند و پیشنهادات را بررسی کنند. وقتی پیشنهادات جمع شوند و از درون آنها یک رویه جامع و مانع اتخاذ شود به حل مشکلات کمک می کند. آن هنگام است که پیشنهادات کاملاً عملی می شوند. تنها و تنها یک تصمیم و اراده کافی است تا پیشنهادات مثبت را عملی کند. -آیا در وضع موجود نشانه یی از این تصمیم و اراده وجود دارد؟ به هر حال آنچه ما اکنون می بینیم از جانب کسانی است که کار اجرایی به دست شان است و تصمیمات در حد اجرا را می گیرند. خب اینها نظرات مختلفی دارند که متاسفانه بسیاری شان جزء افراطیون هستند و نظرات تندی دارند اما آیا اینکه مقامات عالیه نظام به این تصمیم رسیده اند یا نه چیزی نمی دانم. به هر حال اگر به این اراده برسند امیدواری ها برای حل مسائل بسیار زیاد خواهد شد زیرا آن هنگام است که زمینه گردهمایی عقلا و بزرگان و نمایندگان جریان های فکری و سیاسی مختلف فراهم می شود. حل بحران موجود در کشور خیلی ساده است و به هیچ وجه مشکلی جدی بر سر راه آن نیست. |