مجتبی
واحدی : مـحـمـود احمدینژاد اقـبـال بلـنـدی داشته و به هـنـگـام آغاز
مسئولیت او در ســال 84 شــرایـطـی مـنـاسـب بر کشور حاکمبـوده اسـت. در
حالی که دو رئیس جمهور قبل از او، کشور را در شرایطی پیچیده تحویل گرفتند.
ریاست دولت در سال 68، در حالی به رفسنجانی سـپــرده شـد کـه بـه
دلـیـل جـنـگ 8 سـالـهو تـحـریمهای ده ساله، از یک سو بسیاری از
زیرساختها از بین رفته بود و از سوی دیگر، مدیران کشور، حسرت هر نوع
سرمایهگذاریو نوسازی را در دل داشتند. خاتمی در شرایط متفاوتی جانشین
رفسنجانی شد و او از بسیاری دغدغهها که مانع سرعت کار رفسنجانی در آغاز
مـاموریت بود رنج نمیبرد. در عین حال، او با بحران بــزرگــی در عـرصـه
بیـنالمللـی مـواجـه بـود زیـرا در زمان آغاز به کار خاتمی، تقریباً سفیر
هیچ یک از کشورهای اروپایی در ایران حضور نداشت و سطح مذاکرات کشور با
قدرتمندان سیاسی و اقتصـادی جهان، به پایینترین سطح خود رسیده بود.
اما
همانگونه که رفسنجانی توانست بسیاری از بحرانهای ناشی از جنگ و تحریم را
قبل از تحویل دولت به خاتمی، مرتفع نماید رئیس دولت اصلاحات نیز در دوره
ریاست 8 ساله خود، روابط ایران با جهان را در بالاترین سطح و
عزتمندانهترین شرایط قرار داد تا کشور با شرایط اقـتـصـادی و سـیاسی
بسیار مطلوب، تحویل دولت نهم شود. البته این سخن، به معنای نفی وجـود
مشکلات داخلی و خارجی در آستانه آغاز به کار دولت نهم نیست. این موضوعی
است کـه هیچگاه از مردم مخفی نماند زیرا رئیسدولت نهم و همکاران او، هر
مفسده و کاستی را به دولتهای قبل نسبت میدادند. اما در چهار سال اخیر
هیچگاه شنیده نشد که کسی از مسئولان قوه مجریه، سهم دولتهای پیشین در
پیشرفتها را مورد اذعان قرار دهد. شاید اکنون نیازی هم به این اذعان
نباشد زیرا میتوان یک دوقطبی واضح را در جامعه مشاهده کرد که یک قطب آن،
معتقد به حاکمیت <معجزه هزاره سوم> در چهار سال اخیر است و قطب
دیگر، بسیاری از مردم هستند که وضـعـیـت اقتصادی خود و شرایط سیاسی و
بینالمللی کشور را براساس واقعیتهای روزمره مـیسنجند. قطب دوم بر خلاف
طیف اول، ابزارهای سنجش زمینی را به کار میگیرند و ارزیابی آنهـا،
ارتبـاطـی بـا مفـاهیـم آسمانی همچون معجزهگری ندارد. از سوی دیگر، به
نظر میرسد هـمـانـگـونه که اذعان به خدمات دولتمردان پیشین، ضرورتی
ندارد - و اصولاً در قاموس مسئولان دولتی فعلی نمیگنجد- مذمت سران و
اعضای دولتهای سازندگی و اصلاحات نیز فاقد هرگونه فایدهای است. زیرا
اولاً سران دولتهای نهم و دهم، از بهترین پشتوانههای حکومتی برخوردار و
با کمترین موانع داخلی- اگر نگوییم در حــد صـفـر- مـواجـه بـودهانـد.
همچنینقوه مجریه در 4 سال اخیر علاوه بر دسترسی به درآمـدهـای نجومی، این
شانس را داشته کهاز اختیارات خود به صورت صددرصدی و حتی بالاتر از آن
استفاده کند. ثانیاً رئیس دولت بارها اعلام کرده که دسترسی به بسیاری از
اهداف کلان کشور، در زمانی بسیار کوتاهتر از پیشبینیهای قـبلــی
امـکـانپـذیـر اسـت چـرا که به ادعای احـمـــدینــژاد، مــدیــران
قـبلــی بـر اسـاس تــوانمندیهای خود و نه قابلیتهای کشور، برنامهها را
نوشتهاند. پس چرا هنوز این اصرار وجود دارد که به هر مناسبتی، فصلی مُشبع
از قابلیتها و دستاوردهای معجزهگونه دولت نهم - و دهم- به همراه ادعای
ناتوانی دولتهای قبلی مطرح گردد. در حالی که با جراCت میتوان گفت حتی
بسیاری از معجزهپنداران نیز امروز حتی نسبت به موفقیت معمولی دولت تردید
دارند. دو شب قبل، بار دیگر گفتگویی نه چندان چالشی با رئیس دولت انجام شد
تا او فرصتی مناسب برای انتقال یکطرفه سخنان خود به مردم داشته باشد. او
در این گفتگو، بر توانمندی دولت خود برای اجرای طرح تحول تاکید کرد و علت
عدم اجرای ایــن طــرح در دولــتهای پیشین را ناتوانییا احساس ناتوانی
آن دولتها برای اجرای آن دانسـت. این در حالی است که ، اظهار نگرانی
عدهای از صاحب نظران مستقل و نمایندگان مجلس نشان میدهد که بسیاری از
آنان، نسبت به دقت، کارآمدی و نتیجهبخش بودن بعضیاز طرحهای انفرادی و
یکطرفه دولت - که در گفتگوها و سخنرانیهای احمدینژاد ابراز میشود -
تردید دارند. البته یک ارزیابی منصفانه کافی است تا نشان دهد آیا مردم
میتوانند به اندازه رئیس قوه مجریه، نسبت به توانمندی و بی نیازی دولت از
تعامل با مجلس و مشاوران مستقل - که در حلقـه محدود شونده یاران درجه یک
دولت حضور ندارند - مطمئن باشند؟
آیا ادعاها و آمارهایی که توسط
رئیس دولت و همکاران او عـرضـه مـیشـود آنقـدر دقیق و قابـل اعتمـاد هست
که دغدغههای مطرح شده توسط مراکز نظارتی - در مجلس و قوه قضائیه - را
مرتفع و واقعیات ملموس برای آحاد مردم را، کماثر نماید؟ نگارنده چنین
باوری ندارد و برای این عدم باور، دلایل متعددی در اختیار اوست. کافـی است
به چهار سال گذشتـه به خصوص برخی طرحها و ایدهها که دولت بدون کسب نظر
سایر قوا بر انجام آن اصرار داشت نگاهی انداخته شود. متاسفانه این وضعیت،
هم در عرصههای داخلی قابل مشاهده است و هم در عرصههای خارجی. تاسف بیشتر
از آنجا ناشی میشود که مسئولان دولتی، گاه آدرسهای غلط هم به مردم
میدهند تا ابراز دغدغههای دلسوزانه شرکای حکومتی خود در مجلس و قوه
قضائیه و نیز انتقادات کارشناسان مستقل را بیخاصیت کرده و رسیدگی به آنها
را به تاخیر بیندازند. در همین هفتههای اخیر، مسئولان دولت نهم ادعاهای
متعددی در مورد پشیمانی اروپاییها و آمریکاییها از رفتار خود در برابر
ایران مطرح کردهاند. این در حالی است که علاوه بر نقض این ادعا در رفتار
نمایندگان کشورهـای غربـی به هنگـام سخنرانی احمدینژاد در سازمـان ملل،
اوبامـا نیز پس از معرفـی بـه عنـوان برنده جایزه صلح نوبل ، با اشاره
جهتدار و عاطفی به موضوع خانم ندا آقا سلطان نشان داد اگر< پشیمانی
> در کار باشد به خاطر آن است کـه غربیهـا معتقدنـد بایـد بـه خیال
خود در برابر ایران جدیتر باشند!
روی دیگر سکه، داخل کشور است در
داخل نیز علیرغم ادعاهای متعدد مبنی بر علاقمندی دولت به تعامل با سایر
قوا، اصرار بر بعضی انتصابها و تاکید اخیر بر عدم لزوم ورود مجلس به
موضوع طرح تحول اقتصادی، نشان میدهد حق با کسانی است که ادعاها، شعارها و
طرحهای یکطرفه دولت، آنها را نگران ساخته است.
در این شرایط، هر کس
حق دارد از احساس اعتماد به نفس دولتیها و اصرار آنها بر اجرای طرح تحول
اقتصادی با قرائت ویژه خودشان، نگران باشد. زیرا این طرح، برخلاف سایر
تـحرکات داخلی و خارجی دولت، از نخستین روز اجرا، بر زندگی روزمره اقشار
ضعیف و غنی اثر میگذارد. ضمن آنکه تاثیرات بلندمدت آن، به گونهای است
که به آسانی جبران پذیر نخواهد بود. البته هیچ یک از اتفاقات داخلی و
خارجی، تاکنون در <احساس اعتماد به نفس دولتیها> اثر نگذاشته و
آنها همچنان با اتکا به سرمایههای گوناگون اجتماعی، اقتصادی و تاریخی
ایرانیان، برنامههای خود را به پیش می برند. پس بهتر است مجلس به دلایلی
توجه نماید که دولتهای قبلی را علیرغم استحکام مواضع و برخورداری از
پشتوانههای قوی کارشناسی از تعجیل در اجرای طرح تحول منصرف کرد.
نمایندگان مجلس میتوانند برای اثبات تعامل یک طرفه، با احمدینژاد
همزبانی کنند و دولتهای قبلی را ضعیف بخوانند اما در پذیرش توانمندیهای
خارقالعاده دولت فعلی و سپردن همه کارها به آن، کمی احتیاط به خرج دهند.
مردم از نمایندگان خود توقع دارند در هنگام <تصمیمگیری> وظایف ملی،
مذهبی و تاریخی خود را بر <تعامل یکطرفه با دولت> ترجیح دهند.