مجتبی
واحدی: چند سال قبل تعدادی از سیاستمداران ســرشــنـاس، در مـورد رونـد
مذاکرات هـستهایو برخی حواشی آن تذکراتی دادند. یکی از تذکر دهندگان،
هاشمی رفسنجانی بود که ضمن ابراز نگرانی از مواجهه کشور با برخی خطرها،
خواستار هـوشـمندی مسئولان دولت احمدینژاد و مذاکره کنندگان هستهای شد.
این هشدار رفسنجانی، بر محمود احمدینژاد گـران آمـد و او در یـک
سـخـنـرانـی عـمـومی، منتقدان و هشداردهندگان را <زبون>هایی نامید
که بلندگوی دشمن هستند. احـمـدی نـژاد در سخنرانی خود، اشارهای به نام
هاشمی رفسنجانی نداشت اما چون هیچ کس را از قضاوت خود مستثنا نکرد طبیعتاً
توصیف عمومی او شامل حال رفسنجانی هم میشد. در همان زمان، نگارنده در
مقاله <از کنفرانس برلین تا پرونده هستهای> این عقیده عوامالناس
را به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام یادآوری نمود که <بخشی از قیامت در
همین دنیاست و انسانها، ثمره افعال خود را در دنیای فانی نیز مشاهده
مینمایند.> اشاره آن مقاله به اظهارات غیرمنصفانه هاشمی رفسنجانی در
نماز جمعه نهم اردیبهشت 79 بود که طی آن، همه مخالفان ِ<پخش یک فیلم
گزینش شده از کنفرانس برلین> مورد هتاکی و تمسخر قرار گرفتند.
چند
روز قبل از نهم اردیبهشت 79، صدا و سیما در اقدامی کاملا سیاسی، مبادرت به
پخش گزینشی بخشهایی از جلسه کنفرانس برلین نمود که صحنههایی بسیار مبتذل
نیز در آن مشاهده میشد. پس از پخش این فیلم، تعدادی از چهرههای سرشناس
جناح اصلاحطلب، نامهای نوشتند و اعتراض خود را به پخش صحنههای
غیراخلاقی با هدفی غیراخلاقیتر اعلام کردند. این اعتراض به مذاق هاشمی
رفسنجانی خوش نیامد زیرا پخش فیلم گزینشی برلین، چهره عدهای از مخالفان
رفسنجانی را تخریب میکرد و او هرگونه مخالفت با پخش فیلم را دشمنی با خود
میدانست. بر همین اساس، او تریبوننماز جمعه را به سخنانی خصمانه آلوده
کرد و بدون آنکه هیچیک از امـضـاکـنندگان نامه را مستثنا کند اظهار
داشت: <حالا حرفهایی میزنند (و میگویند) چرا این را نشان دادید که
خانم برهنه دارد آنجا میرقصد؟ اینها حرف است. شما هر شب دارید از این
فیلمها میبینید. کسی غصه این چیزها را نمیخورد، لااقل شماها
نمیخورید.> با گذشت حدود سه سال از زمان درج آن مقاله، بار دیگر
یادآوری قیامت دنیایی، اجتنابناپذیر شده است. اما این بار نوبت کسانی است
که تا چندی قبل،از مقامات عالیرتبه قضایی بودند. یک سایت خبری مدعی
اصولگرایی، چند روز قبل خبری جعلی درخصوص بازداشت وابستگان به یک مقام
پیشین قضایی را منتشر کرد.
البته این نخستین بار نبود که مقام
عالیرتبه مورد نظر این یادداشت به خاطر عدم همراهی با بعضی
زیادهخواهیها، مورد حمله قرار میگرفت. یک روز عملکرد حوزه مسئولیت او
را تمسخر کردند زیرا توقع زیادهخواهان دولتی برای اعدام <منتقد
هستهای دولت> را برآورده نکرد و روز دیگر در تریبون عمومیاز هـمراهی
دستگاههای نظارتی و برخی محاکم با مفسدان اقتصادی سخن گفته شد زیرا
برخلاف انتظارِ <تریبون داران تخریبگر>، قوه قضائیه حاضر نشد بر
ادعاهای مطرح شدهعلیه بعضی مدیران سابق اجرایی صحه بگذارد. برخورد مدیریت
ســابــق قــوه قــضـائـیـه بـا روند تخریبگری علیه گروهیاز سیاستمداران
سرشناس، کار را به جایی رساند که به بهانه تشریح روند تحقیق و تفحص،
اتهاماتی ناروا علیه قوه قضائیه مطرح کردند. البته این سخنان به معنای نفی
وجود برخی بیعدالتیها یا بعضی مفاسد در قوه قضائیه نیست. بحث بر سر آن
است که اتهام افکنیها دقیقا به خاطر اقداماتی در قوه قضائیه بود که با
موارد قانونی و اخلاقی مطابقت داشت.
توضیحات بالا تنها بخشی از
انگیزههای سایت تخریبگر و حامیان پرنفوذ آن را به نمایش میگذارد اما
تردیدی نیست که وضعیت فعلی همچنین میتواند متاثر از همان واقعیتی باشد که
عوامالناس، آن را <قیامت دنیایی > مینامند. البته آن مقام پیشین
قضایی هیچگاه خود را به اظهارنظرهایی مانند آنچه در تریبون نماز جمعه نهم
اردیبهشت 79 مطرح شد، آلوده نساختاما او در مقاطعی در برابر
اتهامافکنیهای ناجوانمردانه برخی سایتها و تریبونها علیه سالمترین
شخصیتهای اصلاحطلب سکوت کرد و صدای آلودهای که امروز از بعضی سایتها
علیه خود او شنیده میشود بازتاب همان ندایی است که در ده سال گذشته بارها
شنیده شد و مقامات وقت قضایی در برابر آن واکنش نشان ندادند.
نگارنده به صفت یک روزنامهنگار، گسترش آزادی برای سایتها و روزنامهها را بسیار مفیدتر از برخی محدودسازیهای
رایج
میداند اما این فایده زمانی محقق میشود که <آزادی> به صورت گزینشی
و متناسب با سوژهها توزیع نگردد، اگر قرار است مدیران یک روزنامه به خاطر
اظهارنظر در مورد ماموران متخلف کهریزک بارها به مراجع نظارتی فراخوانده
شوند پس باید اتهامافکنان علیه مسئول عالیرتبه قضایی نیز از حصار آهنین
بیرون کشیده شوند و پاسخگوی اتهام افکنیهای متعدد خود - علیه اصلاح طلبان
و غیراصلاحطلبان - باشند. اگر عدم برخورد با اینگونه شایعه پراکنیها با
هدف پاسداری از آزادی خبررسانی و در راستای توصیه رهبر فقید انقلاب باشد
که <اشکال بلکه تخطئه موجب پیشرفت است> باید آن را ارج نهاد و این
فرصت را به اصلاح طلبان نیز اعطا نمود. اما تا روزی که رسانهها و
شـخـصـیـتهـای اصـلاح طلب به خاطر <طرح موضوع> در خصوص بعضی
ناهنجاریها - واقعی یا احتمالی -مورد سوال واقع میشوند شاید منصفانه
نباشد که بعضی سایتهای مدعی اصولگرایی، آزادانه علیه دیگران دروغ پردازی
کنند و کسی هم با آنها کاری نداشته باشد. البته اگر مدعیان اصولگرایی
<دل و چشم عبرت بین> داشته باشند باید بدانند که دیر یا زود فریاد
خود آنها نیز بلند خواهد شد اما معلوم نیست آن روز کسی برای آنها دل
بسوزاند.