یادداشت آفتاب یزد
انتقام یا هشدار ؟! / سرمقاله آفتاب یزد | |||||
مجتبی واحدی: دخالت مستقیم برخی نظامیان در امور سیاسی، آنقدر در ماههای اخیر تکرار شده که این موضوع خطرناک، دیـگر حساسیتی را برنمیانگیزد یا در اولویت نخست از حساسیتها قرار نمیگیرد. این در حالی است که نگاهی به سخنان رهبر فقید انقلابنـشـان مـیدهـد ایـشـان ورود نـظـامـیـان بـه ایـنـگـونـه امور را موجب از دست رفتن جایگاه نهاد متبوع آنها در میان مردم میدانستند. لذا مشخص نیست که چگونه میتوان از دغدغه حفظ نظام به عنوان میراث امام (ره) سخن گفت و یکی از بنیانیترین مواضع ایشان را نادیده گرفت. البته اظهارات اخیر، نسبت به اظهارنظرهای سیاسی که در ماهها و هفتههای گذشته بیان میشد یک تفاوت اساسی دارد.این تفاوت را میتوان در اتهام افکنیهای صریحی مشاهده کرد که مستقیما موسوی را نشانه میرود. ادعای مبتلا بودن میرحسین موسوی به رفتار منافقانه در سی سال گذشته- احتمالاً بیش از عمر سیاسی مدعی!- سخن جدیدی است که احتمالا تغییری در دیدگاه مردم و مخالفان عام و خاص این سخنان ایجاد نمیکند اما میتواند یک مفهوم بزرگ را به مردم القا نماید. این مفهوم که قبلا توسط یکی از حامیان انجمن حجتیه و اخیرا توسط یکی از اعضای شورای نگهبان مطرح شد <اثرپذیری رهبر فقید انقلاب از اطرافیان غیرقابل اعتماد و مشکوک> است. یکی از روحانیون سرشناس - که سالها کـانـدیـداهـای نـمـایندگی مجلس را به جرم عدم التزام بـه ولایـت فقیه ردصلاحیت میکرد-چند سال قبل در اظهارنظری متضاد با دیدگاههای صریح امام، به دفاع از انجمن حجتیه پرداخت و برای آنکه این حمایت مشکوک خود از متحجران انجمن حـجـتـیـــه را مـــوجـــه جلـــوه دهـــد ادعـــا کــرد کــه <در مورد انجمن حجتیه، به امام اطلاعات غلط میدادند.> پذیرش ادعای این روحانی سالخورده، به این معنا بود که موضعگیری مبنایی امام در رد <تئوری حجتیهایها> متاثر از القائات غلط اطرافیان بوده است. چند سال بعد یعنی در اوایل تابستان 88، یک عضو شورای نگهبان، موضع اصولی دیگری از رهبر فقید انقلاب یعنی مخالفت ایشان با دخالت گسترده شورای نگهبان در انتخابات را زیرسوال برد. این شاگرد کملطف امام، مدعی شد آخرین موضعگیریهای انتخاباتی امام که منجر به تایید انتخابات در حوزه انتخاباتی تهران- علیرغم مخالفت شورای نگهبان- شد تحت تاثیر گـزارشهای غلط بعضی از اطرافیان بوده است. اکنون در تکمیل این سهگانه، ادعا میشود موسوی در سه دهه گذشته رفتار منافقانه داشته است. این سخن نیز به آن معناست که بنیانگذار جمهوری اسلامی، تحت تاثیر شدید یک فرد <منافق مسلک> قرار داشته است. البته در این سخن مـیتـوان نوعی انتقامجویی نسبت به حمایتهای امام از موسوی در برابر مخالفان کینهتوز او را مشاهده کرد. این سخن ممکن است اسباب رضایت کسانی شود که بیست و چند سال از سخن امام نسبت به بعضی مخالفان موسوی به خود پیچیدهاند و فرصت یا جراCتی برای پاسخگویی به این سخن ایشان نداشتهاند که:< اینها حتی توان اداره یک نانوایی را ندارند.> اما اینگونه اظهارنظرها میتواند هدف بزرگتری را تعقیب کند. این هدف، اثبات ادعای تاثیرپذیری غیرمتعارف رهبر فقید انقلاب از برخی اطرافیان و افراد مورد اعتماد ایشان است که اکنون منافق پیشه بودن آنها بر بعضی مدعیان، آشکار شده است. آنها اگر بتوانند این سخن خود را به کرسی بنشانند ،آنگاه بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. مثلا دیگر کسی به آنها نخواهد گفت که <مگر امام نگفت این مردم میفهمند و لازم نیست ما به آنها درس بدهیم که کدام کاندیدا صالح است و کدام نیست. پس شـمـا چه کارهاید که هر روز روشهـای سـخـتـگـیـرانـه جـدیـدتـری بـرای حذف کاندیداها، کشف میکنید؟> اگر هم کسی سوال کند، لابد این آقایان خواهند گفت <منافق پیشگانی چون موسوی، خاتمی و کروبی، اطراف امام را گرفته بودند و با اطلاع رسانی غلط آنها، امام این سخن را گفت تا همین منافق پیشهها بتوانند به مناصب انتخابی حکومت برسند>! اگر کسی از آنها بپرسد <چرا همزمان با حذف یاران اصیل امام و انقلاب، به حمایت از کسانی میپردازید که مروج انجمن حجتیه هستند؟> این مدعیان پیروی از ولایت فقیه جواب خواهند داد: <انجمن حجتیه خدمات گستردهای انجام داده که کمتر کسی موفق به انجام آن شده است. امام هم لابد تحت تاثیر اطلاعات غلط- لابـد تـوسط همین منافق پیشگان- این انجمن خوشنام و خدمتگزار را مارهای خوش خط و خال نامیده است.> از همه اینها مهمتر، اگر کسی بگوید <چرا دیدگاههای صـریـح رهبر فقید انقلاب در خصوص ممنوعیت ورود نظامیان به مباحث سیاسی، مورد توجه قرار نمیگیرد؟> لابد جواب خواهند داد <این دخالت، یک ضرورت برای حفظ انقلاب است و مخالفت امام با این مسئله نیز احتمالا در اثر القائات همین منافق پیشگان بوده که میخواستهاند خود را در برابر نظامیان حافظ انقلاب، بیمهکنند>! به هر حال، شاید بتوان برای بعضی اظهارنظرها که در بالا به آنها اشاره شد توجیهی سیاسی پیدا کرد و این بیمهری بعضی سیاست پیشگان نسبت به ولی نعمت خود -رهبر فقید انقلاب- را دارای منفعتی برای آنها دانست. لابد آنها میخواهند ثابت کنند بعضی دیدگاههای امام (ره) تحت تاثیر القائات غلط بوده است تا از این طریق خود را از اتهام مخالفت با دیدگاههای بنیانگذار جمهوری اسلامی، دور نگه دارند. اما سخنان اخیر، هشداری جدی برای رئیس جدید قوه قضائیه است. اینکه اعترافات غیرقطعی چند متهم از تریبونها و مجلات نظامی سر برمیا~ورد و فرماندهان عالیرتبه نظامی - که دسترسی آنها به این اعترافات، برخلاف قانون میباشد - همین اعترافات را مبنای قضاوت نسبت به عدهای دیگر قرار دهند، به خودی خود، تأسفبار و نگران کننده است. اما وقوع این اتفاق در نخستین روزهای ریاست صادق لاریجانی بر قوه قضائیه، میتواند یادآور اقداماتی باشد که در نخستین روزهای استقرار هاشمی شاهرودی در قوه قضائیه صورت گرفت و عزم او برای آبادی ویرانه را تحتالشعاع برخی اعتراضات و اتفاقات قرار داد. نگارنده شخصاً در خصوص احتمال بازگشت بعضی نظامیان از روش مورد عمل خود امیدی ندارد اما برای ناامیدی نسبت به موفقیت صادق لاریجانی در برابر قانون شکنیهای آشکار که چهرهای نظامی از قوه قضائیه ایران می سازد، دلیلی وجود ندارد. او میتواند - و باید - هر چه زودتر تکیلف خود را در این مورد روشن کند تا مردم بدانند در 5 سال آینده، چه روش قضایی بر کشور حاکم خواهد بود. ما ناامید نیستیم شما هم نگذارید ناامید شویم. |