قلم

برادرم گفت: یک روزنامه توقیف شد. همسرش گفت: خبر سوخته نده. این خبر که مربوط به هفته پیش بود. برادرم گفت: چه کار کنم باورت شود؟ بسته شد دیگر. شوهرخاله‌ام پرسید:چرا؟مادرم گفت: شاید به دلیل چاپ افشاگری کارشناسان بانک مرکزی بوده. آخر آدم از قول آن‌ها تیتر می‌زند «پارسال رشد اقتصادی 3درصد بود اما گفتند اعلام نکنید»؟ پدرم گفت: شاید هم به علت چاپ نامه سرگشاده شیرین عبادی به رئیس قوه مجریه دکانشان را تخته کرده‌اند؟ مادربزرگم گفت: وزیر آموزش و پرورش راست می‌گوید که شما خبرهای غلطی منتشر می‌کنید. و در واقع جرم گروهکی مرتکب می‌شوید. پسرخاله‌ام گفت: البته ما گروهک نیستیم و با این چیزها که می‌بینیم نه حتی گروه که خیل جمعیت هستیم. دخترخاله ام پرسید: به جای انگ‌زدن بهتر نیست مشخص کنند بالاخره تورم بالا رفته یا نه؟ مادربزرگم فریاد زد: همان وزیر آموزش و پرورش گل گفته که «اصلا به جهنم که تورم بالا می‌رود.خوب نرود. مهم این است که ما زیر ِ یک خم مشکلات را گرفته‌ایم.» برادرم گفت: البته حرف‌های ایشان همیشه گهربار بوده. اما نمی‌دانم چرا با این جمله اش که گفته «خبرنگاران اشتباه نکنند ما تا آخر شهریور هستیم» خیلی خوش‌خوشانم می‌شود. بالاخره اگر کسی خوابش نرود آخر شهریور و فصل برگریزان می‌رسد. مادرم گفت: خواب که بد نیست. محققان اعلام کردند خواب نیمروزی به سلامت اعصاب و روان کمک می‌کند. همسرم پرسید: در مورد خواب اول صبح چیزی نگفته‌اند؟ برادرم جواب داد: خواب دم‌صبح خیلی خواب شیرینی است. به ویژه دم دمای صبح کاذب که معلوم نیست صبح است صبح نیست !؟ گفتم: همیشه هم خواب دم صبح شیرین نیست. مثلا خواب دم دمای صبح یک نفر به قول خودش خیلی چیزها را تغییر داد. حالا البته این بار قول داده‌اند بیدار باشند و ما را هم بیدار نگه دارند. صدای مادربزرگم به طور عجیبی شبیه صدای یک فرشته امداد غیبی شد و گفت: آدم وقتی خوابش این قدر تاثیرگذار باشد باید از کسی دریغ کند؟‌ ای شیخ، آسوده بخواب که ما بیداریم !


شهرام شهیدی