سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

این هم فال ایران خانم

فال ایران‌خانوم (قسمت اول)

پوریا عالمی

امروز فال ایران‌خانوم را می‌گیریم.

توی فالت می‌بینم که بختت بگیرنگیر دارد، هی بازوبسته می‌شود. هر 4 سال یک بار چند نفر می‌آیند و نامزدت می‌شوند.
این طور که در فنجانت می‌بینم قبلا سر تو دعوا بوده و همسایه کناردستی‌تان که توی اسمش عراق دارد! بدفرم به تو نظر داشته. گرد و خاک مفصلی هم در محل سر تو راه می‌افتد. اما آخرش نفهمیدیم چطوری این‌طوری شد که یک دفعه یه طوری شد که با همسایه کناردستی که یک عمر قهر بودی آشتی‌ات می‌دهند. بی‌معرفت‌ها حتی پول شیشه‌های خانه‌ات را که با سنگ و بمب شیمیایی زدند و شکستند بهت نمی‌دهند. البته در خانه‌ات هم کسی را نمی‌بینم که پا شود برود حق‌ات را از گلوی این و آن بیرون بکشد. آیا می‌خواهد بگیرد؟ آیا می‌خواهد نگیرد؟ آیا می‌خواهد اما نمی‌تواند بگیرد؟ آیا نمی‌تواند اما می‌خواهد بگیرد؟ آیا بگیر نگیر دارد سیاست خارجی؟ آیا اصلا تو حقی داری؟ آیا ما نمی‌دانیم؟ خلاصه توی در و همسایگی همیشه از این حرف‌ها هست دیگر. آیا هست؟ ما نمی‌دانیم.
از آن طرف می‌بینم همسایه بالادستی از لوله‌کشی خانه تو برای خودش آب برمی‌دارد. بعد آن آب را می‌ریزد توی لگن و داخل آن خاویار پرورش می‌دهد. از زیر فاضلاب تو هم لوله‌کشی کرده نفت و گاز برداشت می‌کند. حوض خانه‌ات را هم که توی اسمش خزر دارد! تقسیم کرده، یک تشت آب به تو رسیده است. توی همان تشت آب هم اگر بخواهی لباس بشویی باید مواظب باشی لباس‌هایت به زیردریایی همسایه‌ات‌گیر نکند و پاره شود. البته در خانه‌ات هم کسی را نمی‌بینم که پا شود برود حق‌ات را از گلوی این و آن بیرون بکشد. آیا اصلا تو حقی داری؟ خلاصه توی در و همسایگی همیشه از این حرف‌ها هست دیگر. آیا همه‌جا هست؟ ما نمی‌دانیم.
جونم برات بگه توی فنجانت می‌بینم که پردامنت چاه نفت افتاده. از آن‌طرف می‌بینم که هر کسی می‌آید دوست دارد از چاه نفتت بمکد. کمی آن‌ورتر می‌بینم که برای خودت چندتا جزیره داری که به آن نظر و چشم دارند. چشم‌زخم بگیر دختر جان! بدخواه زیاد داری. همسایه‌های پایین‌دستی دل‌شان با تو نیست. بچه‌های تو را هم که آن‌جا می‌روند بازی کنند و ارض‌الهدایا بخرند انگشت‌نگاری می‌کنند. به خدا تو در و همسایگی از این حرف‌ها نیست. سفره دلت را برای هر کسی باز نکن. روبه‌رو به تو می‌خندند و پشت سر بدت را می‌گویند.

پیر شی دخترم! باقی فالت را فردا می‌گیرم ببینم بختت کی باز می‌شود و آخرش نامزد مامزد برایت پیدا می‌شود یا نه.کاش اسمش را عوض می کردیم به نریمان