جمونگ
افسانه شدی مثل جومونگ آی... |
حسین یعقوبی
میگن از یه کچلی میپرسن دوست داشتی مثل همه مردم دنیا مو داشتی میگه نعخیر باز میپرسن دوست داشتی همه مردم دنیا مثل تو کچل بودن بازم میگه نعخیر آخر سر میپرسن پس چی دوست داشتی طرف میگه دوست داشتم همه مردم دنیا کچل بودن و من مو داشتم.
خب اینم یه شیوه اداره امور دنیاست دیگه... نیگاه کن. پوسترای کاندیداها رو چرا پاره کردن؟
فکر کنم کار یه ستاد خودجوش مردمی باشه
این جور میگن با پوستر چسبوندن میونه خوشی ندارن چون میگن وقتی ما رسانه ملی رو داریم این کار دیگه واقعا اسرافه اما با پاره کردن پوستر سایرین صددرصد موافقن
حالا چرا روی این پارچههای مخصوص تبلیغات با ماژیک و رنگ پاش چیز نوشتن.
میگن لذتی که در خط خطی کردن هست... گوش کن... این اساماس همین الان واسم اومد... وقتی فقط یه میخ داری تمام چیزی که لازم داری یه چکشه
اساماسو کی فرستاده برات... همون دختری که واسه ازدواج بهت معرفی کرده بودن؟
نه بابا... اون که همون جلسه اول گذاشت تو کاسهام. اومدم کلاس بیام یه جمله قصار گفتم که «هر دختری قبل از این که شاهزاده رویاهاشو ملاقات کنه دستکم باید با بیست تا قورباغه بره کافیشاپ کافه لاته بخوره» فکر میکنی چه جوابی بهم داد؟
چه جوابی داد؟
گفت من یکی که معلوم نیست با چند تا قورباغه دیگه مجبورم برم کافیشاپ کافه لاته بخورم... د... باز اساماس اومد.
جوکه؟
شعره... نوشته افسوس از این حکایت دردآلود که پاسخ خدمت فقط تهمت بود در صبر و تحمل غرضورزیها- افسانه شدی مثل جومونگ آی محمود... اون کتابه چیه دستت؟
کافه پیانوست... دیروز تو سایت رجانیوز خودنم نویسندهاش در کمال آرامش اخلاق و ادب حامیان میرحسین رو با دفاعیات زیباش از محمود احمدینژاد عصبی و منفعل کرده... خوندیش؟
یه قسمتایی شو تو ارژنگ خوندم...
همون مجلهای که قبلا یه بار با عنوان هفت رفع شبهه شده بود؟
آره... و این دفعه هم به جرم نقل قسمتهای غیراخلاقی این کتاب کافه پیانو رفع شبهه شد... باز برام اساماس اومد...
شعره؟
نه جوکه... نوشته دلم هوس تاب بازی کرده... اجازه هست بیام تو ذهنت آخه شنیدم مخت تاب داره
قدیمییه... حرفای اسکندری وزیر کشاورزی رو خوندی؟
کدومو... اونی که در جواب آقای کلانتری که گفته «اگر این دولت چهار سال دیگر هم در راس قدرت بمونه باید چادر به سر از کشور فرار کنیم.» گفته روز 23 خرداد برای کسایی که درخواست کردن چادر میفرستیم.
نه بابا... مصاحبه جدیدشو... گفته علت عدم تحقق خودکفایی گندم زمینخواری بوده.
خودکفایی گندم که یه بار محقق شد.
آره، اما این زمینخوارای بیانصاف که یه سرشون به باند مافیای نفتی وصله و یه سرشون به باند مافیای گوجهفرنگی و پرتقالهای اشغالگر اونقدر زمینارو خوردن که دیگه جایی واسه کشت گندم باقی نمونده و مجبور شدیم خروار خروار گندم وارد کنیم از خارج ... بازم که اساماس اومد برات. خوب شد تو نامزد نداری... جوکه؟
نه شعره... نوشته میرسد مجموعه یوسف به پایان غم مخور- میشود سیمای ما روزی گلستان غممخور- گر نشد قسمت به یوسف گردش ایران زمین – میرود محمود ما استان به استان غم مخور... اسکندری دیگه چی گفته؟
در مورد سازمان مدیریت و برنامهریزی صحبت کرده... گفته این سازمان منحله به انتظاراتی که از آن میرفت عمل نکرد و بیشتر بهعنوان یک دستگاه مانع و باجگیر مطرح بود که تفکرات آمریکایی رو رواج میداد.
چه جالب! شاید بهتر بود از عنوان سازمانک منحله ازش اسم میبرد... حالا چه جوری باج میگرفته؟
آمار و اعداد و همینطوری بدون اینکه هیچ کاریشون بکنه به مردم گزارش میداد و توقع داشته بابت این کار دولت به پرسنلش حقوق هم بده.
مگه اعداد و ارقامو هم میشه کاری کرد؟
به. مگه نشنیدی میگن اعدادرو اونقدر شکنجه کن تا به اون چیزی که دوست داری اعتراف کنن... باز که صدای اساماست بلند شده... شعره یا جوکه؟
یه چیزی بینابینه... نوشته «یه توپ دارم قلقلیه – موهای سرم فرفریه- پیام جدید نداشتم- کلاه سرت گذاشتم.
بیمزه بود... وزیر کشاورزی به توسعه آبیاری تحت فشار در این 4 سال هم اشاره کرده... گفته هیچکدوم از دولتای گذشته نمیتونستن اینقدر پرفشار آبیاری کنن... اِ... باز که برات اساماس اومد...
آره... این دفعه دیگه نه شعره نه جوک... افشاگریه در مورد یکی از کاندیداها نوشته که این آقا لرستانی نیست و گلپایگانییه و فقط 14 سال تو الیگودرز بوده. آره مشابه دوتا از این اسامآسا هم دیروز واسه من اومد... یکیاش در مورد یکی از کاندیداها افشاگری کرده که تا 10 سالگی انگشت تو بینیش میکرد، و بعد هم انگشتش رونمیشسته... یکی دیگه هم در مورد یک آقایی بود که نوشته بود دوره تحصیلات راهنمایی مدام واسه دوستانش جوک با لهجه تعریف میکرده.
این کارا که تخریب نیستش نه؟
نه اینا نقد منصفانه است... را... برای منم بالاخره یه اساماس اومد.
چیه؟ جوکه یا شعره یا نقد منصفانه؟
گوش کن نوشته میغرد و با زخم زبان کار ندارد- کاری به لجنگویی اغیار ندارد- با دیو هوا سخت بجنگید که محمود حاجت به جوانان هوادار ندارد.از طرف ستاد خودجوش مردمی ... یه کاغذ اینجا زدن وایسا یه دقیقه... این بیانیه 125 استاد دانشگاه شریفو که زدن رو دیوار بخونیم. نوشته آنچه هماکنون شاهد آنیم خارج کردن تدریجی متخصصان باتجربه از دایره تصمیمگیری، عدم ثبات مدیریتی، گسترش واردات کالاهای مصرفی به بهانه ضربه به تولیدات داخلی، به رکود کشاندن اقتصاد برای جبران اسرافکاریها و بیبرنامگیهای گذشته، عدم بهبود شاخصهای رشد و بیکاری و تورم با وجود درآمدهای کلان نفتی.
ول کن بابا... من رفتم... یه اساماس الان برام اومد نوشته ازدواج برقی با یه گونی سیبزمینی اضافه سریع به دفتر ستاد خودجوش مردمی مراجعه کنید.
پدرم گفت: میرحسین موسوی گفته شناسنامهها و گذرنامههای ایرانی در تراز کشوری مانند سومالی است. مادرم پرسید: حالا استفاده از شناسنامههای هم تراز در انتخابات مجاز است؟ برادرم گفت : همان دیگر. از بس شما از این حرفها زدید الویری میگوید باید مراقب شناسنامههای تقلبی باشیم. مادربزرگم گفت: پس با این شایعه پراکنیها بی خود نیست که به گفته مقامات مسوول ، دولت تصمیم گرفته رسانهها را برای جلوگیری از اخبار مایوسکننده کنترل کند. همسرم گفت: شاید هم برعکس عمل کند و خبرهایی به ملت بدهند که دلشان خوش باشد. مثل این خبر که وزیر بازرگانی اعلام کرده 44 از برنامه چهارم جلوتر هستیم . پدرم گفت: البته از منظر تورم و گرانی، درست گفتهاند. مادرم ادامه داد: و البته نرخ بیکاری! مادربزرگم گفت: واقعا عملکرد درخشان دولت را نمیبینید ؟ خودتان را زده اید به کوچه علی چپ ؟ نخواندید معاون اول رئیسجمهور اعلام کرد صدهزار پروژه عمرانی در دولت نهم کلید خورده است؟ برادرم جواب داد : عجب! با یک حساب سرانگشتی حدود 70 پروژه در روز میشود. پدرم پرسید: به هرکدام از این پروژهها چقدر ارز تعلق گرفته؟ یا چقدر وام...؟ مادربزرگم گفت: چه خوب گفتی وام. فردا برو ببین برای آلاچیق که قرار است در اتاق گوشه حیاط نصب کنیم وامی چیزی نمیدهند؟ از این وامهای زود بازده معروف! همسرم گفت: اگر جز یکی از همان 100هزار پروژه عمرانی تعریف شود چرا که نه؟ فقط میروید بانک، شناسنامه همراهتان باشد. بدون شناسنامه، فرم وام نمیدهند . پدرم گفت: شناسنامهام که در ماشین لباسشویی از بین رفت. گفتم: معادلش هم قبول است. گذرنامه سومالی ندارید؟ یا زیمباوه؟ مگر نه اینکه یکی از اصلاح طلبها گفته در صورت ادامه مسیر فعلی به جای ژاپن اسلامی، ایران ، زیمبابوه اسلامیخواهد شد.
شهرام شهیدی
مسعود مرعشی
رقابت بین چهار نامزد انتخاباتی در پاسخگویی به تستهای ما به شدت ادامه دارد.بعضی از کاندیداهای عزیز گویی بهشدت کنکورشان را قورت دادهاند! و به همین سبب در پاسخگویی به سوالات با موفقیت حاضر شدهاند.انریکو اگلیسیاس اندیشمند معاصر در کتاب «انسان به سمت پیروزی» میگوید: درخت تو گر بار دانش بگیرد، به زیر آوری چرخ نیلوفری را!
آفرین به شما دوستان سختکوش.
با قسمت سوم سوالات همراه ما باشید.
1- صندوق ذخیره ارزی...
الف)دوای هر مریضی!
ب)توش یه وقت پول نریزی!
ج)دیم دیم دیریم دیم دیم دیم!(جهت حفظ ریتم و قافیه بود !))
د)از چیزی بپرس که الان وجود خارجی داشته باشه!
2- افراد کابینه ام را.....عوض میکنم.
الف)بعد از ناهار
ب)سه ساعت یکبار
ج)بیست روز یکبار
د)بستگی به حال و حوصله و خلقم داره.
ه)اگه با ما فامیل بشند، هیچ رقمه عوضشون نمیکنم.
3- نظرتان درباره کامران نجف زاده چیست؟
الف)He is my life!!
ب)Honey!
ج)Best 20:30 evar!
د)He is nice be cheshme baraadari!
4- دیپلماسی قوی خود را با برقراری دوستی با چه کشورهایی به رخ جهانیان میکشید؟
الف)ونزوئلا
ب)سوریه
ج)قمر
د)کومور
ه)آلخاندرو آلواندا گونزالس!
و)دیه گو آرماندو مارادونا!
ز)هر کشوری که خودم کشف اش کنم!
جلال سعیدی
زریبافان: تمام قدرتهای استکباری دست در دست هم دادهاند تا احمدینژاد رئیسجمهور نشود.
ببینید، آدم باید منطقی باشد، میگویند حرف را روی یخ بگذاری آب میشود. ما خودمان در تایید فرمایشات آقای زریبافان، در سطح شهر همینجور قدرتهای استکباری را میبینیم که دستشان را به دست هم دادهاند تا آقای احمدینژاد رئیسجمهور نشود. مثلا همین دیروز، توی تاکسی دو تا خانم مسن بازنشسته که کاملا از سکناتشان مشخص بود که ایادی استکبار هستند، داشتند میگفتند عمرا به خاطر افزایش دو برابر حقوق بازنشستگان به کاندیدای خاصی رای بدهند.
آنطرف خیابان راهبندان بود. یعنی قدرتهای استکباری، که به شکل جوانانی معلومالحال و وابسته ظهور پیدا کرده بودند، تجمع کرده بودند و مردم را متقاعد میکردند که اگر میخواهند وضع موجود عوض شود، به یک کاندیدای خوب رای بدهند. اصلا ما میخواهیم از آقای زریبافان هم جلوتر برویم، چرا که نه، شما همین پوسترها و بنرهای قدرتهای استکباری را در سطح شهر دیدهاید؟ واقعا که! پس دوستان حق دارند قدرتهای استکباری را، یعنی بنرهایشان را، که عکسهای یکنفره و دونفره میاندازند و مردم را تحریک میکنند، جر بدهند! همین!
سقایبیریا: در زمان احمدینژاد نیازهای مردم از پایین به بالا بررسی شد.
مردم ما اصولا، آدمهای قدرشناسی نیستند. در زمان اصلاحات، نیازهایشان از بالا به پایین بررسی شد، قدر ندانستند و در زمان بعد از اصلاحات، نیازهایشان از پایین به بالا بررسی شد هم قدر ندانستند؛ ما به رئیسجمهور دوره بعد پیشنهاد میکنیم نیازهای مردم را نه روی یک خط مستقیم که به صورت گردالی بررسی کنند. خیلی خوب است. اینجوری مردم هی چشمشان دور نیازهایشان میچرخد، گیج میشوند و سیبزمینی را با چلوکباب اشتباه میگیرند. مشکل رای آوردن برای دور دوم هم پیش نمیآیدو...
کلهر: کمیته صیانت از آرا جزو بداخلاقیهای انتخاباتی است.
1-ما از آقای کلهر عاجزانه خواهش میکنیم اگر میخواهند درباره اخلاق حرفی بزنند قبلش حتما با آقای آقاتهرانی، معلم اخلاق کابینه چک کنند. در مورد بداخلاقیها هم ما خودمان شخصا در خدمتشان هستیم.
2-آقای کلهر اینها را ول کنید. قضیه بازگشت خوانندگان لسآنجلسی را چه کار کردید؟ww