دو رفتار
و یک ادعا ی گیجکننده!
حـدود 900 روز اسـت که چند دیپلمات ایرانی در بازداشت نــیـروهـای آمریکای ی هستند و دولت دوست و برادرمان عراق، تحرک خاصی برای آزادی آنها انـجـام نـمـیدهـد! هـیـچیک از مقامات رسمی آمریکایی و عراقی هم تاکنون ادعای مشخصی در خصوص موارد اتهامی این هموطنان ایرانی نداشتهاند. هر چه که از زمان بازداشت این افراد میگذرد، تب اظهارنظر در داخل کشور نیز فـــــروکــش کرده و اکـنون میتـوان به قاطعیت گفت که »سرنوشت این اتباع ایرانی، در اظهارنظر مقامات رسمی دولتی، جایگاه خاصی نـدارد«. از سـوی دیگر، در حالی که بازداشت غیرموجه سه دیپلمات ایرانی، کمکم بـه فـراموشی سپرده میشد یک خبرنگار آمریکایی- که به خاطر تابعیت ایرانی، دفاع از حقوق او بر ما واجب است- در داخل کشورِ پدریاش بازداشت شد. در مدت بازداشت تا آزادی او که ابعاد آن برای بسیاری از افراد در ابهام باقی مانده است، کمتر روزی سپری شد که رئیس جمهور آمریکا و رقیب سابق و همکار فعلی او یعنی خانم هیلاری کلینتون به اظهارنظر در این مورد نـپرداخته باشند. نهایتاً نیز بـدون آنکه حتی این مـوضـوع موجب یادآوری سرنوشت چند ایرانی مظلوم و در بند آمریکاییها شود خانم صابری به سلامتی از زندان آزاد شد و پس از یکی دو روز، چهره خندان او در فرودگاه اتریش، به سراسر جهان مخابره شد.
البته موضع صاحب این قلم در خصوص پرونده رکسانا صابری و مراحلی که از اعلام محکومیت تا سـفر او به اتریش طی شد طی دو سرمقاله با عـنـوانهای »یک حکم و چند سوال« و »توهم ثروتمندی و دردسرهای آن« آشکار گردید و هنوز این دو سوال در ذهن نگارنده وجود دارد که 1-»اگر رکسانا صابری جاسوس بود همدستان او در داخل کشور، با کدام دستگاه اطلاعاتی و امنیتی سروکار داشتهاند؟« 2-» با توجه به قابلیت پیشبینی فرجام این پرونده، چه ضرورتی داشت که حکم اولیه برای حبس 8 ساله او، تا این حد در رسانهها منعکس شود و در فاصلهای کوتاه - بسیار کوتاهتر از فاصله میان برگزاری دادگاه بدوی و تجدید نظر برای بسیاری از هموطنان زندانی- حکم اولیه دچار تغییر شـدیـد گـردد؟«امـا حـواشـی ایـن پـرونـده و هزینهسازیهای آن میتواند از یک جهت مفید تلـقـی شود. این جنبه، مقایسه رفتار دو دولت در حمایت از شهروندان خود میباشد. البته تردیدی وجـود نـدارد کـه حـکمرانان آمریکا، عندالاقتضا حتی شهروندان خویش را قربانی برخی سیاستها مـیکننـد کـه کشتـه شـدن حدود 5 هزار سرباز آمریکایی در عراق را میتوان نشانهای از این ویژگی سیاستمداران آمریکایی دانست. اما آنگاه که پای رسانهو تبلیغات رسانهای پیش میآید رئیس جمهـور، فریاد وزیـر خـارجـه و سـایـر صـاحبنفوذان آمریکایی بلند میشود و به قول خود از شهروند آمریکایی حمایت میکنند. جالب آنکه در قضیه اخیر قاعدتاً خوشحالی ایرانیان از رفع مشکل همـوطـن خـود- رکسـانـا صـابـری - بیـش از آمریکاییهاست زیرا صابری از مادری ژاپنی و پدری ایرانی متولد شده است و او هیچ ریشهای در خاک آمریکا ندارد. اما به هر حال آمریکاییها که از یکسو میخواهند غرور ملی خود را به رخ جهانیان بکشند و از سوی دیگر به ترسیم چهرهای انسان دوست از خود نیاز دارند به صورتی غیر متعارف، اظهار نظر روزمره در خصوص رکسانا صابری را در دستور کار خود قرار داده بودند. این در حالی است که دولتمردان ایرانی، نه تنها وظیفه دولتمردی خود برای دفاع از دیپلماتهای ایرانی را انجام نمیدهند - که اگر انجام میدادند قـطـعـاً ایـن موضوع، هنگام اعلام نیاز عراقیها به مساعدت ایران قابل حل بود - بلکه در انجام وظیفه خود برای حفظ غرور ملی چند شهروند ایرانی در برابر نظامیان بی منطق آمریکایی نیز کوتاهی میکنند؛ در حالی که قطعاً پیگیری رسانهای موضوع از راه اظهارنظر مستمر مسئولان دولتی، مـوجـب تـسـریع در تعیین تـکلـیـف دیـپلـمـاتهای بازداشتی و رفـع نـگـرانـی خانوادههای آنان میشد. البته سرنوشت نامعلوم چند هموطن و گرفتاری آنهادر دست کسانی که رفتار آنها را میتوان در آئینه ابوغریب و گوانتانامو مشاهده کرد به خودی خود، نگران کننده است اما آنچه موجب نگرانی بیشتر میشود آن است که عدهای از حامیان دولت نهم، اصرار دارند در ادامه تخریب مفاهیم، رفتارهای دولـت نـهم در عـرصـه دیـپلـمـاسـی خارجی را »الگوی عزتمندی در سیاست خارجی« بنامند!
ای کاش حامیان دولت، در برابر سرنوشت چند هموطن خود به سکوت اکتفا میکردند و اجازه نمیدادند که نسلهای آینده به هنگام مطالعه تاریخ، در تشخیص برخی واژهها و مفاهیم دچار سرگیجه شوند! | |