مارا متهم نکنید هرچه باشد یک استاد است اسلحه هم بدست نگرفته
به نام خدا
«ان الله یامرکم ان تودو الامانات الی اهل ها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل»
فرمان خداوند است که امانت را به اهلش بسپارید و داوری به عدالت کنید.
***
انتخاب رئیس قوه مجریه نزدیک است و دانشجویان هم چون آحاد دیگر مردم حق، بلکه تکلیف دارند که در این مسابقه عظیم شرکت ورزند و وام خود را به عدالت بگذارند و امانت رای را به اهلش بسپارند.
گریختن از این مسابقه شرط خرد نیست، چرا که کار را به بی خردان وا نهادن است. همه نیک می دانیم که دایره و قاعده بازی را چنان تنگ گرفته اند که جز معدودی توان و مجال بازیگری ندارند و:
نیزه بازی اندر این گوهای تنگ
نیزه بازان را همی آرد به ننگ
با این همه در این گذرگاه تنگِ عافیت، جریده نمی باید رفت، و در این بازی بزرگ به تماشا نمی توان نشست. لذا گزینش باید کرد و کسی را باید برگزید که کاری می کند اما نه بهترین یا بزرگ ترین کار را، وعده می دهد اما نه وعده های بزرگ و چراغ می افروزد اما نه چراغ آفتاب. وعده های سیل آسا و آبیاری قطره چکانی؟ سخاوت در سخن و خسّت در عمل؟ هیچکدام. بل جویی و آب روانی، شمعی و شعله لرزانی تا شمع های دیگر یک یک فروزان شوند و جوی های دیگر یک یک روان.
کسی را برگزینید که نه سفاهت می پرورد و نه خرافه می گسترد. نه جلوه می فروشد و نه عشوه می خرد. کم می گوید اما راست می گوید، گام کوچک بر می دارد اما استوار بر می دارد. از عمل سیراب می شود نه از خطابه. پاسبان آزادی است نه فقط عاشق آن و اهل عدالت ورزی است نه عدالت سرایی. از او بخواهید نه فرهنگ بسازد و نه تئوری بپردازد، بل پاسبانی کند تا دیگران باغبانی کنند. با دشمنان مدارا کند و با دوستان مروت. با مخالفان کرم ورزد و با موافقان عدالت. نقد را که تقوای سیاست است برتابد و نقادان را برتر از مُنقادان بنشاند. جوانی و زیبایی را گناه نداند و نشاط و عیش و تنعم را عین عبادت بشمارد. از او یک وعده و صد وفا بخواهید، نه صد وعده و نیم وفا. از طلب آزادی کوتاه نیایید که همه فضیلت ها در اوست و از فساد قَضا غافل نشوید که همه مصیبت ها از اوست.
همت پاکان دو عالم و بخشایش ارواح مکرّم با شما باد.
عبدالکریم سروش
مریلند
«ان الله یامرکم ان تودو الامانات الی اهل ها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل»
فرمان خداوند است که امانت را به اهلش بسپارید و داوری به عدالت کنید.
***
انتخاب رئیس قوه مجریه نزدیک است و دانشجویان هم چون آحاد دیگر مردم حق، بلکه تکلیف دارند که در این مسابقه عظیم شرکت ورزند و وام خود را به عدالت بگذارند و امانت رای را به اهلش بسپارند.
گریختن از این مسابقه شرط خرد نیست، چرا که کار را به بی خردان وا نهادن است. همه نیک می دانیم که دایره و قاعده بازی را چنان تنگ گرفته اند که جز معدودی توان و مجال بازیگری ندارند و:
نیزه بازی اندر این گوهای تنگ
نیزه بازان را همی آرد به ننگ
با این همه در این گذرگاه تنگِ عافیت، جریده نمی باید رفت، و در این بازی بزرگ به تماشا نمی توان نشست. لذا گزینش باید کرد و کسی را باید برگزید که کاری می کند اما نه بهترین یا بزرگ ترین کار را، وعده می دهد اما نه وعده های بزرگ و چراغ می افروزد اما نه چراغ آفتاب. وعده های سیل آسا و آبیاری قطره چکانی؟ سخاوت در سخن و خسّت در عمل؟ هیچکدام. بل جویی و آب روانی، شمعی و شعله لرزانی تا شمع های دیگر یک یک فروزان شوند و جوی های دیگر یک یک روان.
کسی را برگزینید که نه سفاهت می پرورد و نه خرافه می گسترد. نه جلوه می فروشد و نه عشوه می خرد. کم می گوید اما راست می گوید، گام کوچک بر می دارد اما استوار بر می دارد. از عمل سیراب می شود نه از خطابه. پاسبان آزادی است نه فقط عاشق آن و اهل عدالت ورزی است نه عدالت سرایی. از او بخواهید نه فرهنگ بسازد و نه تئوری بپردازد، بل پاسبانی کند تا دیگران باغبانی کنند. با دشمنان مدارا کند و با دوستان مروت. با مخالفان کرم ورزد و با موافقان عدالت. نقد را که تقوای سیاست است برتابد و نقادان را برتر از مُنقادان بنشاند. جوانی و زیبایی را گناه نداند و نشاط و عیش و تنعم را عین عبادت بشمارد. از او یک وعده و صد وفا بخواهید، نه صد وعده و نیم وفا. از طلب آزادی کوتاه نیایید که همه فضیلت ها در اوست و از فساد قَضا غافل نشوید که همه مصیبت ها از اوست.
همت پاکان دو عالم و بخشایش ارواح مکرّم با شما باد.
عبدالکریم سروش
مریلند