قلم

برداشت اول!
برادرم گفت: خدا را شکر وزیر ارشاد اعلام کرد سند درآمدهای نفتی پیدا شد. دخترخاله ام پرسید: حالا چرا وزیر ارشاد این را اعلام کرده؟ اسناد مالی باید دست ایشان باشد یا دست وزیر اقتصاد یا سازمان حسابرسی؟ مادرم گفت: وزیر اقتصاد احتمالا سرش با تهیه فهرست کمک‌های مالی‌ای که قرار است به کشورهای تازه اکتشاف شده صورت بگیرد، گرم بوده! بعد هم ایشان به خاطر سوابقشان در کیهان سابقه‌ای طولانی در پیدا کردن امور ناپیدا دارند. پدرم گفت: شاید هم این پول را خود وزارت ارشاد خرج کرده بوده. کتابی چاپ کرده، فیلمی ساخته... همسرم گفت: راستی بالاخره تکلیف این فیلم تبلیغاتی رئیس‌جمهور چه شد؟ کارگردانش مشخص شد؟ خاله‌ام گفت: همین یوزارسیف را می‌گویید؟ مگر تمام نشد؟ گفتم: نخیر! تازه فیلم کلید خورده است. حالا بنشینید تا جاهای دیدنی‌اش برسد.
استان پنجاهم!
برادر همسرم گفت: رئیس‌جمهور اعلام کرده چاره‌ای نداریم جز اینکه در جهت اصلاح جهان حرکت کنیم. پدرم گفت: همان ادامه نظریه به دست گرفتن مدیریت جهان است دیگر. برادرم گفت: با این کمک‌هایی که به سوریه، ونزوئلا، پاکستان و... می‌کنیم مدیریت مالی جهان را به عهده گرفته‌ایم. آسیاب به نوبت. باقی‌اش هم... مادرم پرید وسط حرفش که: فقط مدیریت مالی نیست. مدیریت جغرافیایی جهان را هم با کشف کشورهای جدید به دست گرفته‌ایم. نمونه‌اش هم «مجمع الجزایرقمر» و « سنت وینسنت وگرنادین». همسرم گفت: احتمالا طی سفرهای استانی بسیار، خلبان خسته شده، خوابش برده و سر از آن جا درآورده! گفتم: پس بی‌خود نیست 300 میلیون دلار به آن کشور کمک شده. فکر کرده‌اند یکی از استان‌های کشور است آن جا!