سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

فال قهوه

ثمره‌هاشمی در فنجان هاشمی ثمره

آقا ثمره! در فنجان قهوه‌ات یک ثمره می‌بینم. آیا این ثمره تویی؟ آیا این ثمره توست؟ آیا تو خودت ثمره‌ای؟ آیا تو ثمره‌هاشمی هستی؟ آیا هاشمی ثمره توست؟ ما نمی‌دانیم! آقا مجتبی! در فالت یک درخت می‌بینم. درخت در فال یعنی شجره‌نامه. آیا تو فامیل‌هایت را دوست داری؟ آیا فامیل‌هایت تو را دوست دارند؟ آیا دایی‌جان، آقا باهنر را هم دوست داری؟ آیا آقا عبدالحمید که اخوی توست بختش بلند بوده و معاون وزیر شده یا چون بختش بلند بوده اخوی تو شده؟ آیا آقا مهدی که در وزارت نیرو مدیرکل است هم اخوی توست؟ عجب درخت سرسبزی دارد شجره‌نامه‌ات! آقا موسی‌پور هم دارند از دور دست تکان می‌دهند! به‌به! چقدر قشنگ! خانم قندفروش هم دارند از این درخت میوه می‌چینند! به به! چقدر قشنگ! درخت نگو! بگو پیک‌نیک! بگو سیزده‌به‌در! همه دور هم جمعید دیگر. حسود داری. چشم‌زخم بگیر. روزنامه‌های اصلاح‌طلب این همه صلح و صفا را بین یک خانواده نمی‌توانند ببینند! حتما آب‌دعایی، طلسمی، چیزی بگیر. اگر می‌توانی یک کاری کن چشم حسود کور شود. آقا ثمره! یک هلو هم در فالت افتاده به چه بزرگی! هلو در فال قهوه یعنی پیمانکاری وزارت نفت! به آقا ع.خیر، از بستگان همشیره محترمه سلام برسانید. ببین چه باری داشته این درخت هلو! بشکه بشکه! آقا هاشمی! در کل این‌طور که در فنجانت می‌بینم برای حل معضل ترافیک و خودروهای تک‌سرنشین بهتر است برای صله‌رحم و اینها در همان ساختمان وزارت کشور و صنایع و نیرو به دید و بازدید اقوام بپردازید! آقا ثمره! اما در فالت یک گره می‌بینم. مجبوری یک بار هم که شده استعفا بدهی. دل آدم کباب می‌شود. آقا مجتبی! این چه فالی است؟ تویش یک ستاد تبلیغاتی افتاده به چه قشنگی! به چه بزرگی! یک سرش توی سفرهای استانی است یک سرش توی صدا و سیما! بلاتشبیه، بلا نسبت، روم به دیوار، گلاب به روی همه‌مان، می‌گویند دروغ را آن‌قدر بزرگ بگو که آدم باورش بشود. ستاد به این بزرگی را کسی هست بگوید، نیست؟ حالا بگویند هست، بگویند نیست، کی باورش می‌شود؟ ما نمی‌دانیم! آقا ثمره! در طالعت می‌بینم که رئیس ستاد می‌شوی. اما آقا محمود احمدی‌نژاد می‌گوید ستاد انتخاباتی ندارد. آیا تو شوخی می‌کنی؟ آیا دکتر شوخی می‌کند؟ آیا قرار است تو رئیس ستادی شوی که نیست اما هست؟ آیا ستاد انتخاباتی مثل لباس پادشاه است که آدم می‌پوشد ولی دیده نمی‌شود؟ ما نمی‌دانیم! آقا ثمره! توی فنجانت پرچم آمریکا هم افتاده. این یعنی تو اولین کسی هستی که پا به قاره آمریکا گذاشته است؟ ما نمی‌دانیم. یعنی تو تنها ایرانی‌ای هستی که آمریکا و خارج را، هر دو را با هم، از خیلی نزدیک دیده‌ای؟ ما نمی‌دانیم. آیا دوست داری پرچم آمریکا را آتش بزنی؟ آیا اگر آمریکا پرچمش را آتش بزند مذاکره با آن را تکذیب نمی‌کنی؟ ما نمی‌دانیم! این مسائل، مسائل سیاست خارجی است و حتی آقا لاریجانی و آقا ولایتی و اینها هم راجع‌به آن صحبت نمی‌کند. ولی در فال تو افتاده.

در کل بی‌خیال. فالت هم مثل خودت خیلی پیچیده است.