نامه های دیگری هم هست!
برخی رسانه های حامی دولت، هر ضعفی داشته باشند از این جهت قابل تحسین هستند که وضعیت آرای کاندیدای مورد علاقه خود را با دقت رصد می کنند و بر همین اساس روشهای تبلیغی و تخریبی را تـنـظیم می نمایند. آنها بعد از گذشت حدود چهار سال از استقرار دولت نهم، به این نتیجه رسیدهاند که نه تقدیسها و هاله پروریها تاثیر قابل توجهی در دیدگاه مردم به کاندیدای آن ها دارد و نه بزرگ نمای ی اقدامات انجام گرفته و انجام نگرفته، می تواند روند ریزش آرای اصولگرایان را متوقف سازد. پس بیشترین انرژی خود را بر تخریب کاندیداهای اصلاح طلب مـتمرکز کردهاند که البته تاکنون برای آنان نقش» سرکه انگبینِ صفرا فزون« را داشته است. بخشی از تلاشهای این گروه، با هدف جلوگیری از سرازیر شـدن رای عـدهای از اصـولـگرایان به سبد آرای میرحسین موسوی صورت می گیرد که آخرین نمونه آن، انتشار نامه رهبر فقید انقلاب در پاسخ به استعفای میرحسین موسوی است. البته مشخص نیست که کـدام بخش از این نامه، می تواند »نقطه ضعف غیرقابل تحمل « برای وی تلقی شود. زیرا سراسر نامه، نشانه اعتقاد امام به لزوم تداوم خدمت موسوی و به عبارت دیگر ایمان به کارآمدی اوست. اما آیا نامه منتشر شده، تنها پیام یا نامه ای است که به کار این روزهـا میآید؟ احتمالاً پاسخ به این سوال، برای مدعیان اصولگرایی به ویژه حامیان احمدی نژاد، چندان خوشایند نخواهد بود.
کسانی که با تحولات سال های دهه 60 آشنا هستند میدانند که بسیاری از حامیان فعلی احمدینژاد، مورد عتاب های شدید امام قرار گرفتند. یکی از آنها با این عتاب طعنه آلود مواجه شد که »قدرت اداره یک نانوای ی هم ندارد«. دیگری به خاطر موضع گیری در سیاست خارجی با دستور امام از وزارت خارجه کنار گذاشته شد، یکی دیگر از آنها به خاطر اتهام افکنی علیه دبیر کل فعلی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مورد عتابِ مکتوب امام قرار گرفت. این در حالی است که در 8 سال نخستوزیری موسوی، او بارها مـورد حمایت و عنایت بنیانگذار نظام جمهوری اسـلامـی قرار گرفت و در مقابل، منتقدان فعلی میرحسین که عموماً در صف حامیان احمدینژاد قرار گرفتهاند در دوره نخست وزیری موسوی هیچگاه نـتوانستند در چالشها با موسوی و یا به صورت مستقل، تاییدیهای از رهبر فقید انقلاب دریافت کنند. همچنین بررسی مکاتبات، حمایتها، عتابها و سـخـنـرانیهای امام نشان میدهد که مجموعه دیدگاههای مثبت ایشان نسبت به دو کاندیدای فعلی اصـلاحطلـب از مـجـموعه تاییدیههایی که عموم اصولگرایان - از جمله حامیان فعلی احمدی نژاد - دریافت کردهاند بیشتر است. در خصوص عتاب و سرزنشها نیز خود میدانند که اگر قرار بر علنی کردن برخی مکاتبات باشد، چه کسی ضرر خواهد کرد. البته تنها نشانه کارآمدی یا انقلابی بودن یک فعال سیاسی، ارائه تاییدیه از امام نیست. همچنان که عتابهای ایشان نباید به معنای طرد یک نفر از عالم سیاست و محروم ساختن او از حقوقی باشد که خـداونـد متعال به انسانها داده و قانون اساسی جمهوری اسلامی، آنها را محترم شمرده است.اما دوستان آنطرفی که به خیال خود، به کشف جدیدی نائل آمدهاند باید بدانند هنوز کسانی هستند که نسخههایی از تذکرات امام را در اختیار دارند: انتقاد جدی امام به 99 نفرِ معروف، اعتراض ایشانبه حامیان انجمن حجتیه، انتقاد از روشهای مدیریتی بعضی اصولگرایان، عتاب شدیداللحن به کسانی که معتقد به نظارتهای سختگیرانه در انتخابات هستند و مردم را محتاج قیم میدانند و... نمونههای فراوانی است که اگر قرار باشد »نهضتِ نامهیابی« آغاز شود میتواند مورد بهرهبرداری اصلاحطلبان قرار گیرد.
نگارنده به شدت با این روشمخالف است زیرا هم میتوان در میان افراد مورد عنایت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، کسانی را یافت که در صورت تداوم حیات ایشان، از آن عنایت محروم میشدند و هم قطعاً کسانی وجود دارند که آن روز، از امام عتاب نامه دریافت کردند و ممکن است امروز رفتار و گفتار آنها در خصوص »عدم نیاز مردم به قیم«، »لزوم تحمل انتقاد ولو ناحق«، »خدمت به مردم به جای احساس ریاست بر آنها«، »عدم خود اصول دین پنداری« و... به مبانی امام نزدیکتر شده باشد. البته در میان اصولگرایان، کسانی را میتوان یافت که رفتار آنها در سه دهه گذشته تغی یری نکرده - مثلا همچنان بر حمایت از انجمن حجتیه یا تردید نسبت به قدرت تشخیص مردم در انتخابات، پافشاری میکنند - ولذا تکلیف آنها، همان است که بود. پس بهتر است دوستان آنطرفی، به جای به زحمت انداختن خود برای کشف نامهای که محتوای آن عتاب همراه با محبت نسبت به موسوی است، در میان »آمارها و ارقام خود ساخته« چند سال اخیر جستجو کنند شاید آمار آبرومندانهای برای اثبات موفقیت دولت مورد عنایت خویش پیدا نمایند و به جای تلاش بـی اثر برای تخریب موسوی و کروبی، آمارهای موفقیت خود را برای جمعآوری رای - یا جلوگیری از ریزش رای - مورد استفاده قرار دهند. | |