سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

فال قهوه

مریخی‌ها در فال قهوه‌ی علی لاریجانی

آقا لاریجانی، جوادشون نه، صادق و فاضل و باقرشون هم نه، علی‌شون برای فال قهوه آمد پیش ما. گفت: «با چایی نمی‌شود برایم فال بگیری؟!» گفتم: «اسمش فال قهوه است. بگیرم یا نگیرم؟» گفت: «ما سخت از مواضع‌مان کوتاه می‌آییم.» گفتم: «یعنی نگیرم؟» گفت: «بگیر.» گفتم: «کوتاه آمدی که!» گفت: «شانس آوردی استعفا ندادم!» فال را برایش گرفتم. فقط این پایمردی‌اش مرا بدجوری تحت‌تاثیر قرار می‌دهد!

ای صاحب فال! در فنجانت تصویر یک گربه افتاده. آیا این گربه، نقشه‌ ایران است؟ آیا گربه‌ها ایرانی هستند؟ آیا تو هم، مثل من، گربه‌های ایرانی را دوست داری؟ آیا ایرانی هستی؟ آیا با اینکه متولد نجف هستی اما فارسی را بهتر از آقا حداد عادل که متولد تهران است و عربی را بهتر از تو که متولد نجف هستی صحبت می‌کند، صحبت می‌کنی؟ ما نمی‌دانیم.
آقا علی! در فالت یک صورت و یک گوش می‌بینم. آیا این علامت صدا و سیماست؟ آیا صدا و سیما علامت توست؟ آیا علامت تو در صدا و سیما مانده است؟ آیا صدای تو با سیمای آقا ضرغامی پخش می‌شود؟ آیا این صدای ضرغامی‌ است که روی سیمای تو پخش می‌شود؟ آیا دلت برای صدا و سیمایت تنگ شده؟ آیا الان که در صدا و سیما نیستی تصویر و صدا و سیمای خودت را در آن بیشتر می‌بینی؟ این‌ها را ما نمی‌دانیم، خودت می‌دانی.
آن گوشه‌ی فنجانت هم یک صندلی افتاده که پایه‌هایش به فنجان میخ شده! این یعنی در طالعت همیشه یک صندلی خوب و راحت قسمت تو می‌شود، زیاد خودت را نگران آن نکن.
ای صاحب فال! اما کنار صندلی تو عکس یک ذره‌بین افتاده. این دو روبه‌روی آن صدا و سیمایی قرار گرفته که برایت گفتم. این یعنی چی؟ یعنی تحقیق و تفحص از صدا و سیما؟ ما نمی‌دانیم. اِ... صبر کن، ذره‌بین خودش محو شد. حتما به گذشته‌ خیلی دوری مربوط می‌شود.
آقا علی گل! چندتا موجود مریخی هم در فالت نقش بسته. مرد مومن! نه تنها «کاندیداها از مریخ آمده‌اند» هر کسی هم که کاندیدا بشود ممکن است گذرش به مریخ بیفتد.

ببین پدر جان! خیلی چیزها هم هست که تو طالع آدم هست اما تو فال آدم نیست. این‌ها توی فالت بود که گفتم. اگر روزی گذرت به مریخ افتاد به بروبچه‌ها سلام برسان.