سه شرط پیروزی
| ||
>
1- جبهه اصلاحات با سه کاندیدای خاتمی، کروبی و موسوی در برههای از زمان به شدت بیم و امید را در جمع هواداران خود احساس کرد و به دنبال آن با کنارهگیری سیدمحمد خاتمی از عرصه انتخابات که از گذشته نیز اعلام نموده که با ورود موسوی در صحنه نخواهد ماند از انتخابات کنارهگیری کرد و دو نامزد باقی مانده یعنی کروبی و موسوی در صحنه رقابت ماندند که ارزیابی دقیق و مطمئنی از میزان مقبولیت یکی با دیگری در دسترس نبود. به خوبی خواست دو گروه مشارکت و مجاهدین انقلاب قابل پیشبینی بود که جهتگیری تصمیم تشکیلاتیشان به سمت و سویی غیر از کروبی است، اما پیشنهاد آقای کروبی به گروههای مادر نظیر مجمع روحانیون این بود که شرایط حال برای اعلام موضع نمیتواند ارزیابی درستی باشد و افراد گروهها آزاد به انتخاب باشند و در روزهای پایانی باقیمانده به انتخابات به طور طبیعی اجماع شکل میگیرد و در جلسات خصوصی نیز بسیاری از اعضای گروهها این پیشنهاد را برای پرهیز از پهن شدن پهنه اختلافات مناسب قلمداد میکردند که به یک باره تصمیم زودهنگام و یک طرفه مجمع روحانیون به نفع یک نامزد شرط لازم برای اجماع اصلاحطلبان را بر هم زد و حداقل انتظار اصلاحطلبان از مجمع روحانیون مبارز که ایفای نقش پدرانه بود از میان رفت. نقش بیطرفانه مجمع روحانیون مبارز را که با کرامت و بزرگواری در انتخابات شورای دوم شاهد آن بودیم هنوز به خاطر داریم. مجمع برای عدم ورود به هنگام اختلاف میان گروهها با اعلام بیطرفی و با مدیریت مهدی کروبی جایگاه خود را حفظ کرد. اکنون نیز مجمع روحانیون میتوانست شایستهترین تصمیم را در انتخابات حساسی به مانند ریاست جمهوری اتخاذ نماید که این گونه نشد و مجمع روحانیون که میبایست بزرگ احزاب اصلاحطلب باشد خود را همتراز آنها کرد و از جایگاه خویش کاست.
2- شرایط کنونی دو نامزد اصلاحطلب به استناد نظرسنجیهای موجود تا امروز نشانی از برتری قابل ملاحظهای نسبت به یکدیگر ندارند و این دلالت بر درستی تحلیل ما دارد. اگر مقرر بود اینک گذشتهها و آن اختلافات درست یا نادرست گذشته است و بایستی اکنون خطاهای ختم به آینده را از تصمیمات خارج کرد. اما نمیتوان چشمپوشی کرد و ناگفته گذاشت که برخی شتابزده تلاش میکنند همه سرمایه های جریانات اصلاحات را خرج انتخابات 88 کنند و راه اصلاحطلبی را مسدود نمایند و از همین رهگذر نگرانیم که ترغیب و تشویق سیدمحمدخاتمی به اعلام حمایت از یک نامزد، توشه اصلاحطلبان را از تمام سرمایهها تهی گرداند. اگر رقابتهای انتخاباتی را به مثابه رقابتهای تجاری فرض کنیم قطعا در شرایط کنونی خارج از عقل انتخاباتی و صرفا یک اقدام احساسی عمل شده است. در اینگونه رقابتهای اقتصادی، همه سرمایهگذاریها را به صورت متمرکز انجام نمیدهند و به عبارت دیگر تمام تخممرغها را درون یک سبد قرار نمیدهند به دلیل اینکه فرض شکستن آنها فرض محالی نیست. اصلاحطلبان نیز در این رقابت سیاسی در صورت صرف همه سرمایههای خود از جمله ظرفیتهای بالا و ارزشمند رئیس جمهور اصلاحات در انتخابات پیشرو خطایی خطیر و نابخشودنی به شمار میرود.
خصیصه فراموشکاری نبایستی حاکم بر برنامههای اصلاحطلبی باشد. خاطرمان نرفته است که در انتخابات مجلس هشتم و به ویژه در پایتخت بنرها، پوسترها، اعلامیهها و در یک کلام همه تبلیغات یک جریان اصلاحطلب با شعار واحد یاران خاتمی تمام فضای شهر را پر کرده بود و شکست در این انتخابات تجربه کافی برای ما است که بعد از 22 خرداد نیز بیندیشیم که اگر شکست نصیبمان شد به بنبست و فروپاشی نینجامد. پرواضح است که حمایت آقای خاتمی در مرحله دوم انتخابات کارساز است و در آن مقطع این حمایت حتی به پیروزی اصلاحطلبان اگر منجر نشود اما به طور قطع باعث میشود که اصلاحطلبان در این انتخابات سربلند از رقابت نهایی بیرون بیایند. اما حمایت آقای خاتمی از یک نامزد که در این روزها اعلام شده باعث میشود این برگ برنده تا روز انتخابات تحلیل رود و اگر نامزد مورد حمایت ایشان به مرحله دوم نرود، اتفاق ناگوار و ناخوشایندی رخ خواهد داد که مصیبت آن بیشتر از مجلس هشتم خواهد بود. 3- گاهی چنان بیحساب و کتاب بر طبل اجماع کوبیده میشود که انگار فهم اجماع برای گروهی منحصر به فرد است و گروه دیگر ادراک کافی برای دستاوردهای اجماع را ندارند، غافل از اینکه متمرکز شدن تنها در به وجود آمدن یک اجماع شرط کاملی برای پیروزی نیست. معتقدیم در شرایطی قرار گرفتهایم که رئیس دولت نهم پایگاههای رای ثابتی را با خود به همراه دارد و ما قبل از آنکه به اجماع بیندیشیم باید تمام توان خود را برای ایجاد جریانی بزرگ در حمایت از اصلاحات به وجود آوریم، نیازمند مراحلی در این فرآیند پیروزی هستیم که عبارتند از: افزایش سطح رقابت در کشور؛ افزایش سطح مشارکت در انتخابات، ایجاد دستیابی به حداقلهای ضمانت انتخابات (صیانت از آرا)؛ اجماع؛ پیروزی. به خوبی روشن است در حالی که سه شرط لازم را برای پیروزی طی نکردهایم تاکید بر اجماع بیثمر خواهد بود. بیتوجهی از این سه مرحله حیاتی برای ممانعت از پیروزی رئیس دولت نهم در مرحله اول انتخابات، سه مرحله مذکور میتواند رئیس دولت نهم را که خیز برای پیروزی در مرحله اول برداشته است، خطای محاسبهای آشکار آرا محسوب میشود. لازمه فائق آمدن به پیروزی یک مرحلهای رئیس دولت نهم جذب و جلب آرا پراکندهای است که جهتگیری سیاسی نداشته و صرفا وابسته به شخصیت و برنامههای نامزدها است که میتواند آرا نامزد اصولگرایان را از 50 کاهش دهد و بدین ترتیب رئیسجمهور نامزد شده را برای تصدی دور دوم ریاست جمهوری به مرحله دوم کشاند و در این مرحله اعلام حمایت سیدمحمدخاتمی از نامزد رقیب آقای احمدینژاد احتمال پیروزی را قطعی خواهد نمود. امیدواریم راه ثواب که راه اعتدال، انصاف، آیندهنگری و منطق است راهبرد اساسی بزرگان اصلاحات برای حکم به حمایت دو نامزد اصلاحطلب به شمار آید. |