از ابطحی
در سالهای جوانی ما، در مشهد یکی از علما مورد ستم و تهمت قرار گرفته بود. رقبایش اذیتش میکردند. این عالم وارسته وقتی خیلی ناراحت میشد، میگفت اگر اینها «احتمال» میدادند که قیامتی هست، این کار را نمیکردند. از همان موقع این تعبیر که بعضیها احتمال وجود روز قیامت را هم نمیدهند برای من جالب توجه بود. چند روز پیش با یکی از همشهریهای آقای حسین شریعتمداری رییس معروف روزنامه کیهان که از دوستان قدیم ایشان بود، همین جوری حرف میزدیم. یاد حرف آن استاد وارسته افتادم. پرسیدم واقعاً اگر کیهانیها احتمال وجود قیامت را بدهند، ممکن است که اینگونه بیپروا علیه این همه آدم در طول این سالها تهمت و افترا بزنند و این همه آبرو ببرند و حتی اگر یقین دارند که آنقدر از مصونیت آهنین برخوردارند که کسی با آنها نمیتواند از ابروی پشت چشم آنها حرف بزند باز هم ممکن است چنین کنند؟ آن دوست همفکر ما و همشهری آقای شریعتمداری میگفت توجیهشان این است که خود را قیم انقلاب میدانند و به این دلیل هر کسی که به زعم آنها از اصولشان منحرف شود، مستحق هر نوع اتهام و تهمتی میدانند.
در طول این سالها کیهان در حقیقت نقش کسی را داشته که وسط چهارراه شهر مطبوعات ایستاده است و هر کسی را که نمیپسندد مورد اهانت و فحاشی قرار میدهد. نمونههای آن در عالم غیر مطبوعاتی در شهرها فراوان دیده میشوند و دارای تاریخ شناخته شدهای هستند. کار سختی البته نیست. وقتی نگرانی از تیراژ و مخاطب نداشتی و پول بیتالمال هم بود و مطمئن هم بودی که از مصونیت آهنینی برخورداری که هیچ کس نمیتواند کاری کند، کافی است پایبندی اخلاقی شخصی هم نداشته باشی در آن صورت به راحتی میتوان کیهان منتشر کرد. این بار کیهان در روال عادی فحاشی خود، به آقای کروبی بدترین اهانت و فحاشی را انجام داده است. معمولاً وقتی آدمها برای اهداف کیهان خطرناک میشوند، سهمیه فحاشی پیدا میکنند. خاتمی تا کاندیدا بود این گونه بود. از این فحاشیهای کیهان میشود فهمید که کروبی هم خطر جدی انتخابات آینده شده است. اما این بار آقای کروبی که به شهامت مشهور است، با ادبیات شجاعانه خود علیه آقای شریعتمداری در کیهان یادداشت تکاندهندهای نوشته است که میتواند به نمایندگی از همهی آدمهایی باشد که آبرو و شخصیتشان در این سالها قربانی هتاکیهای کیهان شده است. اینجا متن نامه آقای کروبی را بخوانید. واقعاً خواندنی است