سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

سلام به شما تقدیم می کنم

به نام نامی جانان  

داشتم به عدالت فکر می کردم که راستی عدالت چیست ؟ شاید باخود فکر کنید که این دیگر سؤال نمی خواهد و سؤال به این راحتی چه جای پرسش است .  چه راحتهایی که ما دست کم گرفتیم اما بار سنگین آنرا هرگز نمی توانیم  تحمل کنیم .

فرض کنید در جامعه ای تمام امکانات به طور یکسان پخش شده و هر کس رضایت مندانه زندگی خویش را پیش می گیرد و از اجرای عدالت راضی و خشنود است .اما بایک تلنگر ممکن است به خود آیدکه  به راستی فرزند فلان دکتر یا مهندس یا مسؤل حکومتی یا تاجر  با فرزندیک کارگر ساده و یک کشاورز مثل هم از امکانات استفاده می کنند و در یک میزان ممکن به رقابت با هم می پردازند؟یکی با توجه به امکاناتی که در اختیار دارد از اکثر امکانات به روز برای پیش رفت استفاده می کند و فاصله خود را با رقیب خود افزایش می دهد و آن دیگری با امکانات اولیه باید به رقابت بپردازد .

آن یکی به برکت وجود پدر که در سایه او در جلسات متعددی شرکت می کند و راههای گفتمان و گفتگو و   جدل و تخاصم کلامی را به خوبی یاد می گیرد و فرزند کارگر یا کشاورز تا بخواهد با آنان و کلام آنان آشنا شود قافیه را باخته .

پس عدالت آنی نیست که به سادگی به آن پاسخ داد بلکه باید سالیان کار کرد و تجربه بدست آورد تا بتوان در جامعه ای برای نزدیک شدن به عدالت قدم برداشت نه اینکه  عدالت جاری کرد .چرا که آنچه ما می گوییم  تنها معنایی از  عدالت است هر چند رسیدن به آن نیز ممکن نیست اما  برای آن باید تلاش کرد تاجامعه همچنان به امید زندگی کند هر چند سایر واژگان نیز چنین هستند ،مثل آزادی

اما آب در یا را گر نتوان کشید       هم بقدر تشنگی باید چشید.

تا بعد بدرود و به امید دیدار