سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

از وب نوشت آقای ابطحی

سریال حضرت یوسف و تولید سریع جوک‌های پیامکی سیاسی

 

بخش عمده‌ای از ایام جنگ تحمیلی مدیر رادیو بودم، وفتی حمله هوائی صورت می‌گرفت و هواپیمای دشمن از مرز می‌گذشت، از ستاد مشترک ارتش به طور مستقیم به خط هات لاینی که در پخش رادیو بود زنگ می‌زدند و دستور می‌دادند اعلام وضعیت قرمز شود. آژیر دل‌آزاری اول می‌زد و بعد با صدای اضطراب‌آوری می‌گفت، صدائی که هم اکنون می‌شنوید، اعلام خطر یا وضعیت قرمز است. معنی و مفهوم آن این است که دشمن حمله کرده. بعد گوینده دستور رفتن به پناهگاه می‌داد. گاهی این خبررسانی نمی‌توانست به شکل دقیقی باشد و آژیر خطر بعد از خوردن بمب یا موشک به زمین، از رادیو پخش می‌شد. آن دورانsms  و موبایل نبود که سریعا جوک بسازند و آن را منتقل کند. در همان روزها یکبار رفته بودم اصفهان. به اصفهان هم حملات هوائی زیادی می‌شد. با چند نفر اصفهانی برخورد کردم. می‌دانستند مدیر رادیو هستم. گفتند در اصفهان در مورد این اعلام وضعیت قرمزها جوک درست کرده‌اند. می‌گویند صدائی که هم اکنون می‌شنوید، علامت آن است که دشمن آمدست و زدست و رفتست. (به لهجه اصفهانی با کسره حرف آخر کلمات بخوانید). شب‌های شنبه یاد این جک جنگی می‌افتم. من سریال حضرت یوسف را دنبال نمی‌کنم. اما معمولا آخر شب شنبه چند تا sms حاوی جوک‌های مختلف سیاسی و اجتماعی و اخلاقی می‌رسد، می‌توان فهمید یک قسمت دیگر سریال پخش شده است و تمام هم شده است و بر اساس آنها جوک‌هایش هم ارسال شده است. از مضمون پیامک‌های طنازانه می‌شود حدس زد که قسمت پخش شده در مورد چه قسمتی از تاریخ حضرت یوسف بوده. این سرعت انتقال در طنزپردازی سیاسی از هنرهای منحصر به فرد و قابل توجه مردم ایران است. تا سیاستمداران بیایند فکر کنند که چگونه می‌شود ملت را توجیه کنند، واقعیت را فهمیده‌اند و لبخندش را زده‌اند و جوکش را هم ساخته‌اند. آنهائی که جوری با مردم حرف می‌زنند که گویا مردم دور از جان شما، چیزند و واقعیات را نمی‌فهمند، حتما فهمیده‌اند که مردم به رفتار و حرف‌های آنان چه زود لبخند با مزه‌تری می‌زنند و سریعتر و بیشتر، از آنان در smsهای ارسالی ذکر خیر می‌کنند. همین جوری نوشتم. منظورم هم از اینکه نوشته‌ام، آنها گمان می‌کنند مردم چیزند، حرف بی‌ادبی نبودها. منظورم این بود که آنها معمولا گمان می‌کنند مردم بی‌اطلاع هستند.:(