از اعتماد ملی
چه تضمینی میدهید؟
چرا بهرغم وعده کروبی وی نتوانست تلویزیون ماهوارهای صبا را تاسیس کند؟ چه تضمینی وجود دارد که اینبار هم مانند قبل وی وعده دهد و به هر دلیل قانونی یا غیرقانونی امکان اجرا نیابد؟
در سال 1384 کروبی تنها یک فرد بود که چون از صداوسیما بیمهری دید قصد کرد با تاسیس تلویزیون خصوصی در چارچوب قواعد و ارزشهای اسلامی و ملی از حق آزادی بیان دفاع کند. متاسفانه در آن مقطع حساسیت برخی نهادها سبب شد از راهاندازی تلویزیون خصوصی جلوگیری شود و چون قانون روشنی برای این کار وجود نداشت ممکن بود همکاران کروبی در این کار آسیبهای جدی ببینند و او هم نتواند کاری برای آنها انجام دهد اما اگر مردم کروبی را به ریاستجمهوری انتخاب کنند او دیگر تنها یک فرد نیست نماینده مردم است که میتواند با ابزارهای مناسب از تاسیس تلویزیون خصوصی در ایران دفاع کند.
چرا دولت را تضعیف میکنید؟
سوالی از آقای کروبی دارم آیا ایشان واقعا در طول این 4 سال ریاست جمهوریآقای احمدینژاد متوجه مشکلات و نقاط ضعف دولت نبودهاند در عرض این 3 ماه فقط متوجه شدهاند آیا واقعا اکنون این سخنان ضعیف کردن دولت نمیباشد؟
برادر یا خواهر گرامی شما احتمالا در همین 3 ماه روزنامه خواندهاید چراکه اگر در جریان اعتراضهای حزب اعتماد ملی و شخص مهدی کروبی در این چهار سال بودید و به یاد میآورید که از فردای سوم تیر 84 عملکرد آقای محمود احمدینژاد (چه نوع رای آوردن ایشان چه نحوه اداره کشور)مورد نقد کروبی قرار گرفته، هرگز فکر نمیکردید که این نقدها مربوط به 3 ماه اخیر است. اما اینکه این حرفها موجب تضعیف دولت میشود یا نه باید بگوییم این دولت چنان ضعیف هست که نیازی به تضعیف نداشته باشد. دغدغهاصلی ما نیز جلوگیری از تضعیف نظام و میهن است. اگر عملکرد دولتی سبب تضعیف کشورمان شود و میهن را در معرض آسیب قرار دهد و نظام را ضعیف کند مهمتر است یا اینکه دولت تضعیف شود؟ همه نظام و همه ایران که قوه مجریه نیست آن هم قوه مجریهای که این رئیس دولت در راس آن قرار دارد.
![]() |
|
حمایت رسمی راست سنتی از رئیسجمهور عسگر اولادی: از احمدینژادهم حمایت میکنیم هم انتقاد | |
اعتمادملی، اکبر منتجبی: حاجحبیبالله عسگر اولادی روزگذشته اظهاراتی را که زمستان 85 برخی از خبرگزاریها و روزنامهها به نقل از او عنوان کرده بودند، تکذیب کرد. زمستان 85 یکی دو خبرگزاری از دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری عنوان کردند که «عسگراولادی، مشاوران و کسانی را که محمود احمدینژاد را احاطه کردهاند، کوتوله خوانده است.» این اظهارات البته در یکی دو روزنامه نیز منتشر شد و حتی تیتر اول یکی از روزنامههای منتقد دولت را به خود اختصاص داد اما تا دیروز آن سخنان تکذیب نشد. روزگذشته که آقای عسگر اولادی خبر از حمایت قاطع جبهه پیروان خط امام و رهبری از احمدینژاد را داد، خبرنگار روزنامه اعتماد ملی دلیل آن اظهارات و این حمایت را پرسید و گفت: در این مدت آیا احمدینژاد تغییر کرده است یا شما به دولت نزدیک شده اید و آیا در قبال این حمایت از احمدینژاد، به دنبال سهمیاز کابینه هستید؟ آقای عسگراولادی آن اظهاراتی را که به نقل از او پیش از این عنوان و منتشر شده بود را تکذیب کرد و گفت: «من هیچگاه در مصاحبههایم بیادبی نمیکنم و استفاده از چنین کلمهای را تکذیب میکنم. من معتقدم در ادبیات مصاحبه باید مراعات داشت. من با گذشته فرق نکردهام. ضمن آنکه کابینه شرکت سهامینیست که بخواهیم آن را سهمبندی کنیم.» با این حال دبیرکل جبهه پیروان خط امام رهبری با ظرافت نکتهای را در حمایت از احمدینژاد عنوان کرد. او اگرچه واژه «حمایت مشروط» از احمدینژاد را بکار نبرد اما خبر داد که «ما از احمدینژاد حمایت میکنیم ولی گفتمان انتقادی خود را نیز نسبت به او حفظ میکنیم. چون معتقدیم رئیسجمهور با کسب آرای مردم و تنفیذ مقام معظم رهبری واجد عصمت نمیشود.» این پیر سیاست در ادامه سخنان خود از جلساتی که با احمدینژاد داشته سخن گفت و خبر داد که 4 جلسه با رئیسجمهور ایران داشته که دو جلسه آن دو نفره و خصوصی برگزار شده و جلسه سوم را به اتفاق محمد رضا باهنر نزد احمدینژاد رفته و جلسه چهارم نیز در کنار اعضای جبهه پیروان خط و امام و رهبری بوده. با این حال او از مفاد جلسات سخنی نگفت و جزئیات آن را خصوصی دانست و از جواب توجیهی احمدینژاد به برخی از سووالات آنها خبر داد و گفت: «دغدغههای موجود مراجع و علمای بزرگ و شخصیتهای سیاسی و اصولگرایان را به آقای احمدینژاد ارائه کردیم، ایشان در برخی از این موارد به ما پاسخ دادند، در برخی موارد به ارائه توضیح پرداختند و در برخی موارد هم توجیه کردند، همچنین در برخی موارد سکوت کردند، به این معنا که آن مساله را مورد بحث و بررسی قرار دهند.» آقای عسگراولادی در خصوص اینکه آیا ضمانت اجرایی از آقای احمدینژاد گرفتهاید و چه تضمینی وجود دارد که او خواستههای شما را اجرا کند، گفت که نمیتوانم جزئیات آن جلسات را بیان کنم اما از او خواستیم که نگاهش را نسبت به اصولگرایی تغییر دهد چرا که یک نگاه به اصولگرایی نگاه آقای احمدینژاد است که دایره تنگ و محدودی از دوستان ایشان را در برمیگیرد و یک نگاه متعلق به آقایهاشمیرفسنجانی است که با تساهل و تسامح به همه نگاه میکنند و اصولگرایی را جبهه فراخی میبینند. ما از آقای احمدینژاد خواستیم میانه این دو نگاه را بگیرد. در ادامه این جلسه، سخن کشیده شد به روابط سردی که بین رئیسجمهور و رئیس مجلس خبرگان وجود دارد اما عسگر اولادی این رابطه سرد را به رابطه داغی تعبیر کرد که حرارت بسیاری دارد و هرکدام از دوطرف درخصوص دیگری اظهاراتی صریحی دارد. او گفت: «آیتاللههاشمیرفسنجانی یک مجتهد سیاسی و اجتماعی است و در اجتهاد خود واقعا تلاش میکند. اما روی اعتقاداتش به قانون اساسی و ولایت فقیه ایستاده و هرجا که ولی فقیه حکم میکند ایشان تبعیت خواهد کرد؛ اما در اجتهادش نیز کوتاه نمیآید. همین هفته گذشته ایشان در رابطه با دولت نهم گفتند: «من از عملکرد این دولت ناراضی هستم. تصور من این است که آیتاللههاشمیرفسنجانی مثل مقام معظم رهبری و مراجع تقلید باید فراجناحی باشد؛ چرا کههاشمیرفسنجانی رئیس دو مجموعهای است که این دو مجموعه دو بال رهبری هستند. از طرفی احمدنژاد نباید نسبت به هاشمی مثل یک شهروند سیاسی رفتار کند؛ چرا که ایشان رئیس و گرداننده دو مجموعه فوق است و باید این رابطه داغ را معتدل کند.» آقای عسگر اولادی نهایتا از واژه «اغلبیت آرا» برای رایی که اعضای جبهه پیروان خط امام و رهبری به احمدینژاد دادهاند استفاده میکند و این رای را حاصل دو دیدار میداند. دیدارهای جداگانه با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز. اما ایشان پاسخ نداد که چرا و چگونه زمانی که جامعه روحانیت به نتیجه نرسیده جبهه پیروان به این استنباط رسیده است که باید از احمدینژاد حمایت کند در حالی که مشاوردهنده خود در برزخ سیاسی است.
* * *
حمایت جبهه پیروان خط امام و رهبری و شخص آقای عسگراولادی از محمود احمدینژاد در حالی صورت میگیرد که پیش از این، گروه اقماری جناح راست خود را ملزم به تبعیت از برادران بزرگتر خود میدانستند. با اینکه کمتر از 50 روز به برگزاری انتخابات مانده است، هنوز جامعه روحانیت مبارز نتوانسته است کاندیدایی را به مردم معرفی کند. این وضعیت برای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز صادق است. اگرچه محمود احمدینژاد بین برخی از سران جامعه مدرسین نفوذ قابل توجهی دارد و افرادی مانند آیتالله محمد یزدی و احمد خاتمی بارها از او دفاع کردهاند، اما هنوز جامعه مدرسین نتوانسته به یک جمعبندی درباره احمدینژاد برسد. چه آنکه انتقادات بیشمار مراجع و علمای قم از عملکرد دولت نهم تا به آن درجه است که حتی آیتالله محمد یزدی یا سیداحمد خاتمی نمیتوانند میانه میدان را بگیرند و علما را راضی کنند که از احمدینژاد بیانیهای صادر نمایند.
ادامه در صفحه 3
![]() |
|
در جمع دانشجویان دانشگاه تهران اعلام کرد کروبی: تدارکاتچی نمیشوم | |
گروه سیاسی: «شما صریحا بگویید که برای دانشجویان زندانی چه کاری خواهید کرد»، «چنانچه من رئیسجمهور شوم با استفاده از اختیاراتم تمام دانشجویانی را که در زندان هستند و از تحصیل محروم شدهاند به دانشگاه برمیگردانم و اکنون نیز همواره پیگیر مشکلات آنها بودهام» این جملات پرسش و پاسخی بود که دیروز بارها و بارها تکرار شد. مهدی کروبی که دیروز به دعوت انجمن اسلامی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران میهمان آنها شده بود، ناچار شد تا چندین بار در برابر فریادهای دانشجویانی که خواستار آزادی همکلاسیهایشان بودند قول دهد که پیگیر ماجرای آنها خواهد بود. دانشجویانی که به گفته خودشان از دوران 4 ساله دولت اصولگرای نهم خاطرهای جز محرومیت از تحصیل، بازداشت و خانه نشینی ندارند دیروز همه خواستهای دیگرشان را فراموش کرده بودند و تنها از شیخ اصلاحات میخواستند که همواره حمایتگر آنها بماند. هرچند که دیروز دانشکده علوماجتماعی تنها میزبان کروبی نبود بلکه میهمانانی از دیگر دانشگاهها داشت. جمعی از دانشجویان پلیتکنیک، امیرکبیر و دیگر دانشگاههای تهران و جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد به تالار ابن خلدون آمده بودند تا نه تنها از کروبی به خاطر حمایتهایش از دانشجویان قدردانی کنند بلکه صریحا اعلام کنند که این بار رای آنها به نام کروبی ثبت خواهد شد. این وعدهای بود که اعضای انجمن اسلامی دانشگاه پلیتکنیک آن را با صدایی بلند طرح کردند و دیگر دانشجویان نیز با تشویق خود آن را تاکید کردند. البته این انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران و علومپزشکی بود که نامهای را خطاب به کروبی نوشته بود. نامهای که در آن شیخ اصلاحات را یاور زندانیان معرفی کرده و ایستادگی او در برابر اقتداگرایان را ستوده بود.
آنها به قدردانی از فردی پرداختند که خطاب به او چنین گفتند: «آقای کروبی؛ دفاع از حقوق زندانیان مفاسد اقتصادی که حتی نامی از آنها در رسانهها نیامد و رسیدگی به وضعیت خانوادههای زندانیان شما را برای ما سیاستمداری استوار، شجاع و صریح معرفی میکند و از این جهت قابل تامل هستید. چرا که معتقدیم، چنین صفاتی را اگر خاتمی داشت، اگر اصلاحطلبان ترسو داشتند، هیچگاه اصلاحات به بن بست نمیخورد. اصلاحطلبانی که ما در دیدگاه به آنها نزدیکتریم اما در روش شما را همسوتر با خود میدانیم.»
دیروز دانشجویان دانشگاههای تهران به صراحت اعلام کردند که در میان کاندیداهای موجود مطالباتشان را به برنامههای مهدی کروبی نزدیکتر میدانند حتی به انتقاد از میرحسین موسوی دیگر کاندیدای اصلاحطلب پرداختند که حتی حاضر به قبول دیدار با خانواده دانشجویان زندانی نبوده است.
این صراحت گفتار دانشجویان موضعگیری شفاف کروبی را به دنبال داشت بنابراین او بارها تاکید کرد مخالف سیاست موجود در قبال دانشگاههاست و در صورت پیروزی در انتخابات وزیری را انتخاب میکند که وضع موجود را تغییر دهد. در این راستا بود که وقتی دانشجویان برنامههای او را جویا شدند وقتی او از برنامهاش برای حقوق شهروندی، احیای برنامهریزی و سهام نفت صحبت کرد همه دانشجویان یکصدا از او حمایت کردند. وی در برابر انتقادات یکی از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه که از تحدید آزادی دانشگاه، بازداشت دانشجویان و بازنشسته کردن اجباری دانشگاه انتقاد میکرد، گفت: «یادتان باشد که چانهزنی و ریشسفیدی در این موارد مسالهای فرعی است. من بر این مساله پافشاری دارم که همه چیز در چارچوب قانون و اختیارات عمل شود. ما میگوییم که در دانشگاه، دانشجو هم باید درس بخواند و هم فعالیت سیاسی کند. کمیتههای انضباطی هم مسوولیت دارند تا برای بچهها ایجاد آرامش کنند. من با این تفکر است که پیگیر مسائل دانشجویان بودم اما در روزگاری که چیزی در اختیار ما نیست وزارتخانهای که ارتباطی با آنها نداریم و چهرههایی که آشنایی چندانی با آنها نداریم، جز گفتوگو، رایزنی و ریشسفیدی نمیتوان انجام داد اما آنچه مسلم است اینکه ما به هیچ وجه از وضع موجود راضی نیستیم؛ گرچه در عین حال باید چارچوبهای قانون را رعایت کنیم.»
این دانشجو از دکتر سروش، حسین بشیریه، سید جواد طباطبایی و دیگر اساتیدی نام برد که اکنون دانشجویان بنابر دلایلی نمیتوانند از حضور آنها استفاده کنند که کروبی با ابراز تاسف از چنین وضعی گفت: «من حتی از روسای دانشگاهها این موضوع را پیگیری کردهام.»
در ادامه این سوال بود که در انتهای سخنرانی کروبی یکی از دانشجویان به کروبی انتقاد کرد که چرا وقتی نامی از دکتر سروش برده شده است او موضعگیری شفافی نکرده و درباره ایشان حرفی نزده است که کروبی در پاسخ به این دانشجو چنین گفت: «اتفاقا دکتر سروش به بنده محبت دارند و من نیز به ایشان علاقهمندم البته این به آن معنا نیست که ما همه حرفهای یکدیگر را قبول داشته باشیم؛ بلکه من احترام خاصی برایشان قائل هستم. ایشان شخصیت علمی است که برخی از نظراتشان را قبول دارم و برخی را نیز قبول ندارم و این در مورد موضع ایشان نسبت به بنده نیز صدق میکند.»
وی خاطرنشان کرد: « من بارها گفتهام که اگر دولت به دست من باشد حتما وزیری خواهم گذاشت که دانشجوی ستارهدار نداشته باشد. در دولت اصلاحات و مجلس ششم اگر مسالهای اینچنین به وجود میآمد، گلایهها از دستگاه قضایی بود اما در این 3-4 سال وضع ما به جایی رسیده که فرشته نجات و رحمت ما دستگاه قضایی است.» اما به نظر میرسید که دانشجویان از پاسخهای کروبی قانع نمیشوند و خواستار آزادی هرچه سریعتر دانشجویان زندانی هستند. در این راستا همین دانشجویان با نام بردن اسامی دانشجویان دربند از شیخ اصلاحات درخواست کردند تا برای آزادی دانشجویان تذکر ندهد بلکه تحصن کند و به یادآوری تحصن او در زمان مجلس ششم برای آزادی لقمانیان پرداختند. کروبی در پاسخ به این منتقدانش گفت: «من در آن موقع قدرت و امکانات داشتم اما اکنون و در این دولت نهم کسی نیست که به حرف ما گوش بدهد و اعتنایی نمیکنند که دانشجویان زندان هستند یا نیستند. به هر حال ما پیگیر وضعیت دانشجویان هستیم.»
دانشجویی پرسید: آیا شما به این جمله حضرت امام(ره) که حفظ نظام از اوجب واجبات است، اعتقاد دارید؟ اگر حفظ نظام اقتضا کند که این جمعیت را یکجا بازداشت کنید آیا این کار را خواهید کرد؟
کروبی پاسخ داد: اگر نظام با این جمع به خطر افتاده باشد بلی. اما نمیتوان گفت که همهاین جمعیت برانداز نظام است. اگر چنآنچه نظامی که این همه خون داده در خطر باشد و عدهای برانداز بخواهند نظام را به زمین بزنند، باید جلوی آن را گرفت اما گاهی ما تنگنظری و انحصارطلبی میکنیم؛ همچنانکه این مساله را در برخی پروندهها و احکام میبینید.
برخی از اقوام کرد زبان در میان دانشجویان بودند که خواستار تحقق مطالباتشان بودند. آنها خطاب به کروبی گفتند که برنامههای شما برای تحقق مطالبات ما چیست و پاسخ صریح و بدون حاشیه او را جویا شدند. کروبی چنین گفت: «در صورتی که ریاست دولت را به عهده گرفتم، تلاش میکنم کابینهای تشکیل دهم تا همه اقوام احساس کنند که در این کابینه نمایندهای دارند به عبارت دیگر کابینه 70 میلیونی تشکیل میدهم به گونهای که مردم احساس کنند دولت برای خودشان است و در آن حضور دارند. البته در این زمینه از حضور نیروهای متخصص و باتجربه نیز بهره خواهم برد.»
دانشجویانی که انتقادات بسیاری را به وضعیت فعلی داشتند هرچند که به وعدههای کروبی درباره دانشجویان باور داشتند ولی کمی بیاعتماد بودند بنابراین از شیخ اصلاحات ضمانت اجرایی خواستند. یکی از دانشجویان به کروبی گفت: آیا با انتخاب شما همه چیز دگرگون خواهد شد» و کروبی با اطمینان پاسخ داد: «بله من سعی میکنم، تغییر دهم. بنده تدارکاتچی نمیشوم بلکه رئیسجمهوری میشوم که از اختیارات خود به نحو احسن استفاده میکنم آنجا که در حوزه اختیاراتم نیز نباشد، تلاش میکنم با رایزنی و گفتوگو آن مسائل را رفع کنم.»
![]() |
|
کدام تحلیل؟ کدام هدف؟ | |
1- به عرصه دیپلماسی دو رویکرد میتوان داشت. میتوان رفتارها و مواضع را براساس منافع و مصالح ملی در چارچوب اصول و قواعد اخلاقی و انسانی و الهی سامان داد و در اتخاذ هر حرکت یا موضعی اثر آن را بر مصالح عالی کشور سنجید و میتوان فارغ از هرگونه دغدغه و توجهی به منافع و مصالح ملی، در این عرصه احساس رسالتی جهانی کرد و سودای تغییر جهان داشت و اگر هیچ تناسبی میان این هدف و تواناییها و ظرفیتهای ملی وجود نداشته باشد، چه باک؟ همینقدر که در دنیا تلاطمی ایجاد شود و خشم حریف برانگیخته شود و نام ما هر روز تیتر رسانهها شود، نشانه اهمیت و حضور فعال ما در جهان است! به حاشیه رفتن و از دست دادن نقش و اعتبار در عرصههای جهانی و منطقهای، محروم ساختن یک ملت با فرهنگ و سابقه در تاریخ تمدن بشری از احترام و تحسین، تحمیل هزینههای سنگین مادی بر کشور و قطع همکاریهای بینالمللی و موج محکومیتها و تحریمها و... میارزد به اینکه چند نفر در گوش ما بگویند حق با شماست و شما خیلی شجاع هستید.
![]() |
|
دیوار همچنان کوتاه مانده کتاب! | |
برخلاف رویه معمول هر ساله که در آستانه برپایی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، مسوولان وقت وزارت ارشاد میکوشیدند با ارائه کارنامه کاری یک ساله خود بگویند برای حل و فصل مشکلات ناشران و کتابفروشان چه کردهاند، امسال هنوز چنین گزارشی به مردم داده نشد و در عوض موج تازهای از لغو مجوز کتابها به راه افتاده است و در شرایطی که زمانی تا شروع به کار نمایشگاه باقی نمانده تعداد زیادی از کتابهای چاپ شده نیز دهها روز است در انتظار دریافت اجازه توزیع (اعلام وصول) ماندهاند. فرآیندی که علیالاصول باید دو روزه انجام شود. در اوایل هفته گذشته دستور لغو مجوز چاپ کتابهای نیمه غایب حسین سناپور (چاپ پانزدهم)، دیوانه بازی کریستین بوبن (چاپ ششم) و سه نمایشنامه لورکا (چاپ چهارم)، البته مطابق معمول به طور شفاهی، به این انتشاراتی ابلاغ گردید. جالبتر این که گفته شده این کتابها در نمایشگاه کتاب نیز عرضه نشود.
نکته قابل تامل آنکه از چاپهای کتاب نیمه غایب چهار بار آن در زمان دولت نهم و مسوولیت همین وزیر و همین معاون فرهنگی وزارتخانه بوده است. از چاپهای قبلی دیوانه بازی نیز سه بار آن تحت همین شرایط و سه نمایشنامه نیز یک بار در سال 1385 منتشر شدهاند. به راستی چه اتفاقی افتاده که جلوی کتابهایی که چندین نوبت در همین دولت اجازه انتشار دریافت کردهاند گرفته میشود؟
اگر گفته شود دلیل آن تغییر مدیر کل اداره کتاب است؛ این که نمیتواند دلیل موجهی باشد. وزارتخانهای که مسوولان آن نزدیک به چهار سال است (این در مورد جمعی از مسوولان وزارت ارشاد در دولتهای قبلی نیز صادق بود)، به شهادت صفحات نشریات بارها و بارها گفتهاند و میگویند که ممیزی کتاب امری است قانونی و ایشان هم قانونی عمل میکنند، پس باید بپذیریم که این مجوزها در چارچوب قانون صادر گردیده و جزو اسناد رسمی دولتی است و بنابراین لغو مجوز انتشار این کتابها توسط مدیر جدید عملی غیرقابل دفاع و غیرقانونی است و مدیر جدید را باید بابت تصمیم لغو مجوز این کتابها توبیخ نموده و مجبور به جبران مافات نمایند! حالت دوم این که بگوییم در زمان تصدیگری مدیر قبلی (که شش ماهی از تغییر ایشان میگذرد) به طور غیرقانونی برای این کتابها مجوز صادر شده که در این صورت باید گفت این چه مدیریتی است که در آن زمان مدیرکلی این همه رفتار غیرقانونی داشته است ولی مسوولان رده بالایش با آن همه شدت و حدت از عملکرد او دفاع میکردند و لابد باید منتظر ماند و دید با مدیر متخلفی که نزدیک به 39-38 ماه در راس این اداره بوده و هر چه خواسته کرده چه رفتاری خواهد شد؟! شق سومی هم وجود دارد. این که گفته شود مدیر قبلی- یعنی کسی که دستور داد اکثریت قریب به اتفاق مجوزهای صادره در دولتهای پیشین لغو شده و همه آنها را در ظرف زمانی طولانی مدت بررسی مجدد کرده، تعداد زیادی از کتابها را ممنوعالانتشار و خیلیهای دیگر را مشمول اصلاحیههای گشاده دستانه نمود- به اشتباه مجوز این سه کتاب را آن هم در مورد دو عنوان آن سه بار و چهار بار پی در پی، امضا کرده است. در این صورت باید پرسید کدام عقل سلیمی در این میان حکم میکند که من ناشر باید تاوان اشتباه این مدیر محترم را بپردازم؟ شاید هم هیچیک از سه احتمال فوق صحیح نباشد. یعنی نه مدیر قبلی تخلفی کرده و نه مدیر فعلی رفتاری غیرقانونی داشته است و احتمال اشتباه این آقایان هم منتفی باشد و مشکل به نفس ممیزی کتاب و مسائل ناشی از این سیاست بازگردد یعنی همان سخنی که سالهاست از سوی گروهی از ناشران و در راس آنها اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران مطرح میشود.