قسمتی از نوشته آقای عبدی
8- با توجه به این نکات که بعضا مختصر هم شده است سیاست و رفتار مطلوب را در انتخابات چگونه می بینم ؟
الف) آقای خاتمی و طیف نزدیک به ایشان بر اساس بیانیه انصراف عمل کنند. شخص آقای خاتمی فعالیت و سخنرانی های گذشته را کم نکند و نشان دهد که برای تغییر دولت بیش از هز منفعت شخصی دیگر؛ اهمیت قائل است . وی می تواند با بیان اعتقادات و تحلیل های خود نقش معیار و راهنما را در طول دو ماه آینده برای مبارزات انتخاباتی دو نفر موجود بازی کند و مردم نیز با ارجاع به این معیارها به سنجش دو فرد حاضر بپردازند. وی حمایت از هر دو نامزد را در دستور کار قرار داده و حمایت نهایی و مشخص خود را به روزهای قبل از انتخابات احاله دهد. با این کار زمینه رقابت را میان دو نامزد موجود برای ارائه برنامه ها و شعارهای بهتر فراهم کند.
ب ) دو نامزد موجود و طرفداران آنان بدون قیدو شرط، از هر گونه مجادله و چالش پرهیز کنند و هرفرد یا گروهی که از ستادهای این دو نفر در این راه گام گذاشت به سرعت محکوم شود و عمل او جبران گردد.
ج ) هر دو نفر با تمام توان به رقابتی سالم و سازنده برای بیان مطالبات عمومی به یارگیری انتخاباتی بپردازند و به نقد کارنامه دولت فعلی و ارایه تصویری دقیق تر از برنامه و شعارهای خود بپردازند و عرصه عمومی را برای فعالیت سیاسی باز کنند . این دو باید درباره سلامت انتخابات تضمین های لازم را از حیث رفتار و موضعگیری خود بدهند و می توانند کمیته ای مشترک برای صیانت از آرا تشکیل دهند..
د) افراد طرفدار اصلاحات و تغییر و حتی وابستگان به احزاب و گروههای سیاسی بر حسب اولویت ها و سلایق و امکان حضور خود در ستادهای انتخاباتی و تبلیغاتی یکی از این دو نفر، فعال شوند و عملکرد آنان مکمل یکدیگر در نشاط سیاسی و تعمیق و تثبیت نهاد انتخابات عمل کند. به نظر من حمایت رسمی گروهها از هر کدام از این دو نفر، خطای دیگری است که فقط کلکسیون خطاهای قبلی را تکمیل می کند. گروههای اصلاح طلب در این مرحله از هر دو نفر حمایت کنند و آنان را نامزدهای درون جناحی تلقی کرده و اعضای خود را به حمایت از هر دو نامزد فرا خوانی کنند و حمایت نهایی و رسمی خود را در روزهای نزدیک به انتخابات به اقدامات این دو نامزد در جلب آرا و ارائه برنامه های مطلوب مشروط کنند.
ه ) مساله اصلی در دو ماه آینده رای آوری نیست ( گرچه این نکته بسیار مهم است ) مساله اصلی حضور انتخاباتی و بیان مطالبات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بالابردن سطح آگاهی ها و مشارکت عمومی است .این هدف گذاری برای تثبیت نهاد انتخابات است به نحوی که راه مسالمت آمیز انتخابات برای ایجاد تحولات اصلاح طلبانه و عاری از خشونت همیشه باز باشد.
و ) مساله وحدت با هدف رای آوری فقط در 10 روز آخر مورد نظر قرار گیرد . بدین معنا که آیا وحدت دو نامزد در آن شرایط مفید به رای یکی از آنان هست یا خیر ؟
بدین منظور گروهی مورد توافق دو طرف تعیین شوند و بابررسی وضع جامعه به دو سوال پاسخ دهند . اول اینکه رای هر دو نامزد چقدر است؟ دوم این که کناره گیری فرد دارای رای کمتر چه نتیجه ای دارد؟ آیا آرای او به سبد نفر اول سرریز می شود؟ یا نه؛ ممکن است آرای او به نفع طرف مقابل واریز گردد؟ اگر حالت اول باشد باید به نفع دیگری کنار رفت اما در حالت دوم کناره گیری نه تنها مفید نیست که مضر هم هست .
شخصا بر اساس اطلاعاتی که از ستادهای این دو نامزد دارم فکر می کنم که آنان با رغبت و تحلیل معتقدند که باید به این رفتار، به دور از تنش در هر شرایطی ملتزم باشند، نه تنها دور از تنش بلکه رفتار دوستانه و هماهنگ را باید پیشه کنند. به نظر می رسد که پرونده هر سه نفر آقایان خاتمی کروبی و موسوی در این انتخابات به نحوی به یکدیگر گره خورده است .در پایان خرداد ماه امسال یا هر سه نفر پرونده شان بسته خواهد شد یا اینکه نه ؛ با قدرت و اعتبار بیشتری برای تغییر موازنه قوا به نفع بهبود و تغییر جامعه پا به عرصه دولت خواهند گذاشت .
به نظر من کسانی که سعی می کنند توپ را در زمین یکی از این سه تن بیندازند اشتباه می کنند . توپ به طور مساوی در وسط زمین هر سه نفر است . آنان نباید اجازه دهند که رفتارهای احساسی و کودکانه و نیز خوش خیالانه برخی طرفداران و اطرافیانشان در این روند تاثیر منفی بگذارند. دو ماه آینده را باید با متانت و درایت بیشتری راهبری کرد.
9- بر اساس این تحلیل شخصا می کوشم که در دو ماه آینده با کمک به آقای کروبی برای تحقق سه شعار محوری اش در بسط گفتمان و رفتار سیاسی توسعه گرایانه در جامعه مشارکت داشته باشیم . شعارهای "احیای برنامه ریزی" و "مردمی کردن درآمد نفتی" و "احیا و بسط حقوق عامه" در مقطع فعلی اهمیت محوری دارند و در کنار این شعارها بازسازی اعتماد مردم به مجموعه اصلاح طلبان افزایش مشارکت و حضور سیاسی مردم و تثبیت انتخابات به عنوان شیوه حل اختلافات هدفم از این مشارکت سیاسی است .
این کوششی است که تا ده روز یا یک هفته مانده به انتخابات از آن دفاع می کنم. اما از آن پس مساله رای آوری برای همه از جمله من نیز مهم خواهد بود . در نتیجه می کوشم که به دو سوال مندرج در بند " واو" پاسخ دهم و بر اساس این دو پاسخ اگر به این نتیجه رسیدم که انصراف یکی از دو نامزد (هرکدام) به نفع دیگری، در رای آوری نفر دیگر مثبت و مفید است بدون ذره ای تردید از این نتیجه تبعیت خواهم کرد در غیر این صورت ادامه حضور هر دو نفر تا پایان دور اول نه تنها ضرر ندارد که مفید هم هست و هر کدام که به دور دوم رفتند دیگری با تمام توان و کلیه امکانات و ستاد خود از او حمایت خواهد کرد.
10- به عنوان آخرین نکته نیز خطاب خود را به همه جوانان و فعالان سیاسی معطوف می کنم . پیش از هر فعالیت سیاسی باید به یافته های خود تعهدات لازم را داشته باشیم . از نظر من راه درست این است که گفتم زیرا معتقدم که بر اساس عقیده ام فارغ از عوامل حاشیه ای به آن رسیده ام و از وجدان خود بهتر از دیگران آگاهم اما در عین حال معتقدم که هر یک از افراد دیگر هم باید به آنچه که بر اساس وجدان و دانش خود می رسند عمل کنند و از این حیث هیچ کس حق ندارد دیگران را در تبعیت از راه و روشی که به آن رسیده است خطئه کند. اگر کسی بر اساس خلوص و وجدانی پاک و بررسی همه دیدگاهها به این نتیجه رسید که بهتر است در انتخابات شرکت نکند حق دارد و کسی را به واسطه رسیدن به این نتیجه نمی توان محکوم کرد همچنان که مشارکت کنندگان را نمی توان محکوم کرد. شاید راه انتخاباتی من غلط باشد اما من بر اساس فهم و دانش خود به این نتیجه رسیده ام و این فهم و برداشت را در معرض قضاوت و نقد دیگران هم قرار می دهم و آماده پاسخگویی به تمام جوانب آن نیز هستم گرچه ممکن است در عمل قادر به دفاع از بخشهایی از آن هم نشوم اما شما به عنوان یک خواننده این متن و پس از دیدن انتقادات و پاسخها بهتر می توانید قضاوت کنید که آیا من به عنوان یک فرد کوشش لازم را برای رسیدن به راهی صحیح کرده ام یا خیر؟
سیاست به میدان بحث درباره آرزوهای دور و دراز خلاصه نمی شود . یک انسان مدرن و عقلگرا باید میان مطلوب ها و ممکنات خود نقطه بهینه و اپتیممی را برگزیند. برای تحقق این وظیفه باید از پوسته برخی پیش فرضها خارج شویم .(اگر چه سخت است ) تردیدی ندارم که به دلایل مختلف این تحلیل دارای ضعفها و کاستی ها و حتی ابهاماتی است . بخشی از آن به دلیل فرصت کمی است که برای تدوین منظم آن گذاشته ام . بخشی نیز به دلیل اصرارم بر طولانی نشدن متن . بخش بعدی نیز به دلیل ضعف ذهنیت ماست که از اطلاعات ناقص و غلط و نیز حب و بغضهای گریز ناپذیرمان تاثیر می پذیرد اما کدام تحلیل است که از این خطاها مبرا نباشد؟ ولی یک راه برای کاستن از این خطاها وجود دارد . نقد نقد نقد. آن هم از نوع بی رحمانه اش . تنها جایی که باید با رحم و شفقت خداحافظی کرد هنگامی است که سلاح نقد را بر می کشیم.
تاریخ ارسال:دوشنبه 17 فروردین 1388
الف) آقای خاتمی و طیف نزدیک به ایشان بر اساس بیانیه انصراف عمل کنند. شخص آقای خاتمی فعالیت و سخنرانی های گذشته را کم نکند و نشان دهد که برای تغییر دولت بیش از هز منفعت شخصی دیگر؛ اهمیت قائل است . وی می تواند با بیان اعتقادات و تحلیل های خود نقش معیار و راهنما را در طول دو ماه آینده برای مبارزات انتخاباتی دو نفر موجود بازی کند و مردم نیز با ارجاع به این معیارها به سنجش دو فرد حاضر بپردازند. وی حمایت از هر دو نامزد را در دستور کار قرار داده و حمایت نهایی و مشخص خود را به روزهای قبل از انتخابات احاله دهد. با این کار زمینه رقابت را میان دو نامزد موجود برای ارائه برنامه ها و شعارهای بهتر فراهم کند.
ب ) دو نامزد موجود و طرفداران آنان بدون قیدو شرط، از هر گونه مجادله و چالش پرهیز کنند و هرفرد یا گروهی که از ستادهای این دو نفر در این راه گام گذاشت به سرعت محکوم شود و عمل او جبران گردد.
ج ) هر دو نفر با تمام توان به رقابتی سالم و سازنده برای بیان مطالبات عمومی به یارگیری انتخاباتی بپردازند و به نقد کارنامه دولت فعلی و ارایه تصویری دقیق تر از برنامه و شعارهای خود بپردازند و عرصه عمومی را برای فعالیت سیاسی باز کنند . این دو باید درباره سلامت انتخابات تضمین های لازم را از حیث رفتار و موضعگیری خود بدهند و می توانند کمیته ای مشترک برای صیانت از آرا تشکیل دهند..
د) افراد طرفدار اصلاحات و تغییر و حتی وابستگان به احزاب و گروههای سیاسی بر حسب اولویت ها و سلایق و امکان حضور خود در ستادهای انتخاباتی و تبلیغاتی یکی از این دو نفر، فعال شوند و عملکرد آنان مکمل یکدیگر در نشاط سیاسی و تعمیق و تثبیت نهاد انتخابات عمل کند. به نظر من حمایت رسمی گروهها از هر کدام از این دو نفر، خطای دیگری است که فقط کلکسیون خطاهای قبلی را تکمیل می کند. گروههای اصلاح طلب در این مرحله از هر دو نفر حمایت کنند و آنان را نامزدهای درون جناحی تلقی کرده و اعضای خود را به حمایت از هر دو نامزد فرا خوانی کنند و حمایت نهایی و رسمی خود را در روزهای نزدیک به انتخابات به اقدامات این دو نامزد در جلب آرا و ارائه برنامه های مطلوب مشروط کنند.
ه ) مساله اصلی در دو ماه آینده رای آوری نیست ( گرچه این نکته بسیار مهم است ) مساله اصلی حضور انتخاباتی و بیان مطالبات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بالابردن سطح آگاهی ها و مشارکت عمومی است .این هدف گذاری برای تثبیت نهاد انتخابات است به نحوی که راه مسالمت آمیز انتخابات برای ایجاد تحولات اصلاح طلبانه و عاری از خشونت همیشه باز باشد.
و ) مساله وحدت با هدف رای آوری فقط در 10 روز آخر مورد نظر قرار گیرد . بدین معنا که آیا وحدت دو نامزد در آن شرایط مفید به رای یکی از آنان هست یا خیر ؟
بدین منظور گروهی مورد توافق دو طرف تعیین شوند و بابررسی وضع جامعه به دو سوال پاسخ دهند . اول اینکه رای هر دو نامزد چقدر است؟ دوم این که کناره گیری فرد دارای رای کمتر چه نتیجه ای دارد؟ آیا آرای او به سبد نفر اول سرریز می شود؟ یا نه؛ ممکن است آرای او به نفع طرف مقابل واریز گردد؟ اگر حالت اول باشد باید به نفع دیگری کنار رفت اما در حالت دوم کناره گیری نه تنها مفید نیست که مضر هم هست .
شخصا بر اساس اطلاعاتی که از ستادهای این دو نامزد دارم فکر می کنم که آنان با رغبت و تحلیل معتقدند که باید به این رفتار، به دور از تنش در هر شرایطی ملتزم باشند، نه تنها دور از تنش بلکه رفتار دوستانه و هماهنگ را باید پیشه کنند. به نظر می رسد که پرونده هر سه نفر آقایان خاتمی کروبی و موسوی در این انتخابات به نحوی به یکدیگر گره خورده است .در پایان خرداد ماه امسال یا هر سه نفر پرونده شان بسته خواهد شد یا اینکه نه ؛ با قدرت و اعتبار بیشتری برای تغییر موازنه قوا به نفع بهبود و تغییر جامعه پا به عرصه دولت خواهند گذاشت .
به نظر من کسانی که سعی می کنند توپ را در زمین یکی از این سه تن بیندازند اشتباه می کنند . توپ به طور مساوی در وسط زمین هر سه نفر است . آنان نباید اجازه دهند که رفتارهای احساسی و کودکانه و نیز خوش خیالانه برخی طرفداران و اطرافیانشان در این روند تاثیر منفی بگذارند. دو ماه آینده را باید با متانت و درایت بیشتری راهبری کرد.
9- بر اساس این تحلیل شخصا می کوشم که در دو ماه آینده با کمک به آقای کروبی برای تحقق سه شعار محوری اش در بسط گفتمان و رفتار سیاسی توسعه گرایانه در جامعه مشارکت داشته باشیم . شعارهای "احیای برنامه ریزی" و "مردمی کردن درآمد نفتی" و "احیا و بسط حقوق عامه" در مقطع فعلی اهمیت محوری دارند و در کنار این شعارها بازسازی اعتماد مردم به مجموعه اصلاح طلبان افزایش مشارکت و حضور سیاسی مردم و تثبیت انتخابات به عنوان شیوه حل اختلافات هدفم از این مشارکت سیاسی است .
این کوششی است که تا ده روز یا یک هفته مانده به انتخابات از آن دفاع می کنم. اما از آن پس مساله رای آوری برای همه از جمله من نیز مهم خواهد بود . در نتیجه می کوشم که به دو سوال مندرج در بند " واو" پاسخ دهم و بر اساس این دو پاسخ اگر به این نتیجه رسیدم که انصراف یکی از دو نامزد (هرکدام) به نفع دیگری، در رای آوری نفر دیگر مثبت و مفید است بدون ذره ای تردید از این نتیجه تبعیت خواهم کرد در غیر این صورت ادامه حضور هر دو نفر تا پایان دور اول نه تنها ضرر ندارد که مفید هم هست و هر کدام که به دور دوم رفتند دیگری با تمام توان و کلیه امکانات و ستاد خود از او حمایت خواهد کرد.
10- به عنوان آخرین نکته نیز خطاب خود را به همه جوانان و فعالان سیاسی معطوف می کنم . پیش از هر فعالیت سیاسی باید به یافته های خود تعهدات لازم را داشته باشیم . از نظر من راه درست این است که گفتم زیرا معتقدم که بر اساس عقیده ام فارغ از عوامل حاشیه ای به آن رسیده ام و از وجدان خود بهتر از دیگران آگاهم اما در عین حال معتقدم که هر یک از افراد دیگر هم باید به آنچه که بر اساس وجدان و دانش خود می رسند عمل کنند و از این حیث هیچ کس حق ندارد دیگران را در تبعیت از راه و روشی که به آن رسیده است خطئه کند. اگر کسی بر اساس خلوص و وجدانی پاک و بررسی همه دیدگاهها به این نتیجه رسید که بهتر است در انتخابات شرکت نکند حق دارد و کسی را به واسطه رسیدن به این نتیجه نمی توان محکوم کرد همچنان که مشارکت کنندگان را نمی توان محکوم کرد. شاید راه انتخاباتی من غلط باشد اما من بر اساس فهم و دانش خود به این نتیجه رسیده ام و این فهم و برداشت را در معرض قضاوت و نقد دیگران هم قرار می دهم و آماده پاسخگویی به تمام جوانب آن نیز هستم گرچه ممکن است در عمل قادر به دفاع از بخشهایی از آن هم نشوم اما شما به عنوان یک خواننده این متن و پس از دیدن انتقادات و پاسخها بهتر می توانید قضاوت کنید که آیا من به عنوان یک فرد کوشش لازم را برای رسیدن به راهی صحیح کرده ام یا خیر؟
سیاست به میدان بحث درباره آرزوهای دور و دراز خلاصه نمی شود . یک انسان مدرن و عقلگرا باید میان مطلوب ها و ممکنات خود نقطه بهینه و اپتیممی را برگزیند. برای تحقق این وظیفه باید از پوسته برخی پیش فرضها خارج شویم .(اگر چه سخت است ) تردیدی ندارم که به دلایل مختلف این تحلیل دارای ضعفها و کاستی ها و حتی ابهاماتی است . بخشی از آن به دلیل فرصت کمی است که برای تدوین منظم آن گذاشته ام . بخشی نیز به دلیل اصرارم بر طولانی نشدن متن . بخش بعدی نیز به دلیل ضعف ذهنیت ماست که از اطلاعات ناقص و غلط و نیز حب و بغضهای گریز ناپذیرمان تاثیر می پذیرد اما کدام تحلیل است که از این خطاها مبرا نباشد؟ ولی یک راه برای کاستن از این خطاها وجود دارد . نقد نقد نقد. آن هم از نوع بی رحمانه اش . تنها جایی که باید با رحم و شفقت خداحافظی کرد هنگامی است که سلاح نقد را بر می کشیم.
تاریخ ارسال:دوشنبه 17 فروردین 1388