سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

درود بر آنانی که سر بر اصلاح امت و کشور دارند

این نوشته را به خاطر آنکه نویسنده اش را منطقی یافتم در وبلاگ قرار دادم

نویسنده از نویسندگان اسرار قلم است.

نقدی بر یک موضع سیاسی

آقای ابطحی معاون پارلمانی ریاست جمهوری دروران اصلاحات که به یمن پدیده دوم خرداد و در سایه شخصیت سیدمحمد خاتمی به شهرت رسید اخیراً و به دنبال انصراف آقای خاتمی از کاندیداتوری انتخابات دهم به نفع میر حسین موسوی در وبنوشت خویش ( وب سایت شخصی محمد علی ابطحی ) در اتخاذ یک موضع سیاسی جدید در نقد حضور آقای موسوی در عرصه انتخابات دهم ریاست جمهوری و در توجیه ارتقاء خود به سمت مشاور ستاد انتخاباتی آقای کروبی چنین نگاشته اند :

"هنوز نتوانسته‌ام خودم را قانع کنم که چرا وقتی کشور به وجودش احتیاج داشت نیامد و وقتی که با کاندیدا شدن آقای خاتمی و استقبال بی‌نظیر از او پیروزی قاطع اصلاح‌طلبان قطعی می‌نمود، آمد. این نمی‌تواند از ذهن جامعه پاک شود. همچنان که مواضع حقیقی آقای موسوی در مورد سیاست خارجی، مساله اتمی، مسایل اقتصادی و مهمتر از همه مساله اصلاحات و آزادی مبهم و برای عده‌ی فراوانی غیرقابل قبول است.از وقتی آقای خاتمی به نفع اصلاحات و نه به نفع کسی انصراف داد، جایگاه اجتماعی آقای خاتمی در همین است که در سخنان ایشان بروز کرده‌است. توازن در حمایت از دو کاندیدای اصلاح‌طلب که موضع آقای خاتمی است می‌تواند هواداران و علاقه‌مندان آقای خاتمی را وا دارد که بر اساس دیدگاههای ارائه شده از سوی دو کاندیدا فرد اصلح را تبلیغ کنند.

بااندکی تأنی و تأمل در برخی نکات مطروحه در این موضع سیاسی موارد زیر قابل نقد به نظر میرسد :

آیا میشود تصور نمود آقای ابطحی متن اعلامیه انصراف آقای خاتمی را کاملاً مطالعه ننموده و یا از ناحیه ایشان اختیار تام و تمام دارند که مواضع روشن و بی نیاز از تفسیر آن اعلامیه را چنین تفسیر به رأی نمایند که :

" آقای خاتمی به نفع اصلاحات و نه به نفع کسی انصراف داد،"

درحالی که در آن اعلامیه به صراحت اعلام گردید :

«میرحسین موسوی برای ایجاد تغییردر شرائط کنونی شایستگی لازم را دارد»

ازطرفی آقای خاتمی قبل از اعلام حضور خود نیز در خصوص احتمال حضورش این نکته را اعلام نمود که :

" یا من می آیم و یا آقای میرحسین موسوی ."

حال به دنبال این موضع روشن چگونه میتوان درنظر گرفت که شخص دیگری به اعتبار حضور نزدیک دوران اصلاحات به آقای خاتمی به خود حق میدهد به جای نامبرده موضع گیری نماید . به نظر میرسد این مورد و موارد مشابه که به جای سایر بزرگان اعلام موضع  میگردد  ریشه دریک پدیده روان شناسانه تحت عنوان الیناسیون یا مسخ شدگی روانی دارد که در احساس تعلق شدید افراد به دیگری و یا حتی اشیاء پیش می آید همانند کسی که به وسیله نقلیه خویش به حدی وابسته میگردد که خود را به جای آن می انگارد و به عنوان مثال هنگام پنچر شدن وسیله اش میگوید پنچر شدم ، و یا درخصوص افراد به جای آنان و بر خلاف مواضع روشن خود آنان اعلام موضع مینماید ، مشابه این مورد به کرات دیده شده که افرای خود را درحدی به امام و یا مقام رهبری نزدیک احساس نموده اند که به جای آن بزرگان و بر خلاف مواضع روشن و صریح آنان اعلام موضع نموده اند که به راحتی میتوان به مصداق های اینگونه موارد دست یافت

از طرف دیگر میتوان در نظر گرفت آقای ابطحی به حدی خودرا برای پیروزی قطعی آقای خاتمی و حضور دوباره خود در مسند معاونت ریاست جمهوری و یا مسند مشابه آماده نموده بود که تردیدی هم به خود راه نداده و اما به دنبال انصراف و اعلام موضع جدید آقای خاتمی ( و از بد حادثه بدون کسب اجازه از آقای ابطحی ) خود را محق به اعلام چنبن موضعی میداند

 دراینجا پیشنهاد میگردد ضمن پاسداشت حرمت و جایگاه بزرگانی نظیر آقایان کروبی و موسوی باید اجازه داد خود آن بزرگان با جمعبندی واقع بینانه اوضاع و شرائط سیاسی اجتماعی کنونی و باکسب نظر از دلسوزان وادی اصلاحات  خود تصمیم منطقی و نهائی را اتخاذ نمایند همانگونه که آقای خاتمی درمتن اعلامیه خود چنین پیشنهاد نمود :

"به برادران عزیزم آقایان کروبی و موسوی نیز صمیمانه عرض می کنم که مدبرانه و دلسوزانه صحنه را با تفاهم چنان مدیریت کنند که خدای ناخواسته به تفرقه و تشتت نیانجامد و می دانم که این عزیزان همه تلاش خود را در این راه به کار خواهند برد، ان شاء الله."