فاطمیه
فاطمیه
ذلک الذی یبشر اهلل عباده الذین آمنوا و عملوا الصالحات قل الاسئلکم علیه اجرا اال الموده فی
القربی و من یعترف نزد له فیها حسنا ان اهلل غفور شکور(شورا32)
ایه فوق اشاره دارد به اینکه اجر و پاداش پیامبر احترام ومودت و دوست داشتن اهل بیت پیامبر
می باشد ، چنانکه آن حضرت می فرماید:من مات علی حب آل محمد(ص)جعل اهلل قبره مزار
المالئکه الرحمه، که منظور از آل محمد واهل بیت محمد(ص)اهل کساء و ائمه بزرگوار می باشند
چنانکه از اهل سنت نقل شده استروایاتی که از خودهمسران پیامبر(ص)نقل شده، میگوید:
هنگامی که پیامبر(ص)سخن از این آیهی شریفه میگفت، ما از او سؤال کردیم که جزء آن
هستیم فرمود:شما خوبید اما مشمول این آیه نیستید.از آن جمله روایتی است که ثعلبی در
تفسیر خود از ام سلمه نقل کرده که پیامبر(ص)در خانهی خودبود که فاطمه(ع)پارچهای نزد آن
حضرت آورد، پیامبر(ص)فرمود:همسر و دو فرزندحسن و حسین را صدا کن، آنها را آورد، سپس
غذا خوردند بعد پیامبر(ص)عبایى بر آنها افکند و گفت:"اللهم هؤالء أهل بیتی و عترتى فاذهب
عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا"؛(خداوندا اینها خاندانمن هستند، پلیدى را از آنها دور کن، و از
هر آلودگى پاکشان گردان.)و در اینجا آیهی"ُإِنَّما یُرِید ُ اللَّه"نازل شد...من گفتم آیا من هم با
شما هستم اى رسول خدا، فرمود:"انک الى خیر"؛(تو بر خیر و نیکى هستى)، اما در زمرهی این
گروه نیستى.
جایگاه فاطمه چنان در مقام عرش باالست که پیامبر اکرم(ص)فرمودند هر کس بر تو(فاطمه)
صلوات بفرسد هر جا که من در بهشت باشم او با من است.
امام صادق(ع)فرمودند همه خلق بعنی تمام مالئکه و جمیع بشر از شناختن کنه فاطمه زهرا
(س)عاجز هستند، سرش این استکه(خلقها من نور عظمته)خداوند او را از نور عظمت خودش
خلق کرد.لذا در شأن نزول سوره های قدر، دخان و...و آیه لیله مبارکه نیز مقصود فاطمه زهرا
(س)می باشد.
پیامبر فرمودند فاطمه بضعه منی، فاطمه مهجه قلبی فاطمه پاره تن من است روح و خون قلب من
است.
صحیح بخاری از کتاب های معروف اهلسنت از سور ابن مخرمه نقل می کند که پیامبر اکرم
(ص)فرمود فاطمه بضعه منی فمن اغضبها اغضبنی فاطمه پاره تن من است هرکس او را
غضبناک کند مرا غضبناک کرده است و فرمودند ای فاطمه خداوند غضب می کند با غضبناک
شدن تو و راضی می شود با رضایت تو.
این رضا و غضب چگونهاست که رضای او رضای خدا خواهد بود؟ انسان به طور کلی دو نشآه دارد
یکی حیوانی و یک انسانی و الهی، انگاه که به نشأ حیوانی توجه دارد از حیوان پست تر خواهد بود
چرا که قدرت کنترل و عقلی که خداوند به انسان داده در دیگر حیوانات نیست، با این وجود وقتی
از شهوات پیروی می کند و زندگیش محدود به آنان می شود از حیوان پست تر خواهد شد، اما هر
گاه عقل خود را حاکم کرد و بر دیگر امیال و خواسته های خود مسلط شد از مالئکه باالتر می رود
چرا که عبادت و اطاعات مالئکه غریزی است و تکوینی اما انسان چون قوه شهوت داشته و با عقل
آنها رامحدود و کنترل کرده باالتر از مالئکه خواهد بود.
از آنجا که فاطمه معصوم است و عصمت او بر مبنای عصمت خاتمی است و پیامبر خاتم و چون
عصمت یونسی نیست تا بگوید«...سبحانک انی کنت من الظالمین...»او مطیع عقل است و عقل
بخدا نزدیک است، پس«ماینطق عن الهوی»، از روی هوا و هوس چیزی نمی گوید بر این اساس
رضای فاطمه رضای عقل است و رضای عقل فانی شدن در خداوند است پس رضای فاطمه رضای
خدا خواهد بود و غضبش غضب خداوند(یرضی لرضاالرب و تغضب لغضب الرب.)
بعد از فوت مادر(خدیجه کبری)حضرت زهرا(س)دور پدر می چرخید و از مادرش سوال میکرد،
پیامبر جواب نداد، جبرئیل نازل شد گفت یا رسول اهلل خداوند به فاطمه(دختر پنج ساله)سالم
رسانده و می گوید مادر تو در جوار من است، در خانه ای از طال و یاقوت احمر، فاطمه زهرا(س)
در جواب فرمود،«ان اهلل هو السالم»اشاره به آیه33سوره حشر که می فرماید منه السالم و
علیه السالم».
در چنین حالتی خدا بر او سالم می رساند و از او می خواهد حاجتش را بیان کند می فرماید تو
بخواه که به تو عطا خواهد شد( .ولسوف یعطیک ربک فترضی)آنقدر بخواه که راضی باشی،
حضرت عرضه می دارد«یا رب شیعتی»خدایا دوست دارانم و شیعیانم.
ابن قتیبه می گوید حضرت فاطمه(س)به ابوبکر و عمر گفت از پدرم شنیدید که رضای فاطمه
رضای من است و غضب فاطمه غضب من است گفتند بله، شنیدیم گفت به خدا قسم با شما سخن
نخواهم گفت تا وقتی پدرم را ببینم.بانو عایشه گفت فاطمه بر جناب ابی بکر غضب کرد«
فوجدت فاطمه علی ابی بکر، حضرت بر ابی بکر غضب کرد و پس از شش ماهی که بعد از
پیامبر(ص)حضور داشتند با ابی بکر تکلم نکردند و به علی گفت مرگ مرا به ابی بکر اعالم نکن و
مرا شبانه دفن کن.
زمخشری عالم اهل سنت در بحث مباهله در کشاف می گوید، در این قضیه(آمدن پیامبر با فاطمه
و پشت سر او علی و فرزندان)دلیلی است بر اینکه فاطمه بین پیامبر(ص)و علی(ع)بوده ، یعنی
فاطمه برزخ بین نبوت و والیت است.و همچین عالم دیگر اهل سنت(قاضی بیضاوی)می گوید
در این قضیه دلیلی است بر دو چیز1-نبوت3-فضل اصحاب کسائ.
امام صادق(ع)می فرماید من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر.هر کس درک کند و
بشناسد فاطمه(س)را لیله القدر(شبی که از هزار شب باالتر است)را درک کرده و شناخته است.
روایتی از اهل سنت که اشاره دارد به جایگاه حضرت زهرا(س)که می گوید یا اهل الجمع یا
معشرالخالئق نکسوا روسکم روسکم...ای اهل محشر و خالئق سرهایتان را پایین بندازید.
اول شخصی که وارد بهشت می شود فاطمه است چرا که پیامبر بر براق است و فاطمه جلودار این
براق، و یکی از برنامه های بهشت آمدن131هزار پیامبر به زیارت فاطمه(س)است.
عباس عموی امیر المومنین علی(ع)شخصیرا فرستاده تا با امام صحبت کند، گفت ما جنازه
پیامبر را تشییع نکردیم در همان منزل دفن شد اجازه بده برای تشییع فاطمه(س)مهاجرین و
انصار دعوت کنیم اینها بیایند و این جنازه را با عظمت بر داشته شود، امام فرمودند چیزی استکه
که خود فاطمه خواسته است تا مخفیانه دفن شود.
علی(ع)در حال دفن فاطمه(س)فرمود یا رسول اهلل فبعین اهلل تدفن ابنتک سرا»خداوند می
بیند که دختر تو نیمه شب دفن می شود.و امام علی(ع)می فرماید فاطمه ظلمی کشیده که
مپرس، چرا که وصیت کرده به شبانه دفن کردن«بستر امرها»
امام علی(ع)بعد از سپردن فاطمه به قبر عرض کرد یا رسول اهلل«فاحفها السوال»به اصطالح
سوال پیچش کن،«ستنبئک ابنتک بتضافر امتک علی هضمها»برای شما بیان می کنند که چه
ظلمی در حقش کردند امت تو.
وقتی علی(ع)همسرش زهرا(س)را بخاک سپرد عرض کرد یا رسول اهلل از دوری دختر برگزیده
امت شکیباییم و صبرم کم شد و طاقتم از دست رفت
وصیت فاطمه(س)
بعد از شهادت به وحدانیت و نبوت پیامبر...انا فاطمه الکون لک فی الدنیا و آخره ، انت اولی بی
من غیری...من فاطمه هستم خداوند مرا به ازدواج تو در آورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم، تو
از همه بهمن نزدیکتری حنطنی، و غسلنی و کفنی باللیل...و سالم مرا به فرزندانم تا روز قیامت
برسان
در اینجا نکاتی قابل تذکر است اول اینکه ما فاطمه را بگونه ای معرفی کردیم که خانمی بوده
همیشه گریان و مریض و مظلوم که جز شیون و گریه کاری نداشته است!!!
در حالی که فاطمه مفسر قرآن بود ویک فقیه چنانکه در محاجه با خلیفه دوم بر این مبنا که فدک
ملک شخصی پیامبر بوده نه فیء تا شامل به ارث رسیدن حضرت نشود چرا که زمینهایی که بدون
جنگ به دست مسلمانان می افتاد مثل فدک که خود یهودیان به پیامبر بخشیدند مال شخصی
می شود نه بیت المال و لذا پیامبر آنرا به فاطمه بخشیدند و در تفسیر قرآن آنگاه که جبرئیل می
فرماید خداوند به فاطمهسالم رسانده می فرماید هو السالم اشاره به آیه اخر سوره حشر،
و گاهی در مقام یک سیاستمدار ظاهر می شود و از والیت دفاع می کند و در جمع مردان و زنان
مهاجر و انصار به ایراد سخن می پردازد.
با توجه به نوع نگاه مسلمانان به حضور زنان سه دیدگاه در میان مسلمانان وجود دارد
1-دیدگاهاول اینکه سکوالر مآبانه هست و معتقد است زنان مسلمان همانند زنان غربی باید
آزاد باشند و این نوع نگاه روشنفکران سکوالر است.
3-نگاه دوم حضور خانمها در خانه و خواندن و دعا و نماز در پستوهای خانه است این دیدگاه
سنتی به زنان است
2-نگاه سوم اما معتقد است که زنان می توانند همانند مردان در اجتماع حضور داشته و
مسائل اجتماعی مشارکت داشته باشند با رعایت مسائل شرعی و دینی این دیدگاه در واقع
دیدگاه امام خمینی و مقام معظم رهبری است.