سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

انتخاب منطقی

رویکرد انتخاب منطقی

این رویکرد که برگرفته از اقتصاد است در سیاست نیز جای خویش را باز کرده با این تفاوت که رویکرد منطقی در اقتصاد کمی بوده و در سیاست کمیت پذیر چون رفتارهای سیاسی را نمی توان به سادگی مثل شاخص های اقتصادی به صورت کمی چون قیمت بازدهی و...نشان داد، و دوم سیاستمداران به کارایی توزیعی و گرایش به سوی تعادل توجه نداشته، بلکه بیشتر به کشف راه حلهای ناشی از رفتار جمعی علاقمندند، بر این ا ساس آنها به دنبال پیدا کردن سازو کارهایی هستند که می توانند به نحو مؤثری به حل وفصل تعارضات موجود در منافع و انگاره ها کمک کنند.

انتخاب منطقی در عرصه سیاست نیز مانند عرصه اقتصاد مبتنی بر یک سلسله مفروضات است.

1-  انسان ها موجوداتی هدفمند و دارای اولویتهایی هستند که مقدم بر جهان اجتماعی و سیاسی است. بنا بر این آنها صرفا ابزاری در اختیار نیروهای اجتماعی و اقتصادی وسیع تر نیستند.

2- افراد بیشتر و در درجه اول بر اساس منافع خویش علمی می کنند نه بر له منافع دیگران . بر این اساس نفع شخصی از طریق یک نوع فرایند بهینه سازی به حداکثر خود می رسد.

3- فرض سوم مبتنی بر برخورداری افراد از اطلاعات لازم جهت تعیین اولویت های قابل دسترس آنها در مورد مثلال سیاسیت کلی (خط مشی) احزاب سیاسی و ایا اثرات تصمیمات حکومت بر اقتصاد می باشد.

4- بهره گیری از اطلاعات برای انتخاب اقدامی است که به نحوی از انحاء اولویتهای آنها را تحقق بخشد. مجموعه موادر مذکور حاکی از برخورداری افراد از ظرفیت لازم برای تصمیم گیری و اقدام به عنوان یک کارگزار منطقی است. [1]

در انتخاب منطقی، افراد جامعه با توجه به منافع خود تصمیم خویش را عملی می سازند، حال این منافع همیشه بر یک مبنای کلی نخواهد بود ، گاهی منافع معنوی است و فرد بر اساس همان منافع معنوی خویش دست به انتخاب خواهد زد مثل دادن صدقه به افراد مستحق که هیچ نفع مادی ندارد که هیچ ضرر نیز به همراه دارد، اما بر مبنای همان تفکر و اندیشه درونی که اعتقاد به پاسخی منطقی از ندای درونی فرد حکایت دارد، و این همان منافعی است که شخص بخشنده با آن احساس آرامش خواهد کرد که در عین ضرر مادی اما منفعتی معنوی او را به این امر خیر وا داشته است، و البته مباحث خیر وشر جایگاهی در این بحث پیدا خواهد کرد که اینجا قصد پرداختن به آن را نداریم. اما نفع مادی نیز که افراد جامعه به خوبی هر کس منافع خویش را به همان بده و بستان هایی می داند که به صورت معمول در جامعه بوده و نفع و ضرر آن را در بازار اقتصادی به خصوص به روشنی می بینند. گاهی منافع خویش را به پست ها و مقام ها گره می زنند و گاه به بده بستان هزینه کرده ها و پرداخت های بعد از آن.

با این مقدمه به سراغ انتخاب منطقی، واژه ای اقتصادی که به سیاست راه پیدا کرده است می پردازیم، در انتخاب منطقی افراد به دنبال منافع خویش هستند همچنانکه در اقتصاد نیز به دنبال منافع خود بودند، اما در مباحث سیاسی چون کمیت مطرح نیست یا قابل بررسی نیست دچار مشکلاتی نیز خواهد شد چرا که در مباحث سیاسی منافع معنوی و مادی افراد جامعه هر دو مورد توجه است، درمنافع مادی شخصی به حمایت از فردی در انتخابات می پردازد که منافع شخصی یا گروهیش را تأمین کند، به این معنا که او تلاش دارد در این بین و به صورت روزمزد نتیجه کار خویش را ببیند و با تحلیل کمی در واقع سود و ضرر خود را در حمایت از نامزد انتخابات تحلیل می کند، که اگر در این انتخابات شخص مورد حمایتش پیروز شود که به مراد خویش رسیده و منافع مادی دیگری نیز برای شخص در پی خواهد داشت! و اگر به پیروزی نرسد که این فرد حامی با گرفتن مزد خود به نتیجه دلخواه خود رسیده است. در واقع تصمیم برای منافع خویش است نه برای منافع دیگری.

اما در بعد معنوی نیز همراه بودن و حامی یک شخص بودن به همان سبک مادی بوده با این تفاوت که ممکن است با کمیت نتوان نتیجه گرفت اما کیفیت بر نامه خویش را در نظر دارد، چرا که حامی یک نامزد انتخاباتی برای شخص یا به نتیجه رسیدن نامزد است که فرد حامی نیز در کنار منتخب مردم به دنبال پیش برد افکار خویش یا گروه و حزب خود است، و مقدار موفقیت آن نیز همانطور که بیان شد چون کیفی است به صورت دقیق قابل پی گیری مستقیم نیست، یا اینکه شخص در بعد معنوی به دنبال این است که به قول خود و نماینده مورد حمایتش، این حمایت برای خداست، یا برای پیش برد و خدمت به مردم است که در اولی چون نگاهی صرف معنوی است در واقع شخص حامی با آرامش درونی خود در واقع منافع معنوی خویش را می برد و اگر نماینده اش نیز به نتیجه رسید این آرامش قلبی او دو چندان خواهد شد. اینجاست که حتی افرادی که نیت خدایی دارند باز هم به دنبال منافعی بوده اند تا در دنیا آرامش روحی و در قیامت به دنبال آرامش ایمانی باشند.

در انتخاب منطقی البته اولویت هایی نیز مطرح است که در لابلای مباحث فوق اشاره ای شد، یعنی در واقع اولویت اول افراد که مادی می تواند باشد، یا معنوی؟ اگر مادی است آیا منافع زود گذر و موقتی است یا منافع طولانی و دسته جمعی است؟ در مباحث معنوی نیز همین مبنا می باشد و اولویت شخص بسیار مورد اهمیت بوده است، که ایا تنها انجام وظیفه است یا به نتیجه نیز امیدوار است؟  این امور از اموری است که کارگزار یا افراد جامعه را به سوی یک انتخاب منطقی پیش می برد. پس در واقع انتخاب افراد به سمت منافع خویش پیش می رود تا برای منافع شخص دیگری یا حتی همان منتخب، این مباحث را می توان در مباحث کلی سیاست داخلی و خارجی مورد توجه قرار داد و به بحث نشست.



[1]کتاب، سیاست شناسی، مبانی علم سیاست، عبدالعلی قوام، سمت، تهران، 1390، ص287-288.