قلم

خبرگان ناظر یا فرمایشی

بحث کاراریی و عدم کارایی مجلس خبرگان این روزها که مصادف است با انتخابات این مجلس و مجلس شورای اسلامی از دو منظر مخالفین و موافقین جمهوری مطرح است، عده ای که بر طبل بی تفاوتی مجلس خبرگان نسبت به وظایف قانونی آن می کوبند و تلاش دارند مجلس خبرگان را مجلسی فرمایشی نشان دهند و تنها کار او را تعیین رهبری بیان کنند هر چند در نیت خود ممکن است چیزی جز خدمت در نظر ندارند اما این نکته را به مردم یاد آوری می کنند که مجلسی که تنها سالی دوبار جلسه دارد و افراد مؤثر در آن قائلند که کاری انجام نخواهند داد، شرکت در انتخابات این مجلس نه تنها مشکلی را حل نمی کند که تنها تحمیل هزینه ای است بر جامعه اسلامی و این یعنی نا امید شدن به این مجلس، و همین نا امیدی عامل و سبب خیر خواهد شد برای این افراد چرا که عدم شرکت مردم در این انتخابات به نشانه راه پیدا کردن افراد مورد نظر آنان در مجلس و این نتیجه ای است که این افراد در تلاش برای به ثمر نشستن آن هستند.

اما گروهی که با نگاهی به وظیفه نظارت داشتن خبرگان بر رهبری و نهادهای زیر مجموعه آن تلاش دارند علاوه بر مشخص شدن جایگاه قانونی مجلس خبرگان اهمیت دو چندان آن را برای مخاطبین خود گوشزد کرده و آنان را به آمدن به پای صندوقهای رأی و مشارکت هر چه بیشتر آنان ترغیب نمایند چرا که جمهوری اسلامی زمانی تداوم و استمرار پیدا خواهد کرد که مردم خود اطمینان داشته باشند در آن مؤثر و تصمیم گیر هستند و لذا این طیف سعی بر مشارکت بیشتر و حداکثری دارند که همین باعث ورود افراد مورد اطمینان این گروه در مجلس خبرگان و دیگر مجالس شده و به ادامه نظام امیداوری بیشتری پیدا خواهند کرد.

این نوشته به این نتیجه اشاره دارد که کسانی که نهادهای قانون گذاری و نظارتی که منتخب مردم هستند تخریب یا تضعیف می کنند به هیچ چیزی جز تضعیف نظام، عدم مشارکت مردم و نهایت به کرسی نشستن آنچه خود می خواهند نمی اندیشند!! چرا که این امر یعنی راه پیدا کردن افراد مورد نظر آنان در مجالس مختلف. و کسانی که تلاش دارند همه نهادها را نهادهای مؤثر و توان اجرایی آنان را به حضور مردم منوط کننند نتیجه ای جز اطمینان مردم به نظام و جمهوری اسلامی و حضور افرادی که واقعا مورد انتخاب مردم بوده و در یک رقابت سالم به مجالس مخلتف راه پیدا کنند نخواهد داشت.

مسئله دیگر بحث کنگره آمریکا که وزیر خارجه آمریکا نیز به جناب ظریف نامه نوشته و امضای قانونی که در کل بودجه آمریکا بوده و در این بین محدودیتهایی برای حضور آمریکائیان به ایران را در پیش دارد هر چند خباثت آمریکائیان را نباید نادیده گرفت ، اما جواب معترضین وطنی نیز این می تواند باشد که آیا محدودیت آمریکائیان به ایران به مسائل هسته ای بستگی دارد؟! (هر چند آقای ظریف بخاطر فشار به آمریکا و رفع این محدودیت تلاش دارد، اما به واقع موضوعی است که ربطی به برجام نداشته و چیزی جدای از آن است و یک مسئله داخلی خود است) باید گفت ارتباطی ندارد و این آقایان آن زمان که رگ گردنشان بیرون زده بود و صدای وا اسلامشان فلک را کرد کرده بود که ظریف جز در مسائل هسته ای نباید با آمریکا مذاکره کند!! و خود را عقل کل و دیگران را نادان می پنداشتند حال باید به این نتیجه برسند که ظریف علاوه بر مسائل هسته ای آیا می توا ند راجع به مسائل دیگری بحث کند یا خیر؟؟!!!