قلم

اصلاح طلب یا اصول گرا؟؟!!

با تبریک ایام ربیع الاول 

شناخت احزاب و گروهها با نگاه سیستمی:

سیستم یا کارگاه هم که گاهی چنین معنایی می تواند داشته باشد از علوم مکانیک و در واقع علوم تجری وارد علوم انسانی شده است، همانطور که خوانندگان محترم می دانند سیستم به این صورت است که هر دستگاهی مثل ماشین گاهی ممکن است بگویند از چند سیستم تشکیل شده است و گاه می گویند از یک سیستم می باشد، هر گاه صحبت از سرمایشی یا گرمایشی باشد یا صحبت از برق باشد و به مراکز تعمیر مراجعه کنید می گویند این ماشین سیستم مثلا سرمایشی یا گرمایشی یا سیستم برقش مشکل دارد و گاه صحبت از خود ماشین است که می گویند این سیستم ماشین یا شرکت تولید کننده این ماشین خراب است، که در واقع به کارگاه و مرکز تولید کننده آن اشاره می شود. این کارگاه و ماشین هر آنچه از فولاد و پلاستیک و تلق و چرم و لاستیک و ... واردش کنید یک ماشین در اختیار شما قرار خواهد داد که به دو نکته هم بستگی دارد که اول هر کدام نوعی مخصوص برنامه ریزی شده خود تولید می کند، مثلا نباید از سایپا توقع بیرون دادن ماشین ایران خودرو داشت و یا بالعکس چون کارگاه و صنعت این ماشین چیزی دیگر است، که انتظار غیر آن را ندارند، هر چند انتظار بهترین کیفیت را دارند اما توقع جابجایی محصول ندارند. این سیستم نیز در علوم انسانی کاربرد دارد مخصوصا در اندیشه و اندیشه سازی، در سیاست و حکومت داری و ...

در یک نگاه سیستمی به اندیشه ها می توان به سادگی اندیشه و فرهنگ اندیشه گروه ها و نیروها و احزاب را شناخت و راست بودن و دروغ بودن ادعای آنان را به خوبی نقد و بررسی کرد. در یک سیستم با گرایش خاص چنین است که، یک اصولی دارد، و یک برآوردی از جامعه و یک زمان سنجی که باید از این سیستم بگذراند تا به اندیشه و نظر برسد و بعد بازخورد آن را دید و سپس از ترکیب این بازخورد با مواد اولیه ای جدید، باز هم وارد دستگاه شده تا عیوب قبلی پاک کرده و اندیشه ای از نو تولید کرد. (و این جاست که گاهی تناقضات در بیان بسیاری از اندیشمندان به خوبی خود را نشان می دهد که البته تناقض و تضاد نیست بلکه زمانه استفاده از سیستم و تولیدات جدید است که مؤثر خواهد بود).

با این نگاه علاوه بر شناخت گروه ها، عدم پیشرفت ما در امور اجرایی و عدم ایجاد نظریه و اندیشه شاید به خوبی روشن گردد. در امور اجرایی ما نگاه سیستمی عمل نخواهیم کرد و تنها بر ایجاد تحول و تغییر در چارچوب فکری خودمان فکر می کنیم یعنی تنها باید من باشم این طرح را پیش ببرم و الا پیش نخواهد رفت حکایت از نگاه تک روی که از فرهنگ سیاسی کشورمان از سالهای دور تا کنون به ارث به ما رسیده است دارد.

اما در نگاه سیستمی اندیشه اصولگرایی می توان سیستم آنان را بتوان در سنت و تا حدودی از عقل گرایی و جستجو کرد که هر داده ای مثل سیاست یا اقتصاد یا فرهنگ وارد این سیستم و درگاه شود، تولیدی آن با رعایت این دو مقوله وارد جامعه شده که گاهی به سرعت مورد پذیرش است و گاهی بسیار کند وهمراه با تبلیغ همانند کالاهای تولیدی در جامعه که با تبلیغات خاصی باید به خورد مردم داد. در این نوع سیستم تغییر و تحول کمتر قابل پذیرش است و ناخود آگاه صاحبان اندیشه را به سوی محافظه کاری پیش می برد، و به تبع جامعه نیز به این سمت گرایش پیدا می کند، همچنین تحول و تنوع کمتری دیده می شود و لذا فاصله آن با واقعیات جامعه کم و کمتر می شود البته اگر به همین منوال باقی بماند و ممکن است با توجه به بازخورد اندیشه و کار اجرایی تغییراتی را برای آن به انجام برسانند، که بیشتر به سمت سنت گرایی و عقل گرایی نخبه گان و الیگارشی پیش خواهد رفت.

اما در نگاه سیستمی اندیشه اصلاح طلبان علاوه بر سنت، عقل گرایی، تجربه جامعه بشری نیز توجه دارد یعنی ورود داده ها در این سیستم سبب تولید موادی خواهد شد که خود را برای برخورد با جوامع بشری آماده خواهد کرد، در این سیستم با توجه به سنت و عقل گرایی تغییرات مطرح در سیستم بر روی این داده ها تغییراتی زودهنگام و زود بازده خواهد بود، و جامعه ای خواهد بود با مشارکت بیشتر سیاسی و دموکراسی مشورتی. (البته این نگاه پایه گذاران اصلاح طلبی و اصول گرایی است نه هر کس که خود را به این دو گروه نزدیک کند). سیستم ها اجازه خروج چیزی خارج از تولید مورد نظر خود نمی دهند و برای تولید چیزی متنوع تر از موارد فوق ناچار باید سیستم را عوض کرد یا تغییرات در سیستم به وجود آورد، لذا خروج از این سیستم به نام اصول گرا یا اصلاح طلب معنایی ندارد مگر اینکه بخواهند سیستم را درهم ریخت، لذاست که خروج از این سیستم ها تندروی یا کندروی جناح ها و گروه ها را به همراه دارد که گاهی مثل پایداری می شود و گاهی مثل عبور از خاتمی.

در سیستم مورد توجه اصول گرایان که توجه به سنت و عقل گرایی بود، هر گونه کشیدن جاده ای بر این سیستم عامل خواهد شد که یا سیستم دچار نقص فنی شود یا اخلال در سیستم ایجاد نماید، لذا از آمدن نیروی جدید به این سیستم به شدت برخورد می کند و تنها خود را حافظ این سیستم دانسته و همانند نگهبانان کندوی عسل از ورود امور جدید جلوگیری می کنند.

در میان اصلاح طلبان هم که سیستم سنت، عقل گرایی، تجربه بشری مد نظر است و تغییرات به تندی قابل پیش بینی است این است که تجارب بشری و عقل گرایی برایشان اهمیتی در حد سنت دارد، عامل می شود ورود افکار جدید در آن قابل پیش بینی بوده و نیرویی که مانند محافظان کندوی عسل باشد، در ورودی سیستم وجود نداشته و بازخورد داده ها در جامعه به سرعت وارد سیستم شده و نتیجه ای دیگر به دست خواهد آورد. همین عامل باعث شده است که به اعتباری اصول گرایی به تفکری نزدیک شود که علاوه بر محافظه کاری، تغییرات سریع نیز خوشایندشان نخواهد بود. و اصلاح طلبان نیز به تعبیری به سکولار متهم بشوند که  خوشایندشان نیست. در هر صورت و در بین سیستم نیز به طور طبیعی خارج از این چار چوب مواردی به وجود خواهد آمد که همانند قطعات کوچیک و بزرگ سنگ در سنگ بری ها که با مقداری تراش کردن و چکش زدن می توان به یکی از سیستم ها ورود پیدا کنند، و بسیاری خواهند بود که قابل بازگشت نیستند که دیگر باید گفت خارج از سیستم هستند و لو خارج از نظام نمی شود فرضشان کرد.

در زمینه سیستم اجرایی کشور می توان گفت نگاه سیستمی ما به اجرایی شدن قانون است یعنی یک سیستمی به نام قانون وجود دارد که باید همه گروه ها و احزاب با ورود به این سیستم کار نظام را پیش ببرند و خروج از آن یا منتظر بودن در ابتدای ورود و یا به سرعت خروج از آن نتیجه بی اثر بودن سی و شش سال انقلاب ما خواهد بود که هر کدام با سلیقه ای خاص یا از سیستم بیرون رفته، یا همانند خاشاک ورودی سیستم ها علاوه بر باقی ماندن خود در ورودی سیستم مانع ورود دیگران نیز شده اند، چرا که باسلیقه آقایان همخوانی نداشته و درواقع سیستم اندیشه ای خود را قصد دارند در سیستم قانونی کشور رسوخ بدهند، و تا زمانی که این چنین باشد، سیستم بد عمل خواهد کرد. برای مشخص شدن مطلب فوق به تیم ملی کشورمان مثال می زنم که یک تیم ملی فوتبال یا هر بازی دیگری مثل والیبال آنچه برا ی دست اندرکاران مهم است (علاوه بر اخلاق ورزشی) رسیدن به مدال رنگین بخصوص طلا است، حال این شرکت کننده مسلمان باشد یا از ادیان دیگر، شیعه باشد یا سنی، چون سیستم حاکم باشد هیچ کدام مطرح نیست تنها همان نتیجه مهم است و هر کسی هم که وارد این گود بشود مهم نیست چه عقیده ای دارد چون قرار بر این است در همان چارچوب سیستمی که ما با مهارت باید طرح کرده باشیم حرکت نماید. و سیستم یعنی همین یعنی بکار بردن استعدادهای شکوفا بخش و توسعه محور، و کسانی که مخالف این نوع دیدگاه هستند بخاطر این است که سلیقه را حاکم می دانند و چون سلیقه حاکم شود هر کسی هر آنچه خود عقیده دارد اجرا خواهد کرد و یا به دلیل آن است که قدرت در سرزمین ما یعنی پول و ثروت و ثروت یعنی قدرت و این دو اگر در دست کسانی دیگر باشد ایجاد انحراف خواهد کرد که البته اگر نگاه سیستمی و اجرا سیستمی نباشد این قسمت دوم حرفی درست است. اما انقلابیون ما انقلاب نکردند که تنها سلیقه خود را حاکم کنند چرا که آنها مطمئن بودند انقلاب بعد از آنها نیز به راه خود ادامه خواهد داد.