قلم

ضربه از کجا می خوریم از دشمنان یا دوستان ...

چرا تصمیمات سیاسی عده ای در این کشور هیجانی است، چرا عده ای به جای پی گیری حقوق مردم و کشور به دنبال بهره برداری جناحی هستند؟ به راستی این گونه تصمیمات چه سرمنشأی می تواند داشته باشد؟

نگاهی به فرهنگ سیاسی کشورهای مردم سالار نشان از سابقه دیرینه مردم سالاری دارد و با این حال گاهی در مجالس همین کشورها مثل  گرگ و میش به جان هم می افتند، و این گونه برخورد ها که کم هم نیست حکایت از برتری غضب بر عقل دارد، این عمل هم گاهی در مجلس ما اتفاق می افتد و شایسته یک نظام با مردم سالاری دینی نیست، هر چند درگیر شدندگان مخصوصا حمله کنندگان به نطق نمایندگان دیگر چیزی برای گفتن ندارند و بیشتر به جای فکر کردن و طرح دادن به دنبال خفه کردن دیگران هستند، که البته این مسئله اختصاص به کشور ما ندارد، با این حال سابقه مردم سالاری درکشور ما نا چیز است و اگر چه از مشروطه مردم با قانون و انتخابات آشنا شده اند اما همان ندانم کاری موافقین و مخالفین باعث اختلاف بین گروه ها شده که به صورت طبیعی نابودی یک طرف را در بر خواهد داشت.و این را «فوران» در کتاب «مقاومت شکننده » به خوبی تشریح کرده است. دموکراسی و مردم سالاری واژه هایی هستندکه متأسفانه عده ای به دنبال آن در روایات و آیات هستند و چون وجود ندارد اگر آنرا حرام ندانند حد اقل در حکم یک عمل قبیح می شمارند، غافل از اینکه امام خمینی با علم به این موضوع جمهوری اسلامی را با تکیه بر مردم به پیروزی رساندند. 

غرض از بیان این مختصر این استکه حتی به اصطلاح دانایان ما و بسیاری از مسئولان ما هنوز قواعد بازی را یاد نگرفته در صدد توضیح آن برای دیگران هستند، هنوز مشکل تشخیص منافع ملی و منافع جناحی و منافع اسلامی را دارند و آن را با هوای نفس که در وجود عزیزشان جا خوش کرده معیار سنجش قرار می دهند، و ای کاش یکی فقط یکی از مسئولین ما برای یک بار هم که شده به فرمایش امام عمل می کردند که اگر توان مدیریت ندارید کناری بایستید تا دیگران مدیریت نمایند، چرا که در صورت نداشتن توان مدیریتی خیانت محسوب شده و فتنه نیز از این رو به وجود خواهد آمد.

نمونه اینگونه مسائل همین مسئله کشتار حجاج مسلمان و مخصوصا ایرانی در منا و عزا دار بودن مردم و حتی اعلام عزای عمومی از طرف مقام معظم رهبری بخاطر عمق فاجعه، صدا و سیما و روزنامه های ما همه مسائل را کنار گذاشته و یادشان آمده که ظریف با اوباما در راهرو ی از راهرو های محل اجلاس دست داده است؟! خوب فرض همین باشد آیا اعلام اتفاقی بودن آن کافی نیست؟! آیا  در مدت مذاکرات با آمریکائیان و اروپایئان به جای دست دادن با کله به هم می زدند؟! خوب این جز بهره برداری جناحی چیز دیگری می تواند پشت آن باشد؟! ایا کشتار حجاج را فراموش کرده اید و اهانت سعودی ها را از اینکه یک کلمه به عذر خواهی هم دست نزده است فراموش شده است؟ آیا جان باختگان ما و حتی اکثریت کشور ما برایشان مهم است که آن دو با هم دست داده اند یا نه ؟! شاید هم عده ای به سخره بگیرند این گونه حرکات را چرا که بعد از مذاکرات برای مردم چیز تازه ای نخواهد بود که آن دو با هم دست داده اند  مگر اینکه عده ای صرفا جهت خود نمایی و بهره برداری سیاسی آنرا بزرگ نمایی کنند.