قلم

زیر پوست کشور

زیر پوست کشور

شناخت انسان بسیار مشکل است تا جایی که انسان را باید موجودی ناشناخته نامید، موجودی دارای ابعاد مختلف ،اندیشه های گوناگون و موقعیتهای متفاوت. اما این روزها زیر پوست شهرهای کشور چه می گذرد؟ نگاهی به مردم ایران و چهرهای شاد، نگران، سرگردان، بی تفاوت، بی خیال، گاهی به سویی، در میان مسافران مترو حکایت از درون عجیب انسانی، مخصوصا در میان قوم ها و قبیله های و زبان های ایرانی دارد، نیم توجهی به صحبت هایی که متوجه می شوید، حرکات مسافران و دست فروشان همه حکایت از سرّ درونی دارد.

این روزها دغدغه مردم بلاتکلیفی است که توسط دو قطب رسانه های داخلی و رسانه های خارجی ایجاد شده از توافق هسته ای است، عده ای در عین درونمایه شاد، در خود، اما از نا امیدی صحبت می کنند، تحلیل های مختلف را در کنار هم قرار داده و از نگرانی در عین امیدواری صحبت می کنند، بعضی هم در کل نا امیدند و این جو منفی را به این مشککین انتقال می دهند تا همان ته مایه امید را نیز از دست بدهند، چرا که آنان از روزنامه هایی می گویند که نزدیک به نظامند و به نحوی سخن گوی نظام می دانند و چون آنان از نا امیدی سخن می گویند پس حتما باید نا امید بود، عده ای اما امیدوار و این روحیه امید را دوست دارند به همه منتقل کنند وعده ای نیز بلاتکلیف و با جملاتی چون خدا خودش کمک کند، هر چه خیر است اتفاق بیافتد و... به نحوی خوسته های خود را در درون نگه می دارند، و عده ای اما بی خیال همه چیز در چرتی عمیق فرو می روند یا خود را فرو می برند تا از این همه بحث های به قول خودشان الکی به دور باشند. در هر صورت آنچه که بیشتر می تواند مسئولان را به خود آورد و توجه بیشتر داشته باشند بعد از این توافق این استکه بیکاریهایی که در کشور وجود دارد و بلاتکلیفی سرمایه گذاران که مزید بر آن شده و بی کار ماندن بسیاری از کارگران ساختمانی، و ... را سامان داده و فکری به حال خروج روستائیان از روستای خود به علت درآمد کم یا بی آبی در سطح کشور داشته باشند.

از طرفی دیگر جامعه یا به تعبیری جوامع کشور را باید با نوع موضع گیری های مردم شناخت، مردمی که بیشتر از نا امیدی در حل فساد کشور صحبت می کنند، نا امیدی در حل مشکلی چون اختلاس، دزدی، نفاق دور رویی، چاپلوسی برای رسیدن به اهداف ناچیز دنیوی، کارمندانی که تنها به خاطر متملق نبودن باید از استعدادهای نهفته اشان فاصله بگیرند، و چاپلوسانی که با هنر چاپلوسی به هر جایی لازم باشند می رسند و بر متخلقان به اخلاق حاکمیت خواهند داشت. جامعه از همه چیز رنج می برد، امید دارد اما امیدی کم رنگ، جامعه از فساد و بی عدالتی به راحتی نمی گذارد، فاصله طبقاتی را تحمل می کند اما اگر این فاصله با فساد و رشوه و چپاول سرمایه دیگران وبه خصوص بیت المالی که مردم خود می دانند حقی در آن دارند باشد همچون زنده به گور شدن است برایشان مخصوصا برای کسانی که پولی برای هزینه بچه اش برای یک کلاس تابستانی ندارد و یا حتی برای خرج درمان و د کتر بیمارش ندارد. زیر پوست این کشور بسیار عجیب است. همه از انزجارشان از فسادهای فوق اشاره می کنند اما در حریم خود بسیار مشکل با آنان فاصله می گیرند و حریم شخصی خود را با نگاهی به درون خویش پر از این تناقضات می بینند، بسیاری از مردم همین جامعه وقتی صحبت از فساد و اختلاس می کنند انگار پاک تر از آنان نیست، اما اگر تنها در یک صف نانوایی دو نفر جلوتر از او باشد و شاطر به رسم تعارف نانش را زودتر بدهد، با دو دست گرفته و می رود بدون اینکه بخواهد بداند که آیا این ضایع کردن نیست، گاهی به خود می گویم به راستی اگر این گونه افراد که کارشان با یک سلام رساندن از طرف پسر همسایه دوست باجناقشان در ادارات تمام می کنند اگر مسئولیتی بالاتر داشته باشند چه کار خواهند کرد، و یا آیا همین افرادی که معلوم نیست با کدام قانون پست های متعددی دارند که در گزارشاتی که به آنان داده می شود بین این اداره و اداره دیگر یا این بخش و بخش دیگر قاطی می کنند زمانی از مبارزه با ستم و ظلم و پایمال کردن حقوق دیگران و چاپلوسی و تملق و ... صحبت نمی کرند؟؟! آیا این افراد به واقع اگر در یک جمع باشند صدای حرف حلقی «ح» آنان سکوت یک سالن را نمی شکند؟؟

بگذریم زیر پوست شهرهای کشور یا به تعبیری دیگر زیر پوست کشور چیز دیگری است که همه ما و همه افراد این کشور نسبت به آن برای آیندگان مسئولیم.مردم از مسئولان و نمایندگان خود همایت از حقوشان می خواهند و الا چند برابر آنان می توانند در مجالس بنشینند و صحبت کنند، آنان انتظار ندارند نمایندگان یک بام و دو هوا باشند جایی که خودشان می پسندند فریاد بزنند و جایی که به نفع موکلینشان است و به نفع خودشان یا  جناحشان نیست سکوت کنند، مردم به خاطر مشکلات و پیچیده شدن زندگیشان به آنان تمام حرکات و گفتارهای مسؤلین را رصد می کنند و بدون هیچ بروز بیرونی در زمانه انتخابات نشان می  دهند.