دو تصمیم سرنوشت ساز
دو تصمیم سرنوشت ساز ملی اسلامی
روزهای آغازین آذر ماه برای جامعه ایرانی ما مخصوصا آنهایی که دغدغه ای از نوع دین ،فرهنگ وسیاست داشتند دارای بیم وامیدهایی بود در نگاه اول و نگاه عام تر تمام نگاه ها به وین و مذاکرات هسته ای بود که دیپلماتهای ما در این مذاکرات به چه نتیجه ای می رسند و آیا کشورهای غربی که از ابتدا با روحیه استکباری رشد یافته اند حاضرند حداقل حقوق هسته ای ما را به رسمیت بشناسند یا خیر؟! روزها خبرنگاران داخلی و خارجی از حدس و گمان صحبت می کردند و وزرای خارجه 5+1 نیز با رفت و آمدها و مخفی کردن مذاکرات دلشوره وهیجانی بیشتر به میان خبرنگاران و جوامع درگیر این ماجرا تزریق می کردند.
تا آنکه دیروز و دیشب خبرها از هتل محل استقرار درز پیدا کرد و جوامع درگیر را به یک مدت هفت ماهه دیگری فرا خواندند! ما به دیپلماتهای خود اعتماد داریم و آنان را شیران میدان نبرد با استکبار و استعمار در این موقعیت حساس می دانیم کسانی که به تنهایی در مقابل پنج کشوری که خوی استکباری آنان خودشان را نیز دچار عذاب وجدان کرده و به همین علت است که گاه و بی گاه سیاستمداران کار کشته و با تجربه تر آنان بیان می دارند که باید ایران به حقوق هسته ای خود که حداقل حقوق است برسد از طرفی دیگر وقتی خود می بینند تمام این کشورها و حتی جرثومه فساد رژیم اشغالگر نیز دارای سلاح هسته ای هستند، و کشوری مثل ایران که حتی در دفاع هشت ساله اش از سلاح شیمایی نیز بر علیه طرف درگیر خود استفاده نکرده و در حالی که صدام پدر خوانده گروه داعش از هر نوع سلاح شیمایی بر علیه مردم و رزمندگان میدان جنگ حتی مردم خودش استفاده کرده ، چگونه می شود آنرا متهم کرد که به دنبال سلاح هسته ای است؟؟!!! در هر حال قاعده و قانون بین المللی است که ما ناچار باید از آن تبعیت کنیم هر چند قانون گذاران این قوانین خود نفهمیدند که کشورهایی با در دست داشتن هزاران کلاهک هسته ای چگونه می توانند حافظ و مجری این قانون باشند!!
به هر حال اینجا دیگر نوبت ملت، رسانه ها، صدا و سیما! و فضای مجازی است که با تمام قوا به حمایت از کشور مظلوم خود و دیپلماتهای پر تلاش خود دست به کار شده و خواهان بدست آوردن حقوق خود باشند و ظمن حمایت از این ژنرالهای میدان، زیاده خواهی ها و زورگوییهای طرف مقابل را به صورت یک کمپین پاسخ گویند، چرا که ملت ایران نه دنبال زور گویی و زیاده خواهی خواهد بود و نه حلقه بندگی و بردگی به گردن خویش خواهد انداخت، ملت ایران همچنان که خود صلح دوست و اهل گفتگو است، همچنانکه اخلاق کریمه دارد، در هنگامه زیاده خواهی طرف همانند هشت سال دفاع مقدس آنان را جوابی دندان شکن خواهد داد.
ایران و ایرانی نه تنها روحیه ای صبورانه و تسامح و تساهل دارد به وقت خود نیز صدای هیهات من الذله پیشوای خویش را با تمام وجود عمل خواهد کرد.
اما مسئله دیگر که مسئله ی جهان اسلام است، مسئله ای که کفریون و کفار دست به دست هم داده تا ریشه جهان اسلام را به اسم خود اسلامیان بخشکانند، و مزدورانی که خود را بالاتر از خدا دانسته و وظیفه هدایت همه جوامع را بر خود با هر وسیله ای جایز می دانند، نوادگان قوم لوط و دست پروردگان قوم صهیون، همانانی که از اسلام تنها اسمش را یدک می کشند و همانانی که از انسانیت فقط نامش را دارند، اینهایی که زبان زور و تزویری که با پولهای صهیون و انگلیس و آمریکا به دست آورده و در شهرهای اسلامی پیاده نظام بی نام و نشان کافران شده اند تا مسلمانان را که به اصطلاح خود کفار می دانند از بین ببرند،و..
. با ابتکار دو مرجع تقلید بزرگ(آیت الله مکارم و آیت الله سبحانی) و آگاه به زمان در مبارزه با التقاط و خوارج، علمای جهان اسلام در شهر مقدس قم گردهم آمده و برای این حلقه بگوشان شیطان و صیهونیسم از یهود و مسیحیت چاره ای بیاندیشند و مسلمانان را از خطر این افراط گرایی آگاه نمایند، اجلاسیه با بیمها و امیدهایی هم برای برگزارکنندگان و هم برای جامعه اسلامی بخاطر دست یافتن به یک نتیجه ای کار آمد و دلشوره هایی برای آرام برگزار کردن آن به اتمام رسید و قطع نامه پایانی آن که خط بطلانی بود بر افکار اختلاف افکنان بین دو مذهب اسلامی( شیعه وسنی) که با دامن زدن به موارد اختلافی تلاش داشته و دارند از آب گل آلود ماهی خویش را صید کنند، بود، و کفریون و افراطیون را از جامعه اسلامی نه تنها خارج از اسلام دانسته که غلامان حلقه به گوش شیاطین انسی و جنی دانسته که جز بدنام کردن اسلام و مسلمین و جز کمک به صهیونیسم جهانی(از یهود ومسیحیت) در اسلام هراسی نفعی به حال اسلام و مسلمین نداشته و ندارند هر چند ممکن است نیروهای رده پایین آنها با آن گرایش های خاص مسلمانی خود و با اعتقاد به کمک به اسلام چنین بازیچه قرار گرفته اند خود در جریان این همه خیانت به اسلام به نام اسلام نباشند، اما افرادی چون ابوبکر بغدادی که افسر ارتش صدام بوده خود می داند که چه آشوبی به پا کرده و خود می داند که چنان دودی به چشم مسلمانان فرو کرده که نه چنگیز، بلکه تمام کسانی که در صدد نابودی اسلام بودند چنین کاری نکرده و نمی توانستند بکنند.