قلم

شهامت حسینی عدالت علوی

به نام دوست

 

عدالت علی و شهامت حسین علیهما السلام اقتضا می کند ما که خود را شیعه و پیروان آن دو بزرگوار می دانیم در مقابل فساد با شهامت به دنبال عدالت باشیم، این روزها که در ایام محرم حسینی قرار داریم پس چه بهتر که مقداری نیز به سبک و سیاق حسینی قدم برداشته و هر چند فاصله ها زیاد است اما پای در جای پای آن مراد خود گذاشته و الگوی خویش را فراموش نکنیم.

و مواظب باشیم که گاه هوای نفس به کمک بوقهای شدید آمده و صدا را دو چندان می کند تا صدایی دیگر به جز صدای شیطان به گوش نرسد.

به راستی در جنگ زرگری که راه انداخته شده چه کسی برنده خواهد شد؟! آیا به سمت عدالت قدم بر خواهیم داشت؟! یا عدالت را به مسلخ برده و فساد بر می انگیزیم، بگذریم از تمام مواضع دوست و دشمن در دو قضیه بسیار مهم (حداقل مهم در این روزها) یکی قضیه بورسیه ها و دیگر قضیه اسید پاشی، چه کسانی از اجرای عدالت متنفرند؟ هر چند سؤال به ظاهر با جوابی است، اما ریشه یابی این مسائل جواب ها را هم پیچیده تر می کند، افرادی که در بوق و کرنا کرده و می کنند که بله در این دولت باید عدالت به مصابه اعتدال جاری شود، و ممکن است همین افراد در اجرای عدالت در همه جا موافق نباشند و در یک حکم دیگر ، محکوم علیه را به مظلومی متهم نمایند و جایی برای بیان خواسته های طرف محکوم در نظر نداشته و ...

اما در مقابل طرف دیگر نیز از مسئله ای رنج می برد و آن چرا در این گونه موارد به این زودی جریان قضایی سمت و سو گرفته و حکم را در مورد افراد اجرا کرده ، حال که ا جرا کرده چرا دیگران از این حکم راضی هستند؟! اینان تنها و تنها نوک دماغ خود را دیده و همه چیز برای آنها محکوم کردن طرف مقابل است و لو عدالت خدشه دار شود. به راستی  اجرای عدالت کجای این افراد را می سوزاند؟! یا کجای دیگرانی می سوزد که حال به هر نحوی شده تمام جریانات مخالف خود را حامیان اصلی این فساد می دانند و یا بالعکس.

قضیه از این قرار است که مقداری در درون با خود مشکل دارند، چه آنان که تخلفات را هیچ پنداشته و با آب و تاب می گویند کوه موش زایید و چه آنانکه حل تمام مشکلات را در اجرای این احکام می دانند!

اما آنانی که این گونه تخلفات را یا به تخلفات گذشته گره زده و تنها در صدد تخریب دیگرانی هستند که احکامشان گذشته است و یا نا چیز می دانند!!! آیا تنها 36 نفری که اینها فریادش را می زنند که چیزی نیست و چرا این همه دیگران سر وصدا می کنند!! تنها با یک حساب سر انگشتی نزدیک به دو میلیارد تومان از هزینه بیت المال را به غارت برده اند حال حساب کنید اگر همان تعداد دیگر که با میانگین 500 نفر بوده اند و باید هزینه های بورسیه را خود حساب کنند، چه مقدار از بیت المال بر گردانده شده است؟! خوب به فرض همین آقایان وارد هیئات علمی شدند آیا رطب خورده خود می تواند منع رطب کند؟؟؟!!!

البته این قسمتی از ماجرا است و قسمت دیگر کسانی است که این امتیاز را دو دستی تقدیم به این متخلفین کرده اند نیز باید به سزای اعمال خود رسیده و برای همیشه از دانشگاه خارج شوند تا بدانند که« یک من ماست چند کیلو کره دارد» اگر چنین شد آنگاه باید با تمام قد از قوه قضاییه دفاع کرد و تشکر کرد و امیدواریم چنین بشود.

در قضیه اسید پاشی اما به دو گروه تقسیم شده ایم گروهی بسیار اندک از اجرای قصاص و حکم ناراحت هستند و آنرا به بهانه اینکه چرا رقیبان ما با سایر مخالفین هم دوش شده و به بوق و کرنا می دمند! البته باید گفت به راستی اجرای عدالت ولو دشمنان نیز از آن حمایت کنند آیا عدالت ارزشی بودن خود را از دست می دهد؟! و اگر چنین نیست بگذارید حتی مخالفان آنچنان در بوق و کرنا کنند که وقتی تخلفی از خودشان سر زد دیگر توان مقابله نداشته باشند و در مقابل عدالت سر فرود آورند هر چند ممکن است عده ای بسیار کم چنین نکنند اما به طور قطع یارانشان کم خواهد شد.

نتیجه آنکه تمام این جریانات و جریان سازان نه به فکر عدالت و مبارزه با فساد هستند و نه به فکر مردمی که تنها با اینگونه بر خوردها می تواند مرحمی بر دل رنجورشان باشد هستند و نه به فکر قیامت خود، چرا که هوای نفس چنان غالب شده که تنها خود را می بینند و تنها خود را حق می دانند. از طرفی هر گاه همه مسائل ما تنها و تنها در حفظ خود و گروه خود بدانیم جز ایجاد فساد حتی با عدالت چیز دیگری عاید جامعه ی خود نخواهیم کرد.

بیاییم همه باهم به اجرای عدالت فکر کنیم و به بر چیدن فساد کمک کنیم و حق را بگوییم ولو بر زیان خودمان باشد، تا شیعه امام حسین و امام علی باشیم و آنگاه افتخار کنیم که چنین هستیم و تنها با مجالس پر رونق زنجیر زنی و سینه زنی ما نمی توانیم یار وشیعه این بزرگواران باشیم.

بیاییم به جای سرو صدا کردن برای جاری نشدن عدالت سر وصدا یمان را به سمت اجرای عدالت ببریم، به جای حفظ اطرافیان خود به فکر حفظ کشور باشیم ، به جای هم ردیف کردن مخالفین خود با دشمنان حرفهای منطقی آنان را با گوش جان به دل بسپاریم، بیاییم کاری کنیم که اگر تخلفی نیز در میان مخالفینمان اتفاق افتاد به دنبال اجرای عدالت باشیم و به جای مچ گیری عدل را خواستار شویم ، به جای دیدن تنها و تنها نوک د ماغ خود اسلام وایران را و حتی کشورهای اسلامی و بالاتر اینکه جهان را در نظر بگیریم.