قلم

این روزهای ایران

وضعیت این روزها

این روزهای کشورمان، روزهای جالب و بیاد ماندنی هستند هم از نگاه خوش بینانه هم از نگاه بدبینانه، در هرصورت تاریخ ساز است برای کشور و ملت ایران، دشمنان تمام توان خود را در دیپلماسی به کار گرفته اند تا شاید بتوانند کشورمان را از اهداف خود منصرف نمایند، دیپلماسی ایران نیز با تمام قوا قصد دارد مانع اجماع جهانی و اجماع کشورهای ثروتمند و در عین حال بی اخلاق قرار گیرد. در کارزار زور آزمایی دیپلماسی کشورمان همانند زوز آزمایی ورزشکاران عزیزی که نتیجه زحمات خود را می گیرند ملت ایران دوست دارد کارزار دیپلماسی نیز با گرفتن مدالهای طلا و اگر نشد نقره و برنز بتواند، درمیان کشورهای مغرور از قدرت و کشورهای دلبسته ی به ایران خودی نشان دهد.

سفر دکتر روحانی به سازمان ملل و کشورهای همسایه بعضی را دلواپس کرده و بعضی امیدوار اما چه اندازه هر دوی اینها مطابق با واقع هستند باید صبر کرد، مخالفین داخلی و خارجی گاها سرو صدا و فریادهایشان به صورت اتفاقی به یک موضوع گره می خورد، و گاه یکی از دادن امتیاز عصبانی می شود و دیگری از ندادن امتیاز، در هر صورت آنجا که قصد تخریب دیپلماسی را دارند هر دو به یک ریسمان چنگ می اندازند و آنجا که قصد به اصطلا ح تقویت دارند منافع و منابع متضادی پیدا می کنند، گاه سر و صدا و هلهله خارجیان را نشانه عقب ماندگی دیپلماسی دانسته و گاه عصبانیت آنان را نشانه عقب ماندگی.

موافقان نیز گاه هم صدا با خارجیان شده و گاه بر پیشانی آنان تف می اندازند، در هر صورت آنچه که در این بین از یادها غافل می شود نگاه واقعی مردم و کوچه و بازار است که یک عده در داخل هر کشوری به اسم آنان تصمیم سازی و تصمیم گیری می کنند، اما آن جماعت کوچه و بازار تنها به فکر آن هستند که آیا تا ماه بعدی آنان مشکلاتشان را حل خواهند کرد؟! آیا مشکلاتی دیگر گریبان گیر آنان نخواهد شد؟! و اینان کسانی هستند که باید جور تصمیمات غلط دیپلماسی داخلی و خارجی را بکشند، و هزینه های غلط و درست بودن حاکمان بر این عده تحمیل می شود.

هر چند تمام تصمیمات دولت امید را نمی توان تأیید کرد و اشکالات دیگران را نادیده گرفت، اما همیشه اختلافات و درگیریها چنان در بوق و کرنا دمیده می شود که اگر سخنی به حقیقت نیز گفته شود، شنیده نخواهد شد، و اگر شنیده شود چون از زبانی تنفرانگیز برای طرف بیان شده همانند بسیاری از سخنان منطقی از گوشی وارد و از گوشی دیگر به در خواهد شد.

در هیاهوی و جنجال بین موافقان و مخالفان دولت، آنچه در نظر گرفته نمی شود قانون است، هر چند در این دولت بارقه های امید به قانون گرایی و جود دارد اما، در گوشه و کنار دیده می شود که اکثر مخالفین نه تنها از قانون دم نمی زنند که از سلیقه خویش به اسم نظریه غالب استفاده می کنند و آحاد جامعه را در خویش فرو می برد که آیا این حرف مخالفین یک قانون است یا یک دستوری که تمام اعتقادات پشت آن نهفته است و دیگران چون وحی منزل باید پذیرا باشند.

البته استبداد گرایی کشور ما که از قدیم الایام مطرح بوده در واقع هر ایرانی را به این سمت می کشاند به راستی تا کی باید سلیقه و زور به اسم قانون مطرح باشد؟! تا به کی عده ای سلیقه خویش را به نام قانون باید اعمال کنند؟ اگر قانون مناسب نیست چرا تغییرات قانونی ایجاد نمی کنند؟! اگر قانون بد است چرا تا وقتی کارهایشان پیش می رود دم از قانون می زنند و وقتی به ضرر آنان تمام شد، قانون را ناقص یا مخالفت با قانون را مخالفت با قرآن نمی دانند؟ چرا عده ای برای پیش برد سلیقه خویش از قرآن و خدا و پیامبر و ائمه و امام و شهدا مایه می گذارند؟! و هیچ دلیلی منطقی پشت ادعای  آنان ثبت نشده است ؟!

خلاصه این روزها باید همه یاران دولت به دولت کمک کنند تا بتواند مسیر پر سنگ لاخ داخلی و خارجی را پشت سر بنهد .

در پایان باید گفت چرا اجرای قانون برای همه سخت است؟ در حالی که این همه هزینه برای نوشتن یک ماده قانونی پرداخت می شود؟! چرا هر گاه بحث قانون می شود کسانی که خود باید داور کارزار و جریانهای سیاسی باشند خود یک حزب سیاسی می شوند و گردن رفیقان و رقیبان را تا حد مرگ فشاد داده و بعد می گویند چرا تحمل مخالف ندارید ؟! آیا به راستی استبداد و خود باختگی در اعماق وجود ما سایه افکنده است؟!

آیا زمانی برسد که با حفظ تمام حقوق و حریم مخالفان به پیشرفت جامعه اسلامی و مخصوصا ایران فکر کنیم؟! آیا می توان حرف قانون را یگانه پشتوانه توسعه و پیشرفت پایدار بدانیم و اگر نقصی هست قانون را اصلاح کنیم نه آنکه بر شاخ بنشینیم و بن را ببریم!!!