قلم

سخنی با دکتر روحانی

به نام حق

دنیای کنونی درگیر موارد مختلفی است که هر کدام به نوبه خود و در جای خود برای عده ای سود آور و برای عده ای جز ضرر چیزی عاید مردمانش نمی کند،از طرفی حضور داعش به نام دولت اسلامی که به حق از اسلام جز خشونت و ترور چیز دیگری معنا نمی کنند، حالا چطور این عده می خواهند منادی دین رحمانی باشند، سؤالی است که صهیونیسم و عروسکهایش کفریون معنا می کنند.

فوتبال و فوتبال دوستان در این ایام چنان سر گرم هستند که گویی دلمشغولیی جز فوتبال نیست که در این بین سود را غولهای رسانه ای می برند و حسرت را مردمان دیگر دنیا می خورند.

تماشای فوتبال لذتی خاص دارد، اما این لذت هنگامی دو چندان می شود  که جوان یا نوجوان یا خانواده ای که به جعبه جادویی خیره شده اند دغدغه ­ی کاری فردا و قوت لا یموت فرداهای دیگر آزارشان ندهد.

در سیاست هم، چنین است کسانی دخالت در سیاست و مشارکت سیاسی برایشان اهمیت می یابد که ذغدغه نان شب نداشته باشند. کسی که شب گرسنه سر بر بالین می نهد و از فردایش جز نا امیدی درو نمی کند، کسی که فردا برایش یک آرزو محال معنا می شود و آنهم یافتن کار است، و از طرفی تماشای او به تلویزیون صرفا برای آن است که از غمهایش نجات پیدا کند، اما به یک باره خبر دزدیهای آنچنانی، خرجهای آن چنانی بعضی از مردم یا مسئولان به گوشش می رسد و از حول نیافتادن در چاله به چاه می افتد، و به ایمان خود شک می کند، آیا انتظار دارید به حرفهای مسئولین توجه نماید؟!

کسی که از چهار فرزند لیسانس و فوق لیسانسش تنها یکی مشغول به کار است آنهم موقت چه امیدی برای گوش دادن به حرف مسئولین و سیاستمدارانی که از برنامه های دشمن حرف می زنند دارد؟! و هم زمان مطلع می شود از افرادی که با سفارش به بورسیه دکتر می رسند و بعد هم مسئولیتهای از قبل مهیا!! آیا به عدالت شک نمی کند؟!

جناب آقای دکتر روحانی ضمن تقدیر و تشکر از تمام زحماتی که شما و تیمی که در دولت برای آسایش مردم می کشید، اما باید نکاتی نیز از طرف کسانی که به شما رأی داده اند دقت داشته باشید، جناب آقای روحانی، اگر مردم ما نگرانی اقتصادی داشته باشند آیا فرصت پیدا می کنند که به این فکر کنند که استکبار چه برنامه ای آنهم برای بلند مدت این مرز وبوم و اسلام دارد؟ آیا آنان این فرصت را پیدا می کنند که برای مقابله با دشمن غدار خود و داعشیون تکفیری چه راه چاره ای بیندیشند؟ اگر کسی که تمام سعی و تلاشش گرفتن قرض از دیگران است به امید آنکه ماه آینده بتواند قرضش را پس دهد آیا می تواند فکر کند و مشارکت سیاسی را معنا کند؟ چنین کسی البته اگر در این دنیای عجیب ما گرفتار دزدان اقتصادی در باب ربا و دزدان عقیدتی در باب به دین من رأی بیار تا تأمینت کنم نشود!!!

نداری و بیکاری در کشور عزیزمان غوغا میکند، بی مبالاتی و آشنا بازی در ادارات به اوج رسیده است، ارباب رجوع در ادارات ما توپ فوتبالی شده است به محکمی توپ جام جهانی، او به قانون پاس داده نمی شود که به یافتن آشنایانی برای سفارش یک کار ساده اداری شوت می شود، البته در قوه قضائیه بماندکه چه شوتهایی باید و چه آبشارهایی باید بخورد تا به نزدیک دروازه کارش برسد آنهم اگر به جای 45 دقیقه یا حداکثر 90 دقیقه، 90روز  منتظر نماند.

جناب آقای روحانی عزیز و بزرگوار امید را در دلها کاشته ای اما این کاشت در کشاورزی راحت ترین کار است و پس از آن باید به کاشت خود آب و آفتاب داد باید چنان علف های هرز این کاشت را چید که فرصت روییدن نداشته باشند.

القصه! دکتر بزرگوار!  مردم تنها به فرمایشات شما توجه نمی کنند، مردم آنچه در کوچه و بازار می بینند برداشت می کنند نه جوانه ها ی امید شما را، مردم ما تنها به یک چیز دل خوشند و آنهم امنیت داخل کشور، اما از فکر کردن در باب مسائل اقتصادی، نه ناتوان باشند، اما گریزانند چرا که فکر کردن به آنهم آزارشان می دهد، عده ای کار فرهنگی را از نان شب واجبتر می دانند، اینان شب را بی شام با بچه هایشان به بالین نرفته اند تا بدانند فقر چیست؟ اینان هنوز اسلام را آنچنان که باید نشناخته اند. هر چند عده ای انقلاب را تنها بخاطر کار فرهنگی می دانند اما مردمی که فقر وبیکاری درون آنها رسوخ کرده باشد حتی دینشان را هم از دست خواهند داد، چه برسد به انقلاب ، در باب اهمیت موضوع (مشکلات اقتصادی و فاصله گرفتن مردم از نظام و دین و...)به حکمت 388 امام علی (ع) اشاره می کنم .

« هشدار که فقر و نیازمندی بلا وبدبختی است و توسعه اقتصادی امتیاز ویژه خدا دادی است. خیر دنیا در تندرستی و بی نیازی است و بیماری و نداری همه شراست. فقر باعث بزرگ ترین مرگ ها است . کسی که غذای خود را نتواند تهیه کند، خطاهایش بسیار می شود، فقر سبب حقارت و زیر دست شدن می شود. فقیر سخنش خریدار ندارد و مقام و مرتبتش دانسته نمی شود، فقیر اگر راستگو باشد او را دروغ گو می نامندو اگر زاهد و دنیاگریز باشد نادانش خوانند، کسانی که به فقر گرفتار آیند به چهار خصلت گرفتار می شوند: به سستی در یقین، کاستی در خرد ، شکنندگی در دین و کمی شرم و حیا در چهره(پس فقر اقتصادی باعث نا امنی فرهنگی میگردد) (نهج البلاغه حکمت 388)(